بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
سيماى زكات در اسلام (2) آثار اجتماعى زكات زكات به عنوان يك اصل اجتماعى، در ميان قوانين اجتماعى اسلام، بىنظير است؛ چرا كه نقش تعيين كنندهاى را در پيشبرد اهداف اسلام، به خصوص در برنامه اقتصادى ايفا مىكند. محمدمهدى فجرى اشاره: در شماره قبل، اهمّيت، فلسفه، موارد مصرف و آثار فردى زكات را مورد بررسى قرار داديم. در ادامه، آثار اجتماعى زكات و آثار عدم پرداخت آن را بحث مىكنيم. ب. آثار اجتماعى زكات زكات به عنوان يك اصل اجتماعى، در ميان قوانين اجتماعى اسلام، بىنظير است؛ چرا كه نقش تعيين كنندهاى را در پيشبرد اهداف اسلام، به خصوص در برنامه اقتصادى ايفا مىكند. با بررسى آثار پرداخت زكات در بعد اجتماعى به اين نتيجه مىرسيم كه زكات، علاوه بر اينكه فقرا را از انزوا، گوشهگيرى، بدبينى، نااميدى و حس حقارت دور مىكند، موجب برادرى و دوستى در بين مسلمين شده و به واسطه حل مشكلات فقرا، بخشى از مفاسد اجتماعى را كه برخاسته از فقر حاكم بر جامعه است نيز از بين مىبرد. از آثار اجتماعى زكات مىتوان به موارد ذيل اشاره كرد: 1. دفع بلا از امت يكى از آثار اجتماعى زكات، دفع انواع بلاها و خطرات از امت است و شايد بتوان بعضى از بلاها را ناشى از عدم توجه به اين واجب الهى دانست؛ چنانكه امام صادقعليهالسلام مىفرمايند: «اِنَّ اللَّهَ لَيَدْفَعُ لِمَنْ يُزَكِّى مِنْ شِيعَتِنا عَمَّنْ لا يُزَكِّى وَلَوْ اَجْمَعُوا عَلى تَرْكِ الزَّكاةِ لَهَلَكُوا؛(1) قطعاً خداوند به خاطر كسانى از شيعيان ما كه زكات مىدهند، [انواع بلاها و خطرات را] از سايرين نيز دفع مىكند و اگر همه پرداخت زكات را ترك مىكردند، نابود مىشدند.»
2. فقرزدايى يكى از مسائل مهم جامعه، وجود فقر و يكى از راههاى مبارزه با آن، پرداخت زكات و انفاق است. هدف اسلام از تشريع زكات، كم كردن فاصلههاى بين فقرا و اغنيا است. در همين راستا، روايات بسيارى از ائمه معصومينعليهمالسلام به ما رسيده كه مضمون همه آنها دستور به پرداخت زكات به فقرا تا سرحد بىنيازى آنان است و بدين طريق خواستار يك توازن اجتماعى در بين مسلمانان مىباشد. امام صادقعليهالسلام مىفرمايد: «اِنَّما وُضِعَتِ الزَّكاةُ اِخْتِباراً لِلْاَغْنِياءِ وَمَعُونَةً لِلْفُقَراءِ وَلَوْ اَنَّ النَّاسَ اَدَّوْا زَكاةَ اَمْوالِهِمْ ما بَقِىَ مُسْلِمٌ فَقِيراً مُحْتاجاً وَلَاسْتَغْنى بِما فَرَضَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ لَهُ وَاِنَّ النَّاسَ ما افْتَقَرُوا وَلَا احْتاجُوا وَلا جاعُوا وَلا عَرُوا اِلَّا بِذُنُوبِ الْاَغْنِياءِ؛(2) زكات به منظور آزمودن توانگران و كمك به مستمندان وضع شده است. اگر مردم زكات اموال خود را مىپرداختند، هيچ مسلمانى، فقير و نيازمند نمىماند و به سبب آنچه خداوند عزّ وجل براى او واجب كرده است، بىنياز مىشد. مردم، فقير و نيازمند و گرسنه و برهنه نشدند، مگر به سبب گناهان ثروتمندان.» صرف نظر از اينكه زكات دور كننده فقر از جامعه اسلامى است، مفاسدى را كه گريبانگير جامعه است نيز كاهش مىدهد، چرا كه هم ازدياد سرمايه، زمينه ساز فساد است و هم فقر ممكن است زمينه مفاسد اجتماعى مثل وقوع سرقت، دريافت رشوه، خيانت و امثال آن را فراهم آورد كه زكات، از راههاى تعديل كننده ثروت و از بين برنده بسيارى از مفاسد مىباشد. آرى، اغنيا مىتوانند عقل و لياقت مال خود را در يكى از اين دو راه بيازمايند: الف. ثروت خود را صرف هزينه تجملات و خريد وسايلى كه موجبات تفاخر بر ديگران را فراهم مىكند بنمايند و منفور خلق و خالق شوند. ب. و يا با پرداخت بخشى از سرمايه خود، در راه نجات انسانها در بعد مادّى و معنوى سهيم باشند و با دادن حقوق الهى محبوب خالق شوند. آنچه مسلّم و بديهى است، اين است كه راه دوم با عقل و منطق سازگارتر و در نظر عرف پسنديدهتر است؛ به همين خاطر است كه در روايت فوق، زكات، وسيله آزمايش اغنيا معرفى شده است. قرآن كريم نيز در آيه 141 سوره انعام با صراحت اعلام مىدارد كه همه محصولات يك كشتزار، باغ يا نخلستان، براى مصرف شخصى نيست و در آن حقى براى فقرا و مساكين منظور شده است. «وَ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشاتٍ وَ غَيْرَ مَعْرُوشاتٍ وَ النَّخْلَ وَ الزَّرْعَ مُخْتَلِفاً أُكُلُهُ وَ الزَّيْتُونَ وَ الرُّمَّانَ مُتَشابِهاً وَ غَيْرَ مُتَشابِهٍ كُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذا أَثْمَرَ وَ آتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصادِهِ وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ»؛(3) «اوست كه باغهاى معروش (باغهايى كه درختانش روى داربستها قرار دارد) و باغهاى غيرمعروش را آفريد. همچنين نخل و انواع زراعت را كه از نظر طعم و ميوه با هم متفاوتند. و [نيز ]درخت زيتون و اَنار را، كه از جهتى با هم شبيه و از جهتى تفاوت دارند. از ميوه آن وقتى به ثمر مىرسد، بخوريد و حق آن را به هنگام درو، بپردازيد و اسراف نكنيد كه خداوند مسرفان را دوست ندارد.»
در حقيقت، يكى از اهداف تشريع زكات، غير از پاكى روح از بخل، دنيا پرستى و مال دوستى، پرداخت حقوقى است كه اسلام در مال اغنيا قرار داده است.
3. تقويت بنيه دينى مردم همانطور كه اشاره شد، مصرف زكات، در مسائل اقتصادى صِرف خلاصه نمىشود؛ بلكه جامعيت آن باعث شده است تا در كليه امورى كه به نوعى موجب تقويت بنيههاى دينى دوستداران اهل بيتعليهمالسلام مىگردد نيز، مصرف شود كه ساخت مسجد، مدرسه، كتابخانه، انجام تبليغات اسلامى، انجام امور دينى، اصلاح و آشتى بين مسلمين، از جمله آنها است. امام على بن موسى الرضاعليهالسلام فرمود: «اِنَّ عِلَّةَ الزَّكاةِ مِنْ اَجْلِ قُوتِ الفُقَراء... وَالْمَعُونَةِ لَهُمْ عَلى اَمْرِ الدِّينِ؛(4) دليل پرداخت زكات، قوت فقرا،... و كمكرسانى به آنان در امور دينى [آنها ]است.»
آثار عدم پرداخت زكات همانگونه كه زكات موجب آثار و بركات فردى و اجتماعى است - كه به نمونههايى از آن اشاره شد - نپرداختن آن نيز آثار سوئى را بر فرد و جامعه بر جاى مىگذارد. آثار عدم پرداخت زكات را در يك تقسيم بندى كُلّى مىتوان به آثار دنيوى و اُخروى تقسيم كرد. الف. آثار دنيوى با بررسى آيات و رواياتى كه از طرف شارع مقدس اسلام و ائمه طاهرينعليهمالسلام به ما رسيده است، اين نكته به دست مىآيد كه بسيارى از اوامر و نواهى، رابطه مستقيم با زندگى دنيوى انسان در بعد فردى و اجتماعى دارد. بارها اين مسئله تجربه شده است كه انجام فعل حرام و يا ترك واجب، غير از عذاب اخروى، آثار خود را در اين دنيا نيز بر جاى گذارده است. اصولاً از ديدگاه اسلام اموالى كه مخلوط با حق ديگران بوده و حق اللّه (خمس و زكات) و حق الناس از آن جدا نگرديده است، اموالى نكبتبار است كه بدبختى، درد، رنج و عذاب را براى صاحب خود به همراه دارد؛ چنان كه پيغمبر خداصلىاللهعليهوآله فرمود: «مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مالٌ لا يُزَكّى؛(5) مالى كه زكات آن پرداخت نشده، ملعون و مورد نفرين است.» و نيز فرمود: «ما حَبَسَ عَبْدٌ زَكاةً فَزادَتْ فِى مالِهِ؛(6) ممكن نيست بندهاى زكات مالش را حبس كند؛ اما مال او فزونى [واقعى] پيدا كند.» در حقيقت، يكى از اهداف تشريع زكات، غير از پاكى روح از بخل، دنيا پرستى و مال دوستى، پرداخت حقوقى است كه اسلام در مال اغنيا قرار داده است. و عدم پرداخت آن، آثار سوئى را به همراه دارد كه به برخى از آن اشاره مىشود: 1. تلف شدن اموال همانطور كه پرداخت زكات موجب بركت و ازدياد رزق مىشود و ائمه معصومينعليهمالسلام كم نشدن مال زكات داده شده را تضمين كردهاند، در مقابل، يكى از دلايل تلف شدن اموال به واسطه حوادث طبيعى و غير آن را عدم پرداخت زكات دانستهاند. امام صادقعليهالسلام مىفرمايند: «ما ضاعَ مالٌ فِى بَرٍّ وَلا بَحْرٍ اِلَّا بِتَضْيِيعِ الزَّكاةِ؛(7) هيچ مالى در خشكى و در دريا ضايع و تلف نمىشود، مگر به خاطر آنكه زكات آن تضييع شده باشد.» سؤالى كه در اينجا مطرح مىشود، اين است كه چرا عدهاى با اينكه در پرداخت حقوق الهى كوتاهى مىكنند، نه تنها از ثروتشان كاسته نمىشود، بلكه همواره بر آن افزوده مىگردد؟! پاسخ اين است كه اوّلاً، خداوند متعال وسايل ارشاد و هدايت تمام بندگان خود را فراهم ساخته و توسط پيامبران و ائمه طاهرينعليهمالسلام با آنان اتمام حجت كرده است. حال اگر در گمراهى خويش باقى ماندند و همچنان به هتك حرمت خدا پرداختند و مقررات و دستورات الهى را ناچيز انگاشتند، آنها را به خويشتن واگذارده، به وسيله مال و اولاد زياد، آنان را در ناز و نعمت و خوشى قرار مىدهد و در عالم آخرت به عذاب سختى گرفتارشان مىكند؛ چنان كه قرآن كريم مىفرمايد: «وَلَا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ أَنَّمَا نُمْلِى لَهُمْ خَيْرٌ لِاَّنفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِى لَهُمْ لِيَزْدَادُواْ إِثْمًا وَلَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ »؛(8) «آنها كه كافر شدند [و راه طغيان پيش گرفتند ]تصور نكنند اگر به آنها مهلت مىدهيم برايشان بهتر است. ما به آنها مهلت مىدهيم فقط براى اينكه بر گناهان خود بيفزايند و براى آنها عذاب خوار كنندهاى [آماده شده] است.» ثانياً، اگر چه برخى از افرادى كه فقط به فكر زر اندوزى بوده و به حقوقى كه خداوند بر آنها واجب كرده توجهى نمىكنند، در ظاهر در ناز و نعمت و خوشگذرانى مشغولاند، ولى باطنى پر از اضطراب آنها را احاطه كرده است و حتى نمىتوانند يك شب را با آرامش به صبح رسانند.
2. كمبود و قحطى و بىبركتى رسول خداصلىاللهعليهوآله وسلم مىفرمايند: «اذا مُنِعَتِ الزَّكوةُ مُنِعَتِ الْاَرْضُ بَرَكاتِها؛(9) هر گاه زكات پرداخت نشود، زمين از بركاتش بازداشته مىشود.» و نيز در جايى ديگر مىفرمايد: «لا تَزالُ اُمَّتِى بِخَيْرٍ ما تَحابُّوا... وَاَقامُوا الصَّلوةَ وَآتَوُ الزَّكوةَ فَاِذا لَمْ يَفْعَلُوا ذلِكَ ابْتُلُوا بِالْقَحْطِ وَالسِّنِينَ؛(10) امت من تا مادامى كه يكديگر را دوست بدارند... و نماز را به پا دارند و زكات را بپردازند، در خير و سعادت به سر مىبرند؛ ولى اگر اينها را انجام ندهند، گرفتار قحطى و خشكسالى مىشوند.» امام باقرعليهالسلام نيز مىفرمايد: «اِذا مَنَعُوا الزَّكاةَ مَنَعَتِ الْاَرْضُ بَرَكَتَها مِنَ الزَّرْعِ وَالثِّمارِ وَالْمَعادِنِ كُلَّها؛(11) اگر زكات را پرداخت نكنند، زمين بركتش را از كشاورزى و ميوهها و معادن بر مىدارد.»
3. محروم شدن از رحمت همانگونه كه قرآن پرداخت زكات را موجب جلب رحمت الهى بر مىشمرد، در مقابل، عدم پرداخت اين فريضه موجب دورى از رحمت الهى خواهد شد، چنان كه امام صادقعليهالسلام مىفرمايد: «حَقِيقٌ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ اَنْ يَمْنَعَ رَحْمَتَهُ مَنْ مَنَعَ حَقَّ اللَّهِ فِى مالِهِ؛(12) كسى كه حق خدا در مالش را نپردازد، سزاوار است كه خداوند رحمت خود را از او دريغ كند.»
4. هزينه شدن مال در راه باطل امام صادقعليهالسلام مىفرمايد: «ما مِنْ رَجُلٍ يَمْنَعُ دِرْهَماً فِى حَقِّهِ اِلَّا اَنْفَقَ اِثْنَيْنِ فِى غَيْرِ حَقِّهِ؛(13) كسى كه مال خود را در راه حقش [و اطاعت خدا] صرف نكند، دو برابر آن را در راه معصيت خداوند هزينه مىكند.» و در روايتى ديگر مىخوانيم: «مَنْ مَنَعَ حَقّاً لِلَّهِ عَزَّ وَجَلَّ اَنْفَقَ فِى باطِلٍ مِثْلَيْهِ؛(14) كسى كه حق خدا را نپردازد [و در راه حق، مال خود را صرف نكند]، دو برابر آن مقدار را در راه باطل صرف خواهد كرد.»
5. عدم قبولى نماز چنان كه قبلاً نيز اشاره شد، در اسلام نماز و زكات با يكديگر قرين و پيوسته بوده و طبق آيات و روايات متعددى قبولى تمام اعمال وابسته به قبولى نماز است و قبولى نماز وابسته به پرداخت زكات مىباشد. رسول خداصلىاللهعليهوآله فرمود: «فَاِنْ بَخِلَ بِزَكاتِهِ وَلَمْ يُؤَدِّها اُمِرَ بِالصَّلوةِ فَرُدَّتْ اِلَيْهِ وَلُفَّتْ كَما يُلَفُّ الثَّوْبُ الْخَلْقُ ثُمَّ يُضْرَبُ بِها وَجْهُهُ»؛(15) «كسى كه در پرداخت زكات بخل ورزد و آن را ادا نكند، به نمازش امر شده و به او برگردانده مىشود و مانند لباس كهنه پيچيده و به صورتش زده مىشود.» آن حضرت در خطبه وداع فرمود: «اَيُّهَا النَّاسُ اَدُّوا زَكاةَ اَمْوالِكُمْ فَمَنْ لا يُزَكِّى لا صَلاةَ لَهُ وَمَنْ لا صَلاةَ لَهُ لا دِينَ لَهُ وَمَنْ لا دِينَ لَهُ لا حَجَّ وَلا جِهادَ لَهُ؛(16) اى مردم! زكات اموالتان را بپردازيد؛ زيرا كسى كه زكات نپردازد، نماز او مورد قبول نخواهد بود و كسى كه نمازش مورد قبول نباشد، دين ندارد و كسى كه دين ندارد، حج و جهادى برايش نيست [و از او قبول نمىشود.]»
6. استحقاق اخراج از مسجد اهميت مسئله زكات به حدى است كه اسلام مانع زكات را كافر به آخرت(17)، منافق(18)، همرديف رباخوار(19) و كار او را موجب شرك به خدا(20) معرفى كرده و موجب مىشود تا رسول خداصلىاللهعليهوآله تعدادى را به خاطر عدم پرداخت زكات از مسجد بيرون كند؛ چنانكه امام باقرعليهالسلام مىفرمايد: «بَيْنا رَسُولُ اللَّهِصلىاللهعليهوآله فِى الْمَسْجِدِ اِذْ قالَ قُمْ يا فُلانُ قُمْ يا فُلانُ قُمْ يا فُلانُ حَتّى اَخْرَجَ خَمْسَةَ نَفَرٍ فَقالَ اخْرُجُوا مِنْ مَسْجِدِنا لا تُصَلُّوا فِيهِ وَاَنْتُمْ لا تُزَكُّونَ؛(21) روزى در مسجد، پيامبر اكرمصلىاللهعليهوآله فرمود: بلند شو اى فلانى، بلند شو اى فلانى و تا پنج نفر را [از بين جماعت] بيرون آورد. سپس فرمود: از مسجد ما خارج شويد و تا وقتى زكات نمىپردازيد در آن نماز نخوانيد.»
ب. آثار اخروى عدم پرداخت زكات علاوه بر آثار دنيوى كه گفته شد، آثار اُخروى را نيز در پى دارد كه به برخى از آنها اشاره مىكنيم: 1. عذاب دردناك يكى از مسلّمات دين اسلام، وجوب پرداخت زكات طبق شرايطى كه در كتب فقهى ذكر شده است، مىباشد. و ترك آن از گناهان كبيره محسوب مىشود؛ چنانكه در روايات متعددى به آيات 35 - 34 سوره توبه استدلال شده كه خداوند مىفرمايد: «... الَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا يُنْفِقُونَها فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِيمٍ * يَوْمَ يُحْمى عَلَيْها فِي نارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوى بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ هذا ما كَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ فَذُوقُوا ما كُنْتُمْ تَكْنِزُونَ»؛ «...كسانى كه گنج مىاندوزند و طلا و نقره را ذخيره مىكنند و آن را در راه خدا انفاق نمىكنند، پس ايشان را به عذاب دردناكى بشارت ده. روزى كه حرارت داده مىشود به آن مالها [و در آتش جهنم سرخ كرده مىشود]، پس پيشانيها [كه در وقت ديدن فقرا گره زده و روترش مىكردند] و پهلوها و پشتهايشان را داغ مىكنند [و به آنها مىگويند:] اين همان مالهايى است كه براى خود ذخيره كردهايد؛ پس بچشيد چيزى را كه براى خود اندوختهايد.» اين آيات مبارك كه مورد استدلال ائمه معصومينعليهمالسلام نيز قرار گرفته، صريحاً ثروت اندوزى و گنجينهسازى اموال را تحريم كرده و به مسلمانان دستور مىدهد كه مقدارى از اموال خويش را در راه خدا انفاق كرده و از اندوختن و ذخيره كردن آن به شدّت بپرهيزيد كه در غير اين صورت، بايد منتظر عذاب دردناكى باشيد. (22) آنچه از روايات معصومينعليهمالسلام استنباط مىشود، آن است كه مراد از «كنز» كه در آيه شريفه آمده است، هر مالى است كه زكات و ساير حقوق واجب آن پرداخت نشده باشد؛ چنانكه امام رضاعليهالسلام مىفرمايد: «لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ «وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلاَ يُنْفِقُونَهَا» قَالَ رَسُولُ اللّهُصلىاللهعليهوآله كُلُّ مَالٍ يُؤَدّى زَكَاتُهُ فَلَيْسَ بِكَنْزٍ وَاِنْ كَانَ تَحْتَ سَبْعِينَ اَرَضِينَ وَكُلُّ مَالٍ لاَ يُؤَدّى زَكَاتُهُ فَهُوَ كَنْزٌ وَاِنْ كَانَ فَوْقَ الْآرْضَ؛(23) زمانى كه اين آيه شريفه كه مىفرمايد: «و كسانى كه گنج مىاندوزند و طلا و نقره ذخيره مىكنند و آن را در راه خدا انفاق نمىكنند» نازل شد، رسول خداصلىاللهعليهوآله فرمود: هر مالى كه زكاتش پرداخت شده باشد، كنز (گنج) محسوب نمىشود؛ اگر چه در اعماق زمين باشد. و هر مالى كه زكاتش داده نشده باشد، كنز ناميده مىشود؛ اگر چه در روى زمين باشد.» همچنين شايد علت داغنهادن بر پيشانى، پهلو و پشت كه در آيه 35 سوره توبه به آن تصريح شده است، اشاره به آن ثروتمندانى باشد كه از اداى حقّ فقرا و مستمندان دورى مىكنند، در برخورد با آنان، صورت و پيشانى در هم كشيده و از نشستن كنار آنها ابا دارند و وقتى با آنان برخورد مىكنند، پشت به آنها كرده و آنها را مورد تحقير و بىمهرى قرار مىدهند. امام باقرعليهالسلام مىفرمايد: «مَا مِنْ عَبْدٍ مَنَعَ مِنْ زَكَاةِ مَالِهِ شَيْئاً اِلاَّ جَعَلَ اللّهُ لَهُ ذَلِكَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ثُعْبَاناً مِنْ نَارٍ يُطَوَّقُ فِى عُنُقِهِ يَنْهَشُ مِنْ لَحْمِهِ حَتَّى يَفْرُغَ مِنَ الْحِسَابِ وَهُوَ قَوْلُ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ «سَيُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُوا بِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ»؛(24) بندهاى نيست كه زكات مالش را نپردازد، مگر آنكه در روز قيامت خداوند آن زكات را [كه بر عهده او است] به صورت مار بزرگ آتشينى در آورده و به گردنش انداخته مىشود و آن مار آتشين به گزيدن گوشت او مىپردازد تا خداوند از كار حساب [بندگان خود] فراغت يابد. و اين است معنى كلام خداوند عزيز و جليل كه مىفرمايد: "به زودى در روز قيامت آنچه در بخشيدنش بخل مىورزيدند، همانند طوقى به گردنشان مىافكنند."» گنج را از دل برون كن مال را بفكن ز چشم مال تو مارست در معنا و گنجت اژدها
2. در زمره كفّار قرار گرفتن كسى كه در پرداخت زكات كوتاهى مىكند، هنگام مرگ، مسلمان از دنيا نمىرود. امام صادقعليهالسلام مىفرمايد: «مَنْ مَنَعَ قَيرَاطاً مِنَ الزَّكَاةِ فَلْيَمُتْ اِنْ شَاءَ يَهُودِيّاً اَوْ نَصْرَانِيّاً؛(25) كسى كه به مقدار قيراطى (يك پنجم گرم) از زكات را ندهد، پس بايد به دين يهودى يا دين نصارا بميرد.» همچنين آن بزرگوار مىفرمايد: «مَنْ مَنَعَ قِيرَاطاً مِنَ الزَّكَاةِ فَلَيْسَ بِمُؤْمِنٍ وَلاَ مُسْلِمٍ وَسَأَلَ الرَّجْعَةَ عِنْدَ الْمَوْتِ وَهُوَ قَوْلُ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ: «حَتَّى اِذَا جَاءَ اَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّى اَعْمَلُ صَالِحاً فِيمَا تَرَكْتُ»؛(26) كسى كه به مقدار قيراطى از زكات را نپردازد، نه مؤمن است و نه مسلمان و به هنگام مرگ آرزو مىكند كه او را بازگردانند [تا خود را از عذاب دوزخ برهاند] و اين همان كلام خداوند است كه مىفرمايد: "وقتى زمان مرگ يكى از آنها فرا مىرسد، مىگويد: پروردگارا! من را بازگردانيد، شايد در آنچه ترك كردهام [و كوتاهى نمودم ]عمل صالحى انجام دهم."»
نكاتى در مورد پرداخت زكات الف. پرداخت زكات واجب، شامل غلات چهارگانه (گندم، جو، خرما، كشمش)، دام (شتر، گاو، گوسفند) و درصد معيّنى از نقدين (طلا و نقره مسكوك) مىشود. ب. جهت كسب پاداش، علاوه بر انجام وظيفه، پرداخت زكات بايد برخاسته از رضايت قلبى و طيب خاطر باشد؛ چنانكه رسول خداصلىاللهعليهوآله فرمود: «فَاِنَّ مَنْ اَعْطَى زَكَاةَ مَالِهِ طَيِّبَةً بِهَا نَفْسُهُ اَعْطَاهُ اللّهُ بِكُلِّ حَبَّةٍ مِنْهَا قَصْراً فِى الْجَنَّةِ مِنْ ذَهَبٍ وَقَصْراً مِنْ فِضَّةٍ؛(27)هر كس زكات مال خود را با طيب نفس بپردازد، خداوند در مقابل هر دانه [گندم و جو و...] قصرى از طلا در بهشت و قصرى از نقره به او عطا مىفرمايد.» ج. اگر زكات به فقير داده شود، لازم است اين كار با كمال احترام صورت پذيرد تا او از گرفتن آن احساس حقارت نكند. دين اسلام به اندازهاى براى عزّت و آبروى انسان مؤمن احترام قائل است كه به زكاتدهنده اجازه مىدهد اگر مستحق، از گرفتن مالى با عنوان زكات شرمنده مىشود و امتناع مىكند، بدون آنكه اسمى از زكات ببرد، آن را با كمال احترام به او تقديم كند. ابن بصير مىگويد كه به امام باقرعليهالسلام گفتم: «مردى از اصحاب ما از گرفتن زكات حيا مىكند. [آيا مىتوانيم] زكات را به او بدهيم بدون آنكه اسمى از آن ببريم؟» امامعليهالسلام فرمود: «اَعْطِهِ وَلاَ تُسَمِّ لَهُ وَلاَ تُذِلُّ الْمُؤْمِنَ؛(28) زكات را به او بده؛ ولى نامى از آن مبر تا مؤمن ذليل و خوار نشود.»
د. از آنجايى كه زكات يكى از واجبات مىباشد، در نيّت آن قصد قربت امرى لازم است؛ اگر چه گفتن آن به گيرنده ضرورتى ندارد.
ه . سفارش اسلام بر اين است كه زكات به سرعت به دست افراد نيازمند برسد؛ چراكه سرعت در پرداخت زكات، عشق و علاقه فرد را نسبت به تكاليف الهى نشان مىدهد و در نتيجه، آبروى فقير به واسطه درخواست از ديگران از بين نمىرود و راه را به روى وسوسههاى شيطان و افراد بخيل و پيشآمد حوادثى كه ممكن است مانع پرداخت زكات شود، مىبندد. رسول خداصلىاللهعليهوآله به حضرت علىعليهالسلام مىفرمايد: «اِنَّ مِنْ اَخْلاَقِ الْمُؤْمِنِينَ يَا عَلِىّ اَلْمُسَارِعُونَ اِلَى الزَّكَاةِ؛(29) اى على! يكى از اخلاق مؤمنين، سرعت گرفتن بر يكديگر در پرداخت زكات است.»
و. اسلام تأكيد بسيارى بر اين نكته دارد كه زكات از مال مرغوب و اجناس دلپسند باشد. قرآن با اشاره بر اين مطلب مىفرمايد: «يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ أَنفِقُواْ مِن طَيِّبَتِ مَا كَسَبْتُمْ وَمِمَّآ أَخْرَجْنَا لَكُم مِّنَ الْأَرْضِ وَلَا تَيَمَّمُواْ الْخَبِيثَ مِنْهُ تُنفِقُونَ وَلَسْتُم بَِاخِذِيهِ إِلَّآ أَن تُغْمِضُواْ فِيهِ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ غَنِىٌّ حَمِيدٌ»؛(30) «اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از قسمتهاى پاكيزه اموالى كه [از طريق تجارت] به دست آوردهايد و از آنچه از زمين براى شما خارج ساختهايم، [مثل محصولات زراعى، منابع و معادن] انفاق كنيد و براى انفاق، به سراغ قسمتهاى ناپاك نرويد، در حالى كه خود شما [به هنگام پذيرش اموال] حاضر نيستيد آنها را بپذيريد، مگر از روى اغماض و كراهت. و بدانيد خداوند بىنياز و شايسته ستايش است.»
ز. در احاديث اسلامى، اقوام و خويشاوندان(31) - كه پرداخت نفقه بر آنها واجب نيست - ، كسانى كه از ديگران درخواست كمك نمىكنند و خجالت مىكشند،(32) طرفداران مكتب اهل بيتعليهمالسلام، و... در اولويت گرفتن زكات قرار دارند.
ح. با وجود اينكه گرفتن زكات از جمله وظايف حكومت اسلامى است، ولى اگر دولت در زمينه جمعآورى آن اقدام نكند، اغنيا همچنان بايد تعهد خويش را ادا كرده و آن را بپردازند؛ چرا كه پرداختن زكات غير از آثار فردى و اجتماعى، يك واجب الهى (همانند نماز و روزه) و نشانه سپاسگزارى از خداوند است.
نتيجه سخن اوّلاً: هرچه در اختيار انسان است و مايه پيشرفت مادّى او در دنيا به حساب مىآيد، همه دادههاى خداوند است: «وَمَا بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللّهِ»؛(33) «هر نعمتى كه شما بندگان داريد، همه از خدا است.» و وظيفه انسان، بهرهبردارى صحيح از آنها است. و در صورتى مىتواند شرط بندگى را عمل كند كه تكاليف الهى و از جمله آنها زكات را انجام دهد.
ثانياً: از كلمه زكات معناى «رشد و پاكيزگى» به دست مىآيد؛ پس نبايد خيال كرد كه پرداخت قسمتى از اموال يا درآمد، كاهش آنها را در پى دارد؛ بلكه حقيقت امر، افزايش كمّى يا كيفى سرمايههاى انسان است، چه به صورت مستقيم و چه غيرمستقيم؛ يعنى با جلوگيرى از آفات و بلايا.
ثالثاً: فراموش نكنيم كه اگر توفيقى در فعاليتهاى كشاورزى و اقتصادى به دست بيايد (مثل خودكفايى گندم)، در پرتو عمل به وظايف شرعى و ايمان و توكّل مؤمنانه است، نهفقط به خاطر ابزار پيشرفته يا بارش باران كافى و امثال آن. و كيست كه نداند باران را بايد خدا بفرستد و ابزار و اسباب را او فراهم نمايد.
1) كافى، كلينى، دار الكتب الاسلاميه، قم، 1365، چ چهارم، ج 2، ص 451. 2) من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 7. 3) توبه/ 103. 4) من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 8. 5) وسائل الشيعه، ج 9، ص 26. 6) همان. 7) همان، ص 28. 8) آل عمران/178. 9) وسائل الشيعه، ج 9، ص 26. 10) همان، ج 15، ص 254. 11) همان، ج 2، ص 374. 12) من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 7. 13) وسائل الشيعه، ج 9، ص 43. 14) همان. 15) بحار الانوار، ج 27، ص 188. 16) مستدرك الوسائل، ج 7، ص 11. 17) ر.ك: فصلت/6 و 7. 18) ر.ك: توبه/67. 19) ر.ك: مستدرك الوسائل، ج 7، ص 24. 20) ر.ك: همان. 21) وسائل الشيعه، ج 9، ص 23. 22) ر.ك: بحار الانوار، ج 70، ص 135 - 142. 23) وسائل الشيعه، ج 9، ص 30. 24) الكافى، ج 3، ص 504. 25) همان، ص 33. 26) من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 12. 27) مستدرك الوسائل، ج 7، ص 10. 28) من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 13. 29) بحار الانوار، ج 80، ص 207. 30) بقره/ 267. 31) ر. ك: وسائل الشيعة، ج 9، ص 245. 32) ر. ك: الكافى، ج 3، ص 550. 33) نحل/ 53.