دین و تبلیغ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دین و تبلیغ - نسخه متنی

عبدالکریم تبریزی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
دين و تبليغ
اهداف كلان دين در عرصه تبليغ
عبدالکريم تبريزي
طليعه
تبليغ آموزه هاي دين از ضروري ترين عوامل پايداري و تداوم آيين توحيدي اسلام است و اطلاع رساني در زمينة معارف و برنامه هاي مكتب حيات بخش اسلام، مهم ترين راهكار نشر و توسعة انديشه هاي مذهبي و ديني مي باشد.
اهميت تبليغ چنان در آموزه هاي ديني ريشه دوانيده است كه رهبر جهان اسلام، حضرت محمد بن عبدالله صلي الله عليه و آله يكي از اهداف والاي بعثت خود را تبليغ دين بيان مي كند و مي فرمايد: «إنّما بُعثِت مُبَلِّغاً؛ (1) همانا من براي تبليغ [آيين توحيدي اسلام] مبعوث شده ام.»
و امام صادق در فرازي از زيارت رسول اكرم صلي الله عليه و آله مي فرمايد: «السّلامُ عَلَيكَ يا مُبَلِّغاً عَنِ اللهِ السَّلامُ عَلَيكَ أَيهَا السّراجُ المُنيرُ؛ (2) درود بر تو اي مبلغ خدايي و درود بر تو اي چراغ فروزان [تبليغ و هدايت] !»
با توجه به جايگاه والاي تبليغ و نقش آن در گسترش و پاسداري از مرزهاي عقيدتي و باورهاي وحياني اسلام، در اين نوشتار به اهداف، دغدغه ها و انگيزه هاي دين در عرصة تبليغ و اطلاع رساني مي پردازيم و آن را در سه محور بررسي مي كنيم.

الف. تعليم و تربيت
اساسي ترين محور تبليغ در هدايت جامعه، شناساندن ارزشهاي الهي و انساني و شكوفا كردن بذر آن در دلهاي مشتاق و در نتيجه، رساندن به مقام عمل و رفتار با معيارهاي خدايي است. مبلغان كه در حقيقت مربيان و پرورش دهندگان افراد به سوي كمال و قرب الهي هستند، در نخستين گامِ تبليغ تلاش مي كنند تا انسانها را در مسير سعادت و خوشبختي قرار داده و با هدايت و تربيت آنان، خصلتهاي والاي انساني را در وجودشان تقويت كرده، روابط آنان را با ديگر افراد و همچنين با آفريدگار هستي به نحو شايسته اي تنظيم نمايند.
در راستاي تبليغ و تربيت اگر ايمان به خداوند از روي معرفت عميق و اطلاعات حقيقي صورت پذيرد، مطمئناً در جان و دل آدمي رسوخ مي كند و به باورهاي تغيير ناپذير بدل خواهد شد. در نتيجه، رفتارهاي فردي به سمت ارزشها و اصول حقيقي سوق داده شده و انسان عملاً در عرصة ديني و مذهبي وارد گرديده، مراحل سه گانة ايمان در وجود متربيان جلوه گر خواهد شد.
در اين صورت، تربيت يافتگان مكتب تبليغي اسلام اين سخن پيامبر ص جامة عمل خواهند پوشانيد كه فرمود: «الإيمانُ ذِقرارٌ بِاللِّسانِ وَ مَعرِفَهٌ بِالقَلبِ وَ عَمَلٌ بِالأَركانِ؛ (3) ايمان [كامل] اقرار زباني [به وحدانيت خداوند] و شناخت قلبي و رفتار [طبق آن معرفت] مي باشد»
در تربيت انسانها، اوّل بايد ارزشها و سپس ضد ارزشها را شناساند و انسان داراي انديشه را در مقابل انتخاب ارزشها و ضد ارزشها مخير كرد و در عين حال، از امتيازات ارزشها و كمالات آن سخن گفت واز عواقب شوم تمايل به سوي ضد ارزشها آگاهي بخشيد.
خداوند متعال در سورة جمعه يكي از دغدغه ها و اهداف تبليغ ديني را تربيت انسانهاي مستعد اعلام مي كند و مي فرمايد: هُوَ الَّذي بَعَثَ في الأُمِّيينَ رَسولاً مِنهُم يتلُوا عَلَيهِم آياتِهِ وَ يزَكّيهِم وَ يعَلِّمُهُمُ الكِتابَ وَ الحِكمَهَ وَ إِن كانوا مِن قَبلُ لَفي ضَلالٍ مُبينٍ؛ (4) «او چنان خدايي است كه درميان مردم درس نخوانده، فرستاده اي از خودشان برانگيخت كه آيات خدا را بر آنان مي خواند و آنان را تزكيه [و تربيت] مي كند و به آنان كتاب و حكمت مي آموزد؛ گرچه قبل از آن در گمراهي آشكاري به سر مي برند.»
و در سورة آل عمران ضمن اشاره به فلسفه بعثت انبياء و بزرگ ترين رسالت آنان كه ابلاغ پيام الهي به گوش جهانيان مي باشد، تربيت انسانهاي كمال يافته را يكي از مهم ترين دستاوردهاي تبليغ قلمداد كرده، مي فرمايد: لَقَد مَنَّ اللهُ عَلَي المُؤمِنينَ إذ بَعَثَ فيهِم رَسُولاً مِن أَنفُسِهِم يتلُوا عَلَيهِم آياتِهِ وَ يزَكِّيهِم وَ يعَلِّمُهُمُ الكِتابَ وَ الحِكمَهَ؛ (5) «خداوند بر مؤمنان منت نهاد [و نعمت بزرگي را عنايت كرد] به جهت اينكه در ميان آنان فرستاده اي از خود مردم مبعوث كرد تا آيات الهي را بر آنان بخواند و آنان را تزكيه [و تربيت] كند و كتاب و حكمت را به آنان بياموزد.»
دين مي كوشد تا با تبليغات وسيعِ آموزه هاي خود، انسانها را تربيت كند و مبلغان ديني كه در رأس آنان رسول گرامي اسلام ص قرار دارد، به اين دغدغه ديني در حد توان پاسخ گفته و در اين عرصه، كوششهاي فراواني كرده اند كه در اينجا به قسمتهايي از آن اشاره مي كنيم:
بدون ترديد يكي از معجزه هاي پيامبر اكرم ص در عرصه تبليغ، پيشرفت سريع آن حضرت در امر تربيت انسانهاي عصر جاهليت كه به شدت از فقر فرهنگي رنج مي بردند، بوده است. تبليغات مداوم و شبانه روزي رسول خدا ص چنان بود كه آدميان بي فرهنگ، ماجراجو، متكبر، لجوج و مغرور را از حضيض ذلت به اوج عزت رسانيد.
مكتب تبليغي _ تربيتي دين اسلام به آنان كه در مديريت كوچك ترين نهاد جامعه، يعني خانوادة خود وامانده بودند، چنان توانايي روحي و فكري بخشيد كه بر پادشاهان مقتدر عصر مسلط شدند و كاخهاي با شكوه دنيا را تسخير كردند و در مدت كوتاهي به اداره كشورها و جوامع پرداختند و رسول خدا صلي الله عليه و آله دراثر تبليغ راستين خود، از انسانهاي راه گم كرده چنان مردمان با كمالي ساخت كه فرشتگان به آنان سلام فرستادند و به مقامشان رشك بردند.
در عصري كه جهالت، غارتگري، فساد و بي بند و باري و كشت و كشتار با بهانه هاي واهي تمام منطقة عربستان را فرا گرفته بود و فضاي زشت و غير انساني در آن ناحيه، كمالات و فضائل اخلاقي و انساني را تحت الشعاع قرار داده بود، اعراب جاهل در مقابل چوبهاي خشكي به طور شگفت آور عبادت و خضوع و خشوع داشتند، زنان از حقوق خود محروم مانده بودند و به عنوان كالا خريد و فروش مي شدند، و دختران از حق حيات محروم شده بودند و زنده به گور مي گرديدند، رسول خدا صلي الله عليه و آله با اراده اي فولادين و استقامتي بي نظير به تربيت انسانهايي همت گماشت كه در تمام طول تاريخ اسوه و الگو گرديدند. آنان در تحولي اعجاب انگيز كار را به جايي رساندند كه در تاريخ تأثير گذار شدند و سرنوشت اقوام و ملل را تغيير دادند.
علي يكي از تربيت يافتگان مكتب تبليغي پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و موفق ترين الگوي مبلغان اسلامي در عصر نبوت است. او رسالت تبليغي دين را چنان عملي ساخت كه مخاطبانش تا اخرين لحظات زندگي همچنان تحت تأثير گفتار و رفتار حضرت بودند.

تبليغ در يمن
يكي از برنامه هاي تبليغي علي كه رهاوردهاي مثبت فراواني براي اسلام داشت، سفر تبليغي آن حضرت به كشور يمن مي باشد. شيخ مفيد مي گويد:
‹خالد بن وليد از سوي پيامبر صلي الله عليه و آله براي تبليغ دين اسلام به يمن اعزام شد. او به همراه گروهي از مسلمانان مدينه كه براء بن عازب در رأس آنها بود، روانة يمن گرديد. شش ماه خالد بن وليد مردم آن سامان را تبليغ نمود؛ اما چون شرائط يك مبلغ را رعايت نمي كرد و به عوامل و زمينه ها و راهكارهاي لازم عنايت نداشت، بعد از شش ماه نتيجه اي از كار خود نگرفت. پيامبر صلي الله عليه و آله او را فرا خواند و علي را به جاي او براي تبليغ اعزام كرد. در اولين روزهاي استقرار علي در يمن، پارسايي، لياقت و كيفيت برخورد آن حضرت، قبيلة همدان را به اسلام متمايل ساخت و در نتيجه، آنان ايمان آوردند و به دنبال قبيلة همدان كه شاخص ترين گروه يمنيها بودند، ساير قبائل نيز به اسلام گرويدند و مسلمان شدند. پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله از موفقيتهاي شايان توجه علي در امر تبليغ بي نهايت خوشحال شد و بر قبيلة همدان درود فرستاد.» (6)
در اثر تبليغ علي يمنيها چنان تربيت شدند كه در بحراني ترين زمانها از محور حق منحرف نگرديدند. برخي از پرورش يافتگان سفر تبليغي علي به يمن از قبيلة همدان عبارت اند از:
محمد همداني خادم پيامبر ص حارث همداني، سعيد بن وهب همداني، سعيد بن قيس همداني، ابو عمّار همداني، شريح بن نعمان همداني، شداد بن از مع همداني، عبدالله بن خليفة همداني، عبدالله ب ن ابي سفر همداني، ابو اسحاق همداني، رفاعه بن ابي رفاعه همداني (او پرچمدار علي در روز صفين بود) (7) و...
به اين ترتيب، معلوم مي شود كه اولين دغدغة دين در عرصه رساندن پيام الهي و آموزه هاي وحياني به گوش و جان و دل مردم مشتاق و علاقه مند به رشد و كمال، تربيت آنان از اين راه مي باشد.

ب. حفظ تربيت شدگان
در انجام امر تبليغ بعد از آنكه نيروهاي لازم تربيت يافتند، حفظ و پاسداري از آنان امري خطير و سرنوشت ساز است و اساساً پاسداري از نيروهاي تربيت يافته كاري دشوارتر از اصل تبليغ است. دين اسلام در اين زمينه راهكارهاي مناسبي به پيروان خود عرضه مي كند.
اولين عامل حفظ تربيت يافتگان، هماهنگي گفتار و رفتار مبلغان و مربيان است.
امام صادق فرمود: «كُونُوا دُعاهً لِلنّاسِ بِغَيرِ أَلسِنَتِكُم؛ (8) مردم را به غير زبان خود [به سوي دين] فرا خوانيد.» رسول خدا ص نيز با اين شيوه نه تنها هدايت يافتگان را در زير پرچم اسلام نگه داشته بود، بلكه ديگران را نيز تحت تأثير قرار مي داد و هر روز به جمع مسلمانان مي افزود.
به اين جهت، شايسته است مبلغين خود را از مردم جدا نكنند و در معاشرت با آنان و رفتار و روابط اجتماعي بيشترين توجه را داشته باشند.

«امروز هيچ گونه ملامت و توبيخي بر شما نيست. خداوند شما مي بخشد و او مهربان ترين مهربانان است.»

عيادت از بيماران، اجابت از دعوت اهل ايمان، حضور در جلسات عمومي و مواردي كه ارتباط مبلغ را با مخاطبان تداوم مي بخشد، دوري از تجملات، رعايت عدالت و مساوات در نوع نگرش و روابط عمومي، ابراز محبت، لبخند مسرت آفرين بر اهل ايمان، اطعام و ميهماني در حد امكان، اعطاي هديه در حد توان، پاسخ به سؤالات، تبليغ به زبان ساده و عموم فهم، تجليل و تكريم مخاطب و دوري از تحقير و اهانت، حسن خلق و پرهيز از عيب گويي و عيب جويي نامناسب، تبليغات غير مستقيم و تحريك عواطف، از راهكارهاي حفظ تربيت شدگان عرصه هاي تبليغي دين اسلام به شمار مي آيند و جلوه هايي از همراهي و هماهنگي مبلغان با مردمان مناطق مختلف مي باشند.
برخي از شيوه هاي رسول خدا صلي الله عليه و آله در راستاي جلب، جذب و حفظ ياران اين گونه بود:
1. هنگام سخن گفتن تبسم مي كرد؛ اِذا حَدَّثَ بِحَديثٍ تَبَسَّمَ في حَديثِهِ.
2. اگر با شخصي برخورد مي كرد و دست مي داد، حضرت دست خودرا نمي كشيد تا او خودبكشد.
3. سخن گفتنش خيلي واضح و شفاف بود؛ به طوري كه هر شنونده اي آن را به راحتي مي فهميد.
4. در عين سادگي، ظاهري آراسته، دندانهايي تميز و پاكيزه و سفيد داشت و رعايت پاكيزگي و تميزي لباس و پوششِ مناسبِ آن حضرت در برخورد با ديگران همه را به سويش جلب مي كرد.
5. هر گاه سه روز يكي از ياران خود را نمي ديد، به سراغش مي رفت.
6. از بيماران در دورترين نقاط شهر عيادت مي كرد.
7. هنگام خدا حافظي با مسافر، دست او را مي گرفت و براي او دعا مي كرد.
8. هر گاه زكات برايش مي آوردند، برآوردنده و خاندانش درود مي فرستاد.
9. مردم را با نيكوترين و خوش ترين نام صدا مي زد؛ حتي نام زنان و كودكان را با كرامت و احترام صدا مي زد و به اين وسيله، دلهايشان را صيد مي كرد.
10. آن حضرت مي فرمود: «بُعِثتُ لِلحِلمِ مَركَزاً وَ لِلعَمَلِ مَعدِناً وَ لِلصَّبرِ مَسکَناً؛ من مبعوث شده ام تا مركز حلم و معدن علم و كانون صبر و شكيبايي باشم.»
11. رمز و راز توفيق پيامبر اكرم ص در تبليغ و حفظ ياران خود، تنش زدايي و ايجاد اتحاد و دوستي در ميان آنان بود و همواره تأكيد مي كرد كه بديهاي همديگر را پيش من بازگو نكنيد! من دوست دارم با دل آرام خالي از كينه و كدروت در نزد شما بيايم.
همچنين از مهم ترين ويژگيهاي تبليغي آن بزرگ مبلغ اسلام، حفظ اعتماد مسلمانان به وسيلة امانت داري و صداقت و راستي بود. امام صادق فرمود: «خداي متعال هيچ پيامبري را مبعوث نكرد، مگر به راستگويي و امانت داري به همه كس؛ از خوب و بد.»
و نيز عمل به وعده ها، اطعام به بي نوايان، پناه دادن به گرفتاران و مصيبت زده ها و مشورت با ياران از ديگر شيوه هاي تبليغي رسول خدا ص در جلب مردم به سوي اهداف متعالي اسلام بود. (9)

ج. اصلاح خطاكاران
سومين محور تبليغ ديني، رسيدگي به آسيبهاي روحي، معنوي و اجتماعي افراد است. بدون ترديد، در ميان هر قوم و ملتي افرادي يافت مي شوند كه از جاده مستقيم انسانيت به دور افتاده اند و همواره دچار لغزشها، خطاها و اشتباهاتي مي شوند؛ هر چند پيش از اين، تبليغ زيادي براي تربيت آنان صورت گرفته باشد.
پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله مي فرمايد: «اِنَّ كُلَّ بَني آدَمَ خَطّاءٌ وَ خَيرُ الخَطّائينَ التَّوّابينَ؛ (10) همانا عموم مردم دچار خطا و لغزش مي شوند، اما بهترين خطاكاران توبه كنندگان هستند.»
مبلغ ديني در برخورد با اين گونه افراد بايد كمال دقت را به عمل آورد و براي ترميم روحية آنان روشهاي مناسبي برگزيند و راه حل عقلاني بينديشد. بخشي از آيات قرآن در زمينة بازسازي و اصلاح افراد سخن مي گويد؛ چنان كه در سورة توبه مي فرمايد: أَلَم يعلَمُوا أَنَّ اللهَ هُوَ يقبَلُ التَّوبَهَ عَن عِبادِهِ (11) ؛ «آيا نمي دانند كه خداوند متعال توبه و بازگشت را از بندگانش مي پذيرند.»
اميد دادن، رفع نگراني و استدلال عقلاني، از شيوه هايي است كه مي توان به وسيله آن به اصلاح افراد شكست خورده پرداخت. تغافل و حفظ آبرو و شخصيت دادن به اين دسته از افراد نقش بسزايي در بازسازي رواني آنان دارد. اگر گناه و خطاي شخصي را در ظاهر نديده انگاريم و همانند ديگران با وي برخورد كنيم، روحية اميدواري به آينده را در او تقويت كرده ايم. قرآن به ما مي آموزد هنگامي كه برادران يوسف با آن همه سوابق ناشايست به نزد آن حضرت آمدند، حضرت يوسف عليه السلام با برخورد كريمانة خود آنان را بخشيد و به آينده اميدوار ساخت و فرمود: لا تَثريبَ عَلَيكُمُ اليومَ يغفِرُ اللهُ لَكُم وَ هُوَ أَرحَمُ الرّاحِمينَ؛ (12)
«امروز هيچ گونه ملامت و توبيخي بر شما نيست. خداوند شما مي بخشد و او مهربان ترين مهربانان است.»
آن گاه براي بازسازي روحي شكست خوردة آنان فرمود: اذهَبُوا بِقَميصي هذا فَأَلقوهُ عَلي وَجهِ أَبي يأتِ بَصيراً وَأتوني بِأهلِكُم أَجمَعينِ؛ (13) «اين پيراهن مرا ببريد و بر صورت پدرم بيندازيد تا بينا شود وهمة نزديكان و افراد خانواده را نزد من بياوريد.»
اگر قرار است برخي لغزشها و عيوب را به افراد بگوييم، بهتر است قبل از تذكر، مقدمه چيني كنيم و از خوبيهايشان بگوييم، مقام و كرامت انسان را يادآور شويم و آن گاه لغزش آنان را به آنها گوشزد كنيم. علي فرمود: «مَن كَرُمَت عَلَيهِ نَفسُهُ لَم يهِنها بِالمَعصِيهِ؛ (14) آن كس كه بزرگي و كرامت نفس خود را باور داشته باشد، آن را با گناه، پست و ذليل نخواهد كرد.»
آري، احياي روحية عزت نفس و كرامت انسان، مي تواند از تكرار لغزش و خطاهاي افراد جلوگيري كند.
توجه به ريشه ها و عوامل خطاها و لغزشها و سعي در رفع آنها، موعظة غير مستقيم و دلسوزانه،تقويت نيروي ايمان و باورهاي مذهبي، رفع نيازهاي مادي و معنوي، از ديگر راهكارهاي اصلاح و بازسازي افراد در ميدانهاي تبليغي است.
با توجه به دغدغه هاي دين در سه محور ياد شده (تربيت افراد، حفظ نيروها و اصلاح خطاكاران) مي توان به اهداف و انگيزه هاي تبليغ در عرصه هاي ديني واقف شد.
يك مبلغ وظيفه شناس و متعهد مي تواند با به كارگيري روشهاي متناسب گاهي سرنوشت جامعه را عوض كند و با تربيت و اصلاح افراد، كشوري را نجات دهد.
اين مقال را با ذكر نمونه اي از اثر تبليغ صحيح ديني و نقش ارزندة آن در تغيير و اصلاح ناهنجاريهاي جامعه به پايان مي بريم:

در ميان خلفاي اُموي، هشتمين خليفه آنان، عمر بن عبدالعزيز است. او در اثر تبليغ يك عالم دلسوز و متعهد توانست تحول دروني يافته، در ظاهر خدماتي را به جامعه ارائه كند و برخي از سنتهاي باطل را از ميان بردارد. از جملة اين سنتهاي باطل،سب و لعن علي در بالاي منابر بود كه از زمان معاويه ابداع شده بود. او اين شيوة نادرست را در اثر تأثيرپذيري از يك مبلغ راستين برانداخت. عمر بن عبدالعزيز در اين مورد مي گويد:
من در دوران نوجواني، در نزد يكي از معلمان قرآن – كه از فزندان عتبه بن مسعود بود – آموزش مي ديدم. او روزي مرا ديد كه در ميان بچه ها بازي مي كردم و علي را لعن و ناسزا مي گفتم.
هنگامي كه در كلاس درس وي حاضر شدم، به من بي اعتنايي كرد. احساس كردم كه اعتراضي به من دارد و از دستم ناراحت است.
گفتم: استاد! شما را چه شده كه امروز اين گونه با من رفتار مي كنيد؟ او گفت: پسرم! تو هنوز علي را لعن مي كني؟ گفتم: بلي، مگر چه ايرادي دارد؟ او گفت: تو از كجا فهميدي كه خداوند متعال بعد از آنكه از اهل بدر راضي شد، به آنان غضب كرده است؟ گفتم: مگر علي از اهل بدر بود! او پاسخ داد: فرزندم! مگر به غير از علي كس ديگري هم فاتح بدر محسوب مي شود! تمام پيروزيهاي جنگ بدر مرهون زحمات و تلاشهاي علي است. گفتم: ديگر تكرار نمي كنم! گفت: تو را به خدا سوگند! ديگر تكرار نخواهي كرد؟ گفتم: بلي، قول مي دهم كه ديگر لعن را تكرار نكنم.
اين سخن در روحية من اثر گذاشت و بعدها سخنان پدرم نيز مرا روشن تر كرد تا اينكه با خداوند عهد كردم اگر حكومت به دست من افتاد، اين پديده شوم و سنت غلط را به يك روش نيكو تبديل كنم. (15)
بدين ترتيب، وقتي حكومت به دست عمر بن عبدالعزيز افتاد، دستور داد خطبا و سخنرانان به جاي لعن علي، آيه 90 از سورة نحل را قرائت كنند.

1) سنن بيهقي، احمد بيهقي، نشر دار الفكر، بيروت، ج 7، ص 38.
2) اقبال الاعمال، علي بن موسي بن طاووس، نشر مكتب الاعلام الاسلامي، قم، 1414ق، ص 604.
3) بحار الانوار، محمد باقر مچلسي، مؤسسه الوفا، بيروت، 1403، ج 10، ص 366.
4) جمعه / 2.
5) آل عمران / 164.
6) ارشاد مفيد، نشر اسلاميه، تهران، 1380 ش، ص 55.
7) رجال شيخ طوسي، مؤسسه نشر اسلامي، قم، 1415ق.
8) الكافي، محمد بن يعقوب كليني رازي، دار الكتب الاسلاميه، تهران، 1388 ق، ج 2، ص 78، ح 14.
9) سنن النبي، سننه في العشره، علامه محمد حسين طباطبائي، نشر اسلاميه، تهران، 1378.
10) سبل السلام، ابن حجر عسقلاني، مصر، 1379 ق،ج4،ص 180.
11) توبه / 104.
12) يوسف / 92.
13) همان / 93.
14) مستدرك الوسائل، ميرزا حسين نوري طبرسي، مؤسسة آل البيت (، بيروت، 1408 ق، ج 11، ص 339.
15) شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد، نشر كتابخانه آيه الله مرعشي، قم، 1404 ق، ج 4، ص 59.

منبع : ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره 67
/ 1