روش های برخورد با نوجوانان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

روش های برخورد با نوجوانان - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
روش هاي برخورد با نوجوانان
رهنمودهاى تبليغى براساس ويژگيهاى نوجوانى
گروه كودك و نوجوان
تربيت رسالتى است كه اوّل بار خداوند متعال بر دوش فرستادگانش نهاد تا دريچه رستگارى را به روى آدميان بگشايند و راه سعادت آنان را هموار سازند.
گذشت زمان، اين وديعه الهى را به دست علما، والدين و مربّيان سپرد تا بتوانند ضمن استفاده از فطرت پاك و خداجوى انسانها، با بهره گيرى از تعاليم و آموزه هاى انبياى الهى، آدميان را در ادامه حركت، به كمال نزديك كنند. در اين ميان، انجام اين رسالتِ خطير، مستلزم شناخت ويژگيها و خصوصيات اين آفريده خداوند، يعنى انسان است كه در هر مرحله اى از زندگى، داراى نوعى تفكر، احساس و رفتار است. در توصيه هاى امير بيان و ناخداى كشتى انسان سازى، على عليه السلام به كميل آمده است: «يا كميل ما مِنْ حَرَكَةٍ إلاَّ وَأَنْتَ مُحْتَاجٌ إلَى مَعْرِفَةٍ؛(1) اى كميل! حركتى [و كارى نيست مگر اينكه تو [در انجام آن ] نياز به شناخت دارى.»
آرى، شناخت، اوّلين و مؤثرترين ابزار حركت است. آن هم حركتى كه در جهت سوق دادن افراد به سوى فلاح و سعادت باشد.
در هر حال، پرداختن به مقوله تربيت، آن هم در شرايط فعلى كه خطر تهاجم فرهنگى دشمن، جوانان و نوجوانان ما را تهديد مى كند، بدون شناخت و آگاهى از ابعاد گوناگون شخصيتى اين گروه سِنّى، ميسّر نخواهد بود.
نظر به اهميّت نقش آفرينى مبلّغان و مربّيان عزيز در عرصه تعليم و تربيت، بر آن شديم تا مجموعه مقالاتى را تحت عنوان «ويژگيهاى شخصيتى نوجوانان» تهيّه و تنظيم كنيم.
قبل از ورود به بحث، توجه به نكاتى در مورد مقالات و چگونگى استفاده و بهره بردارى از آنها ضرورى است:
1. مطالب و محتواى تهيه شده، جهت استفاده مربّيان و مبلّغان عرصه تربيت مى باشد و با توجه به اهميت دوران نوجوانى، اين گروه در طرح مطالب، محوريت دارد؛

2. سعى شده است كه مطالب اقناعى باشد، و از توضيحات گسترده و يا تلخيص زياد مطالب جلوگيرى شود؛

3. همان طور كه اساتيد و مربّيان گران قدر مى دانند، گستره آموزه هاى دينى به حدّى است كه مى توان در ذيل هر كدام از موارد مطرح شده، مطالب زيادى را بيان كرد، به طورى كه بعضى از عناوين قابليت گستردگى حجمى در حدّ يك كتاب را نيز دارند؛ لكن هدف در مجموعه مقالات، ارائه يك سرى راهبردها براى رسيدن به روشهاى ارتباطى مطلوب با نوجوانان است؛ از اينرو، بيان مصاديق، تقويت و پرورش مطالب را برعهده مربّيان گذاشته ايم؛

4. با اندكى دقّت معلوم مى شود كه بعضى روشها جنبه عملكردى و بعضى جنبه گويشى و گفتارى دارند.
چشم انتظار انتقادات و پيشنهادات اساتيد، مربّيان و مبلّغان عزيز هستيم تا ما را در رفع كاستيها و گسترش فرهنگ تربيت يارى رسانند.

گرايش به ديندارى
دوره نوجوانى را مى توان حساس ترين و در عين حال بهترين مرحله زندگى انسان براى تربيت پذيرى ناميد. گرايش نوجوانان به امور دينى و مذهبى بسيار زياد است و در اين دوران بايد سنگ بناى تربيت را گذاشت.
مردى از ياران امام صادق عليه السلام به نام «ابى جعفر احول» مدتى در بصره به تبليغ مشغول بود. روزى خدمت امام رسيد. امام عليه السلام از وى پرسيدند: «مردم بصره را در پذيرش روش و سيره اهل بيت چگونه ديدى؟» گفت: «تعداد اندكى از آنان تعاليم اهل بيت را پذيرفتند.» امام فرمودند: «عَلَيْكَ بالأحداث فإنَّهُمْ أَسْرَعَ إلَى كُلِّ خَيرٍ؛(2) برتو باد كه به تازه جوانان توجه كنى؛ زيرا آنها سريع تر به هر كار خيرى روى مى آورند.»
علاقه حضور در محافل مذهبى، درك بهتر و آسان تر تعاليم و مفاهيم دينى و ميل به انجام فرامين الهى، از جمله تمايلات نوجوانان است كه با آموزش و راهنمايى مى توان آنها را شكوفا ساخت.
امّا در رابطه با اينكه چگونه مى توان گرايش جوانان و نوجوانان را به دين تقويت كرد، راههاى مختلفى وجود دارد كه به برخى از آنها اشاره مى كنيم:
1. احترام و ايجاد رابطه مهر و محبّت
اوّلين، مهم ترين و تأثيرگذارترين راه براى تقويت نوجوان نسبت به دين و ارزشهاى دينى، احترام گذاشتن به او و پيوند عاطفى و محبت آميز با وى است. خوشرويى، نرم خويى و استفاده از بيانى محبت آميز، مى تواند قدمى مؤثر در ايجاد گرايش نوجوان به دين باشد.
يكى از مربّيان و معلّمان موفق، راز تأثيرگذارى بيان و كلام خود را استفاده از همين اصل مى داند و در ضمن نقل خاطره اى درباره يكى از دانش آموزان مى گويد: «مادرش به مدرسه راهنمايى كه من معلم پرورشى آنجا بودم آمده بود و با مدير رفتارهاى او را بررسى مى كرد. خودش كه آمد، بحث بالا گرفت و مادر سيلى اى به گوش فرزند زد. آقاى مدير هم به حمايت از مادر، حرفهايى بار او كرد. ساعتى نگذشت كه كتابهايش را برداشت و بدون اينكه كسى بفهمد از مدرسه خارج شد و تا دو هفته به مدرسه نيامد. نه درس خوان بود و نه به نماز و آداب دينى اهميت مى داد. تا اينكه يك روز از طريق يكى از دانش آموزان فهميدم كه از خانه رفته و از صبح تا شب در بيابانى نزديك شهر به بازى مشغول بوده است. نشانى را گرفتم و به آنجا رفتم. به محض اينكه مرا ديد، فرار كرد. من كه قصد كرده بودم او را به طرف خود جذب كنم، به دنبالش دويدم. بالاخره خسته شد و ايستاد. جلو رفتم و گفتم: «نيامده ام كه تو را به مدرسه برگردانم؛ آمده ام با تو دوست باشم و درددل كنم. مى خواهم بدانم چه مشكلى دارى.»
هنوز باور نكرده بود كه دلسوز او هستم؛ براى همين، با لحنى گلايه آميز از مدير و مادر و مدرسه، در حالى كه گريه مى كرد، با من درد دل نمود. آن قدر خاطرات بدى از رفتار پدر، مادر، مربى و مدير خود گفت و گريه كرد كه من هم به گريه افتادم. چند دقيقه اى گذشت، با همان حالت به من گفت: «آقا! من نماز را دوست دارم؛ ولى نمى توانم بخوانم. خدا مرا دوست ندارد. مى خواهم با خدا باشم؛ امّا كسى نيست كه مرا راهنمايى كند.» بعد در حالى كه دست دور گردن من انداخته بود، گفت: «شما كمكم مى كنى؟»
خُلق نيكو و استفاده از ابزار محبت و رأفت، در منش بزرگ مربّى آفرينش، پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله وجود داشت و خداوند در قرآن كريم آن را به تصوير كشيده است. آنجايى كه فرمود: «وَلَوْ كُنْتَ فَظّاً غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ»؛(3) «و اگر تندخو و سنگدل بودى، قطعاً از پيرامون تو پراكنده مى شدند.»

نوجوانان به دليل داشتن روحيه استقلال طلبى و شور اجتماعى ويژه، زبان تعامل و گفتگو را بيشتر دوست دارند؛ از اينرو پيوسته بيان نصيحت گونه و تحميلى داشتن موجبات كاهش تأثيرپذيرى كلام مربّى و تضعيفِ ميل درونى نوجوان به دين و ديندارى را فراهم مى آورد.

2. پرهيز از نصيحت بى جا و اجبار
نوجوانان به دليل داشتن روحيه استقلال طلبى و شور اجتماعى ويژه، زبان تعامل و گفتگو را بيشتر دوست دارند؛ از اينرو پيوسته بيان نصيحت گونه و تحميلى داشتن موجبات كاهش تأثيرپذيرى كلام مربّى و تضعيفِ ميل درونى نوجوان به دين و ديندارى را فراهم مى آورد. هر چند موعظه و نصيحت، از روشهاى مهمّ تربيتى در سيره انبيا، امامان و بزرگان است، امّا توجه به روحيّات نوجوانان، مربّى را به اين مطلب توجه مى دهد كه نوع بيان خود را به سمت تعامل و گفتگو پيش ببرد.

3. پرورش حسّ نياز به دين
پرورش حسّ نياز به مقتضيات رشد و تعالى در متربّى، نشانه هنرمندى مربّى است. از نظر سقراط، هدف تربيت عبارت است از: «ايجاد عشق به حقيقت در متربّى و نه ارائه حقيقت.» (4)
آب كم جو، تشنگى آور بدست
تا بجوشد آبت از بالا و پست(5)
انسانها [و به ويژه نوجوانان ]معمولاً مجذوب كسى يا چيزى مى شوند كه گره از كارشان بگشايد و بهره اى به آنها برساند. در رابطه هاى اجتماعى افراد، اين مسئله به وضوح ديده مى شود. (6)
از جمله راههاى پرورش احساس نياز به دين در نوجوان اين است كه به او تفهيم شود بسيارى از مشكلات، مسائل و نيازمنديهاى وى از طريق دين مرتفع مى شود. او بايد اين معنا را درك كند كه دستيابى به زندگى پربار و سعادتمند در دنيا و آسودگى در سراى ديگر، در گرو عمل به دستورات دين مى باشد.
همچنين از جمله راههاى مؤثر در به وجودآمدن حسّ نيازمندى متربّى به دين و ديندارى، استفاده از مفاهيمى است كه علاقه خداوند به بندگان و يا دعاى امامان در حق شيعيان در آنها بيان شده است. نوجوان با شنيدن اين مطالب، خود را مرتبط به دين مى داند و سعى مى كند در جهت تقويت اين ارتباط گام بردارد.

4. هماهنگى گفتار و كردار
نوجوانان با دقّت و حساسيت خاصى كه دارند، رفتار و كردار خود را بر مبناى گفته ها و اعمال مربّى پايه گذارى مى كنند.
نوجوان، مربّى را الگوى رفتارى خويش مى داند؛ از اينرو، رعايت آداب دينى از سوى مربّى مى تواند نقش مؤثرى در تقويت گرايش به ديندارى در اين گروه سنّى ايفا كند. معلّمى مى گفت: «بر خود فرض كرده بودم هر نكته تربيتى و دينى را كه مى خواهم به شاگردانِ نوجوانم متذكّر شوم و ياد بدهم، تا يك هفته تمرين كنم و خود بدان عامِل باشم و سپس به عنوان موضوعى مطرح كنم.» سپس اضافه كرد: «نوجوانانِ آن روز كلاس من كه سه سال با من بودند، فردا شهداى جوان جامعه شدند.»

5. تشويق و ترغيب
بيان نكات دينى به نوجوانان بايد بر مبناى تشويق آنها و در واقع شكوفا كردن گرايشهاى درونى آنان باشد. زمانى كه نوجوان يك عمل خوب؛ مثل: كمك به ديگران، نماز اوّل وقت يا نظم در كلاس را انجام مى دهد، بايد رفتار او را ارج نهيم و بيان كنيم كه اين عمل در تمامى ذهن او به صورت يك حركت دينى كه از سوى يك عامِل دينى انجام گرفته، ماندگار شده و نگاهى روشن و مثبت از دين را در وجود او به وجود آورده است.

6. پرهيز از توضيح بى جا
«در حال مشاوره با نوجوانى بودم. از من سؤالى كرده بود و قرار بود جوابى بدهم. حدود نيم ساعت جواب را پرورش دادم تا خوب تفهيم شود. به نظرم مى رسيد كه نكته مهمى است و بايد طورى بگويم كه او نيز متوجّه اهميّت آن شود. بعد از پايان مكالمه، دوستم گفت: حتماً آن نوجوان از هر چه سؤال و جواب دينى بوده بيزار شده است و ديگر تماس نمى گيرد، از بس كه حرف زدى و جواب دادن را طولانى كردى.»
من كه با اين جمله او به فكر فرو رفته بودم پس از مدتى پى بردم كه مى توانستم با يك يا چند جمله مطلب را بيان كنم.» در هر حال، استفاده از جملات كوتاه و كامل مى تواند گرايش نوجوانان را به كلام مربّى افزايش داده و زمينه را براى فراهم شدن فرصتهاى ديگر، به وجود آورد.
دو چيز تيره عقل است دم فرو بستن
به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشى

7. انتقال تدريجى مفاهيم دينى
شرايط روحى، جسمى و اجتماعى نوجوان اقتضاء مى كند كه همه مطالب دينى و حتى غيردينى را دفعتاً نپذيرد و گاهى در مقابل تذكّرات و راهنماييهاى ديگران عكس العمل منفى و مخالف نشان دهد؛ از اينرو استفاده از روش انتقال تدريجى در بيان مطالب مى تواند اثربخش باشد. «اگر دانش آموز براى رسيدن به حقيقتى 3 روز وقت صرف كند تا آن را كشف نمايد، بهتر از آن است كه همان حقيقت را در يك ربع ساعت براى او توضيح دهيم.» (7)
البته استفاده از روش انتقال تدريجى در تربيت نوجوانان و به ويژه ميل دادن و تقويت آنها نسبت به مسائل دينى، مستلزم سعه صدر فراوان است.
دانش آموزى، مكتب و كلاس درس را ترك كرده بود. پس از مدّتى، معلّم جديدى به مكتب آمد و وقتى تشخيص داد اين دانش آموز در فراگيرى احكام دين و علم و دانش استعداد دارد، او را به تدريج به مكتب برگرداند. وى اكنون يكى از مسئولين موفّق اين مرز و بوم است. مراحلى كه اين معلم دلسوز انجام داده است را در قالب گامهاى اجرايى مى آوريم:
1. رفتن به محل كار دانش آموز و ابراز دوستى و محبّت نسبت به وى؛
2. بيان غيرمستقيم مطلب و اجتناب از مطرح كردن مباحث دينى؛
3. دعوت از او براى حضور در محل كار معلّم و تناول غذا يا...؛
4. تأكيد معلم بر ايجاد رابطه دوستى متقابل؛
5. حضور دانش آموز در مدرسه و اتاق معلّم و خوردن چاى و ميوه؛
6. ايجاد فضاى دوستى و باز كردن باب درد دل از طرف معلم و در مقابل، صحبتهاى دانش آموز در مورد خود، خانواده، شرايط اقتصادى اش و...؛
7. دعوت معلم براى حضور بيش تر وى در مدرسه و نشستن او در كلاس و فقط گوش دادن (براى سرگرمى)؛
8. حضور دانش آموز و به تبع آن علاقمند شدن وى به نحوه قرائت همگانى قرآن و همراه شدن او با جمع دانش آموزان؛
9. واگذارى سمت نمايندگى كلاس به وى و آغاز قبول مسئوليت؛
10. پيشرفت و تلاش روزافزون و از بين بردن كمبودها به كمك معلّم؛
11. پيشنهاد برگزارى نماز جماعت در مدرسه از طرف دانش آموز و يادآورى آن به ديگر افراد.

8. تقويت شناخت با از ابزار مقايسه
همانطور كه در ابتداى بحث اشاره شد امام على عليه السلام انجام هر كارى را نيازمند شناخت نسبت به آن مى داند. مربّى مى تواند گامهاى تربيتى خود را طورى بردارد كه در يك مسير منطقى، نوجوان با استفاده از قدرت مقايسه، دين داريش را تقويت نمايد.
در خاطرات خانم «سهيلا مسعودفر (آرين)» آمده است كه: «آنچه موجب گرويدن من به اسلام شد و من تعاليم اسلام را پذيرفتم، فهم درست و درك من نسبت به يكى از آيات قرآن بود.» (8)
ايشان اهل آمريكا بوده، و با درك صحيح آيات روح بخش قرآن و شناخت از ابعاد اثربخش دين، خود را در مقام مقايسه بين دين اسلام با جامعه، محيط و ا فكار گذشته خود مى بيند و گرايش فطرتى خود را به دين و ديندار بودن تقويت مى كند.
گزينش مفاهيمى مثل حلال و حرام، امنيت در مقابل ناامنى، آرامش و اضطراب و... همراه با بيان مقايسه اى آنها براى متربّى، مى تواند گام مؤثرى باشد تا نوجوان از اين رهگذر، پى به ارزشمند بودن دين و ديندارى برده، ميل خود را به انجام آموزه هاى اسلام بيشتر كند.

9. معرفى نوجوانان ديندار و موفّق
معرفى مصاديقى از نوجوانان كه مراتب ديندارى را در همان سنين طى كرده اند ودر اين جهت موفق بوده اند، مى تواند اين احساس را در نوجوان به وجود آورد كه او نيز مى تواند چنين باشد.
مربّى مى تواند در هنگام بيان احاديث اهل بيت عليهم السلام و ديگر مفاهيم دين، از خاطرات شهداى نوجوان يا نوجوانىِ شهدا براى نزديك تر كردن مفاهيم و تعاليم دينى به شخصيت فعلى نوجوان استفاده كند. خاطره زير به عنوان نمونه بيان مى گردد:
پدر شهيد على شريفى مى گويد: «در طول مدتى كه در محله خودمان بوديم، على آقا براى همه شناخته شده بود. خصوصاً به لحاظ ادب و متانتى كه نسبت به من و مادرش داشت. آن روزها كلاس راهنمايى درس مى خواند. يك روز كه با ماشين از سرِ كار به منزل آمدم. ديدم على در حالى كه مشغول بازى و گفتگو با همسالان خودش بود، به يك باره بازى را رها كرد و در كمال ادب و احترام نزد من آمد و سلام كرد. بعد هم رفت و آمدن مرا به خانواده اطلاع داد و تا من داخل خانه نشدم، براى ادامه بازى نرفت. اين حركت على، هر روز با آمدن من تكرار مى شد و تأثير عجيبى روى همسايه ها و دوستان او گذاشته بود.» (9)

1) تحف العقول عن آل الرسول صلى الله عليه وآله، ابو محمّد الحسن بن عليّ بن الحسين بن شعبة الحرانى، منشورات مكتبة بصيرتى، قم، 1394 ه. ق، الطبعة الخامسة، ص 171.
2) بحار الانوار، محمد باقر مجلسى، منشورات مؤسسة الوفاء، 1403 ه. ق، الطبعة الثانية، ج 23، ح 213.
3) آل عمران/ 159.
4) تعليم و تربيت و مراحل آن، غلامحسين شكوهى، انتشارات آستان قدس رضوى، مشهد، چاپ سوم، 1365 ش، ص 42.
5) مولوى.
6) ر.ك: عشق برتر (راههاى ايجاد محبّت اهل بيت در كودكان و نوجوانان)، جواد محدثى، بوستان كتاب، قم، چاپ ششم، 1386 ش، ص 41.
7) هشدارها و نكته هاى تربيتى، عبد العظيم كريمى، انجمن اوليا و مربّيان، تهران، چاپ دهم، 1385 ش، ص 32.
8) منظور آيه 24 سوره مباركه انفال است.
9) برداشت از كتاب اخلاق پيامبرانه شهدا، رضا آبيار، مركز پژوهشهاى اسلامى سازمان صدا و سيما، چاپ طه، قم، چاپ اوّل، 1386 ش، ص 16.

منبع : ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره 103
/ 1