همه ملل و اقوال براي حضور در معابد، آداب خاصي را رعايت ميكنند. مسيحيان، زرتشتيان و بودائيان با تكريم و تعظيم در برابر مجسمه بزرگان دينيشان به عبادت ميپردازند. همچنين گروهي با سرود و آهنگ، مراسم ديني را برگزار ميكنند و جمعي با اوراد و اذكاري كه هيچ گونه بار معنوي ندارد و بر معرفت و شناخت آنان چيزي اضافه نميكند، به تعظيم بزرگانشان ميپردازند؛ حتي برخي مسلمانان با بستن قفل، گره زدن نخ و پارچه به در و پنجره ضريح حاجت ميطلبند كه به يقين از ديدگاه اسلام عملي بيهوده، خرافي و مطرود است. در دين مبين اسلام براي زيارت پيشوايان معصوم(ع) آداب زيبا و پرمعنايي بيان شده است كه به برخي از آنها اشاره ميشود: 1. پاكي از نجاست و پليدي زائر براي ورود به حرم بايد از هر گونه نجاستي پاك باشد. ابيبصير از شاگردان امام صادق(ع) ميگويد كه وارد مدينه شدم. نياز به غسل داشتم. در حال رفتن به حمام بودم كه در بين راه به عدهاي برخورد كردم كه قصد زيارت امام صادق(ع) را داشتند. با خود گفتم: «مبادا فيض زيارت را از دست بدهم و ديگران در اين فيض از من سبقت بگيرند.» سپس بدون آنكه غسل كنم همراه آنها راهي خانه امام شدم. هنگامي كه نگاه امام به من افتاد فرمود «اي ابابصير نميداني كه انسان جنب نبايد به خانه انبيا و فرزندان انبيا قدم نهد.» (1) مراجع تقليد، حضور شخص جنب و زن حائض در حرم معصومان(ع) را حرام دانستهاند. البته اين حرمت، تنها شامل اطراف ضريح ائمه(ع) و مساجد اطراف آن است و شامل رواقها نميشود.
2. غسل زيارت ادب زائر اقتضا ميكند كه با غسل در محضر امام معصوم حضور يابد. به همين سبب در احاديث اسلامي بر «غسل زيارت» براي زيارت معصومان(ع) تأكيد شده است. يكي از اصحاب امام صادق(ع) ميگويد كه محضر مبارك امام عرض كردم: «برخي اوقات كه به زيارت قبر حضرت حسين بن علي(ع) ميرويم و به علت سرما يا غير آن، غسل زيارت بر ما مشكل است، چه كنيم؟» حضرت فرمود: «مَنِ اغْتَسَلَ فِي الْفُرَاتِ وَ زَارَ الْحُسَيْنَ(ع) كُتِبَ لَهُ مِنَ الْفَضْلِ مَا لَا يُحْصَى فَمَتَى مَا رَجَعَ إِلَى الْمَوْضِعِ الَّذِي اغْتَسَلَ فِيهِ تَوَضَّأَ وَ زَارَ الْحُسَيْنَ(ع) كُتِبَ لَهُ ذَلِكَ الثَّوَاب؛(2) كسي كه در فرات غسل و حسين(ع) را زيارت كند برايش به اندازهاي فضيلت نوشته ميشود كه قابل شمارش نيست و وقتي برگردد به جايي كه غسل كرده است و اين بار وضو بگيرد و حضرت را زيارت كند، همان ثواب و فضيلت براي او نوشته ميشود.» همچنين اين غسل در آخرين مرتبه حضور در زيارت نيز سفارش شده است.
3. اذن ورود، هنگام داخل شدن ادب اقتضا ميكند براي ورود به محضر هر بزرگي اجازه گرفته شود؛ به ويژه آنكه آن بزرگ، امام معصوم باشد؛ چرا كه اين بزرگواران (در حال حيات و ممات) ما را ميبينند و سخن ما را ميشنوند و سلام ما را نيز پاسخ ميدهند؛ چنانكه در زيارت امام حسين(ع) ميگوييم: «اَيَا أَبَا عَبْدِ اللهِ أَشْهَدُ أَنَّكَ تَشْهَدُ مَقَامِي وَ تَسْمَعُ كَلَامِي وَ أَنَّكَ حَيٌّ عِنْدَ رَبِّكَ تُرْزَقُ فَاسْأَلْ رَبَّكَ وَ رَبِّي فِي قَضَاءِ حَوَائِجِي؛(3) يا ابا عبدالله! گواهي ميدهم كه تو مرا مينگري و سخنم را ميشنوي و تو نزد پروردگارت زندهاي و روزي ميخوري. پس از پروردگار خودت و پروردگار من برآورده شدن حاجاتم را بخواه.» با اين معرفت و شناخت هنگام ورود به حرم، ميگوييم: «اللهُمَّ إِنِّي قَدْ وَقَفْتُ عَلَى بَابِ بَيْتٍ مِنْ بُيُوتِ نَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ قَدْ مَنَعْتَ النَّاسَ الدُّخُولَ إِلَى بُيُوتِهِ إِلَّا بِإِذْنِ نَبِيِّكَ فَقُلْتَ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُم...؛ (4) بارالها! اكنون بر در خانهاي از خانههاي پيامبر و آل او ـ كه بر او و آنها درود باد ـ ايستادهام و تو (خدا) مردم را از ورود به خانههاي پيامبر منع كردي؛ مگر با اجازه پيامبرت و گفتي: اي كساني كه ايمان آوردهايد! در خانههاي پيامبر داخل نشويد تا اينكه به شما اجازه داده شود...»
4. بوسيدن درگاه مقدس و ضريح امام گرچه بوسيدن و تبرك جستن به ضريح، نيكو است؛ اما بايد به خاطر داشت اين امر باعث اذيت و آزار ديگران نشود؛ چرا كه آزار ساير زوار، حرام و تبرك جستن به ضريح، تنها مستحب است. در اينجا مناسب است به اين مسأله اشاره شود كه به چه دليل تبرك و بوسيدن ضريح ائمه(ع) جايز است؟ تبرك به معناي طلب بركت است. برخي بر اين باورند كه تبرك به پارچه كعبه، در و ديوار مسجد و حرم پيشوايان معصوم(ع) باعث شرك به خداوند است. در قرآن كريم به تبرك به اشخاص،(5) تبرك به زمان و مكان(6) و تبرك به آثار انبيا اشاره شده است. چشمان نابيناي حضرت يعقوب(ع) با تبرك پيراهن فرزندش حضرت يوسف(ع) بينا شد؛ چنانكه قرآن كريم از قول حضرت يوسف(ع) به برادران ميفرمايد: «اذْهَبُوا بِقَميصي هذا فَأَلْقُوهُ عَلى وَجْهِ أَبي يَأْتِ بَصيراً وَ أْتُوني بِأَهْلِكُمْ أَجْمَعين»؛(7) «اين پيراهن مرا ببريد، و بر صورت پدرم بيندازيد، بينا ميشود و همه نزديكان خود را نزد من بياوريد.» همچنين قرآن كريم در آيه 248 سوره بقره به تابوتي اشاره ميكند كه بني اسرائيل به آن تبرك ميجستند. طبق احاديث اهل بيت(ع) به وسيلة برخي مفسران مانند ابن عباس، اين تابوت، همان صندوقي بود كه مادر موسي(ع) او را در آن گذاشت و به دريا افكند. هنگامي كه عمال فرعون آن را از دريا گرفتند و موسي(ع) را از آن بيرون آوردند، اين صندوق همچنان در دستگاه فرعون نگهداري ميشد. سپس به دست بنياسرائيل افتاد. بنياسرائيل، اين صندوق خاطرهانگيز را محترم ميشمردند و به آن تبرك ميجستند. حضرت موسي(ع) در واپسين روزهاي عمر خود الواح مقدس را كه احكام خداوند بر آن نوشته شده بود به ضميمه زره خود و يادگاريهاي ديگري در آن نهاد، و به وصي خويش «يوشع بن نون» سپرد و به اين ترتيب، اهميت اين صندوق در نظر بنياسرائيل بيشتر شد و از اينرو در جنگهايي كه ميان آنان و دشمنان واقع ميشد، آن را با خود ميبردند، و اثر رواني و معنوي خاصي در آنها ميگذاشت. بنابراين گفتهاند تا هنگامي كه اين صندوق خاطرهانگيز با آن محتويات مقدس در ميانشان بود، با سربلندي زندگي ميكردند؛ ولي به تدريج، مباني ديني آنها ضعيف شد و دشمنان بر آنها چيره شدند و آن صندوق را از آنها گرفتند؛ اما «اشموئيل» به آنها وعده داد كه به زودي صندوق عهد، به عنوان يك نشانه بر صدق گفتار او به آنها باز خواهد گشت. (8) در ميان صحابه پيامبر(ص) نيز، تبرك به زره، عصا، شمشير، ظرف و انگشتر رسول خدا(ص) رواج داشته است. (9) در كتاب طبقات الكبري [يكي از كتب تاريخي معتبر اهل سنت] آمده است: «رسول خدا(ص) بر سر چاه بضاعه [چاه معروفي در مدينه) آمد و با آب آن چاه وضو گرفت و مابقي آب وضو را به درون چاه برگرداند و بار ديگر از آب آن چاه نوشيد. از آن پس هر گاه كسي بيمار ميشد به او ميگفتند از آب آن چاه به بدن خود بمال [و تبرك كن].» (10) بوسيدن ديوار مساجد و ضريح معصومان(ع) نيز نوعي تبرك و اظهار ارادت به پيامبر گرامي(ص) و عترت او است. رسول خدا(ص) نيز هنگام طواف خانه خدا، حجرالاسود را ميبوسيد؛ چنانكه از ابن عمر درباره بوسيدن حجر الاسود پرسيده شد. در جواب گفت: «رَأيْتُ رَسُولَ اللهِ(ص) يَسْتَلِمُهُ وَ يُقَبِّلُهُ؛(11) رسول خدا(ص) را ديدم كه به حجرالاسود دست ميكشيد و آن را ميبوسيد.» اگر بوسيدن يك سنگ، شرك به خدا بود، هرگز آن حضرت به چنين كاري مبادرت نميورزيد. چگونه برخي بوسيدن ضريح معصومان(ع) را شرك ميدانند؛ در حالي كه خود، جلد قرآن را ميبوسند.
5. دعا كردن و خواستن حاجات يكي از زمانهاي استجابت دعا، پس از نماز زيارت است. مناسب است زائر حاجات خود را از خداوند متعال بخواهد و صاحب قبر را نزد خداوند شفيع قرار دهد و خداوند رابه مقام آنان سوگند دهد كه حاجاتش را برآورده سازد. (12) چنانچه دعايي بعد از زيارت وجود داشت؛ مانند: دعاي بعداز زيارت امام هشتم(ع) يا دعاي عالية المضامين و يا دعاي بعد از زيارت اميرمؤمنان(ع)؛ بهتر است ابتدا آن را بخواند و سپس درخواست خود را بيان كند. ذكر اين نكته ضروري است كه بر خلاف كساني كه دعا كردن و حاجت خواستن در كنار قبور معصومان(ع) را حرام ميدانند، اولاً: قرآن كريم به مسلمانان دستور ميدهد براي تقرب به ذات اقدس الهي در جستجوي واسطه باشند. (13) قرآن كريم از قول برادران يوسف(ع) ميفرمايد: «قالُوا يا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا كُنَّا خاطِئين * قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيم»؛(14) «پدر! آمرزش گناهان ما را از خدا بخواه كه ما خطاكار بوديم و پدرشان حضرت يعقوب(ع) فرمود: به زودي براي شما از پروردگارم آمرزش ميطلبم.» همچنين خداوند به پيامبر اسلام(ص) ميفرمايد: «وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوَّاباً رَحيما»؛(15) «اگر اين مخالفان، هنگامي كه به خود ستم ميكردند [و فرمانهاي خدا را زير پا ميگذاردند]، نزد تو ميآمدند و از خدا آمرزش ميطلبيدند و پيامبر هم براي آنها استغفار ميكرد، خدا را توبهپذير و مهربان مييافتند.» ثانياً: چنانكه گفته شد منظور از توسل، طلب حاجت از پيامبر يا امامان نيست؛ بلكه زائر از طريق مقام زيارت شونده، به پيشگاه خداوند متوسل ميشود. در واقع، امام، واسطه عنايت و رحمت پروردگار به اين فرد خواهد شد. اين عمل نه تنها شرك نيست كه در حقيقت، توجه به خداوند است؛ چرا كه آنان رفع مشكلات را از خدا ميخواهند و به اذن او گره مشكلات را ميگشايند. در دعاي عالي? المضامين كه پس از زيارت معصومان(ع) خوانده ميشود، پس از بيان حوائجمان خطاب به معصوم عرض ميكنيم: «يَا سَيِّدِي يَا وَلِيَّ اللهِ يَا أَمِينَ اللهِ أَسْأَلُكَ أَنْ تَشْفَعَ لِي إِلَى اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي هَذِهِ الْحَاجَاتِ كُلِّهَا بِحَقِّ آبَائِكَ الطَّاهِرِينَ وَ بِحَقِّ أَوْلَادِكَ الْمُنْتَجَبِينَ فَإِنَّ لَكَ عِنْدَ اللهِ تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُهُ الْمَنْزِلَةَ الشَّرِيفَةَ وَ الْمَرْتَبَةَ الْجَلِيلَةَ وَ الْجَاهَ الْعَرِيض؛(16) اي آقاي من! اي ولي خدا! اي امين خدا! از تو درخواست ميكنم كه در برآورده شدن اين حاجات، بين من و خداوند واسطه شوي [تا حاجات من برآورده شود] به حق پدران پاكت و به حق فرزندان برگزيدهات زيرا براي شما نزد خداوند، مقام بسيار شريف و مرتبهاي با جلالت و آبرويي بسيار است.»
با نگرش عميق در زيارتنامهها اين نكته به دست ميآيد كه مقام و عظمت ائمه(ع) در پيشگاه خداوند متعال به سبب آن است كه خود را بنده و عبد او ميدانستهاند. ما نيز هنگام خواندن زيارتنامه، پس از شهادت به يگانگي خداوند، آنان را واسطه بين خود و خداوند قرار ميدهيم؛ چرا كه خداوند اينان را بسيار دوست ميدارد و دعايشان را در حق ما به اجابت ميرساند.
ثالثاً: توسل در زمان صدر اسلام نيز بوده است. در تاريخ دمشق (از كتب معتبر اهل سنت) نقل شده است كه در سال 17 ق، مردم به طور مكرر براي نماز باران ميرفتند و نتيجه نميگرفتند. عمر، خليفه دوم گفت: «فردا به وسيله كسي كه حتما خدا به سبب او به ما عنايت خواهد كرد، طلب آب ميكنيم.» روز بعد خليفه، نزد عباس پسر عموي پيامبر رفت و پس از واسطه قرار دادن او براي طلب باران، اينگونه دعا كرد: «اَللهُمَّ اِنّا كُنَّا نَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّنَا فَتَسْقِينَا وَ اِنَّا نَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ بِعَمِّ نَبِيِّنَا فَاسْقِنَا؛(17) خداوندا! ما در زمان پيامبرمان به وسيله او به تو متوسل ميشديم و سيرابمان ميكردي. امروز به واسطه پسر عموي پيامبرت به تو متوسل ميشويم، پس ما را سيراب كن!» عباس پس از مدتي بيرون آمد؛ در حالي كه علي(ع) در جلو او و امام حسن(ع) طرف راست و امام حسين(ع) طرف چپ و بني هاشم، پشت سرش بودند. آنگاه در مصلي جناب عباس دست به دعا برداشتند و هنوز دعايشان تمام نشده بود كه ابرها حركت كردند و باران شروع به باريدن كرد. در زمان حضرت عيسي(ع) نيز بيماراني كه از معالجه مأيوس شده بودند به آن حضرت مراجعه ميكردند و شفاي خود را از ايشان ميخواستند. حضرت عيسي(ع) هم به اذن خدا آنان را شفا ميداد و ميفرمود: «أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فيهِ فَيَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللهِ وَ أُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أُحْيِ الْمَوْتى بِإِذْنِ اللهِ»؛(18) «من از گِل چيزي به شكل پرنده ميسازم. سپس در آن ميدمم و به فرمان خدا، پرندهاي ميشود و به اذن خدا، كورِ مادرزاد و مبتلايان به برص (پيسي) را بهبودي ميبخشم و مردگان را به اذن خدا زنده ميكنم.»
6. آرامش در حرم آرامش در اماكن متبركه باعث ارتباط بهتر و بيشتر با خداي منان است. در چنين فضايي، خواندن دعا و صلوات با صداي بلند، باعث بر هم زدن آرامش و ارتباط معنوي ساير زائران ميشود.
7. خواندن نماز اول وقت در احاديث سفارش شده است كه اگر هنگام ورود به حرم، وقت نماز بود، ابتدا نماز جماعت خوانده شود و سپس زيارت انجام پذيرد. نماز اول وقت آنچنان داراي فضيلت است كه اگر در بين زيارت، نماز جماعت برپا شد، مستحب است زائر، زيارت خود را رها و در نماز جماعت شركت كند. (19)
8. دعاي وداع خداحافظي و خواندن دعاي وداع در آخرين زيارت، ادبي ديگر از زائر است. در دعاي وداع با امام علي بن موسي الرضا(ع) ميخوانيم: «اللهُمَّ لَا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِيَارَتِي ابْنَ نَبِيِّكَ وَ حُجَّتَكَ عَلَى خَلْقِكَ وَ اجْمَعْنِي وَ إِيَّاهُ فِي جَنَّتِكَ وَ احْشُرْنِي مَعَه؛(20) بار خدايا! اين زيارت را آخرين زيارت من از پسر پيامبرت(ص) و حجت بر خلقت قرار مده و مرا در بهشت با ايشان محشور فرما.»
9. طولاني نشدن زيارت از مهمترين آداب زيارت آن است كه مدت حضور در حرم طولاني نشود تا شدت شوق براي زيارت دوباره بيشتر شود. امام باقر(ع) ماندن بيش از حد در مكه را باعث قساوت قلب دانسته(21) و امام صادق(ع) نيز به ابابصير ميفرمايد: «إِذَا فَرَغْتَ مِنْ نُسُكِكَ فَارْجِعْ فَإِنَّهُ أَشْوَقُ لَكَ إِلَى الرُّجُوعِ؛(22) زماني كه اعمال حج تو تمام شد، برگرد تا شوق براي بازگشت [به خانه خدا] در تو باقي بماند [و كم نشود].» اميرمؤمنان(ع) ميفرمايد: «مَنْ كَثُرَتْ زِيَارَتُهُ قَلَّتْ بَشَاشَتُه؛(23) هر كه زيارت او طولاني شود، گشادهرويي او [و شوق حضورش در حرم] كم خواهد شد.» بهتر است كه زائران به جاي توقف طولاني، دفعات حضور در حرم را زياد كنند تا هماره ذوق و شوق زيارت در وجودشان باقي بماند.
10. توجه به مضامين زيارتنامه با نگرش عميق در زيارتنامهها اين نكته به دست ميآيد كه مقام و عظمت ائمه(ع) در پيشگاه خداوند متعال به سبب آن است كه خود را بنده و عبد او ميدانستهاند. ما نيز هنگام خواندن زيارتنامه، پس از شهادت به يگانگي خداوند، آنان را واسطه بين خود و خداوند قرار ميدهيم؛ چرا كه خداوند اينان را بسيار دوست ميدارد و دعايشان را در حق ما به اجابت ميرساند.
11. خواندن نماز زيارت خواندن حداقل دو ركعت نماز زيارت و اهداي ثواب آن به امام از آداب حضور در حرم است كه بهتر است بالاي سر امام خوانده شود. ورود با پاي راست و خروج با پاي چپ، تكبير گفتن هنگام ديدن قبر مطهر پيش از شروع خواندن زيارتنامه، خواندن زيارتنامه هنگام تشرف به اماكن مقدس، ايستاده خواندن زيارتنامه، رو به روي ضريح و پشت به قبله بودن هنگام خواندن زيارتنامه، تلاوت قرآن و هديه ثواب آن به امام(ع) از ديگر آداب زيارت است كه بر آن تأكيد شده است. (24) علاوه بر آنچه بيان شد برخي زيارتگاهها همچون حرم حسيني آداب خاصي دارد كه شايسته است زائران به آن توجه كنند.
زيارت نيابي شريك كردن ديگران در ثواب زيارت از جمله اموري است كه ائمه اطهار(ع) بدان اشاره كردهاند. امام كاظم(ع)به شخصي كه عازم زيارت خانه خدا بود، فرمود: «وقتي به مكه رسيدي و اعمال خود را به پايان رساندي، هفت مرتبه ديگر نيز طواف كن و دو ركعت نماز بگذار. سپس بگو: «اللهُمَّ إِنَّ هَذَا الطَّوَافَ وَ هَاتَيْنِ الرَّكْعَتَيْنِ عَنْ أَبِي وَ أُمِّي وَ عَنْ زَوْجَتِي وَ عَنْ وُلْدِي وَ عَنْ حَامَّتِي وَ عَنْ جَمِيعِ أَهْلِ بَلَدِي حُرِّهِمْ وَ عَبْدِهِمْ وَ أَبْيَضِهِمْ وَ أَسْوَدِهِمْ فَلَا تَشَاءُ أَنْ قُلْتَ لِلرَّجُلِ إِنِّي قَدْ طُفْتُ عَنْكَ وَ صَلَّيْتُ عَنْكَ رَكْعَتَيْنِ إِلَّا كُنْتَ صَادِقاً؛(25) بار خدايا! اين طواف و دو ركعت نماز را از طرف پدرم، مادرم، همسرم، فرزندان و دوستانم و از طرف همه اهل شهرم چه آزاد و چه بنده و سفيد يا سياه، انجام دادهام. پس اگر به هر كس بگويي من بهجاي تو طواف كردم و دو ركعت نماز خواندم، راست گفتهاي.» جالب آنكه امام صادق(ع) ميفرمايد: «لَوْ أَشْرَكْتَ أَلْفاً فِي حَجَّتِكَ لَكَانَ لِكُلِّ وَاحِدٍ حَجٌّ مِنْ غَيْرِ أَنْ يَنْقُصَ مِنْ حَجَّتِكَ شَيْء؛(26) اگر هزار نفر را در ثواب حج خود شريك كني، براي هر كدام آنها ثواب يك حج نوشته ميشود بدون آنكه از ثواب حج تو چيزي كم شود.» همچنين به زيارت نيابي از طرف معصومان(ع) به ويژه به نيابت از حضرت فاطمه زهرا(س) سفارش شده است. (27)
آسيب شناسي زيارت با اين حال، اموري ممكن است سبب بياثر يا كم اثر شدن زيارت گردد كه در ذيل مواردي را ذكر ميكنيم. اول: اخلاق بد همراه كردن زيارت با اموري همچون ريا و خودنمايي نه تنها از ارزش و بهاي آن ميكاهد كه آن را بيمحتوا و بيمعنا ميسازد. به همين سبب، رسول خدا(ص) ميفرمايد: «مَنْ أَتَانِي زَائِراً فِي الْمَدِينَةِ مُحْتَسِباً كُنْتُ لَهُ شَفِيعاً يَوْمَ الْقِيَامَة؛(28) كسي كه تنها به انگيزه زيارت من، مرا زيارت كند، شفيع او در روز قيامت خواهم بود.»
دوم: زيارت با مال حرام هزينه كردن مال حرام يا مالي كه خمس و زكات آن داده نشده است، به فتواي مراجع تقليد، حرام(29) و بديهي است انجام زيارت با چنين مالي آثار مثبت زيارت را در پي نخواهد داشت.
سوم: زيارت با بدهكاري به ديگران مراجع تقليد، شكستن نماز را براي پرداخت بدهي لازم ميدانند؛ البته در صورتي كه پرداخت آن در نماز ممكن نباشد. (30) به يقين، انجام زيارت با بدهكاري به ديگران، مذموم و غير قابل قبول خواهد بود؛ مگر اينكه طلبكار به تأخير در پرداخت آن رضايت دهد.
چهارم: زيارت و رنجش ديگران ابراهيم جمال يكي از شيعيان بود و براي كاري از علي بن يقطين ـ وزير هارون كه از شيعيان بود ـ وقت ملاقات خواست؛ اما علي بن يقطين به سبب شأن و مقام خود، و شغل ابراهيم كه شترداري بود، اجازه ملاقات نداد. علي بن يقطين در همان سال راهي حج شد و در مدينه، خدمت امام موسي بن جعفر(ع) رسيد؛ ولي امام(ع) او را نپذيرفت. وقتي علي بن يقطين سبب را پرسيد، امام(ع) فرمود: «چون برادرت ابراهيم را به مجلس خويش راه ندادي [و او را ناراحت كردي]، من نيز از پذيرفتن تو معذورم.» آنگاه امام از او خواست نزد ابراهيم برود و رضايت او را جلب كند و از او معذرت بخواهد. علي بن يقطين پس از به دست آوردن رضايت ابراهيم، توفيق ديدار حضرت را پيدا كرد. (31) بنابراين زائر پيش از سفر زيارتي رضايت افراد آزردهخاطر از خويش را به دست آورد و در مقابل، افرادي كه از زائر رنجشي دارند، او را ببخشند و رضايت قلبي خويش را به زائر ابراز دارند.
پنجم: گناه در طول سفر يكي از اهداف زيارت، تجديد عهد و ميثاق با اولياي الهي است. اين ميثاق بدان معنا است كه ما پيرو دستورها و مطيع اوامر شما هستيم. چنين بيعتي، تنها با گفتن محقق نميشود؛ بلكه بايد اين بيعتِ قلبي در عمل نيز نمايان شود. كساني كه به گناه آلودهاند و يا در طول سفر، خود را به گناه ميآلايند و توفيق توبه به دست نميآورند، نبايد انتظار قبولي زيارت و استجابت دعا را داشته باشند. متأسفانه سستي در خواندن نمازهاي واجب،(32) رعايت نكردن حجاب و نيز رعايت نكردن برخي احكام شرعي در طول سفر، زيارتي بدون اندوخته معنوي را به همراه خواهد داشت.
(1) ارشاد، شيخ مفيد، 2 جلد در يك مجلد، انتشارات كنگره جهاني شيخ مفيد، قم 1413 ق، ج2، ص185. (2) وسائل الشيعه، شيخ حر عاملي، مؤسسه آل البيت(ع)، قم، 1409 ق، ج14، ص489. (3) بحار الانوار، علامه مجلسي، مؤسسة الوفاء، بيروت 1404ق، ج97، ص295 و مفاتيح الجنان، شيخ عباس قمي، انتشارات كتابخانه صدر، دوم، 1376 ش، شانزدهم از آداب زيارت امام حسين(ع). (4) بحار الانوار، ج99، ص145. (5) مريم/31 و صافات/113. (6) آل عمران/96؛ اسراء/1 و دخان/3. (7) يوسف/93. (8) تفسير نمونه، ناصر مكارم شيرازي، دار الكتب الاسلاميه، تهران، اول، 1374 ش، ج2، ص240. (9) صحيح بخاري، بخاري جعفي، تحقيق: ابن باز، دار الفكر، بيروت، 1414 ق، ج4، ص46. باب ما ذكر من درع النبي و عصاه و ... . (10) الطبقات الكبري، محمد بن سعد، تحقيق محمد عبدالقادر عطا، دار الكتب العلميه، بيروت، اول، 1410 ق، ج1، ص392. (11) صحيح بخاري، ج6، ص38، ش1507. (12) برگرفته از كتاب فلسفه زيارت و آيين آن، مرتضي جوادي، مركز نشر اسراء، قم، اول، 1382 ش، ص206. (13) مائده/35. (14) يوسف/97 و 98. (15) نساء/64. (16) مفاتيح الجنان، دعاي عالية المضامين. (17) صحيح بخاري، ج2، ص16، ابواب استسقاء و كنز العمال، حسام الدين هندي، موسسة الرساله، بيروت، پنجم، ج13، ص504، ش 37296. (18) آل عمران/49. (19) الدروس الشرعية في فقه الإمامية، محمد بن مكي عاملي (معروف به شهيد اول)، ج2، ص25. (20) مفاتيح الجنان. (21) قال الباقر(ع): أَنَّ الْمُقَامَ بِمَكَّةَ يُقَسِّي الْقُلُوب: كافي، كليني، دار الكتب الإسلاميه، تهران، 1365 ش، ج4، ص230. (22) همان. (23) غرر الحكم، تميمي آمدي، انتشارات دفتر تبليغات، قم، 1366 ش، ص433. (24) همان، آداب زيارت. (25) كافي، ج4، ص316 و 317. (26) من لا يحضره الفقيه، شيخ صدوق، جامعه مدرسين، قم، سوم 1413 ق، ج2، ص223. (27) كافي، ج4، ص314. (28) كامل الزيارات، ابن قولويه قمي، انتشارات مرتضويه، نجف اشرف، 1356 ق، ص14. (29) توضيح المسائل، امام خميني(ره)، انتشارات محراب، اول، 1366ش، مسئله 1790. (30) همان، مسئله 1161. (31) بحار الانوار، ج48، ص85 و مفاتيح الجنان، آداب زيارت. (32) امام صادق(ع) ميفرمايد: لَا يَنَالُ شَفَاعَتَنَا مَنِ اسْتَخَفَّ بِالصَّلَاة؛ شفاعت ما شامل كسي نميشود كه به نماز بيتوجهي كند و آن را سبك بشمارد: كافي، ج3، ص270.