آداب اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آداب اسلامی - نسخه متنی

على عسكرى سوادكوهى

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
آداب اسلامي
سلام‏
على عسكرى سوادكوهى
مقدمه
پيوندهاى اجتماعى نيازمند تحكيم است و استوارسازى اين رشته‏ها با كلّى‏گويى به دست نمى‏آيد. بايد نمونه‏هايى عملى و مصاديقى خاص و روشن ارائه شود تا علقه‏هاى دوستى و پيوندهاى عاطفى استوارتر گردد و پايدار بماند و «سلام» يكى از اين امور است.
سلام چراغ سبز آشنايى است. وقتى دو نفر به هم مى‏رسند، نگاهها كه به هم مى‏افتد، چهره‏ها كه رو در رو قرار مى‏گيرد، نخستين علامت صداقت، مودّت و برادرى، سلام دادن است. دو نفر را تصور كنيد كه به يكديگر مى‏رسند و آشنا و دوست هستند. در اين برخورد بهتر است نخستين كلامشان چه باشد؟ آيا مناسب‏تر از سلام چيزى را سراغ داريد؟!
سلام نمودن، اطمينان دادن به طرف مقابل است كه هم سلامتى و تندرستى تو را خواستارم و هم از جانب من آسوده و مطمئن باش كه گزندى به تو نخواهد رسيد. من خيرخواه تو هستم، نه بدخواه و دشمن تو. همچنين سلام نوعى تحيت و درود اسلامى است كه دو مسلمان به هم مى‏گويند. اين معناى شعار اسلامى «سلام» است.
بارى، سلام نام خدا و تحيت الهى و سفارش پيامبران و روش امامان است. به راستى سلام دادن به ديگرى نه تنها از منزلت و جايگاه انسان نمى‏كاهد و هيچ‏گونه ضرر و زيانى را متوجه او نمى‏سازد، بلكه صفابخش و محبت‏آور است. به علاوه، نشانه‏اى از تواضع و نداشتن كبر و غرور مى‏باشد.
تحيّت و سلام (1)
يكى از آداب و سنن اسلامى، سلام كردن به يكديگر و جواب سلام است كه اسلام در اين رابطه برنامه‏هاى وسيعى دارد و ما به صورت كوتاه و مختصر به پاره‏اى از آنها اشاره مى‏كنيم. خداوند در قرآن كريم مى‏فرمايد: «وَإِذَا حُيِّيتُم بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَآ أَوْ رُدُّوهَآ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَى‏ كُلِ‏ّ شَىْ‏ءٍ حَسِيبًا »؛(2) «و هنگامى كه به يكى از شما تحيّت داده شد، پاسخ آن را بهتر بدهيد يا لااقل به همان‏گونه پاسخ دهيد كه خداوند حساب همه چيز را دارد.»
«تحيّت» در لغت از ماده حيات و به معناى دعا نمودن براى حيات ديگرى است. خواه اين دعا به صورت «سلام عليك» (خداوند تو را به سلامت دارد) و يا «حياك اللّه» (خداوند تو را زنده بدارد) و يا مانند آن باشد. در تفسير على بن ابراهيم از امام صادق‏عليه‏السلام چنين نقل شده كه فرمودند: «الْمُرادُ بِالتَّحِيَّةِ فِى الْآيَةِ السَّلامُ وَغَيْرُهُ مِنْ الْبِرِّ؛(3) منظور از تحيّت در آيه، سلام و هرگونه نيكى كردن ديگر است.»
تا آنجا كه مى‏دانيم، تمام اقوام جهان هنگامى كه به هم مى‏رسند، براى اظهار محبت به يكديگر نوعى تحيّت و التفات دارند كه گاهى جنبه لفظى دارد و گاهى به صورت عملى است. در اسلام نيز «سلام» يكى از روشن‏ترين تحيّتها است و طبق آيه فوق، همه مسلمانان موظف‏اند كه سلام را به‏طور عالى‏تر و يا لااقل مساوى جواب گويند. از آيات قرآن استفاده مى‏شود كه سلام يك نوع تحيّت است. در آيه 61 سوره نور مى‏خوانيم: «فَإِذَا دَخَلْتُم بُيُوتًا فَسَلِّمُوا عَلَى‏ أَنفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِّنْ عِندِ اللَّهِ مُبَرَكَةً طَيِّبَةً»؛ «و هنگامى كه وارد خانه‏اى شديد، بر يكديگر به عنوان تحيّت الهى سلام بفرستيد، تحيّتى پر بركت و پاكيزه.» در اين آيه، «سلام» كه هم مبارك است و هم پاكيزه، به عنوان تحيّت الهى معرّفى شده است. ضمناً مى‏توان از آن استفاده كرد كه معناى «سلامٌ عليكم» در اصل «سلام اللّه عليكم» است؛ يعنى درود پروردگار بر تو باد! يا خداوند تو را به سلامت بدارد و در امن و امان باشى! به همين جهت، سلام كردن يك نوع اعلام دوستى و صلح و ترك مخاصمه و جنگ محسوب مى‏شود.
از پاره‏اى آيات قرآن استفاده مى‏شود كه تحيّت اهل بهشت نيز سلام است.
چنانكه در آيه 23 سوره ابراهيم و آيه 10 سوره يونس درباره بهشتيان مى‏خوانيم: «تَحِيَّتُهُمْ فِيها سَلامٌ»؛ «تحيت آنها در آن [بهشت‏] سلام است.»
از آيات قرآن استفاده مى‏شود كه در اقوام پيشين نيز تحيّت به معناى سلام (يا چيزى معادل آن) بوده است؛ چنان‏كه در آيه 25 سوره ذاريات در داستان ابراهيم مى‏خوانيم: «هنگامى كه فرشتگان مأمور مجازات قوم لوط به صورت ناشناس بر او وارد شدند، به او سلام كردند و او هم پاسخ آنها را به سلام داد: «إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقَالُوا سَلَمًا قَالَ سَلَمٌ قَوْمٌ مُّنكَرُونَ »؛ «هنگامى كه فرشتگان بر حضرت ابراهيم وارد شدند، سلام كردند و حضرت ابراهيم گفت سلام بر شما افراد ناشناس.»
كلمه سلام به سه صورت: «سلامٌ»، «سلاماً» و «سلامٍ» 43 مرتبه در قرآن وارد شده است و اين بر اهميت آن دلالت مى‏نمايد. يكى از نامهاى بهشت «دار السلام» است كه دو بار در قرآن مطرح شده است. دار السلام يعنى سر منزل سعادت و سلامت. خداوند در قرآن كريم به چند پيامبر با ذكر نام آنها سلام و درود و تحيّت فرستاده است كه عبارت‏اند از: «سَلامٌ عَلى‏ نُوحٍ فِى الْعالَمِينَ»،(4) «سَلامٌ عَلى‏ اِبْراهِيمَ»،(5) «سَلامٌ عَلى‏ مُوسَى وَهارُونَ»(6).

با توجه به احاديث و روايات فوق، «سلام» بهترين كلمه است براى شروع و ابراز علاقه و محبت، كه دين مقدّس اسلام ما را به آن سفارش نموده است؛ اما برخى از افراد به‏جاى اين واژه زيبا و پرمعنا، كلمات غير مأنوس و بى‏محتواى ديگرى بكار مى‏برند كه چندان درخور مقام و منزلت آنان نمى‏باشد و بايد تا حد امكان از آنها دورى نمود.

سلام، اوّلين سخن ‏
امام صادق‏عليه‏السلام مى‏فرمايد: «مَنْ بَدَءَ بِكَلامٍ قَبْلَ سَلامٍ فَلا تُجِيبُوهُ؛(7) هر كس پيش از سلام آغاز به سخن كرد، پاسخش را ندهيد.» و نيز آن حضرت مى‏فرمايد: «اَلسَّلامُ قَبْلَ الْكَلامِ؛(8) سلام قبل از آغاز به كلام است.» در روايتى از رسول اكرم‏صلى‏الله‏عليه‏وآله آمده است: «لا تَدْعُ اِلى‏ طَعامِكْ اَحَداً حَتّى‏ يُسَلِّمَ؛(9) كسى را قبل از آنكه سلام كند، به غذايت دعوت نكن.»
حضرت على‏عليه‏السلام نيز فرمودند: «اِذا دَخَلَ اَحَدُكُمْ مَنْزِلَهُ فَلْيُسَلِّمْ عَلى‏ اَهْلِهِ يَقُولُ السَّلامُ عَلَيْكُمْ فِاِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ اَهْلٌ فَلْيَقُلِ السَّلامُ عَلَيْنا مِنْ رَبِّنا؛(10) هرگاه يكى از شما وارد منزلش شود، بر خانواده خويش سلام كند و بگويد: درود بر شما! و چنانچه خانواده‏اى نداشت، بگويد: سلام از طرف پروردگارمان بر ما باد!»
با توجه به احاديث و روايات فوق، «سلام» بهترين كلمه است براى شروع و ابراز علاقه و محبت، كه دين مقدّس اسلام ما را به آن سفارش نموده است؛ اما برخى از افراد به‏جاى اين واژه زيبا و پرمعنا، كلمات غير مأنوس و بى‏محتواى ديگرى بكار مى‏برند كه چندان درخور مقام و منزلت آنان نمى‏باشد و بايد تا حد امكان از آنها دورى نمود.

پاداش سلام و جواب آن
حضرت على‏عليه‏السلام مى‏فرمايند: «لِلسَّلامِ سَبْعُونَ حَسَنَةً تِسْعَةٌ وَسِتُّونَ لِلْمُبْتَدئ وَواحِدَةٌ لِلرَّادِّ؛(11) سلام هفتاد حسنه دارد كه شصت و نه حسنه‏اش براى سلام‏كننده و [فقط] يك حسنه‏اش براى پاسخ‏دهنده است.»
امام صادق‏عليه‏السلام نيز فرمودند: «مَنْ قالَ سَلامٌ عَلَيْكُمْ فَهِىَ عَشْرُ حَسَناتٍ وَمَنْ قالَ سَلامٌ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَةُ اللَّهِ فَهِىَ عِشْرُونَ حَسَنَةً وَمَنْ قالَ سَلامٌ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ فَهِىَ ثَلاثُونَ حَسَنَةً؛(12)
هر كس بگويد: درود بر تو باد! برايش ده حسنه است. و اگر بگويد: درود و رحمت خدا بر تو باد! براى او بيست حسنه است. و اگر بگويد درود و رحمت و بركتهاى خدا بر تو باد! براى او سى حسنه است.» از اين حديث دو امر فهميده مى‏شود:
1. جامعيت دين: اسلام دين جامعى است و در تمام شئون زندگى داراى برنامه است و براى ريز و درشت زندگى، رهنمودهاى مخصوص خودش را دارد؛
2. انجام كار نيكو به احسن وجه: حال كه آدمى مى‏خواهد كارى را انجام بدهد، چه خوب است آن را به بهترين نحو به انجام برساند تا ثواب كامل دريافت كند.

مراحل سلام‏
در توضيح المسائل مراجع عظام آمده است كه در غير نماز، مستحب است جواب سلام را بهتر از سلام بگويد؛ مثلاً اگر كسى گفت: «سلام عليكم» در جواب بگويد: «سلام عليكم و رحمة اللَّه» و اگر گفت: «سلام عليكم و رحمة اللَّه» در جواب بگويد: «سلام عليكم و رحمة اللَّه و بركاته».(13)
در متون روايى وارد شده است كه حضرت على‏عليه‏السلام بر جماعتى مى‏گذشت و بر آنها سلام كرد. آنان در پاسخ خويش عبارت «وَ مَغْفِرَتُهُ وَ رِضْوانُهُ» را آوردند. حضرت فرمود: «لا تُجاوِزُوا بِنا مِثْلَ ما قالَتِ الْمَلائِكَةُ لِاَبِينا اِبْراهِيم؛(14) براى ما از حدّ سلام ملائكه به پدر ما ابراهيم تجاوز نكنيد.»
در تفسير «درّ المنثور» مى‏خوانيم: شخصى به پيامبر اكرم‏صلى‏الله‏عليه‏وآله وسلم عرض كرد: «السَّلامُ عَلَيْكَ» پيامبر فرمود: «السَّلامُ عَلَيْكَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ». ديگرى عرض كرد: «السَّلامُ عَلَيْكَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ»، پيامبر فرمود: «وَعَلَيْكَ السَّلامُ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ». نفر ديگرى گفت: «السَّلامُ عَلَيْكَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ»، پيامبر فرمود: «وَعَلَيْكَ» و هنگامى كه سؤال كرد: چرا جواب مرا كوتاه بيان كرديد؟ فرمود: قرآن مى‏گويد تحيّت را به طرز نيكوترى پاسخ گوييد؛ اما تو چيزى باقى نگذاشتى. در حقيقت، پيامبر در مورد نفر اوّل و دوم تحيت به نحو احسن گفت؛ اما در مورد شخص سوم به مساوى؛ زيرا جمله «عَلَيْكَ» مفهومش اين است كه تمام آنچه گفتى بر تو باد. (15)

نحوه سلام گفتن
امام صادق‏عليه‏السلام فرمودند: «اِذا سَلَّمَ اَحَدُكُمْ فَلْيَجْهَرْ بِسَلامِهِ وَلا يَقُولَ سَلَّمْتُ وَلَمْ يَرُدُّوا عَلَىَّ وَلَعَلَّهُ يَكُونُ قَدْ سَلَّمَ فَلَمْ يُسْمِعْهُمْ فَاذا رَدَّ اَحَدُكُمْ فَلْيَجْهَرْ بِرَدِّهِ وَلا يَقُولَ الْمُسْلِمُ سَلَّمْتُ فَلَمْ يَرُدُّوا عَلَىَّ؛(16) هر گاه يكى از شما سلام كند، بايد واضح و آشكارا سلام كند تا اينكه نگويد سلام كردم ولى جوابم را ندادند؛ زيرا امكان دارد سلام كرده باشد و به آنان نشنوانده باشد. و نيز هر گاه يكى از شما بخواهد جواب سلام را بدهد، بلند پاسخ دهد؛ تا اينكه مسلمانى نگويد سلام كردم ولى جوابم را ندادند.»
در اين حديث دو نكته نهفته است:
1. كارها را به صورت ناقص انجام ندهيد. برخى ناقص سلام مى‏كنند يا نصفه و نيمه جواب مى‏دهند، پس بايد روشن و شفاف سلام كرد و جواب داد؛
2. مردم را به سوء ظن نيندازيد، زيرا بسيارى از كارها كه رخ مى‏دهد، منشأ آن سوء ظن مى‏باشد، در حالى كه اساس اسلام بر حسن ظن است.
نكته ديگر در مورد نحوه سلام كردن، رعايت حال افراد ضعيف در جامعه است.
امام رضاعليه‏السلام فرمودند: «مَنْ لَقِىَ فَقِيراً مُسْلِماً فَسَلَّمَ عَلَيْهِ خِلافَ سَلامِهِ عَلى‏ الْغَنِىِّ لَقِىَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَهُوَ عَلَيْهِ غَضْبانُ؛(17) هر كس به فقيرى سلام كند، بر خلاف آن‏گونه‏اى كه به غنى سلام مى‏كند، خدا را در قيامت ملاقات مى‏كند، در حالى كه خدا بر او خشمگين است.»
امامان بزرگوار ما با نقل اين احاديث در پى آن بودند كه ارزش را مشخص و نظام ارزشى را تغيير دهند؛ به همين جهت، تقوا، شجاعت و دليرى را معيار و ملاك قرار دادند؛ چون اين خصوصيات در درون انسان است و سبب ارتقاء نفسانى مى‏شود؛ ولى پول و شهرت خارج از وجود آدمى است و تعالى روحى محسوب نمى‏شود.

آغاز كننده سلام‏
امام صادق‏عليه‏السلام مى‏فرمايند: «يُسَلِّمُ الْصَغِيرُ عَلَى الْكَبِيرِ وَالْمارُّ عَلَى الْقاعِدِ وَالْقَلِيلُ عَلَى الْكَثِيرِ؛(18) كوچك به بزرگ سلام مى‏كند و كسى كه مى‏گذرد، بر كسى كه نشسته سلام مى‏كند و جماعت كم‏تر بر جماعت بيش‏تر سلام مى‏كند.» در حديث ديگرى چنين آمده است: «اِذا لَقِيَتْ جَماعَةٌ جَماعَةً فَسَلَّمَ الْاَقَلُّ عَلَى الْاَكْثَرِ وَ اِذا لَقِىَ واحِدٌ جَماعَةً سَلَّمَ الْواحِدُ عَلَى الْجَماعَةِ؛(19) هرگاه گروهى به گروه ديگر رسيدند، جماعت كم‏تر بر جماعت بيش‏تر سلام كند و اگر يكى، گروهى را ملاقات نمايد، آن يك نفر بر آن گروه سلام كند.»
امام صادق‏عليه‏السلام فرمودند: «اِذا سَلَّمَ الرَّجُلُ مِنَ الْجَماعَةِ أَجْزَأَ عَنْهُمْ وَاِذا رَدَّ واحِدٌ أَجْزَأَ عَنْهُمْ؛(20) هر گاه يك نفر از جماعتى سلام بگويد، از ديگران مجزى است و هر گاه يك نفر جواب بدهد، از جماعتى كفايت مى‏كند.»

به چه افرادى سلام كنيم؟
در اين مورد، روايتى از امام صادق‏عليه‏السلام وارد شده است كه حضرت فرمودند: «مِنَ التَّواضُعِ اَنْ تُسَلِّمَ عَلى‏ مَنْ لَقِيتَ؛(21) يكى از نشانه‏هاى تواضع و فروتنى اين است كه با هر كس ملاقات كردى، سلام بگويى.» رسول گرامى اسلام‏صلى‏الله‏عليه‏وآله وسلم فرمودند: «اَوْلَى النَّاسِ بِاللَّهِ وَبِرَسُولِهِ مَنْ بَدَأَ بِالسَّلامِ؛(22) نزديك‏ترين مردم به خدا و رسولش كسى است كه [كلامش را] با سلام آغاز كند.»
حضرت رسول اكرم‏صلى‏الله‏عليه‏وآله كه نمونه كامل و تكميل‏كننده مبانى اخلاقى و اجتماعى اسلام است، به كودكان سلام مى‏كرد تا به عنوان يك روش اخلاقى در بين مردم همچنان باقى بماند. در روايتى مى‏خوانيم: «خَمْسٌ لا أَدَعُهُنَّ حَتَّى الْمَماتِ... وَالتَّسْلِيمُ عَلَى الصِّبْيانِ؛(23) پنج چيز است كه تا آخر عمر آنها را رها نمى‏كنم... و [يكى از آن پنج چيز ]سلام كردن بر كودكان است.» سعى حضرت بر آن بود سلام كردن حتى به كوچك‏تر را به عنوان رسمى پسنديده و به صورت يك اصل و عادت در جامعه ترويج نمايد؛ پس سبقت گرفتن در سلام به ديگران، از اخلاق پسنديده پيامبر گرامى اسلام است.

سلام به صيغه جمع‏
امام صادق‏عليه‏السلام در حديثى فرمودند: «ثَلاثَةٌ تُرَدُّ عَلَيْهِمْ رَدَّ الْجَماعَةِ وَاِنْ كانَ واحِداً عِنْدَ الْعِطاسِ تَقُولُ يَرْحَمُكُمُ اللَّهُ وَاِنْ لَمْ يَكُنْ مَعَهُ غَيْرُهُ وَالرَّجُلُ يُسَلِّمَ عَلَى الرَّجُلِ فَيَقُولُ السَّلامُ عَلَيْكُمْ وَالرَّجُلُ يَدْعُو لِلرَّجُلِ يَقُولُ عافاكُمُ اللَّهُ وَاِنْ كانَ واحِداً فِاِنَّ مَعَهْ غَيْرُهُ؛(24) سه كس هستند كه به صيغه جمع بايد به ايشان سلام كرد، هر چند تنها باشند: 1. كسى كه عطسه كند، مى‏گويى: «خداوند شما را مورد رحمت قرار دهد!» هر چند ديگرى با او نباشد؛ 2. كسى به ديگرى سلام مى‏كند و مى‏گويد: «درود بر شما باد!»؛ 3. كسى كه براى ديگرى دعا كند، مى‏گويد: «خداوند شما را سلامت بدارد!» هر چند يكى باشد.» زيرا با او، ديگران (ملائكه) هستند.»

بخل در سلام
امام سجادعليه‏السلام مى‏فرمايد: «اَلْبَخِيلُ مَنْ بَخِلَ بِالسَّلامِ؛(25) بخيل كسى است كه از سلام دادن خوددارى نمايد.» رسول خداصلى‏الله‏عليه‏وآله وسلم مى‏فرمايد: «اَبْخَلُ النَّاسِ مَنْ بَخِلَ بِالسَّلامِ؛(26) بخيل‏ترين مردم كسى است كه در سلام بخل ورزد.»

احكام سلام (27)
1. انسان بايد جواب سلام را چه در نماز و يا در غير نماز فوراً بگويد و اگر عمداً يا از روى فراموشى جواب سلام را به قدرى طول دهد كه اگر جواب بگويد، جواب آن سلام حساب نشود، چنانچه در نماز باشد، نبايد جواب بدهد و اگر در نماز نباشد، جواب دادن واجب نيست.
2. اگر زن يا مرد نامحرم و يا بچه مميّز (بچه‏اى كه خوب و بد را مى‏فهمد) به نمازگزار سلام كند، نمازگزار بايد جواب او را بدهد.
3. اگر نمازگزار جواب سلام را ندهد، معصيت كرده؛ ولى نمازش صحيح است.
4. در حال نماز، انسان نبايد به ديگرى سلام كند و اگر ديگرى به او سلام كند، بايد طورى جواب دهد كه سلام مقدم باشد، مثلاً بگويد: «السلام عليكم» يا «سلامٌ عليكم» و نبايد «عليكم السلام» بگويد.
5. اگر كسى به نمازگزار، غلط سلام كند، به طورى كه سلام حساب نشود، جواب او واجب نيست.
6. بايد جواب سلام را طورى بگويد كه سلام‏كننده بشنود؛ ولى اگر سلام‏كننده كر باشد، چنانچه انسان به‏طور معمول جواب او را بدهد، كافى است.
7. جواب سلام كسى كه از روى مسخره يا شوخى سلام مى‏كند، واجب نيست و احتياط واجب آن است كه در جواب سلام مرد و زن غير مسلمان بگويد: «سلام» و يا فقط «عليك».
8. اگر كسى به عده‏اى سلام كند، جواب سلام او بر همه آنان واجب است، ولى اگر يكى از آنان جواب دهد، كافى است.
9. سلام كردن مستحب است و خيلى سفارش شده است كه سواره به پياده و ايستاده به نشسته و كوچك‏تر به بزرگ‏تر سلام كند.
10. اگر دو نفر با هم به يكديگر سلام كنند، بر هر يك واجب است جواب سلام ديگرى را بدهد.
11. در غير نماز، مستحب است جواب سلام را بهتر از سلام بگويد، مثلاً: اگر كسى گفت: «سلامٌ عليكم» در جواب بگويد: «سلامٌ عليكم و رحمة اللّه».

پي نوشت:
1) ر.ك: تفسير نمونه، ناصر مكارم شيرازى و جمعى از دانشمندان، انتشارات دار الكتب اسلاميه، تهران، 1372، چاپ شانزدهم، ج 4، ص 42 - 46.
2) نساء/86.
3) عوالى اللئالى، ابن ابى جمهور الأحسائى، دار سيد الشهداعليه‏السلام، قم، 1405 ه . ق، ج 2، ص 51.
4) صافات/79.
5) صافات/109.
6) صافات/120.
7) تحف العقول عن آل الرسول، شيخ ابو محمّد حرانى، ترجمه صادق حسن‏زاده، انتشارات آل على، 1382، چاپ دوم، ص 432.
8) مستدرك الوسائل، محدث نورى، مؤسسة آل البيت، قم، 1408 ه . ق، ج 5، ص 213.
9) همان، ص 437.
10) خصال، شيخ صدوق، ترجمه آيت اللّه كمره‏اى، كتاب‏فروشى اسلاميه، تهران، 1351، چاپ پنجم، ج‏2، ص‏419.
11) تحف العقول، ص 432.
12) وسائل الشيعه، ج‏8، ص 444.
13) توضيح المسائل مراجع، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، 1385 ش، چ چهاردهم، ج‏1، ص 626.
14) الاصول الكافى، ابى جعفر محمّد بن يعقوب بن اسحق الكلينى الرازى، ترجمه محمدباقر كمره‏اى، انتشارات مكتبة الاسلامية، تهران، 1392 ه . ق، چاپ چهارم، ج 4، ص 471.
15) درّ المنثور، ج‏2، ص‏8، به نقل از تفسير نمونه، مكارم شيرازى، تهران، دارالكتب الاسلاميه، چ‏16، 1372 ش، ج‏4، ص‏46.
16) وسائل الشيعه، ج‏8، ص 443.
17) همان، ص 442.
18) همان، ص 449.
19) همان.
20) همان.
21) همان، ص 446.
22) همان، ص 438.
23) همان، ص 436.
24) خصال، ج 2، باب پنجگانه.
25) تحف العقول، ص 432.
26) وسائل الشيعه، ج‏8، ص 440.
27) ر.ك: رساله توضيح المسائل، امام خمينى‏رحمه الله، بنياد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، مشهد، 1367، چاپ اوّل، ص 155 و 156، مسئله 1137 تا مسئله 1150.

منبع : ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره109
/ 1