بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
جوان و تمركز فكر برخي از حکما، نظير «دکارت»، مهمترين توانايي انسان را «درست راه بردن عقل» مي دانند[1] و منظورشان دقيقا اين است که فرد بتواند آن گونه که «اراده مي کند و خود مي خواهد بيانديشد». چنان چه، شخصي بتواند موضوعي را براي انديشيدن، انتخاب نموده و در قلمرو آن، تفکر کند و تا هر زمان که اراده کرده است، جريان فکر خود را تداوم بخشد، در حقيقت مي توان او را فردي «متمرکز» ناميد. «پل ژاگو»، روانشناس فرانسوي معتقد است: «تمرکز فکري، عبارت از متوجه ساختن و ثابت نگاه داشتن فکر بر يک تصوير و يا مجموعه اي از انديشه ها و افکار است.»[2] به لحاظ تأثيراتي که تمرکز فکر بر موفقيت آدمي دارد، جوانان بيش از سايرين به اين پديده علاقمندند و مايلند که اين توانايي در آن ها، ايجاد شود. اين آثار در دو جنبه زندگي شخصي و زندگي اجتماعي قابل تبيين است: اولين پيامد برجسته تمرکز فکري، هدايت آگاهانه زندگي است. فرد به درستي مي داند که از زندگي چه انتظاراتي دارد؟ و چگونه مي تواند بدان ها پاسخ دهد؟ از جهت سلامت رواني نيز، موضوع تمرکز فکر، نقش تعيين کننده اي دارد. زيرا اولين ويژگي انسان سالم از لحاظ روحي، رواني، «ادراک روشن تر و کار آمد تر واقعيت» است و دومين ويژگي آن «آزاد انديشي بيشتر نسبت به تجربه» مي باشد.[3] و هر دو خصوصيت، همان گونه که مشهود است، به توانايي تفکر شخص، مربوط مي شود، تأثير ديگر «تمرکز فکري» را بر توانايي «حل مسأله»[4] مي توان بيان کرد. اين ويژگي که اولين بار به وسيله «جان ديويي» عنوان شد، عبارت است از «قابليت شخص در اين که، موقعيتي را که با آن روبرو شده به درستي بشناسد و بتواند راه حل مناسبي در آن زمينه ارائه کند»، «قدرت حل مسأله» بستگي کامل به بررسي همه جانبه موقعيت (مسأله)، بررسي راه حل ها و راه کارهاي موجود و انتخاب بهترين راه کار ها و انجام راه حل مورد نظر دارد و اين ها همه در پرتو فکر متمرکز انجام مي پذيرد. پرفسور «کارل سي شور» به عنوان يک روانشناس يادگيري مي گويد: «شخص متوسط فقط ده درصد گنجايش طبيعي حافظه خود را به کار مي برد و نود درصد آن را با بي اعتنايي به قوانين طبيعي حافظه ضايع مي کند، اين قوانين طبيعي عبارتند از «اثر»، «تکرار»، «تسلسل افکار» و «تمرکز فکر».[5] در جنبه اجتماعي نيز مي توان گفت، به لحاظ پيامد هاي خاصي که تمرکز فکر مي آفريند. نظير نظم و ترتيب، برنامه ريزي، حسن تدبير و خود رهبري، فرد واجد اين خصوصيات، به سهولت مي تواند اعتماد و اطمينان جامعه را به خود جلب نمايد. جوانان متمرکز به جهت مناسبات و روابط موفق و سنجيده اي که با ديگران برقرار مي کنند، بهتر از سايرين مي توانند، شايستگي ها و کفايت هاي خويش را در عمل اثبات نمايند. آنان به خبوبي مي توانند درباره هر موضوعي عميقا بيانديشند و هر زمان که اراده کنند، خود را از فکري به فکر ديگر، منتقل نمايند. پيشنهاد ها و راه کارها شناخت و به کار بستن توصيه هاي زير، جوانان را در دستيابي به تمرکز فکر ياري مي بخشد: 1. وجود رابطه منطقي ميان برنامه ريزي و تمرکز فکر، نسل جوان را به ضرورت برنامه ريزي، واقف مي کند. اطرافيان مي توانند با مساعدت در زمينه برنامه ريزي و آموزش راه کارهاي مفيد در اين مورد، افکار جوانان را به تمرکز نيرومندي، برسانند. 2. نماز، منشوري هزار وجه است که يک جلوه آن، تمرکز انديشه مي باشد، جوانان در پرتو نماز، نه تنها به معنويتي سرشار و عميق دست مي يابند بلکه با حضور قلب در نماز که خود تجلي تمرکز انديشه براي ياد خداست، مي توانند، اين توانايي را به ساير بخش هاي زندگيشان، منتقل نمايند. 3. توجه نسل جوان به آثار ارزنده فردي و اجتماعي تمرکز فکر، انگيزه آنان را در حصول اين امر، افزايش مي دهد. تمرکز فکر، موجب ذخيره نمودن قواي روحي جوانان مي شود و به اين ترتيب آنان مي توانند به نوعي «اقتصاد نيروي رواني» دست يابند. 4. مشاهير بزرگ تاريخ، غالباً، انديشه اي قوي و تمرکزي نيرومند، داشته اند. مطالعه زندگي نامه آنان، چگونگي رمز موفقيتشان و نيز تأثير تمرکز فکر را بر پيشرفتشان، براي جوانان بازگو مي نمايد. 5. «خلوت شخصي»، فرصتي به جوانان مي دهد تا علاوه بر آرامش و امنيت رواني، به تمرکز فکر نايل شوند. در چنين موقعيتي، آنان مي توانند بهتر از هر زماني ديگر به ارزيابي خود، زندگي و آينده بپردازد. 6. «تمرکز فکر» يکي از توانايي هاي شخصيتي است که جنبه اکتسابي دارد. تمرکز را مي توان از تمرين هايي در دقايق کوتاه و لحظه هاي زودگذر، آغاز نمود و به تمرکز مداوم و مستمر نايل شد. ثبات و پايداري در انجام تمرين ها مي تواند، نتيجه مطلوبي به بار آورد. 7. استفاده از «تلقين مثبت» در جهت «تمرکز فکر برتر»، سودمند است. جوانان با تلقين افکار و انديشه هايي در زمينه هدف مطلوب (تمرکز) مي توانند، اين خصيصه ارزشمند را در خود تقويت نمايند. اينک چند نکته را خطاب به جوانان يادآوري مي کنيم: 8. در جريان زندگي، سعي کنيد هيچ گاه استحکام روحي خود را از دست ندهيد و اگر بعد از مشورت به انجام کاري تصميم گرفتيد، نگذاريد مجراي فکرتان به هيچ وجه تغيير يابد. 9. اگر هنگامي که به کار معيني اشتغال داريد، به شما خبري دادند، سکوت خود را حفظ کنيد و نگذاريد توجهتان به آن مسأله معطوف شود و اگر سعي کردند که عقيده شما را در آن مورد جويا شوند، تسلط و تمرکز خود را حفظ نماييد. 10. از پرگويي و اظهار نظرهاي بي مورد خود داري کنيد زيرا فکر شما پراکنده و مانع تمرکز فکر مي شود. 11. وضع راحتي به خود بگيريد، عضلات را شل کنيد و چشم ها را ببنديد و در ذهن خود تصوير عدد 1 را مجسم کنيد و وقتي که موفق شديد به رقم 2 بپردازيد تا 10. 12. چيزي که داراي شکلي ساده باشد مثلاً يک بطري را در فاصله يک متري خود قرا دهيد و در ساختمان آن به خوبي دقيق شويد، گاه گاهي چشم ها را ببنديد و شکل آن را مجسم کنيد. 13. يک برگ کاغذ در دو مداد برداريد سعي کنيد با يک دست دايره و با دست ديگر مربعي رسم کنيد. 14. هنگامي که در روي يک عکس يا خاطرات خود دقيق مي شويد، تصوير شخصي را در روح خود مجسم کنيد، اگر کسي باشد که او را زياد ملاقات مي کنيد به محض اين که چشم ها را بستيد فورا تصوير او در روح شما ظاهر خواهد شد. البته نبايد منتظر باشيد که در قدم اول به اين منظور نائل گرديد، بلکه بايد چندين بار به تکرار آن بپردازيد.[6]
[1]. محمد علي فروغي، سير حکمت در اروپا، ص 122. [2]. پل ژاگو، مانيتسيم شخصي، ترجمه مشفق همداني، ص 242. [3]. آبراهام مازلو، به سوي روانشناسي بودن، ترجمه رضواني، ص 176. [4]. PROBLEM SOLVING [5]. ديل کارنگي، ناطقين زبردست، ترجمه دکتر عظيم عالم زاده، ص 58. [6]. پال ژاگو، قدرت اراده، ترجمه کاظم اعتمادي، ص 78. محمد رضا شرفي - جوان و نيروي چهارم زندگي، ص 53 - 57