اصلاح الگوی مصرف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اصلاح الگوی مصرف - نسخه متنی

محمود طاهري

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
اصلاح الگوي مصرف
الگوي مصرف در اسلام (1)
بي‌گمان مصرف، به خودي خود نه تنها پديده‌اي ناپسند نيست كه بسيار بايسته و لازم است؛ چرا كه مصرف، يكي از شيوه‌هاي جايگزين ناپذير براي پاسخگويي به نيازهاي طبيعي و غريزي انسان است كه بدون آن، حيات مادي و معنوي انسانها دستخوش آشفتگي و نابساماني خواهد شد و معيشت انسان، لذت و لطف خود را از دست خواهد داد؛ اما نكته اينجاست كه گاهي مصرف شكل طبيعي خودش را از دست داده، به جاي آنكه به عنوان يك پديده حياتي در خدمت انسان باشد، انسان به خدمت او در مي‌آيد.
سيد محمود طاهري
مقدمه
مصرف، از مؤلفه‌هاي اساسي زندگي بشر است، و جدا كردن انسان از آن، كاري ناممكن است. پيوند انسان با مسئله مصرف تا آنجاست كه حتي در روز رستاخيز نيز سخن از مصرف انسان است: «عَنْ زُرَارَةَ بنَ أَعْيُن قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ‏عليه‏السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ: «يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ(1) قَالَ تُبَدَّلُ خُبْزَةً نَقِيَّةً يَأْكُلُ مِنْهَا النَّاسُ حَتَّى يَفْرُغُوا مِنَ الْحِسَابِ؛ فَقَالَ لَهُ قَائِلٌ: إِنَّهُمْ لَفِي شُغُلٍ يَوْمَئِذٍ عَنِ الْأَكْلِ وَ الشُّرْبِ فَقَالَ‏عليه‏السلام إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ خَلَقَ ابْنَ آدَمَ أَجْوَفَ وَ لَا بُدَّ لَهُ مِنَ الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ. أَهُمْ أَشَدُّ شُغُلًا يَوْمَئِذٍ أَمْ مَنْ فِي النَّارِ؟ فَقَدِ اسْتَغَاثُوا وَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ يَقُولُ: «وَ إِنْ يَسْتَغِيثُوا يُغاثُوا بِماءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّراب؛(2)و(3)
زرارة بن اعين گويد كه از امام محمد باقر‏عليه‏السلام معناي اين سخن خداوند را پرسيدم كه فرمود: «روزي كه زمين به زميني ديگر مبدل شود» فرمود: «به نان پاكيزه‌اي تبديل مي‌شود كه مردمان از آن مي‌خورند تا از حساب فارغ شوند، گوينده‌اي به او گفت: «مردمان در آن روز گرفتارند و به خوردن و نوشيدن نمي‌توانند بينديشند!»
امام‏عليه‏السلام فرمود: «خداوند، فرزند آدم را ميان تهي آفريد و ناگزير بايد بخورد و بياشامد. آيا اهل محشر گرفتارترند يا كساني كه در دوزخ به سر مي‌برند؟ اهل دوزخ [نيز] آب مي‌طلبند و خدا درباره ايشان مي‌فرمايد: "اگر آب بطلبند، به آنان آبي داده خواهد شد مانند مس گداخته كه چهره‌ها را مي‌سوزاند، و چه بد شرابي است".»
بي‌گمان مصرف، به خودي خود نه تنها پديده‌اي ناپسند نيست كه بسيار بايسته و لازم است؛ چرا كه مصرف، يكي از شيوه‌هاي جايگزين ناپذير براي پاسخگويي به نيازهاي طبيعي و غريزي انسان است كه بدون آن، حيات مادي و معنوي انسانها دستخوش آشفتگي و نابساماني خواهد شد و معيشت انسان، لذت و لطف خود را از دست خواهد داد؛ اما نكته اينجاست كه گاهي مصرف شكل طبيعي خودش را از دست داده، به جاي آنكه به عنوان يك پديده حياتي در خدمت انسان باشد، انسان به خدمت او در مي‌آيد. بدين‌گونه وسيله به هدف تبديل مي‌شود و همه قواي مادي و معنوي انسان كه بايد با مصرف درست به اوج تكامل و تعالي برسد، بر اثر مصرف‌زدگي در سراشيبي سقوط قرار مي‌گيرد. همچنين زمينه انواع تباهيها و ناهنجاريها فراهم مي‌آيد، و سرانجام، اين موهبت بزرگ ـ به تعبير مقام معظم رهبري ـ به بلايي بزرگ تبديل مي‌شود:
«براي جامعه بلاي بزرگي است كه ميل به مصرف، روز به روز در آن زياد شود و همه به بيش‌تر مصرف كردن، بيش‌تر خوردن، متنوع خوردن، متنوع پوشيدن، و دنبال نشانه‌هاي مد و هر چيز تازه براي وسايل زندگي و تجملات آن رفتن تشويق بشوند.» (4)
از اينجاست كه ضرورت «اصلاح الگوي مصرف» آشكار مي‌شود و اهميت دغدغه مقام معظم رهبري در اين باره و ارزشمندي اعلام سال 1388 خورشيدي به عنوان سال «حركت به سوي اصلاح الگوي مصرف» ‌از سوي ايشان، كاملاً آشكار مي‌شود.
«ايشان در اين باره مي‌فرمايد: ما بايستي به سمت اصلاح الگوي مصرف حركت كنيم. مسئولين كشور در درجه اول، چه قوه مقننه، چه قوه مجريه و چه ساير مسئولين كشور، قوه قضائيه و غير آنها، و اشخاص و شخصيتها در رتبه‌هاي مختلف اجتماعي و آحاد مردم از فقير و غني، بايستي به اين اصل توجه كند كه بايد الگوي مصرف را اصلاح كنند. من اين سال را سال حركت مردم و مسئولين به سوي اصلاح الگوي مصرف مي‌دانم و اميدوارم كه اين عنوان ـ كه اصلاح الگوي مصرف است ـ براي همه ما دستور العمل باشد و همه ما بتوانيم بر طبق اين شعار مهم و حياتي و اساسي براي كشور عمل كنيم و از منابع كشورمان به بهترين وجهي استفاده نماييم.» (5)
در اين نوشتار كه به خواست خدا چند شماره را به خود اختصاص خواهد داد، از اصلاح الگوي مصرف و مباحث در خور توجهي در اين باره سخن خواهيم گفت.

1. آشنايي با فرهنگ مصرف
براي آنكه از هر كاري نتيجه‌اي درست گرفته شود، و از آن كار پيامدهاي زيانباري متوجّه شخص نشود، نخست بايد با فرهنگ آن كار آشنا بود. مصرف نيز از پديده‌هايي است كه فرهنگ خاص خود را دارد، و عدم آشنايي با اين فرهنگ مي‌تواند به زيان و تباهي فرد و جامعه بينجامد.
گاهي مصرف شكل طبيعي خودش را از دست داده، به جاي آنكه به عنوان يك پديده حياتي در خدمت انسان باشد، انسان به خدمت او در مي‌آيد. بدين‌گونه وسيله به هدف تبديل مي‌شود و همه قواي مادي و معنوي انسان كه بايد با مصرف درست به اوج تكامل و تعالي برسد، بر اثر مصرف‌زدگي در سراشيبي سقوط قرار مي‌گيرد.
بخشي از آيات قرآن كريم و روايات اهل بيت‏عليهم‏السلام به فرهنگ‌سازي درباره مصرف و آموزش «درست مصرف كردن» اختصاص يافته است؛ آيات و اخباري كه در آنها به ميانه‌روي در مصرف، پرهيز از اسراف و تبذير،‌ پرهيز از هدر دادن اموال، پرهيز از راكد نگه داشتن اموال و... اشاره شده است، همه در پي فرهنگ‌سازي براي مصرف‌اند. و مصرف درست، آن است كه با توصيه‌هاي ياد شده هماهنگ باشد.
البته براي استقرار فرهنگ صحيح مصرفي، نياز به زمان است؛ زيرا ايجاد و شكل‌گيري فرهنگ، متكي به گذشت زمان است. بنابراين بايسته است كه افراد از كودكي در خانواده و محيط مدرسه، با زيانهاي فرهنگ مصرفي، و سودمندي فرهنگ صرفه‌جويي، اهميت و ارزش اين حس براي بهبود وضع خود و اجتماع خود آشنا شوند. بسياري از افراد جامعه ما به غلط مي‌پندارند كه همه مرمان كشورهاي اروپايي و غربي، مصرف‌زده و اسرافكارند و به همين دليل مقلّدان آنها، اسراف و مصرف‌گرايي را مسئله‌اي طبيعي مي‌دانند؛ در حالي كه اين وظيفه آگاهان جامعه و اروپا رفته‌هاي مُنصف است كه حداقل اين گونه افراد را به فرهنگ مصرف مغرب زمين آشنا سازند، و آنان را از اين نكته آگاه سازند كه يكي از رازهاي پيشرفت اروپا ـ دست كم در زمينه‌هاي مادي و دنيايي ـ پرهيز آنان از اسراف و مصرف زدگي بوده است. (6)
كم‌تر كسي است كه به اروپا سفر كرده و در آن كشورها، عليرغم ثروت و مكنت، از بيزاري آنها نسبت به اسراف، آگاهي پيدا نكرده، و متوجه نشده است كه چگونه آنها در مصرف برق، آب، غذا، سوخت و خيلي چيزهاي ديگر جانب صرفه‌جويي را دارند و حتي اسراف را نوعي اهانت به خود و كشورشان مي‌دانند. (7)
يك نويسنده ايراني در اين باره مي‌نويسد: «شبي را در آلمان با يكي دو نفر از اعضاي سميناري كه در آن شركت داشتم ميهمان يكي از نمايندگان مجلس برلن بوديم. او كه شخص متنفذ و تقريباً پردرآمدي بود با كمال سادگي از ما پذيرايي كرد، و از اينكه از ما مثل پذيراييهايي كه قبلاً از او در ايران شده بود پذيرايي نمي‌كرد معذرت خواست. او با سربلندي براي ما تعريف مي‌كرد كه اگر مردم آلمان مي‌خواستند در مصرف، اسراف كنند، هرگز به جايي كه امروز هستند، نمي‌رسيدند.» (8)
اسلام،‌آييني جامع است كه هم نسبت به دنياي پيروانش اهتمام مي‌ورزد و هم نسبت به آخرت آنان و بر اين اساس از مسلمانان مي‌خواهد كه دنيا خواهي، آنان را از آخرت غافل نسازد، و آخرت طلبي نيز آنها را از دنيا باز ندارد؛ همان‌گونه كه از امام باقر‏عليه‏السلام نقل شده است كه مي‌فرمايد:«لَيْسَ مِنّا مَن تَرَكَ دُنْياهُ لِآخِرَتِهِ وَ‌ لا آخِرَتَهُ لِدُنْياهُ؛ كسي كه دنيايش را براي آخرتش و آخرتش را به دنيايش وانهد از ما نيست.»
2. اهتمام اسلام به اصلاح الگوي مصرف
اسلام،‌آييني جامع است كه هم نسبت به دنياي پيروانش اهتمام مي‌ورزد و هم نسبت به آخرت آنان و بر اين اساس از مسلمانان مي‌خواهد كه دنيا خواهي، آنان را از آخرت غافل نسازد، و آخرت طلبي نيز آنها را از دنيا باز ندارد؛ همان‌گونه كه از امام باقر‏عليه‏السلام نقل شده است كه مي‌فرمايد:
«لَيْسَ مِنّا مَن تَرَكَ دُنْياهُ لِآخِرَتِهِ وَ‌ لا آخِرَتَهُ لِدُنْياهُ؛(9) كسي كه دنيايش را براي آخرتش و آخرتش را به دنيايش وانهد از ما نيست.»
بر اين اساس، اسلام از يك سو راه مصرف را براي انسانها باز مي‌گذارد تا دنيايشان سامان پذيرد و زندگي به كامشان گوارا شود، واز سوي ديگر، كاملاً مراقب است كه مسئله مصرف از جاده اعتدال و شرع خارج نشود، و بدين‌گونه آخرت آنها نيز آباد شود. و از آنجا كه اصل مصرف با غريزه و طبيعت انسان همسو است و انسان به طور طبيعي و غريزي به مصرف گرايش دارد، دين مقدس اسلام درباره توصيه به مصرف، چندان نيازي نمي‌بيند؛ اما از آنجا كه همواره لذت مصرف مي‌تواند زمينه‌ساز انواع لغزشها، اسرافها و فخرفروشيها باشد، ضرورت اصلاح الگوي مصرف، توصيه دائمي آموزه‌هاي قرآني و روايي مي‌شود، تا بر اثر رعايت اين اصل، پيروان اسلام، هم از اصل لذت مصرف باز نمانند و هم از مصرف‌زدگي دور بمانند و در نتيجه بر اثر سامان دادن به مصرف خويش، خوشبختي دنيا و آخرت را در خويش گرد آورند. در حديثي دلنشين از امام صادق‏عليه‏السلام در اين باره مي‌خوانيم:
«أَ تَرَى اللَّهَ أَعْطَى مَنْ أَعْطَى مِنْ كَرَامَتِهِ عَلَيْهِ؟ وَ مَنَعَ مَنْ مَنَعَ مِنْ هَوَانٍ بِهِ عَلَيْهِ؟ كَلَّا وَ لَكِنَّ الْمَالَ مَالُ اللَّهِ، يَضَعُهُ عِنْدَ الرَّجُلِ وَدَائِعَ، وَ جَوَّزَ لَهُمْ أَنْ يَأْكُلُوا قَصْداً، وَ يَشْرَبُوا قَصْداً، وَ يَلْبَسُوا قَصْداً، وَ يَنْكِحُوا قَصْداً، يَرْكَبُوا قَصْداً، وَ يَعُودُوا بِمَا سِوَى ذَلِكَ عَلَى فُقَرَاءِ الْمُؤْمِنِينَ وَ يَرْمُوا بِهِ شَعَثَهُمْ، فَمَنْ فَعَلَ ذَلِكَ كَانَ مَا يَأْكُلُ حَلَالًا وَ يَشْرَبُ حَلَالًا، وَ يَرْكَبُ حَلَالًا، وَ يَنْكِحُ حَلَالًا، وَ مَنْ عَدَا ذَلِكَ كَانَ عَلَيْهِ حَرَاماً ـ ثُمَّ قَالَ ـ لا تُسْرِفُوا، إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ. أَ تَرَى اللَّهَ ائْتَمَنَ رَجُلًا عَلَى مَالٍ يَقُولُ لَهُ أَنْ يَشْتَرِيَ فَرَساً بِعَشَرَةِ آلَافِ دِرْهَمٍ وَ تُجْزِيهِ فَرَسٌ بِعِشْرِينَ دِرْهَماً... قَالَ: لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفِين.» (10)؛
آيا چنان تصور مي‌كني كه خداوند، كسي را كه مالي داده به خاطر كرامتش بر او است و فرد محروم از آن را خوار شمرده است؟هرگز! بلكه مال، مال خداست، و آن را نزد اشخاص به امانت مي‌گذارد، و بر ايشان روا مي‌دارد كه از آن با ميانه روي بخورند، و با ميانه‌روي بنوشند، و با ميانه‌روي بپوشند، و با ميانه روي زناشويي كنند، و با ميانه‌روي از مركب استفاده كنند؛ و هر چه جز آن (مصرف اقتصادي) باشد، به فقراي مؤمنان دهند، و به نابساماني زندگي ايشان سامان بخشند. پس هر كس چنين كند، خوردني و نوشيدني و سواري و مركب و زناشويي او حلال است و هر كس، چنين نكند، بر او حرام خواهد بود.» سپس فرمود: «اسراف مكنيد كه خدا مسرفان را دوست نمي‌دارد. آيا خيال مي‌كني كه چون خدا به كسي مالي دهد و او را در آن امين بداند، به وي اين اجازه را مي‌دهد كه اسبي را به ده هزار درهم براي سوار شدن خود بخرد؛ در صورتي كه اسبي به بهاي بيست درهم براي او كافي باشد. و [خداوند در قرآن] فرمود: اسراف نكنيد كه خداوند اسرافكاران را دوست ندارد.»

3. مقام معظم رهبري(مدظله العالي) و دغدغه اصلاح الگوي مصرف
گسترش اسراف، مدگرايي و تجمّل پرستي در كشور، باعث شد تا بزرگان جامعه؛ به ويژه مقام معظم رهبري(مدظله العالي)، به شدّت احساس خطر كنند و به مسئولان و مردم از فرو افتادن در شيب اين ناهنجاريها هشدار دهند.
در اين باره مقام معظم رهبري چه در قالب پيام نوروزي و چه به صورت سخنراني، نكات ارزشمندي را بيان فرمود كه بايسته است در اينجا به بخشي از اين سخنان اشاره كنيم:
در روايات اسلامي از انسانهايي كه روح مصرف‌گرايي دارند، و همواره در پي پاسخ‌گويي به نيازهاي كاذب و خواسته‌هاي نفساني سيري ناپذيري‌اند، به عنوان كساني ياد شده است كه از نگاه مِهرآميز خداوند بي‌بهره‌اند.
«ما مردم مسرفي هستيم. ما اسراف مي‌كنيم؛ اسراف در آب، اسراف در نان، اسراف در وسائل گوناگون و تنقلات، اسراف در بنزين. كشوري كه توليد كننده نفت است، وارد كننده فراورده‌هاي نفت ـ بنزين ـ است! اين تعجب آور نيست؟! هر سال ميلياردها بدهيم بنزين وارد كنيم يا چيزهاي ديگري وارد كنيم؛ براي اينكه بخشي از جمعيت و ملت ما دلشان مي‌خواهد ريخت و پاش كنند! اين درست است؟! ما ملت، به عنوان يك عيب ملي به اين نگاه كنيم. اسراف بد است؛ حتي در انفاق در راه خدا. خداي متعال به پيغمبرش مي‌فرمايد: «لا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلى‏ عُنُقِكَ وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْط»؛(11) «دستت را به گردنت زنجير مكن و بسيار [هم] گشاده دستي مكن تا ملامت شده و حسرت زده بر جاي ماني.» در انفاق براي خدا هم اينجوري عمل كن. افراط و تفريط نكنيد. اين را ما بايد به صورت يك فرهنگ ملّي در بياوريم. قرآن مي‌فرمايد: «وَ الَّذِينَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَ لَمْ يَقْتُرُوا»؛(12) «و كساني‌اند كه چون انفاق مي‌كنند، نه ولخرجي مي‌كنند و نه تنگ مي‌گيرند.» يعني اينها نه اسراف و زياده‌روي مي‌كنند، و نه تنگ مي‌گيرند و با فشار بر خود زندگي مي‌كنند؛ نه،‌ اسلام اين را هم توصيه نمي‌كند. به هر حال اينكه مي‌بينيد بعضي از فضولهاي خارجي،‌ دولتهاي خارجي، دائم و دم به ساعت، چندسال است كه ملت ما را تهديد مي‌كنند كه تحريم مي‌كنيم، و بارها هم تحريم كرده‌اند، به خاطر اين است كه چشم اميدشان به همين خصوصيت منفي ماست.» (13)
مقام معظم رهبري (مد ظله العالي) در جايي ديگر فرمود:
«بايد اعتراف كنيم كه عادتها، سنتها و روشهاي غلط، زياده‌روي در مصرف را به دنبال آورده، و نسبت ميان توليد و مصرف را، به ضرر توليد بر هم زده‌ است؛ به گونه‌اي كه يك سوم نان توليدي و حداقل يك پنجم آب مصرفي، كه با آن همه مشكلات و دشواريها تهيه مي‌شود عملاً به هدر مي‌رود. متوسط مجموع انرژي مصرفي در ايران، بيش از 2 برابر متوسط جهاني شده و شاخص شدت انرژي در كشور ما يعني نسبت انرژي مصرف شده به كالاي توليد شده متأسفانه 8 برابر كشورهاي پيشرفته است.» (14)
«يك نسبتي بايد در جامعه ميان توليد و مصرف وجود داشته باشد؛ يك نسبت شايسته‌اي به سود توليد؛ يعني توليد جامعه هميشه بايد بر مصرف جامعه افزايش داشته باشد. جامعه از توليد موجود كشور استفاده كند. آنچه زيادي هست، صرف اعتلاي كشور شود.» (15)
«امروز دشمن، چشمش به نقطه حساس اقتصادي است تا بلكه بتواند اين كشور را از لحاظ اقتصادي دچار اختلال كند. هر چه مي‌تواند اختلال مي‌كند و هر چه هم نمي‌تواند، در تبليغاتش وانمود مي‌كند كه اختلال است. راه مقابله هم انضباط مالي و صرفه‌جويي و نگاه پرهيز گرايانه به مصرف گرايي است.» (16)
گسترش اسراف، مدگرايي و تجمّل پرستي در كشور، باعث شد تا بزرگان جامعه؛ به ويژه مقام معظم رهبري(مدظله العالي)، به شدّت احساس خطر كنند و به مسئولان و مردم از فرو افتادن در شيب اين ناهنجاريها هشدار دهند.

4. مصرف بر اساس نياز حقيقي، نه بر پايه نياز كاذب و زياده‌خواهي
با تأملي دقيق در دو واژه مصرف و مصرف زدگي، درمي‌يابيم كه آنچه ايندو را از هم جدا كرده و وجه تمايز بين ايندو مي‌شود، آن است كه اساس «مصرف» بر پايه نياز حقيقي و طبيعي انسانهاست؛ در حالي كه مصرف‌گرايي و مصرف زدگي در نيازهاي كاذب و زياده‌خواهيهاي انسان، ريشه دارد.
در حقيقت، اين نيازهاي كاذب و غير ضروري انسانهاست كه آنها را به سوي انواع اسرافها و زياده‌خواهيها سوق مي‌دهد، و از آنها انسانهايي مصرف‌زده مي‌سازد؛ نه نيازهاي طبيعي و حقيقي آنها.
به عبارت ديگر، وقتي در جامعه‌اي، انواع كالاهاي لوكس و اشياي گران‌قيمت تبليغ شود، بسياري از آدمها تحت تأثير اين تبليغات قرار مي‌گيرند و در آنها نوعي نياز كاذب و اشتهاي دروغين پديد مي‌آيد، و در نتيجه بدون آنكه نيازي بدانها داشته باشند به خريد آنها اقدام مي‌كنند، و بدين گونه، راه براي مصرف هر چه بيش‌تر، هموار مي‌شود؛ اين در حالي است كه:
«از مباحث اساسي اسلام در اخلاق مصرف،‌ نفي نيازهاي كاذب و غير واقعي است كه خود، از تمايزات اساسي ميان مكتب اقتصادي اسلام با نظام سرمايه‌داري به شمار مي‌رود. از ديدگاه اسلام، نياز مادي آدمي، بايد در حدّ متعارف تأمين گردد؛ ولي مصارف بيهوده و كاذب به هيچ روي تأييد نشده است.» (17)
به تعبير استاد شهيد مطهري(ره): «... آيا اين همه محصولات ماشيني كه در دنيا توليد مي‌شود بر اساس احتياج بشر است؟ ابداً. هيچ با احتياجات بشر هماهنگ نيست. ققط حرصها و آزهاست كه اينها را به اين شكل درآورده است. مصرف چطور؟ امروز هزاران نيرنگ در دنيا به كار مي‌برند. براي اينكه مصرفهاي مصنوعي بسازند. تمام وسايل ارتباط جمعي دنيا در خدمت سرمايه‌دارهاي بزرگ است براي ايجاد اشتهاي كاذب در مصرف كردن؛ يعني ماشينها پيوسته دارند توليد مي‌كنند؛ ولي چون بشر اين مقدار نياز ندارد، آنها با وسايل مختلف، با موسيقي، با جاذبه‌هاي زنان، با فيلمها، با تلويزيونها و وسايل ديگر مي‌خواهند كالاهاي توليد شده را به خورد بشر بدهند، كه بشر از يك طرف، مدام بدود براي پول در آوردن، و از طرف ديگر به سرعت خرج كند براي اينكه چرخهاي ماشينهاي اينها بگردد.» (18)
«از ياد نبريم كه نيازهاي كاذب، آدمي را به مصرف گرايي و تجملات مي‌كشاند و به اميال نفساني وي دامن مي‌زند، و با گرايشهاي متعالي اسلام همانند عدالت‌خواهي و نوع دوستي و ارزشهاي اصيلي همچون زهد و قناعت در تضاد است. اولياي الهي از يك سو با ارائه الگوي عملي مصرف كه مبتني بر ارزشهاي ديني است، به تبليغ مصرف اسلامي مي‌پرداخته‌اند، و با زهد و ساده‌زيستي، هر گونه مصرف گرايي و تجمل‌پرستي را مردود دانسته‌اند و از سوي ديگر، با تعديل و كنترل تبليغات، هر گونه اقدام مسلمانان را كه نشان از مصرف گرايي داشت، نكوهيده‌اند.» (19)
در روايات اسلامي از انسانهايي كه روح مصرف‌گرايي دارند، و همواره در پي پاسخ‌گويي به نيازهاي كاذب و خواسته‌هاي نفساني سيري ناپذيري‌اند، به عنوان كساني ياد شده است كه از نگاه مِهرآميز خداوند بي‌بهره‌اند.
در حديثي زيبا از رسول خاتمصلي الله عليه و آله در اين باره مي‌خوانيم: «مَنْ اَكَلَ ما يَشْتَهي، وَ لَبسَ ما يَشْتَهي، وَ رَكِبَ ما يَشْتَهي، لَمْ يَنْظُرِ اللهُ اِلَيْهِ حَتّي يَنْزَعَ اَوْ يَتْرُكَ؛(20) هر كس هر چه [دلش]‌ خواست بخورد، هر چه دوست داشت بپوشد و هر چه از مركبها [نظرش را گرفت] سوار شود، خداوند [با نظر لطف آميز] به او ننگرد، تا او را مرگ فرا رسد يا آن كارها را وانهد.»
«همچنين بعضي وقتها شخص به دليل مقام و موقعيت اجتماعي خود يا انتساب به فردي صاحب مقام، تلاش مي‌كند خود را نيازمند مصرف كالاهاي گران‌قيمت و تجملاتي بداند، و با مسألة شأن،‌آن را توجيه كند؛ بي‌آنكه در واقع، نيازي بدان داشته باشد. رعايت چنين شأني هيچ مدرك و دليلي ندارد؛ چرا كه آيات و روايات متعدد و سيره رسول خداصلي الله عليه و آله و معصومان‏عليهم‏السلام شأنهاي اعتباري را كه برخي افراد يا گروهها، خاستگاه امتيازاتي ويژه براي خود تلقي كرده‌اند، پوچ و بي‌اساس معرفي كرده‌اند. بنابراين، موقعيت اجتماعي، در صورتي كه نيازي واقعي به استفاده از برخي امكانات را ايجاب نكند، نه تنها توجيه‌گر تجمل‌گرايي نيست، كه مسئوليت مضاعفي در لزوم زهد و ساده‌زيستي را نيز ايجاب مي‌كند.» (21)
5. اعتدال و ميانه‌روي در مصرف
توصيه‌هاي فراوان آموزه‌هاي ديني به زهد و قناعت و پرهيز از اسراف و مصرف‌گرايي، باعث شده است تا برخي كساني كه آگاهي همه جانبه از دين مقدس اسلام ندارند، در دامن تفريط بيفتند و زندگي را بر خويش سخت گيرند، و خود را بدون هيچ منع شرعي و عرفي، از بسياري از نعمتهاي خداوند محروم دارند؛ اما همان‌گونه كه افراط در مصرف و اسراف و ريخت و پاش، با روح اسلام ناسازگار است، اسلام، تفريط و كوتاهي در مصرف را نيز تأييد نمي‌كند.
اسلام، همان‌گونه كه در همه ابعاد زندگي انسانها به ميانه‌روي توصيه كرده است، درباره مصرف نعمت حلال خداوند نيز به اعتدال توصيه كرده و از افراط و تفريط در اين باره باز داشته است. در حديثي دلنشين از رسول اكرمصلي الله عليه و آله در اين باره مي‌خوانيم:
«اِنَّ الْمُؤْمِنَ اَخَذَ عَنِ الله سُبحانَهُ ادباً حَسَناً: اِذا وُسَّعَ عَلَيْهِ وَسّعَ عَلي نَفْسِهِ، وَ اِذا اَمْسَكَ عَلَيهِ اَمسَكَ؛(22) به راستي مؤمن، ادبي نيك از خداوند متعال آموخته است: هرگاه خدا [روزي را] بر او گشايش دهد، او‌ بر [زندگي] خود گشايش دهد، و زماني كه خداوند، بر او تنگ گيرد، او نيز [بر خود] سخت گيرد.»
مرحوم شيخ طبرسي(ره) ذيل آيه شريفه«وَ لا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً...» (23) حكايتي اين‌گونه مي‌آورد كه زني از بينوايان، فرزندش را به حضور پيامبر فرستاد و جامه‌اي كه بدان نياز داشت از آن بزرگوار طلب كرد. آن حضرت، بزرگوارانه، جامه خود را به آن پسر، انفاق كرد، و بر اثر اين ايثار و فداكاري در خانه ماند و نتوانست براي نماز به مسجد بيايد؛ زيرا جامه ديگري نداشت. آن‌گاه بود كه اين آيه شريفه فرود آمد و حضرت و همه پيروانش را به رعايت اعتدال در همه كارها از جمله انفاق در راه خدا سفارش كرد.» (24)
اساس «مصرف» بر پايه نياز حقيقي و طبيعي انسانهاست؛ در حالي كه مصرف‌گرايي و مصرف زدگي در نيازهاي كاذب و زياده‌خواهيهاي انسان، ريشه دارد.
امام صادق‏عليه‏السلام فرمود: «لَيْسَ فِيمَا أَصْلَحَ الْبَدَنَ إِسْرَافٌ إِنَّمَا الْإِسْرَافُ فِيمَا أَفْسَدَ الْمَالَ وَ أَضَرَّ بِالْبَدَنِ قُلْتُ فَمَا الْإِقْتَارُ قَالَ أَكْلُ الْخُبْزِ وَ الْمِلْحِ وَ أَنْتَ تَقْدِرُ عَلَى غَيْرِهِ قُلْتُ فَمَا الْقَصْدُ قَالَ الْخُبْزُ وَ اللَّحْمُ وَ اللَّبَنُ وَ الْخَلُّ وَ السَّمْنُ مَرَّةً هَذَا وَ مَرَّةً هَذَا؛(25) در [مصرف] آنچه براي بدن مفيد است اسرافي نيست؛ بلكه اسراف، در جايي است كه مال را تباه سازد و به بدن زيان رساند. [راوي گويد:] گفتم: پس سختگيري چيست؟ فرمود: خوردن نان و نمك، در حالي كه توان مصرف غير آن را داري. گفتم: ميانه‌روي چيست؟ فرمود: نان و گوشت و شير و سركه و روغن كه گاهي اين و گاهي آن را بخوري.»
يكي از شاگردان امام صادق‏عليه‏السلام مي‌گويد: «گاهي امام، ما را مهمان مي‌كرد و نان روغني و غذاي لذيذ «خبيص» [ كه با روغن و خرما درست مي‌شد] براي ما مي‌آورد. روزي يكي از حاضران عرض كرد: كاش به گونه‌اي معتدل براي ما غذا آماده مي‌كردي. اين غذا اعياني است! امام فرمود: «إِنَّمَا نَتَدَبَّرُ بِأَمْرِ اللَّهِ إِذَا وَسَّعَ عَلَيْنَا وَسَّعْنَا وَ إِذَا قَتَّرَ قَتَّرْنَا؛ ما بر اساس امر و تدبير خدا، امور را تدبير مي‌كنيم. اگر خداوند بر ما وسعت بخشيد، ما نيز وسعت مي‌بخشيم و هر گاه تنگ گرفت ما نيز تنگ مي‌گيريم.» (26)
ادامه دارد...

(1) ابراهيم / 148.
(2) كهف/29.
(3) تفسير نور الثقلين، شيخ عبد علي بن جمعة العروسي الحويزي، تصحيح و تعليق، سيد هاشم رسولي محلاتي، دارالكتب العلمية، قم، ج2، ص555.
(4) خطبه‌هاي عيد فطر، 15 آذر 1381.
(5) بخشي از پيام نوروزي مقام معظم رهبري به مناسبت آغاز سال 1388 خورشيدي.
(6) پديده شناسي فقر و توسعه، جمعي از نويسندگان، مقاله «نقش فرهنگ در توسعه»،‌علي احمد راسخ، بوستان كتاب، قم، 1380، چاپ اول، ج1، ص241.
(7) ر.ك: ايران يك كشور كشاورزي نيست بايد صنعتي شود، ناصر معتمدي، ص89، به نقل از: پديده‌شناسي فقر و توسعه، ج1، ص241.
(8) مجله تحقيقات اقتصادي، «اثرات مكاتب فكري بر رفتار اقتصادي ژاپنيها»، محمود توسلي، ش41، پاييز، 1368، ص2.
(9) وسائل الشيعه، شيخ حرّ عاملي، مؤسسة‌ آل‌البيت‏عليهم‏السلام لاحياء التراث، قم، چاپ اول، 1416 ق، ج17، ص76.
(10) الحياة، محمد رضا حكيمي، محمد حكيمي و علي حكيمي، ترجمه احمد آرام، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، تهران، چاپ سوم، 1380 ش، ج4، ص321 و 322.
(11) اسراء/29.
(12) فرقان/67.
(13) مقام معظم رهبري، خطبه‌هاي نماز عيد سعيد فطر، 21/7/1386.
(14) مقام معظم رهبري، ديدار با اجتماع عظيم زائران حرم رضوي و مردم مشهد، 1/1/1388.
(15) مقام معظم رهبري، ديدار با مردم شيراز، 11/2/87.
(16) مقام معظم رهبري، ديدار با گروهي از بانوان، 25/9/1371.
(17) اخلاق اقتصادي از ديدگاه قرآن و حديث، جواد ايرواني، دانشگاه علوم اسلامي رضوي، مشهد، 1384 ش، ص312.
(18) فلسفه اخلاق، شهيد مطهري، صدرا، تهران، چاپ بيستم، 1377 ش، ص237.
(19) اخلاق اقتصادي از ديدگاه قرآن و حديث، ص273.
(20) تحف العقول، ابو محمد حسن بن علي بن حسين بن شعبه حرّاني، ترجمه و تحقيق: صادق حسن‌زاده، آل علي، قم، ص63.
(21) اخلاق اقتصادي از ديدگاه قرآن و حديث، ص274 و 275.
(22) معرفة‌علوم الحديث، محمد بن عبدالله نيشابوري، ص38، به نقل از: اخلاق اقتصادي از ديدگاه قرآن و حديث، ص277.
(23) اسراء/29.
(24) تفسير مجمع البيان، ابو علي الفضل بن الحسن الطبرسي، تحقيق و نگارش: علي كرمي، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، تهران، 1380 ش، ج8، ص116.
(25) كافي، ثقة الاسلام كليني، اسلاميه، تهران، چاپ دوم، 1362 ش، ج4، ص53.
(26) وسائل الشيعة، شيخ حرّ عاملي، مؤسسه آل البيت‏عليهم‏السلام لإحياء التراث، قم، چاپ سوم، 1414 ق، ج24، ص296.

منبع : ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره 120
/ 1