مشیّت الهی
مرحوم حضرت آیه اللّه حاج سیّد حسن مدرّس عالم عظیم الشانی بود كه علاوه بر وصول به مقامات عالی در علوم اسلامی و فقاهت سیاستمدار خبره ای نیز بود كه دیانت و سیاست را معنا نمود. شجاعت كم نظیر وی در بیان مسائل و واقعیّات موجبات برانگیخته شدن خشم رضاشاه قلدر و دستگاه حكومتی او را فراهم آورد این بود كه چند بار مورد تعرّض و سوءقصد نوكران جیره خوار رضاشاه قرار گرفت . او خود در این باره چنین می گوید:
دو دفعه مورد حمله واقع شدم . یك دفعه در اصفهان كه در مدرسه جدّه بزرگ در وسط روز، چهار تیر تفنگ به من انداختند ولی مؤ فّق نشدند و آنها را تعقیب نكردم . مرتبه دیگر سال گذشته بود كه جنب مدرسه سپسالار، اوّل آفتاب كه به جهت تدریس به مدرسه می رفتم در همین ایّام تقریباً ده نفر مرا احاطه نمودند. فی الحقیقه تیرباران كردند. از تیرهای زیاد كه انداختند چهار عدد كاری شد. سه عدد به دست چپ و مقارن پهلو جنب یكدیگر زیر مرفق و بالای مرفق و زیر شانه . حقیقتاً تیراندازان قابلی بودند. در هدف كردن قلب خطا نكردند ولی مشیّت اللّهی ، سبب را بی اثر نمود. یك عدد هم به مرفق دست راست خورد. و لا حول و لا قوّه الاّ باللّه العلی العظیم.
داستانهايي از علما/عليرضا حاتمي