بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
پاسخ به شبهات استفاده از مهر براي نماز حسين تربتي(1) از شبهات جدّي که وهابيت بسيار به آن دامن ميزنند، مربوط به سجده کردن شيعيان بر مهر است که آن را شرک ميدانند و گاه، آن را بتپرستي قلمداد ميکنند و به کساني که در مسجد النبي(ص) يا مسجد الحرام مهر ميگذارند با خشونت تمام برخورد ميکنند. جا دارد اين مسئله را با توجه به آيات قرآن و روايات وارده از اهل سنّت و سيره پيامبر اکرم(ص) بررسي کنيم؛ آنگاه روشن ميشود که نه تنها شيعه در اين مسئله بدعتگذار و مشرک نيست؛ بلکه اين اهل سنّت است که در واقع، يک حقيقت مسلّم اسلامي را انکار کرده و وهابيت نيز با اهداف سياسي و انحرافي به اين مسئله دامن زدهاند. پاسخ نقضي اوّلين پاسخ که به وهابيت ميتوان داد اين است که اگر سجده بر مهر و امثال آن، شرک و بتپرستي باشد، سجده بر سجّاده و فرش و امثال آن نيز شرک و بتپرستي است. جواب حلّي: سجده بر زمين در روايات اهل سنّت براي مقدمه به اين نکته توجّه شود که در زمان پيامبر اکرم(ص) مسجد مدينه (مسجد النبي(ص)) نه فرش داشت و نه سقف. مردم روي خاک کف مسجد سجده ميکردند؛ مثل مسجد الحرام فعلي که نه سقف دارد و نه فرش و همه مسلمانان از شيعه و سنّي بر سنگها سجده ميکنند و نيازي به مهر نيست؛ ولي بعدها که مساجد فرش شد اين نياز به وجود آمد که سجده بر زمين چگونه بايد تحقق يابد يا بايد در حال نماز، فرشهاي مسجد را جمع کرد که کاري پرزحمت است و يا بايد تدبيري ديگر انديشيد. تدبير شيعيان، اين است که سنگي و يا مهري همراه داشته باشند تا بر آن سجده کنند؛ ولي اهل سنّت بر همان فرشها سجده ميکنند که اين انحراف است؛ حتي از روايات صحيحه موجود در منابع آنها دلايلي وجود دارد که سجده بر زمين را لازم شمرده است و فرش و سجاده و امثال آن، زمين شمرده نميشود؛ و حتي رواياتي داريم که از سجده بر پارچه نهي شده است که ما به نمونههايي از اين روايات در چند بخش اشاره ميکنيم: الف. سجده بر زمين روايات فراواني در منابع فريقين آمده که ميرساند سجده بايد بر زمين و آنچه از آن ميرويد باشد. 1. رسول خدا(ص) فرمود: «وَجُعِلَت لِيَ الاَرضُ مَسجِدارً وَطَهُوراً و أَيُّما رَجُلٍ مِن اُمَّتِي اَدرَکَهُ الصَّلاةُ فَيُصَلِّ»؛(2) «خداوند زمين را براي من سجدهگاه و پاک قرار داده است. پس هر يک از امّت من هنگامي که وقت نماز فرا رسيد [هر جا باشد] پس نماز بگذارد.»
2. سجده رسول خدا(ص) بر زمين براء بن عازب نقل کرده است، با رسول خدا(ص) نماز ميخوانديم، با او به رکوع ميرفتيم و با او سر از رکوع برميداشتيم و با او ذکر ميگفتيم، هنوز ما ايستاده بوديم «حَتَّي نَرَاهُ قَد وَضَعَ وَجهَهُ عَلَي الاَرضِ ثَمَّ نَتبَعَهُ...؛ که ديديم آن حضرت صورت (و پيشاني) خود را بر زمين نهاده بود؛ آنگاه ما از او تبعيّت کرديم [و سجده ميکرديم].» بعد اضافه ميکند که مسلم، روايت را با سند صحيح نقل کرده است. (3)
3. ابي سعيد خدري نقل کرده است: «اَنَّ رَسُولَ اللّه(ص) رُأِيَ عَلَي جَبهَتِهِ وَعَلَي اِرنَبَتِهِ اَثَرُ طِينٍ مِن صَلاَةٍ صَلَّاهَا بِالنَّاسِ؛(4)هرگاه رسول خدا(ص) با مردم نماز ميخواند آثار خاک و غبار بر پيشاني و بيني آن حضرت ديده ميشد.»
4. بيهقي از رفاعه نقل کرده است که من در محضر رسول خدا نشسته بودم. ناگهان مردي وارد مسجد شد و شروع به نماز کرد. وقتي نمازش تمام شد خدمت رسول خدا(ص) آمد و به آن حضرت و گروهي که اطراف آن حضرت بودند سلام کرد. سپس رسول خدا فرمود: «سلام بر تو باد، برگرد نماز (را دوباره) بخوان... اِلَي اَن قَالَ: ثَمَّ يُکَبِّر فَيَسجُدُ فَيُمَکِّنُ جَبهَتَهُ مِنَ الاَرضِ حَتَّي تَطْمَئِنَّ مَفَاصِلَهُ وَتَستَوِي؛(5) تا اينجا که فرمود: نمازگزار تکبير ميگويد، سپس به سجده ميرود و پيشاني خود را بر زمين مينهد تا مفاصل بدنش آرام گرفته، و متمايل به چپ و راست نيست.
5. خباب بن ارت ميگويد: «شَکَونَا اِلَي رَسُولِ الله شِدَّةَ الرَّمضَاءِ فِي جَبَاهِنا وَاکْفِنَا فَلَمْ يَشُکْنَا؛(6) ما از شدّت گرما بر پيشاني و کف دستهايمان [در حال سجده بر ريگهاي داغ] شکوه کرديم. که حضرت به اين شکوه توجّه نکرد.» معلوم ميشود سجده بر زمين لازم و ضروري بوده است، و گرنه حضرت اجازه ميداد بر فرش و امثال آن سجده کنند.
6. سجده ابو بکر بر زمين «عن ابي اميّة قال: بَلَغَنِي سَمِعْتُ اَنَّ اَبَا بَکر الصِّديقَ کَانَ يَسْجُدُ وَيُصَلِّي عَلَي الاَرضِ مُفضِياً اِلَيهَا؛(7) از ابي اميّه نقل شده که گفته است: به من رسيد [و شنيدهام] که ابو بکر صديق بر زمين سجده ميکرد و نماز ميخواند به طوري که [پيشانياش] به زمين ميچسبيد. عبد الرزاق از ابي عبيده نقل فرموده است: «کَانَ اِبنُ مَسعُود لاَ يَسجُدُ اَو قَالَ لاَ يُصَلِّي اِلَّا عَلَي الاَرضِ؛(8) ابن مسعود اينگونه بود که هيچگاه بر غير زمين سجده نميکرد يا بر غير زمين نماز نميخواند.» عمل ابن مسعود مستقلاًّ براي ما حجّت نيست؛ ولي حکايت از اين دارد که اين دستور رسول خدا(ص) بوده است که حتماً سجده بر زمين بايد باشد.
راستي با اين همه دلايل در منابع اهل سنّت مبني بر اينکه سجده بايد بر زمين و اجزاي آن باشد و جواز مهر قرار دادن سنگ و خاک و امثال آن، باز ميتوان شيعه را به شرک و بتپرستي متهم کرد؛ براي اينکه تلاش ميکند به دستور پيامبر اکرم(ص) عمل کند و با قرار دادن مهر، سجده بر زمين را تحقق بخشد؟
در منابع شيعيان، روايات فراواني آمده است که سجده بايد بر زمين باشد؛ از جمله: 1. امام صادق(ع) فرمود: «اُسْجُدُوا عَلَي الاَرضِ اَو عَلَي مَا اَنبَتَت الاَرضَ، اِلَّا عَلَي مَا اَکَلَ اَو لَبِسَ؛(9) بر زمين يا آنچه از زمين ميرويد سجده کنيد؛ مگر آنچه خوردني و پوشيدني است [که سجده بر آن جايز نيست].»
2. امام صادق(ع) فرمود: «لَا يَسجُدُ اِلَّا عَلَي الاَرضِ اَو مَا اَنبَتَت الاَرضُ اِلَّا المَأکُولِ وَالقُطنِ والکَتَّانِ؛(10) سجده نکنيد مگر بر زمين و آنچه از آن ميرويد، جز خوردني و پنبه و کتان.»
3. امام رضا(ع) فرمود: «فَاِذَا سَجَدتَ فَليَکُن سُجُودَکَ عَلَي الاَرضَ اَو عَلَي شَيءٍ يَنبُتُ مِنَ الاَرضِ مِمَّا لَا يَلبُس؛(11) هر گاه سجده کردي، بايد سجدهات بر زمين باشد يا آنچه از زمين ميرويد و پوشيدني نيست.»
سجده بر سنگ يا مهر و... مجموع اين روايات نشان ميدهد که سجده بايد بر زمين باشد، منتهي خوردنيها و پوشيدنيها استثنا شده است. اکنون اين پرسش مطرح ميشود که اجزاي زمين حتماً وصل و متصل به زمين باشد و يا ميتوان بخشي از اجزاي زمين را از زمين جدا کرد و بر فرشي و يا سجادهاي قرار داد و روي آن سجده کرد؟ اين نکته را نيز از روايات فريقين ميتوان استفاده کرد که سجده بر بخشي از اجزاي زمين نيز جايز و روا است. 1. حافظ بيهقي با ذکر سند از ابووليد نقل کرده است كه از پسر عمر پرسيدم: «اوّلين بار، چه کسي اين سنگها را که در مسجد است به مسجد آورد؟» گفت: «نَعَم مَطَرنَا مِنَ اللَيلِ فَخَرجنَا الصَّلَاةَ الغَدَي فَجَعَلَ الرَّجُلُ يَمُرَّ عَلَي البَطحَاءِ فَيَجعَلُ فِي ثَوبِهِ مِنَ الحِصبَاءِ فَيُصَلِّي عَلَيهِ. قَالَ: فَلَمَّا رَايَ رَسُولُ الله(ص) ذَلِکَ قَالَ: مَا اَحسَنَ هَذَا البَسَاطَ فَکَانَ ذَلِکَ اَوَّل بُدئِه؛(12) آري! شب باراني به قصد نماز صبح از خانه بيرون شديم. پس مردي که از بطحاء (مسير سيلاب) ميگذشت سنگ مناسبي را برداشت و روي جامه خود قرار داد و بر آن نماز گذارد. پس وقتي که رسول خدا(ص) اين صحنه را ديد [نه تنها نهي نکرد]؛ بلکه فرمود: اين چه گستردني نيکو و جالبي است [که جامه پهن و بر آن سنگ نهاده و بر آن سجده ميکني] اين شروع سنگ [و مهر] گذاري بود.» اين حديث نشان ميدهد که آغاز سنگ و مهرگذاري در زمان خود رسول خدا(ص) بوده است و از آنجا که تقرير پيامبر نيز همچون قول و فعل او حجّت است. اين روايت هم مشتمل بر تقرير پيامبر(ص) است که نهي نفرموده است و هم قول پيامبر که صريح فرمود اين، چه عمل نيکو و جالبي است.
2. بيهقي از انس بن مالک نقل فرموده است که ما در گرماي شديد با رسول الله نماز ميخوانديم «فَيَأخُذُ اَحَدُنَا الحِصبَاءَ فِي يَدِهِ فَاِذَا بَرَدَ وَضَعَهُ وَسَجَدَ عَلَيهِ؛(13) پس برخي از ما (نمازگزاران) ريگهايي را در دست خود ميگرفتند تا سرد شود و [در وقت نماز] بر آن سجده کنند.» اين روايت هم ميرساند که سجده بايد بر اجزاي زمين باشد و هم ميرساند که ميشود سنگي را و يا خاک و امثال آن را برداشت و روي چيزي گذاشت و بر آن سجده کرد. حتماً لازم نيست که سنگ، متصل به زمين باشد. ابو داود نقل کرده است: «کَانَ رَسُولُ الله(ص) يَسجُدُ عَلَي الاَرضِ کَثِيراً وَعَلَي المَاءِ وَالطِّينِ وَعَلَي الخُمرَةِ المُتَّخِذَةِ مِن خَوصِ النَّخلِ وَعَلَي الحَصِيرِ المَتَّخِذِ مِنهُ؛(14) رسول خدا چنين بود که اکثر مواقع بر زمين سجده ميکرد و [در مواردي ضروري و اتفاقي] بر آب و گل و بر سجاده و حصيري که از شاخ و برگ خرما تهيه ميشد سجده ميکرد.» اين روايت هم ميرساند که بر اجزاي زمين به صورت جدا شده از زمين ميتوان سجده کرد. از اين گذشته، اين روايت مقيِّد به رواياتي است که در منابع اهل سنّت به صورت مطلق آمده است که پيامبر(ص) بر «خمرة» يعني سجاده سجده ميکرد. معلوم ميشود آن خمرة، از شاخ و برگ خرما ساخته شده بود. در منابع شيعه هم بر حصيري که از خرما و... ساخته شده باشد، سجده جايز شمرده شده است؛ ولي افضل، سجده بر زمين است. از امام صادق(ع) درباره سجده بر حصير و بوريا سؤال شد؟ حضرت فرمود: «لَا بَأسَ وَاَن يَسجُدَ عَلَي الاَرضِ اَحَبَّ اِلَيَّ...؛ (15) اشکالي ندارد؛ ولي اگر بر زمين سجده کند در نزد من بهتر است.»
3. از جابر بن عبد الله انصاري نقل شده است: «کُنتُ اُصَلِّي مَعَ رَسُولِ اللهِ صَلاَةَ الظُّهرِ فَآخَذتُ قَبضَةً مِنَ الحِصَي فِي کَفِّي حَتَّي تَبرُدَ وَاَضَعُهَا بِجَبهَتِي إِذَا سَجَدتُ مَن شِدَّةِ الحَرِّ؛(16) من با رسول خدا نماز ظهر ميخواندم. پس يک مشت سنگريزه در دستم گرفتم که سرد شود [و حرارتش کاهش يابد] تا در وقت سجده پيشانيم را بر آن بگذارم و اين عمل را به خاطر شدّت گرما انجام ميدادم.» اين روايت هم مانند قبلي دلالت بر لزوم سجده بر زمين دارد و هم ميرساند که ميشود سنگي را همراه برداشت و بر آن سجده کرد و اين مطلب را نيز ميرساند که بر سجّاده و فرش نميتوان سجده کرد، و گرنه لازم نبود که سنگ را نگه دارند تا سرد شود و بر آن سجده کنند.
4. ابن ابي شيبه نقل ميکند که؛ ابن سيرين گفته است: با خبر شديم که «اَنَّ مَسروقاً اِذَا سَافَرَ حَمَلَ مَعَهُ فِي السَّفِينَةِ لِبنَةً يَسجُدُ عَلَيهَا؛ مسروق [ابن اجدع] هرگاه مسافرت [دريايي] ميکرد، خشت خامي با خود [به داخل کشتي] ميبرد تا [در وقت نماز] بر آن سجده کند.» (17)
5. ارزقي از رزين غلام ابن عباس نقل کرده است که او ميگفت: علي بن عبد الله بن عباس، براي من نوشت که «اَن اُبعَثَ اِلَيَّ بِلَوحٍ مِن حِجَارَةِ المَروَةِ اَسجُدُ عَلَيهِ؛ سنگي (مُهري) از سنگهاي مروه براي من فرستاده شود که روي آن سجده کنم.» دو روايت فوق نشان ميدهد که مُهرسازي به زمان صدر اسلام برميگردد و همينطور عنايت به خاک و سنگ مروه، حاکي از عنايت به تقدّس آنهاست که اين مسئله، به خوبي توجيه کننده مقدّس بودن سجده بر خاک و تربت امام حسين(ع) است.
6. ابن حجر نقل کرده است که عمر بن عبد العزيز «کَانَ يُؤتَي بِتُرَابٍ فَيُوضَعُ عَلَي الخَمرَةِ فَيَسجُدُ عَلَيهِ؛(18) هميشه بر مقداري خاک - که آورده ميشد و روي سجاده گذاشته ميشد ـ سجده ميکرد.» هر چند عمل عمر بن عبد العزيز بنفسه براي ما حجّيت و اعتبار ندارد؛ ولي حکايت از اين دارد که در ذهن او و ديگران دو امر مسلم بوده است: 1. سجده بايد بر زمين و اجزاي آن باشد و بر فرش و سجّاده نميتوان سجده کرد؛ 2. ميشود بر جزئي از زمين مثل خاک و سنگ که از زمين جدا شده و بر سجاده و فرش قرار دارد سجده کرد. اين همان عملي است که امروزه شيعيان انجام ميدهند و خاک را و يا خاک کربلا را به صورت مهري در ميآورند و بر آن سجده ميکنند. اگر اين عمل شيعيان، شرک و بتپرستي به حساب آيد درواقع، شخص پيامبر و صحابي آن حضرت اين بنا را پايهگذاري کردهاند و آيا ميشود آنان را بتپرست و مشرک دانست؟
سجده بر غير اجزاي زمين ممنوع از آنچه تا کنون گفتيم به خوبي ثابت شده که اوّلاً: سجده بايد بر زمين باشد؛ ثانياً: ميتوان اجزاي زمين مثل سنگ و خاک و... را برداشت و روي سجاده و امثال آن قرار داد و بر آن سجده کرد. اکنون بايد ديد آيا بر غير زمين نيز ميتوان سجده کرد؟ روايات نقل شده از منابع شيعه صريح بود که فقط بايد سجده بر اجزاي زمين باشد؛ آن هم اجزاي غير مأکول و غير ملبوس. در نتيجه سجده بر فرش و لباس و امثال آن، جايز نيست و روايات منقوله از کتب اهل سنّت نيز لازمهاش نفي سجده بر غير اجزاي زمين بود؛ ولي با اين حال به رواياتي در منابع آنها برميخوريم که سجده بر لباس و عمّامه و امثال آن را نفي ميکند که به نمونههايي اشاره ميشود: 1. حافظ بيهقي از صالح بن حيوان السبائي نقل کرده است «اَنَّ رَسُولَاللهِ(ص) رَأي رَجُلاً يَسجُدُ بِجَنبِهِ وَقَد اِعتَمَّ عَلَي جَبهَتِهِ فَحَسَرَ رَسُولُ اللهُ عَن جَبهَتِهِ؛(19) رسول خدا مردي را در کنارش ديد که سجده ميکند در حالي که عمامه او پيشانيش را پوشانده. پس آن حضرت عمامه او را از پيشاني او بالا زد.» اگر سجده بر پارچه و فرش و امثال آن جايز بود جا نداشت که پيامبر اکرم (ص) شخصاً وسط نماز، به کنار زدن عمّامه او اقدام کند.
2. از عياض بن عبد الله قرشي نقل شده است که «رَأي رَسُولُ اللهِ(ص) رَجُلاً يَسجُدُ عَلَي کُور عِمَامَتِهِ فَاَومَأ بِيَدِهِ اِرفَع عِمَامَتَک وَاَومَأ اِلَي جَبهَتِهِ؛(20) رسول خدا(ص) مردي را ديد که روي پر عمامهاش سجده ميکند. حضرت با دست مبارک به وي اشاره کرد که عمامهات را بالا ببر و [نيز] اشاره کرد به پيشاني [که آن را باز بگذارد و هنگام سجده مپوشان].» اين روايت هم به خوبي نشان ميدهد که بر پارچه و فرش و امثال آن نميتوان سجده کرد؛ و گرنه لزومي نداشت پيامبر، وسط نماز، توجّه او را به خود جلب و حواس او را از نماز به سوي خود توجّه دارد و به او اشاره کند که عمّامه را کنار بزن.
3. حافظ بيهقي از ابي ليلا از علي(ع) نقل کرده است که آن حضرت فرمود: «اِذَا کَانَ اَحَدُکُم يُصَلِّي فَليَحسَر العَمَامَةَ عَن جَبهَتِهِ؛ هرگاه يکي از شما نماز گزارد، عمامه خود را از پيشاني بالا برده [و محل سجده را نمايان کند].» حضرت امير به عنوان اوّلين مسلمان و همراه هميشگي پيامبر اکرم (ص) وقتي به عنوان يک قانون کلّي ميفرمايد در حال نماز، عمّامه بر پيشاني قرار نگيرد، اين نشان ميدهد که سجده بر پارچه، لباس و فرش جايز نيست؛ وگرنه جا نداشت به عنوان يک قانون کلّي بيان شود. (21)
4. از عبد العزيز ابي حازم از کنيزي به نام عزّه نقل شده است که «خَطَبَنَا اَبُو بَکرُ فَنَهَانَا اَو نَهَي اَن نُصَلِّيَ عَلَي البَرَادِعِ؛(22) ابو بکر خطبه خواند و ما را از نماز خواندن [و سجده کردن] روي برادع و پلاس [که روي زين اسب مياندازند] نهي کرد.» اين روايت نميتواند مربوط به استفاده از برادع و يا نماز خواندن و ايستادن روي آن براي غير نماز باشد؛ چون هيچ کس چنين سخني را نگفته است. معلوم ميشود منظور، نهي از سجده کردن بر آن است؛ چون از جنس و اجزاي زمين نبوده است. مجموع اين روايات که در منابع اهل تسنن آمده است و امثال آن نشان ميدهد که سجده بر غير اجزاي زمين مثل فرش و لباس و سجادهاي که از خرما و امثال آن نباشد، جايز نيست؛ از اين رو اگر روايتي هم ديده شد که سجده بر لباس را جايز شمرده با اين روايات نفي ميشود و يا مقيّد ميشود به آنجايي که روي جامه، سنگ و خاک قرار داشته و يا در حال اضطرار بوده و جنس لباس از کتّان و امثال آن بوده است که ميشود در حال اضطرار بر آن سجده کرد. راستي با اين همه دلايل در منابع اهل سنّت مبني بر اينکه سجده بايد بر زمين و اجزاي آن باشد و جواز مهر قرار دادن سنگ و خاک و امثال آن، باز ميتوان شيعه را به شرک و بتپرستي متهم کرد؛ براي اينکه تلاش ميکند به دستور پيامبر اکرم(ص) عمل کند و با قرار دادن مهر، سجده بر زمين را تحقق بخشد؟
(1) قابل ذکر است در تهيه اين مقاله از تحقيقات آقاي عطائي اصفهاني در کتاب مهر نماز اختراع شيعه يا انکار اهل سنّت، الهام گرفتهايم. (2) صحيح البخاري، دار احياء طبع العربي، کتاب الصلاة، ص 97، حديث 428. (3) صحيح مسلم، مسلم نيشابوري، بيروت، دار الفکر، ج 2، ص 46 و سنن داود، حديث 894. (4) السنن البيهقي، دار الفکر، ج 4، ص 392، باب يرکع برکوع الامام ويرفع برفعه. (5) همان، ج 2، ص 103. (6) همان، ج 2، ص 104، باب کشف الجبهة و صحيح مسلم، همان، ج 2، ص109. (7) کنز العمّال، متقي هندي، بيروت، مؤسسة الرسالة، 1409 ق، ج 8، ص 127، حديث 22222 و المصنف، عبد الرزاق، ج1، ح1547. (8) المصنف عبد الرزاق، نشر تحفة الاحوزي، ج 1، ص 273، ح 1553. (9) مستدرک الوسائل، ميرزا حسين نوري، بيروت، مؤسسة آل البيت لاحياء التراث، سوم، 1411 ق، ج 4، ص 5، باب 1، ح1. (10) وسائل الشيعه، حرّ عاملي، بيروت، دار احياء التراث العربي، چهارم، 1391، ج 3، باب من ابواب ما يسجد عليه، روايت 3. (11) همان، ص 6، حديث 3. (12) السنن الکبري، همان، ج 2، ص 441، باب ما يقول اذا دخل المسجد. (13) السنن الکبري، بيهقي، همان، ج 2، ص106، باب من بسط ثوباً فسجد عليه. (14) زاد المعاد في هدي خير العباد، الامام الحافظ ابي عبد الله بن القيّم الجوزي، بيروت، دار الفکر، ج 1، ص 59. (15) وسائل الشيعه، همان، باب 17، ما يسجد عليه، ج 3، ص 609، ح 4. (16) همان، ج 2، ص 105، باب مَن بَسَطَ ثَوباً فَسَجَدَ عَلَيهِ. (17) المصنف، ابن شيبه، بيروت، دار الفکر للطباعة والنشر والتوزيع، 1409 هـ 1989 م، چاپ اوّل، باب من کان يحمل في السفينة شيئاً، ج 2، ص 172. (18) فتح الباري، ابن حجر، بيروت، دار الفکر للطباعة والنشر، چاپ دوّم، ج 1، ص 410، باب الصلاة علي الحصير. (19) السنن الکبري، باب الکشف عَنِ الجبهَةِ فِي السُجُود، ج 2، ص 105 و شبيه اين روايت در زاد المعاد ابن القيم الجوزي، ج 1، ص 59 نقل شده است. (20) السنن الکبري، ج 2، ص 105، باب الکشف عن الجبهة. (21) همان. (22) المصنف، عبد الرزاق، ج 1، حديث 1547 و کنز العمّال، همان، ج 8، ص 196.