بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
اهميت ازدواج اگر نگران مشكلات ديني جامعه هستيم، بايد به ازدواج بينديشيم، كه نيمي از مشكلات جامعه و همينطور مشكلات و نگرانيهاي فرهنگي و ديني با آن حل مي شود. هم مسئولين و هم والدين بايد به اين مهم توجه كنند. سخنراني حجة الاسلام والمسلمين محمدحسن نبوي در اهميت ازدواج همين بس كه پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله فرمودند: "مَنْ تَزَوَّجَ أَحْرَزَ نِصْفَ دِينِهِ؛(1) هر كس ازدواج كند، نيمي از دين خود را حفاظت كرده [و نگهداشته است ]." اين روايت زياد شنيده شده، اما لوازم اين روايت ديده نشده و به آن كم توجهي شده است. اگر نگران مشكلات ديني جامعه هستيم، بايد به ازدواج بينديشيم، كه نيمي از مشكلات جامعه و همينطور مشكلات و نگرانيهاي فرهنگي و ديني با آن حل مي شود. هم مسئولين و هم والدين بايد به اين مهم توجه كنند. در قرآن مجيد مي خوانيم: "وَ أَنْكِحُوا الْأَيامي مِنْكُمْ وَ الصَّالِحينَ مِنْ عِبادِكُمْ وَ إِمائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ"؛(2) "مردان و زنان بي همسر خود را همسر دهيد، همچنين غلامان و كنيزان صالح و درستكارتان را؛ اگر فقير و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بي نياز مي سازد." خيلي از مواقع ما فقر را مانع ازدواج مي دانيم اما در فرهنگ و جهان بيني ديني ازدواج عامل فقر زدايي است نه تشديد فقر. فرهنگ ما به گونه اي شده كه اگر به جواني گفته شود ازدواج كن، من تو را تأمين اقتصادي مي كنم، به حرف ما بيشتر اعتماد مي كند تا به فرموده خداوند. آيا اين شخص مي تواند ادعاي ايمان داشته باشد؟! در روايت داريم: "مَنْ تَرَكَ التَّزْوِيجَ مَخَافَةَ الْعَيْلَةِ فَقَدْ أَسَاءَ بِاللَّهِ الظَّنَّ؛(3) كسي كه از ترس مخارج زندگي ازدواج نكند، به خداوند سوء ظن برده است." نظام جمهوري اسلامي براي اينكه بخواهد نيمي از دين مردم را حفظ كند، بايد به ازدواج جداً بپردازد. جمهوريت و تكيه بر آراء مردم با بار فرهنگي اسلام است و اگر همراه بار فرهنگي بود و آن فرهنگ فرهنگ دين بود، نيمي از فرهنگ ديني نظام در گرو ازدواج است. متأسفانه امروزه در بسياري از موارد به جاي پرداختن به خود مسئله، صورت مسئله را پاك مي كنيم و فكر مي كنيم مسئله حل شده است. يكي از اين موارد، مسئله ازدواج است. در قرآن مي خوانيم: "زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنينَ وَ الْقَناطيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ و... (4)"؛ "محبت امور مادي، از زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و... در نظر مردم جلوه داده شده است." در بين تمام جاذبه هايي كه براي انسان ايجاد شده جاذبه زن اولين است. و همينطور جاذبه مرد براي زنان اولين جاذبه است. در روايات بر برآورده كردن نيازهاي مردم بسيار سفارش شده است. آيا نياز به همسر از مهم ترين نيازها نيست؟! در روايتي داريم كه اگر كسي موجبات ازدواج فردي را با در گرو گذاشتن آبرويش فراهم كند در قيامت خداوند به او نظر رحمت مي افكند. همچنين در روايتي آمده است كه همانطور كه از مال و عمر و... سؤال مي شود، از آبرو هم سؤال مي شود كه آيا از اين آبرو در جهت حل مشكل ديگران استفاده كردي؟! چون آبرو يك نعمت است؛ اما در فرهنگ امروز به جهت ترس از ناموفق شدن ازدواج، افراد حاضر نيستند پا پيش بگذارند و دو جوان را به ازدواج هم در آورند. آبرو براي چنين افرادي به مانند بت است. بايد به جاي اينكه در خواستگاريها از مهريه و... حرف بزنند، از جاذبه هاي معنوي سخن بگويند؛ همانطور كه در جريان خواستگاري حضرت زهراعليها السلام بيان شده كه خواستگاران قبل از علي عليه السلام، سخن از جاذبه هاي مادي به ميان مي آوردند تا آنها را مهريه حضرت زهراعليها السلام كنند؛ اما علي عليه السلام اول جاذبه هاي معنوي خودش را بيان مي كند كه در جنگها و حوادث تلخ و شيرين اسلام همراه پيامبرصلي الله عليه وآله بودم
آسيبهاي ازدواج ازدواج در شرايط فعلي و جامعه امروز ما به آسيبهايي مبتلا شده است كه برخي از آنها در ذيل مطرح مي شود: 1. مهريه سنگين در روايت آمده است كه: "خَيْرُ النِّكَاحِ اَيْسَرُهُ؛ بهترين ازدواج آن است كه آسانتر برگزار شود." بايد به جاي اينكه در خواستگاريها از مهريه و... حرف بزنند، از جاذبه هاي معنوي سخن بگويند؛ همانطور كه در جريان خواستگاري حضرت زهراعليها السلام بيان شده كه خواستگاران قبل از علي عليه السلام، سخن از جاذبه هاي مادي به ميان مي آوردند تا آنها را مهريه حضرت زهراعليها السلام كنند؛ اما علي عليه السلام اول جاذبه هاي معنوي خودش را بيان مي كند كه در جنگها و حوادث تلخ و شيرين اسلام همراه پيامبرصلي الله عليه وآله بودم و... اين به ما مي آموزد كه شخصيت يك انسان در گرو جاذبه هاي معنوي است؛ نه مادي و خانواده ها نيز بايد همين را سرلوحه كار خود قرار دهند.
2. انتظارات بيش از حد از پسران يكي از آسيبهاي جدي و مشكلات فراروي ازدواج جوانان، انتظارات بيش از حد از پسران مثل انتظار داشتن مسكن، ماشين و... است كه موجب تأخير در ازدواج و يا ترك آن مي شود.
3. شغل شغل مهم است، اما نه در حدي كه مانع ازدواج شود؛ بلكه بايد با راهكارهايي اين مشكل را حل كرد و براي حل آن فرهنگ سازي نمود.
4. زيبايي يكي از معيارهايي كه گاهي در ازدواج مانع ايجاد مي كند زيبايي است. زيبايي مهم است امّا نقش تعيين كننده ندارد. در روايات داريم كه اگر كسي براي زيبايي و مال ازدواج كند، خدا او را به همان واگذار خواهد كرد و در زندگي دچار مشكل خواهد شد.
5. چشم و هم چشميها بعضي از سنتها خوب است مثل جهيزيه و كمك مالي به فرزند و...؛ اما در حدي كه مشكل فرزندان برطرف شود، نه اينكه تبديل به چشم و هم چشمي شود. در كنار جهيزيه و كمك مالي ضروري، گاهي چشم و هم چشميها و خرافات غوغا مي كنند و نتيجه شوم آن دامنگير جواناني مي شود كه در شرف ازدواج بوده و امكانات مادي زيادي ندارند. بعضي از طوايف رسومات خوبي براي ياري رساندن به داماد و عروس دارند مثلاً هديه ازدواج روستائي به داماد، دادن يك رأس گوسفند از طرف هر خانواده است. با اين هديه هم شغل داماد مشخص شده و هم كمك به وضعيت اقتصادي او كرده اند. در جاي ديگري رسم بر اين است كه همگي جمع مي شوند و خانه اي براي داماد مي سازند. اينها رسومات خوبي است و ازدواج جوانان را تسهيل مي كند.
6. عدم اذعان به جامعيت دين بعضي از مردم دين را قبول دارند اما همه ابعاد آن را نمي پذيرند. اگر همه ابعاد دين را بپذيريم، مشكلات جامعه تا حد بسيار زيادي حل خواهد شد. اسلام يك دين جامع است، ولي ما مشكل داريم و سليقه هاي خود را دخيل مي كنيم و در اين صورت مشكل پيدا مي شود. در جلسه زنان مدافع حقوق زن در تاجيكستان - كه از سوي يونسكو برگزار شده بود - تصميم گرفتم آنچه اسلام مي گويد را بدون هيچ پرده پوشي بيان كنم و بحث ازدواج دائم، مجدد و موقت را به صورت تمام و كمال گفتم و توضيح دادم. يكي از خانمها چند بار صحبتهاي من را قطع كرد و با شعف توضيح مي داد او گفت: تنها راه نجات زنان تاجيك، عمل به دستورات دين است. يكي از حرفهاي آن زن اين بود كه با زنان متعددي كه مردان خود را از دست داده اند چه بايد كرد؟ آيا بايد تا آخر عمر از ازدواج محروم باشند؟ يا فساد و فحشا را بپذيريم؟! چه بايد كرد؟! در هر صورت ناعادلانه ترين تصميم در مورد چنين زناني اين است كه آنها را از ازدواج با يك مرد ديگر محروم نموده و تا پايان عمر محكوم به بيوه بودن كنيم. اسلام مي گويد اين زنان مي توانند ازدواج كنند، و ما بايد با فرهنگ غلط موجود مخالفت كرده و راه را براي زندگي شيرين تر، هماهنگ با دستورات اسلام هموار نماييم. زماني آية الله هاشمي رفسنجاني مطلبي را در مورد ازدواج مجدد و موقت مطرح كردند و عده اي مخالفت كردند و در مقابل ايشان موضع گيري نمودند. هر كسي بايد خودش را بنگرد، اگر كسي نمي تواند يا نمي خواهد ازدواج مجدد يا موقت داشته باشد، اشكالي ندارد؛ اما چرا با حكم خدا مخالفت مي كند؟ اگر كسي حكم خدا را قبول نكند و بر اساس دستور خدا حكم نكند خداوند در مورد او سه تعبير دارد: كافر، ظالم و فاسق. "وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْكافِرُونَ"؛(5) "و آنهايي كه به احكامي كه خدا نازل كرده حكم نمي كنند، كافرند." "وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ"؛(6) "و هر كس به احكامي كه خدا نازل كرده حكم نكند، ستمگر است." "وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ"؛(7) "و كساني كه بر طبق آنچه خدا نازل كرده حكم نمي كنند، فاسقند." در مقابل حكم خدا نبايد كج دهني كرد، اگر نمي خواهيم احكام الهي را انجام دهيم حداقل كج دهني نكنيم. امروزه در كشورهاي عربي كه متعه را به تبعيت از خليفه دوم حرام مي دانستند بسياري از دانشمندان اهل سنت ازدواج موقت را با عنوان نكاح ميسار مطرح مي كنند. دليل اين امر آن است كه براي حل بعضي از معضلات اجتماعي گريزي جز گردن نهادن به اين حكم الهي نيست. امام باقرعليه السلام از امير المؤمنين عليه السلام نقل مي كند كه مي فرمود: "لَوْ لَا مَا سَبَقَنِي بِهِ بَنِي الْخَطَّابِ مَا زَنَي إِلَّا شَقِيٌّ؛(8) اگر خليفه دوم ازدواج موقت را حرام نمي كرد، زنا نمي كرد مگر آدم شقي [و بسيار رذل و پست ]." كسي نمي گويد ازدواج موقت در بين پسران و دختران رواج يابد؛ اما اگر اين هجمه ارتباط نامشروع بين پسران و دختران تنها با خواندن صيغه عقد موقت سامان پذيرد، جامعه به سوي سلامتي پيش مي رود و به گناه مبتلا نمي شود. يكي از برادراني كه در اينترنت كار مي كند، گفت: جواني با من ارتباط داشت، انواع ازدواج را برايش توضيح دادم. يكبار به من گفت: من تا ديروز نماز نمي خواندم اما از امروز نماز خوان شده ام. گفتم چطور شده؟ گفت: من تا حالا فكر مي كردم دين براي ما محدوديت آور و مشكل ساز است؛ اما فهميدم كه اين مائيم كه دين را محدود مي كنيم، ما مشكل داريم نه دين. نظر مقام معظم رهبري اين است كه جوانان امروز با ايمان تر از جوانان اول انقلابند و اين حرف در حد يك ادعا نيست؛ بلكه يك واقعيت است؛ اما ما چقدر توانسته ايم زمينه اي فراهم كنيم تا نيازهاي جوانان به صورت مشروع حل شود. و اين گرايش افزايش يابد.
پيامدهاي سختگيري مفرط 1. پذيرش فساد اگر باب ازدواج به تمام انواع آن را بستيم، بايد فساد را بپذيريم. اگر مي خواهيم زنا نباشد، بايد ازدواج به تمام معنا و با همه گستردگي كه در دين بيان شده است، پذيرفته شود. متأسفانه امروز در بسياري از رسانه ها موضع گيري شديدي نسبت به مردان چند همسر مي شود؛ اما با كساني كه از طريق نامشروع ارتباط دارند برخورد تبليغي جدّي صورت نمي گيرد. بيشترين آمار وبلاگ نويسي و استفاده از چت در تهران است؛ اما آيا براي مبادله اطلاعات درست و در راه صحيح به كار گرفته مي شود؟! اكثر آنها در راههاي نادرست و منفي است.
2. پذيرش تبعات سياسي جواني كه مي بيند در خارج از كشور هر نوع ارتباطي مي تواند داشته باشد؛ اما در داخل كشور امكاني براي ارضاء غريزه خود از راه صحيح و معقول و مشروع ندارد، نسبت به نظام و كشور بدبين مي شود و دائم حرف از دمكراسي مي زند؛ در حالي كه بسياري از كساني كه امروزه در ميادين سياسي با شعار دمكراسي خواهي به جنگ نظام آمده اند، معناي دمكراسي را نمي فهمند. وقتي حرف از آزادي مي زنند دنبال اين جور مسائل است نه آزادي سياسي.
3. پر جاذبه كردن احزاب دگرانديش احزاب دگرانديش در فكر و ذهن جوانها راه ندارند؛ اما وقتي جوان مي بيند امكان ارضاي غريزه جنسي، آن هم به صورت مشروع را ندارد، هنگامي كه صداي يك معاند بر ضد نظام بلند مي شود، با او هم سو مي گردد و زمينه جذب اين گونه افراد به چنين حزبهايي كه معاندند فراهم مي شود. براي چاره انديشي و تشخيص معضلات بايد راحت فكر كنيم و در فكر كردن خودمان را فريب ندهيم تا بتوانيم درست تصميم بگيريم.
4. ايجاد جاذبه براي خروج از كشور جاذبه خروج از كشور را خواسته يا ناخواسته خودمان ايجاد كرده ايم. بسياري از مسافراني كه به خارج از كشور مي روند، اهداف پاك و مقدسي ندارند. گرچه ظاهر مسافرت، تجارت و امثال آن است؛ اما واقعيت آن است كه اهداف ديگري را تعقيب مي كنند. در بعضي كشورهاي همسايه، برخي از بازرگانان ايراني چندان موفق نيستند، اما تجار ديگر كشورها موفقند؛ به خاطر اينكه بازرگانان ايران اشباع شده نيستند و وقتي به اين كشورها مي آيند بازرگاني و تجارت در حاشيه قرار مي گيرد و جاي خود را به كارهاي ديگر مي دهد و بعد اين سؤال مطرح مي شود كه چرا اين همه ارز از كشور خارج مي شود. اسلام مشكل ندارد و مي تواند به بهترين و متين ترين شكل ممكن، نياز جامعه را برآورده كند؛ اما رفتارها، خرافات، سنتهاي غلط اجتماعي و فرهنگ آسيب ديده اجتماعي ما باعث شده كه اين همه به دين انگ بزنند. مردم براي دين هر كاري مي كنند؛ اما با كساني كه سمبل محدوديت دين هستند، رابطه خوبي ندارند و بخشي از فرار مغزها و سرمايه ها، مربوط به اين معضل است. بخشي از خروج ارز و مشكلات سياسي كشور در بيرون از مرزها، به واسطه جاذبه هاي جنسي است. نظام جمهوري اسلامي كمكهاي زيادي در زمينه ازدواج كرده است؛ مثل خدمات كميته امداد امام خميني رحمه الله در زمينه ازدواج، وامهايي كه دولت مي دهد، و...؛ اما همه اين اقدامات كم است و مقررات آن زياد. دولت اسلامي بايد زمينه شغل و كار و كسب در آمد، ازدواج آسان و تأمين حداقلها براي ازدواج را فراهم كند و البته نظام در صدد است كه اين مهم انجام شود. در زمينه ازدواج آسان، طرحي از سوي معاونت تبليغ حوزه علميه قم تدوين و به مراجع ذي ربط ارسال شده است. بعضي از مواد و پيشنهادهاي موجود در اين طرح، در مجلس شوراي اسلامي به تصويب رسيده است و خوب است كارشناسان محترم نيز نظرات اصلاحي خود را در مورد آن بيان كنند تا پس از اصلاح براي مسئولين فرستاده شود.
1) الكافي، ج 5، ص 328، ح 2. 2) نور / 32. 3) الكافي، ج 5، ص 330، ح 1. 4) آل عمران / 14. 5) مائده / 44. 6) مائده / 45. 7) مائده / 47. 8) الكافي، ج 5، ص 448، ح 2.