گناه و برخی آثار آن (2) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

گناه و برخی آثار آن (2) - نسخه متنی

محمدمهدى فجرى

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
گناه و برخي آثار آن (2)
آثار اجتماعى گناه
در احاديث متعدّد، عواملى مانند: ظلم و گناه، سبب تغيير نعمتهاى الهى به حساب آمده‏اند؛ چنان‏كه بازگشت از گناه و انحراف و حركت در مسير حق، سبب سرازير شدن انواع نعمتهاى پروردگار است...
محمد مهدي فجري
اشاره:
در شماره قبل، بحث از ماهيّت گناه و آثار فردي آن به ميان آمد و در ادامه آثار اجتماعي گناه را مورد بررسي قرار مي دهيم.
آثار اجتماعى گناه
آنچه از قرآن و فرموده هاى معصومان عليهم السلام به ما رسيده، آن است كه حتي آثار گناهان فردي، جامعه را نيز در برمى گيرد. استاد شهيد مطهرى رحمه الله در تبيين اثر گناه فرد بر جامعه مى فرمايد:
«اجتماع روى فرد اثر مى گذارد و فرد روى اجتماع. واقعاً مجموعش يك واحد است، خودش روح دارد، عمر دارد. اين، يك مطلب عجيبى است كه البته كسى كه اين را خوب استنباط كرده و پرورانده است، علامه طباطبايى است. ايشان در كمال وضوح از قرآن استنباط مى كند كه قرآن براى اجتماع، شخصيت قائل است. براى اجتماع عمر قائل است: «وَلِكُلِ ّ أُمَّه أَجَلٌ فَإِذَا جَآءَ أَجَلُهُمْ لَا يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَه وَلَا يَسْتَقْدِمُونَ»1همچنين، براى اجتماع، بيمارى و سلامت قائل است، براى اجتماع سعادت و شقاوت قائل است، براى اجتماع شركت در مسئوليت قائل است.
گاهى افرادى مى پرسند چرا اگر [اكثريت ] يك قومى گناه كرده اند، اقليت صالحى هم كه در ميان آن قوم است به عذاب آن قوم معذب مى شوند؟ نمى دانند که افراد اجتماع، حکم اعضاي يک پيکر را دارند. وقتي که در عضوي از يک پيکر سرطان پيدا بشود، اعضاي ديگر نمي توانند بگويند چرا ما هم بايد از بين برويم. به همان دليل كه شما با يكديگر اتصال و هم ريشگى و پيوند داريد و به همان دليل كه از سعادت او بهره مند هستيد، به همان دليل از بدبختى او هم بايد در اجتماع متضرر باشيد. فقط آن دنيا است كه دنياى جدايى است. در اين دنيا افراد اجتماع واقعاً به يكديگر متصل اند و واقعاً در ناخوشى و خوشى يكديگر شريك اند و واقعاً در عذاب و سعادتِ يكديگر شريك هستند.
در اين دنيا قانون و قاعده علمى هم ايجاب مى كند كه اگر جناحى از اجتماع، آن قدر فاسد شد كه توانست بلايى را به سوى اجتماع بكشد، اين بلا شامل افراد ديگر هم مى شود و سالم و ناسالم را با هم مى گيرد. در اين دنيا، تر و خشك با هم مى سوزند، منتها از نظر آنها كه به اصطلاح خشك اند، يعنى آماده سوختن هستند، عذاب الهى است و شايد در آن دنيا هم دنباله داشته باشد؛ ولى از نظر آنها كه استحقاق نداشته اند، مصيبت و ابتلا است و در آن دنيا به آنها اجر داده مى شود.» 2 بنابر اين، سخن كسانى كه گناه را مربوط به خويش دانسته و از امر به معروف و نهى از منكر به خشم مى آيند، خارج از منطق است؛ چرا كه عقل و منطق حكم مى كند آلودگى فرد، خواسته يا ناخواسته، جامعه را نيز آلوده مى كند.

برخى آثار اجتماعى نافرمانى خداوند عبارت اند از:
1. خشكسالى و نباريدن باران
طبق روايات متعدد از ائمه اطهار عليهم السلام، يكى از كردارهايى كه باعث نازل نشدن باران مى شود، نپرداختن زكات است؛ چنان كه رسول خدا صلي الله عليه وآله فرمود: «خَمْسٌ إِنْ أَدْرَكْتُمُوهُنَّ فَتَعَوَّذُوا بِاللَّهِ مِنْهُنَّ لَمْ تَظْهَرِ الْفَاحِشَه فِي قَوْمٍ قَطُّ حَتَّى يُعْلِنُوهَا إِلَّا ظَهَرَ فِيهِمُ الطَّاعُونُ وَ الْأَوْجَاعُ الَّتِي لَمْ تَكُنْ فِي أَسْلَافِهِمُ الَّذِينَ مَضَوْا وَ لَمْ يَنْقُصُوا الْمِكْيَالَ وَ الْمِيزَانَ إِلَّا أُخِذُوا بِالسِّنِينَ وَ شِدَّه الْمَئُونَه وَ جَوْرِ السُّلْطَانِ وَ لَمْ يَمْنَعُوا الزَّكَاه إِلَّا مُنِعُوا الْقَطْرَ مِنَ السَّمَاءِ وَ لَوْ لَا الْبَهَائِمُ لَمْ يُمْطَرُوا وَ لَمْ يَنْقُضُوا عَهْدَ اللَّهِ وَ عَهْدَ رَسُولِهِ إِلَّا سَلَّطَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ عَدُوَّهُمْ وَ أَخَذُوا بَعْضَ مَا فِي أَيْدِيهِمْ وَ لَمْ يَحْكُمُوا بِغَيْرِ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا جَعَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بَأْسَهُمْ بَيْنَهُمْ؛3 پنج چيز است كه اگر به آنها برخورد كرديد از آنها به خدا پناه بريد: هرگز در مردمي زنا پيدا نشود که آن را آشکار کنند؛ جز اينکه در ايشان طاعون و دردهايي که در گذشتگان آنها سابقه نداشته پديدار شود و از پيمانه و ترازو کم نگذارند، جز اينکه به قحطي و سختي مخارج زندگي و ستم سلطان گرفتار شوند، و از دادن زکات منع نكنند؛ جز اينكه آمدن باران آسمان بر آنها ممنوع شود و اگر به سبب چهار پايان نبود، هيچ باران بر آنها نبارد. و عهد و پيمان خدا و رسول خدا صلي الله عليه وآله را نشکنند مگر آنکه دشمنانشان بر آنها مسلط شوند و بخشي از آنچه در دست آنهاست، بگيرند و حکم به غير آنچه خدا نازل کرده است نکنند مگر آنکه خداوند عزيز و جليل، سختي و شدت را در بين آنها قرار دهد.»
امام باقر عليه السلام نيز مى فرمايد: «اَما اِنَّهُ لَيْسَ مِنْ سَنَه اَقَلَّ مَطَراً مِنْ سَنَه وَلَكِنَّ اللَّهَ يَضَعُهُ حَيْثُ يَشاءُ اِنَّ اللَّهَ جَلَّ جَلالَهُ اِذا عَمِلَ قَوْمٌ بِالْمَعاصِى صَرَفَ عَنْهُ ما كانَ قَدَّرَ لَهُمْ مِنَ الْمَطَرِ فِى تِلْكَ السَّنَه اِلَى غَيْرِهِمْ وَاِلى الْفَيافِى وَالْبِحارِ وَالْجِبالِ وَاِنَّ اللَّهَ لَيُعَذِّبُ الْجُعَلَ فِى حُجْرِها بِحَبْسِ الْمَطَرِ عَنِ الْاَرضِ الَّتِى هِىَ بِمَحَلَّتِها لِخَطايا مَنْ بِحَضْرَتِها وَقَدْ جَعَلَ اللَّهُ لَها السَّبِيلَ اِلى مَسْلَكٍ سِوَى مَحَلَّه اَهْلِ الْمَعاصِى قالَ ثُمَّ قالَ اَبُو جَعْفَرٍ عليه السلام فَاعْتَبِرُوا يا اُولِى الْاَبْصار؛4 سالى از سالى كم باران تر نيست؛ ولى خدا آن را هر جا خواهد ببارد، به راستى چون مردمى نافرمانى كنند، خداى جل جلاله آنچه باران براى آنها مقدر است در آن سال براى ديگران و به بيابانها و دريا و كوه مى فرستد. به راستى خدا جُعَل (سوسک سرگين غلطان) را در سوراخش به خطاى كسانى كه در محل اويند با نباريدن باران در زميني که او قرار دارد، عذاب مي كند؛ چون خداوند برايش راه را باز گذاشته که به محل ديگرى برود كه اهل معصيت نباشند. سپس امام پنجم عليه السلام فرمود: اى صاحبان بصيرت! عبرت بگيريد.»

2. نزول بلا و آفات
گناه، باعث نزول بلا و آفات براى فرد و جامعه مى شود و چنانچه پيش تر گفته شد، معاصى جديد در جامعه، بلا و آفات و گرفتاريهاى جديدي را به همراه خواهد داشت. بيماريهاى جديدى مثل: ايدز، گسترش مواد مخدر جديد، افزايش فوت ناگهانى؛ به ويژه در جوانان، افزايش بيش از حد بيماريهاى روحى و روانى و... به نوعى اثرات وضعى گناهان جديد است.
امام صادق عليه السلام فرمودند: «تَعَوَّذُوا بِاللهِ مِنْ سَطَوَاتِ اللّهِ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ قَالَ قُلْتُ لَهُ وَمَا سَطَوَاتُ اللّهِ قَالَ الْاَخْذُ عَلَى الْمَعَاصِى؛5 همواره از غلبه و چيرگي خدا در روز و شب، به خدا پناه ببريد از ايشان سؤال شد که غلبه خدا چيست؟ فرمود: مؤاخذه و عذاب بر گناهان.»

3. تغيير نعمتهاى الهى
در قرآن كريم يكى از آثار گناه، تغيير نعمتهاى الهى، معرفى شده است؛ چنان كه در سوره انفال مى خوانيم: «ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّرًا نِّعْمَه أَنْعَمَهَا عَلَى قَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ»؛6 «اين، براى آن است كه خداوند، هيچ نعمتى را كه به گروهى داده، تغيير نمى دهد؛ جز آنكه آنها خودشان را تغيير دهند و خداوند، شنوا و داناست.»
در احاديث متعدّد، عواملى مانند: ظلم و گناه، سبب تغيير نعمتهاى الهى به حساب آمده اند؛ چنان كه بازگشت از گناه و انحراف و حركت در مسير حق، سبب سرازير شدن انواع نعمتهاى پروردگار است. 7
گناهان و ستمها، انسان را از لياقت بهره ورى از لطف خداوند دور مى كند؛ چنان كه حضرت على عليه السلام در خطبه قاصعه بدان اشاره كرده است و در دعاى كميل مى خوانيم: «اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِىِ الذُّنُوبَ الَّتِى تُغَيِّرُ النِّعَمْ... .»
در اين دنيا قانون و قاعده علمى هم ايجاب مى كند كه اگر جناحى از اجتماع، آن قدر فاسد شد كه توانست بلايى را به سوى اجتماع بكشد، اين بلا شامل افراد ديگر هم مى شود و سالم و ناسالم را با هم مى گيرد
در نامه حضرت على عليه السلام به مالك اشتر مى خوانيم: «لَيْسَ شَى ءٌ اُدْعَى اِلَى تَغْيِيرِ نِعْمَه اللّهِ وَتَعْجِيلِ نِقْمَتِهِ مِنْ اِقَامَه عَلَى ظُلْم؛8 هيچ چيز مانند ظلم و ستم، موجب تغيير نعمت خداوند و تعجيل در فرود آمدن بلا و نعمتش نمي شود.»


يكى از دستورهاى دين مبين اسلام آن است كه براى پايان دادن به بدبختيها و ناكاميها بايد دست به انقلابى از درون بزنيم، يك انقلاب فكرى و فرهنگى، يك انقلاب ايمانى و اخلاقى، و به هنگام گرفتارى در چنگال بدبختيها بايد بى درنگ به جستجوى نقطه هاى ضعف خويشتن بپردازيم، و آنها را با آب توبه و بازگشت به سوى حق، از دامان روح و جان خود بشوييم تا در پرتو آن بتوانيم ناكاميها و شكستها را به پيروزى مبدل سازيم؛ نه اينكه اين نقطه هاى ضعف كه عوامل شكست است، در زير پوششهاى خودخواهى مكتوم بماند و به جستجوى عوامل شكست در بيرون جامعه بگرديم و خود در بيراهه ها سرگردان بمانيم.


خداوند متعال در سوره مباركه رعد يكى از قوانين كلى و عمومى الهى را بيان مى كند؛ چنان كه مى فرمايد: «إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ»؛9 «خداوند، سرنوشت هيچ قوم (و ملّتى) را تغيير نمى دهد؛ مگر آنكه آنان، آنچه را در خودشان است، تغيير دهند.»
آنچه دراين آيه آمد، قانونى سرنوشت ساز و حركت آفرين و هشداردهنده است. اين قانون كه يكى از پايه هاى اساسى جهان بينى و جامعه شناسى در اسلام است، به ما مى گويد مقدّرات شما قبل از هر چيز و هر كس در دست خود شما است، و هرگونه دگرگونى در خوشبختى و بدبختى اقوام در درجه اوّل به خود شما بازگشت مى كند.
شانس، طالع، اقبال، تصادف، تأثير اوضاع فلكى و مانند اينها هيچ كدام پايه و اساس ندارد. مهم آن است كه ملتى خود بخواهد سربلند، سرفراز، پيروز و پيشرو باشد، و يا به عكس، خودش به ذلت و زبونى و شكت، تن در دهد؛ حتى لطف خداوند يا مجازات او، بى مقدمه، دامان هيچ ملتى را نخواهد گرفت؛ بلكه اين اراده و خواست ملتها و تغييرات درونى آنهاست كه ايشان را مستحق لطف يا مستوجب عذاب خدا مى سازد.
يكى از دستورهاى دين مبين اسلام آن است كه براى پايان دادن به بدبختيها و ناكاميها بايد دست به انقلابى از درون بزنيم، يك انقلاب فكرى و فرهنگى، يك انقلاب ايمانى و اخلاقى، و به هنگام گرفتارى در چنگال بدبختيها بايد بى درنگ به جستجوى نقطه هاى ضعف خويشتن بپردازيم، و آنها را با آب توبه و بازگشت به سوى حق، از دامان روح و جان خود بشوييم تا در پرتو آن بتوانيم ناكاميها و شكستها را به پيروزى مبدل سازيم؛ نه اينكه اين نقطه هاى ضعف كه عوامل شكست است، در زير پوششهاى خودخواهى مكتوم بماند و به جستجوى عوامل شكست در بيرون جامعه بگرديم و خود در بيراهه ها سرگردان بمانيم. 10

5. فساد در جامعه
بدون شك، هر كار خلافى در وضع جامعه و از طريق آن در وضع افراد اثر مى گذارد، و باعث نوعى فساد در سازمان اجتماعى مى شود. گناه و كار خلاف و قانون شكنى، همانند يك غذاى ناسالم و مسموم است كه در سازمان بدن انسان چه بخواهيم و چه نخواهيم تأثير نامطلوب خواهد گذارد، و انسان، گرفتار واكنش طبيعى آن مى شود. قرآن كريم مى فرمايد: «ظَهَرَ الْفَسَادُ فِى الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِى النَّاسِ لِيُذِيقَهُم بَعْضَ الَّذِى عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ»؛11 «فساد، در خشكى و دريا به سبب كارهايى كه مردم انجام داده اند، آشكار شده است. خدا مى خواهد نتيجه بعضى اعمالشان را به آنان بچشاند، شايد (به سوى حق) بازگردند.»
خلاصه آنكه بسيارى از مشكلات اجتماع ما ناشى از گناه و بى مبالاتيهايى است كه در سالهاى اخير با وسايل جديد و البته با تبليغات دشمنان در اختيار همگان، به ويژه جوانان قرار گرفته است.



بر مربيان و مبلّغان است تا طرز استفاده صحيح و شايسته از اين وسايل و ابزار را به همگان، به ويژه جوانان يادآور شوند، آنان را از عواقب گناهان شايع و جديد آگاه كنند، و راههاى جلب توجه و عنايت پروردگار را يادآور شوند؛12 چرا كه گسترش بدحجابى، دوستيهاى پسران و دختران و نيز استفاده مخرب و فاسدكننده از وسايلى همچون: موبايل، اينترنت و... جامعه را به انحطاط خواهد كشاند و خداوند متعال، وعده نداده است اين نعمت نظام اسلامى را براى هميشه حفظ كند؛ چنان كه طبق روايات متعددى از پيشوايان معصوم عليهم السلام برخى گناهان، باعث تسلط اشرار و ستمگران بر جامعه است.
امام باقر عليه السلام مى فرمايد: «وَجَدْنا فِى كِتابِ رَسُولِ اللَّهِ صلي الله عليه وآله اِذا ظَهَرَ الزِّنا مِنْ بَعْدِى كَثُرَ مَوْتُ الْفَجْاَه وَاِذا طُفِّفَ الْمِكْيالُ وَالْمِيزانُ اَخَذَهُمُ اللَّهُ بِالسِّنِينَ وَالنَّقْصِ وَاِذا مَنَعُوا الزَّكاه مَنَعَتِ الْاَرْضُ بَرَكَتَها مِنَ الزَّرْعِ وَالثِّمارِ وَالْمَعادِنِ كُلَّها وَاِذا جارُوا فِى الْاَحْكامِ تَعاوَنُوا عَلَى الظُّلْمِ وَالْعُدْوانِ وَاِذا نَقَضُوا الْعَهْدَ سَلَّطَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ عَدُوَّهُمْ وَاِذا قَطَّعُو الْاَرْحامَ جُعِلَتِ الْاَمْوالُ فِى اَيْدِى الْاَشْرَارِ وَاِذا لَمْ يَاْمُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَلَمْ يَنْهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَلَمْ يَتَّبِعُوا الْاَخْيارَ مِنْ اَهْلِ بَيْتِى سَلَّطَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ شِرارَهُمْ فَيَدْعُوا خِيارُهُمْ فَلا يُسْتَجابُ لَهُمْ؛13در كتاب حضرت رسول صلي الله عليه وآله يافتيم كه هرگاه زنا بعد از من آشكار شود، مرگ ناگهانى زياد مى شود. و هرگاه در وزن و كيل خيانت شود، خداوند مردم را به قحطى و خشكسالى مؤاخذه مي کند. و هرگاه مردم زكات ندهند، زمين، بركات خود را از زراعت، ميوه ها و معدنها منع مى كند. و هرگاه حكم ظالمانه بدهند، مردم همديگر را بر ستم و دشمني کمک مي کنند. و هرگاه نقض عهد كنند، خداوند دشمنانشان را بر آنها مسلط مى کند. و هرگاه قطع رحم كنند، اموال آنها در دست دشمنان قرار مى گيرد. و هنگامى كه امر به معروف و نهى از منكر نكنند، واز نيكان خاندان من پيروى نكنند، خداوند بدهايشان را بر آنها مسلط مى سازد و نيكان هر چه دعا كنند مستجاب نمى شود.»
پي نوشت:
1) براى هر قوم و جمعيّتى، زمان و سرآمد (معيّنى) است و هنگامى كه سرآمد آنها فرا رسد، نه ساعتى از آن تأخير مى كنند، و نه بر آن پيشى مى گيرند: اعراف/ 34.
2) ر. ك: اسلام و مقتضيات زمان، مرتضى مطهرى، تهران، انتشارات صدرا، 1368 ش، ج 1، ص 329 و 330.
3) الكافى، ج 2، ص 373.
4) امالى، شيخ صدوق، ص 308.
5) الكافى، ج 2، ص 269.
6) انفال/53.
7) الفرقان فى تفسير القرآن بالقرآن، محمّد صادقى تهرانى، قم، انتشارات فرهنگ اسلامى، دوم، 1365 ش، ج 12، ص 264.
8) نهج البلاغه، سيد رضى، ترجمه محمّد دشتى، قم، بوستان كتاب، اوّل، 1384 ش، نامه 53.
9) رعد/ 11.
10) ر.ك: تفسير نمونه، ج 10، ص 145.
11) روم/41.
12) ائمّه اطهار عليهم السلام عوامل بسيارى را براى جلب عنايت پروردگار و آمرزش گناهان ذكر فرموده اند كه استغفار، توبه، صدقه دادن زياد، توسل، نماز و عبادت، از جمله آنان است.
13) الكافى، ج 2، ص 374.

منبع : ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره 113
/ 1