بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
تفخیم و ترقیق معناي تفخيم تفخيم در لغت، (مترادف كلمة «تسمين») به معناي «تعظيم و بزرگداشت» ميباشد، و در اصطلاح، عبارت است از «درشت و غليظ اداء كردن حرف به طوري كه دهان از صداي آن پرشود». معناي ترقيق ترقيق در لغت، (ضد تفخيم) به معناي «رقيق كردن و از غلظت چيزي كاستن» ميباشد، و در اصطلاح، عبارت است «نازك و رقيق اداء كردن حرف». موارد تفخيم و ترقيق همة حروف استعلاء بدون استثناء تفخيم ميگردند و اين حالت در چهار حرف «ص ـ ض ـ ط ـ ظ» قويتر است. لازم به يادسپاري است كه تفخيم در حرف مفتوح، بيشتر و در حرف مضموم و ساكن، متوسط و در حرف مكسور اندك ميباشد. همة حروف استفال ترقيق ميشوند بجز دو حرف «ر ـ ل» كه در برخي موارد تفخيم ميكردند، احكام هر يك بيان خواهد شد. لازم به يادسپاري است كه الف مدّي تابع حرف ماقبل است و چنانچه حرفي تفخيم شود، الف مدّي بعد از آن نيز تفخيم و در غير اين صورت ترقيق ميگردد. تمرين: كلمات ذيل بر اساس مراحل تفخيم حروف استعلاء انتخاب شده و در تلفّظ آنها دقّت كنيد. (خ): يَخافا ـ خانَتاهُما ـ خالاتِكُمْ ـ حَفَّتْ ـ خَسَفْنا ـ خُلِقَتْ ـ خُذُوهُمْ ـ اَخْبارِها ـ خِفْتُمْ ـ اخِرينَ ـ اَخي. (ص): اَصابَها ـ مِنَ الصّالِحاتَ ـ اَصابِعَهُمْ ـ صَدْري ـ صَدَقُوا ـ تَصُدُّونا ـ صُرِفَتْ ـ اَصْحابُ ـ تَصْبِرْ ـ يَصِدُّونَ ـ تُصِبْهُمْ. (ض): قَضيها ـ يُضاعِفْها ـ اَضاءَ ـ اَضَلُّوا ـ ضَرَبُوا ـ ضُحيها ـ يَضُرُّهُمْ ـ يَسْتَضْعِفْ ـ يُضْلِلْ ـ نَضِجَتْ ـ فِي الْاَرْضِ. (ط): اَطاعُونا ـ يُطافُ ـ طآئِفَتَيْنِ ـ طَيِّباتُ ـ طَفِقَ ـ خَلَطُوا ـ طُوبي ـ تَطْغَوْا ـ يَطْمَعُ ـ لاتُطِعْ ـسُطِحَتْ. (ظ): ظالِمُونَ ـ تَظاهَرا ـ ظالِمي ـ حَفِظَ ـ ظَهْرَكَ ـ يَظُنُّ ـظُلِمُوا ـ يُظْهِرَ ـ اَظْلَمَ ـ ظِلالُها ـ يُعَظِّمْ. (غ): اَلْغافِلاتُ ـ فِي الْغارِ ـ وَالْمَغارِبِ ـ غَيْري ـ غَنِمْتُمْ ـ غُلِبَتْ ـ يَنْزَغُ ـ نَغْفِرْ ـ اَفْرِغْ. (ق): قاتَلُوا ـ قاسَمَهُما ـ قادِرُونَ ـ قَبْلَكَ ـ قَدِّمُوا ـ قُلْنَ ـ قُرِيءَ ـ لاتَقْنَطُوا ـ يَقْبَلُ ـ بِالْقِسْطِ ـ نُقِرُّ. تغليظ و ترقيق حرف لام اصل در تلفّظ «لام» ترقيق است و تغليظ[1] آن تنها در لفظ جلاله «الله» ميباشد، به شرط آنكه ما قبل آن، حرف مفتوح يا مضموم قرار گيرد. اگر ما قبل لفظ «الله» حرف مكسور باشد، ترقيق ميگردد. تمرين: فَاللهُ ـ هُوَاللهُ ـ اِنَّ اللهَ ـ فَرَضَ اللهُ ـ اَرِنَا اللهُ ـ عَبْدُاللهِ ـ يَدُ اللهِ ـ رَسُولُ اللهِ ـ وَاتَّقُوااللهَ ـ نَصْرُاللهِ ـ في سَبيلِ اللهِ ـ بِسْمِ اللهِ ـ بِاللهِ ـ لِلَّهِ ـ عَلَي اللهِ ـ وَاللهُ ـ صَدَقَ اللهُ تفخيم حرف راء حرف «راء» در شرايط ذيل «تفخيم» ميشود. 1ـ راء مفتوحه يا مضمومه، مانند: رَحيمُ ـ فَرَضَ ـ قُدِرَ ـ اَرادَ ـ رُزِقَ ـ حُرُماتِ ـ تَذَرُ ـ رُوحُ 2ـ راء ساكنه كه ماقبل آن مفتوح يا مضموم باشد، مانند: مَرْعي ـ نَهَرٍ (نَهَرْ) ـ اُرْسِلَ ـ فَاهْجُرْ ـ حُمُرٌ ( حُمُرْ) 3ـ راء ساكنة ما قبل ساكن كه قبل از آن مفتوح يا مضموم باشد (در هنگام وقف پيش ميآيد)، مانند: وَالْفَجْرِ (وَالْفَجْرْ) ـ وَالْعَصْرِ (وَالْعَصْرْ) ـ عُسْرٍ(عَسْرْ) لِفي خُسْرٍ (لَفي خُسْر) فِي الْغارِ (فِيالْغارْ) ـ شَكُورٌ (شَكُورْ) چند نكته 1ـ راء ساكنه كه ما قبل آن، ياء ساكنه باشد ترقيق ميشود (درهنگام وقف پيش ميآيد)، مانند: خَيْرَ (خَيْرْ) ـ سَيْرَ (سَيْرْ) ـ غَيْرِ (غَيْرْ) 2 ـ در كلمات «يَسْرِ ـ اَسْرِ ـ نُذُرِ» كه در اصل «يَسْري ـ نُذُري» بوده است، در هنگام وقف ترقيق حرف راء بهتر است. ترقيق حرف راء حرف «راء» در شرايط ذيل «ترقيق» ميشود. 1 ـ راء مكسوره، مانند: رِزْقًا ـ ريحٌ ـ حَرِّقُوهُ ـ اَنْذِرِالنّاسَ ـ نُذُرِ 2 ـ راء ساكنه كه ما قبل آن مكسور باشد، مانند: مِرْيَةٍ ـ اُحْصِرْتُمْ ـ عَسِرٌ(عَسِرْ) ـ قُدِرَ(قُدِرْ) 3 ـ راء ساكنة ماقبل ساكن كه ما قبل آن مكسور باشد (درهنگام وقف پيش ميآيد)، مانند: سِحْرٌ(سِحْرْ) ـ ذِكْرٌ (ذِكْرْ) ـ خَبيرٌ (خبيرْ) چند نكته 3 ـ راء ساكنهاي كه بعد از همزة وصل قرار ميگيرد، تفخيم ميشود، مانند: اِرْجِعُونِ ـ لِمَنِ ارْتَضي ـ اِرْحَمْ ـ اِنِ ارْتَبْتُمْ 2 ـ راء ساكنهاي كه قبل از حروف استعلاء واقع شود (در صورتي كه در يك كلمه باشند)، مانند: قِرْطاسٍ ـ مِرْصادًا ـ فِرْقَةٍ ـ لَبِالْمِرْصادِ ـ اِرْصادًا تمرين: موارد تفخيم و ترقيق حرف «راء» در كلمات ذيل را مشخّص كنيد. بِنَصْرِهِ ـ فِي الْاَرْضِ ـ حَرِّضِ الْمُؤْمِنينَ ـ عِشْرُونَ ـ صابِرَةٌ مَعَ الصّابِرينَ ـ اَسْري ـ غَفُورٌ رَحيمٌ ـ خَيْرًا ـ وَيَغْفِرْلَكُمْ وَلا تُصَعِّرْ خَدَّكَ ـ بِاِخْراجِ الرَّسُولِ ـ فَاصْبِرْ صَبْرًا ـ اَرْسَلْنا[1] . تغليظ همان تفخيم است كه در مورد «لام» به كار ميرود.