درس هایی از مکتب امام صادق علیه السلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

درس هایی از مکتب امام صادق علیه السلام - نسخه متنی

جواد خرمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
درس هايي از مکتب امام صادق عليه السلام
برخي از اوصاف شيعيان در كلام امام صادق عليه السلام
دو مشعل دار حي داور آمد // به بزم انبيا روشنگر آمد
زمين از آسمان روشنتر آمد // امام صادق و پيغمبر آمد
جواد خرمي
دو مشعل دار حي داور آمد // به بزم انبيا روشنگر آمد
زمين از آسمان روشنتر آمد // امام صادق و پيغمبر آمد
امام صادق عليه السلام در هفدهم ربيع الاول سال 83 ه. ق در مدينه چشم به جهان گشود و در سن 65 سالگي، در سال 148 ه. ق ديده از جهان فرو بست.
حضرت صادق عليه السلام در سال 114 ه. ق به امامت رسيد، دوران امامت او با اواخر حكومت امويان مصادف بود كه در سال 132 ه. ق به عمر آن پايان داده شد و حكومت عباسيان آغاز گرديد.
حضرت از ميان خلفاي اموي با افراد زير معاصر بود:
1. هشام بن عبد الملك (105 ـ 125 ه. ق)
2. وليد بن يزيد بن عبد الملك (125 ـ 126)
3. يزيد بن وليد بن عبد الملك (126)
4. ابراهيم بن وليد بن عبد الملك (70 روز از سال 126)
5. مروان بن محمد مشهور به مروان حمار (126 ـ 132)
و از خلفاي بني عباس نيز با افراد ذيل هم عصر بود:
1. عبد اللّه بن محمد، مشهور به سفّاح (132 ـ 137)
2. ابو جعفر، مشهور به منصور دوانيقي (137 ـ 158)
حضرت صادق عليه السلام با توجه به فرصت پيش آمده در دوران انقراض بني اميه و آغاز حكومت عباسيان، بيشترين بهره برداري فكري و فرهنگي را نموده و در نشر علوم گوناگون بيشترين تلاش ممكن را انجام داد و شاگردان زيادي ـ كه تعداد آنها را تا چهار هزار نفر ذكر كرده اند ـ تربيت نمود.
گذشت زمان و فاصله افتادن بين شيعيان و زمان حضور معصومان از يك سو، تهاجم فرهنگهاي مختلف به جامعه تشيع از سوي ديگر، و راه يافتن برخي انحرافات و بدعتها از سوي سوم باعث شده است كه در رفتار و فرهنگ شيعيان تغييرات و تحولاتي ايجاد شود. تا آنجا كه عده اي نام شيعه داشتن و صرف اظهار محبّت اهل بيت عليهم السلام را باعث نجات خويش مي دانند، هر چند گناهان زيادي مرتكب شده باشند؛ غافل از اينكه امام عليه السلام به جابر جعفي فرمود: «وَاللّهِ ما يتَقَرَّبُ إلَي اللّهِ تَبارَكَ وَتَعالي اِلاّ بِالطّاعَةِ وَما مَعَنا بَراءَةٌ مِنَ النّارِ وَلا عَلَي اللّهِ لاِءحَدٍ مِنْ حُجَّةٍ مَنْ كانَ لِلّهِ مُطيعا فَهُوَ لَنا وَلِي، وَمَنْ كانَ لِلّهِ عاصيا فَهُوَ لَنا عَدُوٌّ، وَما تَنالُ وِلايتَنا إلاّ بالعَمَلِ وَالْوَرَعِ؛ (1) سوگند به خدا [كسي] به خدا مقرّب نمي گردد، مگر به طاعت (و بندگي) و ما مدركي براي دوري از آتش در دست نداريم! و نه كسي به نفع خود بر خدا حجتي دارد. هر كس مطيع و فرمانبردار خدا باشد، دوست ماست. و هر كس خدا را معصيت كند، دشمن ما خواهد بود، و [بدانيد كسي] به ولايت ما نمي رسد مگر با عمل و دوري از حرام..»
لذا ضرورت دارد كه اوصاف حقيقي و راستين شيعيان را در گفتار امام بحق ناطق، حضرت صادق عليه السلام ـ كه بر اصلاح و سازندگي شيعيان ـ سخت حساسيت و تأكيد داشته است، بازخواني كنيم تا بتوانيم خود و جامعه امروزي را با آن اوصاف مقايسه نموده و محك زنيم.
اصناف شيعيان
هميشه اين گونه بوده و هست كه مدعيان شيعه بودن و ولايت مداري فراوان، ولي شيعه راستين و امامت پذير واقعي اندك است. امام صادق عليه السلام با تبيين علائم هر يك، صفوف شيعيان راستين را از مدعيان تشيع جدا مي سازد. در يك جا مي فرمايد: «الشّيعَةُ ثَلاثَةُ أصْنافٍ؛ صِنْفٌ يتَزَينونَ بِنا وِصِنْفٌ يسْتَأكَلُونَ بِنا وَصِنْفٌ مِنّا وَإلَينا، يأمَنُون بِأمْنِنا ويخافُونَ بِخَوْفِنا وَلَيسوا بِالبُذُرِ المُذَيعينَ وَلا بالْجُفاةِ الْمُرائينَ، إنْ غابُوا لم يفْقَدُوا وَإنْ شَهِدُوا لَمْ يؤبَه بِهِمْ أولئكَ مَصابيحُ الهُدي؛ (2) شيعه سه دسته اند؛ گروهي به وسيله ما زينت مي يابند [و ما را وسيله عزت و آبروي خويش قرار مي دهند] و گروهي به وسيله ما مي خورند [و ما را وسيله درآمد زندگي دنيايي خويش قرار مي دهند] و گروهي از ما و به سوي ما هستند، با امنيت ما آرامش مي يابند و با ترس ما ترسانند، بذر [هاي كاشته شده اسرار را] پخش نمي كنند و در برابر جفاكاران خودنمايي ندارند، اگر پنهان باشند كسي سراغ آنها را نمي گيرد و اگر آشكار باشند به آنها اعتنا نمي شود [يعني شهرت گريز و بي نام و نشانند. [آنها چراغهاي هدايتند..»
همواره شيطان در ميان ما فردي نفوذي داخل مي كند كه نه از ماست و نه از اهل بيت ما، پس وقتي شيطان او را پرآوازه ساخت به طوري كه مورد توجه مردم قرار گرفت، به او فرمان مي دهد كه بر ما دروغ بندد. و وقتي كه رفت، نفوذي ديگر مي آيد..
در جاي ديگر فرمود: «الشّيعةُ ثَلاثٌ؛ مُحِبٌّ واوٌّ فهُوَ مِنّا وَمُتَزَينٌ بِنا وَنَحْنُ زَينٌ لِمَنْ تَزَينَ بِنا، وَمسْتَأكِلٌ بِنا النّاسَ وَمَنِ اسْتَأكَلَ بِنا إفْتَقَرَ؛ (3) شيعه سه گروهند: دوست دار عميق [اهل بيت] ، پس او از ماست، و [گروهي كه] به وسيله ما زينت مي يابند و ما [نيز] زينتيم براي كسي كه به وسيله ما زينت يابد. و [گروهي كه] به وسيله ما از مردم مي خورد [و ما را وسيله درآمد زندگي خود قرار مي دهد] . و كسي كه به وسيله ما امرار معاش كند، فقير مي شود..»
البته اين نكته را نيز بايد متذكر شد كه هميشه شيعه نماهايي بوده اند كه با نفوذ در صف شيعيان، تلاش كرده اند با رفتار ناشايست خود، آبروي شيعيان را ببرند؛ از اين رو شيعيان ژرف انديش بايد اين گونه افراد را شناسايي كنند.
حضرت صادق عليه السلام نيز به اين نكته توجه نموده است، آنجا كه فرمود: «يابْنَ النُّعْمان! إنّا أهْلُ بَيتٍ لا يزالُ الشَّيطانُ يدْخِلُ فينا مَنْ لَيسَ مِنّا وَلا مِنْ أهْلِ ديننا فَإذا رَفَعَهُ وَنَظَرَ إليهِ النّاسُ أمَرَهُ الشّيطانُ فَيكَذّبُ عَلَينا وَكلّما ذَهَبَ واحِدٌ جاءَ آخَرُ؛ (4) اي پسر نعمان! ما خانداني هستيم كه همواره شيطان در ميان ما فردي نفوذي داخل مي كند كه نه از ماست و نه از اهل بيت ما، پس وقتي شيطان او را پرآوازه ساخت به طوري كه مورد توجه مردم قرار گرفت، به او فرمان مي دهد كه بر ما دروغ بندد. و وقتي كه رفت، نفوذي ديگر مي آيد..»

اوصاف شيعيان
معروف است كه مي گويند «الناسُ عَلي دينِ مُلوكِهم» و رعيت هميشه رنگ و بوي شاهان و رهبران خود را دارا بوده اند، شيعه نيز بايد چنين باشد و رنگ و بوي امامان خويش را دارا باشند؛ به گونه اي كه هر كس آنها را مشاهده كند، بر امامان و مربيان آنها تحسين گويد. امام صادق عليه السلام فرمود: «مَعاشِرَ الشيعةِ! كُونوا لَنا زَينا وَلا تَكونوا عَلَينا شَينا، قولوا لِلنّاسِ حُسْنا، واحْفَظوا ألْسِنَتَكُمْ وَكُفُّوها عَنِ الفُضولِ وقَبيحِ القَوْلِ (5) ؛ اي گروه شيعه! زينت ما باشيد نه باعث ملامت و سرزنش ما، با مردم نيكو سخن بگوييد، و زبانتان را حفظ كنيد و آن را از زياده روي و زشت گويي بازداريد..»
ابي اُسامة بن زيد مي گويد: امام صادق عليه السلام فرمود: سلام مرا به هر كس كه پيرو ماست و به گفته هاي ما گوش مي كند، ابلاغ كن و از طرف من بگو: «أوصيكُمْ بِتَقْوي اللّهِ عَزَّوَجَلَّ وَالْوَرَعِ في دينِكُمْ وَالإجْتِهادِ لِلّهِ وَصِدْقِ الْحَديث، وأداءِ الأمانَةِ وَطولِ السُّجودِ وَحُسْنِ الجَوارِ... فَإنَّ الرَّجُلَ مِنْكُمْ إذا وَرَعَ في دينِه وَصَدَقَ الْحَديثَ وَأدّي الأمانَةَ، وَحَسَّنَ خُلْقَهُ مَعَ النّاسِ، قيلَ: هذا جَعْفَري، فَيسُرُّني ذلك وَيدْخُلُ عَلَي مِنْهُ السُّرورُ، وقيلَ هذا أدَبُ جعفَرٍ عليه السلام وَإذا كانَ عَلي غَيرِ ذلك دَخَلَ عَلَي بَلائُه وَقيلَ هذا أدَبُ جَعْفَرٍ؛ (6) من شما را به تقواي الهي و پرهيزكاري در دينتان، و تلاش و كوشش در راه خدا، و راستگويي و امانت داري، و سجده هاي طولاني و نيكو همسايه داري و... سفارش مي كنم؛ زيرا هر گاه كسي از شما در دينش ورع داشته باشد و راست بگويد و امانت را رد كند و اخلاقش را با مردم نيكو گرداند، مردم مي گويند: اين «جعفري مذهب» است و اين مرا شادمان مي سازد و از بابت آن شادمان مي شوم و مي گويند: اين است روش ادب [و تربيت] امام صادق عليه السلام، ولي اگر برخلاف اين باشد، گرفتاري آن به من مي رسد و گفته مي شود كه اين هم اثر تربيتي امام صادق عليه السلام!!»

1. تقوا و پاك بودن
امام صادق عليه السلام فرمود: «إنّ أحَقَ النّاسِ بِالوَرَعِ آلُ مُحَمّدٍ وَشيعَتُهُمْ كَي تَقْتَدي الرَّعيةُ بِهِمْ؛ (7)سزاوارترين مردم به ورع [و دوري از حرام] آل محمد عليهم السلام و شيعيان آنان هستند تا ساير مردم نيز به آنان تأسّي نمايند..»
و در جاي ديگر فرمود: «كونوا دُعاةً لِلناسِ بِغَيرِ ألْسِنَتِكُمْ لِيرَوا مِنْكُمْ الْوَرَعَ وَالاجْتِهادَ وَالصّلاةَ وَالخَيرَ فَانَّ ذلك داعِيةٌ؛ (8) با رفتارتان دعوت كننده ديگران باشيد تا آنان از شما پرهيزكاري و تلاش و نماز و نيكي بينند، كه اين بيشتر ديگران را دعوت مي كند..»
شيعه بايد منشأ خيرات و خوبيها باشد؛ به همين جهت حضرت جعفر بن محمد عليهماالسلام مي فرمايد: «شيعَتُنا أهْلُ الهُدي وأهْلُ التُّقي وأهْلُ الخَيرِ وَأهْلُ الايمانِ وَأهْلُ الْفَتْحِ وَالظَّفر؛ (9)شيعه ما اهل هدايت و اهل تقوي و اهل نيكي و اهل ايمان و اهل پيروزي و موفقيت اند..»

2. حفظ نماز و اسرار و مواسات
امام صادق عليه السلام فرمود: «إمْتَحِنوا شيعَتَنا عِنْدَ ثَلاثٍ؛ عِنْدَ مَواقيتِ الصّلاةِ كَيفَ مُحافِظَتُهُمْ عَلَيها وَعِنْدَ أسْرارِهِمْ كَيفَ حِفْظُهُمْ لَها عَنْ عَدُوِّنا وَإلي أمْوالِهِمْ كَيفَ مُواساتُهُم لاخْوانِهِمْ؛ (10) شيعيان ما را در سه (وقت) امتحان كنيد؛ در وقت نماز كه چگونه بر آن محافظت مي كنند، در نزد اسرار آنها كه چگونه آن را از دشمنان ما حفظ مي كنند و در نزد اموالشان كه چگونه با آن با برادران خويش همدردي مي كنند..»
راستي انسان وقتي سفارشات امامان شيعه را در مورد نماز و غير آن مي بيند، احساس غرور و سربلندي مي كند؛ ولي وقتي رفتار بعضي از شيعيان را نسبت به نماز و... مي بيند، احساس شرمندگي و خجلت مي كند.

3. عفت دامن و شكم
از مشكلات جامعه امروزي ما، رواج بي حيايي، چشم چراني، بي عفّتي، اختلاس، ربا خواري و حرام خوري است. از جامعه شيعي انتظار اين است كه داراي عفت و حيا، و گريزان از حرام خواري باشند.
حضرت صادق عليه السلام در اين زمينه فرمود: «إنّما شيعَةُ عَلِي مَنْ عَفَّ بَطْنُهُ وَفَرْجُهُ واشْتَدَّ جِهادُهُ، وَعَمِلَ لِخالِقِه، وَرَجا ثَوابَهُ، وَخافَ عِقابَهُ، فإذا رَأيتَ أولئكَ فَاُولئكَ شيعةُ جَعْفَرٍ؛ (11) همانا شيعه علي كسي است كه عفت شكم و دامن دارد، تلاشش زياد، و عملش براي خدا باشد، و اميد ثواب از او داشته باشد و از عقابش بترسد. پس اگر چنين افرادي را ديدي آنها شيعيان جعفر (امام صادق عليه السلام) مي باشند..»
در روايت ديگر فرمود: «وَاللّهِ ما شيعَةُ عَلي إلاّ مَنْ عَفَّ بَطْنُهُ؛ (12) به خدا سوگند شيعه علي نيست مگر كسي كه عفت شكم دارد..»

4. همرنگي با امامان عليهم السلام
از آثار مهم محبت اين است كه محبّ تلاش مي كند همرنگ با محبوب گردد. هر محبي تلاش مي كند با پيروي از گفتار و رفتار محبوب، دل او را به دست آورد. و شيعه كه ادعاي محبت اهل بيت عليهم السلام را دارد، و سنگ آنها را به حق به سينه مي زند، بايد نهايت تلاش خويش را در همرنگي و اطاعت از آنها به كار برد.
حضرت صادق عليه السلام مي فرمايد:
«لَوْ كانَ حُبُّكَ صادِقا لاََطَعْتَهُ // إنَّ المُحِبَّ لِمَنْ يحِبُّ مُطيعٌ؛
اگر دوستي تو صادقانه باشد، او را (محبوب و خدا را) اطاعت مي كني [زيرا] هر كس شخصي را دوست مي دارد مطيع او خواهد بود..»
حضرت صادق عليه السلام در مورد صفات شيعه فرمود: «لَيسَ مِنْ شيعَتِنا مَنْ قالَ بِلِسانِهِ وَخالَفَنا في أعْمالِنا وآثارِنا وَلكِنْ شيعَتُنا مَنْ وافَقَنا بِلِسانِهِ وَقَلْبِهِ وَاتّبَعَ آثارَنا وعَمِلَ بَأعْمالِنا أولئكَ شيعَتُنا؛ (13) از شيعيان ما نيست كسي كه به زبان [شيعه بودن را] اظهار كند و در رفتار مخالف ما و رفتار ما باشد. شيعه كسي است كه با زبان و قلبش موافق ما باشد و از آثار ما پيروي نمايد و طبق رفتار ما رفتار كند. آنها شيعيان ما هستند..»
و در جاي ديگر فرمود: «قَوْمٌ يزْعَمونَ أنّي إمامُهُمْ، وَاللّهِ ما أنَا لَهُمْ بِإمامٍ لَعَنَهُم اللّهُ كُلّّما سَتَرْتُ سِتْرا هَتَكوهُ، أقولُ: كذا وكذا، فَيقولون: اِنّما يعْني كذا وكذا. اِنَّما أَنَا إمامُ مَنْ أطاعَني؛ (14) گروهي خيال مي كنند كه من امام آنها هستم، به خدا قسم من امام آنها نيستم، نفرين خدا بر آنها باد. [زيرا] هر گاه رازي را پنهان مي كنم آنها آشكار مي كنند، من مي گويم: چنين و چنين است و آنها مي گويند چنين و چنان اراده كرده است. همانا من امام كسي هستم كه از من پيروي كند. و همچنين فرمود: «كَذِبَ مَنْ زَعَمَ أنّهُ مِنْ شيعَتِنا وَهُو مُتمسّكٌ بِعُرْوَةِ غَيرِنا؛ (15) دروغ گفته است كسي كه مي پندارد از شيعيان ماست ولي چنگ به ريسمان ديگران مي زند..»
راستي اگر امام صادق7 رفتارهاي برخي از شيعيان را در اين زمان مي ديد چگونه فريادش بلند مي شد و از آنها بيزاري مي جست؟!!
اين نه عشقي است برادر كه به پيشاني ماست // اين نه مهري است كه تأييد مسلماني ماست

داغ يك عمر گناهي است كه پنهان كرديم // سجده بر دوست، نه، سجده بر شيطان كرديم
هر گناهي كرده و گفتيم خدا مي بخشد // عذر آورده و گفتيم خدا مي بخشد
بخششي هست ولي قهر و عذابي هم هست // اي برادر به خدا روز حسابي هم هست
اينكه از شيعه فقط نام بدانيم بد است // ما نمك گير چنين لقمه بمانيم بد است
شيعه يعني كفن سرخ بلا پوشيدن // شيعه يعني مي عشقي ز خدا نوشيدن

5. همدردي با ديگران
برخي افراد در بعضي از عبادات مثل نماز و دعا نمره قابل قبولي دارند، ولي در مسائل مالي و انفاق به ديگران، رفت و آمد و... نقص دارند. اين افراد قطعا بدانند كه در شيعه بودن آنان نقص است. شيعه مانند امامان خود اهل انفاق و همدردي با ديگران است، امام صادق عليه السلام در اين زمينه مي فرمايد: «يابْنَ جُنْدَب! إنَّما شيعَتُنا يعْرَفونَ بِخِصالٍ شَتّي: بِالسّخاءِ وَالْبَذْلِ لِلاِْخْوانِ، وَبِأنْ يصَلّوا الْخَمْسِينَ لَيلاً وَنَهارا، شيعَتُنا لا يهِرّونَ هَريرَ الْكَلْب، وَلا يطْمعونَ طَمَعَ الْغُرابِ، وَلايجاوِرون لَنا عَدُوّا، وَلايسْألونَ لَنا مُبْغِضا وَلَو ماتوا جُوعا...؛ (16) اي پسر جُندب! به راستي شيعيان ما با ويژگيهايي شناخته مي شوند: با بذل و بخشش به برادران و با گزاردن پنجاه ركعت نماز [واجب و مستحب] در شبانه روز؛ شيعيان ما چون سگ زوزه نمي كشند، و چون كلاغ طمع كار نباشند، با دشمن ما همجوار [و همراه] نشوند، درخواست كمك از كسي كه كينه ما را در دل دارد نكنند، گرچه از گرسنگي بميرند..»
در روايت ديگري مي خوانيم كه وقتي يكي از شيعيان، از گروهي از شيعيان در نزد امام صادق عليه السلام تعريف و تمجيد نمود و آنها را پاك و پاكيزه خواند، حضرت فرمود: «كَيفَ عِيادَةُ أغْنيائِهم لِفُقَرائِهم؟ قال: قَليلَةٌ، قال: وَكَيفَ مُشاهَدَةُ أغْنيائِهِمْ لِفُقَرائِهِم؟ قال: قَليلَةٌ، قال: فَكَيفَ صِلَةُ أغْنيائِهِمْ لِفُقَرائِهِمْ في ذاتِ أيديهِمْ؟ فقال: إنّكَ لَتَذْكُرُ أخْلاقا قَلَّ ما هي عِنْدَنا، قال: فقَالَ: فَكَيفَ تَزْعُمُ هؤلاءِ أنّهُمْ شيعَةٌ؟!؛ (17) عيادت ثروتمندانشان از فقرايشان چگونه است؟ عرض كرد: كم است. فرمود: ديدن (و سر زدن) ثروتمندانشان از فقراي آنها چگونه است؟ عرض كرد: اندك است. فرمود: كمك نمودن ثروتمندانشان نسبت به فقراي آنها چگونه است؟ عرض كرد: شما اخلاقي را بيان مي كنيد كه نزد ما كم است. فرمود: پس چگونه آنها خود را شيعه مي پندارند..»
اوصاف راستين شيعه بيش از آن است كه در يك مقاله بگنجد. آنچه بيان شد، مهم ترين اوصاف و ويژگيهاي شيعيان بود. (18) جامعه امروزي تشيع با خواسته امامان و آنچه از اوصاف شيعيان در كلام آن امامان بزرگوار مخصوصا رئيس مكتب جعفري، حضرت صادق عليه السلام آمده است، فاصله زيادي دارد. سخن را با شعري به مناسبت ميلاد با سعادت پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و امام صادق عليه السلام به پايان مي بريم:
امشب كه صفا با دل و جان همراه است // هنگام طلوع آفتاب و ماه است
هم جشن ولادت امام صادق // هم عيد محمد بن عبد اللّه است

1)- اصول كافي، ج2، ص 74، ح3.
2)- محسن فيض كاشاني، المحجّة البيضاء، ج4، ص356.
3)- صدوق، خصال، ص 103، ح61؛ منتخب ميزان الحكمة، ص 286، روايت3433.
4)- تحف العقول، انتشارات آل علي عليهم السلام، ص554.
5)- امالي صدوق، ص 327، ح17؛ مشكوة الانوار، ص 173؛ منتخب ميزان الحكمة، ص239.
6)- حرّ عاملي، وسائل الشيعة، ج 8، ص389، ح2.
7)- شيخ عباس قمي، سفينة البحار، ج2، ص643.
8)- اصول كافي، ج2، ص78، ح14؛ سفينة البحار، ج2، ص643.
9)- الكافي، ج2، ص233؛ المحجّة البيضاء، ج4، ص353.
10)- بحار الانوار، ج 83، ص22؛ جامع احاديث شيعه، ج4، ص58.
11)- الكافي، ج2، ص233، ح9.
12)- صدوق، صفات الشيعة، ص49.
13)- حرّ عاملي، وسائل الشيعة، ج11، ص196؛ بحار الانوار، ج68، ص164.
14)- همان، ح13، وج2، ص80، ح76؛ منتخب ميزان الحكمة، ص285.
15)- صفات الشيعة، ص45.
16)- تحف العقول، ص540.
17)- الكافي، ج2، ص173، ح10؛ منتخب ميزان الحكمة، ص 286.
18)- براي آگاهي بيشتر به منابع ويژه؛ مثل كتاب صفات الشيعة، تأليف شيخ صدوق، با تحقيق مؤسّسة الامام المهدي عليه السلام؛ أهل البيت في الكتاب والسنّة، تأليف محمدي الري شهري، نشر دارالحديث؛ بحار الانوار، ج68، باب 19، «صفات الشيعة»، و ميزان الحكمة، واژه شيعه مراجعه شود.

منبع : ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره 65
/ 1