بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
کتابخانه های خانگی در ژاپن A home library in japan
چند دقیقه ازساعت یک بعد ازظهر روز شنبه می گذرد،دریکی از خیابانهای مسکونی توکیو،پسر بچه ای سوار بر دوچرخه اش درحرکت است. پسر بچه درمقابل خانه ای متوقف می شود و از زنبیلی که به دوچرخه اش وصل است دوتا کتاب درمی آورد و به سرعت داخل خانه می شود.چند دقیقه بعد از طرف دیگر خیابان دختر بچه ای به این سو می آید خواهر کوچکش هم همراه اوست.هردوشان بقچه پارچه ای بزرگی به دست دارند و کتابها را توی بقچه ها گذاشته اند. آنها هم داخل خانه می شوند کم کم دخترها،پسرهای بیشتری به این خانه می آیند و شما می توانید ازمیان پنجره باز خانه صدای حرفها وخنده های گرم و شاد این بچه ها را بشنوید. این خانه یک خانه معمولی است و با خانه های دیگر خیابان تفاوت چندانی ندارد اما اگر جلوتر بروید حتما" متوجه صفحه ای که به سردرخانه آویخته است می شوید برروی این صفحه تصویری است از دخترکوچکی که کتابهایی رادر آغوش گرفته وزیر تصویر نوشته شده است: کتابخانه میوه کاج Matsunomi Bunko خوش آمدید : هر شنبه از ساعت ۱ تا ۵ بعد ازظهر بله این یکی از آن چیزهایی است که ما به آن Katei Bunko –کتابخانه خانگی – می گوییم چیزی که امروزه درژاپن دارد عمومیت پیدا می کند. کتابخانه خانگی کتابخانه کوچکی است در یک خانه شخصی برای استفاده بچه های محل دایر می شود.اگر چه ممکن است (ماتسو نومی بونکو )نمونه کاملی از این قبیل کتابخانه ها نباشد اما من آن را شرح می دهم تا شماکاملا" متوجه شوید که کتابخانه خانگی چگونه است وطرز کار واداره آ ن به چه صورت است. حالا اگر دنبال بچه های بروید خودتان را دراتاق مفروشی درست درکنار در ورودی می بینید.این یک کتابخانه است یا اگر بخواهیم دقیقتر گفته باشیم اتاقی است که در روزهای شنبه به کتابخانه تبدیل می شود.در بقیه روزهای هفته این اتاق مطالعه من است ،ومن (کتابدار خانگی ای )هستم که میز کارش هفته ای یک بار تبدیل به پیشخوان مسئول کتابخانه می شود. دوتا از دیوارهای اتاق را قفسه های کتاب پوشانده است ودراین قفسه ها تقریبا" ۱۳۰۰ کتاب ویژه کودکان وجود دارد که به طرز بسیار ساده ای طبقه بندی شده است.اگر چه دربین کتابها یک مجموعه دایره المعارف مخصوص بچه ها ودوکتاب مرجع دیگر به چشم می خورد اما کتابها درمجموع کتابهای سرگرم کننده هستند ودر میان آنها بسته به سن بچه ها همه جور کتابی رامی توان دید. کار داوطلبانه کتابخانه را سه نفر بزرگسال اداره می کنند. یکی از آن سه نفر من هستم. اگر مرا (مسئول کتابخانه )بتوان گفت آن دو را که دو دختر جوان هستند دستیارهای من می توان گفت آن دو را می توان به حساب آورد. یکی از آنها دریک موسسه تحقیقاتی تربیتی منشی است و دیگری دانشجوی (مدرسه کتابداری ژاپن )است و هر دو به کتابهای کودکان علاقه مندند و دراینجا داوطلبانه کارمی کنند. در این کتابخانه کوچک ما همه کارها را – از پاسخ به پرسش بچه ها گرفته تا تعمیر کتابها –میان خود قسمت می کنیم. بچه ها ما را (کتابدار )صدا نمی کنند بلکه به ما bunko no onehsanمیگویند که معنای آن (خواهر ان بزرگ کتابخانه)است.بعضی از بچه ها که فکر می کنند کتابدارها یک کم بزرگتر از آن هستند که بتوانند خواهر باشند آنها را obasan(عمه) صدا می کنند یا وقتی به خاطر شلوغ کردن و بی انظباطی از طرف کتابدارها مورد سرزنش قرارمی گیرند آنهارا sensei (معلم کتابخانه)می نامند.گاه گاه مادرم برای کمک به ما به کتابخانه می آید ودر این صورت بچه ها به او (مادر بزرگ کتابخانه )می گویند وپدرم با آنکه اصلا کاربه کار کتابخانه ندارد وقتی که برای گردش روزانه درپارک نزدیک به خانه از خانه بیرون می رود بچه ها بادیدن او می گویند (پدر بزرگ کتابخانه دارد می رود ). باوجود قفسه های بزرگ کتاب – میز – واین سه خواهربزرگ دراین اتاق چهار درچهار متر جای دیگر باقی نمی ماند. بااین حال بچه ها می توانند بنشیینند حتی دراز بکشند وکاملا راحت باشند. شما پسر کوچکی رامی بینید که آرام درمقابل قفسه کتابهای مصور نشسته و مشغول انتخاب کتابهایی است که به خانه ببرد.(بچه ها می توانند هر بار سه کتاب را برای مدت دو هفته به خانه ببرند). دوتا از دخترها رامی بینید که سر کتابی باهمدیگر بگو مگو دارند ودعواشان سراین است که کدام یک باید آن کتاب جدید را اول به امانت بگیرند.پسری که شاگرد کلاس سوم است باغرور برای یکی از خواهر ها شرح می دهد که چرا دستش زخم شده است.پسر بچه پنج ساله دیگری دارد برای خواهر دیگر تعریف می کند که آن روز صبح پاسبانی به کودکستان آنها آمده وبه بچه ها گفته است که موقع گذشتن از خیابان باید خیلی مواظب باشند ونباید یکدفعه از وسط خیابان بدوند. پسرک دیگری که دارد کتابی رامی خواند ومی خندد به سوی خواهر سومی می رود تا اورا هم درخوشی خود شریک کند.فضای اینجا به راستی مانند خانه است وبچه ها احساس می کنند که درخانه خودشان هستند. ساعت قصه کتابخانه کم کم شلوغ وشلوغتر می شود و درساعت دو بعدازظهر شلوغی به نقطه اوج می رسد.درهمین موقع ساعت قصه آغاز می شود. بچه ها به خاطر ساعت قصه به یک اتاق در طبقه بالابرده می شوند.هرهفته به طور متوسط ۱۵ تا ۲۰ بچه به مدت نیم ساعت ازاین برنامه لذت می برند.من مسئول قصه گفتن برای بچه ها هستم اما دوخواهر دیگر هم دارند این هنر رایاد می گیرند وبه نظر می رسد که از سهیم شدن دراین مسئولیت لذت می برند. برنامه اولین هفته هرماه مخصوص کودکانی است که هنوز به مدرسه نمی روند. در این برنامه قصه های مصور رابه صدای بلند برای بچه ها می خوانیم ترانه های کتاب را با آواز می خوانیم و قصه ها را با حرکات و بازی همراه می کنیم. تماشاگران برنامه ما –هر چند کم اما بسیار مشتاق وعلاقه مندند.قصه های ما معمولا از قصه های مردم ملل مختلف تشکیل می شوند. وقتی ساعت قصه به پایا ن می رسد بیشتر بچه ها راضی وخوشحال به خانه هایشان باز می گردند. بین ساعت سه وپنج کتابخانه ما از آرامشی نسبی برخوردار است.فقط چند تایی که علاقه زیاد به کتاب دارند برای مطالعه بیشتر در کتابخانه می مانند وچند تایی هم از دختران تا وقتی که کتابخانه تعطیل شود با هم گپ می زنند واز حرفهای هم لذت می برند. تقریبا"هر هفته یکی از دخترها یا پسرها بچه ای را با خود می آورند ومی گوید : "این دوست من است ودلش می خواهد که عضو این کتابخانه شود." واین برای ما لحظه سختی است،زیرا با آنکه دلمان می خواهد اعضای جدیدی را بپذیریم اما با محدودیتهایی که از نظر جا وساعات کار کتابخانه داریم برایمان مشکل است که بچه های بیشتری را بپذیریم.ازموقع گشایش این کتابخانه دردو سال قبل تاکنون ۲۶۳پسر ودختر در دفتر عضویت ما ثبت نام کرده اند وتا کنون ۶۳نفر از آنها به دلایل مختلف به کتابخانه نمی آیند اما ۱۸۰نفر دیگر به طور منظم از کتابخانه استفاده می کنند ویک سوم از این عده تقریبا" هر هفته به کتابخانه می آیند.ما کتابدارها تصمیم گرفته بودیم که هروقت که دیگر قادر نباشیم اسم همه بچه ها را از حفظ بدانیم پذیرفتن اعضای جدید را متوقف کنیم.چنین وقتی تقریبا"خیلی زود رسید ودر نتیجه اکنون نام سی نفر در دفتر ما ثبت شده که باید به انتظار بمانند تاروزی نوبت به آنها برسند. ما برای معرفی کتابخانه هیچگونه تبلیغی نکرده ایم.تا زمانی که می خواستم کتابخانه رادایر کنم تنها کاری که کردم این بود که چند تا از بچه ها راکه همسایه مان بودند به کتابخانه دعوت کردم.بعد بچه های دیگر قضیه را از آنها شنیدند وآمدند.شک ندارم که تعدادی از بچه های علاقه مند به کتاب با یک حس غریزی راه کتابخانه را پیدا کرده بودند درست مثل زنبور عسل که کندویش را پیدا می کند. من هیچ کتابخانه خانگی ای را سراغ ندارم که به دلیل پیدا نکردن مشتری کافی کارش را تعطیل کرده باشد.بر عکس بیشتر آنها به خاطر ازدحام بیش از حد بچه ها فریادشان بلند است که "کمک !کمک ". این واقعیت نشان می دهد که نیاز به داشتن کتابخانه های خوب برای بچه ها چقدر شدید است. "ماتسو نومی بونکو"درش به روی هر بچه ای که راهش زیاد دور نباشد باز است.تنها چیزی که ما از بچه ها می خواهیم این است که قول بدهند که از کتابها به خوبی مواظبت کنند وآنها را در موعد مقرر به کتابخانه باز گردانند.دراینجا ما از کسی حق عضویت دریافت نمی کنیم واین است که استفاده از کتابخانه برای بچه ها هیچ خرجی در بر ندارد جز آنکه درصورت دیر باز گرداندن کتاب یا خراب کردن آن مبلغ ده ین از بچه ها به عنوان جریمه دریافت می شود. من تمام مخارج کتابخانه را شخصا" متقبل می شوم. اما درمورد کتابخانه های خانگی دیگر معمول این است که ماهانه وجه مختصری در حدود ۲۰ تا ۵۰ ین از بچه ها دریافت می کنند (۲۶ین مساوی است با ده سنت )واین پول را برای تهیه کتاب بیشتر ونوشت افزار مصرف می کنند.اما پرداخت این پول نیز الزامی نیست ومعمولا داوطلبانه صورت می گیرد. در سراسرژاپن تعداد قابل ملاحظه ای کتابخانه خانگی وجود دارد.در هر حال ،از آنجا که این یک کار واقدام شخصی است ،دانستن تعداد دقیق وشرایط واقعی این کتابخانه مشکل است. ماه پیش jido Toshikan Kenkyukai که سازمانی غیر انتفاعی وداوطلب برای رشد وگسترش کتابخانه های کودکان است ،تعداد وکار کتابخانه های خانگی را ارزیابی کرد.نتیجه کار این سازمان هنوز منتشر نشده است. کتابخانه های خانگی با هم تفاوت دارند.تفاوت آنها از لحاظ محل است – بعضی اتاقی جداگانه ،وبعضی دیگر گوشه ای از تالار ،یا حتی اتاق نشیمن خانواده را به این کار اختصاص داده اند.همچنین تفاوت آنها در مجموعه کتابهاست – بعضی بیش از ۲۰۰۰ ،وبعضی دیگرکمتر از ۱۰۰جلد کتاب دارند.و مهمتر از همه اینکه آنها از لحاظ کیفیت نیز باهم تفاوت دارند.در بعضی از کتابخانه های خانگی ،کتابها به وسیله کسی انتخاب می شود که نسبت به کتاب کودکان ،آگاهی وشناخت کافی دارند ،در صورتی که در بعضی دیگر از کتابخانه ها چنین نیست.و بدترین صورت کار این است که کتابهای مستعمل وغیر لازم از خانه های مختلف در کتابخانه گردآوری می شود. کتابخانه ها از لحاظ ساعات کارنیز متفاوتند - پاره ای از آنها هفته ای یک بار در روزهای شنبه باز هستند وپاره ای دیگر بیشتر ،حتی هرروز. از لحاظ گروه سنی ،بچه هایی که به کتابخانه می آیند نیز میان کتابخانه ها ،تفاوتهایی وجوددارد - بعضی منحصرا" بچه های هنوز به مدرسه نرفته را می پذیرند وبعضی دیگر حتی نوجوان دوره دوم دبیرستان راهم قبول می کنند.از لحاظ وضع مالی هم کتابخانه ها باهم تفاوت دارند - پاره ای حق عضویت دریافت می کنند وپاره دیگر نه. منبع: ماتسواوکا، کیوکو ."کتابخانه های خانگی در ژاپن". ترجمه حسن پستا. مجله پویش، ( بهار۱۳۶۸): ۱۳۷- ۱۴۵.