شهید آیت الله مرتضی بروجردی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شهید آیت الله مرتضی بروجردی - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
شهيد آيت الله مرتضي بروجردي
ولادت
در بين الطلوعين هفدهم جمادي الاول هزار وسيصد وچهل و هشت هجري قمري در يك خانواده مذهبي به دنيا آمد و وجه تسميه ايشان به مرتضي به دو جهت مي باشد اول اين كه ساعاتي قبل از تولد والده ايشان كه بسيار عابده و زاهده بود در خواب دو سيد بزرگوار كه يكي پيامبر اسلام (ص) و ديگري امير المؤمنين (ع) را مي بيند كه از والد آن شهيد مرحوم حاج شيخ علي محمد سئوالاتي مي نمايند و حاج شيخ سئوالات حضرات را پاسخ ميگويد و پس از اتمام سؤالها و بحث از زير عباي مباركشان طفل قنداق شده اي را به مرحوم حاج شيخ هديه مينمايند و ميفرمايند نامش مرتضي ميباشد.
و جهت دوم اين كه از آنجا كه جوار مرقد مطهر امام علي مرتضي (عليه السلام) متولد شد، به نام شيخ مرتضي انصاري ثاني نامش را مرتضي گذاشتند.
پدر بزرگوار شهيد
پدر بزرگوار شهيد مرحوم آيهالله العظمي حاج شيخ علي محمد بروجردي (1315 ـ 1395 ه.ق) يكي از مراجع تقليد شيعه و از برترين تلامذه آيات عظام، ميرزاي نائيني، سيد ابوالحسن اصفهاني، آقا ضياء الدين عراقي، محقق اصفهاني، سيد علي قاضي (قدس الله اسرارهم) به شمار ميرفت، كتاب هاي توضيح المسائل، مناسك حج، انيس المقلدين، حاشيه عروه، كتاب الخمس از آثار وي مي باشد.
تحصيلات
ايشان در سن شش سالگي به كسب علم و دانش زير نظر والد عظيم الشأن شان مقدمات و سطوح را به پايان و از محضر درس اساتيد حوزه علميه نجف اشرف هم چون مرحوم آيه الله شيخ حسين حلي (ره) و آيه الله حاج سيد محسن حكيم (ره) بهره بردند و عمده تلمّذ ايشان از محضر استاد گران قدرشان استاد الفقهاء و المجتهدين مرحوم آيه الله العظمي خوئي (ره) بوده كه در خلال سال هاي متمادي بهره علمي به درجه عاليه اجتهاد نائل گرديد. و موفق به تأليف تقريرات درس استاد در زمينه فقه و اصول در حدود چهل جلد شدند كه شانزده جلد آن به نام مستند العروه الوثقي چاپ گرديده و فضلاء حوزه علميه از آن استفاده مي نمايند.
ويژگي هاي اخلاقي شهيد
شهيد غالباً در نوشتن مطالب استاد از چرك نويس استفاده نمي كرد بلكه معمولا بدون خط خوردگي يك باره با بياني شيوا و استدلالي محكم مي نوشتند.
و خصوصيات ديگر ايشان اين بود كه در بحثهاي علمي قوي بودند كه معمولا حرف آخر را مي زدند، و اساسا ايشان ولع عجيبي براي فهم مطالب از خودشان نشان مي دادند.
يكي از ويژگيهاي بارز معظم‌له در القاء درس دقت نظر و بيان شيوا بود ايشان با بياني قوي و در عين حال ساده و روان و با احتراز از بكار بردن عبارات پيچيده مطالب سنگين علمي را در دسترس شاگردان شان قرار مي دادند و همه را مجذوب خود مي ساختند.
وارستگي و بي اعتنائي به زخارف دنيا، و احتياط در صرف وجوه شرعيه يكي ديگر از خصوصيات ايشان بود و خود معظم له از هدايا و نذوراتي كه براي شان ميآوردند با اقتصار تام مصرف و مقداري را نيز جهت فقراء و نيازمندان نجف اشرف اختصاص داده بودند، در سرپرستي و ياري رساندن به خانواده زندانيان عراق نقش بسيار مهمي داشت و به طور ناشناس و مرتب ما يحتاج زندگي آنان را تأمين مينمود.
در انجام وظايف ديني خستگي نمي شناخت غالب اوقات شبانه روز چيزي در حدود 18 ساعت به مطالعه و تدريس و كمك به مستمندان و ساير خدمات ديني انجام مي داد. فقراء گاهي اوقات نامناسب دق الباب مي نمودند كه همه خواب بودند، آقا خودشان برخواسته و با دست خود و با ترحيب به آنان كمك مي نمودند و تا حد امكان نمي گذاشتند فقيري دست خالي از در منزلشان رد شود.
مسافرت به ايران
در تابستان سال 1398 ه.ق، به منظور زيارت مرقد مطهر ثامن الحجج (ع) و هم زيارت مرقد پدر و به منظور چاپ كتاب هاي خود به ايران مسافرت و مورد استقبال كم نظير اهالي بروجرد قرار گرفتند، اهالي قدردان و گوهرشناس بروجرد تا ملاير از معظم له استقبال و مقدمش را گرامي داشتند، در شهرستان هاي قم، مشهد، تهران و بروجرد از طرف حوزه علميه و طبقات مختلف تقاضاي زيادي براي توقف شان مي نمودند.
لكن ايشان به منظور جلوگيري از تضعيف حوزه علميه نجف اشرف به آن ديار مقدس مراجعت كردند و همواره جهت حفظ آن حوزه علميه علي رغم مشكلات عديده احساس وظيفه مي نمودند، اقامت در نجف اشرف و ادامه درس و بحث و تربيت طلاب در آن حوزه علميه مقدسه را بر خويش واجب مي دانستند.
تقواي شهيد
تهجد و تضرع هاي نيمه شب و راز و نياز ايشان به در گاه احديت چنان از سوز دل برميخواست كه ديگران را تحت تأثير شديد قرار مي داد، بيش از پنجاه سال بود كه نماز شب شان ترك نشده بود و غالب اوقات تهجدِ در شب را در اتاقي كاملا تاريك به حدي كه اگر روزنه نوري از پنجره داخل مي آمد آن را پوشانده كه اتاق ايشان در ظلمات و تاريكي محض قرار گيرد، علت را كه سوال مي كردند مي فرمودند: مي خواهم به ياد تاريكي قبرم بيافتم، و در آنجا معبودش را خطاب و به درگاه احديت نيايش مي نمود، در سجده به مدت‌هاي طولاني متضرعانه و ناله كنان با چشمان اشك بار معبود و معشوق اش را مخاطب قرار مي داد.
شهادت
حدود سه سال قبل از شهادت شان هنگامي كه به حرم مطهر مولي الموحدين در ماه مبارك رمضان مشرف مي شدند مضروب شخصي واقع شدند و چند روز بعد مجدداً در راه تشرف به بارگاه ملكوتي مولا در سحر به شدت مضروب چند شخص نقاب پوش واقع و از آنجا كه هيچ حاضر به جدايي از مولايش نبود و ادامه اين راه را بر خودش فرض و تكليف مي دانست، حدود يك سال بعد در سحر ماه مبارك رمضان و در حالي كه روزه بودند و براي اقامه جماعت به حرم امام و مقتدايش مشرف ميشد بمبي به سوي ايشان پرتاب شد كه به شدت مجروح و به بيمارستان منتقل و مدتي بستري ميشوند كه تركش هاي آن تا آخر عمر شريف شان در پاي شان بود و از درد پا رنج ميبردند.
سرانجام در سحرگاه بيست و چهارم ذي الحجه سال هزار و چهارصد و هجده هجري قمري كه مصادف با شب خاتم بخشي مولي الموحدين اميرالمومنين علي (ع) و شب مباهله ميباشد پس از اقامه نماز جماعت در داخل حرم مطهر (در مهمترين منطقه حرم يعني بالاسر) و به هنگام بازگشت از آن مكان مقدس كه مانند هميشه مؤذن آقا و جمعي از طلاب و فضلا ايشان را همراهي مي كردند. پس از ورود اين جمع به داخل كوچه‌اي كه منزل آقا در آن واقع بود ناگهان از سوي مرد مسلحي كه از پشت مراقب آنان بود حالت تهاجمي به خود گرفته و در مقابل اين جمع واقع، آنان را تهديد و به آنان شليك مي نمايد و هيچ فرصت عكس العمل به آنان نميدهد بلافاصله آقا را مورد تهاجم رگبار گلوله قرار مي دهد، به گفته شهود، آقا در آن لحظه با فرياد (الله اكبر) در مقابل درب مسجد (قتله گاه) بر زمين افتاده و همان جا به لقاء الله و ديدار معبود و معشوق اش شتافت پيكر پاك او را (بنا به وصيت ايشان كه فرموده بود: قبرم را در وادي السلام نزد دو قبر مطهر حضرت هود و صالح (عليهما السلام) تعيين نماييد) طبق وصيت در همان نزديكي به خاك سپرده شد.
و سلام عليه يوم ولد و يوم استشهد و يوم يبعث حي
/ 1