نكات اخلاقى نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نكات اخلاقى - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
نكات اخلاقى‏
تا اين بت شكسته نشود...
امام خمينى‏رحمه الله در نامه‏اى به فرزند خود نوشته است: پسرم، آنچه مورد نكوهش و اساس شقاوتها و بدبختيها و هلاكتها و رأس تمام خطاها و خطيئه‏هاست، حب دنياست كه از حب نفس نشأت مى‏گيرد. عالم مُلك مورد نكوهش نيست، بلكه مظهر حق و مقام ربوبيت اوست و مهبط ملائكة اللَّه و مسجد و تربيتگاه انبيا و اولياعليهم‏السلام است و عبادتگاه صلحا و محل جلوه حق بر قلوب شيفتگان محبوب حقيقى، و حب به آن، اگر ناشى از حب به خدا باشد و به عنوان جلوه او - جل وعلا - باشد، مطلوب و موجب كمال است و اگر ناشى از حب به نفس باشد، رأس همه خطيئه‏هاست.
پس دنياى مذموم در خود توست. علاقه‏ها و دلبستگيها به غير صاحب دل موجب سقوط است. همه مخالفتها با خدا و ابتلا به معصيتها و جنايتها و خيانتها از حب خود است كه حب دنيا و زخارف آن و حب مقام و جاه و مال و منال از آن نشأت مى‏گيرد. در عين حال كه هيچ دلى به غير صاحب دل، به حسب فطرت بستگى نتواند داشت، لكن اين حجابهاى ظلمانى و نورانى كه ما را و همه را از صاحب دل غافل دارد و به گمان و اشتباه خود، غير صاحب دل را دلدار مى‏داند، ظلمات فوق ظلمات است.
ما و امثال ما به حجابها[ى‏] نورانى نرسيديم و در حجابهاى ظلمانى اسير هستيم... شيطان كه در مقابل امر خدا ايستاد و به آدم خضوع نكرد، در حجاب ظلمانى خودبزرگ بينى بود و... ما نيز تا در حجاب خودى هستيم و خودبين و خودخواه هستيم، شيطانى هستيم و از محضر رحمان مطرود، و چه مشكل است شكستن اين بت بزرگ كه مادر بتهاست.
و ما تا خاضع او و فرمانبردار او هستيم، خاضع براى خدا و فرمانبردار او - جل و علا - نيستيم و تا اين بت شكسته نشود، حجابهاى ظلمانى دريده و برداشته نشود. اول بايد بدانيم كه حجاب چيست كه اگر ندانيم، نخواهيم توانست در صدد رفعش - يا لااقل تضعيفش - برآييم و يا لااقل هر روز به غلظت و قوت آن نيفزاييم.
و هان! آن خطر كه در لحظات آخر جدايى از اين عالم و كوچ به سوى جايگاه ابدى است، آن است كه آن كس كه مبتلا به حب نفس است و دنبال آن حب دنيا - با ابعاد مختلف آن - است كه در حال احتضار و كوچ بعض امور، بر انسان ممكن است كشف شود و دريابد كه مأمور خداوند او را از محبوب و معشوق او جدا مى‏كند، با دشمنى خدا و غضب و نفرت از او - جل و علا - كوچ كند و اين عاقبت و پيامد حب نفس و دنياست و در روايات اشاره به آن شده است.

در حديثى است كه «بعض اصحاب رسول اللَّه‏صلى‏الله‏عليه‏وآله خدمت ايشان بودند؛ صدايى به گوششان رسيد، سؤال كردند: چه صدايى است؟ فرمودند: صداى سنگى بود كه هفتاد سال قبل از لب جهنم حركت كرده بود و حال به قعر جهنم رسيد. آن‏گاه مطلع شدند كه كافرى هفتاد ساله مرده است.»
اگر حديث صادر شده باشد، شايد آن بعض، از اهل حال بوده يا با تصرف رسول خداصلى‏الله‏عليه‏وآله به گوششان رسيده، براى تنبيه غافلان و هوشيار[ى ]جاهلان. اگر هم حديث - كه الفاظش را ياد ندارم - صادر نشده باشد؛ لكن مطلب همين است؛ ما يك عمر رو به جهنم سير مى‏كنيم و يك عمر نماز - كه بزرگ‏ترين يادگاه خداى متعال است - پشت به حق و خانه او - جل و علا - و رو به خود و خانه نفس به جا مى‏آوريم و چه دردناك است كه نماز ما كه بايد معراج ما باشد و ما را به سوى او و بهشت لقاى او برد، به سوى خود ما و تبعيدگاه جهنم برد.
پسرم، اين اشارتها نه براى آن است كه امثال من و شما راهى براى معرفت اللَّه و عبادت اللَّه به آن گونه كه حق اوست، پيدا كنيم، با آنكه از اعرف موجودات به حق تعالى و حق عبادت و بندگى او - جل و علا - نقل شده است،: «ما عَرَفْناكَ حَقَّ مَعْرِفَتِكَ وَ ما عَبَدْناكَ حَقَّ عِبادَتِكَ؛ آن گونه كه شايسته شناخت توست، تو را نشناخته‏ايم و آن گونه كه شايسته بنده‏گيت است تو را بندگى نكرده‏ايم.» بلكه براى آن است كه عجز خويش را بفهميم و ناچيزى خود را درك كنيم و خاك بر فرق انانيت و انيت خود ريزيم، بلكه از سركشى اين غول بكاهيم. باشد كه توفيق يابيم مهارى و لگامى بر او زنيم كه از خطر عظيمى كه جان را يادش مى‏سوزاند، رهايى يابيم.

و هان! آن خطر كه در لحظات آخر جدايى از اين عالم و كوچ به سوى جايگاه ابدى است، آن است كه آن كس كه مبتلا به حب نفس است و دنبال آن حب دنيا - با ابعاد مختلف آن - است كه در حال احتضار و كوچ بعض امور، بر انسان ممكن است كشف شود و دريابد كه مأمور خداوند او را از محبوب و معشوق او جدا مى‏كند، با دشمنى خدا و غضب و نفرت از او - جل و علا - كوچ كند و اين عاقبت و پيامد حب نفس و دنياست و در روايات اشاره به آن شده است.
شخصى متعبد و مورد وثوق نقل مى‏كرد كه «بر بالين محتضرى رفتم و او گفت: ظلمى را كه خدا بر من مى‏كند، هيچ كس نكرده، او مرا از اين بچه‏هايم كه با خون دل پرورش دادم، مى‏خواهد جدا كند. و من برخاستم و رفتم و او جان داد.»

شايد بعض عبارات كه نقل كردم، اختلاف مختصرى با آنچه آن عالم متعبد گفتند، داشته باشد. در هر صورت، آنچه گفتم اگر احتمال صحت هم داشته باشد، به قدرى مهم است كه انسان بايد براى چاره آن فكرى بكند. (1)

اهميت خودسازى‏
امام راحل (ره) در مورد اهميت خودسازى مى‏فرمودند: هر اصلاحى نقطه اولش خود انسان است. اگر چنانچه خود انسان تربيت نشود نمى‏تواند ديگران را تربيت كند و شما ديديد كه در آن طول سلطنتها از اول تا حالا و اين سلطنتهاى اخيرى كه بسياريتان همه‏اش را درك كرديد، و بعضى از شما بعضى‏اش را، كه چون كارها دست اشخاصى بود كه تربيت اسلامى نداشتند و خودشان درست نشده بودند، براى خاطر همين نقيصه بزرگ، كشور ما را كشاندند به آنجايى كه ملاحظه مى‏كنيد و ملت ما را هم كشاندند به آنجايى كه سالها بايد طول بكشد تا اينكه ان شاء اللَّه اصلاح بشود. از اين جهت آن چيزى كه بر همه ما لازم است ابتدا كردن به نفس خودمان است و قانع نشدن به اينكه همان ظاهر درست بشود. و از قلبمان شروع كنيم، مغزمان شروع كنيم و هر روز دنبال اين باشيم كه روز دوممان بهتر از روز اولمان باشد. و اميدوارم كه اين مجاهده نفسانى براى همه ما حاصل بشود و دنبال آن مجاهده براى ساختن يك كشور. (2)
با خدا بساز، كارت درست مى‏شود
آيت اللَّه العظمى بهجت مى‏فرمودند: ما خودمان حاضر نيستيم خودمان را اصلاح بكنيم. اگر خودمان را اصلاح بكنيم، به تدريج همه بشر، اصلاح مى‏شوند.
ما مى‏خواهيم اگر دلمان خواست دروغ بگوييم؛ اما كسى به ما حق ندارد دروغ بگويد؛ ما ايذاء بكنيم دوستان خودمان را، خوبان را؛ اما بدها حق ندارند به ما ايذاء بكنند.
بابا با خدا بساز، كار را درست مى‏كند. چرا در خلوت و جلوت، دلت هر چه مى‏خواهد مى‏كنى؟(3)

1) جمهورى اسلامى، 2/5/87؛ بخشى از نامه‏هاى اخلاقى امام خمينى‏رحمه الله به فرزندش مرحوم حاج سيداحمد آقا.
2) امام خمينى‏رحمه الله، صحيفه نور، ج‏15، ص‏282.
3) آيت اللَّه بهجت، پرتو، 9/5/87.

منبع : ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره109
/ 1