سوره های مكی و مدنی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سوره های مكی و مدنی - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
سوره های مكی و مدنی
يكي از مسايل مهم علوم قرآني، مساله شناخت سوره هاي مكي و مدني است تشخيص آنها به دلايل ذيل ضروري است:
1. شناخت تاريخ و مخصوصا تسلسل آيات و سور و تدريجي بودن نزول آن ها، ازطريق شناخت سوره هاي مكي از مدني است انسان پيوسته در اين جست و جوست تا هر حادثه تاريخي را بشناسد، در چه زماني و در كجا اتفاق افتاده، عوامل و اسباب پديدآورنده آن چه بوده است بدين طريق دانستن سوره ها و آيه هاي مكي و تشخيص آن ها از آيه ها و سوره هاي مدني از اهميت به سزايي در فهم تاريخ تشريعات اسلامي برخوردار است.
2. فهم محتواي آيه در استدلال هاي فقهي و استنباط احكام نقش اساسي داردچه بسا آيه اي به ظاهر مشتمل بر حكم شرعي است، ولي چون در مكه نازل شده و هنگام نزول، هنوز آن حكم تشريع نشده بود، بايد يا راه تاويل را پيش گرفت يا به گونه ديگر تفسير كرد مثلا مساله تكليف كافران به فروع احكام شرعي موردبحث فقهاست و بيش تر فقها، آنان را در حال كفر، مكلف به فروع نمي دانند و در اين زمينه دلايل و روايات فراواني در اختيار دارند، ولي گروه مخالف (كساني كه كافران را در حال كفر مكلف به فروع مي دانند) به آيه هفت سوره فصلت تمسك جسته اندآن جاكه مشركان را به دليل انجام ندادن فريضه زكات مورد نكوهش قرارداده است غافل از اين كه سوره فصلت مكي و فريضه زكات در مدينه تشريع شده است يعني هنگام نزول آيه ياد شده، زكات حتي بر مسلمانان هم واجب نبوده است، پس چگونه مشركان را مورد عتاب قرار مي دهد؟
اين آيه دو تاويل دارد:
اول، مقصود از زكات در اين جا تنها پرداخت صدقات بوده است كه مشركان ازآن محرومند، زيرا شرط صحت صدقه قصد قربت است كه كافران از انجام آن عاجزند.
دوم، مقصود محروميت از اداي زكات است و آن بدان جهت است كه كفر مانع آنان شده است و اگر ايمان داشتند، از اين فيض محروم نبودند.[1]
3. در استدلالات كلامي، آيات مورد استناد ـ مخصوصا آياتي كه درباره فضايل اهل بيت نازل شده ـ بيش تر مدني است، چون اين مباحث در مدينه مطرح بوده است برخي آن سوره ها يا آيات را مكي دانسته اند كه در آن صورت نمي تواندمدرك استدلال قرار گيرد بنابراين شناخت دقيق مكي و مدني بودن سوره ها و آيات يكي از ضروريات علم كلام در مبحث امامت است مثلا برخي تمام سوره دهر رامكي دانسته اند و گروهي مدني و بعضي جز آيه «فاصبر لحكم ربك و لا تطع منهم آثمااو كفورا»[2] همه را مدني دانسته اند ديگران هم از ابتداي سوره تا آيه 22 رامدني و بقيه را مكي دانسته اند اختلاف درباره اين سوره بسيار است، ولي ما آن راتماما مدني مي دانيم.
درباره شان نزول آيه هاي: «يوفون بالنذر و يخافون يوما كان شره مستطيرا، و يطعمون الطعام علي حبه مسكينا و يتيما و اسيرا، انما نطعمكم لوجه اللّه لا نريد منكم جزا و لا شكورا، انا نخاف من ربنا يوما عبوسا قمطريرا فوقاهم اللّه شر ذلك اليوم و لقاهم نضرة و سرورا، وجزاهم بما صبروا جنة و حريرا»[3] گفته اند كه حسنين بيمار شده بودند پيامبرگرامي و گروهي از بزرگان عرب به عيادت آنان آمدند و به مولي اميرمؤمنان پيش نهاد كردند: چنان چه براي شفاي فرزندانت نذر كني خداوند شفاي عاجل مرحمت خواهد فرمود حضرت اين پيش نهاد را پذيرفت و سه روز روزه نذركردآن گاه كه حسنين شفا يافتند در صدد اداي نذر برآمد قرص هاي ناني براي افطارتهيه كرد، روز اول هنگام افطار مسكيني در خانه را زد و تقاضاي كمك كرد حضرت نان هاي تهيه شده را به او داد روز دوم نيز يتيمي آمد و نان تهيه شده را دريافت كردروز سوم اسيري آمد و نان ها به او داده شد. حضرت در اين سه روز خود با اندك نان خشك و كمي آب افطار كرد طبرسي دراين زمينه روايات بسياري از طرق اهل سنت و اهل بيت عصمت (ع) گردآورده وتقريبا آن ها را مورد اتفاق اهل تفسير دانسته است آن گاه براي اثبات مدني بودن تمام سوره، روايات ترتيب نزول را ـ كه سوره دهر جز سوره هاي مدني به شمار رفته ـ باسندهاي معتبر آورده است [4] ولي كساني مانند عبداللّه بن زبير كه مايل نبودنداين فضيلت به اهل بيت (ع) اختصاص يابد اصرار داشتند كه اين سوره را كاملا مكي معرفي كنند[5] غافل از آن كه در مكه اسيري وجود نداشت مجاهد و قتاده ازتابعين تصريح كرده اند كه سوره دهر تماما مدني است، ولي ديگران تفصيل قايل شده اند[6] سيد قطب، از نويسندگان معاصر به قرينه سياق، سوره را مكي دانسته است.[7]
4. بسياري از مسايل قرآني، تنها از طريق مكي و مدني بودن سوره يا آيه ها، حل وفصل مي شود مثلا در مساله نسخ قرآن به قرآن برخي راه افراط پيموده اند و بيش ازدويست و بيست آيه را منسوخ معرفي كرده اند در صورتي كه چنين عدد بزرگي نمي تواند صحت داشته باشد و با واقعيت سازگار نيست و گروهي راه تفريط درپيش گرفته اند اصلا قرآن را غير قابل نسخ مي دانند ـ به ويژه نسخ قرآن به قرآن، زيراشرط تحقق نسخ، تنافي ميان دو آيه است كه اين گونه تنافي با نفي اختلاف در آيه «ولو كان من عند غيراللّه لوجدوا فيه اختلافا كثيرا»[8] منافات دارد[9] ودسته اي حد وسط را برگزيده و اصل نسخ را پذيرفته اند و در كميت آيات نسخ شده اعتدال را رعايت كرده اند از جمله آياتي كه افراطيون آن را منسوخ مي دانند، آيه «فمااستمتعتم به منهن فتوهن اجورهن»[10] است كه درباره ازدواج موقت نازل شده است، كه ناسخ آن را ـ طبق گفته امام شافعي محمدبن ادريس ـ آيه «والذين هم لفروجهم حافظون، الا علي ازواجهم او ما ملكت ايمانهم فانهم غير ملومين، فمن ابتغي ورا ذلك فاولئك هم العادون»[11] دانسته اند. نظر مذكور را به دو دليل نمي توان پذيرفت: اولا، زني كه با عقد متعه گرفته مي شود زوجه است، گرچه احكام او با زوجه دايمي كمي تفاوت دارد ثانيا، آيه اي را كه ناسخ فرض كرده اند در سوره مؤمنون است كه تماما مكي است و كسي اين آيه را استثنا نكرده است در صورتي كه معمولا بايد ناسخ پس از منسوخ باشد مطلب فوق را استاد زرقاني نيز يادآور شده است.[12]
معيار و ملاك تشخيص سوره هاي مكي و مدني
طبق آماري كه از روايات ترتيب نزول به دست مي آيد، 86 سوره مكي و 28سوره مدني است كه در اين گروه بندي سه معيار وجود دارد:.
1 معيار زمان: بيش تر مفسرين معتقدند كه معيار مكي يا مدني بودن هجرت پيامبر اكرم (ص) از مكه به مدينه است هر سوره اي كه پيش از هجرت نازل شده مكي و هر سوره اي كه پس از هجرت نازل شده است مدني به شمار مي رود، خواه درمدينه نازل شده باشد خواه در سفرها و حتي در مكه در سفر حج يا عمره يا پس ازفتح، چون پس از هجرت بوده است، مدني محسوب مي شود ملاك هجرت نيزداخل شدن به مدينه است بنابراين آياتي كه پس از هجرت از مكه و پيش از ورود به مدينه، در راه بر پيامبر نازل شده است، مكي محسوب مي شود مثلا آيه «ان الذي فرض عليك القرآن لرادك الي معاد»[13] بر اساس اين تعريف و ملاك كه پس ازخروج از مكه در راه بر پيامبر نازل شده، مكي است.
2. معيار مكان: هرچه در شهر مكه و پيرامون آن نازل شده مكي است و هرچه درمدينه و پيرامون آن نازل گرديده مدني است، خواه پيش از هجرت يا پس از آن نازل شده باشد پس آن چه در غير اين دو منطقه نازل شده باشد نه مكي است و نه مدني در اين زمينه جلال الدين سيوطي روايتي آورده است كه پيامبر(ص) فرمودند: «انزل في ثلاثة امكنة: مكة و المدينة والشام» كه طبق گفته ابن كثير، مقصود از شام تبوك است.[14]
3. معيار خطاب: هر سوره اي كه در آن، خطاب به مشركان مي باشد مكي و هرسوره اي كه در آن خطاب به مؤمنان مي باشد، مدني است در اين زمينه ازعبداللّه بن مسعود حديثي آورده اند كه گفته است: «هر سوره كه (يا ايها الناس) در آن به كار رفته باشد، مكي است و هر سوره كه (يا ايها الذين آمنوا) در آن به كار رفته باشدمدني است».[15] زيرا در مدينه غلبه با مؤمنان بوده و در مكه با مشركان البته درسوره هاي مدني مانند سوره بقره، «يا ايها الناس» به كار رفته كه كليت اين معيار راخدشه دار مي كند. براي تشخيص سوره هاي مكي و مدني، ملاك هايي را مشخص كرده اند كه هريك به تنهايي نمي تواند ملاك جامع و مانعي باشد بلكه اين ملاك ها روي هم رفته تاحدودي تعيين كننده است به طور كلي ملاك ها و علايم براي تشخيص، عبارت است از: 1) نص و خبر، 2) علايم صوري و ظاهري، 3) علايم محتوايي و معنوي علامه برهان الدين ابراهيم بن عمربن ابراهيم جعبري (متوفاي 732) مي گويد: «براي شناخت مكي و مدني دو راه وجود دارد: سماعي، كه از راه نقل و روايت به دست مي آيد قياسي، كه از روي ضابطه تشخيص داده مي شود» آن گونه كه علقمة بن قيس (متوفاي 62) از عبداللّه بن مسعود روايت كرده است: «هر سوره اي كه در آن (يا ايها الناس) آمده باشد يا لفظ (كلا) استعمال شده باشد يا در ابتداي آن حروف مقطع باشد ـ جز زهراوين (بقره و آل عمران) و نيز سوره رعد كه بنا بر قولي مدني است ـ يا در آن قصه آدم و ابليس آمده باشد ـ جز سوره هاي طولاني ـ ياسوره اي كه در آن سرگذشت انبياي سلف و امت هاي گذشته آمده باشد مكي است، و هر سوره اي كه در آن از فريضه و تكاليف و حدود شرعي سخن گفته شده باشد، مدني است».[16] برخي خصوصيات ديگري براي شناخت سوره هاي مكي و مدني ذكر كرده اندكه عبارت است از:
كوتاهي آيات درون يك سوره و نيز كوتاهي سوره، نوعا مكي بودن آن رامي رساند و بلندي آيه هاي يك سوره علاوه بر بلندي سوره نوعا مدني بودن آن راثابت مي كند.[1]. ر ك: تفسير طبرسي، ج 9، ص 5 الميزان، ج17، ص 384.
[2]. انسان 76: 24.
[3]. انسان 76: 12 ـ 7.
[4]. ر ك: تفسير طبرسي، ج10، ص 406 ـ 404 حاكم حسكاني، شواهد التنزيل، ص 315 ـ 229.
[5]. الدرالمنثور، ج6، ص 297.
[6]. ر ك: التمهيد، ج1، ص 155 ـ 154.
[7]. في ظلال القرآن، ج29، ص 215.
[8]. نسا4: 82.
[9]. ابوالقاسم خويي (آيت اللّه)، البيان في تفسير القرآن، ص 206.
[10]. نسا4: 24.
[11]. مؤمنون23: 7 ـ 5.
[12]. محمد عبدالعظيم زرقاني، مناهل العرفان، ج1، ص 195.
[13]. قصص 28: 85.
[14]. الاتقان، ج1، ص 23.
[15]. المستدرك، ج3، ص 18 ـ 19.
[16]. البرهان، ج1، ص 189.








لحن تند و شديد سوره بيش تر با اهل مكه است كه اهل عناد و لجاج ومقاومت در مقابل حق بوده اند، ولي لحن ملايم و خفيف، مدني بودن سوره رامي رساند كه بيش تر خطاب به مؤمنين است.
بحث درباره اصول معارف و اصل ايمان و دعوت به اسلام از ويژگي هاي سوره هاي مكي است و در سوره هاي مدني بيش تر از تفاصيل احكام و بيان شريعت اسلام سخن گفته شده است.
4. دعوت به پايبند بودن به اخلاق و استقامت در راي و سلامت عقيده و ترك لجاج و عناد و نيز برخورد تند با عقايد باطل مشركان و ناچيز شمردن انديشه هاي تهي و بي اساس آنان، از خصايص سوره هاي مكي به شمار مي رود در حالي كه برخورد با اهل كتاب و دعوت آنان به ميانه روي در عقايد و افكار و انديشه ها و نيزمبارزه با منافقين و ذكر خصايص و صفات آنان از ويژگي هاي سوره هاي مدني است.
5. غالبا خطاب ها با عنوان «يا ايها الناس» از ويژگي هاي سور مكي است و باعنوان «يا ايها الذين آمنوا» از خصايص سور مدني است. البته اين ويژگي ها هرگز كليت ندارد، بلكه صرفا درباره برخي از انواع صدق مي كند و در صورت اجتماع چندين خصيصه، اگر موجب علم و يقين شود و نص معارضي در ميان نباشد، قابل اعتماد است، و موجب قوت احتمال و اطمينان مي شود در اين صورت است كه نتيجه كاربرد فقهي و تاريخي و غيره دارد بنابراين ملاك تشخيص مكي و مدني، يا نقل و خبر است كه اصطلاحا سماعي مي گويند يااجتهاد و شواهد ظاهري و صورت جمله بندي و داشتن سجع و وزن و كوتاهي آيات و سوره هاست يا شواهد محتوايي است بدين معنا كه شكل بيان اصول عقايد واحكام و برخورد با كفار و منافقين نشانه مكي و مدني بودن سوره است.
شبهات وارده درباره مكي و مدني بودن سوره ها
شبهاتي كه در اين زمينه وارد شده بيش تر از جانب مستشرقين بوده است كه قرآن را تابع و متاثر از محيط و جو حاكم بر منطقه دانسته اند و به آن چندان جنبه ثابت الهي نداده اند ولي بايد بين تاثر از محيط و همگامي با جو حاكم براي تاثيرگذاري درمردم فرق قايل شد كسي كه مي خواهد بر محيط خود تاثير بگذارد بايد نخست حركت خود را با آن محيط هم آهنگ سازد و واقعيات محيط را مورد توجه قراردهد، و هم آهنگ با آن گام بردارد تا بتواند با زبان مردم سخن گويد و با روش و شيوه متعارف موجود، ايده خود را پياده كند پس بايد وضع محيط خود را در نظر بگيرد وآن را كاملا بشناسد تا عوامل مؤثر را به شايستگي به كار اندازد. بنابراين فرق است ميان آن كه محيط بر وي تاثير گذارد و او را دنبال خود بكشد، با آن كه او خود را با محيط هم آهنگ سازد تا عوامل مؤثر در آن را شناخته و بتواندبرآن تاثير گذارد مثلا اگر فرهنگ حاكم بر جامعه اي ادبيات محكم و استوار و علاقه و گرايش مردم به شعر و جملات موزون است، اگر شخص با توجه به چنين گرايشي دعوت خود را اعلام كند و در ضمن با جملات محكم و كوتاه و موزون پيام هاي خود را بيان كند رعايت جامعه شناسي محيط را كرده و هم گام با جو حاكم رسالت خود را بيان داشته است پس آن چه عيب و نقص است، فرض نخست (تاثيرپذيري از محيط) است ولي فرض دوم (تاثيرگذاري بر محيط و هم گام با فرهنگ جامعه)كمال و ورزيدگي است كه از بهترين راه توانسته است مرام و آيين خود را پياده كند. پس از اين مقدمه كوتاه به طرح شبهات وارده مي پردازيم:
1. شيوه سوره هاي مكي، شدت و عنف و پرخاش كردن است در صورتي كه شيوه سوره هاي مدني مسالمت آميز است و اين تفاوت بدان جهت بوده است كه برخورد مردم مكه تند و مقاوم و برخورد مردم مدينه مسالمت آميز و پذيرش واربوده است لذا قرآن در مقابل اين دو حالت متضاد، حالت مشابه به خود گرفته وهمان شيوه اي را به كار برده است كه مردم در برابر آن پيش گرفته اند. در جواب بايد گفت: اولا، تنها سوره هاي مكي ويژگي وعيد و تهديد را ندارد، بلكه در بسياري از سوره هاي مدني نيز متناسب مخاطبين خود روش شدت و عنف و تهديد به كار رفته است اگر مخاطبين در مدينه، همانند مخاطبين در مكه، افرادمقاوم و سرسخت و حق ناپذير بودند، لحن قرآن با آنان تند و با شدت بوده است، زيرا بايد با هر كس با همان سلاح كه به كار مي برد مقابله كرد و اين از قدرت مندي قرآن حكايت مي كند، نه از ضعف آن در سوره بقره مي خوانيم: «الذين ياكلون الربا لا يقومون الا كما يقوم الذي يتخبطه الشيطان من الم»[1] «ياايهاالذين آمنوا اتقوااللّه و ذروا مابقي من الربا ان كنتم مؤمنين فان لم تفعلوا فاذنوا بحرب من اللّه و رسوله و ان تبتم فلكم روس اموالكم لا تظلمون و لا تظلمون»[2] «فان لم تف علوا و لن تفعلوا فاتقوا النار التي وقودها الناس و الحجارة اعدت للكافرين».[3] هم چنين شدت لحن آياتي كه در برخورد با منافقين و سرسختان اهل كتاب درمدينه نازل شده، كمتر از شدت لحن آياتي كه در مكه در برخورد با مشركين نازل شده است، نيست و احيانا بسيار شديدتر است شايد عنيف ترين سوره هاي قرآني سوره برائت باشد كه از آخرين سوره هاي نازل شده در مدينه است و مخاطبين آن عموم اهل شرك و لجاج و عنادند. در مقابل، در بسياري از سوره هاي مكي، ملايمت و نرمش مي بينيم كه درموقعيت هايي نازل شده كه به شدت نياز نبوده است در سوره زمر مي خوانيم: «قل ياعبادي الذين اس رفوا علي انفسهم لا تقنطوا من رحمة اللّه ان اللّه يغفر الذنوب جميعا انه هوالغفور الرحيم[4]، بگو: اي بندگان من كه بر خويشتن زياده روا داشته ايد، ازرحمت خداوند نوميد نشويد كه خدا همه گناهان را مي آمرزد، زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است» در سوره حجر مي خوانيم: «ولقد اتيناك سبعا من المثاني و القرآن العظيم، لا تمدن عينيك الي ما متعنا به ازواجا و لا تحزن عليهم و اخفض جناحك للمؤمنين؛[5] و به راستي، ما به تو سوره حمد و قرآن عظيم داديم (بنابراين) هرگز چشم خود را به نعمت هايي (مادي) كه به گروه هايي از آنان (کفار) داديم ميفكن و برايشان غمگين مباش و بال (عطوفت) خود را براي مؤمنين فرو گستر».
در سوره شوري مي خوانيم: «فما اوتيتم من شي فمتاع الحياة الدنيا و ما عنداللّه خيرو ابقي للذين امنوا و علي ربهم يتوكلون، و الذين يجتنبون كبائر الا ثم و الفواحش و اذا ماغضبوا هم يغفرون، و الذين استجابوا لربهم و اقاموا الصلاة وامرهم شوري بينهم و ممارزقناهم ينفقون؛[6] آن چه به شما ارزاني شده متاع زودگذر دنياست و آن چه نزدخداست براي كساني كه ايمان آورده و بر پروردگارشان توكل مي كنند بهتر وپايدارتر است همان كساني كه از گناهان بزرگ و اعمال زشت اجتناب مي ورزند وهنگامي كه خشمگين شوند عفو مي كنند و كساني كه دعوت پروردگارشان رااجابت كرده و نماز را برپا مي دارند و كارشان را با مشورت انجام مي دهند و از آن چه به آنان روزي داده ايم انفاق مي كنند».
2. كوتاهي آيه ها و سوره هاي مكي و بلندي آيه ها و سوره هاي مدني، دليل برتفاوت دو جامعه مكه و مدينه است مردم مكه غالبا بي سواد، فاقد فرهنگ، خشن و دور از تمدن بودند لذا متناسب با آن محيط، كم گفتن، كوتاه گفتن، موجز و مختصر ومفيد آوردن آيات ضرورت داشت ولي مردم مدينه تا حدودي داراي فرهنگ و باسواد و آشنا به تمدن بودند و متناسب با آن محيط، به تفصيل سخن گفته شده است. در جواب بايد گفت: اولا، متناسب با محيط سخن گفتن، شيوه سخن دانان ورزيده و شرط بلاغت است هر سخن جايي و هر نكته مقامي دارد ثانيا، چه بسياردر مكه، سوره هاي بلند نازل شده است، مانند سوره هاي انعام (165 آيه)، اعراف (206 آيه)، اسرا (111 آيه)، كهف (110 آيه)، طه (135 آيه)، مريم (98 آيه)، انبيا(112 آيه) و مؤمنون (118 آيه) و نيز در مدينه سوره هاي كوچك و كوتاه نازل شده است، مانند سوره نصر و زلزله و بينه.
3. در سوره هاي مكي از تشريع خبري نيست و هرچه هست در سوره هاي مدني است. وجود برخي احكام در سوره هاي مكي اين نظر را رد مي كند آيه هاي 146 ـ 141سوره انعام در بيان حكم شرعي ثمرات و انعام و حلال و حرام آن هاست آيه هاي152 ـ 151 اعمال و اموال محرمه و محلله را مطرح كرده است در سوره اعراف آيه هاي 33 ـ 31 درباره حلال، حرام، زينت ها، فواحش و غيره مسائلي ذكرشده است در سوره اسرا بسياري از مبادي اخلاق و احكام اوليه اسلام مشروحاآمده است بنابراين در سوره هاي مكي احكام بسياري بيان شده است و ادعاي مذكور بي اساس است.
4. در سوره هاي مكي برهان و استدلال به چشم نمي خورد، ولي در سوره هاي مدني استدلال به كار رفته است. اين ادعا نيز مردود است زيرا در سوره مؤمنون براي نفي ولد و نفي شريك براي خدا چنين استدلالي آمده است: «مااتخذ اللّه من ولد و ما كان معه من اله، اذن لذهب كل اله بما خلق و لعلا بعضهم علي بعض سبحان اللّه عما يصفون».[7]
در سوره انبيا مي­فرمايد: «لو كان فيهما آلهة الا اللّه لفسدتا فسبحان اللّه رب العرش عما يصفون، لا يسال عما يفعل و هم يسالون، ام اتخذوا من دونه آلهة قل هاتوا برهانكم هذا ذكر من معي و ذكرمن قبلي بل اكثرهم لا يعلمون الحق فهم معرضون».[8]
در سوره عنكبوت درباره اثبات نبوت آمده: «و ما كنت تتلوا من قبله من كتاب و لا تخطه بيمينك اذن لارتاب المبطلون بل هو آيات بينات في صدور الذين اوتوا العلم و ما يجحد بياتنا الا الظالمون و قالوا لولا انزل عليه آيات من ربه قل انما الا يات عنداللّه و انما انا نذير مبين اولم يكفهم انا انزلنا عليك الكتاب يتلي عليهم ان في ذلك لرحمة و ذكري لقوم يؤمنون».[9][1]. بقره2: 275.
[2]. بقره2: 278 و 279
[3]. بقره2: 24.
[4]. زمر 39: 53.
[5]. حجر 15: 88 ـ 87.
[6].. شوري 42: 38 ـ 36.
[7]. مؤمنون 23: 91.
[8]. انبيا 21: 24 ـ 22.
[9]. عنكبوت 29: 51 ـ 48.









در سوره ق درباره قيامت آمده: «و نزلنا من السما ما مباركا فانبتنا به جنات و حب الحصيد، و النخل باسقات لها طلع نضيد، رزقا للعباد و احيينا به بلدة ميتا كذلك الخروج» و «افعيينا بالخلق الاول بل هم في لبس من خلق جديد».[1]
در سوره مؤمنون، مي فرمايد: «افحسبتم انما خلقناكم عبثا و انكم الينا لا ترجعون».[2]
در سوره جاثيه مي فرمايد: «ام حسب الذين اجترحواالسيئات ان نجعلهم كالذين امنوا و عملوا الصالحات سوا محياهم و مماتهم سا ما يحكمون، و خلق اللّه السماوات و الا رض بالحق و لتجزي كل نفس بما كسبت و هم لا يظلمون».[3]
از اين قبيل آيات كه مشتمل بر انواع مباحث برهاني و خطابي است در سورهاي مكي فراوان است با توجه به اشكالات فوق و جواب هاي نقضي و حلي كه بيان شد، نمي توان آيات قرآن را متاثر از محيط دانست ولي با توجه به هم وار ساختن مسير دعوت و ايجاد زمينه گسترش اسلام، بين سوره هاي مكي و مدني تفاوت هايي وجود دارد هر حركتي در آغاز با مشكلات فراواني روبروست كه بايد نخست دررفع آن ها كوشيد و تلاش شود كه راه اين حركت هم وار گردد آن گاه كه مسير آماده شد، مي توان بر گسترش و افزايش جلوه هاي خود رونق بيش تري داد، اهداف ومقاصد خود را به طور علني آشكار نمود و دعوت خود را با بيان شريعت قرين ساخت بنابراين اسلوب و شيوه بيان و نحوه دعوت در دو حالت ياد شده با هم تفاوت مي كند، و نبايد انتظار داشت آن چه را كه در آخر گفته مي شود، در آغاز اعلام گردد.[1]. ق 50: 15 و 11 ـ 9.
[2]. مؤمنون 23: 115.
[3]. جاثيه 45: 22 ـ 21.
/ 1