یک تبلیغ موفق نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

یک تبلیغ موفق - نسخه متنی

محمدحسن نبوي

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
يک تبليغ موفق
تبليغ چيست؟
محمدحسن نبوي
مقدمه
انسان موجودي انتخاب گر است و مي تواند از روي انديشه، هواهاي نفساني، وميل و علاقه يا لجاجت و دهها دليل ديگر هر چيز و يا راهي را که مايل است انتخاب کند. انتخابگري انسان موجب شده که در سطح کلان دسته بنديها و گروههاي بزرگي از پويندگان راههاي مختلف پديد آيد و هر شخص يا گروهي سعي کند از قدرت انتخاب بشر بهره برده بر او تاثير گذاشته، وي را با خود هم سو سازد. اين تأثيرگذاري بر ديگران در محدوده دين و يا الحاد محصور نمي شود؛ بلکه به کوچک ترين انتخابهاي بشر نيز سرايت مي يابد؛ تا آنجا که از شرکتهاي تجاري تا کسبه کوچه و بازار هم از کالاي خود تمجيد مي کنند تا برمشتريان تاثير گذاشته، آنان را به کالاي خود جذب نمايند. همين سعي در تأثيرگذاري بر ديگران را مي توان تبليغ ناميد.
با توجه به انتخابگري انسان که از او موجودي ويژه در عالم آفرينش ساخته است، خداوند در سطح کلان راه خاصي را براي سعادت وي پيشنهاد کرده، که همان دين اسلام است.
براي تبيين اين راه و نشان دادن الگوي عملي تحقق دستورات الهي، پيامبران مبعوث گرديده اند و وظيفه آنان رساندن و تبليغ پيامهاي الهي به انسانها بوده است.
در مقابل، شياطين صف کشيده و سعي در سوء استفاده از اين قدرت انتخاب داشته اند. آنان همواره کوشيده اند با جذب انسانها به بيراهه و القائات اغوا گرانه، بر طيف گمراهان بيافزايند.
نتيجه آنکه آغاز تبليغ به پس از آفرينش حضرت آدم عليه السلام باز مي گردد و در طول تاريح بشر تا کنون در ابعاد مختلف از سطح کلان تا خردترين تصميم گيريهاي بشر جريان داشته است.
اکنون تبليغات، شاخه ها و رشته هاي بسيار گوناگوني يافته؛ بخشي به اديان مربوط مي شود و بخش ديگري به مسائل و اهداف سياسي باز مي گردد و مقدار زيادي از تبليغات امروز دنيا مربوط به مسائل اقتصادي، بازاريابي و فروش اجناس و کالاهاي مختلف مي گردد.
تعريف تبليغ
براي پردازش به هر موضوع، تعريف دقيق آن مي تواند در جهت متمرکز ساختن مباحث و پرهيز از پراکنده گي و طرح مسائل حاشيه اي، مؤثر بوده و در موارد بسياري براي مخاطب روشنگر محدوده بحث باشد.
براي تعريف صحيح تبليغ شايسته است از جهات زير به موضوع توجه شود:
- لغت؛
- معناي اصطلاحي؛
- تعريف تبليغ از نگاه دين.

لغت
در کتب لغوي عرب، تبليغ به معناي رساندن آمده است. لسان العرب اين گونه بيان مي کند:
«بلغ: بَلغَ الشي ءُ يَبْلُغُ بُلُوغاً و بَلاغاً: وصَلَ؛ بلغ؛ يعني رسيد.»
«و الإِبلاغُ: الإِيصالُ، و كذلك التبْلِيغ؛ (1)
ابلاغ و همچنين تبليغ بمعناي رساندن است.»
در کتاب قاموس المحيط آمده است:
«اَلْاِبْلاَغُ و التبليغ و هما الايصال؛ ابلاغ و تبليغ هر دو بمعناي رساندن است.»
در زبان فارسي هم اين واژه به معناي رساندن استعمال شده و تغيير مفهومي نداشته است؛ از باب نمونه در فرهنگ معين آمده است:
«تبليغ، به معناي رساندن پيام يا خبر و يا مطلبي به مردم آمده است.»

معناي مصطلح
امروزه تبليغ به معناي طرح و انتقال پيام براي تحت تأثير قرار دادن مخاطب مي باشد؛ اعم از پيام ديني، سياسي، تجاري و يا غير آن.
تلاش براي هدايت و رشد انسانها و تبيين روشن گفتاري، رفتاري معارف ناب و زلال ديني با براهين متقن و زيباترين مناظره، موعظه نيکو، بشارت وانذار مردم و با پرهيز از اجبار ديگران بر پذيرش

تعريف تبليغ از نگاه دين
براي دريافت تعريف دقيق و صحيح تبليغ از نگاه دين، بيان چند مطلب ضروري است:
1. پيامبران الهي به زبان قومشان سخن مي گفتند تا در پيام رساني و اتمام حجت بر مردم کاستي وجود نداشته باشد. قرآن مجيد مي فرمايد: «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ بِلِسانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ...»؛ (2)
«هيچ پيامبرى را جز به زبان مردم عصرش نفرستاديم، بدين خاطر كه [حقايق را] براى آنها بيان كند... .»
2. جايگاه پيامبران، روشنگري، ايجاد بصيرت و بيان واضح مباحث ديني بود. «قَدْ جاءَكُمْ بَصائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ عَمِيَ فَعَلَيْها وَ ما أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفيظٍ»؛ (3)
«از جانب پروردگارتان آنچه مايه بينش است براى شما آمده است. پس هر كسى بينش پيدا كند به سود خودش مى باشد و هر كسى كور باشد، به ضرر خود عمل كرده و من نگهبان شما نيستم .»
3. پيامبر در مورد پذيرش دعوت و ايمان يا عدم پذيرش مردم مسئوليتي نداردو تنها وظيفه او ابلاغ دستورات و معارف ديني به آنان است.
«ما عَلَى الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاغُ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَ ما تَكْتُمُونَ»؛ (4)
«بر عهده پيامبر جز رساندن [پيام خدا] نيست. و خدا آنچه را آشكار مى كنيد و آنچه را پنهان مى داريد، مى داند.»
4. هيچ کس براي پذيرش دين توسط پيامبران مجبور نگشته است؛ بلکه انبياء و رسولان الهي تنها به بيان معارف با برهان و حکمت پرداخته اند.
«وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَميعاً أَ فَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنينَ»؛ (5)
«و اگر پروردگار تو مى خواست، قطعا كسانى كه در زمين اند؛ همه آنها يكسره [به اجبار] ايمان مى آوردند. حال آيا تو مردم را مجبور مى كنى كه مؤمن شوند؟»
«فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنتَ مُذَكِّرٌ لَّسْتَ عَلَيْهِم بِمُصَيْطِر»؛ (6)
«پس تذكر ده، كه تو فقط تذكر دهنده اى. تو بر آنان مسلط نيستى [كه به قبول ايمان مجبورشان كنى].»
5. يکي از وظائف مهم پيامبران موعظه و مناظره زيبا است.
«اُدْعُ إِلى سَبيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدينَ»؛ (7)
«مردم را با حكمت و اندرز نيكو به راه پروردگارت فراخوان و با آنان به نكوترين شيوه مجادله كن. بى ترديد پروردگار تو به حال كسى كه از راه او منحرف شده داناتر است و هدايت يافتگان را نيز بهتر مى شناسد.»
6. فرستادگان الهي به صرف رساندن پيام به مردم اکتفا نمي کردند؛ بلکه هموار مردم را بشارت داده و انذار کرده و آنان را از نافرماني خداوند بيم مي دادند. نذير بودن پيامبر صلي الله عليه وآله و ترساندن مردم از سرپيچي نسبت به دستورات خداوند، از حقايقي است که در جاي جاي قرآن مورد تأکيد قرار گرفته است که مواردي ذکر مي شود:
«وَ ما نُرْسِلُ الْمُرْسَلينَ إِلاَّ مُبَشِّرينَ وَ مُنْذِرينَ فَمَنْ آمَنَ وَ أَصْلَحَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ»؛ (8) «و پيامبران را جز مژده دهنده و بيم رسان نمى فرستيم، پس كسانى كه ايمان بياورند و [مفاسد خود را] اصلاح كنند نه بيمى بر آنان است و نه اندوهگين مى شوند.»
«أَ وَ لَمْ يَتَفَكَّرُوا ما بِصاحِبِهِمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلاَّ نَذيرٌ مُبينٌ»؛ (9)
«آيا فكر نكردند كه يارشان [پيامبر] جنونى ندارد؟ او جز هشدار دهنده اى آشكار نيست .»
«قُلْ يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّما أَنَا لَكُمْ نَذيرٌ مُبينٌ»؛ (10)
«بگو: اى مردم! من براى شما فقط هشدار دهنده اى آشكارم.»
انذار کردن تنها مربوط به عذابهاي اخروي نبوده، در موارد بسياري نسبت به عقوبتهاي دنيوي نيز بيم داده شده است، که نمونه هايي ذکر مي شود:
«قُلْ مَن يُنَجِّيكمُ مِّن ظُلُمَاتِ الْبرَِّ وَ الْبَحْرِ تَدْعُونَهُ تَضرَُّعًا وَ خُفْيَةً لَّئِنْ أَنجَيْنَا مِنْ هَذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّكِرِينَ* قُلِ اللَّهُ يُنَجِّيكُم مِّنهَْا وَ مِن كلُ كَرْبٍ ثُمَّ أَنتُمْ تُشرِْكُونَ»؛ (11)
«بگو: چه كسى شما را از تاريكيهاىِ خشكى و دريا نجات مى دهد؟ در حالى كه او را [براى نجات خود] از روى فروتنى و زارى و مخفيانه به كمك مى طلبيد [و مى گوييد] كه: اگر ما را از اين [تنگناها و مهلكه ها] نجات دهد، بى ترديد از سپاس گزاران خواهيم بود.
بگو: خدا شما را از آن [سختيها] و از هر اندوهى نجات مى دهد، باز شما به او شرك مى ورزيد [و به ناسپاسى مى گراييد.]»
«قُلْ هُوَ الْقَادِرُ عَلىَ أَن يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عَذَابًا مِّن فَوْقِكُمْ أَوْ مِن تحَْتِ أَرْجُلِكُمْ أَوْ يَلْبِسَكُمْ شِيَعًا وَ يُذِيقَ بَعْضَكمُ بَأْسَ بَعْضٍ انظُرْ كَيْفَ نُصرَِّفُ الاَْيَاتِ لَعَلَّهُمْ يَفْقَهُونَ»؛ (12)
«بگو: او تواناست كه از بالاى سرتان يا از زير پاهايتان عذابى بر شما برانگيزد، يا شما را گروه گروه و حزب حزب به جان هم اندازد، [تا وضعتان به اختلافات سنگين و كينه هاى سخت بيانجامد،] و مزه تلخ جنگ و خونريزى را به هر گروه شما به وسيله گروه ديگر بچشاند. با تأمل بنگر چگونه آيات خود را به صورتهاى گوناگون بيان مى كنيم تا بفهمند.»
7. از ديگر ويژگيهاي بسيار مهم پيامبران الهي، بيان کامل دستورات خداوند و پرهيز از افزودن چيزي به دين از جانب خود بدون اذن الهي، بوده است.
«قُلْ ما كُنْتُ بِدْعاً مِنَ الرُّسُلِ وَ ما أَدْري ما يُفْعَلُ بي وَ لا بِكُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما يُوحى إِلَيَّ وَ ما أَنَا إِلاَّ نَذيرٌ مُبينٌ»؛ (13)
«بگو: از ميان فرستادگان خدا فرستاده اى نوظهور نيستم [كه گفتار و كردارم مخالف گفتار و كردار آنان باشد؛ بلكه به من هم چون آنان وحى مى شود] و نمى دانم با من و شما [در دنيا و آخرت ] چه خواهد شد، من فقط از آنچه به من وحى شده پيروى مى كنم، و من جز بيم دهنده اى آشكار نيستم.»
«قُلْ لا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدي خَزائِنُ اللَّهِ وَ لا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَ لا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما يُوحى إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمى وَ الْبَصيرُ أَ فَلا تَتَفَكَّرُونَ»؛ (14)
«بگو: به شما نمى گويم كه خزائن خدا نزد من است، و نه غيب مى دانم و نه به شما مى گويم كه فرشته ام. جز از آنچه به من وحى مى شود پيروى نمى كنم. بگو: آيا كور و بينا يكسانند؟ پس آيا نمى انديشيد؟»
8. پيامبران و اولياء الهي عليه السلام همه معصوم بوده؛ بدين معنا که کليه دستورات الهي را عمل و از همه آنچه نهي مي کردند پرهيز مي کردند. از سوي ديگر، به پيروان خويش دستور مي دادند که با عمل خود مردم را به دين حق دعوت کنيد. امام صادق عليه السلام مي فرمايد: «كُونُوا دُعَاةَ النَّاسِ بِأَعْمَالِكُمْ وَ لَا تَكُونُوا دُعَاةً بِأَلْسِنَتِكُم؛ (15)مردم را با اعمال خود به حق بخوانيد نه با زبانتان!»
9. همان گونه که پيامبران تنها آنچه را خداوند به آنان وحي فرستاده بيان مي کنند، مبلّغان ديني نيز موظف هستند فقط آنچه را از قرآن و روايات مي فهمند؛ بدون کوچک ترين تحريف براي مردم بيان کنند.

امام صادق عليه السلام از پيامبر صلي الله عليه وآله نقل نموده اند که فرمودند:
«الْفُقَهَاءُ أُمَنَاءُ الرُّسُلِ مَا لَمْ يَدْخُلُوا فِي الدُّنْيَا قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا دُخُولُهُمْ فِي الدُّنْيَا قَالَ اتِّبَاعُ السُّلْطَانِ فَإِذَا فَعَلُوا ذَلِكَ فَاحْذَرُوهُمْ عَلَى دِينِكُمْ؛ (16) فقهاء امينهاي پيامبران صلي الله عليه وآله هستند تا زمانيکه در دنيا وارد نشوند. پرسيدند اي پيامبر خدا صلي الله عليه وآله! ورود آنان به دنيا چگونه است؟ آن حضرت فرمودند: متابعت کردن از پادشاه. پس اگر فقيهي اينچنين عمل کرد از او بر دينتان حذر کنيد.»
نتيجه آنکه جايگاه فقيهان ديني امانت داري پيامبران است که نبايد در اين امانت خيانت شود؛ بلکه بايست بدون هيچگونه کاستي به مردم ارائه شود.
منشأ بسياري از انحرافات در اديان، دخالت دادن افکار و سلايق در مسائل و معارف ديني است، از اينرو در آيات قرآن، از علماء يهود به دليل تحريف در دين مذمت شده است. و در روايات ما نيز از تفسير به راي در قرآن بشدت مذمت شده و عقوبت عذاب الهي براي چنين افرادي بيان شده است.

تعريف تبليغ ديني
پس از بيان مطالب فوق، حال مي توانيم به تعريف تبليغ ديني بپردازيم. بديهي است که بايد تعريف با توجه به مباحث مطروحه، جامع و مانع باشد. به نظر مي رسد که تعريف ذيل از جامعيت و مانعيت برخوردار است:
«تلاش براي هدايت و رشد انسانها و تبيين روشن گفتاري، رفتاري معارف ناب و زلال ديني با براهين متقن و زيباترين مناظره، موعظه نيکو، بشارت وانذار مردم و با پرهيز از اجبار ديگران بر پذيرش.»

1) لسان‏العرب، ج 8، ص 419.
2) إبراهيم/4.
3) الأنعام/104.
4) المائدة/99.
5) يونس/99.
6) غاشيه/ 21 و 22.
7) نحل/125.
8) انعام/48.
9) اعراف/184.
10) حج/49.
11) انعام/ 63 و 64.
12) همان/65.
13) الأحقاف/9.
14) الأنعام/50.
15) بحارالأنوار، علامه مجلسي، مؤسس? الوفاء بيروت، لبنان، 1404 هـ . ق، ج5، ص198، باب 7 (الهداية و الإضلال و التوفيق).
16) الكافي، شيخ کليني، دارالکتب الاسلاميه، تهران، 1365 هـ . ش، چاپ چهارم، ج1، ص46، باب المستأكل بعلمه و المباهي به ...

منبع : ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره 132
/ 1