اخلاق اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اخلاق اسلامی - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
اخلاق اسلامي
اخلاص را مرور کنيم
موفق ترين قشر در بين بشريّت، انبيا و پيامبران و اولياي الهي عليهم السلام بوده اند كه راز و رمز اصلي موفقيّت آنها در يك كلمه خلاصه مي شود و آن اخلاص در راه خداست. رمز جاودانگي و ماندگاري آنان نيز همين مسئله است.
علما و واعظان و مبلغان ادامه دهندگان راه انبيا هستند و اگر بخواهند در اين مسير موفق باشند و در هدايت مردم به نتيجه مثبت برسند، تنها راه اين است كه اخلاص را به عنوان يك اسلحه مورد نياز هميشه همراه داشته باشند. به راستي مبلّغاني كه خالصانه تبليغ كرده اند، در بين مردم مؤثّر بوده اند و سالها لذّت و مزه صحبت آنان در ذائقه مردم مانده است.
آنچه پيش رو داريد، باز خواني اخلاص در روايات است؛ به اميد آنكه مبلّغان سخت كوش با ازدياد خلوص در كارها و تبليغات خويش بيش از گذشته بر موفقيّت تبليغي خويش بيفزايند.

حقيقت اخلاص
اخلاص، از ماده خُلَص به معناي پاكيزه و خالي از آلودگي است. در قرآن داريم: "لَبَناً خالِصاً"؛(1) يعني شير خالص كه از بين خون و سرگين حيوان به وجود مي آيد؛ اما نه رنگ خون را دارد و نه بوي فضولات حيوان را. عمل خالص آن است كه از لا به لاي تمام امور دنيوي و تمايلات عبور كند، اما جز رنگ و بوي الهي، هيچ رنگ و بويي به خود نگيرد. در روايات اين معني با زبانهاي مختلفي بيان شده است كه نمونه هايي بيان مي شود:

1. عدم انتظار ستايش
رسول اكرم صلي الله عليه وآله درباره حقيقت اخلاص چنين فرمود: "إِنَّ لِكُلِّ حَقٍّ حَقِيقَةً وَ مَا بَلَغَ عَبْدٌ حَقِيقَةَ الْإِخْلَاصِ حَتَّي لَا يُحِبَّ أَنْ يُحْمَدَ عَلَي شَيْ ءٍ مِنْ عَمَلٍ لِلَّهِ؛(2) براي هر حقي [و امر واقعي و ثابتي ]حقيقت و واقعيّتي است و بنده به حقيقت اخلاص نمي رسد، مگر اينكه دوست نداشته باشد بر چيزي از عمل [انجام شده ] براي خدا ستايش شود."
اين روايت مي گويد يكي از نشانه هاي حقيقت اخلاص اين است كه انسان در انجام كاري نه تنها انتظار ستايش نداشته باشد، بلكه قلباً هم دوست نداشته باشد كه مردم از او تعريف و تمجيد و ستايش كنند. و اين حقيقتاً امر مشكلي است؛ خيلي هنر مي خواهد كه انسان از نظر تسلّط بر هواها و خواسته هاي روحي و قلبي به حدّي رسيده باشد كه در كارهاي خدايي از ستايش ديگران نيز خوشش نيايد. اين مرحله از اخلاص را معصومان عليهم السلام و تالي تلو آنها دارند. اين همان است كه قرآن درباره اهل بيت عليهم السلام مي فرمايد: "وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلي حُبِّهِ مِسْكيناً وَ يَتيماً وَ أَسيراً * إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُريدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً"؛(3) "و غذاي [خود] را بر حبّ الهي به مسكين و يتيم و اسير مي دهند. [و مي گويند:] ما شما را به خاطر خدا اطعام مي كنيم و هيچ پاداش و سپاسي از شما نمي خواهيم."
يعني حتي اراده قلبي هم نسبت به تشكر آنها ندارند.
امام صادق عليه السلام نيز در اين باره فرمود: "الْعَمَلُ الْخَالِصُ الَّذِي لَا تُرِيدُ أَنْ يَحْمَدَكَ عَلَيْهِ أَحَدٌ إِلَّا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ؛(4) عمل خالص آن است كه نخواهي جز خداي عزيز و جليل كسي بر آن تو را ستايش و تمجيد كند."

2. عدم درخواست از ديگران
پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله از جبرئيل عليه السلام درباره معني و تفسير اخلاص پرسيد. او در جواب گفت: "الْمُخْلِصُ الَّذِي لَا يَسْأَلُ النَّاسَ شَيْئاً حَتَّي يَجِدَ وَ إِذَا وَجَدَ رَضِيَ وَ إِذَا بَقِيَ عِنْدَهُ شَيْ ءٌ أَعْطَاهُ فِي اللَّهِ؛(5) مُخلص كسي است كه از مردم چيزي درخواست نكند تا اينكه آن را بيابد [و خدا به او بدهد] و زماني كه آن چيز را يافت، به [مقدار و اندازه ] آن راضي باشد و اگر چيزي در نزد او [اضافه آمد و] باقي ماند، آن را در راه خدا عطا كند." و در ادامه اظهار داشت: " فَإِنَّ مَنْ لَمْ يَسْأَلِ الْمَخْلُوقَ فَقَدْ أَقَرَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِالْعُبُودِيَّةِ وَ إِذَا وَجَدَ فَرَضِيَ فَهُوَ عَنِ اللَّهِ رَاضٍ وَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَي عَنْهُ رَاضٍ وَ إِذَا أَعْطَي لِلَّهِ فَهُوَ عَلَي حَدِّ الثِّقَةِ بِرَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؛(6) به راستي كسي كه از مخلوق درخواست نكند، به بندگي خداي عزيز و جليل اعتراف كرده و هر گاه يافت [آنچه را كه مي خواست ]، به آن راضي شود. پس او [در واقع ] از خدا راضي شده و خداوند بلند مرتبه نيز از او راضي است و زماني كه در راه خدا اعطا كند، پس به حدّ اطمينان به پروردگار عزيز و جليلش رسيده است."

3. ترك محرّمات
گاه اخلاص در روايات به ترك محرّمات معني شده؛ البته روشن است كه ترك محرّمات از كارهاي دشوار و مشكلي است كه انسان موفق به آن نمي شود، مگر ايمان قوي و محكمي به خدا داشته باشد؛ از اين رو دوري از حرام، خود به خود اخلاص و نيّت خدايي را در بر دارد.

اعتراف كرد كه رسيدن به اخلاص كاري است بس دشوار؛ وجود هواهاي نفساني قدرتمند در درون هر فرد، وجود شياطين جنّي و انسي، محيط و جوّ ناسالم جامعه و... مانعهاي بزرگي براي به وجود آمدن و يا عوامل مهمّ از بين بردن اخلاص است.

پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله فرمود: "تَمَامُ الْإِخْلَاصِ اِجْتِنَابُ الْمَحَارِمِ؛(7) كلّ اخلاص در دوري جستن از حرامها [خلاصه شده ] است."

4. كار براي خدا
در يك كلام مي توان گفت: اخلاص اين است كه تمام اعمال انسان براي خدا باشد؛ تعليم و تعلّم براي خدا، منبر و موعظه براي خدا، دوستي و دشمني براي خدا؛ و خوردن و خوابيدن و... همه براي او باشد. پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله به اباذر فرمود: "يَا أَبَا ذَرٍّ لِيَكُنْ لَكَ فِي كُلِّ شَيْ ءٍ نِيَّةٌ صَالِحَةٌ حَتَّي فِي النَّوْمِ وَ الْأَكْلِ؛(8) اي ابوذر! بايد در هر كاري نيّتي شايسته داشته باشي؛ حتّي در خوابيدن و خوردن."
شيخ رجبعلي خيّاط آن عارف وارسته مي گفت: "همه چيز خوب است، اما براي خدا." گاه به چرخ خود اشاره مي كرد و مي گفت: "همه قطعات ريز و درشتش مارك مخصوص كارخانه خود را دارد... انسان مؤمن هم همه كارهاي او بايد نشانِ خدا را داشته باشد." (9)

منبر براي خدا
در يكي از سالها، مردِ نيكوكاري از محدّث قمي خواهش مي كند كه قبول كند باني مجلس شود و تعهّد مي كند كه مبلغ پنجاه دينار عراقي به ايشان تقديم كند. در آن موقع هزينه محدث در هر ماه سه دينار بوده است. محدث مي گويد: "من براي امام حسين عليه السلام منبر مي روم، نه براي ديگري." و آن وجه را نپذيرفت. (10)

اهمّيت اخلاص
در قرآن و روايات تعبيرات بسيار حساس و كليدي از اخلاص شده است كه نشان دهنده نقش مهمّ و منحصر به فرد آن است؛ اما در آيات قرآن، دو موضوع در اين زمينه قابل توجه است:

1. نااميدي شيطان
شيطان كه دشمن قسم خورده انسان است و به عزّت الهي قسم ياد كرده تا همه بشريت را گمراه كند، در مقابل خالص شدگان احساس عجز نموده است؛ آنجا كه قرآن از زبان او مي فرمايد: "قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعينَ * إِلاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصينَ"؛(11) "[شيطان ]گفت: [خدايا!] به عزتت قسم! همه انسانها را گمراه مي كنم، جز بندگان خالص شده ات را."
البته مرحله مُخلَصْ از مُخلِصْ بالاتر است و طريق رسيدن به مخلَصْ، مُخلِصْ شدن است.

2. دين خالص
"فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصاً لَهُ الدِّينَ"؛(12) "خدا را پرستش كن و دين خود را براي او خالص گردان!"
مردي خدمت پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله رسيد و عرض كرد: اي رسول خدا! ما اموال خود را به ديگران مي بخشيم تا اسم و رسمي در ميان مردم پيدا كنيم، آيا پاداشي داريم؟ فرمود: نه. مجدداً عرض كرد: گاهي هم براي اجر الهي و هم براي به دست آوردن نام مي بخشيم، آيا پاداشي داريم؟ پيامبر فرمود: "خداوند چيزي را قبول نمي كند، مگر اينكه خالص براي او باشد. سپس اين آيه را تلاوت كرد: "أَلا لِلَّهِ الدِّينُ الْخالِصُ"؛(13) "آگاه باشيد كه دين خالص از آن خداست." (14)
در روايات نيز تعابير نغز و زيبايي از اخلاص شده است كه به خوبي نقش كليدي اخلاص را به نمايش مي گذارد. در اينجا به نمونه هايي از اين تعابير اشاره مي شود:
1. نهايت دين
علي عليه السلام فرمود: "الْإِخْلَاصُ غَايَةُ الدِّينِ؛(15) اخلاص نقطه اوج دين [و دينداري ] است."
2. ميزان عبادت
علي عليه السلام فرمود: "اَلْاِخْلاصُ مِلاكُ الْعِبادَةِ؛(16) ملاك [ارزش و قبولي ]عبادت، اخلاص داشتن است."
بنابراين، هدف از عبادت اين است كه انسان به خداوند تقرّب پيدا كند و اين تقرّب در صورتي حاصل مي شود كه انسان اخلاص داشته باشد.
3. رهايي
علي عليه السلام فرمود: "فِي الْاِخْلاصِ يَكُونُ الْخَلاصُ؛(17) رهايي انسان [از گرفتاريهاي دنيوي و آخرتي ] در اخلاص ورزي است."
4. سعادت ابدي
علي عليه السلام فرمود: "طُوبَي لِمَنْ أَخْلَصَ لِلَّهِ عَمَلَهُ وَ عِلْمَهُ وَ حُبَّهُ وَ بُغْضَهُ وَ أَخْذَهُ وَ تَرْكَهُ وَ كَلاَمَهُ وَ صَمْتَهُ وَ فِعْلَهُ وَ قَوْلَهُ؛(18) خوشا به حال كسي كه عمل و علمش را، دوستي و بغضش را، گرفتن و نگرفتنش را، سخن گفتن و سكوتش را، و رفتار و حرفش را براي خدا خالص كند!"
5. معيار قبولي اعمال
اعمال عبادي بدون اخلاص و قصد قربت قطعاً باطل است و اعمال غير عبادي آن گاه در پيشگاه الهي پذيرفته مي شود كه همراه با اخلاص و پاكي باشد؛ چنان كه درجه قبولي (قبول خوب، متوسط و احسن القبول) و مقدار ثواب بستگي به درجه اخلاص دارد. اينكه قرآن كريم گاه پاداش حسنه را ده برابر مي داند(19) و گاه هفتصد برابر و گاه(20) به غير حساب،(21) به خاطر درجه اخلاص اعمال و حسنات است.
رسول گرامي اسلام صلي الله عليه وآله فرمود: "إِذَا عَمِلْتَ عَمَلًا فَاعْمَلْ لِلَّهِ خَالِصاً لِأَنَّهُ لَا يَقْبَلُ مِنْ عِبَادِهِ الْأَعْمَالَ إِلَّا مَا كَانَ خَالِصاً؛(22) هر گاه عملي انجام دادي، خالصانه براي خدا انجام بده؛ چرا كه از بندگانش فقط اعمالي را كه خالصانه [براي خدا باشد ]مي پذيرد."

6. زنگ خطر
پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله فرمود: "اَلْعُلَماءُ كُلُّهُمْ هَلْكَي اِلَّا الْعَامِلُونَ وَ الْعَامِلُونَ كُلُّهُمْ هَلْكَي اِلَّا الْمُخْلِصُونَ وَ الْمُخْلِصُونَ عَلَي خَطَرٍ [عَظِيمٍ ]؛ (23) علما و دانشمندان همه در هلاكت اند، جز عمل كنندگان [به دانششان ] و عمل كنندگان همه در هلاكت اند، جز كساني كه اخلاص [در عمل ] دارند و مخلصان در خطر[و تهديد بزرگي ] هستند."
حديث فوق خطر بزرگي را به علما و واعظان و مبلّغان گوشزد مي كند كه با دقت مختصري در آن بند بند وجود انسان مي لرزد و سخت انسان را به انديشه مي برد و اينجاست كه از خدا بايد كمك گرفت تا توفيق عمل و اخلاص ورزي در آن را به همه عنايت فرمايد.

دشواري اخلاص
بايد اعتراف كرد كه رسيدن به اخلاص كاري است بس دشوار؛ وجود هواهاي نفساني قدرتمند در درون هر فرد، وجود شياطين جنّي و انسي، محيط و جوّ ناسالم جامعه و... مانعهاي بزرگي براي به وجود آمدن و يا عوامل مهمّ از بين بردن اخلاص است.
حضرت امام صادق عليه السلام فرمود: "الإِْبْقَاءُ عَلَي الْعَمَلِ حَتَّي يَخْلُصَ أَشَدُّ مِنَ الْعَمَلِ؛(24) باقي ماندن [و پايداري ] بر عمل تا آن زمان كه خالص شود، دشوارتر از خود عمل است."
علي عليه السلام فرمود: "تَصْفِيَةُ الْعَمَلِ أَشَدُّ مِنَ الْعَمَلِ وَ تَخْلِيصُ النِّيَّةِ مِنَ الْفَسَادِ أَشَدُّ عَلَي الْعَامِلِينَ مِنْ طُولِ الْجِهَادِ؛(25) پاكيزه كردن عمل سخت تر از [خود] عمل است و خالص كردن نيت از فساد، براي عمل كنندگان، از جهاد طولاني [در راه خدا] سخت تر است."

25 سال مبارزه با ريا
سختي و دشواري اخلاص را آن گاه انسان متوجه مي شود كه زندگاني بزرگان را مرور نمايد.
نقل مي كنند: روزي مرحوم سيد بحرالعلوم را شاگردانش خندان و متبسّم يافتند، سبب را پرسيدند. در پاسخ فرمود: "پس از بيست و پنج سال مجاهدت، اكنون كه در خود نگريستم، ديدم اعمالم ريايي نيست و توانسته ام به رفع آن موفّق گردم." (26)

خاطره اي از مرحوم بروجردي
"درباره مرحوم آقاي بروجردي رحمه الله چند روز پيش از فوتشان، عده اي كه خدمت ايشان بودند، نقل مي كنند: خيلي ايشان را ناراحت ديديم. مي گفت: خلاصه، عمر ما گذشت و ما رفتيم و نتوانستيم چيزي براي خود از پيش بفرستيم و عملي انجام دهيم." كسي از آن جمع گفت: آقا شما ديگر چرا؟ ما بيچاره ها اين حرفها را بايد بزنيم. شما چرا؟ بحمد الله شما اين همه آثار خير از خود باقي گذاشته ايد؛ مسجدي به اين عظمت ساخته ايد، مدرسه ها در كجا و كجا ساخته ايد... وقتي اين را گفت، ايشان جمله اي فرمودند كه حديث است: "أَخْلِصِ الْعَمَلَ فَإِنَّ النَّاقِدَ بَصِيرٌ[بَصِيرٌ]؛ (27) عمل را خالص انجام ده؛ چرا كه نقد كننده آگاه است." تو خيال كردي اينها كه در منطق مردم به اين شكل هست، حتماً در پيشگاه الهي هم همين طور است كه پيش تو هست؛ "إِنَّ اللَّهَ خَبيرٌ بِما تَعْمَلُونَ"(28)."(29)

يك نكته
اگر عمل خالص باشد، كثرت عمل لازم نيست؛ مقدار كمي از آن نيز مي تواند مفيد و كارگشا باشد. رسول خداصلي الله عليه وآله فرمود: "أَخْلِصْ قَلْبَكَ يَكْفِكَ الْقَلِيلُ مِنَ الْعَمَلِ؛(30) [نيت ] قلبت را خالص كن؛ عمل اندك [نيز با نيت خالص ] تو را كفايت مي كند."
ادامه دارد

1) نحل / 66.
2) بحار الانوار، ج 72، ص 304، ح 51؛ منتخب ميزان الحكمة، ص 165.
3) انسان / 8 - 9.
4) الكافي، كليني، ج 2، ص 16، ح 4؛ منتخب ميزان الحكمة، ص 165.
5) وسائل الشيعة، ج 15، ص 194، ح 20257؛ بحار الانوار، ج 66، ص 373، ح 19.
6) همان مدارك؛ تفسير نورالثقلين، ج 3، ص 15، ح 5؛ منتخب ميزان الحكمة، ص 164.
7) كنز العمال، متقي هندي، ح 44399؛ منتخب ميزان الحكمة، ص 165.
8) ميزان الحكمة، محمدي ري شهري، ج 13، ح 20999.
9) كيمياي محبت، محمدي ري شهري، ص 175.
10) سيماي فرزانگان، ص 408؛ حاج شيخ عباس قمي، مرد تقوا و فضيلت، علي دواني، صص 46 - 47.
11) ص / 82.
12) زمر / 2.
13) همان / 3.
14) روح المعاني، ج 23، ص 212، به نقل از: تفسير نمونه، ج 19، ص 365.
15) غرر الحكم، ح 727، به نقل از: منتخب ميزان الحكمة، محمدي ري شهري، ص 164، ح 1872.
16) همان مدارك.
17) تنبيه الخواطر، ج 2، ص 154، به نقل از: منتخب ميزان الحكمة، ص 164، ح 1874.
18) بحار الانوار، محمد باقر مجلسي، ج 77، ص 288، ح 1.
19) انعام / 160: "مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها"؛ "هر كس كار نيكي به جا آورد، ده برابر آن پاداش دارد."
20) بقره / 26: "مَثَلُ الَّذينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ في سَبيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ في كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ"؛ "كساني كه اموال خود را در راه خدا انفاق مي كنند، همانند بذري هستند كه هفت خوشه بروياند كه در هر خوشه، يكصد دانه باشد."
21) زمر / 10: "اِنَّمَا يُوفَّي الصَّابِرُونَ اَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسَابٍ"؛ "صابران اجر و پاداش خود را بي حساب دريافت مي دارند."
22) بحار الانوار، ج 77، ص 103، ح 1.
23) تنبيه الخواطر، ج 2، ص 118، به نقل از: منتخب ميزان الحكمة، ص 164؛ مجموعة ورام، ج 2، ص 118.
24) الكافي، ج 2، ص 16، ح 4.
25) بحار الانوار، ج 77، ص 288، ح 1.
26) رساله لبُّ اللباب، سيد محمد حسين تهراني، انتشارات حكمت، بي تا، ص 55.
27) بحار الانوار، ج 13، ص 431، ح 23.
28) مائده / 8: "خداوند از آنچه انجام مي دهيد، با خبر است."
29) تعليم و تربيت اسلامي، مرتضي مطهري، ص 234؛ داستانهاي استاد، عليرضا مرتضوي، كانون فرهنگ و هنر اسلامي، ج 1، ص 162.
30) بحار الانوار، ج 73، ص 175، ح 15.قره / 156.

منبع : ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره90
/ 1