بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
آداب تبليغ سلوک اجتماعي مبلغ مبلّغ براي آنكه مردم را ابتدا جذب كرده، سپس به تأثيرگذاري بر آنها بپردازد، لازم است به لحاظ سلوك و رفتار اجتماعي از توانمندي بالايي برخوردار باشد. محمد حسن نبوي جلب رضايت مردم از آنجا كه ماهيت تبليغ يك فعاليت اجتماعي است و مبلّغ به دنبال تأثير گذاري بر آحاد جامعه خويش است، سلوك اجتماعي او از جايگاه حساس و دقيقي برخوردار مي باشد. مبلّغ براي آنكه مردم را ابتدا جذب كرده، سپس به تأثيرگذاري بر آنها بپردازد، لازم است به لحاظ سلوك و رفتار اجتماعي از توانمندي بالايي برخوردار باشد. فراوان ديده مي شود كه مبلّغ تنها به دليل رفتار زيبا و پسنديده اجتماعي در بين مردم نفوذ كرده و آنان را به راه قرآن و اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام هدايت نموده است، تا آنجا كه مبلّغان موفق گاهي تا چند نسل بعد از مخاطبان خويش را متأثر از رفتار و منش اجتماعي خود ساخته اند؛ پدران از آموزه ها و رفتارهاي پندآموز آنان براي فرزندان و نسلهاي بعد حكايت كرده و آنان را تحت تأثير قرار مي دهند. در مقابل، افرادي هم يافت مي شوند كه به لحاظ تبليغ گفتاري و سخنوري، چيره دست و پر توان اند ؛ ليكن به دليل ناتواني در سلوك اجتماعي، آموزه هاي خويش را بي تأثير مي سازند. در بحث سلوك اجتماعي، محورهايي قابل بررسي است؛ ليكن در اين مقال به يكي از مباحث مبنايي كه "جلب رضايت مردم" است مي پردازيم. تلاش براي جلب رضايت مردم، علاوه بر آنكه به لحاظ سياسي داراي اهميت مي باشد، از نظر ديني هم مسئله اي قابل تأمل و شايسته دقت است. مبلّغ در عرصه فعاليتهاي اجتماعي در صورتي مي تواند موفق عمل كند كه بتواند اعتماد مردم را جلبكرده، قلبهاي آنان را با خود همراه سازد. برخي بر اين باورند كه رضايت مردم را به هيچ وجه نمي توان به دست آورد؛ از اين رو پرداختن به اين مقوله را بي نتيجه و عبث مي پندارند. حكومتهاي به ظاهر آزاد دنيا با پذيرش لزوم تحصيل رضايت مردم، سعي مي كنند حكومت و قدرت خويش را برگرفته از علاقه و تمايل مردم نشان دهند و با نظريه پردازيها و تصويب قوانين بسيار، اين كليدي ترين نشانه دموكراسي را از نظر شكلي پاس دارند. زمامداران در اين نظامها مي كوشند تا صورت مسئله را به گونه اي طرح كنند كه به عامه مردم بقبولانند حكومت در چهارچوب رضايت آنان شكل گرفته است. همچنين چه بسا از فريب و نيرنگ براي رسيدن به خوشنودي مردم بهره جويند تا آنان را وادار سازند كه ناخودآگاه در مسير اهداف و مطامع ايشان قرار گيرند. اما در حكومت علوي، خدمت به عامّه مردم و جلب رضايت آنان، مسئله اي اساسي است. در تبليغ، ارشاد و هدايت مردم نيز توجه به ميل و علاقه آنان از ارزش بالايي برخوردار است. علاقه مردم به مبلّغ روحاني در صورتي موفق خواهد بود كه از پشتوانه محبت مردم برخوردار باشد، نه اينكه مردم حضور او را بارگراني بر دوش خويش احساس كنند. اميرالمؤمنين عليه السلام مي فرمايد: "وَ أنّ أفضلَ قُرَّةِ عينِ الوُلاةِ استقامةُ العدلِ في البلاد و ظُهورُ مَوَدَّةِ الرَّعيَّةِ و أِنَّه لا تَظْهَرُ مودّتُهم أِلّا بِسلامةِ صُدورِهم و لا تَصِحُّ نصيحتُهم اِلاّ بِحيطتهم؛(1) بهترين چشم روشني براي حاكمانْ برپايي عدالت در شهرها و ابراز علاقه مردم [به آنان ]است و اين محبت ابراز نمي شود مگر در صورتي كه دلهاي مردم آرام باشد. نصيحت و خير خواهي مردم نيز باقي نخواهد ماند مگر آنكه به حفظ حكمرانان و حضور در گرد آنان علاقه مند باشند."
فراوان ديده مي شود كه مبلّغ تنها به دليل رفتار زيبا و پسنديده اجتماعي در بين مردم نفوذ كرده و آنان را به راه قرآن و اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام هدايت نموده است، تا آنجا كه مبلّغان موفق گاهي تا چند نسل بعد از مخاطبان خويش را متأثر از رفتار و منش اجتماعي خود ساخته اند؛ پدران از آموزه ها و رفتارهاي پندآموز آنان براي فرزندان و نسلهاي بعد حكايت كرده و آنان را تحت تأثير قرار مي دهند. گرچه خطاب در اين جملات به حاكمان است، ليكن در عرصه تبليغ مي توان از اين جمله هاي نوراني مطالبي را استنباط كرد: 1. رضايت مردم يكي از بهترين و ارزشمندترين نمود موفقيت [كساني ]است كه به نحوي وظيفه خدمت به آنان را بر عهده گرفته اند، از اينرو بايد در تحصيل و تقويت آن كوشيد و نسبت به آن اهتمام ورزيد. 2. اگر مردم در دلْ خدمتگزاران خودشان را دوست داشته باشند، محبت خود را به آنان ابراز مي كنند. 3. شهروندان در صورتي خيرخواه و نصيحت گوي خدمتگزاران خود خواهند بود كه : الف. از روي محبت گرداگرد آنان جمع شوند. ب. آنان را باري سنگين بر دوش خود احساس نكنند. ج. هر لحظه منتظر شكست و منزوي شدن آنان نباشند. رضايت مردم به تصميم گيري بر اساس دستورات اميرالمؤمنين عليه السلام لازم است هنگام تصميم گيري و براي آغاز يا ادامه فعاليت تبليغي يا عمراني، يكي از ملاكهاي مهم را رضايت مردم دانست. "ولْيَكُنْ اَحَبَّ الأُمورِ اِليكَ أَوسَطُها في الحقّ و أَعمُّها فِي الْعَدْلِ و أجمَعُها لِرضَي الرَّعيّةِ فاِنّ سُخْطَ العامّةِ يُجْحِفُ بِرضَي الخاصّةِ و اِنّ سُخْطَ الخاصَّةِ يُغْتَفَرُ مع رِضَي العامّةِ؛(2) بايد دوست داشتني ترين كارها نزد تو كاري باشد كه بهترين(3) از جهت حق و عمومي ترين از نظر عدالت است و بيشترين رضايت مردمي را به دنبال بياورد؛ زيرا نارضايتي عمومي رضايت خواص را از بين مي برد و نارضايتي خواص با رضايت عمومي مردم جبران مي شود." در اينجا يك ملاك ارزشمند در تصميم گيري فراروي رهبران جامعه قرار مي گيرد كه هنگامي كه بنا باشد از بين راههاي مختلف براي حل مشكل و يا انجام كاري يكي انتخاب گردد، بايد گزينه اي انتخاب شود كه علاوه بر رعايت حق، موجب فراگيري عدالت گردد و بيش از همه رضايت عمومي را به دنبال داشته باشد؛ گرچه عده اي از خواصّ ناراحت شوند.
رضايت خدا يا مردم براي دريافت محدوده اهتمام به رضايت مردم ورعايت رضاي الهي، در منابع ديني مطالب فراواني وجود دارد كه تأمين رضايت مردم را در صورتي ارزشمند قلمداد مي كند كه در كنار آن مخالفت با دستورات ديني نباشد. براي تبيين اين مطلب توجه به نكات ذيل ضروري است: 1. در واژه اسلام و مسلم مفهوم تسليم نهفته است، البته تسليم در برابر خداوند و دستورات او، نه تسليم در برابر دشمنان و معاندين و شياطين، و اين امر تحقق خارجي نمي يابد مگر با اطاعت از دستورات دين. يك مبلغ در صورتي كه رضايت مردم را بي اعتنايي به اوامر الهي احساس كرد هرگز به آن نمي انديشد. 2. قرآن مجيد مي فرمايد: "وَ ما كانَ لِمُؤْمِنٍ وَلا مُؤْمِنَةٍ اِذا قَضَي اللَّهُ وَ رَسُولُهُ اَمْراً اَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ اَمْرِهِمْ وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً مُبينا"؛(4) "هر گاه خدا و رسول او فرماني را صادر كنند، هيچ مرد و زن مؤمني حق ندارد خود را در امور شخصي خويش، مختار بداند و كسي كه خدا و رسولش را نافرماني كند، حتماً به گمراهي آشكار مبتلا شده است." از اين آيه چنين استنباط مي شود: الف. مؤمنين در مقابل دستورات خدا و رسولش حق عمل بر خلاف آن را ندارند، گرچه در امور شخصي آنان باشد، چه رسد به مسائل اجتماعي. ب. اگر خداوند و رسولش در موضوعي حكمي را صادر نكردند، انسانها بر اساس تجارب و تحقيقات خويش مي توانند راهي را برگزينند و اينجا ميدان اختيار مسلمانان در استفاده از علوم و فنون بشري است. ليكن در موردي كه دين فرماني را صادر كرده، از آنجا كه اطاعت از آن دستورات ضامن سعادت بشر است، فردي كه ايمان به خدا، قرآن و پيامبرصلي الله عليه وآله داشته باشد، راهي غير از راه دين را بر نمي گزيند. حال اگر اين اطاعت موجب سرخوردگي و بي رغبتي از جانب مردم باشد، در كانون فكري و رفتاري يك مسلمان هيچ تأثيري نخواهد داشت. 3. اميرالمؤمنين علي عليه السلام با صراحت كامل در هنگام تعارض رضايت الهي و اميال مردم چنين مي فرمايد: "وَ لا تُسْخِطِ اللَّهَ بِرِضي اَحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ فَاِنَّ فِي اللَّهِ خَلَفاً مِن غَيْرِهِ وَ لَيْسَ مِنَ اللَّهِ خَلَفٌ في غَيْرِهِ؛(5) خدا را در راضي نگهداشتن مردم به خشم نياور؛ زيرا خشنودي خدا جايگزين هر چيزي بوده، اما هيچ چيز جايگزين خشنودي خدا نمي شود." 4. در جاي ديگر اميرمؤمنان عليه السلام سرآغاز تمام فتنه ها را پيروي از هواهاي نفساني و مخالفت با كتاب اللَّه بيان مي دارد و مي فرمايد: "انّما بَدْءُ الْفِتَنِ اهواءٌ تُتَّبَعْ و اَحكامٌ تُبْتَدَعْ يُخالَفُ فيها كتابُ اللَّه و يَتَولّي عليها رجالٌ رجالاً علي غيرِ دينِ اللَّهِ؛(6) همانا آغاز پديد آمدن فتنه ها هواپرستي و بدعت گزاري است؛ نوآوريهايي كه قرآن با آن مخالف است و گروهي از اين طريق بر خلاف دين خدا بر گروهي ديگر حاكم مي شوند." نتيجه آنكه، رضايت مردم در طول رضايت الهي است؛ يعني ما وظيفه داريم ابتدا، رضايت الهي را مد نظر قرار دهيم و پس از آن براي جلب رضايت مردم تلاش كنيم. و در اين راستا هر چه كوشش كنيم خود يكي از عوامل مهم جلب رضاي الهي است.
1) نهج البلاغه، نامه 53. 2) همان. 3) كلمه "أوسط" در اين قسمت از سخن آن حضرت به معناي "بهترين" و "ارزشمندترين" است؛ هر چند برخي از مترجمان نهج البلاغه، آن را "ميانه روي" يا "ميانه ترين" معنا كرده اند. 4) احزاب / 36. 5) نهج البلاغه، نامه 27. 6) همان، خطبه 50.