سيره نبوي (ص) در كتاب بحارالانوار نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سيره نبوي (ص) در كتاب بحارالانوار - نسخه متنی

حسن حسين زاده شانه چي

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
تاريخ اسلام _شماره11
سيره نبوي(ص) در كتاب بحارالانوار
حسن حسين‏زاده شانه‏چي*
سيره نبوي(ص) به لحاظ اهميت نظري و عملي از ديرباز مورد توجه نويسندگان مسلمان بوده است. بي‏شك تحقيقِ صحيح و موفق در اين باب مي‏طلبد كه كليه منابع و رواياتِ موجود موردِ نظر و نقد و بررسي قرار گيرند. منابع شيعي در اين زمينه به سبب عوامل مختلفِ سياسي و مذهبي و اجتماعي يا از بين رفته يا شرايط بروز و ظهور نيافته‏اند، با اين حال بخش عمده‏اي از رواياتِ سيره در منابع شيعي متأخر يافت مي‏شوند كه براي پالايش و جرح و تعديل روايات متداول در منابع مشهور و متعارف سيره بسيار ارزشمند مي‏باشند. كتاب بحارالانوار گرچه از منابع متأخر به شمار مي‏رود، ولي به جهت گردآوري روايات پراكنده منابع متعدد شيعي از اهميت بيشتري برخوردار است.
واژه‏هاي كليدي: سيره نگاري، تشيع، روايات و منابع، بحارالانوار، مجلسي.
……………………………………………………………………………
*دانشجوي دكتري تاريخ و تمدن ملل اسلامي ـ دانشگاه تهران.?
……………………………………………………………………………
نگارش سيره نبوي به لحاظ جنبه ديني ـ نه صرفا تاريخي و با انگيزه‏هاي تاريخ‏نگاري ـ از اواخر قرن اول قمري آغاز شد و هدف اساسي از آن، ثبت آن بخش از حوادث زندگاني رسول خدا(ص) بود كه مي‏توانست به نحوي در امور دين و دنياي مردم مفيد و راهنما باشد و اين انديشه برخاسته از آموزه الهي «انّ لكم في رسول اللّه‏ اسوةٌ حسنة» بود. البته نقل روايات و حكايات سيره تا پيش از تدوين به طور شفاهي متداول بود و سرمشق زندگي مسلمانان، اما وقتي كلام «قيِّدوا العلم بالكتابة» آنان را به اهميت ثبت و ضبط متوجه كرد به تدوين سيره دست زدند.
با پيدايش تاريخ‏نگاري اسلامي در دهه‏هاي آخرِ قرن اول قمري رواياتِ سيره در آثار تاريخ‏نگاران مسلمان ظاهر شدند. مكتب تاريخ‏نگاري مدينه كه برخي مؤسس آن را ابن شهاب زهري دانسته‏اند برخلاف مكتب عراق توجه بيشتري به نقل روايات سيره داشت. با اين حال تاريخ‏نگاران مكتب عراق از پرداختن به سيره پيامبر اكرم(ص) يكسره غافل نماندند و با كمي تأخير روايات سيره بيشتر در آثار اين مكتب نمايان شد.
جدا از ادبيات تاريخ‏نگاري، احاديث سيره رسول خدا(ص) به فراواني در كتابهاي روايي‏اي كه نگارش آن‏ها از حدود نيمه قرن دوم قمري آغاز شده بود يافت مي‏شد. اين نوشته‏ها كه با انگيزه‏هاي خالص ديني و براي تبيين بخشي از سنت پيامبر ـ كه در امور فردي و اجتماعي مسلمانان كاربرد داشت ـ به نگارش درآمده بودند بخش عمده‏اي از روايات سيره را در خود داشتند. مهمترين ويژگي آثار مذكور اين بود كه روايات آنها عمدتا با ذكر سلسله سندهايشان نقل شده بودند و اين امر به لحاظ سنجش اعتبار و صحّت و سقم اين روايات اهميت بسيار داشت.
با وجود تلاش بسيار براي پالايش احاديث نبوي كه روايات سيره را هم دربر مي‏گرفت و? نمونه بارز آن نوشتن كتاب‏هاي صحاح بود تدوين سيره دچار تحريفات و دستكاري‏هايي شد كه از انگيزه‏هاي سياسي و مذهبي ناشي مي‏شد. اشراف كلي حاكمان بر تدوين از مهمترين عوامل در اين زمينه بود كه ممانعت كلي از تدوين احاديث نبوي ـ كه تا دهه‏هاي نخست قرن دوم ادامه داشت ـ جعل و تحريف احاديث (از جمله معاويه تشويق مي‏كرد رواياتي عليه علي(ع) و در فضايل عثمان و شيخين نقل كنند) و عملكرد گزينشي در ثبت روايات (سليمان‏بن عبدالملك كتاب ابان‏بن عثمان را سوزانيد چون در آن از مناقب انصار ياد شده بود و خالدبن عبدالله قسري از زهري خواست چنان كتابي بنويسد كه جايگاه علي(ع) را در جهنم بنماياند) تحت همين اشراف كلي قرار داشتند، به همه اينها بايد تعصبات مذهبي و جانبداري‏هاي فرقه‏اي را افزود كه سبب تحريف و تأويل روايات سيره به شيوه‏هاي دلخواه مي‏شد.
در كنار اين روند كلي نگارش سيره، مكتب تدوين تشيع با هويتي متمايز قرار داشت. شيعيان علي‏رغم ممانعت از تدوين سنت پيامبر از همان دهه‏هاي آغازين به اين كار مبادرت كردند و در ميان انبوه احاديث، از سيره رسول خدا(ص) هم بسيار روايت مي‏آوردند. ركن اساسي رواياتي كه شيعيان در باب سيره نقل مي‏كردند احاديثي بودند كه از زبان امامان اهل بيت ـ عليهم السلام ـ شنيده بودند. استواري و صحت اين دسته روايات به مقتضاي «اهل البيت ادري بما في البيت» از رواياتِ راويان عثماني و اموي بيشتر بود. امامان ـ عليهم السلام ـ به لحاظ اهميت نظري و عملي سيره نبوي و هم به منظور پالايش روايات سيره و جداسازي غث و سمين آنها به نقل روايات مذكور مي‏پرداختند. روايات ايشان يا به طور مسند از طريق پدرانشان به امام علي(ع) مي‏رسد يا به كتاب‏هايي كه آن حضرت نوشته بود. روايات امام علي(ع) نيز بخش عمده‏اي از روايات سيره را تشكيل مي‏دهند كه جدا از منقولات نهج‏البلاغه در كتاب‏هاي روايي ديگر به طور پراكنده موجودند.?
با اين حال در ميان تأليفات شيعيان در دو قرن نخست قمري به ندرت كتابي مي‏توان يافت كه به سيره نبوي اختصاص يافته باشد (مانند كتاب المبعث و المغازي ابان‏بن عثمان بجلي، متوفي به سال 150ق) و روايات سيره به طور عمده در اصول و كتب روايي ايشان نقل شده بودند، اما با اندكي تأخير همين روايات در كتاب‏هايي كه به سيره معصومين ـ عليهم‏السلام ـ اختصاص يافتند (مانند الارشاد شيخ مفيد و اعلام الوري طبرسي) و نيز در جوامع حديثي گرد آمدند. ويژگي خاص اين جوامع حديثي همان حفظ اسانيد روايات بود. از نخستين جوامع حديثي بايد به كتاب الكافي كليني و از متأخرترين آنها به بحارالانوار مجلسي اشاره كرد.
بحارالانوار و مؤلف آن
محمدباقر مجلسي (1037 ـ 1111ق) فرزند محمد تقي از دانشمندان بنام قرن يازده و دوازده قمري بود كه نسب او از طرف مادري به حافظ ابونعيم اصفهاني (نويسنده حلية الاولياء) مي‏رسيد. وي تحصيل را در نزد پدرش كه از عالمان عصر خويش بود آغاز كرد و سپس در نزد استاداني چون ملاّمحسن فيض كاشاني، محمد صالح مازندراني، شيخ محمدبن حسن عاملي و... به كسب دانش پرداخت و به زودي در زمره عالمان زمان خود درآمد و به تربيت شاگرداني چون سيدنعمت‏الله جزايري، ميرزاعبدالله افندي، ميرزا مهدي مشهدي پرداخت.
عالمان شيعي در اين زمان كه شرايط سياسي و مذهبي را مساعد مي‏ديدند تلاش بسياري براي گردآوري ميراث علمي شيعه و نشر و گسترش آن به خرج دادند و كتاب‏هاي بسياري در حوزه دين و مذهب به رشته تحرير درآوردند. مجلسي نيز همپاي ديگر دانشمندان شيعه در اين زمينه نقشي فعال داشت به طوري كه از وي بالغ بر پنجاه كتاب و رساله به زبان عربي? و فارسي ذكر شده كه بسياري از آن‏ها باقي مانده‏اند، مهمترين تأليفات وي عبارتنداز:
مرآة العقول في شرح اخبار الرسول (در شرح اصول كافي)؛
ملاذالاخيار (در شرح كتاب الاستبصار شيخ طوسي)؛
بحارالانوار (مجموعه حديثي)؛
حق اليقين (در اعتقادات به فارسي)؛
حياة القلوب (در اعتقادات و سيره به فارسي).
در ميان تأليفات مجلسي كتاب بحارالانوار بزرگ‏ترين اثر وي به شمار مي‏رود كه مجموعه بزرگي از احاديث شيعه در ابواب مختلف اصول و فروع و آداب و سنن مي‏باشد و تأليف آن حدود چهل سال به طول انجاميد. مجلسي هدف از تأليف اين كتاب را گردآوري احاديث و علوم اهل بيت ـ عليهم السلام ـ عنوان كرده است كه در كتاب‏هاي مختلف پراكنده بوده و گذشت زمان و حوادث روزگار آنها را در معرض نابودي و نسيان قرار داده بود:
«در پي اصول معتبري بر آمدم كه مهجور مانده بودند و در طي ساليان دراز و مدت‏هاي مديد به حال خود رها شده بودند به جهت استيلاي حاكمانِ مخالف شيعه و رهبران گمراهي يا به علت رواج علوم باطله درميان جاهلان مدعي علم و فضل يا به علت كم توجهي بعضي از متأخرين و اكتفا به كتب مشهور و متداول...».
وي اظهار مي‏دارد كه براي دستيابي به اين كتب در شرق و غرب بلاد اسلامي تلاشِ بسياري به كار بست و تصميم گرفت آنها را در يك كتاب گرد آورد تا از خطر نابودي و نسيان نجات يابند و بدين منظور روايات آنها را كه در ابواب مختلف پراكنده بودند در يك فصل‏بندي جديد و متناسب در قالب كتاب بحارالانوار جمع نمود. او كتاب خود را در 25 جلد و مشتمل بر 2300 باب تنظيم كرد كه مجلدات و ابواب اوليه به اصول دين و ابواب بعدي به آداب و سنن و فروع فقهي اختصاص يافته است.?
نخستين چاپ بحارالانوار به سال 1248 قمري در هندوستان صورت گرفت كه تنها برخي از مجلدات آن منتشر شد. چاپ دوم آن در 1303 قمري به همت حاج‏محمدحسن اصفهاني معروف به كمپاني، امين دارالضرب تهران، آغاز و در 1315 قمري يعني يك سال پس از مرگ وي به اتمام رسيد؛ اين چاپ سنگي كه به چاپ كمپاني معروف است در 25 جلد به قطع رحلي در چاپخانه‏هاي تهران و تبريز صورت گرفت. چاپ جديد بحارالانوار در 1376 قمري (1336 ه . ش) در انتشارات كتابفروشي اسلامي و دارالكتب الاسلاميه در يكصدوده جلد انجام شد كه بارها تجديد چاپ شده است و با تحقيق و تعليقات علامه طباطبائي و عبدالرحيم رباني شيرازي و محمدباقر بهبودي و... همراه است، بعدها مؤسسة الوفاء و داراحياء التراث العربي اين چاپ را تجديد كردند.
جلد ششم از چاپ قديم بحارالانوار كه منطبق با مجلدات 15 تا 22 چاپ جديد است به سيره نبي‏اكرم(ص) اختصاص يافته است.
ابواب كتاب سيره
مؤلف بخشِ سيره كتابش را كه «تاريخ پيامبر» ناميده در پنج بخش تنظيم كرده است:
ـ ابواب متعلق به ولادت، رشد و نمو، ازدواج، صفات و خصوصيات شخصي رسول خدا؛
ـ ابواب متعلق به معجزات؛
ـ ابواب متعلق به احوالات پيامبر از بعثت تا حوادث دوران مدينه؛
ـ ابواب متعلق به همسران، فرزندان، خويشان و اصحاب پيامبر؛
ـ ابواب متعلق به درگذشت نبي‏اكرم(ص)
هر يك از اين بخش‏ها مشتمل بر ابواب متعدد و در مجموع داراي 2655 حديث مي‏باشند به شرح زير:?
بخش نخست شامل هجده باب و 785 حديث است كه عنوانِ كلي مهمترين ابواب آن عبارت‏اند از: خلقت حضرت محمد(ص) و بيان احوالات پدران و نياكان ايشان و اعراب جاهليت، ذكر بشارت‏ها به ولادت و نبوت پيامبر، تاريخ ولادت و امور مربوط به آن و ظهور معجزات، شيرخوارگي و دوران رشد، ازدواج با خديجه و برخي احوالات وي، نام‏ها و القاب حضرت محمد(ص) و ذكر لوازم شخصي ايشان (سلاح، لباس، انگشتر و...)، بيان معناي برخي آيات در شأن حضرت محمد(ص)، ويژگي‏هاي شخصي و مكارم اخلاق و اوصاف نفساني، وجوب اطاعت و دوستي و تجليل و بزرگداشت ايشان، درباره عصمت و وجوه آن، سهوالنبي، علم رسول خدا، كتب و وصاياي انبيا كه نزد ايشان بود، فصاحت و بلاغت پيامبر.
بخش دوم ابواب مربوط به معجزات رسول خدا(ص) است و مشتمل بر دوازده باب و 342 روايت كه در آن درباره حقيقت معجزه و وجوه اعجاز قرآن و ذكر ديگر معجزاتي كه از آن حضرت نقل شده، مانند اخبار غيبي، زنده كردن مردگان، شفاي بيماران، شقّ‏القمر و ردّالشمس و... بحث شده است.
بخش سوم در 36 باب و شامل 1004 روايت مفصل‏ترين بخش كتاب سيره است كه مهمترين وقايع سيره و مغازي را در خود جاي داده است، ابواب اين بخش شامل: بعثت و اظهار دعوت، نزول وحي و كيفيت آن، معراج، هجرت به حبشه، محاصره در شعب ابوطالب و دعوت قبايل و وفات ابوطالب و خديجه، هجرت به مدينه وليلة المبيت، ورود به مدينه و بناي مسجد و ذكر حوادث تا آغاز غزوات، ذكر غزوات و حوادث تا غزوه بدر كبري، تغيير قبله، غزوه بدر، حوادث بعد از بدر تا غزوه احد، غزوه احد و حمراء الاسد، غزوه رجيع و بئر معونه، غزوه بني‏نضير، غزوه ذات‏الرقاع، بدر صغري و ذكر حوادث تا جنگ خندق و بني‏قريظه، غزوه بني‏مصطلق و ذكر حوادث تا صلح حديبيه، قصه افك، غزوه حديبيه و بيعت رضوان و عمرة القضا، نامه‏هاي پيامبر به پادشاهان و ذكر حوادث تا غزوه خيبر، غزوه خيبر و فدك، حوادث بعد از خيبرتا جنگ مؤته، جنگ مؤته و حوادث بعد از آن تا جنگ ذات السلاسل، غزوه ذات السلاسل، فتح مكه، حوادث بعد? از فتح تا غزوه حنين، غزوه حنين و طائف و ذكر حوادث تا غزوه تبوك، غزوه تبوك و ماجراي عقبه، مسجد ضرار، نزول سوره برائت، ماجراي مباهله، غزوه عمروبن معديكرب، فرستادن علي(ع) به يمن، آمدن وفود به نزد پيامبر و ذكر حوادث تا حجة‏الوداع ذكر وقايع تا بازگشت به مدينه و تا زمان وفات رسول خدا، ماجراهاي رسول خدا(ص) با اهل كتاب و مشركان از هجرت به مدينه تا وفات.
بخش چهارم شامل چهارده باب و 393 حديث درباره فرزندان پيامبر و احوالات ايشان، همسران پيامبر، احوالات‏ام سلمه، احوالات عايشه و حفصه، خاندان و خويشان و نزديكان پيامبر، صدقات و اوقاف رسول خدا(ص)، مهاجرين و انصار و ساير اصحاب، احوالات قريش و ديگر قبايل عرب، فضايل سلمان، مقداد و ابوذر و عمار و برخي اصحاب، اسلام آوردن سلمان و احوالات او، احوالات ابوذر، احوالات مقداد و بعضي اصحاب، فضايل امت پيامبر و اخبار مربوط به آينده ايشان مي‏باشد.
بخش پنجم در سه باب و مشتمل بر 131حديث و ابواب آن عبارت‏اند از: وصيت رسول خدا(ص) به هنگام وفات و خبر تدارك سپاه اسامه، وفات و غسل و نماز و دفن پيامبر، كراماتي كه بعد از وفات آن حضرت ظاهر شدند.
منابع و مآخذ
مجلسي در ابتداي كتابش نام كليه مصادر خود را همراه نام مؤلفان آنها ذكر كرده است. و سپس به توثيق آنها پرداخته يعني درباره وثاقت و اعتبارشان سخن گفته است و اگر طعن و جرحي بر آنها وارد شده ذكر كرده و اگر مدح و توثيقي صورت گرفته بيان كرده است و چنانچه كتابي به اشتباه به نويسنده‏اي منتسب شده آن را تصحيح نموده و در برخي موارد به? شرح حال مؤلف و ذكر استادان و مشايخ وي پرداخته است.
علاوه بر اينها در توثيق مصادر خود مطالبي را از مقدمه برخي از همين كتاب‏ها آورده است كه مؤلفين آنها در توثيق مصادر روايي و اسانيدشان بيان داشته‏اند، براي نمونه مقدمه ابن شهرآشوب بر كتابش (مناقب آل‏ابي‏طالب) را آورده كه در آن مؤلف اسناد و مشايخ روايت خويش را نام برده و روايات و سندهاي مورد اعتمادش را ذكر كرده است،همچنين مقدمه طبرسي را بر كتابش (الاحتجاج) و مقدمه كتاب سليم‏بن قيس هلالي و چند كتاب ديگر را آورده است كه كمك بسيار به نقد و بررسي روايات آنها مي‏نمايد.
مجموع مصادري كه مؤلف در مقدمه بحارالانوار ذكر كرده بالغ بر 450 كتاب و رساله است،ولي به نظر مي‏رسد شمار تمام منابعي كه از آنها در متن كتاب ياد شده حدود 629 اثر باشد. با توجه به اين كه هدف مؤلف گردآوري آثار شيعي بوده تذكر مي‏دهد كه به چند منظور از منابع اهل سنت نيز نقل كرده است: براي شرح و توضيح الفاظ و معاني آنها، براي احتجاج بر خودشان و ردّ اشكالات آنها با توجه به منابع ايشان، براي تأييد روايات شيعي از طريق آثار غير شيعي و نقل روايات شيعي‏اي كه در كتاب‏هاي اهل سنت آمده است.
مجلسي هر روايت را با ذكر مصدر آن در ابتداي روايت آورده است، وي به منظور اختصار و سهولت كار براي برخي منابع خود كه بيشتر مورد مراجعه بوده‏اند رمزهايي از حروف الفبا قرار داده است كه به جاي نام كامل كتاب در ابتداي روايت ذكر شده‏اند مانند: «ع» براي كتاب علل الشرايع، «ج» براي كتاب احتجاج و «شا» براي كتاب الارشاد. مجموع مصادري كه با رمز مشخص شده‏اند 84 كتاب مي‏باشند، اما كتاب‏هاي كوچك‏تر يا آن‏هايي كه كمتر بدانها مراجعه شده يا چندان مورد اعتماد نبوده‏اندنام كاملشان در ابتداي روايات ذكر شده است.
منابعي كه در كتاب سيره از آنها بهره گرفته است بالغ بر هفتاد كتاب و مشتمل بر تفاسير قرآن و نهج‏البلاغه و كتاب‏هاي روايي و تاريخي شيعه و برخي منابع اهل سنت مي‏باشد? و عبارتنداز:
ـ تفسير منسوب به امام حسن عسكري(ع)؛
ـ تفسير علي‏بن ابراهيم‏قمي (307ق)؛
ـ تفسير محمدبن مسعود عياشي (260ق)؛
ـ تفسير محمدبن ابراهيم نعماني (342ق)؛
ـ تفسير فرات‏بن ابراهيم كوفي (قرن چهارم ق)؛
ـ تفسير مجمع البيان طبرسي (548ق)؛
ـ نهج‏البلاغه؛
ـ كتاب سليم‏بن قيس؛
ـ صحيفه الرضا(ع)؛
ـ قرب الاسناد ـ ابوجعفر عبدالله حميري (298ق)؛
ـ كتاب المؤمن ـ حسين‏بن سعيد اهوازي (حدود 250ق)؛
ـ المحاسن ـ احمدبن محمد برقي (280ق)؛
ـ بصائر الدرجات ـ محمدبن حسن صفار (290ق)؛
ـ الغارات ـ ابراهيم‏بن محمد ثقفي (283ق)؛
ـ الكافي ـ محمدبن يعقوب كليني (329ق)؛
ـ التمحيص ـ محمدبن همام‏بن سهيل (332ق)؛
ـ الغيبة ـ محمد بن ابراهيم نعماني (342ق)؛
ـ التهذيب ـ محمدبن علي‏بن بابويه، شيخ صدوق (381ق)؛
ـ من لايحضره الفقيه ـ صدوق؛
ـ الخصال ـ صدوق؛?
ـ الامالي ـ صدوق؛
ـ عيون اخبار الرضا ـ صدوق؛
ـ التوحيد ـ صدوق؛
ـ كمال‏الدين و تمام النعمه ـ صدوق؛
ـ علل الشرايع و الاحكام ـ صدوق؛
ـ معاني الاخبار ـ صدوق؛
ـ ثواب الاعمال و عقاب الاعمال ـ صدوق؛
ـ كشف الغمه ـ علي‏بن عيسي‏اربلي (392ق)؛
ـ مقتضب الاثر ـ احمدبن محمدبن عياش‏جوهري؛
ـ الارشاد ـ محمدبن محمدبن نعمان شيخ مفيد (411ق)؛
ـ الاختصاص ـ شيخ مفيد؛
ـ الامالي ـ شيخ مفيد؛
ـ تنزيه الانبياء ـ علي‏بن حسين موسوي سيدمرتضي (436ق)؛
ـ الامالي ـ محمدبن حسن طوسي (460ق)؛
ـ مكارم الاخلاق ـ حسن‏بن فضل طبرسي (قرن پنجم ق)؛
ـ قصص الانبياء ـ فضل اللّه راوندي (بعد از 548ق)؛
ـ اعلام الوري ـ فضل بن حسن طبرسي (548ق)؛
ـ النوادر ـ قطب‏الدين راوندي (573ق)؛
ـ الخرايج و الجرايح ـ راوندي؛
ـ مناقب آل ابي‏طالب ـ علي‏بن شهرآشوب (588ق)؛
ـ الاحتجاج ـ احمدبن علي طبرسي (قرن ششم ق)؛?
ـ روضة الواعظين ـ محمدبن حسن‏بن فارسي (قرن ششم ق)؛
ـ كتاب الشفاء في تعريف المصطفي ـ قاضي عياض (544ق)؛
ـ سعدالسعود ـ علي‏بن موسي‏بن طاووس حسيني (668ق)؛
ـ جمال‏الاسبوع ـ ابن طاووس؛
ـ اقبال الاعمال ـ ابن‏طاووس؛
ـ فرج المهموم ـ ابن طاووس؛
ـ مصباح الزاير ـ ابن طاووس؛
ـ شرح نهج‏البلاغه ـ عبدالحميدبن ابي‏الحديد (655ق)؛
ـ كتاب الروضه في المعجزات و الفضايل؛
ـ الفضايل ـ جبرئيل‏بن شاذان (660ق)؛
ـ كتاب المعراج ـ شيخ ابومحمدحسن؛
ـ الكامل في التاريخ ـ ابن اثير (630ق)؛
ـ ارشاد القلوب ـ حسن‏بن ابي‏الحسن ديلمي (771ق)؛
ـ العدد القويمه ـ علامه علي‏بن يوسف حلي (726ق)؛
ـ مختصر بصاير الدرجات ـ حسن‏بن سليمان حلي (قرن هشتم ق)؛
ـ كتاب الانوار ـ ابوالحسن بكري (952ق)؛
ـ رسايل شهيد ثاني (966ق)؛
ـ المنتقي في مولد المصطفي ـ كازروني؛
ـ الصحاح (في اللغه) - اسماعيل‏بن حماد جوهري (حدود 400ق)؛
ـ النهايه ـ ابن الاثير الجزري (606ق)؛
ـ قاموس المحيط ـ فيروز آبادي (817ق).?
اينها مهمترين مصادري هستند كه مجلسي در باب سيره از آنها نقل كرده است. به جز اينها از كتاب‏ها و رساله‏هاي متعددي در شرح و توضيح روايات يا در بحث‏هاي اعتقادي كه مطرح كرده، بهره جسته است؛ همچنين از بسياري از كتاب‏ها به طور غير مستقيم نقل قول كرده است، مانند نقل‏هايي از واقدي، ابن اسحق، كلبي، طبري و ديگران كه در كتاب‏هاي كشف الغمه، مناقب آل‏ابي طالب و الفضايل و... آمده و مجلسي آنها را به جاي خود ذكر كرده است.
شيوه تدوين
ـ نقل آيات: مؤلف در ابتداي هر باب آياتي را كه با عنوان باب متناسب هستند با ذكر نام سوره و شماره آيه ذكر مي‏كند. بديهي است در برخي ابواب، آياتي متناسب با موضوع آن‏ها وجود ندارد، از آن جمله ابواب 2 و 4 و 6 و 7 و 12 از بخش معجزات رسول خدا(ص) و باب هفدهم و هجدهم از بخش اول. وي پس از ذكر آيات، تفسير كلي آنها را عمدتا از تفسير مجمع البيان طبرسي نقل مي‏كند و سپس به ذكر روايات مي‏پردازد.
ـ نقل روايات: مؤلف در هر باب كليه رواياتي را كه در موضوع مربوط يافته ذكر كرده است. او در ذكر روايات ترتيب زماني مصادر را رعايت نكرده و گاه روايات مصادر متأخر قبل از مصادر متقدم آمده‏اند، ولي به توالي زماني رويدادها توجه داشته است. مجلسي نخست نام مأخذ خود را اغلب به صورت رمز و گاه به طور كامل ـ و اگر يك روايت در چند مأخذ موجود بوده نام يا رمز همه آنها را ـ آورده و سپس سند روايت را ذكر مي‏كند. با آن كه وي به ذكر سند روايات تأكيد داشته، چنان كه در مقدمه كتاب هم اشاره مي‏كند،در برخي موارد جهت اختصار از ذكر تمام سند خودداري كرده است. اين موارد در خصوص سندهايي است كه بارها تكرار شده‏اند و روايات متعددي از طريق آنها نقل گرديده، وي در مقدمه كتاب اين اسانيد را? ذكر كرده و تذكر داده است كه در متن كتاب، هر يك از اين سندها را فقط با نام اولين راوي آنها مشخص كرده است،براي مثال همه رواياتي كه در كتاب قرب الاسناد از طريق «سندي‏بن محمد از ابوالبختري وهب‏بن وهب قرشي» نقل شده در متن با عنوان «به سند خود از ابوالبختري» نقل كرده است.
مؤلف از ذكر خبرهاي مشابه در يك باب پرهيز كرده است. در مواردي كه يك خبر با سندهاي متفاوت در چند مصدر وجود داشته خبر مذكور را از يكي از مصادر ذكر كرده و سپس تذكر داده است كه همان خبر در كتابي ديگر وجود دارد و سند آن را بدون نقل خبر ذكر مي‏كندو چنانچه دو خبر مذكور به لحاظ سند و متن كاملاً مشابه هستند پس از بيان روايت يكي از مصادر به ذكر نام مصدر يا مصادر ديگر بسنده مي‏كندو اگر ميان دو خبر اختلاف ناچيزي باشد اشاره مي‏كند. در مواردي كه دو روايت متفاوت داراي سند يكسان هستند پس از ذكر مصدر روايت دوم و تأكيد بر اين كه سند آن، همان سند روايت نخست است كل روايت را ذكر مي‏نمايد.
مؤلف همچنين به جهت پرهيز از طولاني شدن مباحثِ هر باب، گاه از ذكر كليه اخباري كه در يك مصدر موجود است و با موضوع پيوند دارند خودداري مي‏كند ضمن اين كه به وجود اين روايات در آن مصدر اشاره مي‏نمايد، براي مثال در ذيل خبري از كتاب سعدالسعود در باب بشارت‏ها مي‏گويد «وي (ابن طاووس) بشارت‏هاي بسياري در كتابش آورده كه با بيان آنها سخن را طولاني نمي‏كنيم و همين خبر كه ذكر كرديم بسنده است».در ضمن به ندرت يك خبر را كه با موضوع دو باب مختلف تناسب دارد در هر دو باب ذكر مي‏كند مثلاً در ذيل روايتي از كتاب احتجاج در باب معجزات مي‏گويد «اين خبر و شرح آن در جلد چهارم (دهم) آمده، ولي در اين جا هم ذكر كرديم زيرا با موضوع اين جلد تناسب بيشتري دارد».
ـ شرح و توضيح: مجلسي ضمنِ ذكر روايات هر جا نياز ديده به شرح و توضيح پرداخته? است. وي در بسياري موارد الفاظ دشوار و اصطلاحات را معنا كرده يا نكات دستوري‏اي را كه در فهم روايات سودمند هستند تذكر داده و در اين زمينه بيشتر از كتاب‏هاي الصحاح جوهري، قاموس المحيط فيروزآبادي و النهايه جزري و كتاب‏هاي ديگر بهره گرفته است. در ذيل بعضي روايات به ترجمه و شرح اشعار موجود در آنها پرداخته است. توضيح درباره اماكن جغرافيايي ذكر شده در روايات نيز اگر چه به ندرت مورد توجه مؤلف بوده است.
علاوه بر توضيحات لغوي، مجلسي به شرح روايات و بيان مفاهيم و نكات قابل برداشت از آنها يا تبيين نكات مبهم يا اختلافات و تعارضات احتمالي ميان روايت اقدام كرده و به اشكالات موجود پيرامون آنها پاسخ گفته است، اين توضيحات با عناويني چون «بيانُ»، «اقول»، «تبيين»، «توضيح»، «تذييل»، آغاز مي‏شوند كه سخن مؤلف را از متن روايات جدا مي‏سازند.
ـ نقد و بررسي: گرچه هدف مؤلف صرفا گردآوري روايات و تبويب آنها بوده، ولي كار او خالي از عنصر نقد و بررسي نيست. وي هم در مقدمه كتاب (هنگام معرفي مصادر) و هم در متن كتاب به اين نكته توجه داشته است. در مقدمه كتاب پس از معرفي اجمالي مصادر خود به توثيق آنها پرداخته است و اگر نكته‏اي منفي حيثيت و اعتبار آنها را خدشه‏دار كرده يادآور شده، مثلاً درباره كتاب احتجاج مي‏گويد «گرچه بيشتر اخبار آن مرسل هستند ولي از كتاب‏هاي معروف و متداول است...» يا درباره حافظ رجب برسي و كتاب‏هاي او مي‏گويد «به رواياتي كه فقط وي نقل كرده اعتماد نكردم، زيرا اين دو كتاب او مطالبي را در بر دارد كه موجب غلو و اشتباه مي‏شوند و تنها رواياتِ موافق با اصول معتبره را از وي اخذ كرده‏ام»و در كنار اينها از كتاب‏هاي معتبر با ستايش و تجليل ياد كرده است.
وي در متن كتاب نيز گاه به نقد سند يا متن روايات پرداخته است از آن جمله در ذيل خبري از كتاب الفضايل در باب كودكي پيامبر مي‏گويد «اين خبر چون از طريق مخالفين نقل? شده زياد مورد اعتماد نيست اما آن را ذكر كرديم، زيرا در آن نكاتي است كه عقل از پذيرشش ابايي ندارد»يا در ذيل روايتي در باب معراج از كتاب امالي مي‏گويد «اين روايت از روايات آحاد است كه يقيني حاصل نمي‏كند به علاوه تضعيف هم شده است».او فقط به نقد سند روايات بسنده نكرده و به بررسي متن روايت هم توجه داشته است چنان كه پس از ذكر روايتي از كتاب عيون اخبار الرضا در باب تاريخ بعثت مي‏گويد «اين خبر مخالف با ساير اخبار مستفيضه است...» و سپس وجوهي را در بيان معناي روايت ذكر مي‏كند.
علاوه بر اينها مؤلف به مقابله و مقايسه روايات و موارد اختلاف يا احتمالاً تعارض آنها توجه داشته و به ردّ و ايراد و ذكر وجوهي احتمالي براي جمع ميان روايات و برطرف كردن موارد اختلاف پرداخته است.
ـ هماهنگي مطالب: مؤلف هم به جهت رعايت اختصار و پرهيز از تكرار و هم به جهت هماهنگي ميان مطالبِ كتاب و تسهيل دستيابي به مطالب مربوط به هر موضوع در ذيل بسياري از روايات به وجود روايات ديگري در همان موضوع يا موضوعاتي متناسب با آن در ابواب ديگر اشاره كرده است، چنانچه خبري متناسب با موضوع مورد بحث در ابواب قبلي آمده ذكر مي‏كند و اگر چنين رواياتي در ابواب بعدي خواهد آمد متذكر مي‏شود، مثلاً در باب احوالات حضرت خديجه مي‏گويد «بعضي فضايل او در باب احوالات ابوطالب خواهد آمد»يا درباره تاريخ وفاتش مي‏گويد «تاريخ وفات وي را در باب مبعث خواهيم آورد».در بعضي موارد بخشي از روايت را در بابي مي‏آورد اما گوشزد مي‏كند كه تمام خبر در باب خودش خواهد آمد مثلاً در ذيل خبري از جنگ بدر مي‏گويد «تمام اين روايت همراه با سند آن در كتاب دعا خواهد آمد»و يا اشاره مي‏كند كه شرح و توضيح روايت در ابواب ديگر موجود است. بدين ترتيب اطلاعات كلي درباره ابواب مختلف و موضوعات آنها را در اختيار خواننده قرار مي‏دهد و دستيابي به اخبار و روايات مرتبط با هم را براي خواننده آسان مي‏سازد.?
ـ طرح بحث‏هاي اعتقادي: بسياري از روايات سيره مشتمل بر مطالبي هستند كه ارتباط مستقيم با اصول اعتقادات دارند، از اين‏رو مؤلف در ذيل اين قبيل روايات بحث‏هاي اعتقادي و كلامي را مطرح مي‏كند و در آن‏ها به شرح و توضيح نكات روايات مي‏پردازد، مثلاً در باب معجزات پيامبر بحث مفصلي درباره حقيقت معجزه و وجوه دلالت معجزات بر حقانيت نبوت پيامبر ارائه مي‏كند. در اين بحث‏ها اغلب اشكالات و شبهات مخالفان و منكران را مطرح كرده و با ذكر اقوال علما و نظريات خويش به ردّ و جواب آنها پرداخته است و گاه به تصحيح برخي اشتباهات علماي سلف اشاره كرده است؛ از جمله بحث‏هاي اعتقادي در ابواب سيره مي‏توان به اين موارد اشاره كرد: معراج و كيفيت آن،وحي و كيفيت آن،و عصمت.
بي‏شك مبحث سيره نبوي در كتاب بحارالانوار داراي كاستي‏هايي است كه بيشتر به اهداف مورد نظر در تأليف اين كتاب باز مي‏گردد. با اين حال بايد اذعان داشت كه مجموعه روايات موجود در اين زمينه در بحارالانوار به لحاظ كثرت و ميزان اعتبار و نيز شرح و توضيحات نويسنده اطلاعات گسترده و ارزنده‏اي در اختيار محقق قرار مي‏دهد.?
پي‏نوشت‏ها:
? -پايان ص5
? -پايان ص6
? -پايان ص7
? -پايان ص8
? -پايان ص9
? -پايان ص10
? -پايان ص11
? -پايان ص12
? -پايان ص13
? -پايان ص14
? -پايان ص15
? -پايان ص16
? -پايان ص17
? -پايان ص18
? -پايان ص19
? -پايان ص20
? -پايان ص21
. احزاب (33) آيه 21.
. گفته حضرت رسول به نقل از: ابن شعبه، تحف العقول، ص 18.
. سيدصادق سجادي و هادي عالم‏زاده، تاريخنگاري در اسلام، ص 51.
. براي اطلاع بيشتر در اين باره نگاه كنيد به: علي شهرستاني، منع تدوين الحديث.
. عبدالحميد بن ابي‏الحديد، شرح نهج‏البلاغه، ج 11، ص 20 به نقل از ابوالحسن مدائني.
. عبدالحميد صائب، علم التاريخ، ص 93، به نقل از الموفقيات، نوشته زبيربن بكار، ص 222.
. ابوالفرج اصفهاني، الاغاني، ج 22، ص 21.
. درباره شرح حال مجلسي نگاه كنيد به: ريحانة الادب، ج 5 و روضات الجنات، ج 1، ص 118، و اعيان الشيعه، ج 9، ص 182.
. محمدباقر مجلسي، بحار الانوار، ج 1، ص 3.
. همان، ص 4.
. همان، ص 6 ـ 48.
. براي نمونه رك: همان، ص 28 ـ 29 و 32.
. براي نمونه رك: همان ص 14 و 44 و 45.
. همان، ص 62.
. همان، ص 74.
. همان، ص 76.
. رك: همان، ص 24 ـ 25.
. گروهي، المعجم المفهرس لالفاظ احاديث بحارالانوار، ج 1، ص 98.
. محمدباقر مجلسي، همان، ج 1، ص 48.
. همان جا.
. همان، ج 17، ص 225 و 362؛ ج 18، ص 1 و 23 و 144.
. رك: همان، ج 17، ص 130 و 156.
. همان، ج 1، ص 48.
. همان، ص 48 ـ 61.
. همان، ص 48.
. براي نمونه رك: همان، ج 16 ص 173 و 280 و 314.
. براي نمونه: همان، ج 15 ص 340؛ ج 16، ص 99.
. براي نمونه: همان، ج 15، ص 132 و 316.
. براي نمونه: همان، ج 16، ص 325؛ ج 18، ص 371.
. همان، ج 15، ص 241.
. همان، ج 17، ص 298.
. همان، ج 1، مقدمه مؤلف ص 28.
. همان، 10.
. همان، ج 15، ص 357.
. همان، ج 18، ص 349.
. همان، ص 190.
. همان، ج 16، ص 2.
. همان، ص 20.
. همان، ج 19، ص 310.
. براي نمونه: همان، ج 16، ص 219.
. همان، ج 17، ص 222.
. همان، ج 18، ص 289.
. همان، ص 248.
. همان، ج 17، ص 40.
منابع:
ـ اصفهاني، ابوالفرج، الاغاني (بيروت، دارالفكر، بي‏تا).
ـ الحراني، حسن‏بن علي‏بن شعبه، تحف العقول (قم، انتشارات بعثت، بي‏تا).
ـ سجادي، سيدصادق و عالم‏زاده، هادي، تاريخنگاري در اسلام (تهران، انتشارات سمت، 1375).
ـ شهرستاني، علي، منع تدوين الحديث (قم مؤسسه الامام علي عليه‏السلام، 1418ق).
ـ عبدالحميد، صائب، علم التاريخ (بيروت، الغدير، 1421ق).
ـ گروهي، المعجم المفهرس لالفاظ احاديث بحارالانوار (قم، دفتر تبليغات اسلامي، 1413ق).
ـ مجلسي، محمدباقر، بحار الانوار چاپ دوم (تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1362ش).
ـ المعتزلي، عبدالحميدبن ابي‏الحديد، شرح نهج‏البلاغه (بيروت، داراحيا التراث العربي، 1386ق).
/ 1