بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
ندای قرآن تا قيامت ميزند قرآن ندا كاي گروهي جل را گشته فدا مر مرا افسانه ميپنداشتيد تخم طعن و كافري ميكاشتيد خود بديديد اي خسيسان زمن كه شما بوديد افسانه نه من تا بديديد اي كه طعنه ميزديد كه شما فاني و افسانه بُديد من كلام حقّم و قائم به ذات قوّت جان جان و ياقوت زكات نور خورشيدم فتاده بر شما ليك از خورشيد ناگشته جدا نَك منم ينبوع آن آب حيات تا رهانم عاشقان را از ممات مولوي