محاسبه اعمال در قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

محاسبه اعمال در قرآن - نسخه متنی

جعفر سبحاني

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
محاسبه اعمال در قرآن
از نام‌هاي قيامت در قرآن «يوم الحساب»[1] است، يعني روزي كه خداوند به حساب اعمال بندگان خود مي‌رسد، اين مطلب به قدري مسلم است كه علي ـ عليه السّلام ـ آنجا كه فرق ميان دنيا و آخرت را بيان مي‌نمايد، مي‌فرمايد:
«دنيا سراي عمل و كوشش است و نه جايگاه حساب، و آخرت جايگاه حساب است نه وقت عمل و كوشش».[2]
ولي در عين حال پيرامون حساب، در آيات قرآن و روايات اسلامي يك رشته عناوين مورد توجه قرار گرفته كه بررسي آن‌ها گذشته بر اين كه به بالا رفتن سطح آگاهي ما نسبت به معارف ديني كمك مي‌نمايد، پاسخگوي برخي از سؤالات در مورد مسأله‌ي حساب مي‌باشد. بخش عمده‌ي اين عناوين را مي‌توان در موارد زير بيان نمود:
1ـ مقصود از حساب چيست؟
اصولا واقعيت حساب عبارت است از: پي بردن به برخي از مجهولات به كمك معلومات پيشين، و به عبارت ديگر: واقعيت حساب چيزي جز حل مجهولات از طريق معلومات نيست، و بدين جهت در زندگي همه افراد بشر به صورت يك واقعيت ضروري و انفكاك ناپذير خود نمائي مي‌كند زيرا او پيوسته نگران وضعيت زندگي خود بوده و مي‌خواهد از نتائج كار و تلاش و اندوخته‌هاي مادي و معنوي خود آگاه گردد، در اين صورت راه حسابگري را پيش مي‌گيرد.
بنابراين در واقعيت حساب و حسابگري به گونه‌اي كه در ميان بشر متداول و رائج است نوعي جهل و نا آگاهي نهفته است و با توجه به اين كه وجود آفريدگار از هر نوع جهل و ناآگاهي منزه است ديگر چه نيازي به محاسبه و بررسي اعمال آنان دارد؟ او مي‌تواند بر اساس علم واقع نماي خود، كيفر و پاداش انسان‌ها را بر پايه حكمت و عدل خود معين نمايد در اين صورت برپا نمودن محكمه حساب، و سئوال و پرسش لغو خواهد بود و در نتيجه با اصل «حكمت الهي» سازگار نيست.
پاسخ:
مقصود از برپا نمودن محكمه حساب در قيامت (يَومَ يَقومُ الحِسابُ) اين نيست كه خداوند با طراحي رشته سئوالات از بندگان خود، وضعيت آنان را از نظر كار‌هاي خوب و بد و استحقاق پاداش و كيفر، به دست آورد، زيرا همان گونه كه در سئوال اشاره شد، خداوند از همه چيز آگاه است و از اين نظر هيچ گونه نيازي به تشكيل محكمه حساب در كار نيست، بلكه مقصود از محاسبه و بررسي اعمال بندگان چيز ديگري است و آن اين كه «عدل وجود و حكمت» الهي براي همگان كاملاً روشن گردد و حتي آنان كه در دنيا در اين مورد شك و ترديد داشته و يا آن را جدي و مهم تلقي نمي‌كرده‌اند، آشكارا عدل و رحمت الهي را مشاهده نمايند و ديگر جاي هيچ گونه اعتذار و اعتراضي براي كسي باقي نماند.
2ـ حسابرس كيست؟
پاسخ:
ظاهر، بلكه صريح برخي از آيات قرآن اين است كه در قيامت، خداوند خود به حساب بندگان رسيدگي مي‌كند چنان كه مي‌فرمايد:
فَإِنَّما عَلَيْكَ الْبَلاغُ وَ عَلَيْنَا الْحِسابُ.[3]
تو عهده دار رسالت و ابلاغ احكام الهي به مردم هستي و رسيدگي به حساب آنان به عهده ما است.
و نيز مي‌فرمايد:
إِنَّ إِلَيْنا إِيابَهُمْ ـ ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنا حِسابَهُمْ.[4]
رجوع آنان به سوي ما است سپس حساب آنان بر ما است.
و نيز مي‌فرمايد:
إِنْ حِسابُهُمْ إِلاَّ عَلى رَبِّي لَوْ تَشْعُرُونَ.[5]
حساب آنان (به عهده كسي) جز خدا نيست اگر درك مي‌كرديد.
و نيز مي‌فرمايد:
وَ كَفى بِاللَّهِ حَسِيباً.[6]
كافي است كه خدا حسابرس اعمال بندگان خود باشد.
ولي از برخي از آيات قرآن چنين استفاده مي‌شود كه در سراي ديگر هر انساني خود به حساب اعمال خود مي‌رسد و نياز به حسابرس ديگري غير از نفس انساني نيست چنان كه مي‌فرمايد:
عمل هر انساني را ملازم با او ساختيم و روز قيامت آن را به صورت كتابي بيرون مي‌آوريم و او آن را گشوده مي‌يابد، به او گفته مي‌شود كتاب خود را بخوان در اين روز كافي است كه نفس تو حساب تو را رسيدگي نمايد.[7]
مفاد اين آيه با آيات گذشته منافاتي ندارد، زيرا مفاد اين آيه اين است كه در سراي ديگر همه‌ي اعمال انسان به صورت كتابي در برابر ديدگان او نمودار مي‌گردد و انسان واقعيت كارهائي را كه در دنيا انجام داده است، مشاهده مي‌كند و چون واقعيت اعمال در برابر ديدگان او نمودار مي‌گردند، جاي هيچ گونه انكاري براي او باقي نمي‌ماند و در حقيقت خود بر كرده‌هاي خود گواهي مي‌دهد.
داوري و روايات در اين باره
در روايات نيز اين مسأله مورد توجه واقع شده است برخي از روايات همان مطلبي را بيان نموده‌اند كه از آيات ياد شده استفاده گرديد و آن اينكه رسيدگي به حساب بندگان تنها به عهده خداوند است.
ولي در برخي ديگر از روايات آمده است كه بررسي حساب شيعيان به امامان معصوم ـ عليهم السّلام ـ واگذار مي‌شود:
عبدالله بن سنان از امام صادق روايت كرده است كه فرمودند «روز قيامت خداوند رسيدگي به حساب شيعيان را به ما واگذار مي‌كند».[8]
در زيارت جامعه كبيره نيز آمده است: «وَ ايِاب الخَلقِ اَليِكُم و حِسابُهُم عَلَيكُم» بازگشت خلق به سوي شما است و حساب آنان با شما است.
همان گونه كه ملاحظه مي‌شود، مضمون زيارت جامعه گسترده‌تر از مدلول دو روايت ياد شده است و نيز ياد آور مي‌شويم چون حسابرسي امامان به فرمان خدا است، در اين صورت محاسب بودن آنان، با «حصر حسابرسي» به خدا (كه مفاد آيات گذشته است) منافاتي ندارد و نظائر آن در قرآن فراوان است.
3ـ از چه اعمالي سئوال مي‌شود؟
آيات مربوط به اين بحث را به دو دسته مي‌توان تقسيم كرد:
1ـ آياتي كه حاكي از اين است كه از تمام كارهائي كه انسان انجام داده است سئوال مي‌شود و ما نمونه هائي را ياد آور مي‌شويم:
الف: وَ لَتُسْئَلُنَّ عَمَّا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ.[9]
قطعاً شما درباره كارهائي كه انجام داده‌ايد، مورد سئوال واقع مي‌شويد.
ب: لا يُسْئَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَ هُمْ يُسْئَلُونَ.[10]
از آنچه خداوند انجام مي‌دهد، سئوال نمي‌شود ولي آنان در مورد كارهائي كه انجام مي‌دهند مورد سئوال واقع مي‌شوند.
ج: يَوْمَئِذٍ يَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتاتاً لِيُرَوْا أَعْمالَهُمْ.[11]
روز قيامت انسان‌ها گروه گروه از قبرها بيرون مي‌آيند تا اعمال (يا جزاي اعمال) خود را ببينند.
گذشته از آيات ياد شده آيات مربوط به جزاء و كيفر و پاداش نيز بر اين شمول و گستردگي دلالت دارند.
2ـ ولي در اين جا دسته‌اي ديگر از آيات است كه حاكي از اين است كه از موضوعات خاصي سئوال مي‌شود. اينك نمونه هائي از اين آيات:
الف: نعمت‌هاي الهي
ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ.[12]
آنگاه به طور قطع درباره نعمت‌هاي الهي از شما سئوال مي‌شود.
سئوال در اين آيه اگر چه درباره‌ي نعمت‌هاي الهي است، ولي با توجه به اين كه از آن با كلمه «نعيم» تعبير آورده شده است كه همه‌ي نعمت‌هاي الهي را شامل مي‌شود و از طرفي همه‌ي آنچه بشر در زندگي خود از آن برخوردار است، نعمت‌هاي الهي محسوب مي‌شوند، بنابراين همه‌ي كار‌هاي او مورد سئوال واقع خواهد شد، زيرا همه‌ي كارهائي كه انسان انجام مي‌دهد، به گونه‌اي تصرف در نعت‌هاي الهي مي‌باشد. و در نتيجه اين آيه را بايد از دسته نخست بشمار آورد.
ب: درباره قرآن
وَ إِنَّهُ لَذِكْرٌ لَكَ وَ لِقَوْمِكَ وَ سَوْفَ تُسْئَلُونَ.[13]
حقا كه قرآن ذكر الهي است كه براي تو (پيامبر) و قوم تو نازل گرديده و در آينده (قيامت) درباره آن مورد سئوال قرار خواهيد گرفت.
ج: گواهي‌ها و شهادت‌ها
سَتُكْتَبُ شَهادَتُهُمْ وَ يُسْئَلُونَ.[14]
شهادت‌هاي آنان نوشته خواهد شد و مورد سئوال قرار مي‌گيرند.
د: قتل بي گناهان
وَ إِذَا الْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ ـ بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ.[15]
هنگامي كه از دختران زنده به گور شده (هر مقتول بي گناهي) پرسيده مي‌شود كه به كدام جرم كشته شد؟
هـ : دروغ‌ها و تهمت‌ها
تَاللَّهِ لَتُسْئَلُنَّ عَمَّا كُنْتُمْ تَفْتَرُونَ.[16]
سوگند به خدا، قطعاً درباره افترا‌هاي شما سئوال خواهد شد.
و: راستگوئي راستگويان
لِيَسْئَلَ الصَّادِقِينَ عَنْ صِدْقِهِمْ وَ أَعَدَّ لِلْكافِرِينَ عَذاباً أَلِيماً.[17]
تا خداوند از راستي راستگويان سئوال نمايد و او براي كافران عذاب دردآور آماده كرده است.
البته تخصيص اين رشته از موضوعات براي سئوال، منافاتي با همگاني بودن آن ندارد، زيرا اين قسمت به خاطر اهميتي كه دارند، در لسان وحي به طور خصوص وارد شده است.
اتفاقاً در روايات نيز اين تقسيم وارده شده است، برخي از روايات ياد آور مي‌شود كه از همه كارها سئوال مي‌شود، در حالي كه برخي، انگشت روي موضوعات خاصي مي‌گذارد مانند:
1ـ عمر انسان.
2ـ دوران جواني.
3ـ كيفيت بهره گيري از اعضاء.
4ـ كسب ثروت و صرف آن.
5ـ محبت اهل بيت پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ .
6ـ قرآن و عترت.
7ـ فريضه نماز.
8ـ نبوت و ولايت.
4ـ آيا حساب همگاني است؟
آيات در اين باره به چند دسته تقسيم مي‌شوند:
الف: سئوال و حساب عمومي است
فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذِينَ أُرْسِلَ إِلَيْهِمْ وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلِينَ.[18]
قطعاً كساني كه پيامبران به سوي آنان فرستاده شدند و از خود فرستاده شدگان سئوال خواهد كرد.
اين آيه به روشني بر اين مطلب گواهي مي‌دهد كه هم امت‌ها و هم رهبران الهي كه براي هدايت آنان فرستاده مبعوث گرديده‌اند مورد حساب قرار خواهند گرفت، از رهبران الهي از ابلاغ احكام، و از مردم از پذيرش و عمل به آن‌ها سئوال خواهد شد.[1]. آياتي كه روز قيامت را «يوم الحساب» ناميده‌اند، بسيارند از آن جمله به آيات 41 / ابراهيم و 16، 26، 53/ ص، 27/ غافر رجوع شود.
[2]. وَ اليَومَ عَملٌ و لا حِسابٌ وَ غَداً حِسابٌ و لاَعمَلٌ. (نهج البلاغه: خطبه 42).
[3]. سوره رعد/ آيه 40.
[4]. سوره غاشيه/ آيه 25 ـ 26.
[5]. سوره شعرا/ آيه 113.
[6]. سوره نساء، آيه 6 و سوره احزاب، آيه 38.
[7]. سوره اسراء، آيه 13 ـ 14.
[8]. بحار الانوار: ج 7، ص 264.
[9]. سوره نحل آيه 93.
[10]. سوره انبياء، آيه 23.
[11]. سوره زلزله، آيه 6.
[12]. سوره تكاثر: آيه 8.
[13]. سوره زخرف، آيه 44.
[14]. سوره زخرف، آيه 19.
[15]. سوره تكوير: آيه 8.
[16]. سوره نحل، آيه 56.
[17]. سوره احزاب: آيه 8.
[18]. سوره اعراف، آيه 6. ب: از هيچ كس سئوال نمي‌شود
فَيَوْمَئِذٍ لا يُسْئَلُ عَنْ ذَنْبِهِ إِنْسٌ وَ لا جَانٌّ.[1]
در اين روز (قيامت) از گناهان هيچ فردي از انس و جن سئوال نمي‌شود.
و نيز مي‌فرمايد: «وَ لا يُسْئَلُ عَنْ ذُنُوبِهِمُ الُْمجْرِمُونَ» (قصص/ 78).
ج: ستمكاران مورد سئوال واقع خواهند شد
اُحْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ أَزْواجَهُمْ وَ ما كانُوا يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلى صِراطِ الْجَحِيمِ وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ.[2]
ستمكاران و ياران آن‌ها و آنچه را كه غير از خدا پرستش مي‌كردند برانگيخته و به راه دوزخ راهنمائي كنيد و آنان را بازداشت كنيد زيرا آنان مورد سئوال واقع خواهند شد.
د: پاداش صابران بدون حساب است قُلْ يا عِبادِ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّكُمْ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هذِهِ الدُّنْيا حَسَنَةٌ وَ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةٌ إِنَّما يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسابٍ.[3]
بگو اي بندگان با ايمان، تقوا پيشه باشيد براي آنان كه در اين دنيا احسان نمايند نيكوئي خواهد بود، و زمين پروردگار (براي رعايت اصل تقوا و پايبند بودن به احكام الهي) گسترده است فقط صابران بدون حساب پاداش كافي خواهند داشت.
حساب تكويني و حساب تدويني
قبل از بررسي و تفسير آيات گذشته لازم است نكته‌اي را ياد آور شويم و آن اينكه واژه حساب در قرآن در دو معني بكار رفته است.
1ـ حساب تكويني
2ـ حساب تدويني.
حساب تكويني
مقصود از حساب تكويني اين است كه آفرينش بر اساس يك رشته قوانين تخلف ناپذير و محاسبات دقيق پايه ريزي شده است، طلوع و غروب ستارگان، وزش باد، باريدن باران، رويش گياهان و رشد و نمو و توليد مثل موجودات زنده، و در يك كلمه همه حوادث و رخداد‌هاي گيتي، حساب شده است و از نظم و قانون دقيق پيروي مي‌كند.
قرآن كريم درباره حركت حساب شده و منظم خورشيد و ماه مي‌فرمايد:
«الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ بِحُسْبانٍ» (الرحمن/ 5).
(هستي) خورشيد و ماه (و حركت آن دو) حساب شده است.[4]
نظم و حساب ياد شده اختصاص به پديده‌هاي تكويني ندارد، بلكه رخدادها و تحولات مربوط به زندگي فردي و اجتماعي بشر را نيز شامل است و قرآن از آن به عنوان «سنت‌هاي الهي» ياد مي‌كند.[5]
اعمال نيك و بد انسان هر يك در سرنوشت فردي و اجتماعي او مؤثر و كارساز است، و مايه تكامل يا انحطاط، سعادت يا شقاوت، پيروزي يا شكست و... آنان مي‌باشد.
اين سنت پايدار الهي به زندگي دنيوي انسان اختصاص نداشته، در مورد حيات پس از مرگ و سراي آخرت نيز جاري است و انسان در قيامت همان را درو مي‌كند كه در دنيا كاشته است (اَلدُّنيا مَزرَعَةٌ الاخِرَةِ) و قانون پاداش‌ها و كيفر‌هاي اخروي نيز از نظر بسياري از آيات قرآن بر همين پايه استوار است.
بر پايه حساب تكويني، عموميت و همگاني بودن حساب امري بديهي و روشن است، زيرا همه انسانها، از مؤمنان و مشركان، پارسايان و مجرمان و به تعبير قرآن مقربان، اصحاب يمين و اصحاب شمال همگي در مورد كارهائي كه در دنيا انجام داده‌اند، حساب پس داده و پاداش و كيفر اعمال خود را مي‌يابند.
حساب تدويني
نوع ديگري از حساب، حساب تدويني است نوع رائج و معروف «حساب تدويني» همان است كه انسان‌هاي عاقل و حسابگر در زندگي خود بكار گرفته، مداخل و مخارج و سود و زيان‌هائي را كه در زندگي با آن مواجه مي‌شوند مقايسه و محاسبه نموده و بر پايه آن تصميم گيري مي‌كنند.
شكل ديگر آن محاكم و ديوانهائي است كه عملكرد نهاد‌هاي حكومت را مورد بررسي قرار مي‌دهند و حساب هر يك از واحد‌هاي حكومتي و پرسنل و اعضاي آن را رسيدگي مي‌كند تا معلوم شود بودجه هائي كه در اختيار آنان قرار گرفته چگونه مصرف نموده و نيز اوقات اداري خود را چگونه سپري كرده‌اند؟
به نظر مي‌رسد حساب مربوط به عالم آخرت از نوع حساب تدويني است آن هم از شكل و مدل اخير آن، يعني آفريدگار جهان كه انسان را آفريده و همه سرمايه‌هاي حيات را در اختيار او قرار داده است و براي استفاده از آن‌ها آئين نامه و برنامه خاصي را تشريع نموده است در محكمه‌ي قيامت (يوم الحساب) آنان را مورد سئوال قرار داده و حساب اعمال و چگونگي استفاده آنان از سرمايه‌هاي حيات را بر اساس قوانين الهي رسيدگي مي‌كنند، اين جا است كه پرونده‌هاي اعمال (دواوين، كتب) گشوده مي‌گردند هر كس كار‌هاي خوب و بد خود را مشاهده مي‌كند، پرونده عمل برخي را به دست راست آنان مي‌دهند و اين گروه حساب آساني دارند.[6]
نامه عمل گروهي به دست چپ آنان داده مي‌شود و او از ديدن آن شرمنده و اندوهگين مي‌شود آرزو مي‌كند كه كاش پرونده اعمالش را به او نمي‌دادند.[7]
بررسي و تفسير آيات گذشته
از مطالب ياد شده دانسته شد كه بحث درباره حساب روز قيامت و همگاني بودن آن مربوط به حساب تدويني است نه حساب تكويني زيرا در عموميت و همگاني بودن حساب تكويني جاي هيچ گونه شك و ترديد نيست، زيرا بازگشت حساب تكويني به قانون پاداش و كيفر اعمال است كه قطعاً اختصاص به گروهي ندارد و شامل همه افراد بشر مي‌باشد.
از اين جا اشتباه و خلطي كه در كلام برخي از صاحب نظران در اين باره شده است، روشن مي‌گردد.
اكنون كه جايگاه بحث كاملاً روشن گرديد به بررسي آيات ياد شده در رابطه با همگاني بودن سئوال و حساب مي‌پردازيم:
نسبت دو دسته از آيات ياد شده (دسته اول و دوم) از نظر ظاهر نسبت تباين كلي است، زيرا مفاد دسته اول اين است كه از همگان سئوال مي‌شود و مفاد دسته دوم اين است كه از هيچ كس سئوال نخواهد شد.
با توجه به اين كه نمي‌توان واقعيت يك چنين تباين و تناقضي را پذيرفت، و يك چنين اختلاف با اصل «تشابه» و هم آهنگي آيات قرآن و عدم اختلاف آن‌ها نيز ناسازگار است بايد در فهم هدف آيات تلاش بيشتري كرد.
مفسران در جمع ميان اين دو دسته از آيات وجوهي را ذكر كرده‌اند كه برخي را ياد آور مي‌شويم:
1ـ هدف نفي سئوال به شيوه‌اي است كه در محاكم دنيوي رائج مي‌باشد مثلاً از هر كسي پرسيده نمي‌شود كه چرا فلان خطا را مرتكب شدي، بلكه به جاي آن واقعيت يا آثار آن گناهان را به گونه‌اي در وجود آنان منعكس مي‌نمايد كه هم خود آنان و هم ديگران به مجرم بودنشان واقف مي‌گردند شاهد بر اين تفسير آيه (40) سوره «الرحمن» است كه پس از اين كه مي‌فرمايد:
«فَيَوْمَئِذٍ لا يُسْئَلُ عَنْ ذَنْبِهِ إِنْسٌ وَ لا جَانٌّ» مي‌فرمايد: «يُعْرَفُ الُْمجْرِمُونَ بِسِيماهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّواصِي وَ الْأَقْدامِ» مجرمان به چهره هايشان شناخته مي‌شوند.
2ـ در قيامت مواقف و ايستگاه‌هاي بسياري است، بنابراين ممكن است در برخي از آن مواقف درباره گناهان سئوال شود و در برخي از آن سئوال نشود.
3ـ مقصود اين است كه از آنان سئوال زباني نمي‌شود و به جاي آن، از اعضاء آنان سئوال مي‌شود و آن‌ها نيز بر كرده‌هاي خود گواهي مي‌دهند.
چنانكه مي‌فرمايد:
الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلى أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَيْدِيهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ.[8]
روز قيامت بر دهان‌ها مهر مي‌زنيم و دستهايشان به سخن آمده و پاها به آنچه انجام داده‌اند گواهي مي‌دهند، و يا به گونه‌اي ديگر.
4ـ مقصود از نفي سئوال، سئوال پس از قطعي شدن حساب هر كس و ورود گنهكاران به دوزخ است ولي آيات مثبت سئوال ناظر به مواقف قبل از معلوم شدن سرنوشت گنهكاران از نظر كيفر است چنان كه مي‌فرمايد:
وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ.[9]
از مطالب ياد شده تفسير آيات دسته سوم (از ستمكاران سئوال نمي‌شود) نيز روشن شد وجوه ياد شده، در مورد اين دسته از آيات نيز جاري است.
و اما مسأله «صابران» بنابراين كه بدون حساب پاداش مي‌بينند، مي‌توان آن را يك استثناء و تخصيص در آيات همگاني بودن حساب دانست.
5ـ محاسبه آسان
اگر در روز رستاخيز با گروهي سخت گيري در حساب مي‌شود، در برابر، با گروه ديگري كه داراي صفات و افعال نيك مي‌باشند، با سهولت خاصي حساب برگذار مي‌شود چنان كه مي‌فرمايد:
فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ ـ فَسَوْفَ يُحاسَبُ حِساباً يَسِيراً.[10]
آن كس كه نامه اعمال او به دست راست او داده شد به زودي به صورت آسان مورد محاسبه قرار مي‌گيرد.
و از آياتي، استفاده مي‌شود كه برخي از اعمال، مايه چنين سهولت حساب است:
1ـ صله رحم: از آيه «الذين يصلون»... (رعد/ 21) استفاده مي‌شود كه افرادي كه ملتزم به صله رحم مي‌باشد از بدي حساب نمي‌ترسند، و اين خود مي‌رساند كه انجام اين عمل مايه دفع سوء حساب است، طبعاً قطع رحم از نظر نتيجه، نقطه مقابل آن خواهد بود و امام صادق ـ عليه السّلام ـ از اين آيه نتيجه ياد شده در زير را گرفته مي‌فرمايد:
برقراري پيوند با بستگان، روز قيامت، حساب را آسان مي‌نمايد.[11]
2ـ از برخي از روايات، استفاده مي‌شود كه گره گشائي از مشكلات بندگان خدا و آسان گيري با آنان در معاشرت، رحمت الهي را به هنگام حساب جلب كرده و مايه آسان گيري در آن مي‌شود.
[1]. سوره الرحمن، آيه 39.
[2]. سوره صافات، آيه 22 ـ 24.
[3]. سوره زمر، آيه 10.
[4]. در اين باره به آيات: 38، 39، 40 سوره يس رجوع شود. (وَ الشَمسُ تَجري لِمُستَقَرٍ لَها).
[5]. به آيات: 38، 62/ احزاب، 43/ فاطر، 85/ غافر، 23/ فتح، 77/ اسراء رجوع نمائيد.
[6]. «فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ فَسَوْفَ يُحاسَبُ حِساباً يَسِيراً» (انشقاق/ 7).
[7]. «وَ أَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِشِمالِهِ فَيَقُولُ يا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتابِيَهْ» (حاقه/ 25).
[8]. يس، آيه 65.
[9]. به تفسير مجمع البيان: ج 2، ص 398 و الميزان: ج 16، ص 79 و ج 19، ص 121 رجوع شود.
[10]. انشقاق / 7 ـ 8.
[11]. بحار الانوار، ج 7، باب 14، روايت 6.
آيت الله جعفر سبحاني- تلخيص از منشور جاويد، ج 9، ص 280 ـ 308
/ 1