بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
درسهايي از مكتب اسلام ـ شماره399، خرداد 73 مبارزات پيامبر اكرم و ائمه اطهار (ع) با انحرافات فكري! علي اكبر حسني عصر امام صادق (ع) كه عصر شكلگيري بيشتر فِرَق اسلامي و مكتبهاي فكري، اعتقادي و سياسي جهان اسلام بود، مبارزه با غُلات ضرورت بيشتري يافت. نفرت از بني اميه و جناياتشان و غصب خلافت اسلامي توسط افراد نالايقي از يكسو، و انحراف نهضت براي بازگرداندن خلافت به صاحبان اصلي آن يعني اهل بيت (ع) و جايگزين شدن آن در خاندان عباسي، و قيام علويان عليه بنيعباس، تب ولايت اهل بيت و ذويالقربي (ع) بالا گرفت و در برخي، به مرحل? انحراف رسيد و غلوّ و غاليگري بنحو ديگر، شكل گرفت و اين شكل گيريها با مظلوميت اهل بيت و امامان معصوم (ع) بيشتر شد و اغراض ويژه و دست تحريف نيز آن را دامن زد. به همين جهت امام صادق (ع) كه نقش بيشتري در تبيين و تثبيت مكتب شيعه دوازده امامي و جعفري دارد، در اين مبارزه عميقاً وارد شد و با صراحت با اين گروه كه خود را در سِلك محبّان ويژه ميدانستند، مبارزه كرد. مبارزات امام با اينها نه تنها پرده اشتباه يا تعصب اهل سنت و مورخان و نويسندگان فِرَق كلامي و اعتقادي آنان كه شيعه را با غلات يكي گفتند حتي برخي از مستشرقان اخير كوشيدهاند شيعه واقعي را شعبهاي از غلاة و يا نشأت گرفته، از عقائد غلاة بدانند، به كلي ?دريد و براي همگان اتمام حجت كرد. امام صادق (ع) براي تفكيك شيعه از آنان، و رفع اين اشتباه يا بهتر بگوئيم، رفع تبليغات مسموم و تعصب آميز مخالفان، رسماً شيعه را حتي از نزديك شدن با پيروان ابي الخطّاب كه سمبل غلاة عصر بشمار ميرفتند، بر حذر ميدارد و در روايت مستندي به مفضّل بن مَزْيَد ميگويد: با غلاة نشست و برخاست نكنيد، با آنان هم غذا نشويد با آنان مصافحه نكنيد و دست دوستي به آنان ندهيد و از هر گونه مبادل? فكري و فرهنگي با آنان اجتناب كنيد. يا مفضل لا تقاعدوهم و لا تؤا كلوهم و لا تشاوروهم و لا تصافحوهم و لا تؤاثروهم. امام نيز طي روايت مستند ديگري هشدار ميدهد كه: جوانانتان را از غلاة دور نگه داريد تا آنان را فاسد نسازند غلاة بدترين خلق خدا هستند، از عظمت خدا ميكاهند و خدا را كوچك ميكنند، براي بند? خدا اثبات الوهيت و خدائي مينمايد احذروا علي شُبّابكم الغلاة لا يفسدوهم الغلاة شر خلق الله يصغّرون عظمة الله و يدعون الربوبية لعبادالله. پيداست كه منظور از فساد جوانان، فساد عقيدتي و فكر شرك آلود پديد آوردن در اذهان ساده و سالم جوانان است كه ام الفساد و بزرگترين ظلمها است به تعبير قرآن: اِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظيمٌ (سوره لقمان، آيه) لعاب شيرين غُلوّ كه به ظاهر از عشق به امامت معصوم مورد علاقهاش سرچشمه ميگيرد و نشانه ولايت كاذب دارد، ممكن است حتي برخي از پيروان امام شناس را نيز وسوسه كند و در ميان صفوف پيروان امامت دو دستگي و چند دستگي ايجاد نمايد از گفتگوي برخي از آنان با امام و مخصوصاً امام صادق (ع) اين حقيقت به خوبي نمودار است روايتي در اين زمينه نقل شده است كه آن را به خوبي نشان ميدهد. فيضبن مختار پيش امام صادق رفت و گفت: فدايت شوم اين چه اختلافي است كه ميان شيعيان شما افتاده است؟ من گاهي در مجلس آنان حاضر ميشوم سخناني در رابطه با شما ميشنوم كه? نزديك است دربار? شما دچار شكّ و ترديد شوم سپس پيش مفضل ميروم با شنيدن سخنان او آرامش و اطمينان خاطر پيدا ميكنم. امام صادق (ع) فرمود: مردم چنان به دروغ گرايش يافتهاند كه گوئي خدا دروغ را بر آنان واجب ساخته و جز دروغ چيزي از آنان نخواسته است. براي آنان حديثي ميگويم همينكه خارج ميشوند آن را به غير معناي مطلوب و صحيح آن، تأويل ميكنند. سُدير صيرفي خدمت امام صادق (ع) رسيد و گفت: قربانت شوم شيعيانت دربار? شما دچار اختلاف نظر شدهاند و در آن اصرار ميورزند گروهي ميگويند: هر چه كه مورد نياز امام براي هدايت مردم باشد به گوشش گفته ميشود. برخي ميگويند بر او وحي نازل ميشود. گروه ديگر معتقدند كه به قلبش الهام ميشود. دسته ديگر معتقدند كه (حقائق را) در خواب ميبيند. دسته ديگر نيز ميگويند: از روي نوشتههاي پدران خويش فتوا ميدهد. به نظر شما كدام يك از اين نظرات صحيح است؟ امام فرمود: هيچكدام از اينها… ما حجت خدا و اُمَناي خدا بر بندگانش هستيم و حلال و حرام خدا را از كتاب ميگيريم. امام از پيدايش تفكرات غلوّ آميز و شرك آلود، كه ضمناً باعث انحراف تشيع از مسير حق بود و به كلي اين مكتب را تهديد ميكرد و آن را نابود ميساخت مخصوصاً با عناد دشمنان و تعصب مخالفان كه ميتوانستند مكتب اهل بيت را مكتب الحاد و شرك و پيروانشان را غالي و غلاة بخوانند چنانكه كردند، نه تنها چنين موضع گيري اختيار نمايد و حتي با شنيدن چنان افكاري گريه كنند و قائلان به آن را محكوم و مهدور الدم بداند. عيسي جرجاني ميگويد: خدمت امام صادق (ع) رسيدم و گفتم اجازه ميدهيد كه آنچه را كه از اين جماعت شنيدم عرض كنم؟ فرمود: بگو.? گفتم: گروهي از آنان ترا به جاي خدا عبادت ميكنند و گروهي به شما نسبت پيامبري ميدهند و… امام صادق (ع) با شنيدن اين سخنان چنان گريست كه محاسنش تر شد و سپس فرمود: اگر خدا آنان را در دسترس من قرار دهد، و من خون آنان را نريزم، خداوند خون فرزندانم را بدست من بريزد. در اين روايت دو مطلب خطرناك غلوّ مطرح است يكي مقام الوهيت و خدائي و ديگر مقام نبوت براي امامان. امام (ع) در رابطه با نسبت اول فرمود: لعن الله من قال فينا مالا نقوله في انفسنا و لعن الله من ازالنا عن عبودية الله الذي خلقنا و اليه مآبنا و معادنا و بيده نواصبنا. خداوند لعنت كند كسي را كه دربار? ما چيزي بگويند كه ما خود دربار? خويش آن را نميگوئيم و خدا لعنت كند كسي را كه ما را از مقام عبوديت و بندگي براي خدائي كه ما را آفريد و معاد و بازگشت ما به سوي اوست و سرنوشت ما به دست اوست، خارج سازد. امام سپس براي كوبيدن اين غاليان افراطي كه ميگفتند: منظور آيه كه ميفرمايد: هُوَ الَّذِي فِي السَّم?اءِ اِلْهٌ وَ فِي الاَرْضِ اِلهٌ او (خداوند) در آسمان خداست و در زمين نيز خداست، همان امام (ع) است و امام را خداي زمين و آسمان ميدانستند، امام صادق (ع) فرمود: قائلان به اين عقيده بدتر از مجوس، يهود و نصاري? و مشركان ميباشند. امام ضمن رد عقيده غلات دربار? نبوت آنان فرمود: خدا لعنت كند كساني را كه ما را پيامبران خدا ميدانند و نيز خدا لعنت كند كساني را حتي در اين باره شك دارند (كه ما پيامبر هستيم يا نه!). من قال انا انبياء فعليه لعنة الله و من شك في ذلك فعليه لعنة الله. ? عقائد ديگر انحرافي امام از جمله عقائد ديگر افراطي و غلوّآميزي كه ميكوبيد، عقيده مهدويت دربار? برخي از امامان معصوم بود در عصر امام صادق (ع) برخي معتقد بودند كه امام باقر (ع) مهدي موعود بوده است امام (ع) با قاطعيت آن را رد كرد. برخي معتقد بودند كه علي (ع) در آسمان و در ميان ابرهاست شاهد همين عقيد? غلوآميز و غلاة بود كه ميپنداشتند رعد و برق صداي غرّش علي (ع) و برق تبسّم علي است و آن حضرت روزي از ميان ابرها ظهور خواهد كرد. امام صادق (ع) ضمن رد اين نظر و عقيده، براي جلوگيري از سوء استفاده از حديثي كه منسوب به پيامبر (ص) دربار? علي فرمود: سحاب نام عبائي است كه پيامبر (ص) آن را بر قامت علي (ع) پوشانيده بود، و هنگامي كه آل عبا (لقب براي علي و فاطمه و حسن و حسين است) پيش پيامبر (ص) آمدند پيامبر (ص) با اشاره به علي (ع) فرمود: اين علي است كه با عباي سحاب ميآيد. هذا علي قد اقبل في السحاب. متأسفانه سحاب به معناي ابرها و اقبال به صورت خروج درآمد و علي به جاي مهدي موعود كه در ميان ابرها سكونت دارد، جاي زدند چنانكه شهرستاني آن را پنداري از شيعه غالي و غلاة ميداند. تجسّم صورت الگو و شيخ و پير و مراد در هنگام نماز در پارهاي از فِرَق هنگام قرائت اياك نعبد و اياك نستعين يا مكتب برخي از فرق صوفيه و نيز سمبل گرائي آنان و غلات را سبب ميشد كه براي هر چيزي سمبل نابجا و غلطي ميتراشند و تجسم ميدهند. ابوالخطّاب يكي از رهبران مشهور غلاة و از پيشقراولان اين تفكر بود امام صادق (ع) طي نامهاي شديداً او را توبيخ ميكند و از اينگونه افكار بر حذر ميدارد و ?ميفرمايد: شنيدهام تو فكر ميكني كه همه گناهان و طاعت چهره و سمبل مجسم به صورت انساني دارند. زنا مردي است، شراب مردي ديگر، نماز مردي است و روزه مردي ديگر، و كارهاي پليد هم مردي است. چنان نيست كه تو ميگوئي ما اصل حقيم و فروع حق، اطاعت از خداست و دشمن ما اصل شرّ و فروع آن كارهاي پليد و گناه است. وي در خطاب برخي از غلاة آنان را از پيروي اينگونه افراد باز ميدارد و ميفرمايد: توبه كنيد و به سوي خدا باز گرديد و چون آنان فاسقان، كافران و مشركانند، تُوبُوا اِليِ اللهِ فَاِنَّهُمْ فُسّاقٌ وَ كفّارٌ و مُشْرِكُونَ. براي توضيح بيشتر به روايات ج25 بحار باب نفي الغلوّ مراجعه شود. اهداف غلاة غلاة از اين نوع عقيده هدف خاصي داشتند: 1ـ آنان همانند مرجئه كه تنها ايمان به خدا و پيامبر را كافي ميدانستند، كاري به عمل نيك و بد نداشتند، اين نوع غلات كه به اصطلاح، خود را شيعه گل مولائي جا ميزدند و از امام نيز روايت ميكردند، ميخواستند خود را از قيد عمل و عبادت و گناه و معصيت و حلال و حرام برهانند و معتقد بودند كه شناخت امام (بعد از خدا و رسول) به جاي آنان كافي است و نياز به اعمال ندارد. دستآويزشان اين حديث بود كه : اذا عرفت فاعمل ما شئت من قليل الخير او كثيره فانه يقبل منك. امام فرموده وقتي كه امامت را (بعد از خدا و پيامبر (ص)) شناختي هر چه از كار خيري (كم يا زياد) كه خواستي انجام بده كه خدا اين خيرات را ميپذيرد. ولي آنان به اصطلاح مثل آيه: لا تَقْرَبُوا الصَّل?اةَ وَ اَنْتُمْ سُكاري? فقط اول آيه را گرفته? بودند و ميگفتند پس از معرفت هر كار كه دلت خواست انجام بده!! هر گناه و معصيتي كه خواستي بكن همانند مرجثه و برخي از علاقمندان ظاهر و صوفيان!! امام با توجيه روايت و مطلب بالا و اينگونه افكار را در رابطه با پيروان امامت راستين محكوم كرد و آنان را همانند مرجئه كافر و فاسق و مشرك خواند! افشاگري امام (ع) طي روايت مستند ابو عبدالله امام صادق (ع) فرمود (در ذيل آيه): هَلْ اُنَبِّئِكُمْ عَلي? مَنْ تَنَزَّلَ الشَّياطِينَ تَنَزَّل عَلي? اّفّاكٍ اَثِيمٍ. فرمود آنان هفت تن هستند: مغيره، بنان، صائد، حمزةبن عمارة البربري و حارث شامي و عبداللهبن حارث و ابوالخطاب. 1ـ مغيرةبن سعيد از غلاة معروف است كه رواياتي در لعنش وارد شده است. 2ـ بنان (در برخي نسخ بيان و برخي تبان فرق الشيعة ص25) بيان پسر سمعان نهدي از بنيتميم است. 3ـ صائد نهدي كه امام صادق (ع) او را لعن كرد. 4ـ حمزةبن عمارة البربري نيز از كذّابين و غلاة لعن شده است. 5ـ حارث شامي، حارث شامي و پسرش عبدالله بن حارث نيز از غلات و مورد لعن ميباشند. 6ـ عبدالله بن حارث. 7ـ ابوخطالب محمد ابن ابي زينب نيز كراراً مورد لعن واقع شده است. وي پيامبر و ائمه را خدا ميدانست و قائل به الوهيت امام صادق (ع) بود.? ?. پايان ص 31 ? . پايان ص 32 ? . پايان ص33 ?. پايان ص 34 ?. پايان ص 35 ?. پايان ص36 ?. پايان ص37 1 . طوسي، اختيار معرفة الرجال، ج2، ص586 حديث 535 مؤسسه آل البيت. . امالي، شيخ ج2، ص264 و به بحار ج25 مراجع شود. . تفسير شهرستاني مخطوط ورقه 26 به نقل از آذرشب مجله تراثنا شماره 12 ص18 مقاله اهل بيت في رأي صاحب الملل. . مدرك قبل، ص25. . تاريخ جرجان السهمي ص 322ـ 323 بنقل از حيات فكري و سياسي امان شيعه جعفريان ص260. . ميزان الاعتدال، ذهبي، ج3، ص302. . اختيار معرفة الرجال، از شيخ طوسي، ص300. . اختيار معرفة الرجال شيخ طوسي، ص310. . مدرك قبل، ص300. . شهرستاني در الملل و النحل، ج1، ص174 چاپ بيروت دارالمعرفة. . ذهبي در ميزان الاعتدال ج3، ص98ـ99. . ملل و نحل، ج1، ص174. . ميزان الاعتدال ذهبي، ج3، ص2897. . مدرك قبل، ص297. . طوسي، در اختيار معرفة الرجال، ص530. . مجلسي در بحار ج25، ص270 و خصال ج2، ص36 و رجال كشي، ص187. . شهرستاني، ملل و نحل، ج1، ص179.