بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
بهداشت جسم سلامت جسم در اسلام چه زيبا است كه اسلام از ابتدا، پيروان خويش را از راز و رمز سالمزيستن آگاه كرده و ريزترين مسائل لازم را گوشزد كرده است. اسلام افزون بر آنكه در جايجاي دستورهاي خويش، راهنماييهايي براي سلامتي و دوري از بيماريهاي مختلف ارائه ميكند، راهكارهايي را نيز براي رفع و جلوگيري از شيوع بيماريها معرفي ميفرمايد... محمدمهدي فجري سلامتي، يكي از نعمتهاي بزرگ الهي است. روايات متعدد از اين نعمت بزرگ، سخن به ميان آورده و آن را نيكي دنيوي نام نهادهاند. رسول خدا(ص) ميفرمايد: «اَلْحَسَنَةُ فِي الدُّنْيَا الصِّحَّةُ وَ الْعَافِيَةُ وَ فِي الْآخِرَةِ الْمَغْفِرَةُ وَ الرَّحْمَةُ؛(1) نيكي دنيا صحت و سلامتي و نيكي اخروي رحمت و بخشش است.» رسول خدا(ص) ميفرمايد: «نِعْمَتَانِ مَكْفُورَتَانِ الْأَمْنُ وَ الْعَافِيَة؛(2) دو نعمت است كه همواره كفران ميشوند: سلامتي و امنيت.» انسان، زماني به ارزش نعمت سلامتي پي ميبرد كه آن را از دست بدهد؛ چنانكه امام صادق(ع) ميفرمايد: «الْعَافِيَةُ نِعْمَةٌ خَفِيَّةٌ إِذَا وُجِدَتْ نُسِيَتْ وَ إِذَا فُقِدَتْ ذُكِرَتْ؛(3) سلامتى، نعمتى پنهان است. وقتى كه هست فراموش ميشود و آنگاه كه از ميان ميرود، به ياد ميآيد.» بر همين اساس، اسلام به ورزش، بهويژه پيادهروي،(4) شنا،(5) پرهيز از پرخوري و مسواك(6) بهطور ويژه توجه ميكند. رسول خدا(ص) ميفرمايد: «خَيْرُ لَهْوِ الْمُؤمِنِ السِّبَاحَةُ؛ بهترين سرگرمي مؤمن شنا است.» همچنين ميفرمايد: «عَلِّمُوا اَبْنَائَكُمْ اَلرَّمْيُ وَالسَّبَاحَة؛(7) به فرزندان خود تيراندازي و شنا بياموزيد.» فردي كه شنا ميكند نه تنها از اين طريق احساس راحتي و نشاط ميكند؛ بلكه در اثر شنا قابليتهاي جسماني خود را از قبيل استقامت، گردش خود و تنفس، قدرت، سرعت و... افزايش ميدهد. تأكيد دين به مسافرت نيز به همين دليل است؛ زيرا مسافرت، روحيه انسان را شاد ميكند و در سلامت بدن مؤثر است. رسول خدا(ص) ميفرمايد: «سَافِرُوا تَصِحُّوا؛(8) مسافرت كنيد تا سالم بمانيد.»
سفر كن كه در آن سلامت بود
تو را بايد اين شيوه عادت بود حفظ سلامتي در سفر نيز از منظر شارع مقدس ناديده گرفته نشده و بر رعايت آن تأكيد شده است. امام باقر(ع) به فردى از شيعيانش كه قصد سفر داشت چنين سفارش ميفرمايد: «لا تَذُوقَنَّ بَقْلَةً وَلا تَشَمَّها حَتّى تَعْلَمَ ما هِىَ وَلا تَشْرَبْ مِنْ سِقاءٍ حَتّى تَعْلَمَ ما فِيهِ؛(9) هيچ سبزىاي را [در سفر] نخور و استشمام مكن تا بداني چيست و از هيچ نوع آشاميدنى نياشام تا بدانى چه چيزى در آن است.»
توصيههاي دين در جهت سالم زيستن چه زيبا است كه اسلام از ابتدا، پيروان خويش را از راز و رمز سالمزيستن آگاه كرده و ريزترين مسائل لازم را گوشزد كرده است. اسلام افزون بر آنكه در جايجاي دستورهاي خويش، راهنماييهايي براي سلامتي و دوري از بيماريهاي مختلف ارائه ميكند، راهكارهايي را نيز براي رفع و جلوگيري از شيوع بيماريها معرفي ميفرمايد؛ چنانكه رسول مكرم اسلام(ص) خوردن نمك، پيش از شروع غذا را دفع كننده هفتاد مرض(10) و عسل را برطرفكننده هزاران بيماري دانسته است. آن بزرگوار ميفرمايد: «عَلَيْكُمْ بِالْعَسَلِ فَوَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ مَا مِنْ بَيْتٍ فِيهِ عَسَلٌ إِلَّا وَ تَسْتَغْفِرُ الْمَلَائِكَةُ لِأَهْلِ ذَلِكَ الْبَيْتِ فَإِنْ شَرِبَهَا رَجُلٌ دَخَلَ فِي جَوْفِهِ أَلْفُ دَوَاءٍ وَ خَرَجَ عَنْهُ أَلْفُ دَاءٍ فَإِنْ مَاتَ وَ هُوَ فِي جَوْفِهِ لَمْ تَمَسَّ النَّارُ جَسَدَهُ؛(11) بر شما باد به عسل! سوگند به كسى كه جان من در دست اوست، خانهاى نيست كه در آن عسل باشد؛ مگر اينكه فرشتگان براي ساكنان آن خانه طلب آمرزش مىكنند. پس اگر كسى آن را بخورد هزار دوا در درون او وارد مىشود و هزار بيمارى از او دفع مىشود و اگر در حالى كه عسل در درون اوست بميرد، بدن او را آتش نمىگيرد.» آن حضرت خوره ميوه نوبرانه را مورد تأكيد قرار داده، ميفرمايد: «عَلَيْكُمْ بِالْفَوَاكِهِ فِي إِقْبَالِهَا فَإِنَّهُ مَصَحَّةٌ لِلْبَدَنِ مَطْرَدَةٌ لِلْأَحْزَانِ وَ أَلْقُوهَا فِي الْإِدْبَارِ فَإِنَّهَا دَاءُ الْأَبْدَانِ؛(12) بر شما باد خوردن ميوهها، هنگام نوبر آن، كه باعث صحت و سلامت بدن و برطرف كننده غمها ميباشد و ميوه را هنگام تمام شدن (پايان فصل آن) رها كنيد كه در آن بيمارى بدنهاست.» حضرت علي(ع) نيز ميفرمايد: «تَوَقَّوُا الْبَرْدَ فِي أَوَّلِهِ وَ تَلَقَّوْهُ فِي آخِرِهِ فَإِنَّهُ يَفْعَلُ فِي الْأَبْدَانِ كَفِعْلِهِ فِي الْأَشْجَارِ أَوَّلُهُ يُحْرِقُ وَ آخِرُهُ يُوِرُق؛(13) از سرما در اولش بپرهيزيد و در پايانش استقبال كنيد؛ زيرا سرما با بدن، همان كاري را ميكند كه با درختان ميكند: در آغازش ميسوزاند و در پايانش شاخ و برگ ميروياند.»
انسان، خواه ناخواه در معرض بيماري قرار ميگيرد و تمامي سفارشهاي اسلام براي قدرداني از نعمت سلامتي، و به تأخير انداختن بيماري است.رسول خدا(ص) به حضرت علي(ع) سفارش ميكند كه قدر پنج چيز را قبل از پنج چيز بدان؛ يكي از آنها، غنيمت شمردن سلامتي پيش از بيماري است. همچنين ميفرمايد: «يَا عَلِيُّ ... لَا [خَيْرَ] فِي الْحَيَاةِ إِلَّا مَعَ الصِّحَّةِ؛ خيرى در زندگى نيست، مگر با صحت.»
پيشگيري و درمان در اسلام در بررسي سفارشات حضرات معصومين(ع)، به صدها روايت گهربار برخورد ميكنيم كه راههاي پيشگيري و درمان بسياري از امراض را شرح نمودهاند. در اين مجال به عنوان نمونه به چند مورد ديگر اشاره ميشود: 1. خوردن روزانه بيست و يک دانه مويز قرمز به صورت ناشتا اميرمؤمنان(ع) ميفرمايد: «إِحْدَى وَ عِشْرُونَ زَبِيبَةً حَمْرَاءَ فِي كُلِّ يَوْمٍ عَلَى الرِّيقِ تَدْفَعُ جَمِيعَ الْأَمْرَاضِ إِلَّا مَرَضَ الْمَوْتِ؛(14) خوردن روزانه 21 دانه كشمش سرخ در حال ناشتا هر بيمارى جز مردن را دفع ميكند.»
2. نوشيدن روزانه دو نوبت از آب باران اين دستور به شرطي است که آب باران به زمين نرسيده باشد و سورههاي حمد، توحيد و معوّذتين را 70 بار بر آن خوانده باشند. رسول خدا(ص) فرمود: «دَوَاءً لَا يَحْتَاجُ مَعَهُ إِلَى دَوَاءٍ فَقِيلَ يَا رَسُولَ الله مَا ذَلِكَ الدَّوَاءُ قَالَ يُؤْخَذُ مَاءُ الْمَطَرِ قَبْلَ أَنْ يَنْزِلَ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يُجْعَلُ فِي إِنَاءٍ نَظِيفٍ وَ يَقْرَأُ عَلَيْهِ الْحَمْدَ إِلَى آخِرِهَا سَبْعِينَ مَرَّةً وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ الْمُعَوِّذَتَيْنِ سَبْعِينَ مَرَّةً ثُمَّ يَشْرَبُ مِنْهُ قَدَحاً بِالْغَدَاةِ وَ قَدَحاً بِالْعَشِيِّ قَالَ رَسُولُ الله(ص) وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ لَيَنْزِعَنَّ اللَّهُ ذَلِكَ الدَّاءَ مِنْ بَدَنِهِ وَ عِظَامِهِ وَ مِخَخَتِهِ وَ عُرُوقِه؛(15) [جبرئيل به من] داروئى [آموخت] كه با داشتن آن به داروئى ديگر نياز نيست. پرسيدند: اي رسول خدا! آن دوا چيست؟ فرمود: آب باران پيش از آنكه به زمين بريزد، گرفته و در ظرفى تميز ريخته شود. سپس بر آن، «حمد» و «توحيد» و «معوّذتين»، 70 بار خوانده شود. هر كس از اين آب، ليوانى صبح و ليوانى شب بياشامد، به آن كس كه مرا به حق فرستاد، خداوند درد و بيمارى را از بدن و استخوان و مخ و عروق او رفع ميكند.»
3. خوردن يك بار عسل در هر ماه به قصد شفا اين كار باعث شفاي 77 درد و بيماري است. رسول خدا(ص) فرمود: «مَنْ شَرِبَ الْعَسَلَ فِي كُلِّ شَهْرٍ مَرَّةً يُرِيدُ مَا جَاءَ بِهِ الْقُرْآنُ عُوفِيَ مِنْ سَبْعٍ وَ سَبْعِينَ دَاء؛(16) هر كه ماهى يك بار به قصد آنچه در قرآن آمده (فِيهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ) عسل بخورد، از 77 درد و بيمارى عافيت يابد.»
4. خوردن شير، مسواكزدن و خواندن قرآن اين امور موجب رفع بيماري از انسان ميشود. رسول خدا(ص) به اميرمؤمنان(ع) اينگونه سفارش ميفرمايد: «يَا عَلِيُّ ثَلَاثَةٌ يَزِدْنَ فِي الْحِفْظِ وَ يَذْهَبْنَ السُّقْمَ اللُّبَانُ وَ السِّوَاكُ وَ قِرَاءَةُ الْقُرْآن؛(17) يا على! سه چيز بر حافظه مىافزايد و بيمارى را از ميان مىبرد: خوردن شير، مسواك زدن و خواندن قرآن.»
5. حجامت اولياي گرامياسلام: بر حجامت، بسيار تأكيد كردهاند. رسول خدا(ص) درباره حجامت فرموده است: «فِي لَيْلَةٍ أُسْرِيَ بِي إِلَى السَّمَاءِ مَا مَرَرْتُ بِمَلَإٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ إِلَّا قَالُوا يَا مُحَمَّدُ مُرْ أُمَّتَكَ بِالْحِجَامَةِ؛(18) در شبى كه به معراج رفتم به هيچ گروه از فرشتهها برنخوردم، جز اينكه گفتند: اى محمّد به اُمتت فرمان حجامت ده.» آن حضرت در جاي ديگر فرمود: «حجامت از پشت سر، باعث شفاى درد سر، درد دندان، حواسپرتى و بيمارى است.» (19) حضرت علي(ع) نيز حجامت را سبب سلامت جسم و تقويتكننده خرد و عقل معرفي ميكند. «اَلْحِجَامَةُ تُصِحُّ الْبَدَنَ وَ تَشُدُّ الْعَقْلَ؛(20) حجامت كردن مايه صحت بدن و استحكام عقل ميشود.»
چند بيماري مفيد جالب آنكه در اسلام، چند بيماري براي انسان مفيد معرفي شده است. رسول خدا(ص) ميفرمايد: «لَا تَكْرَهُوا أَرْبَعَةً الرَّمَدَ فَإِنَّهُ يَقْطَعُ عُرُوقَ الْعَمَى وَ الزُّكَامَ فَإِنَّهُ يَقْطَعُ عُرُوقَ الْجُذَامِ وَ السُّعَالَ فَإِنَّهُ يَقْطَعُ عُرُوقَ الْفَالِجِ وَ الدَّمَامِيلَ فَإِنَّهَا تَقْطَعُ عُرُوقَ الْبَرَصِ؛(21) از چهار چيز بدتان نيايد: چشم درد كه رگهاى كورى را قطع مىكند و زكام كه رگهاى جذام را قطع مىكند و سرفه كه رگهاى فلج را قطع مىكند و دمل كه رگهاى برص را قطع مىكند.» به همين سبب امام صادق(ع) ميفرمود: «كَانَ رَسُولُ الله(ص) لايَتَدَاوَى مِنَ الزُّكَامِ وَ يَقُولُ مَا مِنْ أَحَدٍ إِلَّا وَ بِهِ عِرْقٌ مِنَ الْجُذَامِ فَإِذَا أَصَابَهُ الزُّكَامُ قَمَعَهُ؛(22) رسول خدا(ص) چنان بود كه خود را از زكام درمان نمىكرد و مىفرمود: هيچ كس نيست مگر آنكه رگى از بيمارى خوره دارد و چون زكام بر او عارض شود، ريشه آن بيمارى را خشك ميكند.»
در پايان، توجه به چند نكته مناسب به نظرميرسد: 1. انسان، خواه ناخواه در معرض بيماري قرار ميگيرد و تمامي سفارشهاي اسلام براي قدرداني از نعمت سلامتي، و به تأخير انداختن بيماري است. (23) رسول خدا(ص) به حضرت علي(ع) سفارش ميكند كه قدر پنج چيز را قبل از پنج چيز بدان؛ يكي از آنها، غنيمت شمردن سلامتي پيش از بيماري است. همچنين ميفرمايد: «يَا عَلِيُّ ... لَا [خَيْرَ] فِي الْحَيَاةِ إِلَّا مَعَ الصِّحَّةِ؛ (24)خيرى در زندگى نيست، مگر با صحت.»
2. اولياي الهي : علاوه بر آنكه در جايجاي سخنان خويش، راهنماييهايي در جهت سلامتي و دوري از بيماريهاي مختلف ارائه ميكردهاند؛ اما بر اين مطلب اصرار داشتهاند كه دارو يکي از مُقَدَّرات الهي است که به اذن او نافع است و خداوند متعال، دواي هر دردي جز مرگ و پيري را فرستاده است. قال رسول الله(ص): «تَدَاوَوْا فَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ دَاءً إِلَّا أَنْزَلَ مَعَهُ دَوَاءً إِلَّا السَّامَ يَعْنِي الْمَوْتَ فَإِنَّهُ لَا دَوَاءَ لَهُ؛(25) (امراض خويش) را مداوا كنيد كه خداوند دردي را نفرستاده است؛ مگر آنكه دواي آن را نيز فرستاده است؛ مگر مرگ كه هيچ دارويي براي آن نيست.» «قَالَتِ الْأَعْرَابُ يَا رَسُولَ الله أَ لَا نَتَدَاوَى قَالَ نَعَمْ يَا عِبَادَ الله تَدَاوَوْا فَإِنَّ اللَّهَ لَمْ يَضَعْ دَاءً إِلَّا وَضَعَ لَهُ شِفَاءً وَ دَوَاءً إِلَّا دَاءً وَاحِداً قَالُوا يَا رَسُولَ الله وَ مَا هُوَ قَالَ الْهَرَمُ؛(26) برخي اعراب از رسول خدا(ص) پرسيدند كه آيا بيمار يها را مداوا نكنيم؟ حضرت فرمود: بندگان خدا مداوا كنيد كه خداوند متعال دردي را نفرستاده است مگر آنكه شفا و دواي آن را فرستاده است؛ مگر يك درد. پرسيدند: آن يك درد چيست؟ فرمود: پيري.» حكايت شده است كه يكي از انبياي الهي بيمار شد و گفت: «اين بيماري را معالجه نخواهم كرد تا همان كسي كه مرا مريض كرده است، سلامتي را به من برگرداند.» پس از آن، خداوند به او وحي كرد: «شفايت نميدهم تا زماني كه خويش را مداوا كني، پس از آن است كه سلامتي را به تو برخواهم گرداند.» (27) حضرت علي(ع) ميفرمايد: «مَنْ كَتَمَ الْأَطِبَّاءَ مَرَضَهُ خَانَ بَدَنَه؛(28) كسي كه بيماري خود را از طبيبان مخفي كند به بدن خويش خيانت كرده است.» امام صادق (ع) فرموده است كه لقمان در ضمن نام بردن لوازم سفر به فرزندش وصيت ميكرد: «وَتَزَوَّدْ مَعَكَ مِنَ الْأَدْوِيَةِ مَا تَنْتَفِعُ بِهَا أَنْتَ وَ مَنْ مَعَك؛(29) با خود هر دارويي را بردار كه تو و هر كه با تو است از آن سود برد.» البته اسلام، خوردن دارو را به طور مطلق مفيد نميداند؛ بلكه بر تحمل بيماري، بيشتر تأكيد شده است؛ چنانكه رسول خدا(ص) ميفرمايد: «تَجَنَّبِ الدَّوَاءَ مَا احْتَمَلَ بَدَنُكَ الدَّاءَ فَإِذَا لَمْ يَحْتَمِلِ الدَّاءَ فَالدَّوَاءُ؛(30) تا [زماني كه ميتوانيد و] بدن شما تحمل دارد، از خوردن دارو پرهيز كنيد و پس از آنكه قادر به تحمل درد نبوديد، دارو مصرف كنيد.» حضرت علي (ع) نيز ميفرمايد: «امْشِ بِدَائِكَ مَا مَشَى بِكَ؛(31) با درد خود بساز تا زماني كه با تو سازگار است.» آن حضرت درباره علت دوري از خوردن دارو فرمود: «ثَلَاثَةٌ تُعَقِّبُ مَكْرُوهاً... شُرْبُ الدَّوَاءِ مِنْ غَيْرِ عِلَّةٍ وَ إِنْ سَلِمَ مِنْهُ؛(32) سه چيز عواقبى ناپسند دارد: (يكي از آنها) خوردن دارو بدون مرض است؛ هر چند شخص از آن دارو جان سالم به در برد.»
3. پيامبر اسلام(ص) در زماني مسلمانان را به مراعات بهداشت و راههاي حفظ سلامتي و دوري از بيماري توصيه ميكند كه هيچ كس اطلاعي از علوم پزشكي و تغذيه نداشته است. مردم در آن عصر، اسرار اين سخنان را نميدانستند و تنها به عنوان سخنانى كه خالى از حكمت نيست، عمل ميكردند؛ اما اكنون كه بشر به برخي از اين اسرار پي برده است، هنوز در اين دين و دستورهاي آن با ديده ترديد مينگرد؛ در حالي كه فقط همين دستورها كه بشر به اسرار آن پيبرده است و در 1400 سال قبل توسط فردي درس نخوانده و جانشينانش گفته شده است، براي حقانيت و پذيرش اين دين كافي است.
(1)بحارالأنوار، علامه مجلسى، مؤسسة الوفاء، بيروت، 1404ق، ج 78 ،ص 174. (2) الخصال، شيخ صدوق، جامعه مدرسين، قم، چاپ دوم، 1403 ق، ج1، ص 34. (3) من لايحضره الفقيه، شيخ صدوق، جامعه مدرسين، قم، 1413 ق، ج 4، ص 406. (4) مكارم الاخلاق، حسن بن فضل طبرسى، شريف رضى، قم، چاپ چهارم، 1412 ق، ص76. (5) كنز العمال، حسام الدين هندي، صـفوه السقا، الرساله، بيروت، 1405ق، ج15، ص211، ش40611. (6) الخصال، ج 2، ص 409. (7) النوادر، سيد فضل الله راوندي، مؤسسه دارالكتاب، قم، ص49. (8) وسائل الشيعه، حر عاملى، مؤسسه آل البيت :، قم، چاپ اول، 1409ق، ج 11، ص 345. (9) مستدرك الوسائل، ميرزا حسين نورى، مؤسسه آل البيت:، قم، چاپ اول، ج 8، ص 227. (10) مستدركالوسائل، ج 16، ص 311. (11) همان، ص 369. (12) همان، ص 468. (13) شرح نهج البلاغة، ابن ابى الحديد معتزلى، 20 جلد در 10 مجلد، انتشارات كتابخانه آيت الله مرعشى قم، 1404 ق، ج 18، ص319 . (14) الكافي، ثقة الاسلام كلينى، دار الكتب الإسلامية، تهران، 1365، ج6، ص 352. (15) مکارم الاخلاق، ص 387. (16) همان، ص 165. (17) الخصال، ج 1، ص 126. (18) مستدرك الوسائل، ج 13، ص 89. (19) طبقات الكبري، ابن سعد، محمد عبد القادر عطا، بيروت، دار الكتب العلمية، اول، 1410ق، ج1، ص345. (20) وسائلالشيعة، ج17، ص117. (21) بحارالأنوار، ج 59، ص 301. (22) الكافي، ج8، ص382. (23)من لايحضره الفقيه، شيخ صدوق، جامعه مدرسين، قم، چاپ سوم، 1413 ق، ج 4، ص 357. (24) همان، ص 370. (25) دعائمالإسلام، تميمى مغربى، دار المعارف، مصر، چاپ دوم، 1385 ق، ج 2، ص 143. (26) بحارالأنوار، ج 59 ،ص 76. (27) وسائلالشيعة، ج 2، ص 409. (28) غررالحكم، محمدتميمى آمدى، تصحيح و ترجمه ميرجلال الدين حسينى، دانشگاه تهران، 1373 ش، ص 484. (29) الكافي، ج 8، ص 303. (30) مكارمالأخلاق، ص 362. (31) نهج البلاغه، حكمت 27. (32) تحفالعقول، حسن بن شعبه حرانى، جامعه مدرسين، قم، چاپ دوم، 1404ق، ص 321.