رضای الهی و اکرام میهمان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

رضای الهی و اکرام میهمان - نسخه متنی

عليرضا حاتمي

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
رضای الهی و اکرام میهمان
هر سال در روز عید غدیر خم آیه اللّه میرزا جواد آقا ملكی تبریزی در بیت جلوس داشتند و اقشار مختلف مردم به قصد تبریك و زیارت به بیت آقا می آمدند. رسم آقا این بود كه در چنین روزی اطعام هم بدهند.
آن سال نیز مجلس گرامیداشتی در آن عید بزرگ در منزل آقا برپا بود و مهمانان از راه های دور و نزدیك آمده بودند. خادمه منزل به كنار حوض بزرگ حیاط می آید و ناگاه چشمش به پیكر بی جان پسر كوچك میرزا جواد آقا كه بر روی آب بوده می افتد. بی اختیار فریادی می زند و اهل خانه اطراف حوض مجتمع می شوند. مرحوم ملكی كه متوجّه صدای شیون می شود از اطاق خود بیرون می آید و می بیند كه جنازه پسرش در كنار حوض گذاشته شده است . رو به زنها كرده و خطاب می كند: ساكت ! همگی سكوت می كنند و با ادامه سكوت میرزا به اطاق پذیرایی برگشته و پس از صرف غذا كه مهمانان عازم مقصدشان می شوند به چند نفر از نزدیكان می فرماید: اندكی تامّل كنید كه با شما كاری هست . و وقتی دیگر مهمانان می روند واقعه را برای آنها بازگو كرده و از ایشان برای غسل و كفن و دفن فرزندش كمك خواست.
داستانهايي از علما/عليرضا حاتمي
/ 1