بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
از علي آموز اخلاص عمل دوستى و محبت اهل بيت عليهم السلام از ديدگاه على عليه السلام عبدالکريم پاک نيا ضرورت دوستي خاندان رسالت عشق به اهل بيت عليهم السلام زمينه ساز عشق به خداوند است و دوست داشتن اهل بيت پيامبر صلي الله عليه و آله مهر ورزيدن به ارزش هاي والاي الهي مي باشد. رسيدن به قله رفيع كمالات معنوي و انساني بدون دوستي اولياء الهي ممكن نيست و پذيرش اعمال و زحمات يك مسلمان در گرو محبت و ولايت اهل بيت عليهم السلام مي باشد. امام علي عليه السلام از رسول اكرم صلي الله عليه و آله نقل مي كنند: «لا تزول قدما عبد يوم القيامة حتي يسال عن اربع... و عن حبنا اهل البيت; (1) در روز قيامت هيچ بنده اي قدم برنمي دارد مگر اينكه از چهار چيز سؤال مي شود... [كه چهارمين سؤال] از دوستي ما اهل يت خواهد بود.» براين اساس تقرب به خداوند و رسيدن به سعادت دنيا و آخرت با عشق و دوستي آل پيامبر صلي الله عليه و آله عجين شده است. مولوي مي گويد: هر كه خواهد همنشيني با خدا // او نشيند در كنار اولياء مهرورزي به ديگران يك نياز محبت اهل بيت عليهم السلام از ديدگاه علي عليه السلام فطري است، اما چه زيباست كه انسان در بذل محبت، خوبان و برترين ها را برگزيند و اهل بيت عليهم السلام مظهر خوبي ها و كمالاتند، چنانكه علي عليه السلام فرمود: «هيچ كس را در كمالات و صفات زيباي انساني با آل محمد صلي الله عليه و آله نمي شود مقايسه كرد، ديگران كه پرورده نعمت هدايت اهل بيت پيامبرند، هيچ گاه با آنان برابر نخواهند بود.» عواطف پاك و اظهار عشق و علاقه نسبت به معصومين عليهم السلام و خاندان پاك پيامبر صلي الله عليه و آله عامل ثبات قدم در راه دين و دينداري است و عشق و محبت خالصانه به اهل بيت عليهم السلام انسان را در برابر گناه و فساد بيمه مي كند. سعدي اگر عاشقي كني و جواني // عشق محمد بس است و آل محمد بهترين نوع ارتباط با پيشوايان معصوم عليهم السلام همان محبت و مودت مي باشد كه يك رابطه قلبي و دروني است و خداوند متعال هم در قرآن كريم به چنين ارتباطي دعوت كرده و مي فرمايد «قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة في القربي »; (2) «بگو: من بر انجام امر رسالت، از شما مزدي نمي خواهم مگر دوستي و محبت درباره نزديكانم. »
هر كس ما را در دل دوست داشته باشد و با زبانش ياري كند و با دستش به دفاع از ما برخيزد (يعني با تمام وجود دلباخته ما باشد)، در بهشت هم درجه و همنشين ما خواهد بود و هر كه ما را با دل دوست بدارد و با زبان ياري كند و همراه ما با دشمنانمان نجنگد، يك درجه پايين تر خواهد بود و هر كه با قلبش ما را دوست دارد ولي با زبان و دست به ياري ما نشتابد، در بهشت خواهد بود
در زيارت امين الله نيز مي خوانيم: «خداوندا! دل و جان مرا شيفته اولياي برگزيده ات قرار ده و مرا در زمين و آسمانت محبوب گردان.» (3) هر قدر محبت و دلباختگي و ارتباط قلبي با ائمه اطهار عليهم السلام بيشتر باشد، تبعيت و همرنگي و همراهي و همدلي با آن ها نيز بيشتر خواهد شد. نقش عشق و محبت در ايجاد همساني، همفكري و همراهي و هم سويي بسيار مهم است و مردم پيوسته از چهره هاي محبوبشان الگو و سرمشق مي گيرند. ايمان عاطفي به رهبري حتي در اطاعت سياسي و اجتماعي هم تاثير مي گذارد و زمينه ساز تبعيتي عاشقانه مي شود نه يك اطاعت رسمي و تشريفاتي. در اين صورت ميان «شناخت »، «عشق » و «پيروي » رابطه اي مستحكم به وجود مي آيد، زيرا معرفت محبت مي آورد و محبت «ولايت و تبعيت.» (4) عشق به اهل بيت عليهم السلام در ديدگاه علي عليه السلام از اهميت ويژه اي برخوردار است و آن حضرت در فرصت هاي مختلف، درجات، زمينه ها، نشانه ها، آثار و بركات، آفات و موانع و بالاخره شيوه هاي ايجاد محبت اهل بيت عليهم السلام را بيان فرموده است. در اين جا به طور فشرده به گزيده اي از آن گفتارها مي پردازيم.
درجات دوستي عشق ورزيدن به معشوق، بستگي به ميزان شناخت عاشق ازكمالات و زيبايي هاي او دارد و هر كس براساس معرفت خويش به محبوب ارادت مي ورزد. اگر آشنايي ضعيفي داشته باشد بي ترديد رابطه قلبي او هم در درجات پايين خواهد بود و هر قدر معرفت او به كمالات و فضائل محبوب خود بيشتر باشد ارادت قلبي، عشق و علاقه و در نتيجه خضوع و خشوع و تسليم در برابر محبوب بيشتر و ريشه دارتر خواهد بود و ثمره متقابل اين محبت نيز به نسبت عشق و علاقه و خضوع و تسليم است. امام علي عليه السلام در رابطه با درجات گوناگون دلباختگان اهل بيت عليهم السلام و نتيجه آن مي فرمايد: «من احبنا بقلبه و اعاننا بلسانه و قاتل معنا بيده فهو معنا في الجنة في درجتنا، و من احبنا بقلبه و اعاننا بلسانه و لم يقاتل معنا اعداءنا فهو اسفل من ذلك بدرجة و من احبنا بقلبه و لم يعنا بلسانه و لا بيده فهو في الجنة; (5) هر كس ما را در دل دوست داشته باشد و با زبانش ياري كند و با دستش به دفاع از ما برخيزد (يعني با تمام وجود دلباخته ما باشد)، در بهشت هم درجه و همنشين ما خواهد بود و هر كه ما را با دل دوست بدارد و با زبان ياري كند و همراه ما با دشمنانمان نجنگد، يك درجه پايين تر خواهد بود و هر كه با قلبش ما را دوست دارد ولي با زبان و دست به ياري ما نشتابد، در بهشت خواهد بود.»
زمينه هاي عشق به اهل بيت عليهم السلام پيوند دادن نوزادان با خاندان پيامبر صلي الله عليه و آله و عجين كردن وجود آنان با عوامل عشق اهل بيت عليهم السلام و هموار كردن زمينه اين محبت، تاثير زيادي در شكل گيري وجود آنان داشته و آنان را در زندگي آينده خويش با آل محمد صلي الله عليه و آله مرتبط ساخته و از دل دادگان آن خاندان خواهد ساخت. امام علي عليه السلام مي فرمايد: «اما ان اهل الكوفة لو حنكوا اولادهم بماء الفرات لكانوا شيعة لنا; (6) بدانيد كه اگر مردم كوفه، كام نوزادان خويش را با آب فرات برداشته بودند، آن ها شيعه ما مي شدند. » بديهي است كه آب فرات خصوصيتي براي مردم كوفه ندارد و تمام اهل عالم را شامل مي شود چنانكه امام صادق عليه السلام فرمود: «من گمان نمي كنم كام نوزادي را با آب فرات برداشته باشند ولي او عاشق ما اهل بيت نباشد. » (7) البته راه هاي مختلفي براي زمينه سازي دوستي اهل بيت عليهم السلام در سيره و سخن معصومين عليهم السلام و به ويژه مولاي متقيان وجود دارد كه مجال مفصل تري مي طلبد، همچون نامگذاري كودك با نام هاي اهل بيت عليهم السلام، بردن به زيارت ومجالس آن بزرگواران، دقت در غذاي كودكان، ذكر فضائل و آشنايي فرزندان با مقام اهل بيت عليهم السلام، ارتباط دادن خاطرات خوش زندگي با خاندان رسالت صلي الله عليه و آله و ساير مواردي كه مي توانيم به وسيله آن ها خود و فرزندانمان را در مسير ارادتمندان آل پيامبر و شيفتگان حضرات معصومين عليهم السلام قرار دهيم.
نشانه هاي محبت و دوستي اهل بيت عليهم السلام علاقه به يك چيزي و محبت داشتن به آن، علائم و نشانه هايي دارد و بدون آن انسان نمي تواند به حقيقت ادعاي دوستي كسي پي ببرد و حتي گاهي ممكن است انسان در حقيقي بودن ادعاي دوستي، دچار ترديد و اشتباه شود. برخي از اين نشانه ها با توجه به سخنان امام علي عليه السلام عبارتند از: 1 - محبت توام با عمل و تقوا دوست داشتن اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام تقواي الهي و دلي پاك مي خواهد. شيداي اهل بيت عليهم السلام بايد دوستي خويش را در عمل نشان دهد وگرنه علاقه ظاهري نمي تواند چندان تاثيري در زندگي انسان داشته باشد. علي عليه السلام مي فرمايد: «من احبنا فليعمل بعملنا و ليتجلبب الورع; (8) هر كه ما را دوست دارد بايد مثل ما عمل كند و لباس پرهيزگاري را جامه و پوشش خود قرار دهد.» ورع و تقوي و دوري از گناه بايد سرلوحه زندگي محبان اهل بيت عليهم السلام باشد تا بتوانند عشق پاكان را در دل خود جاي دهند و گرنه دلي پر از شوق گناه را چطور مي توان جايگاه و ظرف محبت اولياء الهي قرار داد. شيفتگان اهل بيت عليهم السلام بايد هميشه چنين زمزمه كنند: دل جايگاه عشق تو باشد نه غيرتو // اين خانه خداست به شيطان نمي دهم
2 - عشق به دوستان اهل بيت عليهم السلام كسي كه آل پيامبر صلي الله عليه و آله را دوست داشته باشد لزوما دوستان آنان را هم بايد دوست بدارد. و اين يكي ديگر از نشانه هاي شيفتگان اهل بيت عليهم السلام است. اميرمؤمنان عليه السلام در اين رابطه مي فرمايد: «هر كس مي خواهد بداند كه آيا عاشق حقيقي اهل بيت عليهم السلام است يا نه، به قلب خويش رجوع نمايد، اگر در دلش محبت دوستان ما هست پس او دشمن ما نيست; دوست ماست، ولي اگر يكي از دوستان ما را در دلش دشمن مي دارد، او دوستدار حقيقي ما نيست. » (9) همچنين روزي شخصي به حضور علي عليه السلام آمده و عرضه داشت: يا اميرالمؤمنين! من تو را دوست مي دارم و به فلاني هم علاقمندم. و در آن حال نام يكي از دشمنان آن حضرت را برد. حضرت به او فرمود: «يا كور باش يا بينا. » (10) ولايت و محبت ائمه معصومين عليهم السلام را نمي شود با دوستي هاي ديگر مخلوط نمود; يعني هم دل در گرو عشق آنان نهاد و هم دلبسته مخالفان آن ها شد، و به عبارتي ديگر با يك دل نمي توان دو دلبر داشت. خلوت دل نيست جاي صحبت اغيار // ديو چو بيرون رود فرشته درآيد در زيارت جامعه كبيره مي گوئيم: «فمعكم معكم لا مع عدوكم...; [اي اهل بيت پيامبر صلي الله عليه و آله!] من با شما هستم، با شما هستم، نه با دشمن شما.... » (11) و در حديث ديگري اميرمؤمنان عليه السلام فرمود: «من احب الله احب النبي و من احب النبي احبنا و من احبنا احب شيعتنا; (12) هر كس خداوند را دوست دارد پيامبرش را دوست خواهد داشت، و هر كس پيامبر صلي الله عليه و آله را دوست بدارد ما را وست خواهد داشت و هر كس ما را دوست بدارد شيعيان ما را دوست مي دارد».
3 - كتمان محبت در نزد نامحرمان بعضي افراد نه تنها قابليت و استعداد محبت اهل بيت عليهم السلام را ندارند بلكه طاقت تحمل شنيدن مدح و ثناي آل پيامبر صلي الله عليه و آله را نيز ندارند. اين خفاش صفتان كه از ديدن نور حقيقت كورند از آن جا كه از شنيدن فضايل و مناقب اهل بيت عليهم السلام گريزانند، از روي كينه و حسد موجب آزار و اذيت دوستان اهل بيت عليهم السلام مي شوند و زمينه تحقير آنان را فراهم مي سازند. گرچه بايد گفت: شبپره گر وصل آفتاب نخواهد // رونق بازار آفتاب نكاهد اميرمؤمنان عليه السلام از ابراز محبت در نزد چنين افرادي منع كرده و فرمودند: «ما را در پيش دشمنانمان مدح نكنيد و در نزد نااهلان به ما اظهار علاقه ننماييد، زيرا آنان اين عشق مقدس شما را برنمي تابند و موجب تحقير و اذيت شما مي شوند. » (13)
4 - آمادگي براي محروميت ها ولايت اهل بيت و دلباختگي به اين خاندان بدون آمادگي براي رنج و محنت ها و با گريختن از انواع محروميت ها امكان پذير نخواهد بود، زيرا: نازپرورده تنعم نبرد راه بدوست // عاشقي شيوه رندان بلاكش باشد حقيقي بودن علاقه دروني شخص، هنگامي نمايان مي شود كه فرد مورد امتحان قرار گيرد و حوادثي تلخ و ناراحت كننده در زندگي انسان رخ نمايد، آن گاه است كه دوستان حقيقي از دوستان مجازي جدا مي گردند و گرنه در هنگام راحتي و آسايش هر كسي مي تواند ادعاي دوستي اهل بيت عليهم السلام را داشته باشد. آري راه عشق، راهي بس دشوار و رنج آور و بلاخيز است. عاشق صادق هرگز از رنج و بلاي در راه دوست نمي ترسد بلكه با شوق و رغبت به استقبال آن مي شتابد. امام علي عليه السلام مي فرمايد: «من تولانا فليلبس للمحن اهابا; (14) هر كس ما اهل بيت پيامبر صلي الله عليه و آله را دوست بدارد بايد براي محنت ها پوستي ديگر بپوشد.» كنايه از اينكه آماده انواع بلاها و مشكلات باشد. هر كه در اين بزم مقربتر است // جام بلا بيشترش مي دهند جان نثاري و فداكاري با تمام وجود از علامت هاي عشاق حقيقي اهل بيت عليهم السلام است و آنان رنج ها و بلاهايي در طريق عشق به اهل بيت عليهم السلام با كمال ميل، همچون لذت بخش ترين جرعه ها سر مي كشند. عاشق صادق براي اينكه با معشوق خود همنشين شود بايد هستي خويش را در اختيار محبوب بگذارد و خود را از تمام محبت ها و تعلقات ديگر رها سازد. به گفته حافظ: بحري است بحر عشق كه هيچش كناره نيست // آنجا جز آنكه جان بسپارند، چاره نيست بايد در راه ولايت و محبت اهل بيت سختي ها و رنج ها را تحمل كرد و دم بر نياورد و بايد خون دل خورد و هيچ نگفت و اين يكي از بارزترين نشانه هاي مهم شيفتگان اهل بيت عليهم السلام مي باشد. اميرمؤمنان عليه السلام در سخني ديگر فرمود: «من احبنا اهل البيت فليستعد للفقر جلبابا; (15) هر كس ما اهل بيت را دوست بدارد پس بايد فقر و محروميت ها را چونان لباس رويين بپذيرد. » حتي در كلمات مولاي متقيان نكاتي ديده مي شود كه آن حضرت عشق به اهل بيت عليهم السلام به ويژه دوستي خودش را براي اكثر مردم غير قابل تحمل مي داند و مي فرمايد: «لو احبني جبل لتهافت; اگر كوهي مرا دوست بدارد درهم فرو مي ريزد. » يعني محروميت ها و مشكلات و بلاها به سرعت به سراغ او مي آيد و اين سرنوشت در انتظار تمام پرهيزكاران و برگزيدگان و ياران حقيقي اهل بيت عليه السلام است. (16)
5 - برائت از دشمنان اهل بيت عليهم السلام يكي ديگر از نشانه هاي عشق حقيقي، دوري جستن از مخالفين و دشمنان عترت پيامبر صلي الله عليه و آله است. دوستدار حقيقي اهل بيت عليهم السلام بايد از دشمنان آنان تبري جويد و محبت خويش را براي خاندان پيامبر صلي الله عليه و آله خالص و بي آلايش سازد و در سخنان معصومين عليهم السلام فراوان ديده مي شود كه فرموده اند: «دروغ مي گويد كسي كه ادعاي محبت ما خاندان را مي كند ولي از دشمنان ما برائت نمي جويد. » (17) عاشق اهل بيت عليهم السلام هيچ گاه در كنار تولي، تبري را فراموش نمي كند و اساسا بدون تبري از دشمنان، مودت و محبت معني ندارد. كفر و ايمان قرين يكدگرند // هر كه را كفر نيست، ايمان نيست اميرمؤمنان علي عليه السلام در سخني زيبا به اين نشانه دوستداران اهل بيت عليهم السلام اشاره كرده و مي فرمايد: دوستي ما و دوستي دشمنان ما در وجود يك انسان جمع نمي شود، چون خداوند براي انسان دو قلب قرار نداده كه با يكي اين را دوست بدارد و با ديگري آن را دشمن بدارد. دوستدار ما بايد عشق و علاقه خود را براي ما خالص بگرداند همانطوري كه طلا در داخل آتش خالص و تمام عيار مي گردد. بنابراين هر كسي مي خواهد بداند كه دوست واقعي ما هست يا نه، قلب خود را مورد آزمايش قرار دهد. اگر در دل او همراه محبت ما، محبت دشمن ما هم باشد او از ما نيست و ما هم از او نيستيم. » (18)
آثار و بركات دوستي اهل بيت عليهم السلام آن چنان كه از سخنان پيشوايان معصوم عليهم السلام استفاده مي شود، هر كار نيك و بدي در دنيا و آخرت آثار و نتايجي دارد; يعني كارهاي نيك، بركات و درجاتي را به همراه داشته و كارهاي بد موجب سقوط انسان و رسيدن به دركاتي در دو عالم مي باشد. در اين ميان دوستي و دشمني اهل بيت عليهم السلام نيز از محدوده اين قاعده كلي بيرون نيست; يعني عشق و دوستي عترت پيامبر صلي الله عليه و آله به عنوان يك صفت ارزشمند موجب بركات و درجات و منزلت افراد است و در مقابل دشمني و مخالفت با آنان هلاكت و شقاوت ابدي در پي خواهد داشت. در اين قسمت با بهره گيري از سخنان اميرمؤمنان عليه السلام به برخي از آثار و بركات عشق به اهل بيت عليهم السلام مي پردازيم: 1 - حشر با اهل بيت عليهم السلام در روز قيامت علي عليه السلام فرمود: «من احبنا كان معنا يوم القيامة و لو ان رجلا احب حجرا لحشره الله معه; (19) هر كه ما را دوست بدارد، در روز قيامت با ما خواهد بود و اگر كسي سنگي را دوست داشته باشد، خداوند او را با آن محشور خواهد كرد.»
2 - بالاترين درجات بهشت آن بزرگوار فرمود: «ان اهل الجنة ينظرون الي منازل شيعتنا كما ينظر الانسان الي الكواكب; (20) اهل بهشت به منازل شيعيان ما (در بالاترين درجات آن) نگاه مي كنند همانطوري كه انسان به ستارگان مي نگرد. »
3 - وصول به زيباترين نيكي ها اميرمؤمنان عليه السلام فرمود: «احسن الحسنات حبنا و اسوء السيئات بغضنا; (21) زيباترين نيكي ها دوستي و زشت ترين بدي ها مخالفت و دشمني با ما است. »
4 - رسيدن به مقام شهيد حضرت علي عليه السلام فرمود: «والميت من شيعتنا صديق شهيد; صدق بامرنا و احب فينا و ابغض فينا يريد بذلك الله عز و جل; (22) ميت شيعه ما صديق و شهيد است چون كه امر ما را تصديق نموده و به خاطر ما دوستي و دشمني نموده است و از اين كار خود، خداي عز و جل را اراده كرده است. »
5 - چشم روشني در هنگام مرگ روزي حارث همداني به حضور علي عليه السلام آمد. امام عليه السلام از علت آمدن او جويا شد. او گفت: عشق و علاقه به شما مرا به اينجا كشانيده است. حضرت در تاييد سخن او فرمود: «به خدا همين طور است. هيچ انگيزه اي جز محبت ما تو را به اينجا نياورده است. » آن گاه علي عليه السلام به عنوان تشكر از اظهار علاقه اين دوست صميمي خويش، به او فرمود: «بدان كه هيچ بنده اي از دوستان ما نمي ميرد مگر اينكه در هنگام مردن، مرا آن طوري كه دوست دارد مي بيند و همچنين از دشمنان و مخالفين ما هم كسي نمي ميرد تا اينكه در هنگام مرگ، در حالي كه دلش نمي خواهد، مرا مي بيند و شرمنده مي شود.» (23) اي كه گفتي فمن يمت يرني // جان فداي كلام دل جويت كاش روزي هزار مرتبه من // مردمي تا بديدمي رويت
6 - دادرسي در سخت ترين لحظات علي عليه السلام در حديث ديگر به حارث فرمود: «لينفعك حبنا عند ثلاث: عند نزول ملك الموت و عند مسالتك في قبرك و عند موقفك بين يدي الله; (24) [ اي حارث!] دوستي و محبت ما اهل بيت در سه جاي مهم و سرنوشت ساز براي تو سود خواهد داد: هنگام نازل شدن فرشته مرگ و موقعي كه در قبر مورد سؤال و بازخواست قرار مي گيري و زماني كه در روز قيامت در مقابل پروردگار ايستاده باشي. »
7 - قبولي كارهاي نيك اگر انسان تمام كارهاي خير و اعمال نيك را انجام داده، واجبات الهي را به جاي آورد، اما از اهل بيت و ولايت و محبت آنان دور باشد، هيچ يك از اعمال و نيكي هاي او ثمره اي نخواهد داشت. اميرمؤمنان عليه السلام فرمود: «هر كس ما اهل بيت را دوست داشته باشد، ايمان او مفيد بوده و اعمالش مورد پذيرش قرار خواهد گرفت، اما اگر كسي محبت ما اهل بيت را در دل نداشته باشد از ايمان خويش بي بهره بوده و كارهاي نيك و اعمال ديني او مقبول نخواهد بود، گرچه روزها روزه گرفته و شب ها به عبادت بپرازد. » (25) و در كلام ديگري آن بزرگوار به قنبر فرمود: «اي قنبر! به خدا قسم كسي كه در دل يقين به ولايت ما خانواده داشته باشد براي او از عبادت هزار سال بهتر است، اگر بنده اي هزار سال خدا را عبادت كند خداوند عبادت او را نخواهد پذيرفت تا اينكه ولايت ما اهل بيت را قبول داشته باشد. » آنگاه حضرت با تاكيد بر اهميت موضوع ادامه مي دهد: «اگر بنده اي هزار سال خداوند را عبادت كند و اعمال نيك هفتاد و دو پيامبر را هم به جا آورد، خداوند از او نخواهد پذيرفت تا اينكه ولايت ما را بپذيرد و گرنه خداوند او را به صورت به جهنم خواهد انداخت. » (26)
آفات محبت ممكن است انسان در اثر ناداني يا غلبه احساسات و يا پيروي از هواي نفس در عشق ورزيدن به اهل بيت عليهم السلام دچار افراط و تفريط گردد و در نتيجه علاوه بر اينكه از كار خويش هيچ بهره اي نمي برد، دچار زيان و هلاكت ابدي مي گردد. مولاي متقيان به اين آفات بنيان برانداز اشاره كرده و در نهج البلاغه در مورد افرادي كه در دوستي و محبت آن حضرت دچار انحراف مي گردند مي فرمايد: «سيهلك في صنفان: محب مفرط يذهب به الحب الي غير الحق و مبغض مفرط يذهب به البغض الي غير الحق و خير الناس في حالا النمط الاوسط فالزموه; (27) دو گروه نسبت به من هلاك مي گردند: كسي كه در دوستي من افراط كند و شدت عشق و علاقه او را به انحراف از حق دچار نمايد و كسي كه در اثر شدت دشمني با من به سوي باطل رود. بهترين مردم نسبت به من كساني هستند كه راه اعتدال را بپيمايند، از آن ها جدا نشويد.» همچنين آن بزرگوار عده اي را كه در مورد اهل بيت عليهم السلام غلو مي كردند; يعني در مدح و ستايش و بيان فضائل و مناقب آنان افراط نموده و مقام الوهيت را به آن بزرگواران نسبت مي دادند برحذر داشته و مرز ابراز محبت را بيان مي كند: «اياكم و الغلو فينا، قولوا: انا عبيد مربوبون و قولوا في فضلنا ما شئتم; (28) از غلو در محبت ما بپرهيزيد و اعتقاد داشته باشيد كه ما مخلوق و پرورده خداييم و آنگاه از فضايل ما هرچه دوست داريد بگوييد. » البته پديده افراط گرايي در تاريخ اسلام يك عقيده خطرناكي بود و عده اي را هم به گمراهي و ضلالت كشانيد. اين اعتقاد فاسد در مورد شخص امام علي عليه السلام بيشتر بود، براي همين آن حضرت براي آگاهي بيشتر دوستان خويش با يك مثال، حقيقت مطلب را بيان مي كند و مي فرمايد: «مثل من در ميان اين امت همچون عيسي بن مريم عليهما السلام است، گروهي او را دوست داشتند و در محبت آن حضرت افراط نمودند و در نتيجه هلاك شدند و عده اي هم به وسيله دشمني با آن حضرت به بيراهه رفته و نابود شدند. » (29)
موانع محبت اهل بيت عليهم السلام هر كسي نمي تواند دوستدار اهل بيت باشد، بايد عشاق آل محمد صلي الله عليه و آله از آلودگي ها مبرا باشند و استعداد اين هديه الهي را در وجود خويش داشته باشند، با وجود موانع، مسلما دوستي اهل بيت عليهم السلام به دل نخواهد چسبيد و حلاوت و لذت اين عشق مقدس و هديه آسماني را درك نخواهد كرد. به قول مولوي: اين محبت از محبت ها جداست // عشق محبوب خدا عشق خداست براين اساس جايگير شدن دوستي اهل بيت عليهم السلام در دل هاي انسان ها، نياز به زدودن و رفع موانع دارد. اين موانع عبارتند از: الف) تولد از حرام امام علي عليه السلام در ضمن سخناني به نوف بكالي فرمود: «كذب من زعم انه ولد من حلال و هو يبغضني و يبغض الائمة من ولدي; (30) اي نوف! دروغ مي گويد كسي كه خودش را حلال زاده مي پندارد اما من و پيشوايان بعد از من را كه از نسل من هستند، دشمن خود مي داند. » بنابراين كسي كه از حرام متولد شده باشد نمي تواند دوستدار حقيقي اهل بيت عليهم السلام باشد، زيرا پليدي با خوبي و زشتي با زيبايي همگون نيستند و از اين جا روشن مي شود كه عشق و علاقه به عترت پيامبر صلي الله عليه و آله، يكي از نشانه هاي حلال زاده بودن انسان نيز هست، چنانكه امام صادق عليه السلام فرمود: «من وجد برد حبنا علي قلبه فليكثر الدعاء لامه فانها لم تخن اباه; هر كس در دل خويش لذت دوستي ما اهل بيت عليهم السلام را احساس كند، به مادرش زياد دعا كند، چرا كه به پدرش خيانت نكرده است. » (31)
ب) صفات زشت و غير اخلاقي روزي مردي به علي عليه السلام عرض كرد: خداوند مرا فداي شما گرداند، من به شما خانواده خيلي علاقه دارم و آن حضرت را بسيار ستود، حضرت به او فرمود: «دروغ مي گويي، مارا چند دسته دوست ندارند; انسان هاي بي غيرت و ناموس فروش، مرداني كه حالات زنانه از خود بروز مي دهند، متولدين از حرام و كساني كه مادرشان در ايام عادت به آن ها باردار شده است. » راوي حديث مي گويد: مدتي گذشت تا اينكه جنگ صفين پيش آمد، همان مرد به همراه لشكريان معاويه در جنگ صفين به هلاكت رسيد و راستي گفتار امام علي عليه السلام روشن شد. اصولا اين كه مومن نمي تواند بدون عشق و محبت اهل بيت عليهم السلام زندگي كند و در مقابل، انسان هاي منحرف و گمراه و منافق هم نمي توانند آل الله عليهم السلام را از ته دل دوست داشته باشند، يك حقيقت ترديدناپذير است و كلام زيباي علي عليه السلام در ذيل روايت اصبغ نباته، اين حقيقت را واضح تر مي نمايد. او مي گويد: در مسجد كوفه و در محضر اميرمؤمنان علي عليه السلام بودم كه غلام سياهي را به اتهام سرقت به محضر آن حضرت آوردند. بعد از سه بار اقرار وي به دزدي و اثبات آن در نزد علي عليه السلام، امام دستور داد تا دست راست او را قطع كنند. آن غلام با دست چپ، دست بريده خويش را در حالي كه خون از آن مي ريخت، برداشته و از محضر امام بيرون رفت. در اين موقع يكي از خوارج و دشمنان حضرت به نام «ابن كوا» خواست از فرصت استفاده كند و آن غلام را كه از دوستداران اهل بيت عليهم السلام بود به بدگويي بر عليه امام علي عليه السلام تحريك نمايد، لذا به او گفت: «اي غلام دست تو را چه كسي قطع كرد؟! او در جواب ابن كوا چنين گفت: «قطع يميني امام التقي، و ابن عم المصطفي شقيق النبي المجتبي، ليث الثري، غيث الوري، حتف العدي و مفتاح الندي و مصباح الدجي. قطع يميني امام بدري احدي مكي مدني ابطحي هاشمي قرشي; دست راستم را كسي بريد كه پيشواي متقيان و پسر عمو، برادر پيامبر صلي الله عليه و آله، شير روي زمين، باران بيابان ها، كوبنده دشمنان و چراغ فروزان در تاريكي هاست. دست راستم را پيشوايي قطع كرد كه قهرمان نبردهاي بدر و احد بود. او سرور مكه و مدينه و ابطح است و از دودمان هاشم و قريش است. » بعد از اين مدح و ثناي زيبا، بليغ و طولاني، راه خودش را گرفت و رفت. ابن كوا با شگفتي تمام خود را به محضر علي عليه السلام رسانده و گفت: يا اباالحسنين! تو دست آن غلام سياه را قطع كردي و او در كوچه و بازار با زيباترين عبارات و بهترين كلمات تو را مدح و ثنا مي گويد. امام دستور داد غلام را حاضر كنند. سپس از او پرسيد: «اي غلام! من دست تو را بريدم و تو مرا مدح و ثنا مي گويي؟!» او پاسخ داد: «يا اميرالمؤمنين! تو دست مرا به حكم خداوند و رسول او بريدي و به حق بريده اي و به واجب خدا و رسول عمل كرده اي! چگونه تو را نستايم؟ » اميرمؤمنان عليه السلام دست بريده او را گرفته و با عباي خود پوشانيد و دو ركعت نماز خوانده و دعا كرد و بعد آن را بر جاي خود قرار داد. آنگاه عبا را برداشت، دست غلام را به اذن الهي سالم يافتند. آنگاه به عبدالله بن كوا روي كرده و فرمود: «ياابن الكوا، ان لنا محبين لو قطعنا الواحد منهم اربا اربا ما ازدادوا الا حبا و لنا مبغضين لو العقناهم العسل ما ازدادوا الا بغضا; (32) اي ابن كوا! ما دوستاني داريم كه اگر ايشان را قطعه قطعه كنيم جز بر دوستي و محبت آنان نسبت به ما نيفزايد و دشمناني داريم كه اگر عسل خالص در گلوي آن ها بريزيم جز بر دشمني نسبت به ما نخواهد افزود. »
1)- امالي مفيد، ص 353. 2)- شوري / 23. 3)- وسائل الشيعه، ج 14، ص 395. 4)- عشق برتر، ص 14 و 15. 5)- بحارالانوار، ج 10، ص 107. 6)- الكافي، ج 6، ص 389. 7)- همان، ص 388. 8)- بحارالانوار، ج 1، ص 92. 9)- همان، ج 27، ص 53. 10)- مستطرفات السرائر، ص 639. 11)- من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 613. 12)- تفسير فرات كوفي، ص 128. 13)- خصال، ج 2، ص 628. 14)- غررالحكم با ترجمه آقا جمال، ش 9038. 15)- نهج البلاغه، صبحي صالح، حكمت 112. 16)- شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد، ج 18، ص 275. 17)- مستطرفات السرائر، ص 640. 18)- تفسير قمي، ج 2، ص 171 و 172. 19)- امالي صدوق، ص 209، مجلس 37. 20)- بحارالانوار، ج 8، ص 148. 21)- غررالحكم با ترجمه آقا جمال، ج 2، ص 480. 22)- تاويل الآيات الظاهرة، ص 642. 23)- اعلام الدين ديلمي، ص 448. 24)- همان، ص 461. 25)- بصائر الدرجات، ص 364. 26)- مستدرك، ج 1، ص 168. 27)- نهج البلاغه، خطبه 127. 28)- غررالحكم، ش 2740، بحارالانوار، ج 10، ص 92. 29)- بحارالانوار، ج 35، ص 315. 30)- امالي صدوق، ص 209. 31)- بحار الانوار، ج 27، ص 147. 32)- همان، ج 34، ص 267; التحصين ابن طاووس، ص 613.