برادران نخواستند اسمی از یوسف باشد، ولی خدا خواست نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

برادران نخواستند اسمی از یوسف باشد، ولی خدا خواست - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
برادران نخواستند اسمي از يوسف باشد، ولي خدا خواست
يك روز برادران يوسف آن بزرگوار را از دامن پدر ربودند و به بيابانها بردند و به چاه انداختند، تا نامي از يوسف نباشد و اثري از آثار او به چشم نخورد، ولي دست قدرت و توانايي خداوند بزرگ مقام يوسف را به جائي مي‎رساند كه برادرانش با يك دنيا تواضع و فروتني از آن بزرگوار تقاضاي ارزاق و صدقه مي‎نمايند و مهم‎تر از آن اينكه آن بزرگ مرد (يعني يوسف (ع)) در صدد هيچ گونه انتقام‎جوئي از آنان برنيامد، او نه تنها انتقام‎جوئي نكرد، بلكه چنانكه در آيه 92 آمده نويد آمرزش نيز به ايشان داد و مثال روشن آن در عصر خود ما نيز جلوه‎گر بود، چه اينكه در زمان طاغوت، رژيم پهلوي از پخش پوسترهاي عكس و متن سخنان حضرت امام خميني رحمه الله جلوگيري مي‎نمودند و به زعم باطل خويش با اين كار خود مي‎خواستند كه نامي از امام خميني باقي نماند ولي بالعكس دست قدرت و تواناي خداوند بزرگ تعلق گرفت كه نام او زبان زد دنيا و عكس او روي اسكناس‎ها قرار گيرد.
آري چه خوب گفته‎اند:
مدعي خواست كه از بيخ كند ريشه ما
غافل از آنكه خدا هست در انديشه ما
/ 1