شهوت پرستی و عفاف در قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شهوت پرستی و عفاف در قرآن - نسخه متنی

ناصر مكارم شيرازي

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
شهوت‏پرستی و عفاف در قرآن
«شهوت‏» در لغت داراي مفهوم عامي است كه به هرگونه خواهش نفس و ميل و رغبت‏به لذات مادي اطلاق مي‏شود; گاهي علاقه شديد به يك امر مادي را نيز شهوت مي‏گويند.
مفهوم شهوت، علاوه بر مفهوم عام، در خصوص «شهوت جنسي‏» نيز به كار رفته است. واژه «شهوت‏» در قرآن كريم هم به معني عام كلمه آمده است و هم به معني خاص آن. در اين بحث، نظر ما بيشتر به معناي خاص آن است، زيرا آثار مخرب و زيانبار آن بيش از ساير كشش‏هاي مادي است.
«شهوت‏» نقطه مقابل «عفت‏» است. «عفت‏» نيز داراي مفهوم عام و خاص است. مفهوم عام آن، خويشتن داري در برابر هر گونه تمايل افراطي نفساني است و مفهوم خاص آن، خويشتن داري در برابر تمايلات بي بند و بار جنسي است.
«عفت‏» يكي از فضايل مهم اخلاقي در رشد و پيشرفت و تكامل جوامع انساني است; اما شهوت كه مقابل عفت قرار دارد، موجب سقوط فرد و جامعه مي‏شود.
مطالعات تاريخي نشان مي‏دهد كه اشخاص يا جوامعي كه بهره كافي از عفت داشته‏اند، از نيروهاي خداداد خود، بالاترين استفاده را در راه پيشرفت‏خود و جامعه خويش برده و در سطح بالايي از آرامش و امنيت زيسته‏اند، اما افراد يا جوامعي كه در «شهوت‏پرستي‏» غرق شده‏اند، نيروهاي خود را از دست داده و در معرض سقوط قرار گرفته‏اند.
طبق نظر كارشناسان حقوقي، «شهوت جنسي‏» در ايجاد جرم و جنايت نقش عمده را دارد تا جايي كه گفته شده است: «در هر جنايتي، شهوت جنسي نيز دخيل بوده است‏». شايد اين تعبير، مبالغه‏آميز باشد، ولي به يقين منشا بسياري از جنايات و انحرافات، طغيان «غريزه جنسي‏» و شهوت‏پرستي است. خون‏هاي بسياري در اين راه ريخته شده و اموال فراواني بر باد رفته، اسرار مهم كشورها به وسيله زنان جاسوسي كه سرمايه و ترفند كارشان استفاده از زيبايي و آلودگي‏يشان بوده، افشا شده و آبروي بسياري از آبرومندان در اين راه ريخته شده است.
طبق بيان آيات و روايات در مي‏يابيم كه يكي از ابزارهاي مهم شيطان همين «شهوت جنسي‏» است. در قرآن كريم در موارد مختلف به «عفت‏» و «شهوت‏پرستي‏» اشاره شده است كه ما در ذيل به بررسي آنها مي‏پردازيم:
1 - فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلوة و اتبعوا الشهوت فسوف يلقون غيا الا من تاب و آمن و عمل صالحا فاولئك يدخلون الجنة و لا يظلمون شيئا (سوره‏مريم،آيه‏59و60)
2 - والله يريد ان يتوب عليكم و يريد الذين يتبعون الشهوات ان تميلوا ميلا عظيما (سوره نساء،آيه‏27)
3 - و لوطا اذ قال لقومه انكم لتاتون الفاحشة ما سبقكم بها من احد من العالمين ائنكم لتاتون الرجال و تقطعون السبيل و تاتون في ناديكم المنكر فما كان جواب قومه الا ان قالوا ائتنا بعذاب الله ان كنت من الصادقين(سوره‏عنكبوت،آيه‏28و29)
4 - و لما جاءت رسلنا لوطا سي‏ء بهم و ضاق بهم ذرعا و قال هذا يوم عصيب و جآءه قومه يهرعون اليه و من قبل كانوا يعملون السيئات قال يا قوم هؤلاء بناتي هن اطهرلكم فاتقوا الله و لاتخزون في ضيفي اليس منكم رجل رشيد قالوا لقد علمت ما لنا في بناتك من حق و انك لتعلم ما نريد قال لو ان لي بكم قوة او ءاوي الي ركن شديد قالوا يا لوط انا رسل ربك لن يصلوا اليك فاسر باهلك بقطع من اليل و لايلتفت منكم احد الا امراتك انه مصيبها مآ اصابهم ان موعدهم الصبح اليس الصبح بقريب فلما جآء امرنا جعلنا عليها سافلها و امطرنا عليها حجارة من سجيل منضود مسومة عند ربك و ما هي من الظالمين ببعيد (سوره‏هود، آيه‏77و83)
5 - كذبت قوم لوط بالنذر انا ارسلنا عليهم حاصبا الا ءال لوط نجينا هم بسحر(سوره‏قمر، آيه‏33و34)
6 - و لوطا اذقال لقومه اتاتون الفاحشة ما سبقكم بها من احد من العلمين انكم لتاتون الرجال شهوة من دون النسآء بل انتم قوم مسرفون و ما كان جواب قومه الا ان قالوا اخرجوهم من قريتكم انهم اناس يتطهرون فانجيناه و اهله الا امراته كانت من الغابرين - و امطرنا عليهم مطرا فانظر كيف كان عاقبة المجرمين(سوره‏اعراف،آيه‏80و84)
ترجمه :
1 - اما پس از آنان، فرزندان ناشايسته‏اي روي كار آمدند كه نماز را تباه كردند و از شهوات پيروي نمودند و به زودي (مجازات) گمراهي خود را خواهند ديد!
مگر آنان كه توبه كنند و ايمان بياورند و كار شايسته انجام دهند; چنين كساني داخل بهشت مي‏شوند و كمترين ستمي به آنان نخواهد شد.
2 - خدا مي‏خواهد شما را ببخشد (و از آلودگي پاك نمايد)، اما آنها كه پيرو شهواتند، مي‏خواهند شما به كلي منحرف شويد.
3 - و لوط را فرستاديم، هنگامي كه به قوم خود گفت: «شما عمل بسيار زشتي انجام مي‏دهيد كه هيچ يك از مردم جهان پيش از شما آن را انجام نداده است.
آيا شما به سراغ مردان مي‏رويد و راه (تداوم نسل انسان) را قطع مي‏كنيد و در مجلستان اعمال ناپسند انجام مي‏دهيد؟!» اما پاسخ قومش جز اين نبود كه گفتند: اگر راست مي‏گويي، عذاب الهي را براي ما بياور!»
4 - و هنگامي كه رسولان ما (فرشتگان عذاب) به سراغ لوط آمدند، از آمدنشان ناراحت‏شد و قلبش پريشان گشت و گفت: «امروز روز سختي است!» (زيرا آنها را نشناخت و ترسيد، قوم تبهكار مزاحم آنها شوند.)
قوم او (به قصد مزاحمت ميهمانان) به سرعت‏سراغ او آمدند - و قبلا كارهاي بد انجام مي‏دادند - گفت:«اي قوم من! اين‏ها دختران منند، براي شما پاكيزه ترند (با آنها ازدواج كنيد و از زشتكاري چشم بپوشيد!)، از خدا بترسيد و مرا در مورد ميهمانانم رسوا نسازيد. آيا در ميان شما يك مرد فهميده و آگاه وجود ندارد؟!»
گفتند: «تو مي‏داني ما تمايلي به دختران تو نداريم و خوب مي‏داني ما چه مي‏خواهيم!»
گفت: «(افسوس!) اي كاش در برابر شما قدرتي داشتم، يا تكيه گاه و پشتيبان محكمي در اختيار من بود! (آن گاه مي‏دانستم با با شما زشت‏سيرتان ددمنش چه كنم!)»
(فرشتگان عذاب)گفتند:«اي لوط! ما فرستادگان پروردگار توييم ; آنها هرگز دسترسي به تو پيدا نخواهند كرد! در دل شب، خانواده‏ات را (از اين شهر) حركت ده! و هيچ يك از شما شت‏سرش را نگاه نكند، مگر همسرت كه او هم به همان بلايي كه آنها گرفتار مي‏شوند، گرفتار خواهد شد! موعد آنها صبح است، آيا صبح نزديك نيست؟!
و هنگامي كه فرمان ما فرا رسيد، آن (شهر و ديار) را زير و رو كرديم و باراني از سنگ (گلهاي متحجر) متراكم بر روي هم، بر آنها نازل نموديم.
(سنگ هايي كه) نزد پروردگارت نشاندار بود و آن از (ساير) ستمگران دور نيست!
5 - قوم لوط انذارها (و هشدارهاي پي در پي پيامبرشان) را تكذيب كردند.ما بر آنها تند بادي كه ريگ‏ها را به حركت در مي‏آورد فرستاديم (و همه را هلاك كرديم)، جز خاندان لوط را كه سحرگاهان نجاتشان داديم!
6 - (و به خاطر آوريد) لوط را، هنگامي كه به قوم خود گفت: «آيا عمل بسيار زشتي را انجام مي‏دهيد كه هيچ يك از جهانيان، پيش از شما انجام نداده است؟!
آيا شما از روي شهوت به سراغ مردان مي‏رويد، نه زنان؟! شما گروه اسرافكار (و منحرفي) هستيد»
ولي پاسخ قومش چيزي جز اين نبود كه گفتند: «اين‏ها را از شهرتان بيرون كنيد كه اين‏ها مردمي هستند كه پاكدامني را مي‏طلبند (و با ما هم صدا نيستند!)
(چون كار به اين‏جا رسيد) ما او و خاندانش را رهايي بخشيديم، جز همسرش كه از بازماندگان (در شهر) بود.
و (سپس چنان) باراني (از سنگ) بر آنها فرستاديم (كه آنها را در هم كوبيد و نابود ساخت.) پس بنگر كه سرانجام كار مجرمان چه شد!
تفسير و جمع بندي
بلاي شهوت‏پرستي در طول تاريخ
در نخستين آيه، بعد از ذكر نام گروهي از پيامبران الهي و صفات برجسته و والاي آن بزرگواران، مي‏فرمايد: «ولي بعد از آنها، فرزندان ناشايسته‏اي روي كار آمدند كه نماز را ضايع كردند و از شهوات پيروي نمودند و به زودي (مجازات) گمراهي خود را خواهند ديد; فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلوة و اتبعوا الشهوات فسوف يلقون غيا»[1]
و بلافاصله بعد از آن - به عنوان يك استثناء - مي‏فرمايد: «مگر آنها كه توبه كردند و ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، چنين كساني داخل بهشت مي‏شوند و كمترين ستمي به آنها نخواهد شد; الا من تاب و آمن و عمل صالحا فاولئك يدخلون الجنة و لا يظلمون شيئا»[2]
شايان توجه اين كه بعد از مساله ضايع كردن نماز، سخن از پيروي «شهوات‏» و به دنبال آن، گمراهي به ميان آمده است. اين تعبير حساب شده از يك سو اشاره به آن است كه نماز، عامل مهمي براي شكستن «شهوات‏» و خود كامگي‏ها و هواپرستي‏هاست ; همان طور كه در آيه 45 سوره عنكبوت آمده: «...ان الصلوة تنهي عن الفحشاء و المنكر» و از سوي ديگر نشان مي‏دهد كه سرانجام «شهوت‏پرستي‏»، گمراهي و ضلالت است، همان گونه كه در آيه 10 سوره روم آمده است: «ثم كان عاقبة الذين اسائوا السوء ان كذبوا بآيات الله و كانوا بها يستهزئون; سپس سرانجام كار كساني كه اعمال بد مرتكب شدند به اين‏جا رسيد كه آيات خدا را تكذيب كردند و آن را به مسخره گرفتند!»
آري! آنها گمراه مي‏شوند و به كيفر گمراهي خود ; يعني، آتش قهر و غضب الهي گرفتار خواهند شد.
روشن است كه «شهوات‏» در اين‏جا مفهوم وسيعي دارد و منحصر به «شهوت‏جنسي‏»نيست، بلكه هر گونه تمايل افراطي نفساني و هواپرستي را شامل مي‏شود. البته كساني كه توبه كنند و ايمان خود را كه به خاطر گناه ضربه ديده است تجديد نموده و به سراغ اعمال صالح بروند، اهل بهشت‏خواهند بود و آثار تضييع نماز و پيروي شهوات از وجودشان برچيده خواهد شد.[1] . مريم/ 59.
[2] . مريم/ 60.
در دومين آيه، ضمن بيان مقابله آشكار ميان «بازگشت‏به سوي خدا» و «پيروي از شهوات‏»، و اشاره به اين كه اين دو موضوع در دو جهت مخالف، حركت مي‏كنند، مي‏فرمايد:«خدا مي‏خواهد توبه شما را بپذيرد و شما را ببخشد و از آلودگي پاك سازد ; اما آنها كه پيرو شهواتند، مي‏خواهند شما به كلي (از راه حق) منحرف شود ; و الله يريد ان يتوب عليكم و يريد الذين يتبعون الشهوات ان تميلوا ميلا عظيما»[1]
آري! آنها كه غرق گناه و شهوتند، مي‏خواهند ديگران را نيز هم‏رنگ خود سازند و از سر تا پا آلوده گناه كنند ; در حالي كه خداوند مي‏خواهد مردم با ترك شهوات به سوي او بازگردند و غرق معرفت و نور و صفاي تقوا و قرين سعادت و خوشبختي شوند.
به گفته مفسران بزرگ، منظور از «ميل عظيم‏»، هتك حدود الهي و آلوده شدن به انواع گناهان است. بعضي نيز آن را به معني ازدواج با محارم و مانند آن - كه در آيات قبل، از آن نهي شده است - تفسير كرده‏اند كه در واقع يكي از مصاديق مفهوم بالاست.
لازم به يادآوري است كه پيروي از شهوات در اين آيه، ممكن است داراي همان مفهوم عام باشد و نيز ممكن است اشاره به «شهوت جنسي‏» باشد ; زيرا اين آيه بعد از آياتي قرار گرفته كه حرمت ازدواج با محارم و زنان شوهردار و كنيزان (آلوده به اعمال منافي عفت) را بيان كرده است. به هر حال اين آيه، گواه روشني است‏به اين كه راه «شهوت‏پرستي‏» از راه «خداپرستي‏» جدا بوده و اين دو در مقابل هم قرار دارند.
آيات سوم، چهارم، پنجم و ششم، از آيات مورد بحث، ناظر به داستان قوم لوط و «شهوت‏پرستي‏» آنهاست ; شهوتي آميخته با انحرافات جنسي كه در تمام تاريخ آمده است. هر بخش از اين آيات، نكته خاصي را تعقيب مي‏كند كه ما به طور اجمال به آنها اشاره مي‏كنيم:
سومين آيه، گفتار حضرت لوط- عليه السلام - را بيان مي‏كند كه قوم خود را مورد سرزنش شديد قرار داد: «لوط را فرستاديم، در آن هنگام كه به قوم خود گفت: شما كار بسيار شنيعي انجام مي‏دهيد كه هيچ كس از جهانيان، قبل از شما آن را انجام نداده است ; و لوطا اذ قال لقومه انكم لتاتون الفاحشة ما سبقكم بها من احد من العالمين‏»[2]
«فاحشه‏» واژه‏ايست كه به هر كار بسيار زشت اطلاق مي‏شود، هر چند در تعبيرات متعارف بيشتر به «فحشاء جنسي‏» اطلاق مي‏گردد. تعبير آيه فوق، نشان مي‏دهد كه در جامعه بشري «هم جنس گرايي‏» از قوم لوط- عليه السلام - شروع شد و تا آن زمان سابقه نداشت.
در ادامه آمده است: «آيا شما به سراغ مردان مي‏رويد و راه تداوم نسل انسان را قطع مي‏كنيد و در مجلس خود، اعمال زشت (ديگر نيز) انجام مي‏دهيد؟! ; ائنكم لتاتون الرجال و تقطعون السبيل و تاتون في ناديكم المنكر...»[3]
در اين تعبير يكي از علت‏هاي مهم تحريم «هم جنس گرايي‏» را قطع نسل بشر مي‏داند; زيرا هنگامي كه اين عمل زشت اخلاقي به شكل فراگير درآيد، خطر انقطاع نسل بشر، جامعه بشري را تهديد مي‏كند.
بعضي از مفسران، جمله «و تقطعون السبيل‏» آيه فوق را، اشاره به راهزني و دزدي قوم لوط دانسته‏اند و بعضي اشاره به مزاحمت‏هاي جنسي مي‏دانند كه به عمد براي راهگذران به وجود مي‏آوردند!
«نادي‏» از ماده «ندا» به معني مجلس عمومي يا مجلس تفريح است ; زيرا در آن‏جا افراد يكديگر را «ندا» مي‏كنند.
گرچه قرآن كريم، در اين‏جا شرح نداده كه آنها در جلسات تفريحي خود، چه منكرات ديگري را انجام مي‏دادند، ولي پيداست كه اعمالي متناسب با همان عمل شنيعشان بوده است. در روايات آمده است، آنها در حضور جمع بدن‏هاي خود را برهنه مي‏كردند، فحش‏هاي ركيك مي‏دادند و كلمات زشت و بسيار زننده رد و بدل مي‏نمودند و حركات ناشايست ديگري داشتند كه قلم از ذكر آنها شرم دارد.
آنها چنان، غرق در شهوت بودند كه خدا و همه ارزش‏هاي اخلاقي و انساني را به باد مسخره مي‏گرفتند ; به همين دليل، هنگامي كه پيامبرشان حضرت لوط- عليه السلام - از روي تعجب و انكار سؤالي از عمل شنيعشان نمود، «پاسخ قومش جز اين نبود كه گفتند: اگر راست مي‏گويي، عذاب الهي را براي ما بياور! ;...فما كان جواب قومه الا ان قالوا ائتنا بعذاب الله ان كنت من الصادقين.[4]
و به اين ترتيب عذاب الهي را نيز به سخريه گرفتند.
در چهارمين بخش از اين آيات به گوشه ديگري از داستان قوم لوط اشاره مي‏كند:«وآن زماني است كه فرشتگان الهي(كه مامور عذاب قوم لوط بودند در چهره جوانان زيبايي)به‏سراغ حضرت لوط عليه السلام آمدند و او(كه آنها را نمي‏شناخت)از مشاهده آنان سخت ناراحت‏شد وقلبش پريشان گشت و(پيش خود گفت:)امروز روز سختي است،زيرا ممكن است،اين قوم‏زشت‏سيرت،حرمت ميهمان‏هاي مرا نشناسند و قصد تجاوز به آنان را داشته باشند!، و لماجاءت رسلنا لوطا سي‏ء بهم و ضاق بهم ذرعا و قال هذا يوم عصيب »[5]
(و در اين هنگام،اشرار قوم با خبر شدند«و به سرعت‏به سراغ او آمدند(و قصد سويي‏نسبت‏به ميهمان او داشتند)و پيش از آن نيز اعمال بدي انجام مي‏دادند(و اين كار،يعني،تجاوز به ميهمانان از آنها بعيد نبود!، و جاءه قومه يهرعون اليه و من قبل كانوا يعملون‏السيئات... »[6]
«حضرت لوط عليه السلام(بسيار ناراحت‏شد و با ايثار و فداكاري عجيب و يا به خاطر اتمام‏حجت)به آنها گفت:اين دختران منند كه براي شما پاكيزه‏ترند( بياييد با آنها ازدواج كنيد و ازاعمال شنيع خود دست‏برداريد.از خدا بترسيد و مرا در برابر ميهمانانم رسوا نسازيد، آيا يك‏انسان رشيد(و عاقل و با غيرت)در ميان شما نيست؟، قال يا قوم هؤلاء بناتي هن اطهرلكم فاتقوا الله و لا تخزون في ضيفي ا ليس منكم رجل رشيد »[7]
ولي آن قوم كثيف و زشت‏سيرت،نه تنها در برابر اين همه بزرگواري حضرت‏لوط عليه السلام حياء نكردند،بلكه بي‏شرمانه پاسخ گفتند:«تو خود مي‏داني،ما را به دختران توحقي نيست(و به جنس زن علاقه‏اي نداريم!)تو به خوبي مي‏داني كه ما چه چيز مي‏خواهيم!، قالوا لقد علمت ما لنا في بناتك من حق و انك لتعلم و ما نريد » [8]
هنگامي كه قوم لوط،وقاحت را به آخرين درجه رساندند،حضرت لوط عليه السلام فريادزد و گفت:«اي كاش!قوت و قدرتي داشتم(تا شما خيره‏سران را مجازات مي‏كردم)و اي‏كاش! تكيه‏گاه محكمي از قوم و عشيره و پيروان نيرومندي در اختيار من بود(تا به كمك آنهاشما منحرفان را سخت كيفر مي‏دادم، قال لو ان لي بكم قوة او ءاوي الي ركن شديد » [9]
همان گونه كه در ادامه اين آيات آمده است‏حضرت لوط عليه السلام متوجه شد كه آنهافرستادگان پروردگارند،هيچ كس نمي‏تواند كمترين آسيبي به آنها برساند.فرشتگان به‏حضرت لوط عليه السلام خبر دادند كه فردا صبح عذاب هولناكي به سراغ اين قوم مي‏آيد وشهرهاي آنها به كلي زير و رو مي‏شود و باراني از سنگ‏هاي آسماني بر آنها فرومي‏ريزد،به حضرت لوط عليه السلام دستور دادند كه شبانه به اتفاق خانواده‏اش-به استثناي‏همسرش كه از تقوا بي‏بهره بود-آن شهرها را ترك كنند كه صبحگاهان عذاب الهي فرامي‏رسد.
در پنجمين بخش از آيات،ضمن اشاره به مجازات شديد اين قوم ننگين شت‏سيرت‏مي‏فرمايد:«قوم لوط،انذارها و هشدارهاي مكرر(پيامبرشان)را تكذيب كردند.ما بر آنها تندبادي كه ريگ‏ها را به حركت در مي‏آورد،فرستاديم(و همه را زير آن مدفون ساختيم)، جزخاندان لوط كه آنها را سحرگاهان نجات داديم،(به استثناي همسرش كه مشمول مجازات‏قوم گنه‏كار شد)، كذبت قوم لوط بالنذرانا ارسلنا عليهم حاصبا الا آل لوط نجيناهم‏بسحر » [10]
البته اين بخشي از مجازات دردناك آنها بود،زيرا در قرآن آمده است كه:«نخست‏زلزله‏اي-به امر ما-آمد و سرزمين آنها را زير و رو كرد،آن چنان كه قسمت‏هاي بالا در پايين‏و قسمت‏هاي پايين در بالا قرار گرفت، فلما جاء امرنا جعلنا عاليها سافلها...»[11]
«و باراني از سنگ بر آنها فرو فرستاديم، ...و امطرنا عاليها حجارة من سجيل منضود » [12]
اين باران سنگ،ممكن است‏بخشي از سنگ‏هاي سرگردان آسماني بوده كه به‏فرمان پروردگار الهي بر فراز آسمان شهر آنها ظاهر گشته و بر ويرانه‏ها و اجساد بي‏جان آنان باريده است.
احتمال ديگر اين است كه‏«حاصب‏»به معناي‏«طوفان شن‏»باشد.اين طوفان گاهي‏تپه‏هايي را از يك گوشه بيابان برداشته و به آسمان مي‏برد،سپس در نقطه‏اي ديگر،مانندباراني فرو مي‏ريزاند،به طوري كه گاهي قافله‏ها،زير انبوهي از شن و ماسه مدفون‏مي‏گشت!
حال اين نكته قابل تامل است كه هر چند،گاهي طوفان‏هاي شن يا باران‏هاي سنگ‏در جهان طبيعت روي مي‏دهد،ولي خداوند متعال فرمان داده بود كه اين حوادث درآن ساعت مخصوص و معين-كه فرشتگان حضرت لوط عليه السلام را خبر داده بودند-واقع‏گردد.
احتمال ديگري نيز وجود دارد كه ممكن است،نخست زلزله‏اي سهمگين،شهرهاي‏آنها را زير و رو كرده و سپس باراني از سنگ‏هاي آسماني بر سرشان فرو ريخته و آنگاه‏طوفاني از شن،آثار آنها را محو و نابود كرده باشد كه اين عذاب‏هاي سه گانه،بيانگرشدت خشم الهي،نسبت‏به اين قوم رو سياه است.
در ششمين و آخرين بخش از آيات،ضمن اشاره فشرده و مختصر به تمام ماجراي‏قوم لوط-از آغاز تا پايان-مي‏فرمايد:«به خاطر آوريد«لوط‏»را،هنگامي كه به قوم خودگفت:آيا عمل شنيعي انجام مي‏دهيد كه هيچ كس از جهانيان پيش از شما آن را انجام نداده‏بود؟!، و لوطا اذ قال لقومه ا تاتون الفاحشة ما سبقكم بها من احد من العالمين » [13]
آري!شما از روي شهوت به سراغ مردان مي‏رويد،نه زنان،شما جمعيت‏تجاوزكاري هستيد، زيرا قوانين و سنت‏هاي الهي را رها كرده و راه انحراف را پيش‏گرفته‏ايد،راهي كه سبب نابودي نسل و شيوع انواع بيماري‏هاي و مفاسد ديگر اجتماعي‏مي‏شود.[1] . نساء/ 27.
[2] . عنكبوت‏28/ .
[3] . عنكبوت/ 29.
[4] . عنكبوت/ 29.
[5] . هود/ 77.
[6] . هود/ 78.
[7] . هود/ 78.
[8] . هود/ 79
[9] . هود/ 80.
[10] . قمر/ 34 و 35.
[11] . هود/ 82.
[12] . هود/ 82.
[13] . اعراف/ 80.
گر چه بيماري وحشتناك‏«ايدز»يكي از هولناكترين بيماري‏هاي عصر ما شناخته‏شده،ولي بعيد نيست كه اين بيماري در آن زمان نيز وجود داشته و گروهي از قوم لوط به‏آن گرفتار شده بودند.به همين علت‏خداوند حكيم و رحيم،اجساد آنها را زير خروارها سنگ و شن دفن كرد تا اين امر،هم درس عبرتي براي ديگران بوده و هم مايه نعمتي كه‏همان جلوگيري از انتشار و سرايت اين بيماري به ديگران بوده است.
به هر حال،آن قوم آلوده،به قدري بي‏شرم بودند كه نه تنها به سخن حضرت‏لوط عليه السلام گوش ندادند،بلكه خواستار اخراج او و خاندانش-به جرم پاكي از آلودگي‏هاي‏شايع در ميانشان-از آبادي‏ها شدند.قرآن كريم در ادامه اين آيات به آن اشاره دارد: وما كان جواب قومه الا ان قالوا اخرجوهم من قريتكم انهم اناث يتطهرون ». [1]
خداوند در ادامه اين آيات مي‏فرمايد:
«ما لوط و خاندانش را-به جز همسرش كه از بازماندگان(در شهر)بود،نجات بخشيديم، سپس باراني(از سنگ)بر آنها فرو فرستاديم(و همه را نابود كرديم و مدفون ساختيم). اكنون‏بنگر،سرانجام كار مجرمان چگونه بود، فانجيناه و اهله الا امراته كانت من الغابرين-وامطرنا عليهم مطرا فانظر كيف كان عاقبة المجرمين » [2]
آري! آنها چنان آلوده بودند كه بي‏گناهي و پاكدامني را گناه مي‏دانستند! و پاكان رابه جرم پاكي محكوم به تبعيد و راندن از خانه و زندگيشان مي‏كردند.هر چند قبل ازانجام اين كار، به غضب الهي گرفتار و نابود شدند.
بخش مهمي از اين آيات، ضمن بيان عواقب هوسبازي و هوا پرستي و شهوتراني- به‏مفهوم عام و خاصش- ، اين عمل ناشايسته و پست اخلاقي را كه سرچشمه گناهان واثرات مخرب اجتماعي بي‏شماري است، سخت نكوهش مي‏نمايد.
[1] . اعراف/ 82.
[2] . اعراف/ 83 و 84.
آيت الله مكارم شيرازي- اخلاق در قرآن، ج2
/ 1