چگونه با دیگران ارتباط برقرار کنیم؟ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

چگونه با دیگران ارتباط برقرار کنیم؟ - نسخه متنی

جعفر احمدى، ابوالقاسم نورى

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
چگونه با ديگران ارتباط برقرار کنيم؟
روان‏شناسى تبليغ
سيد جعفر احمدى - دكتر ابو القاسم نورى
چكيده‏
تبليغ و پيام‏رسانى، يكى از موضوعهاى مهم در دانش روان‏شناسى اجتماعى است. پيش از آن، در قرآن هم به آن توجه زيادى شده است. از جمله موضوعهايى كه از زمان ارسطو بدان پرداخته‏اند، بحث متقاعدسازى است. اين امر، توجه روزافزون روان شناسان اجتماعى را به خود جلب كرده است. در فرايند تبليغ و متقاعد سازى، عوامل مختلفى چون: منبع ارسال پيام، محتواى پيام، چگونگى ارسال آن و شرايط مخاطبان دخالت دارند؛ از اينرو در امر تبليغات اسلامى هم لازم است به صورت سازمانى به اين امر توجه شود؛ زيرا انجام تبليغ به صورت سازمانى اثربخشى بيش‏ترى دارد.
مقدمه و طرح بحث
با نگاهى به تغيير و تحولات جامعه مى‏توان گفت كه يكى از واقعيتهاى انكارناپذير، مسئله تبليغ و پيام‏رسانى است. اين مهم، از آن جهت اهميت دارد كه از طريق آن، همواره باورها، ارزشها و رفتارهاى افراد شكل مى‏گيرد و در نتيجه، سرنوشت جامعه در جهت دلخواه مبلّغان دگرگون و تثبيت مى‏شود.
اين واقعيت، مورد توجه قرآن كريم نيز قرار گرفته است؛ زيرا اين كتاب آسمانى براى هدايت انسانها، نه تنها به تبليغ تأكيد كرده است، بلكه در آيات متعدد خود، پيامبران را به عنوان مبلّغان دين الهى معرفى كرده و مأموريت اصلى‏شان را تبليغ دانسته است.
به عنوان مثال در يكى از آيات مى‏فرمايد: «اَلَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّه»؛(3) «پيامبران پيشين، كسانى بودند كه رسالتهاى الهى را تبليغ مى‏كردند.» در جاى ديگر مى‏فرمايد: «اِنَّا اَرْسَلْناكَ بِالْحَقِّ بَشِيراً وَنَذِيراً»؛(4) «ما تو را به حق، براى بشارت و انذار (انسانها) فرستاديم.»
در آيه ديگر دستور مى‏دهد كه همواره بايد در ميان مسلمانان، امتى باشند كه دو وظيفه بزرگ اجتماعى، يعنى دعوت مردم به نيكيها و بازدارى از بديها را انجام دهند: «وَلْتَكُن مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ »؛(5) «بايد گروهى از شما باشند كه مردم را به سوى خير دعوت و امر به معروف و نهى از منكر كنند.»
آنچه به روشنى از اين آيات استنباط مى‏شود، ضرورت و اهميت تبليغ است. طبق اين آيات، خداوند متعال، پيامبر اكرم‏صلى‏الله‏عليه‏وآله و شايستگان امتش را موظف كرده است كه دستورهاى خداوند را همواره براى مردم بيان كنند.
اكنون با توجه به گستردگى جامعه بشرى و وجود تبليغات سوء، عليه اسلام، وظيفه ما چيست؟ به راستى آيا ما با شيوه‏هاى تبليغى دشمنان اسلام آشنايى داريم. به راستى آيا مى‏دانيم كه آنان از چه ترفندهايى براى تغيير نگرش و ارزشهاى جوامع اسلامى استفاده مى‏كنند؟ آيا به ياد مى‏آوريم كه مسيحيان چگونه در اندلس بر مسلمانان چيره شدند؟ آيا با تبليغ متقاعدگرانه آشنايى داريم و آن را به كار مى‏بريم؟
در اين نوشتار سعى شده است كه مفهوم تبليغ متقاعدساز توضيح داده شود و براساس روان‏شناسى اجتماعى، عوامل متقاعدسازى، با نگاهى به منابع اسلامى شرح داده شود.

تعريف تبليغ
از نظر لغت، واژه تبليغ از ريشه بلغ به معناى رسيدن است(6) و در معناى اصطلاحى به معناى پيام‏رسانى است. گويا در اين ارتباط، دو نكته قابل توجه است.
نكته اوّل اينكه در مفهوم تبليغ، نوعى هدف‏گزارى مطرح باشد.
نكته دوم اينكه مفهوم تبليغ در بيطرفانه‏ترين وجه خود داراى هيچ ارزش‏گذارى نباشد و نتوان آن را از اين جهت كه صرفاً يك تأثيرگذار بر افكار و رفتار ديگرى است به افكار خوب و بد يا مقدس و نامقدس توصيف كرد. با اين حال در بسيارى از موارد به‏ويژه در امور دينى و مسائل اساسى زندگى، اين جريان معمولاً با نوعى ارزش‏گذارى، همراه با اوصاف مقدس و نامقدس توصيف مى‏شود.
معيار اين ارزش‏گذارى، ميزان مطابقت يا ضديت هدف و محتواى آن با اهداف و ارزشهاى فرهنگى و اجتماعى موجود در جامعه است؛ از اينرو، تبليغ در ديدگاه اسلامى براساس همسويى هدف و محتواى آن با اصل و ارزشهاى اسلامى به مقدس و نامقدس ارزش‏گذارى و توصيف مى‏شود.
بنابراين هنگامى كه اصطلاح تبليغ يا تبليغات اسلامى را به كار مى‏بريم، منظور، نوع مقدس آن است كه در آن، هدايت و راهنمايى بشر به سوى حق و اطاعت از احكام خداوند مطرح است.

پايدارى نگرش و انگيزه در مسير مركزى در مقايسه با مسير پيرامونى، دراز مدت‏تر و زيادتر است. طبق نظريه هاولند، يك تبليغ، زمانى متقاعدكننده و اثرگذار است كه از سه مرحله توجه، فهم و پذيرش به صورت موفقيت‏آميز عبور كند. قدم اوّل براى تأثيرگذارى، دقت و توجه مخاطب به پيام است.

تعريف متقاعدسازى
بحث متقاعدسازى در يونان باستان، تحت عنوان «معانى بيان» توسط ارسطو مطرح شد و امروزه در روان‏شناسى اجتماعى به عنوان يكى از جلوه‏هاى نفوذ اجتماعى مورد بررسى قرار مى‏گيرد.
اندرسون در سال 1971 م از متقاعدسازى به عنوان فرايندى ياد مى‏كند كه طى آن، پيام‏دهنده به دنبال پاسخهاى مطلوب خويش است. بتينگهاوس و كودى در سال 1994 م متقاعدسازى را كوشش آگاهانه‏اى دانسته‏اند كه طى آن فرد يا گروهها از طريق ارسال پيام به تغيير نگرشها، باورها و رفتار فرد يا گروههاى ديگر اقدام مى‏كنند. (7)

نظريه‏هاى متقاعدسازى و تبليغ
پتى و كاتچيوپو در سال 1981 م نظريه «الگوى احتمالى بسط و تفصيل» را مطرح ساخته‏اند كه با موقعيتهايى سر و كار دارد كه تحت آنها، احتمال مى‏رود مردم درباره پيامى اساسى عرضه شده به آنها بينديشند يا جزئيات آن را براى خود روشن سازند. اين نظريه توضيح مى‏دهد كه دو مسير عمده براى متقاعدسازى وجود دارد: مسير مركزى يا پردازش نظامدار و مسير پيرامونى يا پردازش استشهادى.
مسير مركزى به استدلالهاى منسجمى متكى است كه بر واقعيات و اعداد و ارقام مرتبط، مبتنى‏اند و افراد را به تفكر درباره موضوعات مورد نظر وا مى‏دارند. مسير پيرامونى، به جاى تلاش در فعال‏ساختن تفكر فرد، نشانه‏هايى فراهم مى‏سازد تا پذيرش استدلالها را بدون تفكر زياد، ترغيب كند. در مسير پيرامونى به جاى استدلال موشكافانه از استدلالهاى ساده و ميانبر شناختى براى نتيجه‏گيرى سريع استفاده مى‏شود. (8) استفاده از نشانه‏ها، رمزها و ضرب‏المثلها بدين منظور است. به هر حال، روش ارائه يك موضوع، بسته به مسيرى كه مبلّغ در پيش مى‏گيرد، مى‏تواند يا محرك تفكر باشد يا برانگيزنده موافقت فورى.
اين نكته را بايد خاطرنشان كرد كه پايدارى نگرش و انگيزه در مسير مركزى در مقايسه با مسير پيرامونى، دراز مدت‏تر و زيادتر است. طبق نظريه هاولند، يك تبليغ، زمانى متقاعدكننده و اثرگذار است كه از سه مرحله توجه، فهم و پذيرش به صورت موفقيت‏آميز عبور كند. قدم اوّل براى تأثيرگذارى، دقت و توجه مخاطب به پيام است. افزون بر اين، پيام بايد قابل فهم باشد. پذيرش پيام در مرحله سوم قرار دارد.
اهميت اين مسئله از آنجا ناشى مى‏شود كه انسان، موجودى مختار است و مى‏تواند در تمام كارها از جمله پذيرش و عدم پذيرش يك پيام به‏طور آگاهانه تصميم‏گيرى كند؛ از اين رو ممكن است يك پيام، مورد توجه قرار گيرد و مخاطب و پيامگير نيز آن را به خوبى بفهمد؛ اما در مرحله پذيرش با مخالفت مواجه مى‏شود. (9)
طبق اين نظريه، عواملى در فرايند تصميم‏گيرى پيامگير دخالت دارند و او را در جهت موافقت يا مخالفت پيام سوق مى‏دهند كه در بخش عوامل متقاعدسازى به‏طور مفصل توضيح داده خواهد شد.

عوامل متقاعدسازى
پژوهشهاى زيادى درباره عوامل تبليغ مؤثر يا متقاعدسازى انجام گرفته و نتايج آنها ذكر شده است. عواملى چون: ويژگى مبلغ، محتواى پيام، مخاطب و روشهاى ارسال پيام در نظر گرفته‏اند كه آنها را مى‏توان در قالب يك جمله بيان كرد: «چه كسى، چه چيزى را، براى چه كسى، چگونه ارائه مى‏كند؟»(10)
در اين بخش، اين عوامل را توضيح مى‏دهيم و بايد خاطرنشان كنيم كه مطالب ذكر شده، نتايج تحقيقات مختلفى است كه ما از روش و شيوه اجراى آنها پرهيز و فقط به ذكر نتايج آنها بسنده مى‏كنيم.

ويژگيهاى مبلّغ يا ارسال كننده پيام يا مؤلفه‏هاى منبع
اصطلاح منبع، شامل همه دست‏اندركارانى مى‏شود كه در طرح و انتقال پيام نقش دارند. منبع، ممكن است يك شخص حقيقى باشد و يا يك شخصيت حقوقى. به هر صورت، عوامل مختلفى دخالت دارند كه سبب تأثير بيش‏تر منبع بر مخاطب است كه به آنها اشاره مى‏شود:
الف. اعتبار منبع‏
بررسيها نشان مى‏دهد كه منبع معتبر، بيش از منبع كم‏اعتبار، متقاعدكننده خواهد بود كه مؤلفه‏هاى مربوط به آن، تخصص و قابليت اعتماد است.
تخصص يا خبرگى: اين مؤلفه در مواردى كارايى خوبى نشان مى‏دهد كه موضوع پيام با حوزه كارشناسى و تخصص افراد ربط داشته و پذيرش پيام با خطرپذيرى يا ريسك زياد همراه باشد. در جاهايى شنوندگان با بيان‏كننده پيام آشنايى ندارند. اگر بيان‏كننده با اطمينان، مطلبى را بيان كند و يا چيزهايى را بگويد كه شنونده با آن موافق است، بيان‏كننده از ديدگاه شنونده‏ها، فردى خبره به نظر مى‏رسد. (11)
در منابع و متون اسلامى نيز درباره تخصص و شايستگى مبلّغ، تأكيد زيادى شده است. خداوند در آيه‏اى مى‏فرمايد: «قُلْ هَذِهِ سَبِيلِى أُدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلَى‏ بَصِيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِى وَ سُبْحَنَ اللَّهِ وَ مَآ أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ »؛(12) «بگو: اين راه من است و من و پيروانم با بصيرت كامل، همه مردم را به سوى خدا دعوت مى‏كنيم. منزه است خدا و من از مشركان نيستم.»
در اين آيه شريفه، مهم‏ترين نكته‏اى كه درباره رسول اكرم و پيروان واقعى او به عنوان مبلّغ مطرح مى‏شود، اين است كه تبليغ ايشان بر اساس آگاهى و بصيرت بوده است. (13)
در برخى ديگر از آيات، پيامبر اكرم‏صلى‏الله‏عليه‏وآله از پذيرش پيامهايى كه مبتنى بر علم نباشد، نهى شده است؛ به عنوان مثال در اين آيه مى‏فرمايد: «ثُمَّ جَعَلْنَكَ عَلَى‏ شَرِيعَةٍ مِّنَ الْأَمْرِ فَاتَّبِعْهَا وَ لَا تَتَّبِعْ أَهْوَآءَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ »؛(14)
«سپس تو را بر شريعت و آيين حقى قرار داديم. از آن پيروى كن و از هوسهاى كسانى كه آگاهى ندارند، پيروى نكن.»
بر اساس اين آيه، يك پيام در صورتى سزاوار پذيرش است كه مبلّغ آن نسبت به محتواى تبليغ، آگاهى و معلومات كافى داشته باشد. (15)
حضرت على‏عليه‏السلام در اين باره مى‏فرمايد: «لا تَقُلْ ما لا تَعْلَمْ فَتُتَّهَمْ بِاِخْبارِكَ بِما تَعْلَمْ؛(16) آنچه را نمى‏دانى نگو؛ زيرا در اين صورت، گفتارهاى درست تو نيز مورد تهمت قرار مى‏گيرد [و مردم نسبت به همه سخنانت با ديده ترديد مى‏نگرند].»
اين سخن حضرت على‏عليه‏السلام به خوبى نشان مى‏دهد كه چرا خبرگى در ارسال پيام، مؤثر است. آگاهى فرد، باعث اعتبار و اعتمادش مى‏شود كه در مؤلفه اعتماد، توضيح داده مى‏شود.
قابليت اعتماد: مفهوم قابليت اعتماد با قصد و هدف منبع براى برقرارى ارتباط، رابطه دارد. كسانى كه احساس مى‏شود قصد متقاعد كردن ما را در سر دارند، كمتر قابل اعتمادند. در شرايطى كه موضوع براى مخاطب اهميت داشته باشد و به گونه‏اى با آن درگيرى داشته باشد، مؤلفه قابليت اعتماد منبع، نقش مؤثرتر و متقاعدكنندگى بيش‏ترى بازى مى‏كند. با اين حال از بين دو منبع قابل اعتماد، منبع متخصص تأثير بيش‏ترى دارد.
در پژوهشى، ثابت شده است، افرادى كه به زيان خود حرف مى‏زنند، مورد اعتمادتر و متقاعدكننده‏تر از كسانى‏اند كه به نفع خود سخن مى‏گويند؛ به‏طور مثال، افراد خسيس اگر درباره پرداخت ماليات صحبت كنند، متقاعدكننده‏تر به نظر مى‏رسند. تماس چشمى داشتن، هنگام صحبت‏كردن و تند حرف زدن (در بعضى كشورها) در متقاعدسازى مؤثر است. (17)
به نظر مى‏رسد يكى از عوامل مؤثر بر اعتماد مبلّغ، مطابقت گفتار و رفتار او است. بدين سبب در متون اسلامى بر هماهنگى و مطابقت گفتار و كردار چنين فردى به شدت تأكيد شده است. در يكى از آيات قرآن كريم، كسانى كه به آنچه مى‏گويند عمل نمى‏كنند و گفتار و كردارشان متناقض است، به شدت نكوهش شده‏اند. خداوند خطاب به ايشان مى‏فرمايد:
«يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ * كَبُرَ مَقْتًا عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ »؛(18) «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! چرا سخنى مى‏گوييد كه عمل نمى‏كنيد. اين كار، سبب خشم عظيم، نزد خداست كه سخنانى بگوييد كه عمل نمى‏كنيد.»
همچنين در روايتى از رسول اكرم‏صلى‏الله‏عليه‏وآله نقل شده است كه فرمود: «أَوْحَى اللَّهُ إِلَى بَعْضِ أَنْبِيَائِهِ قُلْ لِلَّذِينَ يَتَفَقَّهُونَ لِغَيْرِ الدِّينِ وَ يَتَعَلَّمُونَ لِغَيْرِ الْعَمَلِ وَ يَطْلُبُونَ الدُّنْيَا لِغَيْرِ الآْخِرَةِ يَلْبَسُونَ لِلنَّاسِ مُسُوكَ الْكِبَاشِ وَ قُلُوبُهُمْ كَقُلُوبِ الذِّئَابِ أَلْسِنَتُهُمْ أَحْلَى مِنَ الْعَسَلِ وَ أَعْمَالُهُمْ أَمَرُّ مِنَ الصَّبِرِ إِيَّايَ يُخَادِعُونَ وَ بِي يَسْتَهْزِءُونَ لَأُتِيحَنَّ لَهُمْ فِتْنَةً تَذَرُ الْحَكِيمَ حَيْرَانَ؛(19)
خداوند به برخى از پيامبران وحى كرد، به كسانى كه براى غير دين، دنبال دين‏آموزى هستند و براى غير عمل دانش مى‏آموزند و دنيا را براى غير آخرت طلب مى‏كنند، براى مردم لباس گوسفندان به تن مى‏كنند؛ در حالى كه دلهايشان مانند دل گرگان است، زبان آنان شيرين‏تر از عسل؛ اما كارهايشان تلخ‏تر از گياه تلخ (گياه صبر) است، بگو خدعه و نيرنگ با من نموده و مرا استهزاء مى‏كنند. هر آينه چنان فتنه‏اى براى آنها مهيّا مى‏كنم كه خبره و كاردان را سرگشته و حيران گذارد.»
اين حقيقت در سيره تبليغى پيامبر اكرم‏صلى‏الله‏عليه‏وآله به‏طور آشكارى مشهود است؛ زيرا آن حضرت، همواره پيش از آنكه دستورهاى دينى را به ديگران ابلاغ كند و از آنان بخواهد كه به آنها عمل كنند، خود آن را انجام مى‏داد.
فقيهى به پدر گفت: «هيچ از اين سخنان رنگين دلاويز متكلمان در من اثرى نمى‏كند، به حكم آنكه نمى‏بينم مر ايشان را فعلى موافق گفتار:
ترك دنيا به مردم آموزند
خويشتن سيم و غلّه اندوزند
عالمى را كه گفت باشد و بس‏
هر چه گويد نگيرد اندر كس‏
عالم آن كس بود كه بد نكند
نه بگويد به خلق و خود نكند»(20)

محبوب بودن‏
منبع محبوب، ارتباط را دوست‏داشتنى مى‏كند و ارتباط دوست‏داشتنى، متقاعد كننده‏تر است. اصولى وجود دارد كه مى‏گويند: «محب، ويژگى محبوب را پيدا مى‏كند و محبت، اطاعت‏آور است.» مؤلفه‏هاى «محبوب بودن»، «جذابيت» و «شباهت» است كه با مفهوم تأييد اجتماعى - كه خاصيت مشوق را دارد - مرتبط است.
اينكه يك فرد چگونه در دل ديگران نفوذ مى‏كند و دوست‏داشتنى به نظر مى‏رسد به عوامل متعددى بستگى دارد. قران كريم؛ ايمان، عمل صالح و تقوا را از عوامل نفوذ در دلها مى‏داند و مى‏فرمايد: «إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّلِحَتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا »؛(21) «كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته‏اى كرده‏اند، به زودى خداى رحمان براى آنان محبتى در دلها قرار مى‏دهد.»
جذابيت: بيش‏تر افراد از اصطلاح جذابيت، مفهوم زيبايى را به ذهن مى‏آورند؛ حال آنكه مهارت ويژه محبوبيت اجتماعى و هر صفت مثبتى كه سبب برجسته شدن شخصيت افراد شود، جنبه‏اى از جذابيت به شمار مى‏رود.
مفهوم جذابيت را در ارزشهاى اجتماعى مى‏توان جستجو كرد. منبع جذابيت، واجد اين ارزشها است. جذابيت، تحت تأثير اثرى به نام «اثر هاله‏اى» نيز تأثيرگذارى مى‏كند. اثر هاله‏اى، هنگامى است كه يك بعد شخصيتى بر ساير ابعاد، اثر مثبت بگذارد. اگر به كسى علاقه داشته باشيم ممكن است اعمال منفى‏اش را توجيه كنيم و درباره اعمال مثبتش مبالغه كنيم. گاه ممكن است قهرمانى چنان بزرگ و الگو، جلوه‏گر شود كه هيچ توجيهى براى چرايى ديگر رفتارهاى اجتماعى او وجود نداشته باشد. (22)
بايد خاطرنشان كرد براى مخاطبانى كه به شيوه مركزى، موضوع پيام را پردازش مى‏كنند، استفاده از منبع جذاب، ممكن است نتايج عكس را به بار آورد. اگر بين شخصيت مدعو يا نقش‏پرداز (منبع) و موضوعى كه درباره‏اش به گفتگو نشسته است و درباره آن استدلال مى‏كند تفاوت وجود داشته باشد، اين مسئله، بيش‏تر نمايان مى‏شود. (23)
شباهت: شباهت، مؤلفه ديگرى از منبع است و اين بيان كه «من هم مثل او هستم، پس همان نتايج براى من متصور است»، مى‏تواند به فهم چگونگى كاركرد آن كمك كند. گاه ديگران را دوست داريم؛ چون شبيه ما هستند و در نتيجه قبولشان داريم. مبناى شباهت، ممكن است دين، مليت، طبقه اجتماعى، جنسيت، شباهت ظاهرى و هر چيز ديگرى باشد كه بتواند سرنوشت گروهى را به هم گره بزند، يا دست‏كم، پيامدهاى همانندى را براى افراد آن به بار آورد.
در جهت پيروى و الگوبردارى مردم از پيامبر اكرم‏صلى‏الله‏عليه‏وآله، خداوند متعال در قرآن كريم رسول خويش را شبيه آنان معرفى مى‏نمايد: «قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى‏ إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ»(24)؛ «بگو: من فقط بشرى هستم مثل شما؛ [امتيازم اين است كه‏] به من وحى مى‏شود كه تنها معبودتان معبود يگانه است.»

قدرت‏
قدرت از جمله صفاتى است كه هم خود آن و هم نشانه‏هاى آن مى‏تواند مؤثر باشد. در چهار چوب ارتباط ميان فردى، مفهوم قدرت با مفهوم مديريت و توان سازمان و سامان‏دادن به امور رابطه دارد. مردم به‏درستى، مفهوم قدرت را با مفاهيمى چون زور، توانايى و اعمال تنبيه و تشويق تداعى مى‏كنند. هر چه دامنه اِعمال پاداش يا تنبيه بيش‏تر باشد، قدرت وى نيز بيش‏تر است. (25)

پيام و مؤلفه‏هاى آن
- قابليت فهم پيام: هر پيام متقاعدگرانه‏اى بايد قابل فهم باشد. علاوه بر آن، تدوين نامناسب نيز مى‏تواند به كج‏فهمى منجر شود. متغيرهايى چون: وضوح متن، صدا و تصوير در كنار سادگى و استدلالها، استحكام و سازمان‏يافتگى مى‏تواند به فهم و پذيرش پيام كمك كند.
از اين جهت است كه در آيات متعدد به آسان‏سازى قرآن بر زبان پيامبر اكرم‏صلى‏الله‏عليه‏وآله اشاره مى‏كند و در يكى از آيات مى‏فرمايد: «فَإِنَّمَا يَسَّرْنَهُ بِلِسَانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِينَ وَ تُنذِرَ بِهِ قَوْمًا لُّدًّا »؛(26) «در حقيقت، ما اين قرآن را بر زبان تو آسان ساختيم تا پرهيزگاران را بدان نويد، و مردم ستيزه‏جو را بدان بيم‏دهى.»
- شمار استدلال: تأثير شمار استدلال با ميزان درگيرى مخاطب با موضوع، رابطه دارد. وقتى موضوع، اهميت چندانى ندارد، شمار استدلال مى‏تواند در نقش نشانه پيرامونى ظاهر شده، بر متقاعدشدن مؤثر باشد؛ اما وقتى ارتباط شخصى با موضوع بالا گرفت افراد، تحت تأثير كيفيت استدلالها تغيير نگرش مى‏دهند تا شمار استدلالها.
قرآن كريم مى‏فرمايد: «ادْعُ إِلى‏ سَبيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتي‏ هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدينَ»(27)؛ «با حكمت و اندرز نيكو، به راه پروردگارت دعوت نما؛ و با آنها به روشى كه نيكوتر است، استدلال كن. پروردگارت، از هر كس بهتر مى‏داند چه كسى از او گمراه شده است. و او به هدايت يافتگان داناتر است.»
در شمارى از مطالعات معلوم شد كه مردم در برابر پيامهايى كه در بر دارنده مقدار زيادى مثال، ضرب المثل يا استدلال باشد بيش‏تر متقاعد مى‏شوند. اين تنها در مواقعى است كه مخاطب، خالى از انگيزه درگير شدن با پيام باشد. (28)
قرآن در مورد بنى اسرائيل چنين مى‏فرمايد: «مَثَلُ الَّذينَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوها كَمَثَلِ الْحِمارِ يَحْمِلُ أَسْفاراً»(29)؛ «كسانى كه مكلّف به تورات شدند؛ ولى حق آن را ادا نكردند، مانند درازگوشى هستند كه كتابهايى حمل مى‏كند.»
- ايجاد هيجان و قالب‏بندى پيام: پيامهاى ترس برانگيز، هنگامى مؤثر است كه اوّلاً: استدلالهاى محكمى درباره امكان وقوع پيامدهاى ناخوشايند و ناگوار مطرح كرده باشند؛ ثانياً: توضيح دهند كه در صورت عدم پذيرش، وقوع پيامدهاى منفى بسيار محتمل است؛ ثالثاً: استدلالها اطمينان دهند كه در صورت پذيرش توصيه‏ها، پيامدهاى ناگوار از بين خواهد رفت. (30)
شروطى كه براى تحقق هيجان مناسب در پيامهاى ترس برانگيز ذكر كرديم را مى‏توان بر آيات مباركه سوره بيّنه تطبيق نمود. به طور خلاصه در اين آيات آمده كه مطالب و دلايل لازم را به مردم ارائه داديم و تنها عده‏اى ايمان آوردند آنان كه ايمان نياوردند بدترين مخلوق هستند و در آتش جهنم جاويدان خواهند ماند و آنان كه ايمان آورند بهترين مخلوقات هستند و پاداش آنها بهشت است.
- پيامهاى يك‏جانبه در برابر پيامهاى دوجانبه: منظور از پيامهاى يك‏جانبه، پيامى است كه استدلالهاى آن يكسره در موافقت يا در مخالفت از موضع نهايى باشد. پيامهاى دوجانبه در برگيرنده هر دو نوع استدلالهاى موافق و مخالف است؛ مثلاً «گران است»، يك پيام يك‏جانبه است و «گران است؛ ولى با دوام» يك پيام دوجانبه است.
در قرآن كريم از هر دو نوع پيام موارد زيادى يافت مى‏شود كه در اين مختصر براى هر يك، نمونه‏اى مى‏آوريم.
پيام يك‏جانبه: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبينٌ»(31)؛ «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! همگى در صلح و آشتى در آييد و از گامهاى شيطان پيروى نكنيد كه او دشمن آشكار شماست.»
پيام دوجانبه: «يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ قُلْ فيهِما إِثْمٌ كَبيرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما»(32)؛ «درباره شراب و قمار از تو سؤال مى‏كنند، بگو: «آنها گناه و زبان بزرگى است و منافعى (از نظر مادى) براى مردم در بر دارد؛ [ولى‏] گناه آنها از نفعشان بيش‏تر است.»
يافته‏هاى پژوهشى نشان مى‏دهد كه پيامهاى يك‏جانبه بيش‏تر بر افرادى مؤثر است كه يا از ابتدا موافق بوده‏اند يا به شيوه پيرامونى تفكر مى‏كنند و دوستانه‏اند. پيام دوجانبه، بيش‏تر بر افرادى كه منتقد، غيردوستانه، و احتمالاً در معرض پيامهاى مخالف قرار دارند و به شيوه مركزى استدلال مى‏كنند. (33)
نتيجه‏گيرى پيام: چنانچه افراد از انگيزه و توانايى لازم براى نتيجه‏گيرى برخوردار باشند و بتوانند اطلاعات را به شيوه مركزى پردازش كنند، در اين صورت بهتر است نتيجه‏گيرى به خود آنان واگذار شود. انتخاب هر يك از دو راه، به ميزان اهميت موضوع نيز بستگى دارد. در پيامهايى كه موضوع آن به اندازه كافى درگيرى ايجاد مى‏كند و استدلالهاى آن در سطح متوسطى قابل فهم باشد، بهتر است به مخاطب واگذار شود؛ زيرا در پيامهايى كه مخاطب خود به نتيجه مى‏رسد، بهتر متقاعد مى‏شود و در مواقع لازم به گونه شايسته‏اى از آن دفاع مى‏كند.
در قرآن كريم نيز گاهى آيات همراه با نتيجه‏گيرى آمده و گاه از اين جهت بسيط مى‏باشد كه براى هر كدام نمونه‏اى مى‏آوريم.
همراه نتيجه: «إِنَّ اللَّهَ لا يَسْتَحْيي‏ أَنْ يَضْرِبَ مَثَلاً ما بَعُوضَةً فَما فَوْقَها فَأَمَّا الَّذينَ آمَنُوا فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ أَمَّا الَّذينَ كَفَرُوا فَيَقُولُونَ ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلاً يُضِلُّ بِهِ كَثيراً وَ يَهْدي بِهِ كَثيراً وَ ما يُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفاسِقين»(34)؛ «خداوند از اينكه به (موجودات ظاهراً كوچكى مانند) پشه، و حتى كم‏تر از آن، مثال بزند شرم نمى‏كند. (در اين ميان) آنان كه ايمان آوررده‏اند، مى‏دانند كه آن، حقيقتى است از طرف پروردگارشان؛ و امّا آنها كه راه كفر را پيموده‏اند، (اين موضوع را بهانه كرده) مى‏گويند: «منظور خداوند از اين مَثَل چه بوده است؟!» (آرى،) خدا جمع زيادى را با آن گمراه، و گروه بسيارى را هدايت مى‏كند؛ ولى تنها فاسقان را با آن گمراه مى‏سازد.»
بدون نتيجه‏گيرى: «وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَكْتُمُوا الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ»(35))؛ «و حق را با باطل نياميزيد و حقيقت را با آنكه مى‏دانيد كتمان نكنيد.»
سخنرانان بايد در هنگام سخنرانى و ارسال پيام با سكوت و مكث خود، فرصتى براى استدلال و نتيجه‏گيرى فراهم سازند.
- معرفى منبع در ابتدا يا انتهاى پيام: گاهى مضمون پيام، ناظر به تأمين خواسته‏هاى منبع است؛ مانند بسيارى از پيامهاى بازرگانى يا اطلاعيه‏ها و گاه ناظر به منافع مخاطب است؛ مانند پيامهاى بهداشتى يا خدماتى اجتماعى. در حالت اوّل به نظر مى‏رسد معرفى منبع متخصص يا جذاب در ابتداى پيام مؤثرتر باشد؛ اما زمانى كه موضوع پيام براى مردم مهم باشد، ذكر منبع در پايان پيام، مانند نيروى انتظامى، به معناى تأييد، اعتبار و صحت آن است.
منابعى كه در قرآن كريم معرفى شده است همه از نوع دوم و از مواردى است كه حاوى منافع مهمّى براى مخاطبين است؛ از جمله اين آيه: «وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ»(36)؛ «در زبور بعد از ذكر (تورات) نوشتيم: بندگان شايسته‏ام وارث (حكومت) زمين خواهند شد.»
- ترتيب ارائه پيام: چنانچه پيام اوّل و دوم يا سخنرانى اوّل و دوم پشت سر هم باشد و پس از فاصله زمانى، سنجشى انجام گيرد، اثر «تقدم»، صورت مى‏گيرد و پيام اوّلى مؤثرتر خواهد بود. اگر پيام دوم يا سخنرانى دوم پس از يك فاصله زمانى ارائه شود، اثر «تأخر»، صورت مى‏گيرد و پيام دوم مؤثرتر است.
چنانچه ميان دو سخنرانى، فاصله زمانى نباشد و نظرخواهى هم بلافاصله پس از سخنرانى دوم برگزار شود، ترتيب دو سخنرانى، تأثيرى بر سوگيرى نگرشى نخواهد داشت. به همين نحو، چنانچه ميان دو سخنرانى اوّل و دوم و نيز ميان سخنرانى دوم و زمان رأى‏گيرى، فاصله زمانى قابل توجهى باشد، باز ترتيب سخنرانى، نقشى در جهت دادن به نگرشها نخواهد داشت.
- تكرار پيام و تنوع پيام: صرف قرار گرفتن مكرر در معرض پيام، حتى در صورت عدم تشخيص و يادآورى آن توانسته است نگرش افراد را از طريق پردازش پيرامونى تغيير دهد. وقتى تكرار، سبب خستگى شود، تنوع تكرار در پيام مى‏تواند خستگى ناشى از تكرار را به عقب اندازد. (37)
در سوره الرحمن، آيه «فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبان»؛ «پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را تكذيب مى‏كنيد (شما اى گروه جن و انس!)»، چندين بار تكرار شده است؛ امّا در فاصله‏هاى متناسب و مختلف از آيات ديگر قرار گرفته است، از اينرو هم سبب تأثير بيش‏تر مى‏شود و هم خستگى و كسالت به بار نمى‏آورد.

طريقه بيان ‏
- سخنرانى: يك سخنگوى متقاعدساز بايد پيام را به‏گونه‏اى ارائه دهد كه نه تنها جلب توجه كند، بلكه قابل درك، قانع‏كننده و به يادماندنى باشد. سخنرانى مؤثر، به عوامل متعددى بستگى دارد. روان و شمرده گويى، نگاه مستقيم، تُن صدا و ساير ارتباطات غيركلامى و نيز شوخى و بذله‏گويى از جمله فنون سخنرانى‏اند كه هر كدام در جايى مفيد و در جاى ديگر، ممكن است نامناسب باشد.
استفاده از كلمات ترديدآميز با تأثيرگذارى، رابطه عكس دارد؛ مانند: حدس مى‏زنم و... . حركات يا نشانه‏هاى غيركلامى سخنران مى‏تواند به متقاعدسازى كمك كند. تند حرف زدن، به‏ويژه براى مخاطبانى مناسب است كه از ابتدا نگرشى همسو با منبع داشته باشند. (38)
- تأثير فردى در برابر اثر نفوذ رسانه: يافته‏ها نشانگر آن است كه تبليغ چهره به چهره و فردى، بيش‏تر از سخنرانى اثر دارد. مطالعات اثبات مى‏كند كه اصلى‏ترين تأثيرگذاران بر ما رسانه‏ها نيستند؛ بلكه ارتباط بين فردى است. (39)
- قافيه‏دار كردن: ارائه مطلب به صورت نظم و قافيه‏دار كردن، باعث شيوايى و فصاحت سخن مى‏شود و ميزان اعتبار فردى را مى‏افزايد. از طرفى با قافيه‏دار كردن مطلب، پيام، بيش‏تر در حافظه مى‏ماند و سبب تبعيت مى‏شود.
اين مطلب در قرآن، بسيار به چشم مى‏خورد خصوصاً در سُور انتهايى قرآن. مانند: «وَ الْعادِياتِ ضَبْحاً * فَالْمُورِياتِ قَدْحاً * فَالْمُغيراتِ صُبْحاً»(40)؛ «قسم به اسبان دونده [مجاهدان‏] در حالى كه نفس زنان پيش رفتند و سوگند به افروزندگان جرقه آتش و سوگند به هجوم آوران سپيده دم... .»
- مكتوب كردن پيام: پيامهاى سخت و دشوار، موقعى بيش‏ترين متقاعدسازى را دارند كه نوشته شده باشند. (41)
- بيان در قالب داستان: داستان‏گويى، شيوه‏اى است كه در عين جذابيت و همراه‏كردن شنونده با خود، زمينه عاطفى براى قبول اغراض داستان فراهم مى‏كند. قرآن كريم از داستان براى تربيت اخلاقى بسيار استفاده كرده است خداوند در سوره يوسف، آيه 111 اهداف قصه‏گويى را عبرت گرفتن، بيان واقعيت، تجزيه و تحليل حقايق و وسيله‏اى براى هدايت و رحمت در نظر گرفته است. (42)
- سؤال و جواب: طرح سؤال باعث مى‏شود حس كنجكاوى و حقيقت‏جويى مخاطبان تحريك شود و احساس نياز براى پاسخگويى پيدا كنند. قرآن نيز در موارد متعددى از اين شيوه استفاده كرده است. (43)
مثلاً در ابتداى سوره ماعون مى‏فرمايد: «أَ رَأَيْتَ الَّذي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ»(44)؛ «آيا كسى كه روز جزا را پيوسته انكار مى‏كند ديدى؟!»
يا در جايى ديگر مى‏فرمايد: «قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذينَ لا يَعْلَمُون»(45)؛ «بگو آيا كسانى كه مى‏دانند يا كسانى كه نمى‏دانند مساوى هستند؟»

شنونده يا مخاطب و مؤلفه‏هاى آن‏
- هوش: هر قدر افراد باهوش‏تر باشند، استدلالهاى پيام را بهتر درك مى‏كنند و به خاطر مى‏سپارند. در اين حال، هوش بالا سبب كاهش بازده گرايشى افراد براى پذيرش پيام مى‏شود؛ زيرا اين دسته افراد، معمولاً به توانمندى نقادى خود مطمئن‏اند و در نتيجه به نگرشهاى خود اطمينان بيش‏ترى دارند.
- عزت نفس: ويژگى شخصيتى عزت نفس به ميزان ارزش و توجه مثبت فرد نسبت به خود اشاره دارد. مخاطبانى كه عزت نفس بالايى دارند، بيش‏تر تحت تأثير پيامهايى هستند كه در قالب مثبت و خوشبينانه‏اى طراحى و ارائه مى‏شوند؛ در حالى كه افرادى كه عزت نفس پايينى دارند، بيش‏تر تحت تأثير تبليغاتى هستند كه آهنگ منفى بدبينانه و تهديدآميزى دارند.
از جايى كه خداوند تبارك و تعالى منشاء و سرچشمه عزت است «إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَميعاً»(46) و مؤمنين واقعى به تبع پروردگارشان داراى عزّت نفس مى‏باشند، در مقابل پيامهاى مثبت و سازنده و كلام حق، تأثيرپذير و مطيع‏تر هستند و به هر ميزان ايمان انسان سست گردد در مقابل پيامهاى مثبت، واكنش مخالف از خود نشان مى‏دهد. آيه 26 از سوره بقره، اين موضوع را به خوبى تبيين مى‏فرمايد: «إِنَّ اللَّهَ لا يَسْتَحْيي‏ أَنْ يَضْرِبَ مَثَلاً ما بَعُوضَةً فَما فَوْقَها فَأَمَّا الَّذينَ آمَنُوا فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ أَمَّا الَّذينَ كَفَرُوا فَيَقُولُونَ ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلاً يُضِلُّ بِهِ كَثيراً وَ يَهْدي بِهِ كَثيراً وَ ما يُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفاسِقينَ»؛ «خداوند از اينكه به (موجودات ظاهراً كوچكى مانند) پشه، و حتى كم‏تر از آن، مثال بزند شرم نمى‏كند. (در اين ميان) آنان كه ايمان آوررده‏اند، مى‏دانند كه آن، حقيقتى است از طرف پروردگارشان؛ و امّا آنها كه راه كفر را پيموده‏اند، (اين موضوع را بهانه كرده) مى‏گويند: «منظور خداوند از اين مَثَل چه بوده است؟!» (آرى،) خدا جمع زيادى را با آن گمراه، و گروه بسيارى را هدايت مى‏كند؛ ولى تنها فاسقان را با آن گمراه مى‏سازد.»
به نظر مى‏رسد كه يك راه مطمئن براى مقاوم كردن افراد در برابر حمله ضد نگرشى (افكار مخالف) بالا بردن ايمان و عزت نفس آنان باشد.


- آگاهى و خبرگى: مطالعات نشان مى‏دهد كه خبرگى مخاطب بر نحوه توجه، فهم و نگه‏دارى اطلاعات تأثير مى‏گذارد و خبرگان، هنگام استفاده از برنامه‏هاى هدفمند رسانه‏ها (گزارشهاى خبرى) متفاوت از ابزار غير خبره عمل مى‏كنند.
- سن: پاره‏اى از منابع، سن هشت - نه سالگى به بعد را به عنوان بهترين زمان براى القاى افكار و اعتقادات و اوج ظرفيت تغيير نگرشها دانسته‏اند و كوششها براى جذب نوجوانان در گروهها و انجمنهاى مختلف نيز به همين امر اشاره دارد. جوانان مستعد هجده تا سى ساله نيز هدفهاى عمده نحله‏هاى فكرى و انجمنهاى اجتماعى‏اند؛ چه آنها مخاطبانى به شمار مى‏آيند كه در راه فرار ازتنهايى و هويت بخشيدن به خود، به دنبال يافتن بهترين موضعگيريهاى اعتقادى‏اند. اين‏گونه افراد، آرمانگر، خوش‏بين و معمولاً به اندازه كافى تحصيلكرده هستند. معمولاً تغيير نگرش در دوران كهنسالى به سختى انجام مى‏گيرد.
- ويژگيهاى شخصيتى: درونگراها به اين گرايش دارند كه به خود تكيه كنند و قضاوتهاى خودشان را درباره چيزها داشته باشند (توسل به شيوه مركزى). به علاوه بر خلاف شخصيتهاى برونگرا، رفتارهاى واكنشى بسيار منفى درباره پيامهاى متقاعدگرانه تبليغاتى از خود نشان مى‏دهند. برونگراها به خوبى تحت تأثير پيامهاى متقاعدگرانه قرار مى‏گيرند؛ به‏ويژه اگر منبع ارتباط، افرادى معتبر و متخصص نشان داده شوند. برونگراها بيش از درونگراها در معرض تغييرند و از اينرو، آن دسته از پيامهاى تبليغاتى كه نگرشهاى آنان را هدف قرار داده باشند، به احتمال بيش‏ترى به نتيجه مى‏رسند.
آنانى كه داراى شخصيتى با انگيزه‏هاى بالاى ناشى از نياز به پيشرفت‏اند، هنگامى در برابر پيام، پذيرش نشان مى‏دهند كه در آن، وعده‏هايى از پيشرفت و ارتقاى منزلت اجتماعى و قدرت يافت شود. بسيارى از پيامهاى تبليغى، چه سياسى يا بازرگانى، اين انگيزه پنهان افراد را هدف قرار مى‏دهد. نشانه‏هاى قدرت و پيشرفت نيز آنان را به خود جلب مى‏كند.
در اين ميان، آنان كه به معاشرت نياز دارند و تأييد اجتماعى فراوانى احساس مى‏كنند، خود را همرنگ جماعت كرده، تحت فشار، زود تغيير نگرش مى‏دهند و چنانچه متوجه شوند كه ديگران هم متقاعد شده و تغيير نگرش داده‏اند، اينان نيز به راحتى تحت تأثير ارتباط متقاعدگرانه قرار مى‏گيرند و متقاعد مى‏شوند. نكته ديگر اينكه اين افراد، كمتر قادرند ميان جنبه‏هاى ارتباطى مانند منبع و محتواى پيام، چندان تمايزى قائل شوند.
- نظام فكرى يا چهارچوبهاى اعتقادى: اطلاعات موجود درباره هر موضوع معين در قالب شكل‏يافته‏اى موسوم به «طرحواره» در حافظه دراز مدت، نگه‏دارى مى‏شود و گاه به شيوه تداعى احضار مى‏شود. طرحواره شخصيت دينى (دينمدار) پيش از هر چيز خود را به آموزشها و دستورهاى آسمانى متعهد مى‏بيند و طرحواره شخصيت اجتماعى (قانونمدار) قوانين اجتماع را سرلوحه تعهد خود قرار مى‏دهد. (47)

نتيجه‏گيرى‏
براساس آنچه گفته شد مى‏توان نتيجه گرفت، تبليغ يك امر اجتماعى و گروهى است و همچنين فرايند اثرگذارى آن هم به صورت نظام‏مند و سازمانى است؛ از اين رو براى انجام يك تبليغ موفق بايد تمام جوانب را سنجيد و به صورت سازمانى عمل كرد.
در فرايند تبليغ، مبلّغ به سبب اثربخشى بيش‏تر موضوع مورد تبليغ به نگرش مردم توجه مى‏كند. نگرش، داراى سه عنصر شناخت، عاطفه و رفتار است كه در جريان متقاعدسازى، تغييرات در عناصر نگرش به وجود مى‏آيد. اين مى‏تواند شاخص خوبى براى ارزيابى تلاشهاى مبلّغان باشد تا مشخص شود آنان تا چه حد بر رفتار جامعه تبليغى، مؤثر واقع شده‏اند.
تبليغ در جوامع اسلامى براى پرورش و تربيت دينى مطرح مى‏شود؛ ولى اگر اين امر مقدس به خوبى انجام نگيرد، نتايج عكس را خواهد داشت. با اينكه منابع اصلى مورد استفاده، قرآن و احاديث است؛ ولى چرا از تبليغ دينى گاهى نتايج مطلوب حاصل نمى‏شود؟ اصولاً هر محتواى خوب و زيبا بايد در يك قالب زيبا هم قرار بگيرد. دين، محتواى زيبايى دارد؛ ولى اين محتواى زيبا بايد با روشهاى مناسب و اثرگذار متناسب با زمان به مخاطب ارائه شود. در اينجا است كه شخصيت مبلّغ و شيوه‏هاى تبليغى، اهميت پيدا مى‏كند و آنچه اهميت بيش‏ترى دارد، عملكرد خود مبلّغ است.
بدون شك، بى‏توجهى به شرايط منطقه مورد تبليغ و مخاطبان، آب در هاون كوبيدن است؛ براى نمونه، كسى شك ندارد كه بلندگو وسيله‏اى مفيد است؛ ولى استفاده از يك بلندگو در يك اطاق كوچك چه توجيهى دارد؟ اين امرى است كه متأسفانه تاكنون توجه كمى به آن شده است. به راستى آيا مبلّغان با مناطق و مخاطبان آشنايى دارند؟ آيا ارزيابى از مناطق، صورت گرفته است؟ مهم‏تر آنكه آيا پس از يك دوره تبليغى، ارزيابى از آثار و نتايج تبليغى انجام مى‏گيرد؟
نكته آخر آنكه براساس نگاه نظام‏مند به تبليغ، بايد از هنر و روان‏شناسى اجتماعى، يارى گرفت و از آنها در امر سازماندهى و حتى اجرا مدد جست. استفاده از فناورى روز، امرى است كه نبايد از آن چشم‏پوشى كرد. تأثيرگذارى شيوه‏هاى مطلوب تبليغى خلّاق تعدادى از روحانيان در مراسم جشن عبادت دانش‏آموزان، مؤيد اين امر است.

1) دانشجوى دكترى روان‏شناسى دانشگاه اصفهان.
2) استاد دانشگاه اصفهان، دانشكده علوم تربيتى و روان‏شناسى، گروه روان‏شناسى.
3) احزاب/39.
4) بقره/119.
5) آل عمران/104.
6) لسان العرب، ابن منظور، تدقيق يوسف بقاعى و همكاران، لبنان، مؤسسه اعلمى، 2005 م، ص 350.
7) ارتباطات متقاعدگرانه و تبليغ، محمّد على حكيم‏آرا، تهران، سمت، 1384 ش، ص 122.
8) روان‏شناسى اجتماعى با نگرش به منابع اسلامى، مسعود آذربايجانى و همكاران، تهران، سمت، اوّل، 1382 ش، ص 166 و 167.
9) روان‏شناسى اجتماعى بدار، لوك و همكاران، ترجمه حمزه گنجى، تهران، ساوالان، 1380 ش، ص 95.
10) 052.social Psychology myers. D.G..Boston: MC Grow Hill Company, 5002,p:
11) همان، ص 251.
12) يوسف/108.
13) تفسير نمونه، ناصر مكارم شيرازى، تهران، دار الكتاب الاسلاميه، 1387 ش، ج 10، ص 95.
14) جاثيه/18.
15) تفسير الميزان، علامه سيد محمدحسين طباطبايى، ترجمه سيد محمدباقر موسوى همدانى، تهران، بنياد علمى و فرهنگى علامه طباطبايى، 1376، ج 18، ص 268.
16) غرر الحكم و درر الكلم، عبد الواحد آمدى، ترجمه و تحقيق سيد هاشم رسول محلاتى، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1378 ش، ج‏2، ص 354، ح 8554/205.
17) ارتباطات متقاعدگرانه و تبليغ، محمّد على حكيم آرا، ص 257.
18) صفّ/2 و 3.
19) بحارالأنوار، علامه مجلسى، ج 1، ص 224.
20) گلستان سعدى، مصلح الدين سعدى شيرازى، به كوشش حسين ابو ترابى، تهران، الهام، 1381 ش، ص 110، ح 38.
21) مريم/96.
22) روان‏شناسى اجتماعى، اليوت ارونسون، ترجمه حسين شكر كن، تهران، انتشارات رشد، 1384 ش، ج 17، ص 163.
23) ارتباطات متقاعد گرانه و تبليغ، محمّد على حكيم آرا، تهران، انتشارات سمت، 1384، ص 265.
24) كهف/ 110.
25) همان، ص 267.
26) مريم/97.
27) نحل/ 125.
28) ارتباطات متقاعدگرانه و تبليغ، محمّد على حكيم آرا، ص 282.
29) جمعه/ 5.
30) 552.social Psychology myers. D.G..Boston: MC Grow Hill Company, 5002,p:
31) بقره/208.
32) بقره/ 219.
33) 062.social Psychology myers. D.G..Boston: MC Grow Hill Company, 5002,p:
34) بقره/ 26.
35) بقره/42.
36) انبياء/ 105.
37) ارتباطات متقاعد گرانه و تبليغ، محمّد على حكيم آرا، ص 302.
38) همان، ص 305.
39) 562.social Psychology myers. D.G..Boston: MC Grow Hill Company, 5002,p:
40) عاديات/ 1-3.
41) همان، ص 265.
42) اخلاق اسلامى، احمد ديلمى و مسعود آذربايجانى، قم، معارف، دوم، 1385 ش، ص 189.
43) همان، ص 191.
44) ماعون/ 1.
45) زمر/ 9.
46) يونس/ 65.
47) ارتباطات متقاعدگرانه و تبليغ، محمّد على حكيم آرا، ص 314 - 328

منبع : ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره111
/ 1