بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
از مکتب اهل بيت عليهم السلام بياموزيم اکرام ايتام و آثار آن اسلام به عنوان ديني کامل در اين زمينه حرفهاي مهمّ و قوانين راهگشا و دستورات ظريفي دارد که مي تواند به خوبي تأمين کننده? مصالح اين قشر از جامعه باشد حسين تربتي حوادث روزگار، سيلها، زلزله ها، جنگها و .... در عين حال که هشدار دهنده و تذکر دهنده اند و گاه آثار مفيدي دارند، گاهي آثار زيانبار و مخرّبي نيز دارند، يکي از اين اثرات، بي سرپرست شدن خانواده ها و يتيم شدن فرزندان است. طبعاً وجود کودکان و فرزندان يتيم براي «دولت» و «مردم» وظايفي را به دنبال دارد که هر يک بايد تلاش کنند از عهده? وظايف خود به خوبي برآيند. وظايف دولت، سرپرستي، رسيدگي مالي، جا و مسکن دادن و زمينه? تحصيلات آنها را فراهم نمودن است؛ ولي وظايف مردم در قبال اين قشر از جامعه بسيار سنگين تر مي باشد که مراعات آن حرکتي جدّي و فرهنگي عمومي را مي طلبد، تا در جامعه نه تنها از نظر مالي در حق يتيمان ظلم نشود ـ که مال يتيم را خوردن يکي از سنگين ترين گناهان است ـ بلکه به آنان کمک مالي نيز بشود، و از نظر عاطفي نه تنها دل آنان را نشکنند؛ بلکه با شيوه هاي صحيح دل آنها را شاد نمايند. از نظر اخلاقي نيز نه تنها با آنان بدرفتاري نشود؛ بلکه پسنديده ترين اخلاقها با آنها مراعات شود. اسلام به عنوان ديني کامل در اين زمينه حرفهاي مهمّ و قوانين راهگشا و دستورات ظريفي دارد که مي تواند به خوبي تأمين کننده? مصالح اين قشر از جامعه باشد. آنچه پيش رو داريد، نيم نگاهي به اين مسئله از ديدگاه قرآن و روايات است. اهميت مراعات حال يتيم يتيمان مهمّ خداوند براي زنده ماندن ملّتها از جمله بني اسرائيل از آنان پيمانهايي گرفته است که يکي از مهم ترين اين پيمانها «احسان به يتيم» است: «وَ إِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنى إِسرءِيلَ لا تَعْبُدُونَ إِلا اللَّهَ وَ بِالْوَلِدَيْنِ إِحْساناً وَ ذِى الْقُرْبى وَ الْيَتَمَى وَ الْمَسَكينِ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسناً وَ أَقِيمُوا الصلَوةَ وَ ءَاتُوا الزَّكوةَ»؛ (1) «و (به ياد آوريد) زماني را که از بني اسرائيل پيمان گرفتيم که جز خداوند يگانه را پرستش نکنيد، و نسبت به پدر و مادر، نزديکان، و يتيمان و بي نوايان نيکي کنيد، و به مردم (سخن) نيکو گوييد، نماز را بر پا داريد و زکات بدهيد.» نکته? مهم اين است که خداوند در کنار توحيد؛ يعني اصلي ترين اصول اعتقادي و نماز و زکات به عنوان اصلي ترين عبادات ديني و احسان به پدر و مادر و فقرا به عنوان اصلي ترين وظايف انساني، از احسان به يتيم نام مي برد که اين هم سياقي و هم ساني، نشان از اهميّت احسان و اکرام يتيم دارد. اگر به اين دستور جهاني عمل مي شد، اين همه کودک بي سرپرست رها شده در خيابانها نداشتيم. اکثر کودکان خياباني کساني هستند که والدين خود را از دست داده اند. به اين آمار توجّه شود: 150 ميليون کودک خياباني در جهان وجود دارد. (2) که غالب آنها يتيمان هستند. حداقل 14 ميليون کودک بي سرپناه در خيابانها گذران عمر مي کنند (3) و از همه بدتر اينکه اينها به دام گروههاي انحرافي افتاده، به انسانهاي خطرناکي تبديل مي شوند.
آيا تو را يتيم نيافت؟ خداوند به انسانها نعمتهاي فراواني داده و در هيچ يک از آنها بر کسي منّت نگذاشته است و تنها در مورد بعثت انبيا(ع) است که مي فرمايد: «لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلى الْمُؤْمِنِينَ»؛ (4) در مورد پيامبر اکرم(ص) نيز نعمتهاي خاص و ويژه فراوان دارد و کم تر مي شود که بر پيامبرش منّت گذارد؛ ولي در مورد پناه دادن او در دوران کودکي و يتيمي لحن منّت گونه دارد و مي فرمايد: «أَ لَمْ يجِدْك يَتِيماً فَئَاوَى»؛ (5) «آيا تو را يتيم نيافت و سپس پناه داد؟» در شکم مادر بودي که پدرت عبد الله از دنيا رفت، تو را در آغوش جدّت «عبد المطلب» (سيد مکّه) پرورش دادم. شش ساله بودي که مادرت از دنيا رفت، و از اين نظر نيز تنها شدي؛ امّا عشق و محبّت تو را در قلب (عبد المطلب) افزون ساختيم. هشت ساله بودي که جدّت (عبد المطلب) نيز از دنيا رفت و عمويت (ابو طالب) را به خدمت و حمايتت گماشتم، تا تو را همچون جان شيرين در بر گيرد و محافظت کند. (6) اين همه بخاطر اهمّيت اکرام يتيم است. و تذکر آن هم براي دستور جديدي است که درباره? يتيم داده مي شود: «فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلا تَقْهَرْ»؛ (7) «حال که چنين است، يتيم را سرکوب نکن!» اين نشان مي دهد که در مورد يتيمان مسئله? اطعام و انفاق؛ گرچه مهمّ است؛ ولي از آن مهم تر دلجويي، نوازش و رفع کمبودهاي عاطفي است. گويي خداوند در اين دو آيه به پيامبرش مي فرمايد: تو خود يتيم بودي و رنج و داغ يتيمي را کشيده و چشيده اي، اکنون از جان و دل مراقب يتيمان باش، و شکم گرسنه? آنان را با اطعام سير نما، و روح تشنه? آنها را با محبّت و مهرباني سيراب کن.
مقام هم سان با پيامبر(ص) بهشت درجاتي دارد که بين هر يک فرسنگها فاصله است، و هر کس، جز انبيا و اوليا به مقامات عالي راهي نيست؛ ولي گاه اعمالي وجود دارد که انجام آن انسان را به درجه? اعلاي بهشت رهنمون مي سازد؛ يکي از اين اعمال «سرپرستي يتيم» است که انسان را تا عالي ترين درجه? آن؛ يعني مقام نبي خاتم(ص) صعود مي دهد. رسول خاتم(ص) فرمود: «انا وَکَافِلُ اليَتِيمِ لهَاتَينِ فِي الجَنَّةِ اِذَا اِتَّقِ الله؛ وَ اَشَارَ باِلسَّبَابَةِ وَ الوُسطَي؛ (8) من و سرپرست يتيم، اگر تقوا پيشه کند، مثل اين دو انگشت شهادت و وسط در کنار هم در بهشت هستيم.»
سفارش امام علي(ع) بزرگاني چون امير موحّدان علي(ع)، در سفارشها و وصيّتهاي خويش از بين تمام امور بهترينها و مهم ترينها را انتخاب مي کند؛ يکي از مواردي که حضرت در آخرين وصيّت مکتوب خويش و روزهاي آخر عمر به آن سفارش أکيد نموده، يتيمان است. حضرت فرمود: «اَللهَ! اللهَ! فِي الاَيتَامِ، فَلَا تُغِبُّوا اَفوَاهَهُم، وَلَا يَضِيعُوا بِحَضرَتِکُم فَقَد سَمِعتُ رَسُولَ اللهِ يَقُولُ: مَن عَالَ يَتِيماً حَتَّي يَستَغنِيَ اَوجَبَ الله عَزَّ وَجَلَّ لَهُ بِذَلِکَ الجَنَّةَ؛ (9) خدا را! خدا را! درباره? يتيمان، نکند آنان گاهي سير و گاه گرسنه بمانند و حقوقشان ضايع گردد. به راستي از رسول خدا(ص) شنيدم که مي فرمود: کسي که يتيمي را سرپرستي کند تا بي نياز شود، خداوند بهشت را براي او واجب مي کند.» با اين تأکيدي که حضرت در واپسين لحظه ها نسبت به يتيمان سفارش نموده است نشان از اهميت بالاي اين امر دارد. اگر لا اقل به اين سفارش امام علي(ع) در داخل کشور عمل شده بود، اين همه برخورد بد با کودکان يتيم و در نتيجه کودکان خياباني و فرزندان فراري از خانه نداشتيم. به اين آمار داخل کشور توجّه شود: «در هر سال 60 هزار کودک از خانه فرار مي کند، که تنها يک سوم آنها را نهادهاي ذي ربط جمع آوري مي کنند.» (10) همچنين: «براساس براوردهايي که در همايش کودکان کار و خياباني از سوي انجمن حمايت از حقوق کودکان ارائه شد؛ در حال حاضر حدود 35 هزار کودک خياباني در تهران وجود دارد.» (11)
به لرزه درآمدن عرش خدا با اشک يتيم گاهي در روايات تعبيرات بسيار سنگيني درباره? يتيم آمده است، از جمله اينکه هنگام گريه? يتيم عرش خدا به لرزه درمي آيد. واقعاً فهم اين معني سنگين است که عرش خدا لرزيدن يعني چه؟ اين تعبير در مورد زني که از همسرش طلاق مي گيرد نيز آمده است؛ چرا که با طلاق خانه و خانواده از هم مي پاشد و زمينه? انحراف فرزندان فراهم مي شود. رسول گرامي اسلام(ص) فرمودند: «اِنَّ اليَتِيمَ اِذَا بَکَي اِهتَزَّ لَهُ العَرشُ؛ (12) به راستي يتيم وقتي گريه کند، عرش الهي به لرزه درمي آيد.»
تولد شيخ عبد الکريم، نتيجه توجّه به يتيم آقاي انصاريان حفظه الله مي گويد: در منطقه «مهرجرد» قم، تبليغ رفته بودم، خاله زاده شيخ عبد الکريم حائري مؤسس حوزه قم، گفت: پدر شيخ پانزده سال بچه دار نشد، از اين امر غصّه مي خورد، همسرش مي گويد: احتمالاً عيب بچّه دار نشدن، در من باشد، من غصّه? تو را در قيامت نمي توانم جواب دهم؛ لذا بايد ازدواج مجدّد کني تا فرزندار شوي و خود به دنبال همسر مناسب براي تو مي روم، تا سرانجام زن جوانِ شوهر مرده اي را پيدا مي کند و ازدواج با او سر مي گيرد. شب عروسي وقتي دست عروس را به دست داماد مي دهند، دختر بچّه? سه ساله? عروس که از شوهر سابقش بوده، از مادر جدا نمي شود، خاله? دختر او را بغل مي کند که ببرد، ناله? بچّه? يتيم بلند مي شود آن مرد با کرامت تکان خورد، به عروس گفت: تحمّل ناله? يتيم را ندارم، علاوه بر اين بودن من با تو و بچّه دار شدنت از من امکان لطمه زدن به اين يتيم را دارد، من از خير اين ازدواج گذشتم، مَهر زن را پرداخت و شبانه به مهرجرد برگشت. همان شب کنار همسر اوّلش رفت و نطفه? شيخ عبد الکريم مزد آن کرامت و گذشت بسته شد. فرزندي به وجود آمد که پايه گذار حوزه? علميه قم و معلّم نزديک به هزار عالم واجد شرايط شد، و مراجع بعد از خود را تربيت کرد... . (13)
محبوب ترين خانه ها رسول خدا(ص) فرمود: «اَحَبُّ بُيُوتِکُم اِلَي اللهِ بَيتٌ فِيهِ يَتِيمٌ مُکَرَّمٌ؛ (14) محبوب ترين خانه ها نزد خداوند، خانه اي است که در آن يتيم گرامي شود و مورد احترام قرار گيرد.» اين امر باعث برکت دار شدن آن خانه و آمرزش نوازشگر يتيم مي شود.
نوازش ايتام و آمرزش خدا شيخ بهاء مي نويسد: در اطراف بصره مردي فوت شد و چون بسيار آلوده به معصيّت بود، کسي براي تشييع جنازه? او حاضر نگشت، زنش چند نفر را اجير کرد تا جنازه? او را به محل نماز ببرند؛ ولي کسي بر او نماز نخواند. بدن او را براي دفن به خارج از شهر بردند. در آن نواحي زاهدي بسيار مشهور بود که همه به صدق و صفا و پاکدامني او اعتقاد داشتند. زاهد را ديدند که منتظر جنازه است. وقتي جنازه را زمين گذاشتند، زاهد پيش آمد و اعلان کرد که آماده? نماز شويد و خود بر آن جنازه نماز خواند. طولي نکشيد که اين خبر به شهر رسيد و مردم دسته دسته براي اطلاع از جريان و اعتقادي که به زاهد داشتند، از جهت نيل به ثواب آمدند و بر جنازه نماز خواندند و همه از اين پيشامد در شگفت بودند، بالاخره از زاهد پرسيدند که چگونه از آمدن جنازه اطلاع پيدا کرديد. گفت: در خواب به من دستور داده شد که در فلان محل برو، بر جنازه اي که فقط يک زن همراه اوست نماز بخوان که آمرزيده شده است. زاهد از زن پرسيد: شوهرت چه عملي داشت که آمرزيده شد؟ گفت: او اهل شرب خمر بود؛ ولي سه عمل خوب داشت: 1. بعد از مستي گريه مي کرد که: خدايا! کدام گوشه? جهنّم را جاي خواهي داد؟ 2. وقتي صبح مي شد غسل کرده، لباسهايش را عوض مي کرد و نماز مي خواند. 3. هيچ گاه خانه? او خالي از دو يا سه يتيم نبود. آنقدر به يتيمان مهرباني و شفقت مي کرد که به اطفال خود نمي کرد. (15) همين امور او را نجات داده است.
امام، پدر يتيمان در روايت، يکي از بهترين اوصاف امير مؤمنان علي(ع) اين ذکر شده است که بر يتيمان و بي سرپرستان مهربان بود. (16) و درباره? تمامي امامان گفته شده است: «اِنَّ الاِمَامَ اَبُو اليَتَامَي؛ (17) امام (جامعه) پدر يتيمان است.»
عالمان؛ سرپرست ايتام آل محمد(ص) يتيم در اصطلاح به کسي گفته مي شود که پدر يا يکي از والدين را از دست داده است. گاه يتيم به کسي گفته مي شود که امامش را از دست داده و با او به ظاهر رابطه ندارد و از ديدگان او غايب باشد. گروه اوّل را همه مي توانند سرپرستي کنند و داغ يتيمي را از آنها دور نمايند؛ امّا سرپرستي گروه دوم را تنها عالماني که به دنبال هدايت مردم هستند، مي توانند به دست بگيرند. امام حسن عسکري(ع) از پدرانش(ع) و از رسول خدا(ص) نقل نموده است که آن حضرت فرمود: «اَشَدُّ مِن يُتِم اليَتِيم الَّذِي اِنقَطَعَ عَن اَبِيهِ يُتِمُ يَتِيمٍ اَنقَطَعَ عَن اِمَامِهِ وَلَا يَقدِرُ عَلَي الوُصُولِ اِلَيهِ وَلَا يَدرِي کَيفَ حُکمُهُ فِيمَا يَبتَلَي بِهِ مِن شَرَايِعِ دِينِهِ، اَلَا فَمَن کَانَ مِن شِيعَتِنَا عَالِماً بِعُلُومِنَا وَهَدَا الجَاهِلَ بِشَرِيعَتِنَا المُنقَطِعُ عَن مُشَاهِدَتِنَا يَتِيمٌ فِي حِجرِهِ، اَلَا فَمَن هَدَاهُ وَاَرشَدُهُ وَعَلَّمَهُ کَانَ مَعَنَا فِي الرَّفِيقِ الاَعلَي؛ (18) سخت تر از يتيميِ کسي که پدر را از دست داده، يتيمي کسي است که رابطه اش با امامش قطع شده و به او دسترسي ندارد، و نمي داند در مواردي که حکم شريعت را نياز دارد، نظر امامش چيست؟ آگاه باشيد! پس کسي از شيعيان ما که عالم به علم ما باشد، و جاهلي را به دستورات ما هدايت کند که از مشاهده? ما محروم و در خانه اش يتيم است، آگاه باشيد! پس کسي که اين جاهل را هدايت و ارشاد کند و دستورات شريعت ما را به او تعليم دهد، همراه ما در درچه? اعلاي بهشت خواهد بود.» برخي معصومين(ع) در بعضي روايات تصريح کرده اند که: «نَحنُ اليَتِيم؛ (19) ما يتيم هستيم.»
سفارشات در مورد يتيمان در مورد يتيمان گاه به صورت کلّي سفارش شده است، مثل «کَافِلُ اليَتِيم» (20) که جامع تمام امور يتيم است؛ هم جنبه هاي مادّي در نظر است و هم جنبه هاي اخلاقي و عاطفي؛ چون سرپرست کسي است که تمام امور فرد را به عهده دارد. و گاه به صورت ريز مسايل اطعام و توجّه عاطفي و اخلاقي مورد تأکيد قرار گرفته است که به نمونه هايي اشاره مي شود: 1. اطعام به يتيمان مثل آنچه در سفارش امام علي(ع) آمده است: «فَلَا تُغبّوا اَفوَاهَهُم؛ (21) دهان يتيمان خالي نماند.»
2. برخورد عاطفي رسول خدا(ص) فرمود: «اِرحَم اليَتِيمَ وَاَمسَح رَأسَهُ وَ اَطعِمهُ مِن طَعَامِک؛ به يتيم رحيم و مهربان باش و (با دست) بر سر او بکش و از غذاي خودت به او غذا بده.» هنگامي که حضرت رضا(ع) مي خواست غذا بخورد، دستور مي فرمود سيني بزرگي کنار سفره بگذارند و از هر غذايي که در سفره بود، از بهترين آنها برمي داشت و در آن سيني مي گذاشت، سپس دستور مي داد آنها را براي نيازمندان ببرند، بعد اين آيه را تلاوت مي فرمود: «فَلا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ * وَ مَا أَدْرَاکَ مَا الْعَقَبَةُ * فَك رَقَبَةٍ * أَوْ إِطعَمٌ فى يَوْمٍ ذِى مَسغَبَةٍ * يَتِيماً ذَا مَقْرَبَةٍ»؛ (22) «ولي او از آن گردنه? مهم بالا نرفت و تو نمي داني آن گردنه چيست؟ آزاد کردن برده است يا اطعام کردن در روز گرسنگي يتمي از خويشاوندان؟» (23) البته از غذاي خود دادن در صورتي است که يتيم از خود ثروت نداشته باشد و اگر از خود ثروت دارد، قرآن دستور ديگري دارد.
مردماني در روز قيامت از قبرها محشور مي شوند که آتش از زبان آنها زبانه مي کشد؛ عرض شد: اي رسول خدا! اينها چه کساني هستند؟ فرمود: کساني که اموال ايتام را خورده اند
دو دستور قرآني «وَ ارْزُقُوهُمْ فِيهَا وَ اكْسوهُمْ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَّعْرُوفاً»؛ (24) «به آنها روزي دهيد و لباس بر آنها بپوشانيد و سخن شايسته به آنها بگوييد.» در اين آيه درباره? يتيمان دو دستور مهم داده است: 1. خوراک و پوشاک آنها را از طريق اموالشان تأمين کنيد، تا با آبرومندي بزرگ شوند و به حدّ بلوغ برسند؛ لذا به «فيها» تعبير شده است؛ يعني زندگي يتيمان را از درآمد اموال و سرمايه هاي آنها تأمين نماييد. 2. اينکه با يتيمان بطور شايسته سخن بگوييد؛ يعني با عبارات و سخنان دلنشين و شايسته هم کمبود رواني آنها را برطرف سازيد و هم «به رشد عقلي» آنها کمک کنيد. (25)
3. ساکت کردن از گريه در روايتي است: «فَوَ عِزَّتِي وَجَلَالِي وَارتِفَاعِي مَکَانِي لَا يَسکِتُهُ عَبدٌ مُؤمِنٌ اِلَّا اَوجَبَت لُهُ الجَنَّةَ؛ (26) پس قسم به عزّت و جلال و بلندي مقامم، عبد مؤمني که او (يتيم) را ساکت کند، بهشت بر او واجب مي شود.» اين نشان مي دهد که از کنار گريه? يتيم هم نبايد ساده گذشت.
4. سرپرستي، نه کناره گيري از امام صادق(ع) نقل شده است: وقتي که آيه «وَ لا تَقْرَبُوا مَالَ الْيَتِيمِ إِلا بِالَّتى هِىَ أَحْسنُ»؛ (27) و آيه «إِنَّ الَّذِينَ يَأْكلُونَ أَمْوَلَ الْيَتَمَى»؛ (28) نازل شد، که در آن از نزديک شدن به اموال و دارايي يتيمان، مگر در صورتي که براي آنان نفعي داشته باشد، و نيز از خوردن اموال آنان نهي شده، آنهايي که يتيمي در خانه داشتند، از کفالت وي فاصله گرفته، واو را به حال خود رها کردند، و حتي گروهي آنان را از خانه? خود بيرون کردند، و آنها که بيرون نکردند، در خانه براي آنان وضعي بوجود آورده بودند که کم تر از بيرون راندن نبود؛ زيرا غذاي اورا که از مال خودش تهيّه مي شد، با غذاي خود مخلوط نمي کردند، و حتي جداگانه براي آنان غذا مي پختند و پس از آنکه يتيم در گوشه اي از اطاق غذاي مخصوص خويش را مي خورد، زيادي آن را (اگر اضافه مي آمد) براي او ذخيره مي کردند تا بعد بخورد، و اگر فاسد مي شد، دور مي انداختند. تمام اين کارها براي آن بود که گرفتار مسئوليت خوردن مال يتيم نشده باشند، و اين عمل هم براي سرپرستان و هم براي يتيمان مشکلات فراواني را در پي داشت، به دنبال اين جريان آنها خدمت پيامبر اکرم(ص) رسيده، از اين طرز عمل سؤال کردند که در پاسخ آنها آيه? ذيل نازل شد (29): «يَسئَلُونَك عَنِ الْيَتَمَى قُلْ إِصلاحٌ لَّهُمْ خَيرٌ وَ إِن تخَالِطوهُمْ فَإِخْوَنُكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصلِح وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لأَعْنَتَكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ»؛ (30) و از تو درباره? يتيمان مي پرسند، بگو: اصلاح کار آنان بهتر است [از کناره گيري] و اگر زندگي خود را با زندگي آنان بياميزد (مانعي ندارد) آنها برادر (ديني) شما هستند (و مانند يک برادر با آنها رفتار کنيد) خداوند مفسدان را از مصلحان تشخيص مي دهد. و اگر خدا بخواهد، شما را به زحمت مي اندازد (دستور مي دهد در عين سرپرستي کاملاً از اموال آنها جدا باشيد ولي خداوند چنين نمي کند؛ زيرا) او توانا و حکيم است.» در اين آيه چند دستور مي دهد: 1. از سرپرستي يتيمان شانه خالي نکنيد؛ بلکه به زندگي آنها سر و سامان دهيد و کارهاي آنان را اصلاح نماييد.
2. در صورت مخالطه و هم غذايي مانند يک برادر باشيد که براحتي با آنها غذا مي خوريد، بدون آنکه در حق آنها ظلم شود و مال آنها ضايع شود. اين گونه مخالطه هيچ مشکلي ايجاد نمي کند. از اينجا معلوم شد که اگر امروزه عده اي احتياط مي کنند و به منزل يتيمان نمي روند، کار درستي نيست. اگر کسي به قصد کمک مانند يک برادر به آنها سر بزند، هيچ مانع شرعي ندارد.
3. در پايان خداوند تهديد مي کند که کاملاً متوجه باشند که زير ذرّه بين الهي قرار دارند و صرف تظاهر به اصلاح و خيرخواهي کافي نيست؛ بلکه بايد واقعاً و پشت پرده نيز دنبال خدمت و اصلاح امور يتيمان باشند؛ چرا که خداوند اصلاحگر را از مفسد به خوبي تشخيص مي دهد.
5. محافظت از اموال يتيمان هم در گذشته و هم در حال بيشترين مواردي که مال يتيمان به مخاطره مي افتاده، چند مورد بوده است: يک: در موردي که مرد با زن شوهر مرده ازدواج مي کرده که از شوهر قبلي فرزندان صغير و اموالي داشته که گاه ازدواج به طمع بلعيدن مال و اموال يتيمان بوده است. دو: موردي که مرد با از دست دادن همسر قبلي، زوجه اي انتخاب مي کند و از او فرزنددار مي شود، که با مرگ پدر فرزندان آن مرد از همسر قبلي که غالباً از اين ازدواج دوم و مجدّد پدر ناخشنودند و به خيال خويش، نوعي ضايع شدن حق و ارث خود مي دانند، آن زن و فرزندانش حق اين يتيمان را مراعات نمي کنند و در تقسيم ارث در حق آنان ظلم مي کنند. سه: مواردي که برادري فوت کرده و اطفال صغيري دارد و ممکن است مادر هم ازدواج کرده باشد، اين يتيمان مي مانند و عمو و برخي جاهلان در اين گونه موارد در حق اين يتيمان ظلم مي کنند و با حيله هايي مال آنها را بالا مي کشند. قرآن کريم براي حفظ اموال يتيمان در چند مرحله دستوراتي دارد، که به صورت اختصار به آنها اشاره مي شود: الف. حفظ حريم مال يتيم «وَ لا تَقْرَبُوا مَالَ الْيَتِيمِ إِلا بِالَّتى هِىَ أَحْسنُ حَتى يَبْلُغَ أَشدَّهُ وَ أَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كانَ مَسئُولاً»؛ (31) «و به مال يتيم ـ جز به طريقي که بهترين طريق است ـ نزديک نشويد تا به سرحدّ بلوغ برسد.» در اين آيه مي فرمايد: نه تنها اموال يتيمان را نخوريد؛ بلکه حريم آن را کاملاً محترم شماريد و بي مورد به آن نزديک نشويد. و براي اينکه بهانه اي براي کناره گيري نباشد، بلافاصله مي فرمايد: «مگر به طريقي که بهترين طرق است»؛ يعني اصلاح مال آنان همان چيزي که در بند هشت، ذيل آيه 220 بقره اشاره شد که با مال يتيم اصلاح گرانه نزديک شود، نه مفسدانه.
ب. ردّ اموال يتيمان هنگام رشدشان دستور دوم اينکه وقتي يتيمان به رشد رسيدند، مال آنها را برگردانيد، اين دستور در ذيل آيه? فوق «حَتَّي يَبلُغَ رُشدَهُ» آمده و همچنين در سوره نساء مي خوانيم: «وَ ءَاتُوا الْيَتَمَى أَمْوَالهَمْ»؛ (32) «و اموال يتيمان را (هنگامي که به حد رشد رسيدند) به آنها بدهيد»؛ يعني تصرّف شما در اين اموال تنها به عنوان امين، ناظر و وکيل است، نه مالک و صاحب مال.
ج. عدم تعويض و تبديل «وَ لا تَتَبَدَّلُوا الخْبِيث بِالطيِّبِ»؛ (33) «و هيچگاه اموال پاکيزه آنها را با اموال ناپاک و پست خود تبديل نکنيد.» اين دستور در حقيقت براي جلوگيري از حيف و ميلهايي است که گاهي سرپرستهاي يتيمان به بهانه? اينکه تبديل کردن مال به نفع يتيم است يا تفاوتي با هم ندارد، و يا اگر بماند، ضايع مي شود، اموال خوب و زبده? يتيمان را برمي داشتند و اموال بد و نامرغوب خود را به جاي آن مي گذاشتند. (34) آري، زمين برِ خيابان را با دور از خيابان، زمين آبي را با ديمي، ماشين مدل بالا را با ماشين مدل پايين، اشياي قيمتي و عتيقه را با اشياء کم ارزش و ... تبديل و تعويض نکنند.
د. خوردن مال يتيم اکيداً ممنوع قرآن درباره? خوردن مال يتيم بسيار شديد برخورد نموده و تعبيرهايي دارد که در گناهان ديگر اين تعبير نيامده است. به نمونه هايي اشاره مي شود: 1. خوردن مال يتيم همراه مال خود ممنوع: «وَ لا تَأْكلُوا أَمْوَلَهُمْ إِلى أَمْوَلِكُمْ إِنَّهُ كانَ حُوباً كَبِيراً»؛ (35) «اموال آنها را با اموال خود [به صورت مخلوط يا تبديل] نخوريد، چون اين عمل (تعدي و تجاوز به مال يتيم) گناه بزرگي است.» راغب مي گويد: «الحوبه» در اصل به معناي احتياج و نيازي است که انسان را به گناه مي کشاند. (36) و از آنجا که تجاوزهاي سرپرستان به اموال يتيمان، غالباً بر اثر نياز و يا به بهانه? احتياج صورت مي گيرد، قرآن به جاي کلمه «اثم»؛ يعني گناه کلمه «حُوب» را به کار برده است تا اشاره اي به اين حقيقت بوده باشد. (37)
2. خوردن آتش: «إِنَّ الَّذِينَ يَأْكلُونَ أَمْوَلَ الْيَتَمَى ظلْماً إِنَّمَا يَأْكلُونَ فى بُطونِهِمْ نَاراً وَ سيَصلَوْنَ سعِيراً»؛ (38) «کساني که اموال يتيمان را از روي ظلم و ستم مي خورند، تنها آتش مي خورند، به زودي به آتش سوزاني مي سوزند.» تعبير بسيار سنگيني است که نشان از عمق اين گناه دارد. امّا در روايات تعبيرهايي آمده است که بدن انسان را مي لرزاند. پيامبر اکرم(ص) فرمود: «شَرُّ المَآکِلِ اَکلُ مَالِ اليَتِيمِ؛ (39) بدترين خوردن، خوردن مال يتيم است.» و در حديث ديگر فرمود: «يُبعَثُ أنَاسٌ مِن قُبُورِهِم يَومَ القِيَامَةِ تَاَجَّجُ اَفوَاهُهُم نَاراً. فَقِيلَ لَهُ: يَا رَسُولَ الله! مَن هَؤُلَاءِ؟ قَالَ: الَّذِينَ يَأکُلُونَ اَموَالَ اليَتَامَي؛ (40) مردماني در روز قيامت از قبرها محشور مي شوند که آتش از زبان آنها زبانه مي کشد؛ عرض شد: اي رسول خدا! اينها چه کساني هستند؟ فرمود: کساني که اموال ايتام را خورده اند.» آري، آن حقيقت دنيوي که آتش خوردن باشد، در قيامت به صورت زبانه هاي آتش از دهان و درون ظاهر مي شود. از امام صادق(ع) نقل شده است که: اميرمؤمنان علي(ع) از چشم درد ناله مي کرد، پيامبر اکرم(ص) به عيادت او آمد، در حالي که آن حضرت صيحه مي زد. حضرت فرمود: آيا جزع است يا (واقعاً) درد دارد؟ علي(ع) عرض کرد: اي رسول خدا! هيچ گاه دردي به اين سختي نکشده بودم. حضرت رسول(ص) فرمود: اي علي! وقتي ملک الموت براي قبض روح کافر فرود مي آيد، با او ميخهاي آهنين از آتش است که با آن روح کافر را مي گيرد، پس جهنم ناله مي زند. علي(ع) (بلا فاصله) از جا برخاست و نشست، سپس عرض کرد: اي رسول خدا! سخنان خويش را دوباره تکرار کن که با شنيدن آن درد خويش را فراموش کردم. «ثُمَّ قَالَ: هَل يُصِيبُ ذَلِکَ اَحَداً مِن امَّتِکَ؟ قَالَ: نَعَم، حَاکِمٌ جَائِرٌ وَآکِلُ مَالِ اليَتِيمِ ظُلماً وَ شَاهِدُ زُورٍ؛ (41) سپس گفت: آيا از امّت شما فردي به اين عذاب مبتلا مي شود؟ فرمود: بلي (سه گروه): حاکم ستمگر، و کسي که مال يتيم را مي خورد، و شاهد ناحقّ.» از حضرت رضا(ع) سؤال شد: «کَم اَدنَي مَا يَدخُلُ بِهِ آکِلُ مَالِ اليَتِيم تَحتَ الوَعِيدِ فِي هَذِهِ الآيَةِ؟ فَقَالَ: قَلِيلُهُ وَکَثِيرُهُ وَاحِدٌ اِذَا کَانَ مِن نِيَّتِهِ اَن لَا يَرُدَّ اِلَيهِم؛ (42) چه مقدار خوردن مال يتيم باعث داخل شدن در تهديد اين آيه مي شود؟ فرمود: کم و زيادش يکسان است، در صورتي که نيت خورنده اين باشد که (عوض) آن را رد نکند.» و از حضرت باقر(ع) نقل شده است که در جواب پرسش فردي که پرسيد: اين مجازات آتش درباره? چه مقدار از غصب مال يتيم است؟ فرمود: «در برابر دو درهم.» (43)
آثار خدمت به ايتام خدمت و احسان و احترام به ايتام يک کار يک طرفه نيست که فقط نفع و سود آن به ايتام برسد؛ بلکه اقدام دو طرفه است، بيش از آنکه به حال ايتام نفع و سود داشته باشد، به حال خدمت کننده و احسان کننده سُودبخش و مفيد است. اين نگرش باعث مي شود که مردم خدمت به ايتام را فقط يک ترحّم ندانند و يا يک جانبه ننگرند تا باعث منّت گذاري نسبت به حقّ يتيمان نشود؛ بلکه خدمت به آنان را وسيله اي براي رسيدن به مقامات و پاداشهاي گرانسنگ بدانند که در اين صورت با جان و دل خدمت نموده و به جاي منّت گذاري منّت آنها را نيز خواهند کشيد. در اينجا به برخي از آثار خدمت به ايتام اشاره مي شود: 1. نرمي دل و رسيدن به حاجات يکي از بيماريهاي خطرناک قلب و روح انسان «قساوت و سخت دلي» است، و در مقابل يکي از سرمايه هاي مهمّ ترقّي و پيشرفت انسان «نرم دلي و خضوع و خشوع دروني» است که يکي از راههاي رفع قساوت و رسيدن به نرم دلي خدمت و احسان به ايتام است. شخصي خدمت رسول خدا(ص) رسيد و «شَکَي قَسوَةَ قَلبِهِ؛ و از قساوت قلب خود شکايت کرد.» حضرت به او فرمود: «اَ تُحِبُّ اَن يَلِينَ قَلبُکَ وَ تُدرِکَ حَاجَتَکَ؟ اِرحَمِ اليَتِيمَ وَ اَمسَح رَأسَهُ وَ اَطعِمُهُ مِن طَعَامِکَ يَلِن قَلبُکَ وَ تُدرِک حَاجَتَکَ؛ (44) آيا دوست داري که قلبت نرم شود و به حاجتت برسي؟ به يتيم ترحّم و مهرباني کن و دست بر سر او بکش و از غذاي خودت به او بده، دلت نرم مي شود و به حاجتت مي رسي.» در اين حديث براي خدمت به يتيم دو اثر گرانسنگ ذکر شده است که نفع آن خيلي بيشتر از آن چيزي است که به يتيم مي رسد: يکي نرم شدن دلها و ديگري برآورده شدن حاجتِ احسان کننده.
2. بهشت رفتن نتيجه? اصلي اعمال اين دنيا اين است که انسان به سعادت ابدي برسد، و سعادت ابدي هم در گرو بهشت رفتن است. يکي از اعمال نيک که انسان را به بهشت مي رساند «احسان به يتيم» است. امام علي(ع) به نقل از رسول خدا(ص) فرمود: «مَن عَالَ يَتِيماً حَتَّي يَستَغنِيَ اَوجَبَ اللهُ لَهُ بِذَلِکَ الجَنَّةَ کَمَا اَوجَبَ لِآکِلِ مَالِ اليَتِيمُ النَّارَ؛ (45) کسي که يتيمي را سرپرستي کند تا آنجا که يتيم بي نياز شود، خداوند بهشت را براي او واجب مي کند. چنان که خوردن مال يتيم باعث رفتن به آتش مي شود.» در روايت ديگر از رسول خدا(ص) نقل شده که فرمود: «مَن ضَمَّ يَتِيماً لَهُ اَو لِغَيرِهِ حَتَّي يُغنِيهُ اللهُ عَنهُ وَجَبَت لَهُ الجَنَّةَ؛ (46) کسي که يتيم خود و يا ديگري را سرپرستي کند و او را همراهي نمايد، تا آنجا که خداوند يتيم را از او بي نياز کند، بهشت براي او واجب مي شود.» و گاه جايگاه خاص و ويژه اي از بهشت به عنوان پاداش اين گروه بيان شده است. رسول خدا(ص) فرمود: «اِنَّ فِي الجَنَّةِ دَاراً يُقَالُ لَهَا دَارُ الفَرَحِ لَا يَدخُلُهَا اِلَّا مَن فَرَّحَ يَتَامَي المُؤمِنِينَ؛ (47)به راستي در بهشت خانه اي است که به آن «خانه خوشحالي» گفته مي شود، که کسي جز خوشحال کنندگان ايتام مؤمنين در آن داخل نمي شود.» در واقع اين «دار فرح» تجسم خوشحالي است که در دنيا به يتيمان رسيده است.» امام صادق(ع) فرمود: «اِذَا بَلَي اليَتِيمُ اِهتَزَّ لَهُ العَرشُ فَيَقُولُ اللهُ تَبَارَکَ وَتَعَالَي مَن هَذَا الَّذِي اَبکَي عَبدِي الَّذِي سَلَبتُهُ اَبَوَيهِ فِي صِغَرِهِ فَوَ عِزَّتِي وَجَلَالِي وَارتِفَاعِي فِي مَکَانِي لَا يُسکِتُهُ عَبدٌ مُؤمِنٌ اِلَّا اَوجَبَت لَهُ الجَنَّة؛ (48) هنگامي که يتيم گريه مي کند عرش خدا به لرزه درمي آيد، پس خداي بلند مرتبه مي فرمايد: چه کسي بنده? من را که در کودکي والدين خود را از دست داده، به گريه آورده است؟ پس به عزّت و جلالم و مقام بلندم قسم که بنده? مؤمني او را ساکت نمي کند؛ مگر اينکه بهشت را براي او واجب مي کند.»
3. بهترين خانه ها خانه اي که به يتيم احسان و کمک شود يکي از بهترين خانه هاي است که شادي و نشاط و همين برکت و فراواني در آن موج مي زند. در روايتي صريحاً اين امر بيان شده است: حضرت رسول(ص) فرمود: «خَيرٌ بَيتٍ فِي المُسلِمِينَ بَيتٌ فِيهِ يَتِيمٌ يُحسَنَ اِلَيهِ وَشَرَّ بَيتٍ فِي المُسلِمِينَ بَيتٌ فِيهِ يَتِيمٌ يُسَاءُ اِلَيهِ؛ (49) بهترين خانه در (خانه هاي) مسلمين خانه اي است که در آن به يتيم احسان شود، و بدترين خانه، خانه اي است که در آن يتيمي باشد که به او اهانت مي شود.» اين بخش بيشتر کساني مورد دقت قرار دهند که بر اثر تجديد فراش با همسري که فرزند از شوهر قبلي دارد، مورد توجه قرار دهند که در حق يتيمان ظلم نشود. در اين حديث نيز از خانه اي که در آن يتيم اکرام مي شود، به نام «خيرُ بَيتٍ» ياد شده است که نشانه? برکت و مفيد بودن مي باشد.
4. کامل شدن ايمان امام علي(ع) به نقل از رسول خدا(ص) فرمود: «... عِشرُونَ خَصلَةً فِي المُؤمِنِ فَاِن لَم تَکُن فِيهِ لَم يَکمُل اِيمَانُهُ ... المُطعِمُونَ المُسکِينَ المَاسِحُونَ رَأسَ اليَتِيمَ؛ (50) بيست خصلت است که بايد در مؤمن باشد؛ وگرنه ايمانش کامل نمي شود: يکي طعام دادن فقير و ديگري دست کشيدن به سر يتيم.»
5. باعث بخشش گناهان پدر گاه يتيم نوازي آن قدر برکات دارد که باعث تخفيف عذاب و يا ترفيع درجه اموات احسان کننده، خصوصاً والدين او مي شود. حضرت صادق(ع) از پدرانش تا مي رسد به رسول خدا(ص) نقل نموده است که رسول خدا(ص) فرمود: «عيسي بن مريم(ع) به قبري مرور کرد که صاحب آن در حال عذاب بود، سال آينده عبورش به آنجا افتاد، ديد معذب نيست. به خداوند عرض کرد: پروردگارا! سال قبل گذرم به اين قبر افتاد، صاحبش را معذّب ديدم؛ ولي امسال مي بينم در حال عذاب نيست [راز آن چيست]؟ «فَاَوحَي اللهُ «عَزَّ وَجَلَّ» اِلَيهِ يَا رُوحَ اللهِ اِنَّهُ اَدرَکَ لَهُ وَلَدٌ صَالِحٌ فَاَصلَحَ طَرِيقاً وَآوَي يَتِيماً فَغَفَرتُ لَهُ بِمَا عَمِلَ اِبنُهُ؛ (51) خداي عزيز و جليل به او وحي کرد که: اي روح الله! فرزند صالحي از او به حد بلوغ رسيد، و راه [مردم را] اصلاح کرد و يتيمي را جا داد [و احسان نمود]، پس بخاطر اعمال فرزند او، او را بخشيدم.» معلوم مي شود که آن قدر يتيم نوازي ثواب دارد که علاوه بر احسان کننده، والدين او را نيز فرا مي گيرد.
6. نور و حسنه در قيامت کم ترين کار عاطفي نسبت به يتيم بزرگ ترين آثار اخروي را به همراه دارد؛ لذا رسول خدا(ص) فرمود: «مَن مَسَحَ عَلَي رَأسِ يَتِيمٍ کَانَ لَهُ بِکُلَّ شَعرَةٍ تَمُرُّ عَلَي يَدِهِ نُورٌ يَومَ القِيَامَةِ وَکَتَبَ اللهُ لَهُ بِکُلِّ شَعرَةٍ مَرَّت يَدُهُ عَلَيهَا حَسَنَةً؛ (52) هر کس (به عنوان نوازش) دست بر سر يتيمي بکشد، به تعداد هر مويي که دست او از آن مي گذرد، در قيامت خدا نوري عطا مي کند، و به هر مويي که دست او اصابت کرده، حسنه اي براي او نوشته مي شود.» از امام حسن عسکري(ع) نقل شده است که فرمود: «وَمَن مَسَحَ يَدَهُ عَلَي رَأسِ يَتِيمٍ رِفقاً بِهِ جَعَلَ اللهُ لَهُ فِي الجَنَّةِ بِکُلَّ شَعرَةٍ مَرَّت تَحتَ يَدِهِ قَصراً اَوسَعُ مِنَ الدُّنيَا بِمَا فِيهَا وَمَا تَشتَهِي الاَنفُسَ وَتَلَذَّ الاَعيُنُ وَهُم فِيهَا خَالِدُونَ؛ (53) کسي که از سر مهرباني دست خود را بر سر يتيمي بکشد، خداوند در مقابل هر مويي که دست او از آن مي گذرد، قصري وسيع تر از دنيا و آنچه در آن است قرار مي دهد و در آن (قصر) است، آنچه نفس بخواهد و چشم لذّت برد و آنها هميشه در آن قصرها خواهند بود.»
7. آينده سازي براي يتيمان خود يتيم نوازي علاوه بر آثار شگرف آخرتي و برکات دنيوي آثاري براي نسل و يتيمان خود انسان نيز دارد، اگر يتيمي را نوازش کردي، يتيمت را نوازش مي کنند، اگر قلب پدر از دست داده اي را شاد کردي، فرزندان تو را شاد خواهند کرد. مولوي مي گويد: اين جهان کوه است و فعل ما ندا سوي ما آيد نداها را صدا فعل تو کان زايد از جان و تنت همچو فرزندي بگيرد دامنت پس تو را هر غم که پيش آيد ز درد بر کسي تهمت منه بر خويش گرد قرآن کريم در داستان حضرت موسي و خضر مي فرمايد: «امّا ديواري متعلق به دو نوجوان يتيم در شهر بود، و زير آن گنجي متعلق به آنها وجود داشت و پدر آنها مرد صالحي بود، پروردگار تو مي خواست آنها به سرحدّ بلوغ برسند، و گنجشان را استخراج کنند. اين رحمتي بود از ناحيه? پروردگار تو.» و من (خضر) مأمور بودم به خاطر نيکوکاري پدر و مادر اين دو يتيم در حق ديگران (و شايد هم يتيمان) آن ديوار را تعمير کنم. مبادا سقوط کند و گنج ظاهر شود و به خطر بيفتد. (54) آري، وقتي والدين در حقّ ديگران و يتيمان احسان کنند، خداوند پيامبر خويش همچون حضرت موسي(ع) و بنده? خالص خود حضرت خضر(ع) را مأمور مي کند که ديوار يتيم او را تعمير نمايند. امام علي(ع) چه زيبا فرمود: «اَحسِنُوا فِي عَقَبِ غَيرِکُم تَحسَنُوا فِي عَقَبِکُم؛ به نسل ديگران احسان و نيکي کنيد، که به نسل (و يتيمان) شما احسان و نيکي خواهد شد.» آري، همين دنيا هم جاي عکس العمل کارهاي نيک است. سعدي گويد: تو نيکي مي کن و در دجله انداز که ايزد در بيابانت دهد باز
1) بقره / 83. 2) آمارها پرده برميدارند، اصغر جدّايي، نور السجاد، قم، اوّل، 1383، ص 194. 3) همان، ص 194. 4) آل عمران / 164. 5) ضحي / 6. 6) ر.ک: تفسير نمونه، مکارم شيرازي، تهران، دارالکتب الاسلاميه، 1370، ج 27، ص 102. 7) ضحي / 9. 8) نهج الفصاحه، تحقيق غلام حسين مجيدي، قم، انصاريان، دوّم، 1424 ق، ج 2، ص 1058؛ سفينة البحار، شيخ عباس قمي، ج 8، ص 740؛ نور الثقلين، ج 5، ص 597. 9) کافي، محمد بن يعقوب کليني، بيروت، دارالصعب و دارالتعارف، چهارم، 1401 ق، تحقيق علي اکبر غفاري، ج 7، ص 51، ح 7؛ نهج البلاغه، ترجمة محمد دشتي، ص 558، نامه 47. 10) آمارها پرده برميدارند، همان، ص 98. 11) همان، ص 97. 12) سفينة البحار، شيخ عباس قمي، همان، ج 8، ص 741. 13) نظام خانواده در اسلام، استاد حسين انصاريان، انتشارات ام ابيها، قم، بيست و چهارم، 1386، ص 454. 14) کنز العمّال، متقي هندي، مکتبة التراث الاسلامي، بيروت، اوّل، 1397 ق، ج 3، ص168، ح 5995؛ نهج الفصاحه، همان، ص 1057. 15) پند تاريخ، سپهر، اسلاميه، ج 1، ص 156 ـ 155؛ و شجرة طوبي، ج 2، ص 278. 16) سفين? البحار، شيخ عباس قمي، ج 8، ص743. 17) همان. 18) سفين? البحار، شيخ عباس قمي، دار الاسوه، چ چهارم، 1427 ق، ج 8، ص 742. 19) وسائل الشيعه، همان، ج 9، ص 536، ح12662. 20) نهج الفصاحه، همان، ص 1058. 21) کافي، همان، ج 7، ص 51؛ نهج البلاغه، همان، ص 558. 22) بلد / 11 ـ 15. 23) الميزان، علامه طباطبايي، دار الکتب الاسلاميه، ج 20، ص 424. 24) نساء / 5. 25) تفسير نمونه، همان، ج 3، ص 270 ـ 271، با تلخيص؛ و وسايل الشيعه، حرّ عاملي، قم، آل البيت، 1409 ق، ج 3، ص 287. 26) همان. 27) اسراء / 34. 28) نساء / 10. 29) ر.ک: تفسير نمونه، همان، ج 2، ص 84 ـ 85؛ تفسير صافي، فيض کاشاني، مؤسسه الاعلمي، بيتا، ج 1، ص 250. 30) بقره / 220. 31) اسراء / 34. 32) نساء / 2. 33) همان. 34) تفسير نمونه، همان، ج 3، ص 250. 35) نساء / 2. 36) «الحُوبُ الاِثم ... الحوبة الي المسکنة والحاجة وحقيقتها هي الحاجة التي تَحمِلُ صَاحِبَهَا عَلَي ارتکاب الاثم» المفردات، راغب اصفهاني، تهران، دفتر نشر الکتاب، دوم، 1404 ق، ص 134. 37) تفسير نمونه، همان، ج 3، ص 250. 38) نساء / 10. 39) کنز العمال، همان، ج 15، ص 929، ح43595؛ و نهج الفصاحه، همان، ج 2، ص1058؛ امالي صدوق، ص 395، ح 1. 40) مجمع البيان، طبرسي، دار المعرفة، بيروت، دوم، 1408ق، ج 3 - 4، ص 22؛ تفسيرالعياشي، ج 1، ص 225، ح 47. 41) سفينة البحار، همان، ج 8، ص 742؛ بحارالانوار، ج 6، ص 170. 42) مجمع البيان، همان، ج 3 ـ 4، (بخش جلد 3)، ص 21. 43) تفسير برهان، به نقل از تفسير نمونه، ج 3، ص 282. 44) مشکاة الانوار، علي بن حسن طبرسي، نجف، کتابخانه حيدريه، 1385 ق، ص 8 و 167؛ و ر.ک: الترغيب و الترهيب، ج 3، ص349، ح 14؛ کنز العمال، همان، ج 3، ص 169، ح 6002. 45) کافي، شيخ کليني، ج 7، ص 51، ح 7. 46) کنز العمال، همان، ج 3، ص 169، ح 6000؛ نهج الفصاحه، همان، ص 1058، ح 6610. 47) کنز العمال، همان، ج 3، ص 168، ح 5995؛ نهج الفصاحه، همان، ص 1057، ح 6605. 48) من لا يحضره الفقيه، شيخ صدوق، قم، انتشارات جامعه مدرسين، 1413 ق، ج 1، ص188؛ وسائل الشيعه، همان، ج 3، ص 287. 49)کنز العمال، ج 3، ص 168؛ وسائل الشيعه، حر عاملي، آل البيت، قم، 1409 ق، ج 2، ص474، ح 2498. 50)کافي، کليني، دارالکتب الاسلاميه، تهران، 1365 ش، ج 2، ص 232. 51)سفينة البحار، همان، ج 8، ص 740. 52)همان، ص 741؛ مجمع البيان، طبرسي، ج10، ص 506. 53)سفينة البحار، ج 8، ص 742، بحار الانوار، ج8، ص 179. 54)کهف / 81.