حج؛ فرصتی استثنایی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حج؛ فرصتی استثنایی - نسخه متنی

جواد حسینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
حج فرصتي استثنايي
آثار و بركات معنوي حج
سيد جواد حسيني
حج هر چند سابقه تاريخي دارد و حتي قبل از ظهور اسلام، به عنوان يك مسئله عبادي مطرح بوده است، ولي آن گونه كه در اسلام لازم شمرده شده و با شرائط خاص تبيين گرديده است، آثار و بركات بي شماري دارد كه مجموعاً مي توانند در تحول و سازندگي انسان نقش شگرف و معجزه آسايي داشته باشند.
به راستي اگر از حج درست و صحيح بهره برداري شود، هر سال مي تواند ميليونها انسان را به سوي خدا متحول كرده، سازندگي عميقي در آنان ايجاد كرد. نه تنها در خود زائران و ضيوف الرحمان مي تواند چنان تحولي را ايجاد كند؛ بلكه در بستگان و منتظران زائر بعد از برگشت او نيز مي تواند اثر گذار باشد. آنچه پيش رو داريد، نگاهي است به برخي از آثار و بركات معنوي حج كه اميد است بتواند براي مبلغان و خوانندگان عزيز مفيد و راهگشا باشد.

اهميت حج
در قرآن كريم آيات متعددي درباره حج و احكام آن آمده است كه براي نشان دادن اهميت آن به دو آيه اشاره مي شود:
الف. فراخوان عمومي حج: قرآن كريم مي فرمايد: «و [به خاطر آور] زماني را كه جاي خانه (كعبه) را براي ابراهيم آماده ساختيم. [تا خانه را بنا كند و به او گفتيم:] چيزي را همتاي من قرار مده و خانه ام را براي طواف كنندگان و قيام كنندگان و ركوع كنندگان و سجود كنندگان [از آلودگي بتها و از هر گونه آلودگي] پاك ساز!» (1)
«وَ أَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يأْتُوكَ رِجالاً وَ عَلي كُلِّ ضامِرٍ يأْتينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَميقٍ لِيشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ»؛ (2) «و مردم را دعوت عمومي به حج كن! تا پياده و سواره بر مركبهاي لاغر از هر راه دوري به سوي تو بيايند تا شاهد منافع گوناگون خويش [در اين برنامه حيات بخش و سازنده] باشند.»
در اين آيات نكات فراواني وجود دارد كه دلالت بر اهميت و جايگاه رفيع حج دارد، از جمله:
1. از آماده و پاكيزه كردن خانه خدا براي حاجيان توسط پيامبر الهي چون خليل الرحمان عليه السلام؛
2. اعلان عمومي براي شركت همه مردم در اين برنامه عبادي و سازنده؛
3. بيان حكمت و فلسفه حضور در حج كه رسيدن به منافع گوناگون معنوي و مادي باشد.

ب. جايگاه خانه خدا: «إِنَّ أَوَّلَ بَيتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذي بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَ هُدي لِلْعالَمينَ * فيهِ آياتٌ بَيناتٌ مَقامُ إِبْراهيمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً وَ لِلَّهِ عَلَي النَّاسِ حِجُّ الْبَيتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيهِ سَبيلاً وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِي عَنِ الْعالَمينَ»؛ (3) «نخستين خانه اي كه براي مردم [و براي نيايش خداوند] قرار داده شد، همان است كه در سرزمين مكه است و پر بركت و مايه هدايت جهانيان مي باشد. در آن، نشانه هاي روشن، [از جمله] مقام ابراهيم است و هر كس داخل آن (خانه خدا) شود، در امان خواهد بود و براي خدا بر مردم [واجب] است كه آهنگ خانه [او] كنند [و حج به جا آورند] ؛ آنهايي كه توانايي رفتن به سوي آن را دارند. و هر كس كفر ورزد [و حج را ترك كند، به خود زيان رسانده و] خداوند از همه جهانيان بي نياز است.»
آيه فوق نيز نكات بسيار گرانسنگي درباره اهميت حج دارد كه در كتب تفسيري بيان شده است. اهم آن نكات، از اين قرار است:
1. نخستين مركز عبادت براي همه در تمام روي زمين، كعبه و مسجد الحرام قرار داده شده است؛
2. اين مركز هم مايه بركت است و هم عامل هدايت براي همه جهانيان؛
3. نشانه هاي روشن الهي همچون: مقام ابراهيم، حجر الاسود و... در آن نمايان است؛
4. از نظر فقه اسلام هر كسي وارد مسجد الحرام گردد، در امان است و هيچ كس نبايد متعرض او گردد؛ هر چند دردمندانه بايد گفت: بارها در طول تاريخ توسط عده اي خود كامه اين حرمت شكسته شده است؛
5. ترك حج، كفر شمرده شده است، (هر چند كفر عملي باشد) و اين نشانه اهميت آن است و زيان آن متوجه خود تارك حج خواهد بود و اِلاَّ خداوند از همه بي نياز است. حتي اگر هيچ فردي در دنيا عمل حج را انجام ندهد، كوچك ترين زياني به خداوند نمي رسد.
در روايات هم تعبيرهاي قابل توجهي درباره اهميت حج ارائه شده است كه به چند نمونه اشاره مي كنيم:

1. تأخير حج: پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله فرمود: «مَنْ سَوَّفَ الْحَجَّ حَتَّي يمُوتَ بَعَثَهُ اللَّهُ يوْمَ الْقِيامَةِ يهُودِياً أَوْ نَصْرَانِياً؛ (4) كسي كه حج را تأخير اندازد [و در انجام آن امروز و فردا كند] تا بميرد، خدا او را در روز قيامت يهودي يا مسيحي محشور مي كند.»
اين مطلب همان است كه در آيه به آن اشاره شده و از تارك حج به «مَنْ كَفَرَ» تعبير گرديده است.

2. خانه خدا: امير مؤمنان علي عليه السلام در واپسين لحظات عمر خويش وصيتهاي مهمي دارد و از جمله مي فرمايد: «اللَّهَ اللَّهَ فِي بَيتِ رَبِّكُمْ لَا تُخَلُّوهُ مَا بَقِيتُمْ فَإِنَّهُ إِنْ تُرِكَ لَمْ تُنَاظَرُوا؛ (5) خدا را، خدا را درباره خانه پروردگارتان [كعبه در نظر بگيريد] تا هستيد، آن را خالي مگذاريد؛ زيرا اگر كعبه خلوت شود، مهلت داده نمي شويد.»

3. آزمايش بندگان: امام صادق عليه السلام فرمود: «وَ هَذَا بَيتٌ اسْتَعْبَدَ اللَّهُ بِهِ خَلْقَهُ لِيخْتَبِرَ طَاعَتَهُمْ فِي إِتْيانِهِ فَحَثَّهُمْ عَلَي تَعْظِيمِهِ وَ زِيارَتِهِ وَ قَدْ جَعَلَهُ مَحَلَّ الْأَنْبِياءِ وَ قِبْلَةً لِلْمُصَلِّينَ لَهُ و هُوَ شُعْبَةٌ مِنْ رِضْوَانِهِ وَ طَرِيق ٌ يؤَدِّي إِلَي غُفْرَانِهِ مَنْصُوبٌ عَلَي اسْتِوَاءِ الْكَمَالِ وَ مُجْتَمَعِ الْعَظَمَةِ؛ (6) اين خانه [خدا] است كه در برابر آن خلقش را متعبد كرده است تا مردم را در پيروي كردنشان در [انجام حج و] آمدن به سوي كعبه مورد آزمايش قرار دهد. پس مردم را بر تعظيم و زيارت آن تشويق كرده؛ در حالي كه آن را محل [عبادت] انبيا و قبله نمازگذاران قرار داده است. و كعبه شاخه اي از رضوان الهي و راهي به سوي بخشش خداوندي و نصب شده بر مركز اعتدال كمال و مجمع عظمت [و بزرگي] است.»

4. حوائج دنيوي: امير مؤمنان علي عليه السلام مي فرمايد: «مَنْ تَرَكَ الْحَجَّ لِحَاجَةٍ مِنْ حَوَائِجِ الدُّنْيا لَمْ يقْضَ حَتَّي ينْظُرَ إِلَي الْمُحَلِّقِينَ؛ (7) كسي كه حج را براي حاجتي از حاجتهاي دنيوي ترك گويد، [حاجتش] برآورده نمي شود، مگر نگاهش به [حاجيان] سر تراشيده بيفتد.» كنايه از اينكه حج را انجام دهد و همراه حاجيان حلق كند تا حاجتش بر آورده شود.

5. رام شدن زورگويان: امام صادق عليه السلام فرمود: «مَا مِنْ بُقْعَةٍ أَحَبَّ إِلَي اللَّهِ تَعَالَي مِنَ الْمَسْعَي لِأَنَّهُ يذِلُّ فِيهِ كُلَّ جَبَّارٍ؛ (8) هيچ بقعه اي از محل سعي نزد خدا محبوب تر نيست؛ چرا كه هر جباري در آنجا رام مي شود.»

6. پايداري دين: امام صادق عليه السلام مي فرمايد: «لَا يزَالُ الدِّينُ قَائِماً مَا قَامَتِ الْكَعْبَةُ؛ (9) تا زماني كه كعبه [و انجام حج بر پا باشد، دين نيز براي هميشه برپا خواهد بود.»

آثار و بركات معنوي حج
با توجه به نكات پيش گفته، در اين بخش به اهم آثار و بركات معنوي حج در مي پردازيم، و آثار و بركات مادي حج را در مقاله اي جداگانه بحث خواهيم كرد.

1. رشد آگاهي و معرفت: آشنا شدن با خانه خدا و تاريخ كهن و طولاني آن و آشنايي با محل نزول وحي و آثار به جاي مانده از پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله و امامان معصوم عليهم السلام و طبعاً زنده شدن تاريخ اسلام و خاطرات تلخ و شيرين آن در جاي جاي مكه و مدينه، انسان را با مجموعه اي از اطلاعات وسيع آشنا مي سازد و با دقت مي توان گفت كه يك دوره تاريخ اسلام عملاً مرور مي شود؛ مخصوصاً با توجه به اين نكته كه زائران از مكانهاي مختلف مكه، از غار حرا گرفته تا عرفات و مني و مساجد مختلف، و در مدينه نيز از مساجد و نقاط مهم و فراوان ديدار و زيارت مي كنند و با توضيحاتي كه توسط روحانيان و يا مطالعه خود افراد انجام مي گيرد، بر اطلاعات و آگاهي ديني آنان افزوده مي گردد.
در گذشته، علاوه بر اين مسائل، با امامان معصوم عليهم السلام بيشتر آشنا مي شدند و از علوم و معارف آنها استفاده مي بردند. امروزه مي توان از طريق زيارت آنها و آشنا شدن با مقام و منزلت و مظلوميت آنان و استفاده از كلمات و سخنا ن گهربارشان، بر معرفت و معلومات خويش افزود.
از امام رضاعليه السلام نقل شده است كه فرمود: «فَإِنْ قَالَ فَلِمَ أُمِرَ بِالْحَجِّ قِيلَ لِعِلَّةِ الْوِفَادَةِ إِلَي اللَّهِ... مَعَ مَا فِيهِ مِنَ التَّفَقُّهِ وَ نَقْلِ أَخْبَارِ الْأَئِمَّةِعليهم السلام إِلَي كُلِّ صُقْعٍ وَ نَاحِيةٍ؛ (10) پس اگر بگويد: چرا به انجام حج دستور داده شده است؟ گفته مي شود: [يكي] به اين علت كه به خدا برگشت كرده، بر او وارد شود... گذشته از اين، حج باعث آگاهي [به احكام و معارف] و انتقال اخبار [و سخنان] ائمه عليهم السلام به تمام نقاط [زمين] و دوردستها مي شود.» گذشته از آشنايي با احكام و معارف؛ آشنايي و گفتگو با افراد گوناگوني از مسلمانان كشورهاي مختلف با فرهنگها و زبانهاي متفاوت، خود باعث رشد آگاهي و معلومات انسان مي گردد.
و در يك كلام، سفر حج كوله بار سنگيني از آگاهي و معلومات و كسب معارف را مي تواند به دنبال داشته باشد؛ البته اگر سرگرميهاي فراوان و خريدهاي بيش از حد و مرز مانع نگردد.

2. گناه زدايي: از مهم ترين آثار عمل عبادي حج، پاكيزگي از آلودگيها و گناهان است كه اين خود مي تواند بركات بي شماري را در پي داشته باشد.
پيامبر گرامي اسلامي صلي الله عليه وآله فرمود: «اَمَا عَلِمْتَ اَنَّ الْاِسْلَامَ يهْدِمُ مَا كَانَ قَبْلَهُ وَ اَنَّ الْهِجْرَةَ تَهْدِمُ مَا كَانَ قَبْلَهَا وَ اَنَّ الْحَجَّ يهْدِمُ مَا كَانَ قَبْلَهُ؛ (11) آيا نمي داني كه اسلام [با مسلمان شدن] آنچه را پيش از خود بوده است، محو مي كند و هجرت، آنچه را قبل از آن بوده است، از ميان مي برد و حج [نيز گناهان و] آنچه پيش از خود بوده را مي زدايد [و از بين مي برد] ؟»
بنابراين، انساني كه از حج بر مي گردد، همچون نوزادي است كه تازه به دنيا آمده و گذشته او كاملاً پاك و پرونده هاي قبلي او مختوم اعلام مي شود.
در روايت پيش گفته از امام صادق عليه السلام خوانديم كه خداوند انجام حج را «طَريقٌ يؤَدِّي اِلَي غَفْرَانِهِ» قرار داده است. امام علي عليه السلام نيز فرمود: «الْحَاجُّ وَ الْمُعْتَمِرُ وَفْدُ اللَّهِ وَ يحْبُوهُ بِالْمَغْفِرَةِ؛ (12) حج كننده و عمره گذار [مهمان خداست و] بر خدا وارد مي شود و خداوند مغفرت [و بخشش از گناهان] را به او هديه مي دهد [و اين گونه از او پذيرايي مي كند].»

اتصال به توحيد و مبدأ هستي و ياد خدا، باعث آرامش روحي و رواني انسان مي شود. به راستي اگر به دقت ملاحظه شود، با تمام هجوم جمعيت و تراكم آن، گرمي هوا و سنگيني اعمال در لحظه بستن احرام و لبيك گفتن، حين طواف و در حال سعي بين صفا و مروه، در عرفات و مني و در همه جا آنچه از چهره حاجيان مشهود است، آرامش روحي و رواني و نشاط و شادي دروني غير قابل وصف است

حتي اگر در مسير حج و يا در حال انجام آن از دنيا برود، مورد غفران الهي قرار مي گيرد و در روز قيامت از عذاب و عقاب در امان خواهد بود. حضرت صادق عليه السلام فرمود: «مَنْ مَاتَ فِي طَرِيقِ مَكَّةَ ذَاهِباً أَوْ جَائِياً أَمِنَ مِنَ الْفَزَعِ الْأَكْبَرِ يوْمَ الْقِيامَةِ؛ (13) كسي كه در راه [زيارت خانه خدا در] مكه، در حال رفتن يا برگشتن از دنيا برود، از ناله بزرگ روز قيامت در امان خواهد بود.»
و اگر در حال احرام از دنيا رفته باشد، لبيك گويان در روز قيامت محشور مي گردد: «مَنْ مَاتَ مُحْرِماً بَعَثَهُ اللَّهُ مُلَبِّياً؛ (14) كسي كه در حال احرام از دنيا رود، خداوند لبيك گويان او را مبعوث مي كند.»
آري، حجي كه با كندن لباس مرسوم و پوشيدن لباس احرام و لبيك به اين رمز كه «خدايا! گناهان را از خود دور ساختم و با غسل در لحظه احرام، خود را از گناهان شستشو دادم.» شروع مي شود و با اشكهاي لحظه لبيك توحيدي ادامه مي يابد و با حاجي نگاه به خانه خدا برترين آرزوي خويش را عفو گناهان خود بر مي شمارد و با طواف دور خانه خدا اعلام مي دارد كه بعد از اين فقط دور خدا و ارزشهاي الهي خواهد چرخيد، نه هوا و خواسته هاي شيطاني، تا اينكه به قرباني مي رسد كه در واقع قرباني كردن هوس است و آن گاه تراشيدن سر، به معناي اينكه فكر گناه را نيز از مغزم زائل كردم، بدين ترتيب، بايد اولين اثرش گناه زدايي باشد.

3. بهشت رفتن: هر فردي كه از گناهان پاك گشت، يقيناً در آخرت رستگار خواهد بود و بهشت جاويدان جايگاه او مي گردد. حج هم اثر گناه زدايي دارد و هم پاداش گرانسنگي به نام بهشت. پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله مي فرمايد: «الْحَجُّ الْمَبْرُورُ لَيسَ لَهُ جَزَاءٌ إِلَّا الْجَنَّةُ؛ (15) حج مقبول را پاداشي جز بهشت نيست.»
گذشته از اين پاداش، هر درهمي كه در مسير حج صرف مي شود، معادل هزار درهم پاداش دارد. علي عليه السلام فرمود: «نَفَقَةُ دِرْهَمٍ فِي الْحَجِّ تَعْدِلُ أَلْفَ دِرْهَمٍ؛ (16) خرج كردن [و سرمايه گذاري] در [راه انجام] حج، هر درهمش برابر با هزار درهم است.»

4. افزايش ايمان: بين عمل و ايمان و اعتقاد رابطه تنگاتنگي وجود دارد. هر چه اعمال نيك و خير بيشتر شود، بر قدرت ايمان افزوده مي گردد و بر عكس، اعمال ناشايست و انجام گناه ايمان را ضعيف و سست مي كند. حج مجموعه اعمال و عباداتي است كه شديداً بر تقويت و اصلاح و افزايش ايمان تأثير گذار است. به همين جهت، امام زين العابدين عليه السلام فرمود: «حِجُّوا وَ اَعْتَمِرُوا... يصْلُحْ إِيمَانُكُمْ...؛ (17) حج و عمره را به جا آورديد... تا ايمان شما اصلاح [و تقويت] شود....»

5. آرامش روحي: حج مجموعه اعمالي است كه انسان را با توحيد و يگانگي خدا و ياد او و همين طور با موحدان تاريخ و بندگان صالح و ذاكر خدا، يعني انبياء و اولياءعليهم السلام و... آشنا مي سازد. اتصال به توحيد و مبدأ هستي و ياد خدا، باعث آرامش روحي و رواني انسان مي شود. به راستي اگر به دقت ملاحظه شود، با تمام هجوم جمعيت و تراكم آن، گرمي هوا و سنگيني اعمال در لحظه بستن احرام و لبيك گفتن، حين طواف و در حال سعي بين صفا و مروه، در عرفات و مني و در همه جا آنچه از چهره حاجيان مشهود است، آرامش روحي و رواني و نشاط و شادي دروني غير قابل وصف است.
امام باقرعليه السلام در اين زمينه فرمود: «الْحَجُّ تَسْكِينُ الْقُلُوبِ؛ (18) حج [باعث] آرامش دلهاست.»

6. رشد اخلاقي: اثر ديگر حج اين است كه بر اخلاق انسان و رشد آن تأثير بسزايي دارد؛ از يك طرف، با ممنوعيت جدل و ناسزاگويي و... انسان را تمرين مي دهد كه براي هميشه از رذائل اخلاقي زباني دوري جويد و از طرف ديگر، با ايجاد خشوع قلبي و تواضع دروني، تكبر و غرور و خود خواهي را كه محور و عامل بسياري از گناهان و رذائل اخلاقي است، از انسان دور مي سازد.
به راستي اگر انسان لباس فاخر خود را كنار گذاشت و همرنگ جماعت و جمعيت حاجيان خداجو شد و در عرفات بر خاك نشست و خاك نشين گرديد و در سعي بين صفا و مروه هروله كنان سنگيني ظاهر و با تبختر راه رفتن را گنار گذاشت و با حلق سَرْ از زلف و زيبايي خود كه دستاورد موي سر است، گذشت و با ترك نگاه به آيينه از آرايش صورت غافل گشت و با همه مردم يك رنگ و يك صدا شد، تكبر و غرور را نيز كنار خواهد گذاشت.
درباره خشوع قلبي، حضرت رضاعليه السلام فرمود: «إِنَّمَا أُمِرُوا بِالْإِحْرَامِ لِيخْشَعُوا قَبْلَ دُخُولِهِمْ حَرَمَ اللَّهِ؛ (19) همانا [مردم] به پوشيدن لباس احرام [در آغاز اعمال حج] امر شده اند تا قبل از ورود به حرم الهي خاشع شوند.»
و درباره تواضع آفريني حج، حضرت امير مؤمنان علي عليه السلام چنين فرمود: «وَ فَرَضَ عَلَيكُمْ حَجَّ بَيتِهِ الْحَرَامِ الَّذِي جَعَلَهُ قِبْلَةً لِلْأَنَامِ... وَ جَعَلَهُ سُبْحَانَهُ عَلَامَةً لِتَوَاضُعِهِمْ لِعَظَمَتِهِ وَ إِذْعَانِهِمْ لِعِزَّتِهِ؛ (20) خداوند حج بيت الحرام را كه قبله مردم قرار داده، بر شما واجب كرد... و آن را علامت تواضع مردم در مقابل عظمت خداوند و باور عزّت خداوند توسط مردم قرار داد.»
و درباره تكبر زدايي اعمال حج، حضرت صادق عليه السلام فرمود: «مَا مِنْ بُقْعَةٍ أَحَبَّ إِلَي اللَّهِ تَعَالَي مِنَ الْمَسْعَي لِأَنَّهُ يذِلُّ فِيهِ كُلَّ جَبَّارٍ؛ هيچ بقعه اي محبوب تر از محل سعي [بين صفا و مروه] در نزد خدا نيست؛ چرا كه در آنجا هر متكبر [مغروري] را خوار مي كند.» و مخصوصاً در هنگام هروله كه در هر دور در بخشي از مسعي مستحب است، به خوبي هيبت و غرور متكبران و تبختر مغروران مي شكند.

7. دوري از دنيا: از ديگر آثار اخلاقي و رواني حج، دنيا گريزي است؛ همان دنيايي كه محبت آن عامل تمام خطاها و گناهان است. حجّ خانه خدا مي تواند محبت به دنيا و زرق و برق آن را كمرنگ و يا زائل كند.
حضرت رضاعليه السلام در اين باره مي فرمايد: «إِنَّمَا أُمِرُوا بِالْإِحْرَامِ لِيخْشَعُوا قَبْلَ دُخُولِهِمْ حَرَمَ اللَّهِ وَ أَمْنَهُ وَ لِئَلَّا يلْهُوا وَ يشْتَغِلُوا بِشَي ءٍ مِنْ أُمُورِ الدُّنْيا وَ زِينَتِهَا وَ لَذَّاتِهَا وَ يكُونُوا جَادِّينَ فِيمَا هُمْ فِيهِ قَاصِدِينَ نَحْوَهُ مُقْبِلِينَ عَلَيهِ بِكُلِّيتِهِمْ؛ (21) همانا [مردم] دستور داده شده اند به [پوشيدن] احرام تا قبل از ورود به حرم امن الهي خاشع گردند و تا اينكه دور لهو نروند و مشغول اموري از دنيا و زينتها و لذات آن نشوند و در آنچه هستند [از اعمال حج] جدي [و با تلاش] و با توجه به سوي آن [اعمال] باشند و با تمام وجودشان رو كننده به حرم الهي باشند.
توجه تمام به خانه خدا هم اثر آني دارد كه باعث شور و حال عجيب و ريزش اشك از چشمان انسان مي شود و انسان را براي ساعاتي از دنيا و لذتهاي بي دوام آن جدا مي سازد و هم اثر ماندگار دارد؛ چرا كه اين لحظه ها نمادي است براي توجه دائمي انسان به خداوند و فاصله گرفتن از دنيا و لذات آن در بيش از مقدار لازم و ضروري.

8. تقويت اعتقاد به امامت و ولايت: از بزرگ ترين آثار و بركات حج اين است كه اعتقاد به امامت و ولايت امامان معصوم عليهم السلام تقويت و ريشه هاي آن محكم مي گردد. به اين جهت، در زمان حضور امامان معصوم عليهم السلام يكي از شرائط تكميل حج اين بوده كه مردم به ملاقات امام خويش بشتابند و ضمن تجديد بيعت از خرمن معارف الهي آنها توشه ها برگيرند.
امام باقرعليه السلام در حديثي حكمت و فلسفه حج را چنين بيان فرمود: «إِنَّمَا أُمِرَ النَّاسُ أَنْ يأْتُوا هَذِهِ الْأَحْجَارَ فَيطُوفُوا بِهَا ثُمَّ يأْتُوننَا فَيخْبِرُونَا بِوَلَايتِهِمْ وَ يعْرِضُوا عَلَينَا نصْرتَهُمْ؛ (22) همانا به مردم دستور داده شد كه نزد اين سنگها (كعبه) بيايند و دور آن طواف كنند. آن گاه نزد ما آيند و ما را از ولايتشان خبر دهند و ياري خود را بر ما عرضه كنند.»
حديث فوق يكي از مهم ترين آثار و بركات حج و شاخص ترين فلسفه آن را تقويت امامت مي داند.
ممكن است به ذهن برسد كه در دوران معاصر اين اثر و حكمت منتفي است؛ چون امام زمان عليه السلام از انظار غائب است و ديدار و ملاقات و تجديد عهد با او امكان ندارد. در پاسخ بايد گفت: اولاً، اين گونه نيست كه راه ديدار امام زمان عليه السلام در زمان غيبت كاملاً مسدود باشد و چنان كه در بخش بعدي خواهيم گفت: ملاقات حضرت براي برخي افراد ميسر است.
ثانياً، اگر دستمان از زيارت امام غائب كوتاه است، وظيفه داريم به زيارت قبور امامان بقيع بشتابيم و با كسب آگاهي از مقام و منزلت آنان و فراگيري سخنانشان - كه در منابع حديثي موجود است - و گريه و زاري به خاطر مظلوميت امامان بقيع، ره توشه هاي گرانسنگي برگيريم و با ارواح پاك آنها تجديد عهد كنيم و اظهار نماييم كه تا آخرين لحظه حيات خويش، بر اعتقاد به امامت شما پاي مي فشاريم و اگر دوران ظهور امام غائب قسمت و نصيب ما گردد، تا آخرين لحظه توانمان از ياري و نصرت آن حضرت كوتاهي نمي كنيم.
با توجه به اين نكته است كه امير مؤمنان علي عليه السلام فرمود: «أَتِمُّوا بِرَسُولِ اللَّهِ صلي الله عليه وآله حَجَّكُمْ إِذَا خَرَجْتُمْ إِلَي بَيتِ اللَّهِ فَإِنَّ تَرْكَهُ جَفَاءٌ وَ بِذَلِكَ أُمِرْتُمْ وَ أَتِمُّوا بِالْقُبُورِ الَّتِي أَلْزَمَكُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ حَقَّهَا وَ زِيارَتَهَا وَ اطْلُبُوا الرِّزْقَ عِنْدَهَا؛ (23) هر گاه به [زيارت] خانه خدا مي رويد، با [زيارت مرقد] رسول خداصلي الله عليه وآله حج خويش را كامل كنيد! پس به راستي ترك زيارت مرقد رسول خداصلي الله عليه وآله جفا است [در حق پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله] و به اين امر دستور داده شده ايد و كامل كنيد [حج خويش را] با [زيارت] قبور كساني كه خداوند حق آنها و زيارت آنان را بر شما لازم شمرده است و در نزد آن [از خداوند] طلب روزي كنيد!»


يقيناً منظور از زيارت قبوري كه حق آنها بر مردم لازم شمرده شده است، امامان معصوم عليهم السلام مخصوصاً ائمه بقيع مي باشد؛ البته ممكن است از اين روايت استفاده شود كه زيارت قبور معصومان عليهم السلام شرط كمال حج است؛ چنان كه در بين متدينان رسم است بعد از زيارت خانه خدا و مدينه منوره به زيارت امام هشتم، علي بن موسي عليه السلام در خراسان مي شتابند و در صورت امكان و باز بودن راه، به زيارت قبور امامان در عراق، يعني نجف و كربلا و كاظمين و سامراء نيز مي روند و اين گونه حج خويش را تكميل مي كنند.

9. ديدار امام زمان عليه السلام: خود ديدار امام زمان عليه السلام در هر زمان، قطع نظر از تجديد عهد و تحكيم اعتقاد به امامت، از شرائط كمال حج و از آثار و بركات آن دانسته شده است؛ چنان كه امام باقرعليه السلام فرمود: «تَمَامُ الْحَجِّ لِقَاءُ الْإِمَامِ؛ (24) تمام كردن حج، ملاقات كردن امام [هر زمان] است.» و اين ديدار در دوران غيبت به دو صورت ميسر است:
1. به صورت ناشناس: چرا كه امام زمان عليه السلام هر سال در مراسم حج شركت مي فرمايد. امام صادق عليه السلام در اين باره فرمود: «يفْقِدُ النَّاسُ إِمَامَهُمْ فَيشْهَدُ الْمَوْسِمَ فَيرَاهُمْ وَ لَا يرَوْنَهُ؛ (25) [زماني بيايد كه] مردم امامشان را نبينند، پس امام آنها در موسم [حج] حضور مي يابد و او مردم را مي بيند، ولي مردم او را [به گونه اي كه بشناسند] نبينند.»
2. به صورت تشرف به محضر امام: راه دوم كه البته بر روي همه به شرط لياقت باز است، اين است كه زائري حضوراً به محضر آن قطب عالم امكان برسد و حج خويش را از اين طريق تمام نمايد. اين گونه افراد نادرند، ولي در طول تاريخ برگزاري حج در دوران غيبت، فرد يا افرادي بوده اند (26) كه به اين فيض عظمي رسيده اند.
ادامه دارد...

1) حج / 26.
2) همان / 27 - 28.
3) آل عمران / 96 - 97.
4) بحار الانوار، محمد باقر مجلسي، دار احياء التراث العربي، ج 77، ص 58، ح 3؛ منتخب ميزان الحكمة، محمدي ري شهري، دار الحديث، ص 123.
5) نهج البلاغة، محمد دشتي، نامه 47؛ منتخب ميزان الحكمة، ص 122.
6) امالي، شيخ صدوق، ص 493، ح 4؛ توحيد، شيخ صدوق، ص 353، ح 4.
7) ثواب الاعمال، صدوق، ص 281، ح 1؛ منتخب ميزان الحكمة، ص 123.
8) بحارالانوار، ج 99، ص 45، ح 34.
9) الحكم الزاهرة، علي رضا صابري، جامعه مدرسين قم، ج 1، ص 158.
10) عيون الاخبار الرضاعليه السلام، ج 2، ص 119، ح 1؛ منتخب ميزان الحكمة، ص 123.
11) راهگشاي انسانيت (نهج الفصاحة) ، قم، گلستان ادب، ترجمه ابراهيم احمديان، ص 520، ح 343.
12) الخصال، شيخ صدوق،ج 2، ص 634؛ منتخب ميزان الحكمة، ص 122، ح 1380.
13) الكافي، كليني، ج 4، ص 263، ح 45؛ منتخب ميزان الحكمة، ص 124، ح 1403.
14) بحار الانوار، ج 7، ص 302، ح 56؛ منتخب ميزان الحكمة، ص 124، ح 1404.
15) نهج الفصاحة، ص 520، ح 345.
16) الخصال، ص 628، ح 10؛ منتخب ميزان الحكمة، ص 122.
17) ثواب الاعمال، ص 70، ح 3.
18) بحارالانوار، ج 75، ص 182، ح 8.
19) وسائل الشيعة، حر عاملي، دار احياء التراث، ج 9، ص 3، ح 4؛ منتخب ميزان الحكمة، ص 124.
20) نهج البلاغة، خ 1.
21) وسائل الشيعة، ج 12، ص 314، ح 4.
22) عيون الاخبار الرضاعليه السلام، ج 2، ص 262، ح 30؛ منتخب ميزان الحكمة، ص 123.
23) الخصال، ص 616، ح 10؛ منتخب ميزان الحكمة، ص 123.
24) الكافي، ج 4، ص 549، ح 2.
25) كمال الدين، صدوق، ص 346، ح 33.
26) مانند علي بن مهزيار و... ، ر. ك: بحارالانوار، ج 52، صص 159 - 180.

منبع : ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره86
/ 1