بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
فقه و مرجعيّت شيعه تعريف فقه و فقيه در لغت و اصطلاح: فقه در لغت به معناي فهميدن و درك كردن ميباشد و در اصطلاح بنابر اينكه فقه يك علم ميباشد، به علم و استنباط احكام شرع از روي رأي و اجتهاد اصطلاحاً فقه اطلاق ميشود و فقيه در لغت به معناي دانشمند و فرد دانا گفته ميشود و در اصطلاح به كساني كه احكام شرعيه را توسط رأي و اجتهاد خويش به واسطه قرآن كريم، سنّت، عقل و اجماع بدست ميآورند فقيه گفته ميشود.[1] تاريخچه فقه و فقاهت: تقريباً ميتوان گفت از عصر نبي اكرم و ائمه اطهار ـ عليه السّلام ـ به گونهاي فقه و فقاهت آغاز شده و عماء و دانشمندان اسلامي در اين زمينه گام برداشتهاند. پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ نمايندگاني را در عصر خويش كه آگاهتر به مسائل ديني و قرآني بودند براي بيان احكام و آشنا كردن مردم با اسلام و قرآن كريم به ميان طوائف و اقوام ديگر ميفرستادند، همانند مأموريت جعفر بن ابيطالب به حبشه و اعزام مصعب بن عمير به مدينه. به پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ آيهاي نازل شد كه «و ما كان المؤمنون ليَنْفروُا كافه فلولا نفر من كل فرقهٍ منهم طائفهٌ، ليتفقهوا في الدّين و لينذروا قومهم اذا رجعوا اليهم لعلهم يحذرون»[2] نبايد مؤمنان همگي به جنگ و جهاد بپردازند بلكه گروهي طائفهاي كوچ كنند تا در دين تفقه كنند و هنگام بازگشت به سوي قوم خويش آنان را انذار دهند و بترسانند. پس بنابر تصريح قرآن كريم وجود علماء ضرورت داشته است و با آغاز غيبت كبري، اين رسالت علماء و فقها سنگينتر شده است. زيرا در عصر قبل از غيبت كه عصر حضور ائمه اطهار بود، علماء به علت حضور ائمه تحتالشعاع بودند و مردم هم حتيالمقدور مشكلات خود را با ائمه اطهار در ميان ميگذاشتند اما پس از غيبت كبري تمامي مسئوليت ديني به عهده علماء و فقهاء شيعه افتاد.[3] و امام زمان(عج) فرمودند: «و امّا الحوادث الواقعه فارجعوا فيها الي رواه احاديثنا فانهم حجتي عليكم و انا حجه الله عليهم»[4] البته فقه از اواخر قرن اول هجري مرسوم شد يعني از اين زمان كساني پيدا شدند كه استنباط احكام ديني را از طريق ادّله شريعت بدست ميآوردند.[5] اما موقعيت خاص و ويژهاي كه براي مراجع و فقهاء شيعه پيش آمد از سال 329 هجري بوده است زيرا از اين زمان فقهاء شيعه عهدهدار تشريع و تبيين احكام اسلام و پاسخگوي پرسشهاي شيعيان بودهاند و از اينجا بود كه مرجعيّت شيعه تكوين يافت و پيوند مستحكمي ميان شيعيان و مرجعيّت برقرار گرديد.[6] موقعيت و جايگاه فقه و فقيه: پيرامون ارزش و اهميت علم فقه شبههاي وجود ندارد، زيرا فقه شامل علمي است كه قوام دين و دنيا و نظام معاش و معاد وابسته به آن است. با علم فقه است كه انسان درمييابد چه وظيفهاي در برابر خالق و پروردگار خويش دارد و با علم فقه است كه انسانها حرام خدا را از حلال خدا تشخيص ميدهند.[7] و جايگاه فقيه و مراجع ديني در بين مسلمانان بويژه شيعيان مشخص است چنانكه حضرت امام خميني رحمهالله ميفرمايد: «ولايت جامعه اسلامي از زمان غيبت كبري از سوي شارع مقدس به فقيهان عادل و پارسا تفويض شده و هر زماني كه يك فقيه عادل توانست حكومت اسلامي را تأسيس كند، بر همه مردم و حتي ديگر فقها لازم است كه از وي تبعيت كنند.» همينطور حضرت امام ميفرمايند: «چون چنين فقيهان و مراجعي نايب امام زمان هستند، همه اختيارات پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ و ائمه اطهار ـ عليه السّلام ـ را در امر حكومت دارا هستند و اين گونه نيست كه اختيارات فقيه در دايره محدودي باشد بلكه او صاحب ولايت مطلقه است.»[8] منابع و مباني فقه و اجتهاد: منابع استخراج احكام شريعت، مطابق مذهب شيعه اماميه به چهار اصل (كتاب، سنّت، اجماع و عقل) منحصر بوده و لكن بيشتر احكام ديني در كتاب و سنّت كه به منزله قانون اساسي و آئيننامه اجرائي آن ميباشد به طور مستقيم و غيرمستقيم بيان شده است. مراجع و فقيهان شيعه كه توانايي استخراج احكام از مدارك نامبرده را دارند به منظور تعيين و رفع مسئوليّت از خود و ديگران بدان اشتغال ميورزند و در اين باب كوشش مينمايند كه از اين عمل در عرف متشرعه اجتهاد و در اصطلاح قرآني به تفقّه تعبير ميشود و لزوم آن هم تأكيد شده است.[9] اهداف فقيهان و رسالت مرجعيت: همان گونه كه پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمودهاند: ان العلماء ورثه الأنبياء؛ يعني علماء وارثان پيامبرانند و امام موسي بن جعفر ـ عليه السّلام ـ فرمودهاند: لَأَنَّ المؤمنين الفقهاء حصون الأسلام؛ يعني فقهاي مؤمن دژهاي اسلامند. پس بنابراين مؤمنان موظّفند كه در عصر غيبت در مورد «حوادث واقعه» به فقهاء مراجعه كنند، زيرا آنان راويان احاديث امامان و حجّت آنان براي مردم هستند.[10] رسالت عمده فقها و مراجع شيعه در طول تاريخ اين بوده كه ميراث گرانبهاي انبياء كه دين وشريعت الهي است را از گزند تهاجمات و تحريفات حفظ كرده و پا به پاي پيشرفت زمان و مقتضيات هر عصري، كاروان بشريّت را به سوي اهداف بلند و آسماني پيامبران، هدايت و رهبري نمايند و با كاوشهاي عالمانه و مدبّرانه خويش، تكليف انسانها را در حوادث واقعه و مسائل مستحدثه روشن سازند.[11] اهتمام و خدمات مراجع و فقهاء شيعه به دين و ارزشهاي اسلامي: علماء شيعه و محدثين و فقهاء علوم اسلامي نهايت سعي و تلاش را نمودهاند تا آنچه از سوي پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ و اهل بيت ـ عليه السّلام ـ نقل شده است را حفظ و نگهداري كنند. علما و فقهاء شيعه همه روايات اسلامي را كه در علوم مختلف ميباشد را گرد آوردهاند، و نيز علماء شيعه در طول تاريخ با وضعيتي نابسامان انواع درد و رنج و شكنجهها را تحمّل كردهاند، اما هيچ چيزي مانع ازخدمات و اهتمام آنان براي انجام تعهدات و مسئوليت در برابر خداي تعالي و گسترش آئين توحيدي نشده است.[12] و تا به حال هميشه در همه جريانها شركت داشتهاند و در روشنگري مردم تلاش جدي داشتهاند مخصوصاً در قرون اخير كه هميشه پرچمدار حركتها بر عليه جبهه كفر بودهاند.
[1] . لغتنامه دهخدا ذيل حرف «ف»، ج 37، نشر افست تهران، چاپ دوم، 1341، ص294. [2] . سوره توبه، آيه 122. [3] . مرتضي مطهري، خدمات متقابل اسلام و ايران، چاپ انتشارات اسلامي قم 1362، ص 427. [4] . ع ـ باقي، كاوشي در روحانيت چاپ اول، 1364، تهران ص17، به نقل از وسائل الشيعه كتاب القضاء، ج 18. [5] . حسن ممدوحي، حكمت حكومت فقيه، نشر دفتر تبليغات اسلامي قم، چاپ اول، 1378، ص 46. [6] . سليم الحسني، نقش علماي شيعه در رويارويي با استعمار ترجمه محمد باهر، چاپ اول، مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران، 1378، ص8. [7] . آيت الله حاج علي صافي گلپايگاني، پيش درآمدي بر تاريخ تحول فقه شيعه ترجمه محمدحسن توكل نشر انتشارات حضرت معصومه(س)، چاپ اول، 1376، قم ص 69. [8] . حضرت امام خميني، ولايت فقيه، نشر مؤسسه تنظيم آثار امام خميني، چاپ اول، 1373، تهران، ص58 به بعد. [9] . جمعي از علماء معاصر: علامه طباطبائي، موسوي مجتهد زنجاني، مطهري، طالقاني، بهشتي و ديگران، بحثي درباره مرجعيت و روحانيت، نشر شركت سهامي انتشار، چاپ دوم، 1341، تهران، ص 26. [10] . جمعي از جامعه روحانيت، مرجعيت رمز بقاء تشيع، نشر جامعه روحانيت، چاپ اول، 1374، ص 2، به نقل از اصول كافي، ج 1، ص 34. [11] . جمعي از جامعه روحانيت، مرجعيت رمز بقاء تشيع، نشر جامعه روحانيت، ص20. [12] . پيش درآمدي بر تاريخ تحول فقه شيعه، پيشين، ص 82. رضا جعفري نوقاب