آیات ولایت و خلافت در قرآن (2) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آیات ولایت و خلافت در قرآن (2) - نسخه متنی

جعفر سبحاني

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
آیات ولایت و خلافت در قرآن (2)
2- آیه لیله المبیت
(و من الناس من یشری نفسه ابتغإ مرضاه الله و الله رئوف بالعباد)[1].
«برخی از مردم جان خود را برای تحصیل رضای خداوند می فروشند خداوند به بندگان خود رووف و مهربان است».
جانبازی و فداكاری از نشانه های افراد با ایمان است، اعمال و رفتار هر فردی زائیده طرز تفكر و عقیده اوست و اگر انسان در راه عقیده خود از جان و مال بگذرد -این كار- حاكی از آن است كه ایمان وی به هدف، در درجه بسیار بالا است.
قرآن مجید این حقیقت را در آیه ای منعكس كرده و می فرماید:
(انما المومنون الذین آمنوا بالله و رسوله ثم لم یرتابوا و جاهدوا باموالهم و إنفسهم فی سبیل الله اولئك هم الصادقون)[2].
«افراد با ایمان كسانی هستند كه خدا و پیامبر او را باور نموده و در آن تردید نمی كنند و با مال و جان خود در راه خدا جهاد می كنند آنان به راستی افراد با ایمان هستند».
پیامبر اسلام- صلی الله علیه و آله -در سال دهم بعثت حامی و مدافع خویش یعنی حضرت ابوطالب را از دست داده هنوز داغ عمو را بر دل داشت، حامی دیگر یعنی همسر گرامی خود را نیز از دست داد. از این جهت مشركان قریش تصمیم گرفتند به هر قیمتی شده، ندای توحید را در محیط شرك خاموش سازند و او را زندانی یا تبعید و یا به قتل برسانند.
خدا رسول گرامی را از نقشه قریش آگاه ساخت و وحی الهی به نحو زیر نازل شد: (و اذ یمكر بك الذین كفروا لیثبتوك إو یقتلوك إو یخرجوك و یمكرون و یمكر الله و الله خیر الماكرین)[3]. «به یاد آور هنگامی كه كافران از در مكر وارد شده و تصمیم گرفتند كه تو را زندانی كنند و یا بكشند و یا تبعید نمایند، آنان مكر می ورزند خدا نیز مكر آنان را خنثی می سازد خداوند از همه چاره جوتر است».
در میان این پیشنهادهای سه گانه، نقشه قتل پیامبر تصویب گشت و قرار شد از هر قبیله ای فردی انتخاب گردد و در نیمه شب وارد خانه پیامبر شوند و او را قطعه قطعه كنند و خون او در میان قبائل عرب پخش گردد تا خاندان هاشم را یارای نبرد با قبائل كه در ریختن خون وی شركت كرده اند، نباشد.
فرشته وحی، پیامبر را از نقشه قریش آگاه كرد او از شیوه غافل گیری بهره گرفت و خانه را ترك نمود. ولی برای این كه اطمینان افراد مسلح را نسبت به ماندن خود در خانه جلب كند، لازم دید كه كسی در بستر پیامبر بخوابد و این شخص فداكار جز علی- علیه السلام -نبود واز این نظر پیامبر رو به علی- علیه السلام -كرد و فرمود: مشركان قریش امشب نقشه قتل مرا كشیده اند و تصمیم گرفته اند كه به طور دسته جمعی به خانه من بریزند و مرا در میان بسترم بكشند، از این جهت از طرف خدا مأمورم كه مكه را به سوی نقطه ای ترك كنم، هم اكنون لازم است امشب در فراش من بخوابی و آن «برد» سبز را به خود بپیچی تا آنان تصور كنند كه من هنوز در بسترم آرمیده ام و مرا تعقیب نكنند.
در چنین شرائط وحی الهی درباره ستایش ایمان علی- علیه السلام -بر قلب پیامبر فرود آمد، و ایمان و وفای علی را ستود و فرمود: (و من الناس من یشری نفسه ابتغإ مرضاه الله و الله رووف بالعباد).
علی- علیه السلام -از آغاز شب در بستر پیامبر آرمید و چهل نفر تروریست اطراف خانه را محاصره كرده و از شكاف در به داخل خانه می نگریستند و وضع خانه را عادی می دیدند و گمان می كردند كه پیامبر- صلی الله علیه و آله - در بستر خود آرمیده است. همه آنان سراپا یك تن، حس و مراقبت بودند دلها بیدار و چشمها تیز و سینه ها پر از كینه بود.
و آنان وضع خانه را تحت نظر گرفته بودند كه جنبش موری از نظر آنان مخفی نبود.
یورش به خانه وحی
مأموران قریش كه دست های آنان روی قبضه شمشیر بود، منتظر فرمانی بودند كه به خانه وحی یورش ببرند. از شكاف در به خوابگاه پیامبر می نگریسته اند و تصور می كردند وی در بستر خود آرمیده و روانداز سبز رنگی را به روی خود افكنده است، ولی نمی دانستند او علی- علیه السلام -است كه با قلبی مطمئن و آرام در خوابگاه پیامبر آرمیده است.
فرمان یورش صادر شد مأموران با شمشیرهای برهنه به طور دسته جمعی به خانه پیامبر هجوم آوردند، و ناگهان دیدند كه تیر آنان به سنگ خورده و پیامبر مكه را ترك گفته است. و علی- علیه السلام -در خوابگاه او خوابیده است. و آیه یاد شده در آغاز در این سبب فرود آمد.
3- آیه مودت و دوستی اهل بیت علیهم السلام
(ذلك الذی یبشر الله عباده الذین آمنوا و عملوا الصالحات قل لا اسإلكم علیه إجرا الا الموده فی القربی و من یقترف حسنه نزد له فیها حسنا ان الله غفور شكور)[4].
«این همان چیزی است كه خداوند بندگانش را كه ایمان آورده و عمل صالح را انجام داده اند، به آن نوید می دهد بگو: من هیچ پاداشی از شما درباره رسالتم درخواست نمی كنم جز دوست داشتن نزدیكانم و هركس كار نیكی انجام دهد، بر نیكیش می افزایم چرا كه خداوند آمرزنده و سپاسگزار است».
مفسران عالیقدر و محدثان اسلامی و همچنین شعرا و ادبإ همگی اتفاق نظر دارند كه این آیه درباره اهل بیت پیامبر- صلی الله علیه و آله -نازل شده است و امام شافعی[5] ایمان خود را به مضمون این آیه در قالب شعر ریخته و می گوید:
یا اهل بیت رسول الله حبكم فرض من الله فی القرآن انزله
كفاكم من عظیم القدر انكم من لم یصل علیكم لا صلاه له [6]
(ای خاندان رسالت، دوستی شما ازواجباتی است كه خدا آن را در قرآن فروفرستاده است، در عظمت مقام شما این بس كه هركس در نماز بر شما درود نفرستد، نماز اوصحیح نیست».
پیش از امام شافعی شاعر عصر امام صادق- علیه السلام -سفیان بن مصعب عبدی كوفی در قصیده خود چنین می گوید:
فولائكم فرض من الر حمان فی القران انزله [7]
ابن حجر در صواعق می گوید: شیخ شمس الدین ابن العربی مضمون آیه را در قالب شعر ریخته و چنین می گوید:
رإیت ولائی آل طه فریضه علی رغم إهل البعد یورثنی القربی [8]
فما طلب المبعوث إجرا علی الهدی بتبلیغه الا الموده فی القربی [9]
«من دوستی اولادطه را واجب می دانم برخلاف گمان گروهی كه از آنان دوری می جویند دوستی آنان مایه نزدیكی به خدا است».
پیامبر برانگیخته خدا برای كار خود اجر و پاداش نخواست جز مودت در قربی.
و همچنین شعرای دیگر در قصاید خود مضمون آیه را در قالب شعر ریخته و از این طریق ولای خود را به اهل بیت علیهم السلام روشن ساخته اند.
ابن صباغ در كتاب فصول مهمه دو شعر یاد شده در زیر را نقل می كند و در این دو شعر جایگاه آیات نازله درباره اهل بیت علیهم السلام وارد شده است:
هم العروه الوثقی لمعتصم بها مناقبهم جإت بوحی و انزال
مناقب فی شوری و سوره هل إتی و فی سوره الاحزاب یعرفها التالی [10]
آنان دستگیره های محكم و استواری هستند برای كسی كه به آن چنگ بزند و فضائل آنان ازطریق وحی و قرآن به ثبوت رسیده است.
فضائل آنان در سوره های سه گانه است:
الف) شوری: مقصود همین آیه مورد بحث است.
ب) هل إتی: آیاتی كه مربوط به روزه گرفتن خاندان علی و دادن افطار خود به فقیر كه از آیه «یوفون بالنذر» شروع می شود و در آیه 17 به پایان می رسد.
ج) سوره احزاب: آیه «انما یرید الله لیذهب عنكم الرجس اهل البیت» می باشد.
ما به همین مقدار از اشعار بسنده می كنیم و به تفسیر آیه می پردازیم:
«قربی» بر وزن «زلفی» و «بشری» به معنی قرابت و نزدیكی است. اهل قربی یعنی اهل قرابت است. [11]
بنابراین مقصود از اهل قربی كسانی كه با پیامبر پیوند خویشاوندی دارند، نه خویشاوند هركسی نسبت به خود، به گواه فعل متقدم یعنی «لا اسإلكم» . این فعل گواه بر این است كه مقصود از «خویشاوندان»، اقوام خود سوال كننده است و در آیات دیگری كه این كلمه وارد شده است، مقصود از آن پیوند خویشاوندی است. ممكن است گفته شود سوره ای كه در این آیه وارد شده است، از سوره های مكی است در آن روز هنوز علی- علیه السلام -با پیامبر گرامی اسلام- صلی الله علیه و آله - وصلت نكرده و فرزندی نداشت، ولی باید توجه نمود كه سوره «شوری» هرچند در مكه نازل شده، اما این آیه به تصریح مفسران در مدینه نازل شده است.
برهان الدین بقاعی در كتاب «نظم الدرر و تناسق الایات و السور» می نویسد: سوره شوری مكی است، مگر آیات شماره 23 و 24 و 25 و 27. [12]
البته مفسران دیگر نیز مانند نیشابوری در تفسیر خود می گویند:
سوره شوری مكی است ولی این آیه در مدینه نازل شده است. [13]
راه دور نرویم قرآن هایی كه زیر نظر محققان دانشگاه «الازهر» چاپ شده است، بالای سوره می نویسند:
«سوره شوری مكیه الایات الا 23، 42، 25، 27 فمدنیه».
و این اختصاص به سوره شوری ندارد بلكه قسمت اعظم سوره های مكی آمیخته با مدنی یا بالعكس می باشند.
و اما مدرك نزول این آیه در حق خاندان رسالت كافی است كه مدارك یاد شده در زیر را مراجعه بفرمائید. [14]
پاسخ یك سوال
ممكن است گفته شود شعار تمام پیامبران شعار «پاداش نخواهی» است چنان كه می فرماید:(و ما إسإلكم علیه من إجر ان إجری الا علی رب العالمین)[15].
«من در برابر تبلیغ رسالت خویش هیچ نوع پاداش نمی خواهم و اجر من با خداست».
اصولا یكی از نشانه های پیامبران این است كه برای دعوت خود مزد و پاداش نمی طلبند و لذا فردی با ایمان از همین طریق به فرستاده های مسیح ایمان آورد، زیرا دید آنان در تبلیغ خود خواهان پاداش نیستند و لذا رو به مردم كرد و گفت: (اتبعوا من لا یسإلكم و هم مهتدون)[16].[1] . بقره: ‏207
[2] . حجرات: 15
[3] . انفال: 30
[4] . شوری: 23
[5] . 150 - 204
[6] . صواعق ابن حجر: ص 87.
[7] . الغدیر: ج‏1، ص 275.
[8] . صواعق ابن حجر: ص 101.
[9] . صواعق ابن حجر: ص 101.
[10] . فصول مهمه: ص 14.
[11] . كشاف: ج‏3،ص 181.
[12] . تاریخ قرآن: زنجانی، ص 58.
[13] . تفسیر نیشابوری، ج‏3، ص 312.
[14] . ذخائر عقبی: 25 - كشاف: 3 / 81 - تفسیر نیشابوری: ج‏3، ص 312 - مطالب السوول: 8 - تفسیر فخر رازی: 7 / 655 - تفسیر ابوحیان: 7 / 516 - تفسیر نسفی در حاشیه تفسیر خازن: 4 / 99 - مجمع الزواید، تإلیف هیثمی: 9 / 168 - الفصول المهمه: 12 - كفایه گنجی: 13، زرقانی در شرح مواهب: 7 / 3 و 921 - صواعق: ص 101 و 135 - نورالابصار: ص 102- اسعاف الراغبین: ص 105.
[15] . شعرإ: 109
[16] . یس: 21
روي اين اساس چگونه پيامبر پاداشي به نام دوستي خاندان خود مي خواهد درحالي كه خود او نيز مانند ديگر پيامبران اين شعار را سر مي داد و مي‏فرمود: (قل لا إسإلكم عليه إجرا ان هو الا ذكري للعالمين)[1].
پاسخ اجر، پاداشي است كه سود و نفع آن به درخواست كننده برگردد و پيامبر از روز نخست به اين نوع پاداشها پشت پا زده و هرگز براي خود پاداش نطلبيده، و اصولا مردان الهي بايد چنين باشند، يعني صادقانه و بدون چشم داشت به هدايتگري جامعه بپردازد.
درخواست دوستي خاندانش چيزي نيست كه سود آن عائد پيامبر گردد، بلكه خود مردم از آن منتفع مي شوند، زيرا دوست داشتن گروهي كه جانشين پيامبر و بازگو كنندگان احكام الهي و مربي جامعه اسلامي مي باشند، ما به آگاهي انسان از حقيقت دين و گرايش انسان به فضائل و مناقب است، و در حقيقت خود انسان از اين دوستي منتفع مي گردد.
مضمون آيه شبيه گفتار پزشكي است كه بيماري را به طور رايگان معالجه كند و نسخه بلند و بالائي بنويسد و اظهار دارد كه من از تو چيزي نمي خواهم جز اين كه به اين نسخه عمل كني.
اين پزشك به ظاهر مزد و پاداش خواسته، ولي در باطن چيزي جز خيرخواهي طرف نخواسته است و لذا در آيه ديگر مي فرمايد:
(قل ما سإلتكم من إجر فهو لكم)[2] «پاداشي كه خواستم به نفع خود شماست».
در آيه سوم پاداش خود را راه جوئي افراد مومن به سوي خدا قرار داده است. چنان كه مي فرمايد:(ما إسإلكم عليه من إجر الا من شإ إن يتخذ الي ربه سبيلا)[3].
«من از شما اجري نمي خواهم مگر كسي را كه به سوي پروردگار خود راهي اتخاذ كند يعني به شريعت من عمل نمايد».
در هر حال هر سه آيه كه پيرامون مزد رسالت پيامبر- صلي الله عليه و آله -وارد شده، بر يك معني منطبق مي باشند و آن عمل به متن شريعت است گاهي اين مطلب به طور مستقيم درخواست شده و گاهي از طريق درخواست مودت اهل بيت عليهم السلام كه سبب مي شود انسان ظاهرا و باطنا شبيه آنان گردد و در نتيجه به شريعت عمل كنند.
پاسخ به سوال ديگر
ممكن است گفته شود كه مقصود دوستي و مودت مسلمانان به يكديگر است يعني مسلمانان همديگر را دوست بدارند و طبرسي نيز اين احتمال را ذكر كرده است اين كه فرموده است:
«لا إسإلكم في تبليغ الرساله إجرا الا التودد و التحابب فيما يقرب الي الله تعالي».
«من در تبليغ رسالت از شما اجري نمي خواهم جز اين كه به چيزي كه انسان را به خدا نزديك كند، دست محبت و مودت بهم بدهيد».
پاسخ: تفسير مودت در آيه به دوستي يكديگر صحيح نيست، زيرا دوست داشتن يكديگر هرچند يك اصل اسلامي است، ولي به حكم اين كه استثنإ، پس از جمله: (قل لا إسإلكم)وارد شده است، بايد كه مقصود قرباي همان سوال كننده باشد و اگر مقصود اين بود كه مسلمانان همديگر را دوست بدارند، ديگر لزومي نداشت اين تعبير را به كار ببرد كافي بود كه بفرمايد:(و المومنون والمومنات بعضهم اوليإ بعض)[4].
خلاصه: پيرامون آيه برخي از پيش داوران اشكالات غير صحيحي را مطرح كرده اند كه با دقت مختصري پاسخ همه روشن مي گردد. ما در اينجا دامن سخن را درباره بحث امامت به پايان مي رسانيم، اميد است خدا اين خدمت ناچيز را از ما بپذيرد.
[1] . انعام: 90
[2] . سبا: 47
[3] . فرقان: 57
[4] . توبه: 71
آيت الله جعفر سبحاني- مكتب اسلام، ش2
/ 1