يكي از كاركرهاي پيچيده و نهان آموزش و پرورش مبحث انگيزش است . گرچه اطلاعات ما دربارة انگيزش كه داريم اصولاً توصيفي است . ولي از روي كاركردها و رفتارهاي بعد از يادگيري ما پي به انگيزش در افراد برده ايم . انگيزش مبحثي بسيار وسيع است كه حوزه هاي علايق ، كنجكاوي ، سائق ها ، نيازها ، رغبت ها و حتي حيطه عاطفي را در بر مي گيرد . اصولاً آنچه مهم است ، اينست كه وجود داشته اند شرايط مساوي در آموزش و آموخته هاي عده اي كمتر از عده اي ديگر بوده است . آنچه مسلم است اين وجود انگيزه هاي متفاوت بوده كه باعث شده حركت بسوي دستيابي به هدفها سريعتر بشود . گرچه عامل وراثت و محيط يا هوش و غني سازي محيط آموزشي و بهبود روشهاي تدريس تا اندازه ي زيادي در بهبود وضع آموزشي تأثير دارد ، ولي قلب آموزش و پرورش انگيزش است و تا انگيزه نباشد هيچ كس هيچ چيزي را ياد نخواهد گرفت . انگيزش حالتي كلي تمايل به پيشرفت تحصيلي است و انگيزه در حالت اختصاصي نسبت به درس خاص مي باشد . امروز بايد با نگاهي عميق تر و با توجه به افقهاي جديد روانشناسي علايق و خواسته هاي دانش آموزان براي معلم بهتر شناخته شده است . امروز مي دانيم هر روش تدريس تا چه اندازه در پيشبرد هدفهاي ما مؤثر خواهد بود چه مزايايي داشته و چگونه مي توانيم به غني سازي تجارب كمك كنيم . معايب هر روش را مي دانيم ، محاسن آنها را نيز مي دانيم و هيچ راهي براي كاستي نبايد وجود داشته باشد . دادن موضوعات درس با زندگي روزمره و تجارب گذشته بخش مهمي از تحريك حسن كنجكاوي و سوق دادن علايق و ايجاد تجربيات غني و ناب است . فعاليتهاي مكمل و فوق برنامه و تشويق به يادگيري اكتشافي و روشهاي تدريس نمايشي و ايفاي نقش ، الگوهاي حل مسأله باعث مي شود . دانش آموزان محور فعاليتهاي آموزش قرار گرفته و براي يادگيري رغبت ، انگيزه و كنجكاوي لازم را پيدا كنند . آموزش و پرورش هزاره سوم متفاوت از آموزش و پرورش دوران گذشته است . تغييرات شگرف علوم رفتاري و كشف افقهاي جديد كه نظريات فراشناختي ، خودپندار ( ) و تقويت اعتماد به نفس در دانش آموز از اهم اولويتها آموزش و پرورش مي باشد . نمي توان به دانش آموزان بدون دادن قوت قلب و هدفهاي در سطح متوسط و تقويت حس موفقيت در آنها انتظار داشت به هدفهاي بزرگ و والا نايل آيند . بايد هدفها در سطح پيچيدگي متوسط و با ارتباط با مسايل روزمره زندگي و با توجه به علايق كودكي در دبستان با قصه ، داستان نمايش شعرهاي كودكانه ( ادبيات كودك ) و دوران راهنمايي با توجه به روان شناسي بلوغ و رشد شناختي علايق آنها, را هدايت كرد و آنان را افرادي كنجكاو و پژوهشگر بار آورد . عدم توجه به (( خودپنداره )) يكي از ضعفهاي امروز تعليم و تربيت است . دانش آموزي كه تاكنون طعم موفقيت و صلاحيت خود را نچشيد و باور ندارند نمي توانند اعتماد به نفس لازم براي پيشرفت و تغيير را كسب كنند . بايد براي آنها شرايطي را مهيا كنيم تا باور كنند كه (( مي توانند )) و برنامه ريزي آموزش هم يعني فراهم آوردن فرصتهاي آموزشي براي يادگيري نه انتقال دادن مطلب و يا ايجاد يادگيري طوطي وار با تكرار و تمرين . آنچه مهم است يادگيري براي يادگيري است ، يعني يادگرفتن راه چگونه و اين راه مهمترين انگيزة كسب دانش ــ تحقيق و پژوهش مي دانم . و انگيزه ديگري كه در پي آن كتابهاي جديد التأليف بخوانيم و بنويسيم در دوره ابتدايي تفسير كرد ، يادگيري براي باهم زيستن است ، يادگيري مشاركتي و يادگيري با هم در قالب (1) ـ طرح تدريس اعضاي تيم (2) ـ طرح كارآيي اعضاي تيم (3) ـ طرح قضاوت عملكرد . فعاليتهاي گروهي داخل كلاس و خارج كلاس و تغيير طرز نشستن در كلاسها ( نشستن به صورت گروه 3 و4 نفره ) يادگيري را بسيار جذاب تر و شيرين تر مي كند ، چون از استعدادهاي خود و ديگران بهره مي گيرند و خود را در گروه شكوفا مي كنند و نيز مي آموزند براي زندگي آينده نيازمند به كمك و ياري به هم ديگر هستند .
((انگيزش)) : در فرصتهاي يادگيري بعد از عوامل محيطي و وراثت مهمترين دليل تفاوت در عملكرد يادگيري به عامل انگيزش ( حالتي كلي ) و انگيزه ( نيروي اختصاصي ) مربوط مي شود . انگيزش به اين خاطر جزء مباحث مديريت ، روانشناسي تربيتي ـ روانشناسي اجتماعي و … آورده شده كه قابليت دارد تا با فراهم كردن عوامل انگيزشي ميزان يادگيري افزايش يابد در صورتي كه عوامل وراثت را نمي توان افزايش داد يا شرايط محيط تا حدودي امكان بهبودي دارد و بيشتر از آن مقدور و ممكن نمي باشد . ولي با افزايش انگيزش مي توان سطوح نيازهاي مزلورا پشت سر گذاشت و به خود شكوفايي رسيد . نظري ه مزلو كه از بنيادي ترين نظريات انگيزش است اشاره مي كند به نيازهاي كه طبق هرم از پايين به بالا از نيازهاي فيزيولوژيكي ــ احساس امنيت ــ تعلق خاطر ــ محبت ــ احترام به نفس و خودشكوفايي است و مي گويد اين جدول سلسله مراتب الگويي نوعي است و در اكثر انسانها عموميت دارد . بعنوان مثال دانش آموزاني كه به دليل اقتصادي يا فرهنگي از گرسنگي و سوء تغذيه رنج مي برند در فعاليتهاي كلاسي و عملكردهاي يادگيري به طور محسوسي داراي عملكرد پايين تر هستند يا تحقيقات نشان مي دهد كه كودكاني كه در خانواده با پدر مشكل دارند با معلم خود مشكل پيدا مي كنند ، و دانش آموزاني كه مورد ? ?أييد اعضاي گروه قرار نمي گيرند نمي تواند خلاقيتهاي خود را به نحوه احسن بروز دهند . ضرورت توجه به انگيزش از آنجا ناشي مي شود كه رابطه اي وثيق با اداره و تفكر مستقل داشته و از سوي ديگر با ذات ، منش و شخصيت افراد مربوط بوده و مسأله اي انتزاعي مي باشد . تا آن حد كه در مباحث روان شناسي (( انگيزش و هيجان )) را با هم مي آورد ، چون براستي معلوم نيست چه عوامل ناخودگاهي يك رفتار را بوجود مي آورند. براي اندازه گيري انگيزش از آزمونهاي اندريافت ( T AT ) استفاده مي كنند و نگرش هاي مثبت و منفي از پديده را مورد بررسي قرار مي دهند هرچند نگرش به اندازه انگيزش داراي شرايط لازم براي انجام فعاليت نمي باشد ولي سهم عمده اي از انگيزش را در بر مي گيرد . كه لزوم توجه به حيطه عاطفي را بايد معلمان مورد توجه قرار دهند تا بتوانند با ايجاد باورها و نگرش مثبت عاطفه مربوط به درس عاطفه مربوط به آموزشگاه و عاطفه مربوط به تحصيل و پيشرفت را در يادگيرندگان تقويت كنند .
طبق نظريه مزلو معمولاً بايد مراحل پايين ارضاء شوند ، اما در تعليم و تربيت اسلامي و در اصل فعاليتهاي معطوف به اراده انسان مي تواند با اراده و زير پا گذاشتن هواي نفساني و تأكيد بر عزم راسخ و پشتكار و تلاش بي وقفه برناملايمات و شرايط نامساعد غلبه كند ، كه در افراد داراي نيروي ارده قوي و شخصيتهاي ( كرازماتيك : ) جاذبه شخصيت ـ ( اقتداي فرمند در مبحث مديريت و رهبري ) بارها ديده شده مانند مهاتما گاندي رهبرفقيد هند سالها در زندان و رنج بسر برد و …… از آنجا كه انگيزش از مجموعه باورها و نگرشهاي خانواده و جامعه نيست به تحصيل و پيشرفت در علم بوجود مي آيد و مهمترين عامل انگيزش مي باشد ، لذا پيشرفت تحصيلي دانش آموزان در خانواده هاي داراي فرهنگ غني و داراي نگرشهاي مثبت همانطور كه تحقيقات هم نشان داده بيشتر خواهد بود . بعد از تمام اين مسايل كه انگيزش را ناشي از نيازهاي اساسي فرد ـ نيازهاي اجتماعي ـ شرايط محيط و فرهنگ روابط عاطفي ـ مناسبات اجتماعي مي داند ، براي افزايش انگيزش معلمان و دانش آموز چه راهكارهاي وجود دارد . يكي از مسايلي كه تاكنون مورد غفلت قرار گرفته رابط بين انگيزش معلم و انگيزش دانش آموزان است . معلم با انگيزه دانش آموز را با انگيزه مي كند و دانش آموزان با انگيزه مي توانند انگيزه معلم را افزايش دهند . عوامل مشترك در انگيزه معلم و دانش آموز مانند تنوع روشهاي تدريس و مانند روشهاي ايفاي نقش بحث و گفتگو ــ روش اكتشافي ــ مطالعه با يكديگر ــ يادگيري باهم و س اير فعاليتهاي مكمل و فوق برنامه باعث ظهور و بروز خلاقيتها و علاقه بيشتر معلمين به مهارتهاي حرفه اي شده و از سوي ديگر محيط يادگيري را از حالت خسته و بي روح اجباري خارج مي كند و راههاي متعددي براي يادگيري گشوده مي شود . به اين ترتيب دانش آموز محور فعاليتهاي يادگيري قرار گرفته و يادگيري از حالت ايستا به حالت فعال و پويا تبديل مي شود و نقش معلم به فراهم آوردنده فرصت آموزشي ارتقاء مي يابد . و يادگيري براي يادگيري ــ يادگيري براي زيستن ــ يادگيري براي باهم زيستن تحقق مي يابد .
(( افزايش انگيزش و روشهاي تدريس ))
اصلاح و بهبود روشهاي تدريس و ارزشيابي مداوم و مستمر از اهداف يادگيري با امتحانات رسمي ، غير رسمي ــ ايجاد شرايط براي بروز عملكرد ، ضمن آنكه براي يادگيرندگان ايجاد انگيزه بيشتر مي كند . معلم را از نحوه اثر بخشي برنامه ها و فرصتهاي يادگيري آگاه مي كند . بديهي است كه بايد روشهاي تدريس را كه ناكارآمد يا داراي تأثير كمتر است را بايد حذف نمود . تنوع در روشهاي تدريس و ايجاد فرصتهاي متفاوت يادگيري فردي ، گروهي ــ داخل كلاس ــ خارج كلاس توجه به فعاليتهاي مكمل و فوق برنامه ، روشهاي تدريس دانش آموز محور ، محيطهاي آموزش غني ، محركهاي قوي و مناسب ، توجه به عملكرد هاي حيطه عاطفي و رواني حركتي باعث مي شود يادگيري از حالت ايستا خارج شود و پويايي ، نشاط و سرزندگي در محيط آموزش بوجود آورد ، خلاقيتها و استعدادها ي افراد در امور مختلف شكوفا و تفاوتهاي فردي نمايان شده و اينجا است كه به هدف يادگيري براي باهم زيستن مي رسند . و اين وحدت باعث ايجاد انگيزه براي كار گروهي بهتر و كار گروهي بهتر پذيرش بيشتر از سوي اعضاي گروهي مي شود ( نظريه مزلو مرحله تعلق و پذيرش ) و يادگيري عميق تر و معني دار مي شود . روشهاي تدريس اكتشافي ــ بحث گروهي ــ پرسش و پاسخ ــ نمايش ــ ايفاي نقش ــ بارش مغزي باعث جلب توجه بيشتر ــ مشاركت بيشتر و يادگيري بهتر مي شود . الزامي است كه معلمان با تنوع بخشي به فعاليتهاي آموزشي و بر اساس خود ارزشيابي عملكردهاي خود را مورد نقد و بررسي قرار داده و با تغيير به موقع فعاليتها و رعايت محدوده زماني براي فعاليتها از خستگي و بي نظمي در كلاس جلوگيري مي كنند . بكارگيري روشهاي خلاق و متنوع ميسر نمي شود ، مگر با استفاده صحيح معلمان از اوقات فراغت چون وقت آزاد معلم فرصتي است براي ظهور خلاقيتها ي معلمان است .
(( انگيزه و رغبت در حيطه عاطفي ))
از دانشگاه و مراكز آموزش عالي تا مدارس بسيار ديده مي شود كه استادان مربيان و معلمان كوشيده اند كه با ساده سازي ــ خلاصه سازي حذف فصولي از كتاب ، تأكيد بر قسمتهاي از درس با پنداره خود نقش انتقال مطلب و فراگيري هدفها را آسان كنند در صورتي كه نتيجه با پيش فرضهاي آنها جوردرنيامده و در نهايت دانش آموزان و دانشجويان به تكرار و حفظ كردن ، اكثريت مطالب مي پردازند و نسبت به رشته تحصيلي خود بي علاقه و بي تفاوت هستند . علت چيست ؟ جواب اين سئوال را بايد در حيطه عاطفي جستجو كرد ، زماني كه يك دانشجو يا دانش آموز بدون اين كه نداند براي چه هدفي و با چه كاربردي و چگونه ب? ?يد شاخه علمي در پيشرفت و تحول دانش و خدمت به جامعه استفاده كند و درباره ضرورت و اهميت رشته علمي خود فكر نكرده و باور و نگرش قوي برتوانايي خود و فايده رشته تحصيلي خود و جايگاهش در جامعه نداند . و فقط به انگيزه كسب مدرك تحصيلي دانشگاهي وارد يك رشته تحصيلي دانشگاهي يا دبيرستان مي شود . و مدرسين و معلم و استادان نيز با خلاصه كردن مطالب و تقسيم بندي به نكات مهم و غير مهم يادگيرنده را به حالت انفعالي و انتقال گيرنده صرف تبديل مي كنند . شخصي كه انگيزه اي براي امتحان دادن و يادگرفتن ندارد و ضرورت ها را نمي شناسد چگونه مي تواند فردي پويا و خلاق باشد . اين جا است كه فرافكني شروع شده و با بي اهميت و ناكارآمد خواندن رشته تحصيلي خود به جبران ضعف علمي و ركورد و سكون مي پردازد . تأكيد بر حيطه شناختي و آزمونهاي كتبي و گاهاً عملي در سطح حيطه دانش و بعضي درك و فهم و كمبود سئوالات در طبقه كاربرد ، و طبقه تركيب باعث مي شود انگيزه در سطح طبقات حيطه شناختي محدود باشد چون ضرورتي براي طبقات بالا وجود دارد . توجه كمتر به حيطه رواني حركتي باعث ميشود خستگي و سكون حاكم شده و فضاي نشاط از بين برود ، توجه خيلي كمتر به حيطه عاطفي باعث مي شود ، روحيه پژوهش پرستگري و توليد علم از بين برود .
(( انگيزه و تعيين تكاليف )) روشهاي تداعي گرايي حفظ مطالب تكرار و تمرين ، تقويت خارجي براي برنامه هاي كه هدف انتقال و يادگيري مفهوم ، فعاليت يا مهارت مورد نظر باشد مفيد است ، اما بايد زمينه را براي رشد و شكوفايي استعدادها فراهم كرد ، لذا حداكثر بهره برداري از منابع محلي و در دسترس و امكانات موحود براي پاسخگويي به نيازهاي شناختي ، كنجكاوي ، حل مسأله براي پرورش فصل خلاق ضروري است . معلم مي تواند با دادن تكاليف گروهي و فردي متناسب با توانايي و تفاوتهاي فردي در داخل كلاس و خارج كلاس ضمن ايجاد يك يادگيري مؤثر و پايداري توأم با مشاركت انگيزه را براي زندگي مسالمت آميز و كار گروهي فراهم مي كند . عضويت در گروه مستلزم دارا بودن صلاحيت و مهارت است و افراد با توانايي متفاوت هماهنگ با هم در جهت رسيدن به هدف گروهي احساس مسئوليت مي كند و سعي و كوشش را به حداكثر مي رسانند تا مورد پذيرش گروه قرار گيرند . بايد در تأليف پرسشهاي و اگر مطرح شود تا زمينه گروهي و پذيرش نظرات مخالف بوجود آيد ، در پايان با سنجش عقايد با معيارهاي و استانداردها قضاوت و ارزشگذاري صحيح و كامل انجام شود . با آموزش برنامه اي مطالب درس به مراحل كوچك تقسيم شود و يادگيرنده از طريق يادگيري اين مراحل مطالب پيچيده قلم را مي آموزد و از اصول شكل دهي و زنجيره سازي رفتار استفاده مي شود . استفاده از برنامه هاي رايانه اي براساس طرح اسكينر و ماشينهاي آموزشي كه خستگي ناپذير و بدون دلسردي به پاسخها صحيح تقويت مي دهد و پاسخها غلط را با تمرينات جبراني هدايت كرده و از شاخه هاي فرعي به شاخه اصلي بر مي گردد ، انگيزه هاي خوبي براي يادگيري بوجود مي آورد . در تكاليف بايد حد پيچيدگي متوسط را به كار برد ، تحقيقات نشان مي دهد دانش آموزان نسبت به مطالبي كه قبلاً در زندگي آنها وجود داشته و تجربه كرده اند و محتواي در حد پيچيدگي متوسط نه خيلي ساده و نه خيلي مشكل بيشترين و بالاترين كنجكاوي را دارند . سپس همواره بايد به طراحي اين فرصتها چه در كلاس و ضمن تدريس و در خارج كلاس فردي و گروهي توجه داشته اند .
(( انگيختگي )) عبارت از حالت هوشياري يا خود آگاهي همراه با جلب توجه كه در آن حالت محركهاي اضافي را از بين برده و مانند سطح دوم حيطه عاطفي ( پاسخ باميل و رغبت ) و سطح سوم ( نگرش و باور ) به پاسخ دادن يا عملكردهاي يادگيري مي پردازد بعنوان مثال دانش آموز براي انجام يك فعاليت منبع سروصداي اضافي را قطع مي كند . تلوزيون را خاموش كرده و با دقت به انجام يك فعاليت مي پردازد . در اينجاست كه معلم مي تواند با ارائه تقويت كننده از قبيل تشويق كلامي ، پاداش و …ضمن تثبيت يادگيري انگيزه لازم را براي ادامه فعاليت در آينده فراهم نمايد و دانش آموز در نگرشها و باورهاي خودسازماندهي كرده و يك ارزش را درك مي كند ( سطح چهارم حيطه عاطفي ) پس در طي چند سال احترام به معلم و برنامه ريزي براي انجام تكاليف يادگيري و آمادگي كلي جهت انجام دستورات معلم و فعاليتهاي علمي داخل كلاس و خارج كلاس تحقيق جمع آوري اطلاعات مطالعه آزاد بوجود مي آيد ( آمايه كلي ) سطح پنجم حيطه برسد . برانگيختگي مهمترين نشانه رسيدن به اهداف حيطه عاطفي است . طبق مدل انگيزش پورتر و لاولر و تحقيقات انجام شده اگر پاداشهاي مناسب به عملكرد افراد داده شود ، عملكرد و رضايت در ارتباط محكمتري قرار مي گيرد ، ضرورت دارد كه معلم با بررسي دقيق تكاليف و تأكيد و تشويق نقاط قوت تقويت كننده كلامي ، نوشتاري ( مانند : خوب است ، عالي است ، مرحبا و… ) مهرهاي صدآفرين ، هزارآفرين ، ژتون و …) ضمن تشويق و تقويت اعتماد به نفس و جلب رضايت دانش آموز تقدير و تشكر ضمني خود را از دانش آموز ابراز كند .
(( راهكارهاي ايجاد انگيزه در معلمين )) بزرگترين مشكل در نظام آموزش و پرورش عدم كاربرد اصول روانشناسي در كلاس هاي درس مي باشد به همان دليل عدم رغبت و عدم توجه به خواسته ها و نگرشهاي معلمان و كارورزان دروس روانشناسي ، روشها و فنون تدريس ، فلسفه آموزش و پرورش ، جامعه شناسي ، اقتصاد و متون تخصصي را به صرف دروس دانشگاهي بودن و اخذ صلاحيت مي گذرانند و به كار آمدي و اهميت و اولويت آنها توجه نداشته و در ميدان عمل تجربيات خود را مهمترين راهبرد علمي مي نامند . معلمي كه نمي داند بايد روانشناسي رشد كودكي و نوجواني را بگذراند تا به علل رفتار كودك و نوجواني پي ببرد . يا نمي داند كه هرروز از فلسفه استفاده مي كند و جهت گيري دانش آموز محور ، تجربه نگر ، پراگماتيست ، پيشرفتگرائي ، بنيادگرائي را به كار مي بندد ، و اين تغيير سبكها از فلسفه گرفته شد و اصولاً هر نوع جامعيت . تمعق ، انعطاف پذيري در تعليم و تربيت نوعي تفكر فلسفي است ، نمي داند اصول يادگيري آفريدن است ، يادگيري رشد و تكامل است ، يادگيري زندگي كردن و پيش رفتن است و اصولي دارد ، اصل تجانس و تناسب ، ميان هدفها ، فعاليتها و ارزشيابي اصل سازمان و وضوح سازماندهي ا? ?لاعات ، اصل تنوع در نيازها ، شيوه ها ، رغبت ، استعدادها و ترجيحات اصل پردازش فعال كسب اطلاعات معنا دار و ارتباط با زندگي روزمره ، يادگيري مبتني بر تجربه : آنچه شخص خود عمل كند ياد مي گيرد . اصل تفكر در سطوح عالي تركيب ، ارزشيابي ، تجزيه و تحليل ، آفريدن براي رسيدن شكوفايي بايد از طريق نيازها ، سائق ها ، كنجكاوي ، رغبت و علاقه وارد شد ، دانستن اين نكته مهم است كه بدانيم انگيزش قلب آموزش و پرورش است ، بدون شك معلم پرتلاش و دلسوز در اين برهه از زمان بسياري از اين فنون مهارتها را به كار مي برند . ولي نيازها و پيچيدگي هاي امروز خيلي بيشتر است بايد با نگاهي اصولي به جامعه شناسي ، اقتصاد ، سياست ، فرهنگ و درك اين نكته كه سيمسپون از برنامه ريزان درسي گفته كه سياسي بودن برنامه درسي وقتي معلم مي شود كه بخواهيم در مدرسه اجرا كنيم و روابط و مناسب و اثر متقابل فرد و اجتماع ناگزير از انتخاب اين استراتژي هستيم كه جهاني بينديشيم ، منطقي عمل كنيم ، پس لازم بوده و هست كه تعليم و تربيت كشورهاي ديگر بدانيم و از بزرگ پرتاب اولين ماهواره ( اسپوتينك در 1957 ) و علت نامگذاري دهه 1970 در غرب به عنوان تغيير و تحول اساسي در برنامه ريزي آموزشي و درسي و بدانيم كه بايد تسلط ب ه متون تخصصي و تكنولوژي اطلاعات داشته باشيم تا در پرتو تلاشهاي جهاني كشوري برتر بسازيم و فراموش نكنيم كه اين هنر معلمين است كه بتوانند با انتخلب راهبرد مناسب كه شرايط ، امكانات ، منابع و محدوديتها را در نظر گرفته و با مراجعه بيشتر به منابع و مأخذ و افزايش كاربرد روشهاي و متون متنوع مقدمات پرورش نسل خلاق و پژوهشگر را بيشتر فراهم آورند .
(( منابع ))
1 ـ يادداشتهايي درباره نظريه هاي انگيزش در آموزش و پرورش ( دكتر اكبر شعاري نژاد ـ چاپ اول 1378 )
2 ـ روان شناسي تربيتي (دكتر محمد پارسا ـ انتشارات سخن ـ جلد اول بهار 1374)
3 ـ انگيزش در آموزش و پرورش ( ساموئل بال ـ ترجمه دكتر سيدعلي اصغر مسدد ـ انتشارات دانشگاه شيراز ـ چاپ اول 1373
4 ـ روانشناسي پرورشي ( دكتر علي اكبر سيف ـ انتشارات آگاه ـ چاپ نهم پاييز 1382 )