وحدت اسلامي و پيامبر اكرم (ص) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

وحدت اسلامي و پيامبر اكرم (ص) - نسخه متنی

حسين حسيني

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
وحدت اسلامي و پيامبر اكرم (ص)
سيدحسين حسيني
سايت بلاغ
«قل هذه سبيلي أدعوا إلي الله علي بصيرة أنا و من اتبعني‏» (1)
ضرورت طرح مساله وحدت اسلامي
در بررسي تاريخ اسلام، سيره نبوي همواره از جمله موضوعات مهم و مورد مطالعه انديشمندان مسلمان بوده است. تحليل رويدادها و حوادث ويژه تاريخ اسلام و نيز بازشناسي كيفيت موضع‏گيري‏هاي پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله در برابر رخ‏دادهاي گوناگون زمان، همواره موضوع مطالعه تحليل‏گران تاريخ اسلام بوده است.
مساله «وحدت اسلامي‏» و نقش مؤثر پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله در ايجاد و گسترش آن در همين راستا قابل توجه است. ضرورت طرح چنين موضوعي را از سه منظر مي‏توان ارزيابي كرد:
الف - اهميت‏سيره‏شناسي
مساله وحدت اسلامي و نقش پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله در ايجاد آن در تحليل و بررسي سيره نبوي از جمله موضوعات بسيار مهمي است كه هر متفكر اسلامي در آغاز مطالعه با آن مواجه مي‏شود.
بدون ترديد، موضع‏گيري‏هاي پيامبر صلي الله عليه و آله در اين مورد، در نقش مقام نبوت و رسالت، داراي ارزش ويژه‏اي براي مسلمانان خواهد بود; چرا كه خداوند مي‏فرمايد: «لقد كان لكم في رسول الله اسوة حسنة لمن كان يرجو الله واليوم الآخر وذكرالله كثيرا» (احزاب: 21) (2)
«اسوه‏» يعني پيشوا، راهنما و نمونه و «تاسي‏» به معناي چيزي يا كسي را نمونه گرفتن است. (3) بنابراين، طبق مفاد اين آيه كريمه، اين روي‏دادها مانند تمامي وقايع تاريخي مرتبط با پيامبر صلي الله عليه و آله در بردارنده نحوه عملكرد، كيفيت تصميم‏گيري و حيات دنيوي آن حضرت است و از اين‏رو، داراي اهميت‏بوده و به عنوان حجت و شاخص شناخته شده است. مسلمانان نيز موظف به تعقل و تفكر در ابعاد حيات حضرت رسول صلي الله عليه و آله شده‏اند. (4)
علامه طباطبائي(ره) مي‏نويسند: «كلمه «اسوه‏» به معناي اقتدا و پيروي است ... اسوه در مورد رسول خدا صلي الله عليه و آله عبارت از پيروي اوست و اگر تعبير به «لكم في رسول الله‏» (شما در مورد رسول خدا صلي الله عليه و آله تاسي داريد) كرد، كه استقرار و استمرار در گذشته را افاده مي‏كند، براي اين بود كه اشاره كند .... شما هميشه بايد به آن‏جناب تاسي كنيد. و معناي آيه اين است كه به او تاسي كنيد، هم در گفتارش و هم در رفتارش.»(5)
بنابراين، بررسي سيره پيامبر صلي الله عليه و آله در تحقق وحدت اسلامي، به عنوان يكي از زير مجموعه‏هاي بررسي سيره نبوي، ضرورت مي‏يابد.
ب - ضرورت تبيين سيره سياسي
نقش‏آفريني پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله در مسائل سياسي جامعه، فلسفه‏يابي و پي‏جويي حكمت‏ها و اهداف آن‏ها، گوياي سيره سياسي نبوي است. از اين زاويه، تدابير نبوي در هدايت، ولايت و رهبري جامعه اسلامي، مشخص‏كننده راهبردهاي اداره سياسي جامعه است و چون مساله «وحدت امت‏» موضوعي سياسي است، تحليل و بررسي نقش پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله نيز درباره آن، بهترين راه براي تبيين سيره سياسي نبوي تلقي مي‏گردد. تاثير وحدت اسلامي در ساخت امت اسلام و ره‏آورد روشن آن براي آينده مسلمانان، نشان‏دهنده كاركرد سياسي اين موضوع است و بي‏شك، نظر به نقش پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله در اين مسير، مي‏تواند راهي فراروي تحليل سيره سياسي آن حضرت به روي ما بگشايد و مقدمه‏اي براي الگوگيري و نيز اطاعت از خواست و اراده نبوي باشد. «من يطع الرسول فقد اطاع الله ومن تولي فما ارسلناك عليهم حفيظا» (نساء: 80) (6)
ج - شناسايي سيره وحدت
سيره پيامبر صلي الله عليه و آله در ايجاد امت واحد، مي‏تواند مبين و مفسر اصول و معيارهايي براي وضعيت كنوني جهان اسلام باشد. بدين ترتيب، مساله وحدت اسلامي نه تنها در مجموعه مباحث‏سيره نبوي يا سيره سياسي، بلكه به عنوان موضوعي كه اكنون مورد ابتلاي جوامع اسلامي است، مورد توجه قرار مي‏گيرد. از اين‏رو، با نظري به تاريخ اسلام و پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله، استخراج و استنباط دستورالعمل‏هاي لازم براي به كارگيري در زمان معاصر ممكن خواهد شد. «يا ايها النبي انا ارسلناك شاهدا ومبشرا ونذيرا» (7)
مفاهيم و واژه‏ها
الف - وحدت امت اسلامي
سيره پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله در ايجاد وحدت امت، از زواياي گوناگوني قابل بررسي است. بازشناسي اين عنوان راهي براي دست‏يابي به آن ابعاد خواهد بود.
«وحدت امت اسلامي‏» به معناي تحقق وحدت اسلامي در مجموعه كلي امت اسلام و به صورت كلان، در سرتاسر جهان است، به‏گونه‏اي كه در نهايت، نويد تشكل امت واحد اسلامي به گوش رسد. «وان هذه امتكم امة واحدة وانا ربكم فاتقون‏» (مؤمنون: 52) (8)
با دقت در اين مفهوم، روشن مي‏شود كه وحدت امت اسلامي قابل تجزيه و تحليل به مفاهيم ديگري نيز هست:
اولا، تحقق وحدت امت، نشان از يك آرمان واحد و مطلوب ديني دارد; يعني «امت واحد اسلامي‏».
ثانيا، وحدت امت اسلامي، هدف و آرماني نهايي براي وضعيت موجود و كنوني مسلمانان است. قطعا تحقق وحدت مت‏بدون نظر به شرايط كنوني ملت‏هاي مسلمان ممكن نيست; زيرا امت اسلامي، همان مجموعه جوامع اسلامي باحفظ خصوصيت ويژه وحدت اسلامي مي‏باشد.
ثالثا، از مفهوم «وحدت امت اسلامي‏» مي‏توان مفهوم ديگري نيز اخذ كرد و آن واژه «وحدت اسلامي‏» است. چنان‏كه وحدت امت را به عنوان حلقه وصل و محور زيربنايي امت واحده جهاني (در قلمرو حكومت الهي جهاني) در نظر آوريم، محتاج راه‏حل‏ها و راه‏بردهايي براي تغيير وضعيت موجود به سمت كمال مطلوب (وحدت امت) هستيم و اين جزهمان «وحدت اسلامي‏» نخواهد بود.
بدين‏سان، ضرورت تفكيك و تعريف سه مفهوم بنيادين به منظور بررسي سيره پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله (در موضوع بحث) روشن مي‏شود; يعني جامعه‏اسلامي، امت واحد اسلامي و وحدت اسلامي.
(بحث تفصيلي در اين‏باره ما را از مقصد اين مقاله خارج مي‏سازد. بنابراين، تنها مروري اجمالي و گذرا به هر يك از اين واژه‏ها خواهيم داشت.)
ب - جامعه اسلامي
جامعه اسلامي مجموعه متشكل از مردم مسلمان در يك قلمرو حكومتي و مرز خاص جغرافيايي است كه داراي اعتقادات و آرمان‏هاي ديني باشند. در واقع، مي‏توان جامعه اسلامي را تحقق نظام الهي در يك قلمرو خاص دانست، همان‏گونه كه حضرت ابراهيم عليه السلام مي‏فرمايد: «... و من ذريتنا امة مسلمة لك ..» (بقره: 128) (9)
وقتي سخن از «نظام‏» به ميان مي‏آيد، مجموعه‏اي مركب از افراد، اركان و روابط اجتماعي خاصي مورد نظر است كه بر اساس يك مبناي وحدت‏بخش، هدف و جهت‏خاصي را مي‏پيمايند. بدين ترتيب، مفهوم جامعه با ويژگي «نظام‏مندبودن‏» در برابر مفهوم فرد، قرار مي‏گيرد. بنابراين، جامعه را نمي‏توان جمع عددي افراد و تنها يك تجمع صرف از انسان‏ها دانست; آن‏گونه كه برخي واژه «جامعه‏» را در استعمال متداول خود مخصوص تجمع افراد انساني در يك‏جا دانسته و چنين گفته‏اند: «مهم‏ترين پيوند و مبناي اين گروه و معناي اساسي اين ارتباطات، جمع‏بودن آنها در يك‏جاست‏» (10) برخي نيز گفته‏اند: «جامعه منشا مليت را تجمع - يعني، از هم‏زيستي با هم‏زيستن - گرفته است ...». (11)
بنابراين، هر جامعه‏اي داراي نظام اجتماعي خاص است كه ساختارهاي اجتماعي را بر محور آن شكل مي‏دهد. شبيه اين كلام را با تفاوت‏هايي پنهان، (12) در كتاب نقد دينداري و مدرنيسم مي‏خوانيم: «جامعه يك تجمع صرف از انسان‏ها نيست، بلكه دو خصوصيت مهم جامعه را همراهي مي‏كند: اول، جامعه داراي يك ساختار (نظم) اجتماعي است (Social Order) دوم، نظم اجتماعي جامعه مي‏تواند منشا صدور فعل اجتماعي (دسته جمعي) باشد. (13) با اين همه، آنچه روابط انسان را با انسان‏ها از ساير روابط بشري با موجودات ديگر متمايز مي‏سازد، شاخصه «حب‏» و فرآيند «تولي انساني‏» است: «يا ايها الناس انا خلقناكم من ذكر وانثي وجعلناكم شعوبا وقبائل لتعارفوا ان اكرمكم عندالله اتقاكم ان الله عليم خبير.» (14)
بدين ترتيب، تمايلات و گرايش‏هاي انساني زمينه تعامل اجتماعي را به وجود مي‏آورد و اين خود منشا صدور فعل اجتماعي است. از اين رهيافت‏به «نظام ولايت اجتماعي‏» تعبير مي‏شود. پس ترديدي نيست كه نظم اجتماعي جامعه، منشا صدور فعل اجتماعي نيز خواهد بود; يعني، مفهوم نظام با مفهوم ولايت اجتماعي هم‏سو مي‏گردد و آشكار است كه قيد «الهي‏» صبغه ديني و رويكرد ارزشي تعلقات جامعه اسلامي را نشان مي‏دهد. البته بحث از «حب‏» در دين و نقش «تولي انساني‏» در جامعه، موضوعي دامنه‏دار است، ولي اجمالا مي‏توان گفت: بر اساس آيات الهي، «محبت‏»، يكي از شاخص‏هاي مهم تمايز انساني به‏شمار مي‏آيد. محبت در اوج تعالي خود تنها به ذات احديت تعلق مي‏گيرد; زيرا انسان حقيقتي ماوراي تعلق و كشش به خدا ندارد: «انا لله وانا اليه راجعون‏» (15) از همين روست كه مي‏فرمايد: «الا بذكر الله تطمئن القلوب‏» (16) پس محبت، مبدا اتصال و حركت تكاملي انسان به سوي خداست. همچنين محبت مايه تشكيل نظام اجتماعي هست: «ومن آياته ان خلق لكم من انفسكم ازواجا لتسكنوا اليها وجعل بينكم مودة ورحمة‏»; (17) بر اين اساس، ملاك تجمع خانوادگي و حتي تجمع بزرگ انساني ( جامعه)، بر محور محبت و مودت است. (18)
در حديثي زيبا از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله درباره جامعه مؤمنان، همين كليت‏با قيد آثار ايمان مطرح شده است: «مثل المؤمنين في توادهم و تراحمهم و تعاطفهم كمثل جسد واحد.» (19)
در نهج البلاغه مي‏خوانيم: «ايها الناس، انما يجمع الناس الرضا والسخط وانما عقد ناقة ثمود رجل واحد فعمهم الله بالعذاب لماعموه بالرضا. فقال سبحانه: فعقدوها فاصبحوا نادمين ...» اي مردم، محور اجتماع آدميان خشنودي و خشم است. آري، تنها يك نفر بود كه ناقه ثمود را پي كرد، اما چون تمامي قوم ثمود به كار او رضا دادند، خداوند همه ايشان راسزاوار عذاب ساخت. و اين سخن خداي سبحان است كه «پس آن ناقه را پي كردند و همگي پشيمان شدند.» (20)
نكته‏اي كه بايد درباره تعريف جامعه اسلامي افزود اين‏كه در اين ديدگاه، بين «جامعه ديني‏» و «جامعه اسلامي‏» تفاوت است. در واقع، جامعه ديني، جامعه آرماني دين است كه تعريف آن نيز ناظر به بيان ويژگي‏ها و مطلوبيت‏هاي نهايي دين خواهد بود، (21) در حالي كه جامعه اسلامي، تحقق آموزه‏هاي جامعه آرماني در وضعيت موجود جوامع مسلمان است كه به سبب اعتقاد امت‏يا سازگاري نسبي نظام‏هاي اجتماعي با اهداف ديني، عنوان «اسلامي‏» به خود گرفته است. اين‏كه در فرهنگ لغات «جماعة‏» را به «گروه مردم‏» معنا مي‏كنند نيز شاهدي بر اين مدعاست. (22)
بعضي نيز مفهوم «جامعه اسلامي‏» را با واژه «امت‏» در فرهنگ سياسي اسلام يكسان قلمداد كرده و گفته‏اند: «امت (جامعه اسلامي) عبارت از جامعه منظم و هماهنگي است كه افراد آن داراي هدف و مقصد مشترك باشند ... بنابراين، در امت هيچ مرز و مبنايي به جز عقيده و ايمان، كه اساس هدف و راه مشترك افراد آن جامعه است، وجود ندارد.» (23) اما با قت‏بيش‏تر بايد اين دو واژه را از يكديگر تفكيك كرد. (24)
ج - امت واحد اسلامي
مفهوم «امت واحده اسلامي‏» نيز با توضيحاتي كه گذشت، روشن مي‏شود. در واقع، مي‏توان امت واحده اسلامي را مجموعه متشكل از جوامع اسلامي در سطح جهاني دانست كه داراي ويژگي عينيت‏يابي وحدت امم مسلمان است. در اين صورت، امت واحده، جريان و تحقق نظام‏مند وحدت امت اسلامي در جوامع جهاني خواهد بود. امت واحده اسلامي، تسري همان هويت‏حقيقي جامعه اسلامي در شعاع گسترده و جهان شمول است; يعني، تحقق و وجود نظام ولايت اجتماعي الهي در سطح جهاني با حفظ ويژگي‏ها و ساز و كارهاي خاص خودش: «ان هذه امتكم امة واحدة وانا ربكم فاعبدون.» (انبياء: 92) (25)
همان‏گونه كه گفته شد و اين كريمه نيز به خوبي نشان مي‏دهد، تعبير «امة واحده‏» حكايت از آن دارد كه جامعه اسلامي (و جوامع) در مسير تحقق وحدت، بايد به جايي برسد كه يك امت واحد اسلامي تشكيل دهد. (26) و اصولا اين آرمان بلند در متن هدف خلقت انسان نهادينه شده است: «ولو شاء ربك لجعل الناس امة واحدة ولا يزالون مختلفين الا من رحم ربك ولذلك خلقهم‏» (27)
توضيح اين‏كه «ذلك (در اين آيه) اشاره دارد به امت واحدبودن; يعني، اين آرمان كه همه مردم پيرو ملت واحد مي‏باشند و خداوند مردم را براي اين آرمان والا آفريده است. (28)
حضرت امام خميني(ره) مي‏فرمود: «اسلام آمده است تا تمام ملل دنيا را، از عرب و عجم و ترك و فارس، با هم متحد كند و يك امت‏بزرگ به نام امت اسلام در دنيا برقرار كند.»(29)
اين بعد آرمان‏خواهي (امت واحدبودن) در كلام شيواي مثنوي نيز تحت عنوان «نفس واحدبودن مؤمنان‏» مطرح مي‏شود كه خود، گوياي جامعه آرماني ديني است:
«مؤمنان معدود ليك ايمان يكي جسمشان معدود ليكن جان يكي چون نماند خانه‏ها را قاعده مؤمنان مانند نفس واحده چون از ايشان مجتمع بيني دو يار هم يكي باشند و هم ششصد هزار تفرقه در روح حيواني بود نفس واحد روح انساني بود» (30)
نكته ديگري كه قابل ذكر است اين‏كه واژه «امت‏» در لغت، به «ملت‏» و «گروه وابسته‏» معنا شده (با جمع امم) و در اصطلاح متكلمان، به پيروان پيامبران صلي الله عليه و آله مانند امت محمدي و امت مسيح اطلاق مي‏گردد. (31) در قرآن نيز به معاني گروه و جماعت (قصص: 23)، روش و طريقت و گروه هم‏كيش و متحد (بقره: 213)، مقتدا و پيشوا و اسوه (بقره: 143) و اجل و مدت (هود: 8) آمده است.
در روايتي، ابوبصير از امام صادق عليه السلام درباره آيه «ان هذه امتكم امة واحدة‏» سؤال مي‏كند: من امته؟ آن حضرت پاسخ مي‏فرمايد: «امت وي مؤمنان هستند كه آنچه از سوي پروردگار خويش آورده، به جان مي‏پذيرند و همراه دو امانت گران‏مايه او (ثقلين) كه به دستور خدا بايد همراه آن‏ها پيش بروند، ره مي‏پويند.» (32)
د - وحدت اسلامي
وحدت اسلامي نيز به كارگيري ابزار تحقق امت واحد به عنوان يك آرمان نهايي، در سطح جوامع اسلامي و جهان اسلام خواهد بود: «واعتصموا بالله هو موليكم فنعم المولي ونعم النصير» (حج: 78) (23)
بنابراين، بار مفهومي وحدت اسلامي، در روش و ابزارمندي آن است و از اين جهت، شامل تمامي تصميمات، سياست‏گذاري‏ها و تدابيري مي‏شود كه پيامد آن‏ها سبب تحقق وحدت امت اسلامي و در راستاي تبديل جوامع اسلامي به امت واحد الهي است. از اين‏رو، خداوند مي‏فرمايد: «واعتصموا بحبل الله جميعا ولا تفرقوا» (34)
به بيان استاد شيخ محمد غزالي، دين امر به زدودن شقاق و نزاع مي‏كند و به وحدت و همبستگي دعوت مي‏نمايد، چه اين‏كه خداوند مي‏فرمايد: «واعتصموا بحبل الله ...» و نيز مي‏فرمايد: «ولا تنازعوا فتغسلوا...» (35)
اكنون با مروري بر واژه‏هاو مفاهيم مزبور، نكاتي آشكار مي‏شود:
اولا، تفكيك مفهومي اين عناوين، بررسي سيره پيامبر صلي الله عليه و آله را در ايجاد وحدت امت، دقيق‏تر و روشن‏تر خواهد ساخت. تحليل يك موضوع عام، به موضوعات و مسائل خرد بهترين راه براي نظام‏بخشيدن به پرسش‏هاي مطرح شده در مساله مورد بررسي و پاسخ بدان‏هاست.
ثانيا، با دقت در مفاهيم مزبور، در مي‏يابيم كه هر يك از اين مفاهيم تداعي‏كننده يك مفهوم بنيادين و جوهري هستند. در حقيقت، اين سه واژه داراي سه نهادگاه اصلي‏اند كه با تهي‏شدن از آن هسته اصلي، تعاريف، نه تنها از درون متلاشي مي‏شوند، بلكه از بيرون نيز انسجام منطقي‏شان گسسته خواهد شد.
در تعريف «جامعه اسلامي‏»، به وضعيت موجود و شرايط اجتماعي خاص زماني و مكاني نظر بود. «امت واحده‏» بر وضعيت مطلوب، آرمان‏خواهي و مطلوبيت‏طلبي تاكيد داشت و بالاخره، «وحدت اسلامي‏» نوعي ابزار و عامل تغيير وضعيت موجود به سمت وضعيت مطلوب تلقي گرديد; يعني، محور قرارگرفتن ابزارمندي و به كاربستن راه حل‏ها و چاره‏جويي‏ها.
تبيين اين خاستگاه‏ها ما را در تعيين نقش ويژه و منحصر به فرد پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله در هريك از اين موضوعات، ياري خواهد داد. درباره جوهره اصلي واژه‏هاي «امت واحده‏» و «وحدت ديني‏» نيز نكاتي قابل ذكر است:
واژه «امت‏» در قرآن كريم قريب 51 بار با معاني گوناگون به كار رفته و در قالب‏هاي لفظي: «امة‏»، «امة واحدة‏» «امة مقتصدة‏»، «امة وسط‏»، «امة مسلمة‏» ومانند آن آمده است. ولي چنانچه در كاربردهاي استعمال «امة واحدة‏» دقت كنيم، شايد بتوانيم چنين برداشت كنيم كه گويا در اين مورد، قرآن از نوعي مطلوبيت‏گرايي و آرمان‏خواهي سخن مي‏گويد و در اين ديدگاه، انسان‏ها بايد به وحدت در فطرت توحيدي و ناب خود باز گردند تا آرمان امت واحد براي بشريت محقق گردد. (36) به عنوان نمونه، خداوند مي‏فرمايد:
«كان الناس امة واحدة فبعث الله النبيين مبشرين ومنذرين وانزل معهم الكتاب بالحق ليحكم بين الناس فيما اختلفوا فيه‏» (37)
«وما كان الناس الا امة واحدة فاختلفوا» (يونس: 19) (38)
«لكل جعلنا منكم شرعة ومنهاجا ولوشاء الله لجعلكم امة واحدة ولكن ليبلوكم في ما اتاكم فاستبقوا الخيرات الي الله مرجعكم جميعا» (مائده: 48) (39)
آيات 93 نحل، 52 مؤمنون، 92 انبياء، 8 شوري، 33 زخرف و 118 هود نيز در اين زمينه جالب توجه است.
آيات وحدت كلمه در قرآن كريم ظاهرا وحدت ديني و اسلامي را به عنوان يك راه و ابزار براي تحقق مقاصد ديني و الهي تلقي مي‏كنند و از اين‏رو، اعتصام به حبل الهي را مقدمه نجات جامعه از هلاكت و نيز سعادت و هدايت جامعه اسلامي مي‏دانند: «واعتصموا بحبل الله جميعا ولا تفرقوا واذكروا نعمت الله عليكم اذ كنتم اعداء فالف بين قلوبكم فاصبحتم بنعمتة اخوانا وكنتم علي شفا حفرة من النار فانقذكم منها كذلك يبين الله لكم آياته لعلكم تهتدون‏» (آل عمران: 103) (40)
همچنين تفرقه و اختلاف در دين را با اقامه دين حق و آيين توحيدي منافي دانسته و مي‏فرمايد: «شرع لكم من‏الدين ما وصي به نوحا والذي اوحينا اليك وما وصينا به ابراهيم وموسي وعيسي ان اقيموا الدين ولا تفرقوا فيه‏» (شوري:13) (41)
همچنين با مذمت از تفرقه و اختلاف بين مسلمانان (عدم به كارگيري وحدت اسلامي)، آن را مانند ملل پيشين قلمداد نموده كه پس از هدايت الهي، باز به سمت اختلاف تمايل يافتند و سزاوار عذاب عظيم شدند: «ولا تكونوا كالذين تفرقوا واختلفوا من بعد ما جائتهم البينات واولئك لهم عذاب‏عظيم‏»(آل‏عمران:105) (42)
ثالثا، مشخص است كه حركات‏اصلاحي مصلحان تاريخ در جامعه خود نيز بر محور موضوعات سه‏گانه مذكور دور مي‏زند; يعني، ايجاد تغيير و تحول در ظرفيت كنوني جامعه، ترسيم آرمان‏ها و مطلوبيت‏هاي مصلحانه خود و نيز به كارگيري عوامل و معادلات اصلاحي براي تحرك‏جامعه آسيب‏ديده به‏سمت جامعه آرماني بهينه.
اصلاح و بازپروري جوامع توسط مصلحان، همواره بسته به سه عامل اساسي بوده است: نخست ايجاد انقلاب اصلاحي - يعني تغيير و تحول ساخت‏سياسي موجود - سپس ارائه و ترسيم ارزش‏ها و قوانين مصلحانه و آنگاه، به كاربستن برنامه شايسته.
انبياي الهي و به خصوص پيامبر اكرم اسلام صلي الله عليه و آله كه در صف اول مصلحان عالم و تاريخ بشريت قرار دارند، اين سه عامل را به بهترين وجه معقول و در نهايت توانمندي فوق بشري خود و در محدوده پذيرش زمانه، به كار بسته‏اند: «لقد ارسلنا رسلنا بالبينات وانزلنا معهم الكتاب والميزان ليقوم الناس بالقسط و انزلنا الحديد فيه باس شديد و منافع للناس و ليعلم الله من ينصره و رسله بالغيب ان الله قوي عزيز» (نساء: 159) (43)
رابعا، تحقق سعادت جوامع و اصلاح‏طلبي درباره آن‏ها به فرآيند مجموعه به كارگيري عوامل سه‏گانه باز مي‏گردد و از اين جهت، بررسي نقش پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله درمسير پايه‏گذاري امت واحد نيز نمي‏تواند بدون كاوش در اين راه‏ها كامل باشد. قطعا بالندگي جامعه اسلامي و هدايت آن به سوي امت واحد الهي، بستگي به تدبيري نظام‏يافته در سه ساختار سياسي، فرهنگي و ارزشي جامعه دارد. (44) از اين‏رو، با بررسي و تحليل كيفيت عمل‏كرد پيامبر عزيز صلي الله عليه و آله در اين مقوله‏ها، مي‏توان گام مهمي در نماياندن سيره سياسي آن حضرت درباره مساله «وحدت ديني‏» برداشت.
خامسا، بر اين نكته تاكيد مي‏ورزيم كه تصميمات و سياست‏گذاري‏هاي برگزيده پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله نه تنها در محيط دروني جامعه اسلامي آن زمان، بلكه به دليل «ولايت تاريخي‏» آن حضرت، داراي آثار و پيامدهايي پايدار در طول تاريخ نيز بوده است: «وما ارسلناك الا رحمة للعالمين قل انما يوحي الي انما الهكم اله واحد فهل انتم مسلمون‏» (46)
و از همين‏رو، نبايد نقش پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله را منحصر در يك فضاي خاص زماني دانست: «يا ايها الناس اني رسول الله اليكم جميعا» (اعراف: 158) (47) البته اين مساله عاملي براي الگوگيري مسلمانان در تمام دوره‏هاي بشري نيز مي‏باشد كه: «وما ارسلناك الا كافة للناس بشيرا ونذيرا» (سبا: 28) (48)
بدين ترتيب، دعوت پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله دعوتي عمومي و جهاني است كه تقيد به زمان، خاص و يا مكان ويژه‏اي ندارد: «ان هو الا ذكر للعالمين‏» (بقره: 213)(49)
بنابراين، راه‏كارهاي انتخابي آن حضرت بايد به عنوان يك «نماد الوهي‏» مورد توجه قرار گيرد.
نقش‏ها و كاركردها
با توجه به تفكيك واژه‏ها و مفاهيم مزبور، نقش پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله در ايجاد وحدت امت، در سه محور قابل تحليل است: نخست راه‏بردهاي سياسي و حكومتي،سپس راه‏بردهاي فرهنگي و عقيدتي و در نهايت، راه‏بردهاي ارزشي و اجتماعي. آنچه در اين مقاله مورد بحث قرار مي‏گيرد، تنها محورهاي اول و دوم خواهد بود.
الف - راه‏بردهاي سياسي و حكومتي
راه‏كارهاي دعوت سياسي پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله در جامعه اسلامي زمان خود را مي‏توان از بارزترين نقش‏هاي آن حضرت براي ايجاد وحدت امت دانست كه به معناي ايجاد تحرك و دگرگوني در جامعه آن زمان به سمت ايجاد وحدت امت (به عنوان يك آرمان مشترك) است. تمام مسائلي كه در اين بخش مورد ملاحظه قرار مي‏گيرند، به نوعي از موضع‏گيري‏ها و كاركردهاي سياسي پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله باءهدف پالايش و آماده‏سازي وضعيت‏بالفعل و شرايط خاص جامعه اسلامي شمرده مي‏شوند.
پيش از اين نيز يادآور شديم كه اين نوع تلاش‏ها شامل سياست‏هايي است كه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله در بستر جامعه آن زمان (پيش يا پس از هجرت) به جهت دست‏يابي به امت واحد اتخاذ كرده‏اند; تدابيري كه نزد قرآن مجيد در راستاي اهداف بزرگ انبيا: تلقي مي‏شوند; چه اين‏كه فرمود: «كان الناس امة واحدة فبعث الله النبيين مبشرين ومنذرين وانزل معهم الكتاب بالحق ليحكم بين الناس فيمااختلفوا فيه‏» (بقره: 213) (50)
برخي از اين روش‏ها و الگوهاي سياسي عبارتند از:
مبارزه و انقلاب سياسي: جلوگيري از تشتت و پراكندگي جامعه آن روز و در مقابل، ايجاد نوعي وحدت سياسي، راهي براي تحقق «جامعه اسلامي‏» است تا پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله از طريق آن، امكان اعتلاي نداي «وحدت امت اسلام‏» را به دست آورد. در واقع، اين سياست‏گذاري را بايد اولين قدم در مسير تحقق امت واحد دانست. بدون پياده‏كردن الگوي امت در سطح يك جامعه مدني خاص، نه داعيه وحدت بخش امم قابل پذيرش است، نه چنين چيزي امكان عيني و عملي مي‏يابد.
وضعيت‏سياسي عربستان پيش از اسلام نشان مي‏دهد كه هيچ‏گونه حاكميت‏سياسي واحد و منسجمي بر آن حكم‏فرما نبوده و تنها قبايل متعدد با حالت ملوك الطوايفي، به صورتي مجزاي از يكديگر وجود داشته‏اند. پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله در نخستين حركت‏ها، دست‏به يك انقلاب سياسي براي مبارزه با وضعيت جامعه متفرق آن زمان و ايجاد يك وحدت سياسي زدند.
مبارزه و جنبش سياسي پيامبر صلي الله عليه و آله به دليل جلوگيري از گسستگي سياسي حاكم بر زندگي اعراب جاهلي و تلاش براي ايجاد پيوند سياسي جديد، شاهدي گويا بر راه‏كار وحدت ديني است. جامعه جاهلي به دليل فقدان هرگونه قوانين حكومتي و ضوابط سياسي، دچار آشفتگي و ويرانگري شده و وجود آزادي‏هاي مفرط و نيز سنت‏هاي نارواي اجدادي سرآمدي براي تشديد آن بوده است.
در يكي از مدارك تاريخي اين دوره، از زبان جعفربن ابي‏طالب (در برابر پادشاه حبشه)،وضعيت‏سياسي جامعه آن زمان و اهميت دعوت و مبارزه سياسي آن حضرت، به خوبي قابل فهم است: «پادشاها، ما مردمي بوديم كه در دوران جاهليت، بت‏ها را پرستش مي‏كرديم، مردار مي‏خورديم، كارهاي زشت انجام مي‏داديم، قطع رحم مي‏كرديم، با همسايگان و هم‏پيمانان خود بدرفتاري داشتيم، نيرومند ما ناتوان ما را مي‏خورد، وضع ما همين بود تا خدا پيامبري از خودمان كه راستي، امانت و پاكدامني او را مي‏شناسيم به سوي ما فرستاد. او ما را به سوي خدا دعوت كرد تا او را به يگانگي بشناسيم و پرستش كنيم...» (51)
تشكيل نظام حكومتي: تلاش سياسي پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله تنها در يك مبارزه منفي براي جلوگيري از تفرق سياسي حاكم منحصر نمي‏گردد، بلكه تثبيت‏شرايط اجتماعي و وحدت بخشي به آن به صورت نظام‏مند و البته در چارچوب يك نظام حكومتي را نيز به دنبال دارد. پي‏ريزي يك نظام واحد سياسي مهم‏ترين عامل در ايجاد وحدت اسلامي خواهد بود. علاوه بر اين، زمينه‏اي براي تشكيل امت واحد است; زيرا بدون داشتن حكومت ديني و دايت‏سياسي جامعه توسط رهبري واحد، جامعه اسلامي (اصولا) وجود ندارد و بدون آن نيز، سخن از جوامع مسلمان در سرتاسر عالم و زمينه‏سازي فكري و عيني وحدت امت اسلام بي‏معناست: «ونريد ان نمن علي الذين استضعفوا في الارض ونجعلهم ائمة ونجعلهم الوارثين‏» (52)
دوران ده‏ساله حضور پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله در مدينه يعني مجموعه تلاش‏هاي سال‏هاي پس از هجرت را مي‏توان به عنوان شاهدي بر اين مساله عنوان كرد. تصميم پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله مبني بر ايجاد يك حاكميت الهي در جامعه عربستان آن زمان از امور قطعي تاريخ اسلام شمرده مي‏شود. جداي از استدلال‏هاي كلامي و عقيدتي (در توجه به ويژگي‏هاي مكتب و جامعيت دين اسلام و مساله تامين نيازهاي فردي و اجتماعي انسان) قراين فراوان تاريخي پيش روي ما قرار دارد. پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله بارها و به زبان‏هاي گوناگون مي‏فرمودند: «الجماعة رحمة والفرقة عذاب‏» (53) ، «به حكم اسلام، بايد مردم از بربريت (صحرانشيني) دست‏بردارند و به سوي اجتماع و سواد اعظم روي آورند. ديرنشيني و رهبانيت در اسلام نيست و دست‏خدا همراه با جماعت است.» از اين احاديث اهتمام رسول الله صلي الله عليه و آله به تمدن و زندگي اجتماعي مسلمانان معلوم مي‏شود. (54)
همچنين در اصول‏كافي مي‏خوانيم: «قال رسول الله صلي الله عليه و آله: ثلاث لايغل عليهن قلب مسلم: اخلاص العمل لله والنصيحة لائمة المسلمين واللزوم لجماعتهم، فان دعوتهم محيطة من ورائهم، المسلمون اخوة ...» (55)
از سوي ديگر، سعي پيامبر صلي الله عليه و آله در حذف انگيزه‏هاي عشيره‏اي و قبيله‏اي امت عرب در حضور اجتماعي آنان و نيز جايگزيني علايق و تمايلات اصيل و مذهبي، راهي براي تشكيل يك نظم واحد سياسي با حاكميت قانون الهي است: «انما وليكم الله ورسوله والذين امنوا» (مائده: 55) (56)
پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله پس از آغاز مبارزه سياسي در محيط متشنج و ناهمگون مردم جاهلي، به دنبال ايجاد يك محور واحد و كوشش براي جلب انگيزه‏هاي اجتماعي مردم آن روزگار بود: «ان الحكم الا لله يقص الحق وهو خير الفاصلين‏» (انعام: 57) (57)
البته، تاكيد بر اين‏كه تنها قانون حاكم بايد از سوي خداي متعال و رسول معظم او باشد، در همين راستا قابل تفسير است: «ما كان لمؤمن ولا مؤمنة اذا قضي الله ورسوله امرا ان يكون لهم الخيرة من امرهم ومن يعص الله ورسوله فقد ضل ضلالا مبينا» (احزاب: 36)
از شواهد ديگر تشكيل حكومت‏سياسي، اجمالا مي‏توان به اين موارد اشاره كرد:
- دستور پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله به هجرت تمامي مسلمانان از همه مناطق عربستان به مدينه، با هدف گردآوري يك تجمع واحد و تاسيس حاكميت‏سياسي بود. (59) همچنين تاكيد قرآن و رسول اكرم صلي الله عليه و آله بر اهميت هجرت در آن مقطع خاص زماني را نبايد از نظر دور داشت: «ان الذين آمنوا وهاجروا وجاهدوا باموالهم وانفسهم في سبيل الله والذين آووا ونصروا اولئك بعضهم اولياء بعض والذين آمنوا ولم يهاجروا مالكم من ولايتهم من شي‏ء حتي يهاجروا» (انفال: 72) (60) سپس با فاصله كوتاهي، مي‏فرمايد: «والذين آمنوا وهاجروا وجاهدوا في سبيل الله والذين آووا ونصروا اولئك هم المؤمنون حقا لهم مغفرة ورزق كريم‏» (انفال: 74) (61)
- برگزيدن نمايندگان و كارگزاران سياسي (حكومتي) در ماجراي بيعت عقبه كه در متون تاريخي از آنان به «نقيب‏» تعبير شده است. در همين زمينه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمود: «اخرجوا الي منكم اثني عشر نقيبا ليكونوا علي قومهم بما فيهم‏» (62)
درباره پيمان عقبه، طبري در كتاب خود، تاريخ الرسل والملوك، نكته جالبي دارد كه حكايت از نحوه برداشت مردم از حضور وحدت‏آفرين پيامبر صلي الله عليه و آله در جمع آنان مي‏كند. او مي‏گويد: «آن روز كه شش تن پيامبر صلي الله عليه و آله را در نزديكي عقبه ديدند و سخنان او را شنيدند، گفتند: اميد است‏خدا تو را وسيلتي سازد تا مردم ما را با هم آشتي دهي و متحد سازي.» (63)
- تنظيم و اجراي عهدنامه‏ها و معاهدات بين گروه‏هاي مختلف در مدينه و نيز برقراري پيمان مؤاخاة بين مسلمانان (كه از آن‏ها سخن خواهيم گفت.)
- اجراي احكام سياسي، اجتماعي و اقتصادي مانند اخذ زكات و مصرف آن، فرمان جهاد و دفاع از سرزمين اسلامي، بيعت‏با مردم در برقراري و تثبيت پيوند سياسي مردم با رهبري، تنظيم صلح‏نامه‏ها و معاهدات با غير مسلمانان و نيز تقسيم وظايف و تكاليف سياسي و حكومتي بين افراد كه حاكي از برقراري نظام اداري و تشكيلاتي بوده است.
حاكميت اسلام: گسترش و توسعه وحدت سياسي در عربستان را بايد از جمله اهداف و سياست‏گذاري‏هاي حكومتي پيامبر صلي الله عليه و آله تلقي كرد كه زمينه‏ساز وحدت اسلامي بود. قلمرو نفوذ و حاكميت دولت اسلامي پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله از محدوده جغرافيايي مدينه فراتر رفت; نخست، محل شبه جزيره را دربر گرفت و سپس دامنه اين حركت (به خصوص در سال‏هاي پس از رحلت پيامبر صلي الله عليه و آله) تا مرزهاي جغرافيايي خارج از عربستان نيز سرايت پيدا كرد: «ولقد كتبنا في الزبور من بعد الذكر ان الارض يرثها عبادي الصالحون‏» (انبياء: 105) (64) و بي‏ترديد، اين حاكميت - يعني خلافت و وراثت (امت) عهدي - از سوي خداي حاكم مقتدر است: «وهوالذي جعلكم خلائف الارض ورفع بعضكم فوق بعض درجات ليبلوكم في ما آتيكم‏» (انعام: 165) (65)
بدين ترتيب، خط مشي سياسي پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله نه تنها وحدت بخشي به يك جمعيت در محيط مساعد يثرب آن زمان بود، بلكه در سراسر سرزمين عربستان گسترش يافت و سپس تلاش در جهت دعوت توحيدي - سياسي ساير ملت‏ها براي الحاق به جامعه اسلامي و در نهايت، تشكيل يك امت جهاني واحد بود; زيرا «ان الدين عندالله الاسلام‏» (آل‏عمران: 19) (66)
با مروري به دوران درخشان تاريخ اسلام، به خوبي مي‏توان روي‏كرد وحدت سياسي توسط پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله را در ابعاد داخلي جزيرة العرب و دامنه خارجي آن ملاحظه نمود. اين هردو، از فرآيندهاي بالندگي وحدت اسلامي در فضاي يك سرزمين واحد و ديگر مناطق است.
با نزديك‏شدن به سال‏هاي آخر حيات پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله سيطره رسمي و فراگير اسلام در عربستان آن زمان به اوج اقتدار و انسجام ملي خود مي‏رسيد. برخي از خطمشي‏ها و سياست‏هاي اصولي پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله كه در طول اين ايام با انگيزه حاكميت اسلام در عربستان صورت گرفته، عبارت است از:
- براندازي قدرت جمعي مشركان و دشمنان ستيزه‏جوي اسلام و مسلمانان: «لتجدن اشد الناس عداوة للذين آمنوا اليهود والذين اشركوا» (مائده: 82) (67)
- اعلان برائت از مشركان و ايجاد محدوديت‏براي آن‏ها و نيز فرمان تطهير قاطع جامعه اسلامي از شرك و بت‏پرستي: «برائة من الله ورسوله الي الذين عاهدتم من المشركين‏» (توبه: 1) (68) و نيز فرمود: «واذان من الله ورسوله الي الناس يوم الحج الاكبر ان الله بري من المشركين ورسوله‏» (توبه:3) (69)
- دستور ويران‏سازي مسجد ضرار براي حفظ وحدت سياسي جامعه و جلوگيري از تفرقه و تشتت‏سياسي كه در پي آن، موجوديت نيروهاي نفاق نيز دچار يك بحران اساسي و جدي شد. قرآن كريم به زيبايي تمام فرمود: «والذين اتخذوا مسجدا ضرارا وكفرا وتفريقا بين المؤمنين وارصادا لمن حارب الله ورسوله من قبل‏» (توبه: 107) (70)
چون پديد آمد كه آن مسجد نبود خانه حيلت‏بد و دام جهود پس نبي فرمود كان را بر كنيد مطرحه خاشاك و خاكستر كنيد. (71)
از جمله ابعاد خارجي آن - يعني، گسترش اسلام، رونق همبستگي سياسي، ديني و قلمرو بيروني - مي‏توان به ارسال نامه‏هاي رسول الله صلي الله عليه و آله به ملوك و سلاطين آن زمان اشاره كرد: «قل يا اهل الكتاب تعالوا الي كلمة سواء بيننا وبينكم الا نعبد الا الله ولا نشرك به شيئا ولا يتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله‏» (آل‏عمران: 64) (72) دعوت از رؤساي دولت‏هاي مجاور مانند پادشاه بحرين، غسان، اردن، عمان، يمن، حبشه (نجاشي)، مقوقس در اسكندريه (مصر)، روم (قيصر) ايران (خسروپرويز) و ديگران كه از اواخر سال ششم هجري به صورت يك دعوت عمومي و جهاني آغاز گرديد، در راستاي تثبيت وحدت جهان اسلام بود. (73) اين رسالت پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و دين حق او بود: «هوالذي ارسل رسوله بالهدي ودين الحق ليظهره علي الدين كله ولوكره المشركون‏» (توبه: 33) (74)
در بين اين نامه‏ها، مكتوبي كه پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله به مقوقس، حاكم مسيحي مصر (اسكندريه) و نيز نامه‏اي كه به قيصر، پادشاه روم، فرستاد قابل توجه است; زيرا در آن‏ها به وحدت مسيحيان با مسلمانان (در امر توحيد) اشاره شده بود. (75)
- انگيزه پيامبر صلي الله عليه و آله در برپايي جنگ موته و جنگ تبوك را نيز مي‏توان در همين راستا بيان نمود.
تدابير دفاعي و جهادي: سياست‏هاي دفاعي و جهادي پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله براي حفظ و دفاع از وحدت سياسي حاكم بر جامعه اسلامي و همچنين تحكيم پايه‏هاي آن، از جمله اموري است كه راه را براي تحقق زمينه‏هاي وحدت امت اسلامي در بستر دروني عربستان و نيز مسلمانان مناطق دوردست فراهم مي‏كرد: «واعدولهم ماستطعتم من قوة ومن رباط الخيل ترهبون به عدوالله وعدوكم وآخرين من دونهم لاتعلمونهم الله يعلمهم‏» (انفال: 60) (76)
موضع‏گيري‏هاي تهاجمي پيامبر صلي الله عليه و آله در درگيري با كاروان‏هاي اقتصادي كفار قريش، كه يكي از آن‏ها منتهي به جنگ بدر گرديد، علاوه بر اين‏كه با هدف ضربه اقتصادي به مشركان و بازپس‏گيري اموال مهاجران پي‏ريزي مي‏شد، در نوع خود، حركتي سياسي براي نگه‏داري، تداوم و توسعه وحدت سياسي جامعه اسلامي نيز بود: «يا ايها النبي حرض المؤمنين علي القتال‏» (انفال: 65). (77) البته هدف نهايي از قتال (جهاد) را نيز جهاني شدن دين‏خدايي برمي‏شمرد: «وقاتلوهم حتي لاتكون فتنة ويكون الدين‏كله‏لله‏» (انفال: 39) (87)
نزاع لفظي مسلمانان در تقسيم غنايم جنگ بدر و عكس‏العمل پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله با الهام از دستور قرآن كريم مبني بر اصلاح ذات البين نيز واقعه‏اي مهم و شاهدي بر حساسيت پيامبر صلي الله عليه و آله در حفظ هم‏دلي در صفوف جنگي است. در اين‏باره، در بخش ديگري سخن خواهيم گفت. همچنين از جمله سياست‏هاي تهاجمي - دفاعي پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله مي‏توان به حركت نظامي براي مقابله با قبايل شورشي اطراف مركز حكومت اسلامي و نيز در برابر بعضي از طوايف يهوديان مانند يهود بني‏قريظه، ماجراي بني قينقاع و يهوديان قلعه‏هاي خيبر، نيز سياست‏هاي مشخصا دفاعي، شبيه آنچه در جنگ احد براي مقابله با حملات مشركان و يا در غزوه خندق (احزاب) در برابر عده‏اي از يهوديان بني‏نضير و يا حتي پس از فتح مكه در جريان حادثه حنين اتخاذ نمود اشاره كرد. دستور ويژه قرآن پس از واقعه احد مبني بر عدم توبيخ برخي از مسلمانان براي ايجاد زمينه تحكيم و پيوند قلوب و پايه‏هاي اعتقادي و ديني، شاهد ديگري بر اين مدعا است.
ب - راه‏بردهاي فرهنگي و عقيدتي
راهبردهاي فرهنگي و عقيدتي پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله شامل همه تلاش‏هاي آن حضرت در ترسيم دورنماي مطلوب امت واحد اسلامي مي‏شود. اين‏ها موضع‏گيرها و تصميماتي است كه در ساختار فرهنگي جامعه واقع شده و محتواي دعوت فكري رسول خدا صلي الله عليه و آله را دربر مي‏گيرد; مجموعه رهنمودهايي كه افكار جامعه (اسلامي) را به سوي ترسيم يك امت واحد سوق داده و الگوي وحدت امت را در شكل مطلوب ديني خود براي آنها نمايان مي‏كند.
پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله در مسير تحقق امت جهاني اسلام نه تنها بايد علايق سياسي آحاد افراد را به يك تجمع و مركز اقتدار هدايت كند، بلكه آن مقصد نهايي بدون آگاهي افكار، بصيرت عقلاني و جاي‏گزيني يك آرمان سنجيده عقيدتي با سياق جهاني و فراملي، هرگز عملي نبود و اين فرمان خداي عزيز حكيم بود كه: «رسلا مبشرين ومنذرين لئلا يكون للناس علي الله حجة بعد الرسل وكان الله عزيزا حكيما». (79)
در اين‏جا، اجمالا به برخي از اين موارد اشاره مي‏گردد:
نهضت فرهنگي اسلام: مبارزه فرهنگي پيامبر صلي الله عليه و آله در برابر جامعه جاهلي آن زمان از دوران حضور ده ساله در مكه مكرمه آغاز مي‏شود. اين انقلاب فرهنگي كه به منظور مبارزه با انديشه‏هاي شرك‏آلود و غير توحيدي صورت مي‏پذيرفت، زمينه‏ساز به وجودآمدن نوعي وحدت فرهنگي در محيط آن زمان شد و تشتت و تخالف اعتقادي جاي خود را به پيدايش هويت واحد فكري داد.
قطعا ظهور چنين پيكره مشتركي به ترسيم درست امت واحد از جامعه اسلامي كمك مؤثري خواهد كرد و از همين زاويه، تدابير پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله در ايجاد وحدت فرهنگي امت اسلام نيز روشن مي‏شود.
مبارزه فرهنگي پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله در اين دوران، شامل برخورد فكري با عقايد مشركان در محدوده مباحث جهان‏بيني و رويارويي و ضديت‏با مظاهر شرك و بت‏پرستي و طرح عدم انتفاع و بي‏بهره‏مندي انسان از آن‏ها بوده است: «واتخذوا من دونه آلهة لايخلقون شيئا وهم يخلقون ولا يملكون لانفسهم ضرا ولا نفعا ولا يملكون موتا ولا حيوة ولا نشورا» (فرقان: 3) (80)
فضاي اعتقادي جامعه جاهلي آن زمان، حاكي از نوعي خلا فكري و فقدان تفكرهاي منطقي و استدلالي حتي در نازل‏ترين سطح خود مي‏باشد و نهضت فرهنگي پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله براي شكستن همين معتقدات ناهمگون و شرك‏آلود و البته زمينه‏ساز تفكر توحيدي بوده است. اين بينش‏هاي نارواي جاهلي بعدها نيز از ناحيه دين (مكررا) مورد مذمت قرار مي‏گرفت و اصولا پندارهاي غلط جاهلي درباره خداوند، تمثيلي براي انديشه‏هاي غير حق است: «يظنون بالله غير الحق ظن الجاهلية‏» (آل‏عمران: 154) (81)
نكته قابل توجه اين‏كه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله با طرح گفتگوهاي اعتقادي، برهان توحيدي خود را در افكار مردمان پرورانده و زمينه‏هاي دروني و فطري تفكر سالم انسان‏ها را بيدار و آن‏ها را به تحرك عقلاني بهينه وا مي‏داشت. در اين تعامل و برخورد فكري، در واقع، اقامه برهان و دليل نيز نوعي دعوت به وحدت‏گرايي بود كه از حوزه انديشه و تفكر آغاز مي‏شد; زيرا برهان حق همواره رو به سوي وحدت و الفت دارد، نه تشتت و تخالف (82) : «يا ايها الناس قد جائكم برهان من ربكم وانزلنا اليكم نورا مبينا» (نساء: 174) (83)
آرمان توحيدگرايي و يكتاپرستي: در همين راستا، طرح توحيد و وحدانيت الهي موضوعيت مي‏يابد. تكيه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله بر توحيد و به ويژه اتصال رسالت اعتقادي خود با پايه‏هاي دين ابراهيمي، بهترين استفاده از ظرفيت اجتماعي آن زمان در ايجاد وحدت فكري و توجه‏دادن به دورنماي اعتقادي امت واحد است. قرآن فرمود: «قل انني هداني ربي الي صراط مستقيم دينا قيما ملة ابراهيم وما كان من المشركين‏» (انعام: 161). (84)
در جامعه جاهلي آن زمان، هنوز گروهي از اعراب معتقد به دين ابراهيم عليه السلام بودند و هنر استفاده پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله از واژه و مفهوم «حنيف‏» كارآمدترين راه براي ايجاد چنين پيوندي بود. آن حضرت اعلام مي‏داشت: «جئت‏بالحنيفية دين ابراهيم.»
پيامبر صلي الله عليه و آله با اين سياست فرهنگي، نه تنها محتواي دعوت خود را تا گستره يك پيشينه تاريخي و عقيدتي محكم و ماندگار (نزد اعراب) امتداد مي‏بخشيد، بلكه از آن امكان بالقوه، در مسير تحقق و پويايي آرمان فكري مشترك نيز استفاده مي‏كرد و با اين همه، القاي يك تصوير معقول و ممكن جلوه‏دادن ايجاد امت واحد نيز ره‏آورد ديگر سياست وي بود.
به وجودآوردن شرايط تسهيل براي يك جامعه، كه در امكان عقلي و امكان عملي،رسيدن به آرمان‏هاي مطلوب خود دچار دغدغه و تشويش خاطر نشود، يكي از وظايف مهم رهبران دورانديش است و پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله با اقتدار تمام و انتخاب نيكوترين زمينه‏هاي هم‏گرايي - يعني، دين حنيف ابراهيمي - اين رسالت الهي را دنبال مي‏كند: «ثم اوحينا اليك ان اتبع ملة ابراهيم حنيفا وما كان من المشركين‏» (نحل: 123). (85)
اين كلام پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و تكيه بر دين حنيف سهل و ساده نيز مي‏تواند گوياي همين بر نهاد باشد كه فرمود: «بعثت‏بالحنيفية السهلة السمحة‏»
عظمت تلاش و سياست‏هاي رسول الله صلي الله عليه و آله وقتي بيش‏تر آشكار مي‏گردد كه دريابيم همه اين مسائل در محيطي دنبال شده كه تقريبا لايه‏هاي اعتقادي جامعه از يكديگر گسسته و هرگونه دوري از آداب و رسوم پيشينيان نوعي انحطاط، شكست فكري و نفي ارزش‏هاي گذشته قلمداد مي‏شده است. قرآن كريم از اين پاي‏بندي نابجا به پندارهاي پدران و اجداد، در برابر دعوت توحيدگرايي رسولان چنين ياد مي‏كند: «قالت رسلهم افي الله شك فاطر السموات والارض يدعوكم ليغفر لكم من ذنوبكم ويؤخركم الي اجل مسمي قالوا ان انتم الا بشر مثلنا تريدون ان تصدونا عما كان يعبد آباؤنا فاتونا بسلطان مبين‏» (ابراهيم: 10). (86)
«وحدت همان چيزي است كه در قرآن درباره آن سفارش شده است و ائمه، مسلمين را به اين مساله دعوت كرده‏اند و اصلا دعوت به اسلام، دعوت وحدت است. (87)
هويت واحد فرهنگي: يكي از ارزشمندترين راه‏بردهاي انتخابي پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله در مسير تحقق وحدت امت و ترسيم دورنماي امت واحد، تلاش براي ايجاد هويت واحد فرهنگي با مرزبندي اعتقادي است.
مبارزه فكري با شرك و بت‏پرستي و تكيه بر توحيد و وحدانيت‏بايد با يك حركت كارآمد ديگري به مرحله فرآهم‏آوري يك اجتماع فرهنگي - ديني برسد كه نقطه آغازين آن، پيدايش هويت واحد فكري و اعتقادي است; آن‏گونه كه افراد را در يك نظام فكري، به يكديگر پيوند زند: «واعتصموا بالله هو موليكم فنعم المولي ونعم النصير». (88) اين امر نيز با دعوت علني رسول اكرم صلي الله عليه و آله در همان دوران ده ساله مكه شروع مي‏شود.
اولين مخاطبان آن حضرت، اقارب و عشيره نزديك ايشان بودند: «وانذر عشيرتك الاقربين.» (شعراء: 214). (89) اين دعوت به انگيزه ايجاد يك حلقه عقيدتي مشترك با صبغه توحيدي (بر اساس دعوت اسلام) انجام پذيرفت كه همراهي با قرابت عشيره‏اي آن مي‏توانست زيربناي نخستين هسته مركزي هويت واحد فرهنگي را تداعي‏گر باشد و دقيقا از همين‏رو، پيامبر صلي الله عليه و آله مامور به گشايش بال‏هاي رحمت الهي بر مؤمنان است; زيرا پس از كريمه پيش (آيه انذار) بلافاصله، مي‏فرمايد: «واخفض جناحك لمن اتبعك من المؤمنين‏» (شعراء: 215). (90) اگرچه خاندان قريش استقبال چشمگيري از اين هدايت و دعوت رسول خدا صلي الله عليه و آله نكردند، ولي بايد در نظر داشت كه:
اولا، سياست ويژه پيامبر صلي الله عليه و آله به بهترين صورت، داراي چنين توان و امكاني بود.
ثانيا، با صبر و پي‏گيري و تداوم حركت از سوي پيامبر صلي الله عليه و آله چنين هسته‏اي فرهنگي در درون جامعه جاهلي (در طول زمان) تشكيل شد و پيكره اجتماع را با نوعي مرزبندي اعتقادي و ارزشي روبه‏رو كرد. و البته هدف از فرآيند هويت واحد فرهنگي در مراحل تولد و بلوغ خود، چيزي جز اين نيست. بخشي از دستاوردهاي اين هويت مشترك، ترسيم آرمان‏هاي نهايي امت واحد بوده است.
به نقل برخي از مورخان، پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله در انذار عشيره، به ايجاد نوعي مرزبندي در درون خاندان (نسبت‏به رسالت عام خود) اشاره داشتند; آنجا كه فرمودند: «...والله الذي لا اله الا هو اني رسول الله اليكم خاصة والي الناس عامة‏» (91) پس از اين، مرحله ديگري از دعوت آشكار را شاهد هستيم كه يكي از اهداف آن در همين راستا قابل تحليل است; يعني، «فاصدع بما تؤمر واعرض عن المشركين انا كفيناك المستهزئين.» (92)
تلاش در ايجاد چنين نهاد و هويت واحدي را (در اين مقطع دعوت)، كلام پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله به خوبي آشكار مي‏كند كه فرمود: «يا معشر قريش ويا معشر العرب، ادعوكم الي عبادة الله (وحده) وخلع الانداد والاصنام وادعوكم الي شهادة ان لااله الا الله واني رسول الله‏» (93)
با نظري به دهه تاريخ‏ساز حضور پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله در مكه، شواهد ديگري نيز دست‏يافتني است:
نخست آن‏كه كوشش براي ظهور چنين هويت مشترك فكري در مكه، زمينه‏ساز تشكيل حكومت در مدينه مي‏گردد; چرا كه بيش‏ترين هدف پيامبر صلي الله عليه و آله در مكه، نيروسازي و تربيت اعتقادي افراد براي به وجودآوردن يك تجمع سياسي و واگذاري مسؤوليت‏هاي بعدي بود. بنابراين، بعضي از تاريخ‏نويسان از اين دوران، به دوره «فردسازي‏» تعبير كرده‏اند.
نكته ديگر آن‏كه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله در اين دوره، مجاز به بهره‏بري از هرگونه اهرم نظامي و رزمي نبودند. سياست پيامبر صلي الله عليه و آله در اين مرحله، به صورت مطلق، عدم استفاده از قدرت و ساز و كار نظامي در برابر مشركان و بت‏پرستان بود و به اين ترتيب، اصحاب و ياران آن حضرت حتي حق دفاع در برابر آزار و شكنجه‏ها را نيز نداشتند: «فاصبر ان وعدالله حق ولا يستخفنك الذين لايوقنون‏» (روم: 60) (94) انتخاب چنين شيوه‏اي، امكان ايجاد نوعي وفاق فكري و فرهنگي و نياز به هويت مشترك اعتقادي را فراهم كرد كه قطعا با برخوردهاي عملي و صوري مستقيم بين پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و مشركان، محيط و شرايط را براي جنگ و درگيري آماده مي‏ساخت و در نتيجه، چنين فضايي، نمي‏توانست جوابگوي آن هدف باشد. اين‏گونه درگيري‏ها نه فقط نيروهاي تازه مسلمان را از حيث كمي نابود مي‏ساخت، بلكه بابه‏هم زدن ثبات نسبي موجود، محيط قضاوت اجتماعي را نيز دستخوش شك و ترديد مي‏كرد و امكان پيوستن افراد جديد به هسته اوليه را كاهش مي‏داد.
برخي متفكران از مساله عدم برخورد مسلحانه در دوره مكه، به عنوان ملاحظه شرايط خاص سياسي توسط پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله ياد كرده و آن را در رديف عوامل موفقيت و پيشرفت‏سريع نهضت اسلام، پس از ايمان قاطع، لياقت و كارداني پيامبر صلي الله عليه و آله ذكر مي‏كنند: «در طول سيزده سال كه پيغمبر صلي الله عليه و آله در مكه بود - جز در يكي دو نوبت كه آن هم يك دعوا و كتك‏كاري بيش نبوده است - هرگز برخورد مسلحانه‏اي ميان مسلمان‏ها و غير مسلمان‏ها رخ نداد ... پيغمبر صلي الله عليه و آله در تمام مدت آن سيزده‏سال كه در مكه زندگي و دعوت به اسلام مي‏كرد، شرايط سياسي آن سيزده‏سال را كاملا رعايت كرد.» (95)
مواظبت و درايت پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله در اين مساله تا بدانجا پيش رفت كه حتي در سال سيزده بعثت، هنگامي كه عده‏اي از مردم مدينه به بيعت‏با پيامبر صلي الله عليه و آله (در مكه) مبادرت ورزيدند و در فرداي آن روز (در مني) اجازه آماده‏سازي و تجهيز نيرو، سلاح و شمشيرهاي خود را از پيامبر صلي الله عليه و آله خواستند، آن حضرت در جواب فرمود: «من هنوز به اين كار امر نشده‏ام!»
نقش وحياني پيامبر صلي الله عليه و آله: تاثير غير بشري پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله با استفاده از وحي الهي نيز در بررسي راهبردهاي فرهنگي نكته‏اي قابل توجه است. به عبارت ديگر، نقش قرآن مجيد و نحوه به كارگيري آن توسط پيامبر صلي الله عليه و آله در ترسيم دورنماي مطلوب امت واحد كارآيي بسزايي داشته است و پيامبران: موظف به به كارگيري آيات الهي‏اند: «يا بني آدم اما ياتينكم رسل منكم يقصون عليكم آياتي فمن اتقي واصلح فلا خوف عليهم ولا هم يحزنون‏» (اعراف: 35). (96) تكيه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله بر قرآن و بهره‏گيري به جا و به موقع از آن به عنوان يكي از تدابير سياسي مخصوص آن حضرت براي ترسيم دورنماي مطلوب بوده است. تاكيداتي كه قرآن در موضوع وحدت و به خصوص، اعتلاي كلمه حق و ديانت اسلام دارد، بهترين درون مايه‏ها را در اختيار مي‏گذارد كه فرمود: «كان الناس امة واحدة‏» (بقره: 213) (97)
آنچه سياست‏هاي پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله را در اين مورد سرعت و شدت بيش‏تري مي‏بخشيد، تاثير جنبه اعجاز قرآن مجيد بود. پيامبر صلي الله عليه و آله جز به وحي قرآني سخن نمي‏گويد و محتواي نطق او نيز بايد با مهر وحي الوهي تاييد گردد تا از هرگونه آميزه ديگري، پاك و پيراسته بماند: «ما ينطق عن الهوي ان هو الا وحي يوحي علمه شديد القوي‏» (نجم: 3 - 5) (98) و چه زيبا، مثنوي «ني‏» را نماد انسان كامل دانسته كه از هر لايه و رنگ خود بودن (منيت) تهي است و از اين رو، محمل نداي اعجازبرانگيز وحي الهي:
«كيست ني؟ آن كس كه گويد دم بدم من نيم جز موج درياي قدم از وجود خود چو ني گشتم تهي نيست از غير خدايم آگهي چون‏كه من من نيم، اين دم زهوست پيش اين دم، هركه دم زد كافر اوست‏» (99)
بدين ترتيب، اعجاز قرآن به عنوان محتواي اصيل دعوت فرهنگي پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله تاثير حركت آن حضرت را دوچندان مي‏كند و در تحليل تاثير وحياني پيامبر صلي الله عليه و آله نسبت‏به تبيين الگوي امت واحد، توجه به ابعاد فوق طبيعي خارق‏العاده حقيقت قرآن ضروري مي‏نمايد; حقيقتي كه قرآن نيز خود بدان اشاره دارد: «والذي اوحينا اليك من الكتاب هو الحق‏» (فاطر: 31) (100) و هشداردهي به تمام مردم را به وسيله آن از پيامبر صلي الله عليه و آله مي‏طلبد: «وكذلك اوحينا اليك قرآنا عربيا لتنذر ام القري ومن حولها» (شوري: 7). (101) در اين‏باره، مواردي چند در تاريخ اسلام به چشم مي‏خورد كه اگرچه به صورت استقلالي نمي‏توان آن‏ها را جزو سياست‏هاي فرهنگي پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله در تحقق وحدت به حساب آورد، ولي يادآوري اجمالي آن‏ها نيز خالي از لطف نيست.
تاثير اعجازگونه قرآن بر مردم يثرب يكي از آن‏هاست. در زمان حيات پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و پس از پيمان عقبه اولي، با تلاوت قرآن (براي مردم) توسط افرادي مانند مصعب‏بن عمير، تغيير و تحول محيط اجتماعي آن زمان به سمت ايجاد يك وحدت سياسي به پيش مي‏رفت; آن‏گونه كه مورخان و سيره‏نويسان نوشته‏اند: «فتحت المدينة بالقرآن‏» (102)
نسبت‏هاي نارواي سحر و ساحري كه مشركان و مخالفان در برابر تاثير چشمگير قرآن به پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله مي‏دادند و نيز عناد و لجاجت آن‏ها در اين مورد، خود حاكي از ميزان نفوذ و جلب قلوب و آراء مردم توسط محتواي قرآن و نيز ايجاد نوعي وحدت اعتقادي و سياسي بر محور كلام الهي بود. چنين نسبت‏هاي نادرستي و شدت ترس و وحشت مشركان، بهترين شاهد بر نقش اعجازآميز قرآن در تجمع افكار و عقايد و وحدت‏بخشي آن‏ها بوده است; زيرا اين كتاب از خداي عزيز حكيم سرچشمه مي‏گيرد: «حم، تنزيل الكتاب من الله العزيز الحكيم‏» (جاثيه: 1 - 2). (103)
روش نشر دين: كيفيت ترويج دين و سياست نشر و تبليغ آن توسط پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله نيز در جهت ايجاد امت واحده و همسو با آن بوده است: «قل هذه سبيلي ادعو الي الله علي بصيرة انا ومن اتبعني‏» (يوسف: 108) (104)
از روش دعوت فكري پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله چنين برمي‏آيد كه آن حضرت، ظرفيت‏هاي روحي و ذهني مردم را كاملا مورد نظر داشته و محتواي دعوت خود را متناسب با همان بستر اجتماعي خاص قرار مي‏داده است تا به اين ترتيب، زمينه فراگيري پيام خود را به آحاد مردم فراهم كند و علاوه بر اين، پايه‏گذار وحدت فرهنگي و سياسي باشد.
بدين‏سان، شكي نيست كه رعايت‏سير تدريجي (در امر هدايت و رسالت) را بايد در همين راستا تحليل كرد.
پاي‏بندي به اصل «تدريج‏»، جامعه را دچار شقاق زودهنگام و تشتت دروني نمي‏سازد و وحدت نسبي پيشين را تا حدي حفظ خواهد كرد. بنابراين، راهي است تا بتوان شرايط به وجودآمدن وحدت فرهنگي و سياسي مطلوب را فراهم كرد.
پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله با به كارگيري چنين سياست فرهنگي، نه تنها به تدريج، دورنماي امت اسلامي آرماني خود را تبيين مي‏نمود، بلكه طريقي براي ايجاد وحدت ديني در جامعه اعراب آن زمان نيز به حساب مي‏آمد.
سياست تدريج در زمينه تبيين اعتقادات و نيز احكام و فروع ديني رعايت مي‏شد به گونه‏اي كه در دوران ده ساله مكه، اصول كلي جهان‏بيني مانند توحيد، نبوت و معاد و سپس در مدينه، آيات احكام نازل گرديد. قرآن كريم مي‏فرمايد: «وقرآنا فرقناه لتقراه علي الناس علي مكث ونزلناه تنزيلا» (اسراء: 106). (105)
رعايت مبناي تدريج نه فقط در القا و انتقال محتواي دعوت، بلكه شامل روش‏ها و كيفيت دعوت پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله نيز مي‏شد. اين مساله ما را به نكته ديگري درباره مشي سياسي پيامبر صلي الله عليه و آله در نحوه اعلان رسالت الهي خود نيز رهنمون مي‏سازد كه به دليل تناسب با بحث تدريج، در اين قسمت ذكر گرديده است:
مرحله اول، دعوت سري پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله است كه قريب سه سال به طول انجاميد.
مرحله دوم، شامل دعوت عشيره و خاندان نزديك بود.
مرحله سوم، دعوت عمومي و همگاني از اعراب مكه تا سايران را در بر مي‏گيرد.
مرحله چهارم، دعوت نهايي جامعه بشريت‏با ارسال نامه به سران كشورهاي غير عرب است.
با نگاهي گذرا، ولي تحليلي، درمي‏يابيم كه اين‏گونه دعوت، نشان از نوعي مشي سياسي ويژه در ايجاد توسعه وحدت سياسي و فرهنگي دارد.
پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله از اين طريق، اولا، آمادگي فكري هدايت‏شده‏اي را در افرادي كه دعوت او را پذيرا شدند، ايجاد كرد. ثانيا، مركزيت‏سياسي‏واحدي را پايه نهاد كه در مواقع ضروري به حمايت ازآن حضرت درجهت تحقق آرمان‏هاي الهي‏اش بپردازد (به خصوص كه پيوند نسبي با قريش نيز اقتضاي اين موضوع را داشت).
در مرحله اول، با پذيرش و تولي افرادي معدود، نوعي وحدت در تعلقات و تمايلات نفساني و نيز بينش و نگرش‏هاي مشترك به وجود آورد. سپس اين وحدت آغازين در چارچوب نظام قبيله‏اي مستحكم شد و شاكله مركزيت اوليه وحدت سياسي و فرهنگي پي‏ريزي شد، پس از آن، هدف اصلي، عموميت‏دادن و تسري شعاع پوششي اين هسته مركزي در سطح جامعه‏اي بزرگ‏تر بود و در نهايت، جهاني‏نمودن سيطره چنين وحدت سياسي و فرهنگي.
بنابراين، بايد گفت هدف نهايي تدابير حكيمانه و الهي پيامبر بزرگ اسلام صلي الله عليه و آله، ايجاد وحدت سياسي، فرهنگي و سپس، تشكيل حكومت اسلامي و به دنبال آن، ايجاد حكومت جهاني اسلام بوده است.
--------------------------------------------------------------------------------
پي‏نوشت‏ها
- «بگو راه و رسم من و پيروانم اين است كه خلق را با بينايي و بصيرت به سوي خداوند دعوت كنيم.»
- « به راستي كه براي شما و براي كسي كه به خداوند و روز باز پسين اميد [و ايمان] دارد و خداوند را بسيار ياد مي‏كند، در پيامبر خدا سرمشق نيكويي هست.»
- ابن منظور، لسان العرب، ماده «اسوه‏».
- ر. ك. به: جوان و مشكلات فكري، قم، خرم، 1370، ص 20.
- سيد محمدحسين طباطبائي، الميزان، تهران، بنياد علمي و فكري علامه طباطبائي، ج 16، ص 451.
استاد مطهري نيز در سيري در سيره نبوي پس از اشاره، به همين آيه كريمه و اينكه رفتارهاي پيامبر صلي الله عليه و آله نيز مانند سخنان آن حضرت، داراي معاني و تفسير است، آورده: «قرآن مي‏گويد در وجود پيغمبر، اسوه و تاسي‏اي ست‏براي شما و وجود پيغمبر كانوني است كه ما از آن كانون بايد روش زندگي استخراج كنيم. پس همين‏طور كه گفتار پيغمبر نياز به تعمق و تفسير سير دارد، (رفتار او هم چنين است) ... رفتار پيغمبر ما آن‏قدر عميق است كه از جزئي‏ترين كار او مي‏شود قوانين استخراج كرد ... .» ر. ك. به: مرتضي مطهري، سيري در سيره نبوي، تهران، صدرا، 1367، ص 44 - 46.
- «هر كس از پيامبر اطاعت كند، در حقيقت، از خداوند اطاعت كرده است، و هر كسي سرپيچد[بدان] كه تو را نگهبان ايشان نفرستاده‏ايم.»
7- «اي پيامبر، ما تو را گواه و مژده‏رسان و هشداردهنده فرستاده‏ايم.»
- «و همانا اين امت‏شماست، امتي يگانه، و من پروردگار شما هستم. از من پروا كنيد.»
- «و از زاد و رود ما امتي فرمانبردار خويش پديد آور.»
0- علي شريعتي، امت و امامت‏به نقل از بولتن انديشه 5 - 7 تهران، نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاهها، 1375، ص 142.
1- محمدعلي زكريايي، فلسفه و جامعه‏شناسي سياسي، (قسمت دوم) تهران، الهام، 1373، ص 343.
2- بررسي تفاوت‏ها در مباني و ساير آراء مرتبط با اين مفهوم مربوط به مباحث‏خاص جامعه‏شناختي است.
در اين‏باره ر. ك. به: محمدجواد لاريجاني، نقد دينداري و مدرنيسم (مجموعه مقالات)، تهران، مؤسسه اطلاعات 1372، مقاله «جامعه ديني و مدرنيسم‏» / همو، حكومت، مباحثي در مشروعيت و كارآمدي، تهران، سروش، 131373- محمدجواد لاريجاني، همان، ص 120 - 121 و 144.
4- «هان اي مردم، همانا ما شما را از يك مرد و يك زن آفريده‏ايم و شما را به هيئت اقوام و قبايلي در آورده‏ايم تا با يكديگر انس و آشنايي يابيد. بي‏گمان گرامي‏ترين شما در نزد خداوند پرهيزگارترين شماست. خداوند داناي آگاه است.»
5- «ما از خداييم و به سوي خدا باز مي‏گرديم.»
6- «بدانيد كه با ياد خداست كه دل‏ها آرام مي‏گيرد.»
7- «و از جمله آيات او اين است كه براي شما از نوع خودتان، همسراني آفريد كه با آنان آرام گيريد و در ميان شما، دوستي و مهرباني افكند.»
8- براي‏تفصيل‏اين بحث،ر.ك.به:نگارنده «عرفان ديني‏» (جزوه درسي)، 1376.
9- علاءالدين هندي، كنزالعمال في سنن الاقوال والافعال، بيروت، مؤسسة الرسالة، 1985 م، ج 1، ص 143 و 149، حديث 694 و 695 و نيز ر. ك. به: حاج سيدجوادي و ديگران، دايرة المعارف تشيع، تهران، سازمان دايرة المعارف تشيع، 1366، ج 2، ص 154.
0- عبدالمجيد معاديخواه، فرهنگ آفتاب (فرهنگ تفصيلي مفاهيم نهج البلاغه)، تهران، نشر ذره، 1372، ج 4، ص 1820.
1- محمدعلي زكريايي، همان، «جامعه ايده‏آل‏».
2- ر. ك. به: كريم زماني جعفري، فرهنگ لغات نهج البلاغه، تهران، كيهان، 1367، ص 519 - 520.
3- هدايت‏الله ستوده، تاريخ انديشه‏هاي اجتماعي در اسلام، تهران، آواي نور، 1374، ص 39.
4- شايد بتوان واژه «ملت‏» را در معناي متداول آن (نه آنگونه كه در قرآن به معناي راه، روش و مكتب آمده) برابر با مفهوم «جامعه‏» نيز دانست. «ملت‏» را به يك واحد اجتماعي كه داراي سابقه تاريخي واحد و قانون و حكومت واحد و با آمال و آرمان‏هاي مشترك نيز معنا كرده‏اند.
5- «و اين امت‏شماست كه امتي يگانه است و من پروردگار شما هستم. پس مرا بپرستيد.»
6- ر. ك. به: مجموعه سخنراني‏ها و مقالات دومين كنفرانس وحدت اسلامي، تهران، سازمان تبليغات اسلامي، 1368، ص 94.
7- «و اگر پروردگارت مي‏خواست مردم را امت‏يگانه‏اي قرار مي‏داد، ولي همچنان اختلاف مي‏ورزند، مگر كساني كه خداوند [بر آنان] رحمت آورد. و براي همين آنان را آفريده است.»
8- ر. ك. به: قرآن كريم، ترجمه بهاءالدين خرمشاهي، ص 235. ايشان در ذيل اين آيه، توضيحات قابل توجهي آورده است، كه مراجعه به آن خالي از لطف نيست.
9- صحيفه نور، ج 13، ص 163، سخنراني 16/ 8/ 59، امام خميني;.
مقاله «همراه با وحدت‏انديشان‏» در مجله تقريب، اعتقاد امام پيرامون اين مساله را بيان مي‏كند.
0- جلال‏الدين محمد مولي بلخي، دفتر چهارم، ابيان 408 - 418.
1- بعضي از نويسندگان نيز در يك نگاه جامعه‏شناختي، «امت‏» را چنين تعريف كرده‏اند: «امت عبارت است از جامعه انساني از همه افرادي كه در يك هدف مشترك‏اند تا براساس يك رهبري مشترك، به سوي ايده‏آل خويش حركت كنند.» (بولتن انديشه) شماره 5 - 7
2- ر. ك. به: دايرة المعارف تشيع، ج 2، ص 494، واژه «امت‏» قرآن كريم، ترجمه بهاءالدين خرمشاهي، ص 281.
3- آيات پيش از اين كريمه نيز بسيار قابل توجه است; فرمود: او شما را برگزيده و براي شما در دينتان رنجي قرار نداده است; كه آيين پدرتان ابراهيم است; همو كه شما را از پيش مسلمان ناميد و در اين «كتاب‏» هم [مسلمان ناميده شده‏ايد]، تا سرانجام، پيامبر گواه بر شما و شما گواه بر مردمان باشيد. پس نماز برپا داريد و زكات بدهيد و به خداوند پناه بريد. او سرور شماست، چه نيكو سروري و چه نيكو ياوري. (حج: 78)
4- «و همگي به ريسمان محكم الهي در آويزيد و پراكنده نشويد.» مفسران در معناي «حبل الله‏»، دين اسلام، كتاب الله، و عهد الهي را بر شمرده‏اند. ر. ك. به: قرآن كريم، ترجمه بهاءالدين خرمشاهي، ص 63).
5- مجله تقريب، ش 8 - 9، ص 12.
6- اين بعد آرمان‏خواهي در واژه «امت واحده‏» در ديدگاه برخي از نويسندگان ديگر نيز به صورت ضعيف‏تري، آمده است (ر. ك. به: محمدعلي زكريايي،همان، ص 343).
7- «[در آغاز] مردم امت‏يگانه‏اي بودند. آنگاه خداوند پيامبران مژده‏آور و هشدار دهنده برانگيخت و بر آنان به حق كتاب‏هاي آسماني نازل كرد تا در هر آنچه اختلاف مي‏ورزند، در ميان مردم داوري كند.»
8- «مردم جز امتي واحده نبودند سپس اختلاف كردند.»
9- «براي هر يك از شما راه و روشي معين داشته‏ايم و اگر خداوند مي‏خواست،شما را امت‏يگانه‏اي قرار مي‏داد. ولي [چنين كرد] تا شما را در آنچه به شما بخشيده است، بيازمايد. پس به انجام خيرات بشتابيد. بازگشت همگي شما به سوي خداست.»
0- «و همگي به رشته الهي در آويزيد و پراكنده نشويد و نعمت‏خداوند را بر خود ياد كنيد كه دشمنان همديگر بوديد و او ميان دل‏هاي شما الفت انداخت و به نعمت او با يكديگر دوست‏شديد و بر لبه پرتگاه آتش بوديد و او شما را باز رهاند. خداوند بدين‏سان آيات خويش را براي شما به روشني بيان مي‏دارد تا هدايت گرديد. همچنين ر. ك. به: حج: 78.
1- «در دين شما، هرآنچه به نوح سفارش كرده بود، مقرر داشت و نيز آنچه، تو وحي كرده‏ايم و آنچه به ابراهيم و موسي و عيسي سفارش كرده‏ايم، كه دين را بر پا بداريد و در آن اختلاف نورزيد.
2- «و همانند كساني نباشيد كه پس از آنكه روشنگري‏ها فرا راهشان آمد، پراكنده شدند و اختلاف كردند. و اينان عذابي سهمگين [در پيش] دارند.»
3- «به راستي كه پيامبرانمان را همراه با پديده‏هاي روشنگر فرستاديم و همراه آنان كتاب آسماني و ميزان فرو فرستاديم تا مردم به دادگري برخيزند، و آهن را فرود آورديم كه در آن [مايه] ستيز و صلابت و نيز سودهايي براي مردم است تا سرانجام، خداوند معلوم بدارد كه چه كسي در نهان، او و پيامبرانش را ياري مي‏دهد. بي‏گمان خداوند نيرومند پيروزمند است.
4- از مرحوم علامه كاشف الغطا نقل شده است كه: «بني الاسلام علي كلمتين، كلمة التوحيد و توحيد الكلمة‏» (ر. ك. به: مجموعه سخنرانيها و مقالات دومين كنفرانس وحدت اسلامي، ص 95).
5- پيرامون بحث ولايت تاريخي نبي صلي الله عليه و آله نگاه كنيد به: نگارنده، «ولايت و سرپرستي در نظام اسلامي‏»، مجله مشكوة، ش 51، ص 65
6- «و ما تو را جز مايه رحمت‏براي جهانيان نفرستاديم. بگو همين به من وحي مي‏شود كه خداي شما خداي يگانه است. پس آيا شما پذيرنده‏ايد؟»
7- «بگو اي مردم، من پيامبر الهي به سوي همه شما هستم‏».
8- «و تو را جز مژده‏آور و هشداردهنده براي همگي مردم نفرستاده‏ايم‏».
براي تفسير اجمالي اين آيات ر. ك. به: عبدالله جوادي آملي، تفسير موضوعي قرآن مجيد، تهران، مركز نشر فرهنگي رجاء، 1364، ج 2، ص 668.
9- «آن جز پندآموزي براي جهانيان نيست‏».
0- ر. ك. به: بقره: 213، مجموعه سخنراني‏ها و مقالات دومين كنفرانس وحدت اسلامي، ص 14 و 15.
1- محمدابراهيم، آيتي، تاريخ پيامبر اسلام، تهران، دانشگاه تهران، 1366، ص 147.
2- «و ما مي‏خواهيم كه بر كساني كه در روي زمين به زبوني كشيده شده‏اند، منت نهيم (و نعمت دهيم) و ايشان را پيشوايان و وارثان گردانيم‏».
3- علاءالدين هندي، همان، ج 7، ص 577.
4- دايرة المعارف تشيع، ج 2، ص 154.
5- محمدبن يعقوب كليني;، الاصول من الكافي، تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1363، ج 1، ص 403، مرتضي مطهري، همان، ص 280.
6- «همانا سرور شما خداوند است و پيامبر او و مؤمناني كه ...»
7- بگو «...حكم جز به دست‏خداوند نيست كه گوياي حق و حقيقت و بهترين داوران است.»
8- «و هيچ مرد و زن مؤمني را نرسد كه چون خداوند و پيامبرش امري را مقرر دارند، آنان در كارشان اختيار [و چون و چرايي] باشد. و هر كس از [امر]خداوند و پيامبر او سرپيچي كند، در گمراهي آشكاري افتاده است‏». اگرچه مفسران عامه و خاصه اين آيه را در مورد ازدواج زينت‏بنت جحش و زيدبن حارثه دانسته‏اند، ولي اين منافاتي با اطلاق عمومي آيه ندارد.
9- در اين‏باره ر. ك. به: مجله مشكوة، ش 51، ص 22.
0- «كساني كه ايمان آورده و هجرت كرده‏اند و در راه خدا به مال و جان جهاد كرده‏اند، همچنين كساني كه ايشان را جا و پناه و ياري داده‏اند، اينان دوستان يكديگرند. و كساني كه ايمان آورده‏اند، ولي هجرت نكرده‏اند، شما از دوستي [و تورات] آنان برخوردار نمي‏شويد، مگر آنكه هجرت كنند».
1- «و كساني كه ايمان آورده و هجرت كرده و در راه خداوند جهاد كرده‏اند و كساني كه ايشان را جا و پناه و ياري داده‏اند، اينانند كه به راستي مؤمن‏اند. براي ايشان آمرزش [الهي] و روزي پاك مقرر است‏».
2- از ميان خود دوازده نفر نقيب برگزينيد تا مسؤول و مراقب باشند بدانچه درميان قومشان مي‏گذرد.(محمدابراهيم آيتي، همان، ص 198).
3- محمدبن جرير طبري، تاريخ الامم والملوك، بيروت، دارالكتب العلميه، 1988 م، ج 3، ص 1210 / دايرة المعارف تشيع، ج 3، ص 584 (بيعت دوم عقبه)، / محمدابراهيم آيتي، همان، ص 179.
4- «و به راستي، در زبور، پس از تورات نوشته‏ايم كه زمين را بندگان شايسته من به ارث مي‏برند.»
5- «و او كسي است كه شما را جانشينان (الهي) بر روي زمين برگماشت و بعضي را بر بعضي ديگر به درجاتي برتري داد تا شما را در آنچه بر شما بخشيده است‏بيازمايد.» ميبدي مي‏نويسد: اين آيت، امت محمد صلي الله عليه و آله را تهنيت است و هم مدحت، و هم بشارت و تهنيت است‏به سزا و مدحت نيكو و بشارت تمام. خداوند خبر مي‏دهد كه شما امت محمد صلي الله عليه و آله وارثان زمين هستيد و خليفه‏هاي مردم و بهينه ذريه آدم و امت پيغمبري كه مهينه خلق عالم ... و ببينيد كه ما در ازل، منشور كائنات، به‏نام امت محمد صلي الله عليه و آله ثبت و در زبور نوشتيم كه وارث زمين بندگان شايسته من هستند. (كشف الاسرار، ج 1، ص 318)
6- «دين خداپسند همانا اسلام است.»
7- «يهوديان و مشركان را دشمن‏ترين مردم نسبت‏به مؤمنان [مسلمانان] مي‏يابي‏»
8- «اين برائت‏خداوند و پيامبر اوست. از مشركاني كه با آنان پيمان بسته‏ايد.»
9- «و اين اعلامي از سوي خداوند و پيامبر اوست‏به مردم در روز حج اكبر كه [بدانند] خداوند و پيامبر او از مشركان بري و بيزارند.»
70- «و كساني هستند كه مسجد را دستاويز زيان‏رساندن و كفر و تفرقه‏اندازي بين مؤمنان و نيز كمينگاهي براي كساني كه پيش از آن با خداوند و پيامبر او به محاربه برخاسته بودند، ساختند.» ماجراي تاريخي مسجد ضرار را در تاريخ پيامبر اسلام، دكتر آيتي، ص 635، دنبال كنيد.
71- جلال‏الدين‏محمد مولوي‏بلخي، همان، دفتردوم،ابيات 3016-3017.
72- «بگو اي اهل كتاب، بياييد بر سر سخني كه بين ما و شما يكسان است‏بايستيم كه جز خداوند را نپرستيم و براي او هيچ‏گونه شريكي نياوريم و هيچ كس از ما ديگري را به جاي خداوند به خدايي برنگيرد.»
73- ر. ك. به: محمدابراهيم آيتي، همان، ص 479 - 500.
74- او كسي است كه پيامبرش را با هدايت و دين حق فرستاده است تا آن را بر همه اديان پيروز گرداند، هرچند مشركان ناخوش داشته باشند.
75- درباره متن اين نامه‏ها و مسائل مربوط به آنها ر. ك. به: محمدابراهيم آيتي، همان، ص 483 و 494.
76- «و در برابر آنان، هر نيرويي كه مي‏توانيد از جمله نگاه‏داري اسبان، فراهم آوريد تا به آن وسيله، دشمن خدا و دشمن خود را بترسانيد، همچنين ديگراني را نيز غير از آنان كه شما ايشان را نمي‏شناسيد و خداوند آنها را مي‏شناسد.»
77- «اي پيامبر، مؤمنان را به جهاد برانگيز.»
78- «و با آنان كارزار كنيد تا آنكه فتنه شرك باقي نماند و دين، همه‏اش خدايي باشد.» بهاءالدين خرمشاهي در ص 181 ترجمه خود خود از قرآن مي‏نويسد: «شيخ طوسي، زمخشري، ابوالفتوح و بسياري ديگر، فتنه رادراين‏جا به كفرياشرك معناكرده‏اند كه درقرآن سابقه هم دارد.»
79- [اينان] پيامبراني مژده‏آور و هشداردهنده هستند تا پس از [فرستادن] پيامبران، مردم را بر خداوند حجتي نباشد و خداوند پيروزمند فرزانه است.»
0- «[مشركان] به جاي او، خداياني را به پرستش گرفته‏اند كه چيزي نيافريده‏اند و خود آفريده شده‏اند و براي خود اختيار زيان و سودي ندارند و اختيار ميراندن و زنده‏داشتن و برانگيختن ندارند.»
1- «و انديشه‏هاي ناسزاواري درباره خداوند داشتند كه همچون پندارهاي جاهليت‏بود.»
2- ر. ك. به: مجموعه سخنرانيها و مقالات دومين كنفرانس وحدت اسلامي، ص 52.
3- «اي مردم به راستي برهاني از سوي پروردگارتان براي شما نازل شده است و براي شما نوري آشكار فرو فرستاده‏ايم.»
4- «بگو مرا پروردگارم به راهي است، كه دين استوار و آيين پاك ابراهيم است - كه هرگز از مشركان نبود - رهنمايي كرده است.»
5- «سپس به تو وحي كرديم كه از آيين ابراهيم پاكدين پيروي كن كه از مشركان نبود.»
6- «پيامبرانشان گفتند: آيا در خداوندي كه پديد آورنده آسمان‏ها و زمين است، شكي هست كه شما را مي‏خواند كه گناهانتان را بيامرزد و شما را تا مهلتي معين واپس دارد؟ گفتند: شما جز انسان‏هايي همانند ما نيستند كه مي‏خواهيد ما را از آنچه پدرانمان مي‏پرستيده‏اند، باز داريد [اگر چنين نيست] پس براي ما برهاني آشكار بياوريد.»
7- صحيفه نور، ج 15، ص 282، سخنراني 23/10/60، امام خميني;.
8- ر. ك. به: حج: 78.
9- «و خاندان خويشاوندانت را هشدار ده.»
0- «و در برابر مؤمناني كه از تو پيروي مي‏كنند، مهربان و فروتن باش.»
1- به نقل كامل ابن اثير كه اين عبارت را پس از حمد و ثناي الهي و اعلام بيم و خطر عمومي حضرت محمد صلي الله عليه و آله در ماجراي انذار عشيره نقل مي‏كند. درباره مسايل تاريخي اين واقعه، همچنين ر. ك. به: محمدابراهيم آيتي، همان، ص 100 - 104.
2- «پس آنچه دستوريافته‏اي آشكار كن و از مشركان روي بگردان. ما تو را از [شر] ريشخندكنندگان كفايت [و حمايت] مي‏كنيم.» و نيز ر. ك. به: محمدابراهيم آيتي، همان، ص 104 - 108.
3- پيشين، ص 104، به نقل از: اعلام الوري، ص 49.
4- «شكيبايي پيشه كن و بدان كه وعده الهي حق است و نامؤمنان تو را از راه به درنبرند.»
5- سيدمحمد بهشتي، محيط پيدايش اسلام، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلام، 1367، ص 144 - 145.
6- «اي فرزندان آدم، چون پيامبراني از خودتان به سوي شما آمدند و آيات مرا بر شما خواندند [بدانيد] كساني كه تقوا و صلاح پيشه كنند، نه بيمي بر آن‏هاست و نه اندوهگين شوند.
7- ر. ك. به: بقره: 213.
8- «و از سر هواي نفس سخن نمي‏گويد. آن جز وحيي نيست كه بر او فرستاده مي‏شود. [فرشته] نيرومند به او آموخته است.»
9- حسين الهي قمشه‏اي، گيرنده فيه ما فيه، تهران، انتشارات علمي و فرهنگي، 1374، ص 104.
00- «و آنچه از كتاب [آسماني] به توي وحي كرده‏ايم، حق است.»
01- «و بدين‏سان، قرآن عربي [شيوا] بر تو وحي كرديم تا [اهل] مكه و پيرامونيان آن را هشدار دهي.»
02- محمدابراهيم آيتي، همان، ص 183 - 187.
03- «حم، كتابي است فرو فرستاده از سوي خداوند پيروزمند فرزانه.» اين آيه عينا در سوره زمر: 1 و احقاف: 2 آمده است.
04- ر. ك. به: يوسف: 108.
05- «و اين قرآني است كه آن را بخش بخش فرو فرستاده و چنانكه بايد و شايد نازل كرده‏ايم تا آن را به آهستگي و درنگ بر مردم بخواني.»
/ 1