آیت الله سید احمد خوانساری نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آیت الله سید احمد خوانساری - نسخه متنی

عقيقي بخشايشي

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
آيت الله سيد احمد خوانساري
مرحوم آيه اللّه العظمي الحاج السيد احمد بن الحاج يوسف الخوانساري (قدس سره الشريف)، از سادات عظام و فقهاي كرام است كه با سي تبار نسب به حضرت موسي بن جعفر (ع) مي رساند او يكي از پرچمداران فقه و فقاهت و يكي ازمراجع عظام و عاليقدر و فقهاي نامدار شيعه در قرن چهاردهم هجري مي باشد.
ولادت:
او در 18 ماه محرم 1309 در شهر ادب پرور خوانسار در يك خانواده روحاني ديده به جهان گشود، و تحت عنايت پدر و مادر دلسوز رشد و نما كرد و علوم مقدماتي را در زادگاه خود از محضر علماي آن سامان، به ويژه مرحوم آيه اللّه حاج سيد محمد حسن (متوفي 1337 ه.ق) و دامادشان، مرحوم آيه اللّه حاج سيد علي اكبرخوانساري فرا گرفت سپس جهت تكميل معلومات به حوزه اصفهان مهاجرت نمودو از محضر آيات عظام: مرحوم حاج مير محمد صادق مدرس، آخوند ملا عبدالكريم جزي و ميرزا محمد علي تويسركاني فرا گرفت آنگاه محض رفع عطش دانشجويي خويش، جهت تكميل معلومات به دار العلم نجف اشرف عزيمت نمود و در آن حوزه هزار ساله، دو سال در درس آيه اللّه آخوند خراساني و چندين سال هم در درس مرحوم صاحب العروه و مرحوم آيه اللّه آقا ضيا عراقي و اساتيد ديگر فقه و اصول شركت جست تا به مدارج عاليه علمي در بخش فقه، اصول، فلسفه و رياضيات نائل آمد سپس در سال 1335 ه ق با دست پر به ايران بازگشت و در اراك اقامت گزيد و ازمحضر پرفيض آيه اللّه العظمي حاج شيخ عبدالكريم حائري در اراك استفاده شاياني برد.
پس از آنكه آيه اللّه حائري در سال 1340 ه ق بنا به دعوت حوزه علميه قم، درآن شهر اقامت گزيد، مردم اراك از محضر ايشان درخواست نمودند كه مرحوم خوانساري به جاي ايشان اقامه جماعت و رفع مراجعات مردم را بنمايد مرحوم حائري با اين امر موافقت كردند پس از مدتي اقامت در اراك در يكي از جلسات ازآيه اللّه مؤسس شنيده شد كه فرموده بودند كه ما مي خواستيم آقاي سيد احمدخوانساري، اعلم علماي شيعه باشد، ولكن ايشان قناعت كردند كه اعلم علماي اراك باشند محض شنيدن اين سخن كه حاكي از رضايت ضمني آيه اللّه مؤسس در موردحضور ايشان در قم بود، به قم مهاجرت و در اين شهر اقامت مي گزينند پس از دو ماه از ورود ايشان، آيه اللّه حائري محل اقامت نماز جماعت خود را در مدرسه فيضيه به ايشان تفويض، و در اولين جلسه جماعت، خود شخصا شركت نموده و نماز خود رابه ايشان اقتدا مي كنند به اين ترتيب عدالت و شايستگي معنوي ايشان را تاييدمي فرمايند.
مرحوم خوانساري درمدت اقامت خود در قم، ازاحترام و تجليل خاص مدرسين و فضلا برخورداربوده اند در درس خارج ايشان جمعي از بزرگان و معاريف حوزه شركت مي جستند و افرادي مانند امام موسي صدر، و آيه اللّه منتظري از شاگردان فقه و فلسفه ايشان به شمار مي آيند.
اقامت در تهران:
پس از درگذشت آيه اللّه حاج آقا يحيي سجادي، امام جماعت مسجد سيدعزيزاللّه در محرم 1370 ه.ق، جمعي از اهالي تهران از مرجع بزرگ آيه اللّه العظمي بروجردي تقاضا مي كنند كه شخصيت بزرگي را به تهران اعزام نمايند تا در مسجدحاج سيد عزيز اللّه اقامه جماعت نموده و به امور ديني مردم و حل و فصل مسائل مباشرت نمايد «1».
مرحوم آيه اللّه بروجردي شخص باكفايت آيه اللّه خوانساري را كه از نظر زهد،تقوا و مبارزه با هواي نفس مشهور عام و خاص بودند، به تهران اعزام و تا آخر عمر درمسجد حاج سيد عزيز اللّه تهران به اقامه نماز جماعت و تدريس خارج فقه و اصول مشغول، و عمر پربركت خود را در خدمت به اسلام و حوزه هاي علمي سپري نمودند.
حقير در اوايل جواني كه در ارتباط با دانشگاه و مسائل مربوط به نشر كتاب،رفت و آمد بيشتري داشتم، و نوعا مسيرم از داخل بازار سراي گلستان و بوستان انجام مي گرفت، نزديكي هاي ظهر، سيد بزرگوار و جليل القدري را مي ديدم كه همراه يك نفر، بدون كوچكترين تشريفات و بيا و برو، از ميان محيط شلوغ و مردم مشغول كسب و داد و ستد عبور مي نمايد و به سوي مسجد سيد عزيز اللّه در حركت مي باشددر حركت و رهسپاري ايشان، كوهي از وقار و متانت را مي ديدم كه روح و روحانيت و صفا و معنويت را به تماشاگران مي بخشيد، و معنويت اسلام را به بازاريان و مردم غرق در ماديات عرضه مي كرد با مشاهده ايشان، بازاريان كركره ها را پائين كشيده، به سوي نماز جماعت مي شتافتند همين مرجع بزرگوار گاهي در راه بندان هاي بازار،همانند مردم عادي متوقف و بدون كوچكترين امتياز و تشخص، با يك حالت عادي و خاكي عبور و مرور مي نمودند بعدها شناختم كه چه گنجينه اي بوده است، به حدي كه حضرت امام (ره) پس از فوت آيه اللّه بروجردي، پيشنهاد داشته اند كه آيه اللّه خوانساري به قم بازگردند و همه پشت سر او بايستند و مرجعيت نيرومند و پايدار شيعه را استحكام بخشند، و از تعدد رساله ها كه همان تشعب و پراكنده ساختن قدرت شيعه است، جلوگيري به عمل بياورند از اين پيشنهاد معلوم مي گردد كه آن مرحوم،شايستگي و لياقت چنين مديريت والايي را داشته است كه كانديداي چنين رتبت ومنزلت باشند.
مرجعيت عمومي:
پس از درگذشت آيه اللّه العظمي بروجردي، جمع كثيري از مردم ايران وبرخي از كشورهاي مجاور، به ايشان رجوع و از رساله ايشان استفاده كردند، و دراواخر، مرجعيت ايشان عظيم تر و فراگيرتر گرديد، به حدي كه اداره مالي حوزه هاي علمي ايران و ساير بلاد، بيشتر بر دوش مبارك ايشان قرار داشت، و آنچنان از نظرامكانات مالي نيرومند و پرتوان بود كه شهريه اش چندين ماه پس از رحلت نيزاستمرار داشت.
تاليفات:
از تاليفات اين فقيه نامدار و زاهد پارسا، كتابهاي زير قابل ذكرند:.
1. جامع المدارك في شرح المختصر النافع، در 7 مجلد، چاپ انتشارات اسماعيليان قم، يك دوره فقه استدلالي منقح و مهذبي است كه جامع وجازت لفظ ودقت و گستردگي مطالب مي باشد.
2. العقائد الحقه، در علم كلام، پيرامون معتقدات شيعه و دفاع از مباني كلامي آن.
3. حاشيه بر العروه الوثقي.
4. رساله عمليه توضيح المسائل.
5. رساله مناسك حج.
مداخله در امور سياسي:
معظم له از آغاز نهضت اسلامي به رهبري روحانيت، سهم ارزنده و مؤثري داشته اند و حق بزرگي نسبت به شكل گيري پايه هاي انقلاب اسلامي دارند.
در آن روزهاي نخستين كه همراه ديگر علما در بازار تهران به حالت اعتراض نسبت به اعمال دستگاه حركت مي نمودند، مورد هجوم پليس و ماموران امنيتي قرارگرفتند و مقداري از ناحيه پا جراحت برداشتند از ايشان اعلاميه هاي متعددي درباره انقلاب صادر شده است.
نمونه اي از اعلاميه هاي ايشان:
ايشان به مناسبت تبعيد حضرت امام به تركيه و توقيف برخي ديگر از بزرگان،اعلاميه زير را صادر نمودند:.
«بسم اللّه الرحمن الرحيم الحمد للّه رب العالمين والصلوه والسلام علي خيرخلقه محمد وآله الطاهرين ولا حول ولا قوه الا باللّه العلي العظيم.
حوادث اسف آور يكي دو روز اخير كه منجر به قتل و جرح يك عده مردم بي گناه و توقيف حضرت آيه اللّه خميني و آيه اللّه قمي و ديگر آقايان عظام شده است،موجب كمال تاثر و تاسف حقير گرديد با كمال تعجب مشاهده مي شود مسئولين امنيت كشور با نهايت گستاخي حضرات آقايان مراجع عظام و علماي اعلام دامت بركاتهم را موافق اموري كه مبانيت آنها با شرع مطهر محرز و مكرر تذكر داده شده است، جلوه مي دهند.
حقير در اين موقع حساس، لازم مي دانم اوليا امور را متذكر سازم انجام اينگونه اعمال ضد انساني نسبت به حضرات علماي اعلام، و قتل و جرح مردم بي پناه، نه تنها موجب رفع غائله نخواهد بود، بلكه جز تشديد امور و ايجاد تفرقه ووخامت اوضاع، اثر ديگري نخواهد داشت موجب كمال تاسف است كه بايد حريم مقدس اسلام و روحانيت از طرف اولياي امور اين چنين مورد تجاوز قرار گيرد انا للّه وانا اليه راجعون.
از خداوند متعال عز اسمه مسالت دارم كه اسلام و مسلمين را در كنف عنايات خود از همه حوادث، مصون و محروس بدارد و ما توفيقي الا باللّه، عليه توكلت واليه انيب الاحقر احمد الموسوي الخوانساري، 13 محرم 1383 ه ق».
ايشان علاوه بر اعلاميه فوق، اعلاميه ها و تذكرات فراواني در مواقع حساس صادر نموده اند و پس از پيروزي انقلاب نيز تذكرات و خيرانديشيهايي نسبت به اولياي امور جمهوري اسلامي داشته اند، و اين امور همه نشانگر آن مي باشد كه ايشان در تمام موارد، از مولي و پيشوا و حجت اللّه في الارضين الهام مي گرفتند وكوچك ترين پيروي از هواي نفس و انانيت و خوش آيند مردم نداشته اند.
رحلت:
سرانجام اين عالم بزرگوار، پس از 96 سال عمر پربركت، در اثر كسالت درنخستين ساعات بامداد روز شنبه مورخ 30/10/63 مطابق 27 ربيع الثاني 1405 ه ق دار فاني را وداع، و به ديار جاودان شتافت، و جهان اسلام و حوزه هاي علميه راعزادار ساخت.
به مجرد انتشار خبر ارتحال اين فقيه رباني، امام امت به حوزه هاي علمي تسليت گفت و درسهاي حوزه يك هفته تعطيل شد، و از طرف دولت در سراسركشور عزاي عمومي اعلام، و بازار تهران هم سه روز تعطيل گرديد جنازه مطهرايشان به قم انتقال يافته، و در جوار استاد بزرگوار خود، در حرم كريمه اهل بيت،حضرت معصومه (ع) مدفون گرديد.
دو اعلاميه تسليت:
امام امت در اعلاميه تسليت فرمودند:.
«بسم اللّه الرحمن الرحيم انا للّه وانا اليه راجعون خبر رحلت مرحوم مغفورآيه اللّه خوانساري رحمه اللّه عليه موجب تاسف و تاثر گرديد اين عالم جليل بزرگوارو مرجع معظم كه پيوسته در حوزه هاي علميه و مجامع متدينه مقام رفيع و بلندي داشت و عمر شريف خود را در راه تدريس، و تربيت و علم و عمل به پايان رساند،حق بزرگي بر حوزه ها دارد، چه اينكه با رفتار و اعمال خود و تقوا و سيره خويش،پيوسته در نفوس مستعده، مؤثر و موجب تربيت بود.
از خداوند تعالي براي ايشان رحمت و مغفرت، و براي علماي اعلام وحوزه هاي علميه صبر و اجر خواستارم والسلام علي عباد اللّه الصالحين روح اللّه الموسوي الخميني 29 ديماه 1363 ه ش».
پيام آيه اللّه العظمي گلپايگاني:
آيه اللّه العظمي گلپايگاني كه علاقه فراوان و ارتباط عميقي بين آن دو بزرگوارحاكم بود، در تلگراف تسليت چنين مي نويسد:.
«بسم اللّه الرحمن الرحيم ثلمه لا تسد وكسر لا يجبر با كمال تاسف رحلت مرجع عاليقدر، بقيه السلف و اسوه فضايل و تقوا و فقيه اهل بيت (ع) حضرت آيه اللّه آقاي حاج سيد احمد خوانساري (قدس سره) را به آستان اقدس بقيه اللّه (ارواح العالمين له الفدا) و به محاضر علماي اعلام و حوزه هاي علميه و به عموم ملت مسلمان و شيعيان جهان تسليت عرض مي كنم.
آن فقيد روحانيت در علم و عمل و مخالفت هوي و اطاعت مولي و ترك اقبال به دنيا و انقطاع الي اللّه و جامعيت علمي و تدريس و تاليف و عبادت و تواضع در بيش از نيم قرن مشار اليه بالبنان و مسلم بين اقران بود ضايعه رحلت ايشان را نمي توان باتوصيفات بيان كرد، و بيش از حد تصور با فقدان ايشان در حصن و حصين رخنه افتادانا للّه وانا اليه راجعون محمد رضا الموسوي الگلپايگاني».
تحليلي جزئي از دو تسليت مهم:
اين دو اعلاميه تسيلت از دو سيد سند و دو مرجع معتمد و بزرگوار كه هر دودر يك مكتب و در يك مدرس و پيش يك مدرس و معلم تعليم ديده اند، در حق يك همدوره و همكلاس و هم مكتب و هم محضر سند گويا و نشانه بس مستحكم درعظمت شان و علو مقام آن فقيه رباني و مجتهد صمداني مي باشد كه طوبي له و حسن مب.
امام بزرگوار در حق ايشان مي نويسند: «او با رفتار و اعمال خود و تقوا و سيره خويش پيوسته در نفوس مستعده مؤثر و موجب تربيت بود».
اين سخن نشانگر آن معني است كه خود عمل منهاي سخن و نطق، سازنده است و كارساز آن فقيه بزرگوار چندان اهل سخن و بيان و نطق و گفتار نبود، اما عمل و تقواي بوذري و زهد و پارسايي بحر العلومي، و قداست و نزاهت مقدس اردبيلي را در عصر ماديات و در مرز تزاحم اميال و شهوات نفساني، يعني قلب بازار تهران را داشت، به حدي كه با سيره عملي خويش مردم را به معنويت اسلام و حقانيت روحانيت و تقوي جلب مي نمود، نه با بيان و گفتار.
اما اعلاميه آيه اللّه العظمي گلپايگاني، موج بلندتر و سوز بيشتري دارد نشان مي دهد كه جايگاه او در قلب وي مؤثرتر و جانكاهتر بوده است جايي كه در آغاز اعلاميه مي نويسد: «شكاف غير قابل انسداد و شكست غير قابل جبران به حريم دين و مرز روحانيت اسلام وارد آمده است كه هرگز قابل جبران نيست» و آنگاه از وي به عنوان يادگار سلف و ذخيره گذشتگان و الگوي فضايل مخالف هوي و هوس و مطيع امر مولي و تارك دنيا و منقطع الي اللّه و جامع بين علم و عمل ياد مي كند، نشانه ها واماراتي كه امام (ع) در مرجع تقليد تعيين فرموده اند، و نكته مهم تر آنجا است كه مي فرمايند: «ايشان بيش از نيم قرن با اين اوصاف و صفات، بين اقران و امثال مشاراليه بالبنان و مسلم بين اقران و نظاير بوده است» طبيعي است رخنه اي كه با چنين ضايعه اي به اركان دژ اسلام رخ دهد، به اين زوديها قابل جبران نخواهد بود.
عقيقي بخشايشي - تلخيص از كتاب فقهاي نامدار شيعه، ص 510
/ 1