ابزار تبلیغ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ابزار تبلیغ - نسخه متنی

حجت الله بيات

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
ابزار تبليغ
تبليغ رسانه اي دين (1)
: اول، ضرورت دور انديشي دوم، ضرورت تحول. يكي از اساسي ترين گامها در اين جهت، نگاهي دور انديشانه و تحول گرا در زمينه تبليغ و طراحي نظام جامع ارتباطي و تبليغي پويا و متناسب با چشم انداز آينده رسانه هاست
حجت الله بيات
اشاره
مقام معظم رهبري در ديدار طلاب، فضلا و مسئولان رده هاي مختلف حوزه علميه (1) ،دو نكته بسيار مهم و كليدي را به عنوان رمز بقا و پويايي اين نهاد سرنوشت ساز مطرح كردند: اول، ضرورت دور انديشي دوم، ضرورت تحول. يكي از اساسي ترين گامها در اين جهت، نگاهي دور انديشانه و تحول گرا در زمينه تبليغ و طراحي نظام جامع ارتباطي و تبليغي پويا و متناسب با چشم انداز آينده رسانه هاست. آينده اي كه بر اساس واقعيات موجود و تحليل دقيق مقام معظم رهبري، به شدّت عرصه هاي تبليغي را در داخل و خارج از كشور، بر ما تنگ تر و لزوم حضور حوزه هاي علميه را صد چندان مي كند؛ از اينرو، قصد داريم سلسله مباحثي درباره ضرورت «تبليغ رسانه اي دين» مطرح كنيم. در اين قسمت، به موضوع تحول تبليغي و نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهديدها مي پردازيم.

موقعيتها و نقشهاي حوزه علميه
موقعيت ديني
از آيه شريفه «نَفْر» به خوبي مي توان رسالت و مأموريتهاي حوزه علميه را به دست آورد. اين آيه، وجوب نفر را مقدمه تفقّه، و تفقّه را مقدمه انذار قرار داده است؛ بنابراين، براي ايجاد تحول، بايد در چهار مقطع گزينش، پژوهش، آموزش و تبليغ با نگاهي فعال، جامع و فرآيندي، برنامه ريزي شود. «وظيفه اساسي روحانيت، هدايت مردم به سمت اهدافي است كه قرآن كريم و پيغمبران در طول تاريخ نبوت ترسيم كرده اند.» (2)
حوزه هاي علميه، در عصر غيبت از لحاظ ديني موقعيت ويژه اي دارند و علماي اسلام به عنوان حجتهاي الهي وظيفه دارند بر اساس دستورات دين اسلام، مردم و جامعه را از جهات مختلف روحي، سياسي، اقتصادي، حقوقي، فرهنگي و... هدايت كنند. «حوزه هاي علميه در حقيقت سازندگان فرداي اين جامعه و همه جوامع مسلمان هستند.» (3) از طرفي، حوزه هاي علميه مسئول پاسداري ايمان جامعه اسلامي و دفاع از اصول و فروع دين مقدس اسلام هستند و قطعاً اين مسئوليت در همه زمانها و مكانها يكسان نيست و بستگي به ميزان آگاهي مردم و درجه فعاليت نيروهاي دشمنان اسلام دارد. «حوزه علميه مثل گذشته جدا از مسائل و حوادث نيست. امروز حوزه علميه يك حقيقتي است كه با همه دنيا مستقيم و غير مستقيم مرتبط است؛ بنابراين، سخن گفتن از حوزه علميه با مسائل جاري جهان اسلام هم مرتبط است.» (4)

موقعيت سياسي
جايگاه و نقش سياسي حوزه علميه نيز قابل توجه است؛ چرا كه نظام جمهوري اسلامي، متفرع و وابسته به آن نهاد است و علماي اسلام همچنان كه در ايجاد و استقرار حكومت، نقش اساسي داشته اند، در ادامه نيز به عنوان مرجع ديني در زواياي مختلف در نظام اسلامي مسئول اند. «حوزه هاي علميه و علماي دين، نمي توانند نسبت به دستگاه و امور كشور و آنچه كه مي گذرد بي تفاوت باشند و بگويند: حالا خودشان مي دانند، ديگر ما چه كار كنيم؟ اگر علما كنار كشيدند، به تدريج جمهوري، غير اسلامي خواهد شد.» (5) «حوزه علميه و علماي دين و جوامع ديني و روحاني، نمي توانند از وضع نظام بي خبر باشند و بي خبر بمانند و اين بي خبري را تحمل كنند.» (6)
يكي از وظايف دولت اسلامي، حفظ و ترويج ارزشهاي الهي است؛ چنان كه علي عليه السلام مي فرمايد: «وَ عَلَي الاِمامِ أَن يعَلِّمَ أَهلَ وَلايتِهِ حُدُودَ الاِسلامِ و الاِيمانِ؛ (7) و بر امام لازم است كه حدود و ثغور اسلام و ايمان را به پيروانش ياد دهد.» بنابراين تبليغ ديني از شئون حكومت اسلامي است و با توجه به جايگاه رسانه هاي نوين در تبليغات ديني، دولت اسلامي بايد به بهترين وجه ممكن از اين ابزارها در جهت ترويج و دفاع ارزشهاي ديني و جلوگيري از ضد ارزشها استفاده كند.

موقعيت رسانه اي
حوزه علميه، موقعيت و نقش رسانه اي نيز پيدا مي كند و همچنان كه در تبليغ سنتي دين مسئول است، در تبليغ رسانه اي و تعامل با رسانه ملي هم مسئوليت دارد؛ زيرا «صدا و سيما مسئوليت آموزش عمومي و ارشاد فرهنگي [و] سياسي و تبيين مباني اسلام و مقابله با توطئه هاي تبليغاتي دشمن را با بهره گيري از هنر اصيل و سالم بر عهده دارد.» (8) «راديو [و] تلويزيون، اصلاً براي ساختن باب اسلام و انقلاب است و غير اين نيست. هيچ هدفي فراتر و بالاتر از اين هدف وجود ندارد. ما مي خواهيم روي مخاطب خودمان اثر بگذاريم.» (9)
در مقدمه قانون اساسي آمده است: «رسانه هاي ارتباط جمعي، راديو و تلويزيون بايد در جهت تكامل انقلاب اسلامي، در خدمت اشاعه فرهنگ اسلامي قرار گيرند و در اين زمينه از برخورد سالم با انديشه هاي متفاوت بهره جويند و از اشاعه و ترويج خصلتهاي تخريبي و ضد اسلامي جداً پرهيز كنند.» (10)
تبليغ ديني در ايران، به ويژه تا قبل از انقلاب، عمدتاً مبتني بر ارتباطات سنتي بوده است كه به دليل جوّ حاكم بر كشور و تنگناهاي سياسي، امكان بهره گيري از رسانه هاي نوين وجود نداشته است؛ اما پس از پيروزي انقلاب اسلامي، «براي نخستين بار در طول تاريخ ايران پس از اسلام، مقتضياتي پديد آمده تا به دور از موانع و تجربيات واگرايانه گذشته، آرزوي همگرايي و معاضدت همسوي رسانه هاي سنتي و وسايل ارتباط جمعي در جهت مقاصد عاليه اسلام تحقق يابد. دستيابي به اين مهم، در گرو شناخت مباني حاكم بر اين سيستم ارتباطي و اصولي است كه در درون اين سيستم، زمينه همكاري ديني رسانه ها را فراهم مي سازد.» (11)
براي آنكه تصوير روشني از وضعيت موجود و ترسيمي بهتر از شرايط مطلوب در اين زمينه داشته باشيم، به برخي از فرصتها، تهديدها، قوتها و ضعفهاي حوزه علميه اشاره مي كنيم. با توجه به موقعيتها و نقشهاي حوزه علميه كه خود فرصتي ارزشمند براي تبليغ رسانه اي دين است، موارد ذيل را مي توان به عنوان فرصتهاي موجود ذكر كرد:
1. ويژگيهاي دين مبين اسلام، به ويژه غناي فرهنگي و مطابقت آن با فطرت انسان؛
2. موقعيت انقلاب اسلامي و ظرفيتهاي آن، كه در دنياي امروز اميدي براي همه مسلمانان است؛
3. وابستگي و اعتماد مردم به رسانه ملي و نقش آن در تحولات ديني، سياسي، فرهنگي و...؛
4. موجود بودن زمينه هاي مناسب در دين، براي ترويج ارزشهاي الهي؛
5. نيروهاي مستعد و با انگيزه براي حضور در عرصه هاي مختلف تبليغ رسانه اي دين.
مهم ترين تهديدي كه در اين زمينه وجود دارد، غفلت از چشم انداز آينده رسانه هاي نوين است كه مي تواند حتي فرصتهاي فوق را از ما بگيرد و يا به تهديد تبديل كند. رشد قارچ گونه رسانه هاي فارسي زبان رقيب، گوشه اي از تلاش دشمن براي تنگ كردن فضاي تبليغي، و حذف ما از عرصه رسانه هاي تأثيرگذار است.
با اينكه رسانه هاي نوين مقوله اي ديني اند، متأسّفانه در حوزه علميه به كلّي مورد غفلت قرار گرفته اند. تا جايي كه حتي درباره رسانه ملي نيز در سطوح مختلف سياستگذاري، برنامه ريزي و اجرايي، به صورت جدّي اقدامي صورت نگرفته است و جز برخي حركتهاي محدود، ناهماهنگ و بدون نظارت، كاري در جهت تعامل هدفمند و متناسب با موقعيت رسانه ها در دنياي امروز صورت نمي گيرد. خطر آنجاست كه برخي از افراد، متأثّر از فضاي ارتباط و تبليغ سنّتي، تصور مي كنند كه مي شود با پرهيز از رسانه ها، آنها را محدود و يا حذف كرد؛ به همين دليل، حتي گاهي از بردن نام آنها و يا تأسيس واحدي براي آشنايي و پيگيري امور مربوط به آنها پرهيز مي كنند.
«مسئله اين است كه آيا روال جاري و موجود حوزه هاي علميه، براي پاسخ دادن به اين نيازها كافي است؟ جواب اين است كه كافي نيست. پس بايد از چار چوب و استخوان بندي قوي حوزه علميه و امكانات فراوان فكري و معنوي كه در حوزه هاي علميه وجود دارد [استفاده نمود] تا براي فراهم كردن پاسخهاي اين پرسشهاي فراوان، انسانهايي ساخته شوند كه بتوانند به سرچشمه هاي جوشان معارف و احكام دست يابند و نيازها و خلأها را پر كنند.» (12)
برخي از خلأها، آسيبها و نقاط ضعف حوره علميه براي تعامل حداكثري با رسانه هاي نوين عبارت اند از:
1. فقه موجود از جامعيت كافي برخوردار نيست.»ما فقهي لازم داريم كه بتواند حكومت و سياست خارجي و روابط بين المللي و... را پاسخگو باشد» (13) ؛
2.«از جمله چيزهايي كه حوزه بدان نياز دارد، يك نظام تعليم و تربيت است تا در آن، وقتها به هدر نرود» (14) ؛
3. «امروز در جامعه ما، آن كساني كه بتوانند با زبانهاي زنده دنيا صحبت كنند و معارف الهي و پيشرفتهاي فكري و فرهنگ اسلامي را برسانند، خيلي كم هستند و اين خلأ بايد به گونه اي پر شود» (15) ؛
4. «ما معادن عظيم و غالباً از جنس فاخر در اختيارمان هست؛ اما پولي كه بشود در بازار خرج كرد و به اين و آن داد، نداريم»؛ (16)
5. خلأ نظريه پردازي اسلامي درباره ارتباطات و رسانه، بر مبناي آموزه هاي قرآن و عترت؛
6. ضعف نيروي انساني و عدم آموزش كارآمد. «خوب بود صدها نويسنده اسلامي و... تربيت مي كرديم كه نكرديم. اين يكي از كارهاي حوزه است»؛ (17)
7. عدم سياستگذاري و برنامه ريزي متناسب، همراه با تحولات جهاني در زمينه ارتباطات و رسانه ها؛
8. عدم دانش، بينش و نگرش دقيق و واقع بينانه درباره كاركردها، كجرويها و توانمنديهاي رسانه ها؛
9. غفلت از وظيفه اي كه در مقابل رسانه ها، به ويژه رسانه ملي دارد؛
10. ناهماهنگي تحولات حوزه با رخدادها و نيازهاي دنياي امروز؛
11. نبود كتاب يا بحث مستقل فقهي در زمينه تبليغات و ارتباطات سنتي و نوين.
حوزه علميه و تبليغ رسانه اي دين
حوزه علميه، همواره در عرصه تبليغ فرهنگي به ويژه به صورت سنتي و حضوري، پيشتاز بوده است؛ اما اين واقعيت را بايد پذيرفت كه ارتباطات و تبليغات در سايه رسانه هاي نوين، كاملاً با آنچه كه ما در ارتباطات و تبليغات در مدل سنتي با آن سرو كار داشته ايم، تفاوت دارد.
«شايد بشود گفت، امروز روزگاري است كه نياز به تبليغ از هميشه بيشتر است براي اينكه تبليغات ضد ديني و ضد اسلامي با استفاده از مدرن ترين شيوه ها و اسلوبها توسط قدرتمندان دنيا كه ضد اسلام اند، امروز حداكثر رواج را دارد.» (18) «آنها بسياري از فيلمها را ساخته اند كه ظاهرش هم نشان نمي دهد؛ اما تبليغ مسيحيت است. حتي دوستان خود ما در تلويزيون پخش مي كنند. من نگاه كردم، ديدم كه اغلب اينها تبليغ كليساست... كسي كه اين فيلم را مي بيند، متأثّر مي شود.» (19)

تحول در نظام تبليغي حوزه علميه
از ضروري ترين رسالتهاي حوزه علميه در عصر رسانه، تحول در همه عرصه ها و به ويژه در نظام تبليغي سنتي و رسانه اي است. اين تحول، هم مي تواند در جهت سخت افزاري باشد و هم در جهت نرم افزاري. «حوزه نبايد از تحولات عالم بر كنار بماند. كساني كه تدبير امور حوزه را در دست دارند، بايد ترتيبي دهند كه طلاب در جريان مسائل قرار گيرند. حوزه براي پيشرفت خود بايد از ابزارها و روشهاي متداول در محيطهاي علمي استفاده كند و خود را از امكاناتي كه بشر را در راه كسب علم موفق تر مي سازد، محروم نسازد.» (20)
بديهي است كه مهم ترين لازمه تحول، توليد در جهات مختلف است؛ زيرا رفتار سلبي، به نوعي پاك كردن صورت مسئله است و چندان مؤونه اي نمي خواهد؛ از اينرو، انسانها در مقابل وضعيت موجود و تحول براي رسيدن به وضعيت مطلوب، كنشهاي متفاوتي دارند. عده اي تنها كلمه «نه» را مي شناسند و فقط نقل قول مي كنند. گروهي علاوه بر آن، نقد و علت يابي مي كنند. تعدادي، راهكارهايي را هم ارائه مي دهند. برخي برنامه ريزي ذهني نيز مي كنند. جمعي علاوه بر آن، برنامه عملياتي هم مي ريزيند. و اندك اند كساني كه به مقوله تحول، نگاهي جامع، هميشگي و فرايندي داشته باشند. در حالي كه فقط در اين صورت است كه شاهد رشد، شكوفايي و تحول پويا در هر نظامي خواهيم بود.

فقه ارتباطات بين الملل، فقه صنعت، فقه سياست، فقه فرهنگ، فقه مديريت، فقه جهاد و دفاع، فقه علوم، فقه اكتشافات، فقه مبارزه با ظلم و فساد، فقه تشويق و تحريك به بايستگيها، فقه مبارزه با ناشايستگيها، فقه آينده نگري، فقه تكنولوژي، فقه هنر، فقه رسانه، فقه تعليم و تربيت، فقه اطلاع رساني، فقه تبليغات و فقه اطلاعات به آنچه در دنيا مي گذرد

«آيا مناسب است كه بزرگان و علما و مدرسان و محققان و عناصر اصلي حوزه هاي علميه بگويند: حالا مي نشينيم، بالاخره هر تغييري كه زمانه لازم داشت، خودش ايجاد خواهد كرد؟ اين درست است؟ انفعال بهتر است يا فعل؟ مثبت بودن و ايجاد كردن و آفريدن بهتر است يا تسليم قضا و قدر شدن؟ - نه آن قضا و قدر الهي، بلكه قضا و قدر شيطاني و بشري - خودشان بيايند درست كنند يا بر طبق سهل انگاريهاي ما هر چه مي خواهد پيش بيايد. كدام بهتر است؟» (21)
بنابراين، حوزه علميه در اين موقعيت، براي تحول در نظام تبليغي و هماهنگي با حركت شتابان رسانه هاي نوين، چاره اي جز رويكرد ايجابي و توليدي در عرصه هاي پژوهش، آموزش و عمليات تبليغ رسانه اي ندارد. كه خلأ آن در همه زمينه ها مشهود است.

الف. گزينش نيروي تبليغي
نيروي انساني اگر چه در همه نهادها و سازمانها اهميت دارد، اما اين عنصر براي تداوم راه انبيا از جايگاه ويژه اي برخوردار است و بايد همه صلاحيتهاي علمي و عملي را دارا باشد، تا بتواند اين رسالت سنگين را به دوش بكشد؛ از اينرو، با توجه به آيه شريفه نَفْر، لازم است كه بهترين نيروهاي جامعه براي امر خطير تبليغ و به ويژه تبليغ رسانه اي داوطلب و گزينش شوند.

ب. پژوهش تبليغ رسانه اي
پژوهش تبليغ كه لزوماً بايد بر مبناي فقه جامع و پويا صورت گيرد، شامل تمامي مراحل آموزش و فرايند تبليغ دين مي شود؛ از اينرو، نتايج آن بر همه بخشها حكومت دارد. با توجه دقيق و همه جانبه به اركان اعتقادي و احكام مكتب اسلام، اين حقيقت اثبات مي شود كه ما در اسلام، فقهي كه محدود و منحصر به بيان كيفيت و كميت رابطه شخصي انسان با خدا، يعني عبادات مي باشد، نداريم؛ بلكه تمامي اعمال و شؤون حيات معقول انسانها در قلمرو فردي و اجتماعي - كه يگانه عامل سعادت دنيوي و اخروي بشريت است - مشمول فقه به معناي حقيقي آن مي باشد؛ بنابراين، فقه اسلامي شامل بخشهاي زير است:
فقه ارتباطات بين الملل، فقه صنعت، فقه سياست، فقه فرهنگ، فقه مديريت، فقه جهاد و دفاع، فقه علوم، فقه اكتشافات، فقه مبارزه با ظلم و فساد، فقه تشويق و تحريك به بايستگيها، فقه مبارزه با ناشايستگيها، فقه آينده نگري، فقه تكنولوژي، فقه هنر، فقه رسانه، فقه تعليم و تربيت، فقه اطلاع رساني، فقه تبليغات و فقه اطلاعات به آنچه در دنيا مي گذرد.
براي رسيدن به آنها، بايد فقيه علاوه بر استنباط احكام، موضوع شناس نيز باشد. در غير اين صورت، نمي توانيم زواياي گوناگون مسائل مختلف را كشف كنيم و فقه پويا و پاسخ گويي داشته باشيم. «يك ركن مهم براي صدور حكم و فتوا، اطلاع از موضوع است. اگر چنانچه فقيه موضوع را نشناسد، نخواهد توانست كما هو حقه؛ از دليل منابع ديني حكم الهي را استنباط كند.» (22)

متأسفانه با توجه به جايگاه كليدي كارهاي پژوهشي مربوط به تبليغات و ارتباطات و تأثير آن بر ساير فعاليتهاي حوزه علميه، خلأ پژوهشي در اين زمينه به صورت اساسي، عميق و منسجم، از مهم ترين آسيبهاي زيربنايي است كه بدون انجام آن، هر گونه تحول سازنده و مستمر، كُند و مشكل به انجام مي رسد؛ از اينرو، با توجه به گستردگي مفهوم تبليغ، لازم است كه به چند سؤال كلي پاسخ داده شود:
1. براي توليد مواد مورد نياز طراحي نظام جامع تبليغي، با چه موضوعاتي رو به رو هستيم و در فرايند تبليغ، چه پژوهشهايي بايد انجام شود؟
2. در نظام آموزشي تبليغ ديني، چه معلومات و مهارتهايي بايد گنجانده و با چه روشي آموزش داده شود؟
3. در عمليات تبليغ سنتي و رسانه اي، با چه عرصه هايي رو به رو هستيم؟ چگونه بايد به عرصه رسانه ها راه يابيم و براي تأمين نيروي انساني و لوازم مورد نياز، چه بايد بكنيم.

ج. آموزش تبليغ رسانه اي
با توجه به نوع نگرش حوزه علميه، مي بينيم كه اين مركز مهم در برخي از موارداز فرصتهاي موجود و نيروهاي مستعد چندان استقبال نمي كند؛ در حالي كه بر طبق فرمايش مقام معظم رهبري «تربيت طلاب جوان، يكي از واجب ترين كارهاست و بايستي اين تربيت به شكل برنامه ريزي شده و دقيق هم انجام بگيرد.» (23)
براي تبليغ رسانه اي، آگاهي از موارد ذيل لازم است.
فرهنگ جهاني و فرهنگ مهاجم، ساز و كارهاي لازم براي مبارزه با تهاجم، ويژگيهاي مخاطب، پيام و چگونگي ساخت آن، قالبها و شيوه هاي جذاب تر و مؤثّرتر، اقتضائات رسانه و پيامدهاي آن، ساختار رسانه ها و....

د. عمليات تبليغ رسانه اي
مسلماً حوزه هاي علميه، بايد در فرايند عمليات تبليغ رسانه اي نيز نقش داشته باشند و روشن است كه در اين زمينه خلأ جدّي وجود دارد. مقام معظم رهبري مي فرمايند:
«نقش روحانيت در نظام اسلامي از هميشه بارزتر و تكليف آنها از هميشه سنگين تر است... امروز آن كسي كه مي تواند حرفي براي گفتن ارائه بدهد، مقياس كار او مقياس بين المللي است.» (24) «در شرايط فعلي كه ميدان تبليغ اسلام باز است و دست و صداي ما به اقصي نقاط عالم مي رسد، بايد برنامه هاي تبليغي حوزه قم در رأس و به تَبَع آن، بقيه حوزه هاي علميه با گذشته فرق داشته باشد.» (25)
ادامه دارد....

1) اين ديدار در تاريخ 9 / 9 / 1386 صورت پذيرفت.
2) فرهنگ و تهاجم فرهنگي، سخنان مقام معظم رهبري، سازمان مدارك فرهنگي، انقلاب اسلامي، چاپ چهارم، 1375، ص 284.
3) حوزه و روحانيت در آينه رهنمودهاي رهبري، سازمان تبليغات اسلامي، چاپ اول، 1375، ج 2، ص 4.
4) فرهنگ و تهاجم فرهنگي، سخنان مقام معظم رهبري، ص 273.
5) حوزه و روحانيت در آينه رهنمودهاي رهبري، ج 2، ص 274.
6) همان، ص 263.
7) شرح غرر الحكم و درر الكلم، ج 4ف ص 318.
8) فرهنگ و تهاجم فرهنگي، ص 417.
9) همان، ص 423.
10) ر. ك: اصل 175 قانون اساسي.
11) ر. ك: دين و رسانه (مقالات همايش دين و رسانه) ، ناصر باهنر، سياستگذاري رسانه هاي ديني در ايران، دفتر پژوهشهاي راديو، ص 86.
12) فرهنگ و تهاجم فرهنگي، ص 269.
13) حوزه و روحانيت در آينه رهنمودهاي رهبري، ج 1، ص 123.
14) همان، ج 2، ص 34.
15) همان، ص 39.
16) فرهنگ و تهاجم فرهنگي، ص 269.
17) حوزه و روحانيت در آينه رهنمودهاي رهبري، ج 1، ص 142.
18) همان، ج 2، ص 97.
19) همان، ص 142.
20) فرهنگ و تهاجم فرهنگي، ص 269.
21) همان.
22) همان، ص 257.
23) روحانيت در آينه رهنمودهاي رهبري، ج 2، ص 171.
24) همان.
25) فرهنگ و تهاجم فرهنگي، ص 300.

منبع : ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره 100
/ 1