بیا با هم دعا كنیم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بیا با هم دعا كنیم - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
بیا با هم دعا كنیم
حضرت عیسی ـ علیه السّلام ـ كه بیابانگردی از كارهای معمولی او بود، روزی تنها در بیابان عبور می‎كرد، باران شدید بارید، و او را غافلگیر كرد، او به هر طرف می‎دوید و می‎نگریست پناهگاه نمی‎دید كه به آنجا رود، در این جست و گریز ناگهان چشمش به شخصی افتاد كه در مكانی مشغول نماز بود، ‌به سوی او روان شد وقتی به او رسید، آنجا را محل امن یافت.
پس از آنكه آن شخص از نماز فارغ شد، عیسی ـ علیه السّلام ـ بعد از احوال پرسی به او فرمود:
بیا با هم دعا كنیم تا باران بایستد.
آن شخص گفت! «ای مرد»! چگونه دعا كنیم، با اینكه چهل سال است در اینجا به عبادت مشغولم، ‌تا خدا توبه مرا قبول كند، ولی هنوز معلوم نیست كه توبه‎ام قبول شده باشد،‌زیرا از خدا خواسته‎ام نشانه قبولی توبه‎ام این باشد كه پیامبری از پیامبرانش را به اینجا بفرستد.
عیسی ـ علیه السّلام ـ به او فرمود «من عیسی پیغمبرم» بنابراین معلوم می‎شود كه توبه تو قبول شده است.
تو چه گناهی كرده‎ای؟
او گفت: روزی تابستان بیرون آمدم، هوا بسیار گرم بود، گفتم:
عجب روز گرمی است «كه یك نوع شكایت به خدا است».
یك ره نظری به خسته‎ای كن رحمی بدل شكسته‎ای كن
آن كو جز تو، كسی ندارد غمخواری و مونسی ندارد
محنت زده‎ایست، شرمساری خجلت زده‎ایست، زشتكاری
دل سوخته‎ایست، خسته جانی تر كرده به ذكر تو زبانی
بر خاك فتاده خوار و زاریست وز درگه تو امیدواریست
مگذار كه نا امید گردد بخشای كه رو سفید گردد
یا رب به علو و عزت تو حق جبروت و هیبت تو
یا رب به فرشتگان مُنزَل یا رب به پیامبران مُرسل
/ 1