ظهور و انعكاس اعمال در قيامت (2) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ظهور و انعكاس اعمال در قيامت (2) - نسخه متنی

جواد حسيني

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
ظهور و انعكاس اعمال در قيامت (2)
سيه چهرگان
سيدجواد حسيني
مقدمه
در شماره 115 اشاره شد كه اعمال و رفتار انسان داراي ظاهر و باطني است.ظاهرش همان است كه در اين دنيا ديده مي شود و باطن و حقيقت آن در عالم آخرت آشكار خواهد شد.
گروهي از انسانها بر اثر اعمال نيك، چهره هايي نوراني و سفيد دارند كه در شماره قبل به آنها پرداخته و اين عناوين به عنوان عوامل نوراني بودن چهره بررسي شد. طاعت خدا در تاريكي شب، وضو و روزه داراي، شيعه علي بودن، دوستي براي خدا، صلوات بر محمد و آل محمد، سخنان خوب و نيكو، عامل نوراني شدن چهره در قيامت شمرده شد. در اين شماره به بررسي سيه چهرگان مي پردازيم.

2. سيه چهرگان
قرآن به اين حقيقت اشاره دارد كه «يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوه»؛(1) «روزي كه چهره هايي سفيد و چهره هايي سياه شود.» در دعاي وضو نيز مي خوانيم: «اللَّهُمَّ بَيِّضْ وَجْهِي يَوْمَ تَسْوَدُّ فِيهِ الْوُجُوه...؛ (2) خدايا! صورتم را سپيد فرما در روزي كه چهره ها در آن روز سياه مي شوند.»
اموري كه باعث مي شود گروهي با چهرة سياه در قيامت ظاهر شوند، گاهي امور اعتقادي و اصولي، و گاه انحرافات عملي و ارتكاب گناهان بزرگ، و زماني عمل نكردن به وظايف اخلافي و صنفي و گاه ... است. تلاش مي كنيم اهم اين امور را در چند بخش ارائه دهيم:

الف. اعتقادات
1. افترا بستن بر خدا
افتراي بر خدا نوعاً در بي اعتقادي به خداوند ريشه دارد. كساني كه خدا و اوصاف او را درست نشناخته اند، به افترا روي مي آورند. خداوند متعال در قرآن كريم، باطن اين افترا را اين گونه ترسيم كرده است: «وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ تَرَى الَّذينَ كَذَبُوا عَلَى اللَّهِ وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّةٌ أَلَيْسَ في جَهَنَّمَ مَثْوىً لِلْمُتَكَبِّرين»؛(3) «روز قيامت مي بيني كساني كه بر خدا دروغ بسته اند، چهره هايشان سياه است. آيا دوزخ جاي متكبران نيست؟»
حضرت صادق عليه السلام در توضيح و تفسير آيه فرمود، مراد اين است كه «مَنِ ادَّعَى أَنَّهُ إِمَامٌ وَ لَيْسَ بِإِمَامٍ قِيلَ وَ إِنْ كَانَ عَلَوِيّاً فَاطِمِيّاً قَالَ وَ إِنْ كَانَ عَلَوِيّاً فَاطِمِيّاً؛(4) كسي كه ادعا كند امام [بر حق است] و حال آنكه امام نيست [اين كار، افترا بر خدا است.] گفته شد: هر چند شخص مدّعي، علوي نسب و فاطمي نسب باشد؟ حضرت فرمود: هر چند علوي تبار و فاطمي نسب باشد [باز هم با اين مدّعي كاذب با چهرة سياه وارد محشر مي شود].»

2. كفر و بدعت گذاري
كفر، ظاهري دارد كه همان انكار خدا و قيامت و شريك قائل شدن براي خداوند است؛ ولي باطن كفر، سياهي و ظلمتي است كه در عالم آخرت خود را نشان مي دهد و همين طور بدعتگذاراي در دين مشوش كردن چهره دين است كه حقيقت آن در روز قيامت به صورت سياهي چهره نمودار مي شود.
در قرآن كريم مي خوانيم: «يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ فَأَمَّا الَّذينَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ أَ كَفَرْتُمْ بَعْدَ إيمانِكُمْ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُون»؛(5) [آن عذاب بزرگ نفاق افكنان] روزي خواهد بود كه صورتهايي سفيد وصورتهايي سياه مي شود؛ امّا آنها كه چهره هايشان سياه شده [به آنها گفته مي شود] آيا پس از ايمان كافر شديد؟ سپس (اكنون) بچشيد عذاب را در برابر آنچه كفر ورزيديد.»
اميرمؤمنان عليه السلام در تفسير اين آيه چنين فرمود: «هُمْ اَهْلُ الْبِدَعِ و الْاَهواءِ وَ الْآراءِ الْباطِلَةِ مِنْ هذِهِ الْاُمّةِ؛(6) آنها بدعتگزاران و هواپرستان و صاحبان آراي باطل از اين امّت هستند.»
از پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله نقل شده است كه فرمود: «قسم به كسي كه جانم در دست اوست! برخي اصحاب من، كنار حوض بر من وارد مي شوند و دور من را مي گيرند. پس من مي گويم: اصحابم! اصحابم! پس به من گفته مي شود: نمي داني بعد از تو چه (بدعتهايي) حادث كردند و مرتد شدند و به عقب برگشتند.» (7)

دوستي اهل بيت عامل اتصال به آنها است و عامل نورانيت انسان مي شود؛ ولي قطع رابطه و يا دشمني با اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام باعث سياه شدن چهره است.

2. دشمني با اهل بيت عليهم السلام
دوستي اهل بيت عامل اتصال به آنها است و عامل نورانيت انسان مي شود؛ ولي قطع رابطه و يا دشمني با اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام باعث سياه شدن چهره است.
پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله در اين باره فرمود: «مَنْ أَحَبَّ أَنْ يُنْسِئَ اللَّهُ لَهُ فِي أَجَلِهِ وَ أَنْ يَتَمَتَّعَ بِمَا خَوَّلَهُ اللَّهُ فَلْيَخْلُفْنِي فِي أَهْلِي خِلَافَةً حَسَنَةً فَإِنَّهُ مَنْ لَمْ يَخْلُفْنِي فِيهِمْ بَتَكَ اللَّهُ عُمُرَهُ وَ وَرَدَ عَلَيَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مُسْوَدّاً وَجْهُه؛(8) هر كس دوست دارد كه خداوند مرگش را به تأخير اندازد (و عمرش طولاني شود) و بهره مند شود از آنچه خدا به او عطا كرده است، بايد درباره اهل بيت من به نيكي و خوبي رفتار كند و اگر كسي چنين نكند، خدا عمر او را كوتاه مي كند و در روز قيامت با چهره اي سياه بر من وارد مي شود.»
ابوذر نقل كرده است، وقتي آيه «يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوه؛» نازل شد رسول خدا صلي الله عليه وآله فرمود: «امّت من روز قيامت با پنج (نوع) پرچم بر من وارد مي شوند:
1. پرچمي از گوساله پرستان اين امت. پس من از آنها مي پرسم: «پس از من با ثقلين (كتاب و عترت) بعد از من چه كرديد؟» پس مي گويند: «اما [ثقل] اكبر [= قرآن] را تحريف [معنوي] كرديم و پشت سرمان انداختيم [و بدان عمل نكرديم] و امّا [ثقل] اصغر را [يعني اهل بيت عليهم السلام] پس با او دشمني كرديم و او را مبغوض دانستيم و در حق او ظلم و ستم روا داشتيم.» «فَأَقُولُ رِدُوا إِلَى النَّارِ ظِمَاءً مُظْمَئِينَ مُسْوَدَّةً وُجُوهُكُم؛ پس من مي گويم وارد جهنم شويد؛ در حالي كه تشنه هستيد و چهره هاي شما سيه شده است.»

2. سپس پرچمي با فرعون اين امّت بر من وارد مي شوند. پس مي پرسم: «پس از من با ثقلين چه كرديد؟» مي گويند: «امّا [ثقل] اكبر را پس تحريف [معنوي] كرديم و پاره كرده، با آن مخالفت كرديم، و امّا با [ثقل] اصغر دشمني كرديم و به قتل رسانديم.» «فَأَقُولُ رِدُوا إِلَى النَّارِ ظِمَاءً مُظْمَئِينَ مُسْوَدَّةً وُجُوهُكُم؛ پس مي گويم: وارد آتش شويد؛ در حالي كه سخت تشنه و روسياه هستيد.»

3. سپس پرچمي با سامري اين امّت بر من وارد مي شوند. آن گاه مي پرسم «پس از من با ثقلين چه كرديد؟» مي گويند: «امّا [ثقل] اكبر را نافرماني و رها كرديم (به آن عمل نكرديم) و امّا [ثقل] اصغر را خوار [و ذليل]، و [حقشان را] ضايع كرديم.» «فَأَقُولُ رِدُوا إِلَى النَّارِ ظِمَاءً مُظْمَئِينَ مُسْوَدَّةً وُجُوهُكُم؛ پس مي گويم: با تشنگي شديد و روسياهي وارد آتش شويد.»

4. آن گاه پرچم ذي الثديه با اوّلين فرد از خوارج وآخرين آنها بر من وارد مي شوند. پس از آنها مي پرسم: «پس از من با ثقلين چه كرديد؟» مي گويند: «امّا [ثقل] اكبر را باز كرديم و از آن بيزاري جستيم و امّا [با ثقل] اصغر جنگيديم و كشته شديم.» «فَأَقُولُ رِدُوا إِلَى النَّارِ ظِمَاءً مُظْمَئِينَ مُسْوَدَّةً وُجُوهُكُم؛ پس فرمان مي دهم كه وارد آتش شويد؛ در حالي كه سخت تشنه و روسياه هستيد.»

5. آن گاه پرچم پيشواي متقين و آقاي وصيين ... و وصي رسول ربّ العالمين وارد مي شود. پس مي پرسم: «پس از من، با ثقلين چه كرديد؟» مي گويند: «از ثقل اكبر، پيروي و اطاعت كرديم و امّا با اصغر دوستي و اظهار محبت و ياري كرديم؛ تا آنجا كه خون ما ريخته شد.» پس مي گويم: «وارد بهشت شويد در حالي كه سيراب و سفيد چهره هستيد.» (9)
همچنين حضرت سجاد عليه السلام درباره دوستان و دشمنان اهل بيت عليهم السلام فرمود: «حَقّاً عَلَى اللَّهِ أَنْ يَبْعَثَ وَلِيَّنَا مُشْرِقاً وَجْهُهُ نَيِّراً بُرْهَانُهُ عَظِيماً عِنْدَ اللَّهِ حُجَّتُه وَسَيَجِيءَ عَدُوَّنَا يَوْمَ الْقِيَامَ?ِ مُسْوَدّاً وَجْهُهُ مُدْحَضَّهُ عِنْدَاللهِ حُجَّتُهُ؛(10) بر خداوند حق است كه دوستان ما [اهل بيت عليهم السلام] را با صورتي درخشنده و برهان [و دليل] نوراني و حجّت و استدلالي محشور كند كه نزد خداوند بزرگ است؛ ولي دشمن ما، وارد قيامت مي شود؛ در حالي كه چهره اش سياه و دليلش نزد خداوند باطل شده است.»
اين روايات به خوبي نشان مي دهد كساني كه از مسير اهل بيت عليهم السلام منحرف شدند و از در ستيزه و دشمني با آنها وارد شدند روز قيامت با چهره سياه و ظلماني محشور مي شوند.

ب. اعمال و رفتارهاي ناروا
برخي اعمال زشت و گناهان بزرگ، باطن انسان را تغيير مي دهد و باعث محشور شدن با چهره سياه و ظلماني در روز قيامت مي شود.
قرآن كريم در اين باره مي فرمايد: «وَ الَّذينَ كَسَبُوا السَّيِّئاتِ جَزاءُ سَيِّئَةٍ بِمِثْلِها وَ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ ما لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عاصِمٍ كَأَنَّما أُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعاً مِنَ اللَّيْلِ مُظْلِماً أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُون»؛(11) «و كساني كه مرتكب گناهان شدند، جزاي بدي بمقدار آن دارند و ذلّت و خواري چهرة آنها را مي پوشاند و هيچ چيز نمي تواند آنها را از [مجازات] خدا نگه دارد، [چهره هايشان آن چنان سياه و تاريك است كه] گويي پاره هايي از شب تاريك، صورت آنها را پوشانده است. آنها ياران آتش اند و جاودانه در آن خواهند ماند.»
امام صادق عليه السلام فرمود: «اَمَا تَرَي الْبَيْتَ إِذَا كانَ اللَيلَ كانَ أَشَدَّ سَواداً فكذلِكَ هُمْ يَزْدادُون سَوَداً؛(12) آيا خانه را ديده ايد وقتي شب هنگام شود [و چراغي روشن نباشد] به شدّت سياه است. پس اين گناهكاران نيز اين گونه بر سياهي [چهره هاي] شان افزوده مي شود.»
از ميان گناهان به برخي گناهان كبيره و بزرگ به صورت ويژه اشاره شده است كه در سياهي چهره هاي گناهكاران، نقش خاصي دارد كه به اهم آنها اشاره مي شود:
1. شراب خواري
هر چند پس از پيروزي انقلاب بساط شراب خواري به صورت رسمي جمع شده است؛ ولي در سالهاي اخير كم كم اين مادّه خطرناك و «امّ الفساد» در گوشه و كنار كشور راه پيدا كرده و در برخي مجالس و محافل، چهره نمايان كرده است كه جا دارد خطر آن گوشزد شود.
امام باقر عليه السلام فرمود: «يَأْتِي شَارِبُ الْخَمْرِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مُسْوَدّاً وَجْهُهُ مُدْلَعاً لِسَانُهُ يَسِيلُ لُعَابُهُ عَلَى صَدْرِهِ حَقٌّ عَلَى اللَّهِ تَعَالَى أَنْ يَسْقِيَهُ مِنْ بِئْرِ خَبَالٍ قَالَ قُلْتُ وَ مَا بِئْرُ خَبَالٍ قَالَ بِئْرٌ يَسِيلُ فِيهِ صَدِيدُ الزُّنَاةِ؛(13) شراب خوار در روز قيامت وارد محشر مي شود در حالي كه صورتش سياه شده و زبانش از حلقومش خارج شده و آب دهانش بر سينه اش جاري شده است و بر خداوند است كه او را از چاه خبال سيراب كند. راوي مي گويد پرسيدم: چاهي خبال چيست؟ فرمود: چاي است كه در آن، آب زناكاران ريخته مي شود.»
امام صادق عليه السلام فرمود: «شَارِبُ الْخَمْرِ يَأْتِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ مُسْوَدّاً وَجْهُهُ مَائِلًا شَفَتُهُ مُدْلَعاً لِسَانُهُ يُنَادِي الْعَطَشَ الْعَطَش؛(14) شراب خوار در روز قيامت وارد محشر مي شود، در حالي كه صورتش سياه شده، و لب او آويزان شده و زبانش از دهانش بيرون آمده است. فرياد مي زند: تشنه ام! تشنه ام!»

2. گواهي ناحق و كتمان حق
انكار حق، در واقع جلوگيري از تابش نورانيت حق است كه براي انكار كنندگان تاريكي و ظلمت را در پي دارد.
هر كس به ناحق، گواهي و شهادت دهد، و يا در جايي كه بايد حق را اظهار كند آن را كتمان كند، اثرش اين است كه با چهره سياه وارد محشر مي شود.
پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله در اين باره فرمود: «مَنْ كَتَمَ شَهَادَةً أَوْ شَهِدَ بِهَا لِيُهْدِرَ لَهَا بِهَا دَمَ امْرِئٍ مُسْلِمٍ أَوْ لِيَزْوِيَ مَالَ امْرِئٍ مُسْلِمٍ أَتَى يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ لِوَجْهِهِ ظُلْمَةٌ مَدَّ الْبَصَرِ وَ فِي وَجْهِهِ كُدُوحٌ تَعْرِفُهُ الْخَلَائِقُ بِاسْمِهِ وَ نَسَبِهِ وَ مَنْ شَهِدَ شَهَادَةَ حَقٍّ لِيُحْيِيَ بِهَا حَقَّ امْرِئٍ مُسْلِمٍ أَتَى يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ لِوَجْهِهِ نُورٌ مَدَّ الْبَصَر؛(15) كسي كه شهادتي را مخفي كند (و به آن گواهي ندهد) يا به مطلب [باطلي] گواهي دهد تا خون مسلماني را پايمال كند و هدر دهد و يا [باعث شود] مال مسلماني را ديگري تصاحب كند، روز قيامت وارد مي شود؛ در حالي كه چهره اش تاريك [و سياه] است تا آنجايي كه چشم كار كند، و در صورتش زخمهايي ديده مي شود كه همه مردم او را [به عنوان گناهكار] با اسم و نسب مي شناسند؛ ولي اگر كسي به حق شهادت دهد تا حق مسلماني را زنده كند، روز قيامت وارد محشر مي شود؛ در حالي كه چهره اش نوراني ديده مي شود تا آنجايي كه چشم مي بيند.»

3. ترك تقيه و اظهار اسرار اهل بيت عليهم السلام
اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام براي حفظ جان شيعه و ناموس و مال و اموال آنان، تقيّه را تجويز كردند و آن را در مواردي، واجب و ضروري دانستند. مراعات نكردن تقيه، در مواردي باعث سياه شدن چهره مي شود.
معلّي بن خُنَيس مي گويد كه امام صادق عليه السلام به من فرمود: «اي معلّي! اسرار ما را كتمان كن و آنها را نزد دشمن افشا مكن. هر كس اسرار ما را كتمان كند و افشا نكند، خدا او را در دنيا عزيز مي كند و در آخرت بين دو چشم او نور قرار مي هد تا به وسيلة آن نور به بهشت رود.» و در ادامه فرمود: «يَا مُعَلَّى مَنْ أَذَاعَ أَمْرَنَا وَ لَمْ يَكْتُمْهُ أَذَلَّهُ اللَّهُ بِهِ فِي الدُّنْيَا وَ نَزَعَ النُّورَ مِنْ بَيْنِ عَيْنَيْهِ فِي الْآخِرَةِ وَ جَعَلَهُ ظُلْمَةً تَقُودُهُ إِلَى النَّارِ يَا مُعَلَّى إِنَّ التَّقِيَّةَ مِنْ دِينِي وَ دِينِ آبَائِي...؛ (16) اي معلّي! هر كس امر (واسرار) ما را افشا كند و آن را پوشيده ندارد، خداوند او را در دنيا ذليل و خوار مي كند و در آخرت نور را از بين چشمهاي او (و پيشاني او) مي گيرد و براي او تاريكي قرار مي دهد كه او را به سمت آتش جهنّم مي برد. اي معلّي! تقيه كردن، جزئي از دين من و دين پدران من است.»

4. برآورده نكردن حاجت ديگران با قدرت و تمكن
امام صادق عليه السلام فرمود: «أَيُّمَا مُؤْمِنٍ مَنَعَ مُؤْمِناً شَيْئاً مِمَّا يَحْتَاجُ إِلَيْهِ وَ هُوَ يَقْدِرُ عَلَيْهِ مِنْ عِنْدِهِ أَوْ مِنْ عِنْدِ غَيْرِهِ أَقَامَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مُسْوَدّاً وَجْهُهُ مُزْرَقَّةً عَيْنَاهُ مَغْلُولَةً يَدَاهُ إِلَى عُنُقِهِ فَيُقَالُ هَذَا الْخَائِنُ الَّذِي خَانَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ ثُمَّ يُؤْمَرُ بِهِ إِلَى النَّار؛(17) هر مؤمني منع كند مؤمني را از آنچه نياز دارد، با اينكه از ناحيه خود يا ديگري توان انجام آن حاجت را دارد، خداوند او را روز قيامت نگه مي دارد، در حالي كه صورتش سياه، چشمهايش نابينا، دستانش بسته شده بر گردنش است. پس گفته مي شود: اين خائني است كه به خدا و رسول خدا خيانت كرده است. سپس دستور داده مي شود كه داخل آتش شود.»

5. نااميد كردن از رحمت خدا
اميد به خداوند در واقع نوري در درون انسان است كه انسان را به حيات و نجات اميدوار مي كند. اگر كسي اين نورانيت را از مردم بگيرد و مردم را از حيات و رحمت الهي نااميد كند، اثرش در آن فرد، اين است كه خود، دچار تاريكي و ظلمت مي شود و نمود آن در قيامت، سياهي چهره است.
از موسي بن جعفر عليه السلام نقل شده است كه رسول خدا صلي الله عليه وآله فرمود: «يَبْعَثُ اللَّهُ الْمُقَنِّطِينَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مُغَلَّبَةً وُجُوهُهُمْ يَعْنِي غَلَبَةَ السَّوَادِ عَلَى الْبَيَاضِ فَيُقَالُ لَهُمْ هَؤُلَاءِ الْمُقَنِّطُونَ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ؛(18) خداوند روز قيامت، كساني كه مردم را [از رحمت خدا] مأيوس كرده است، در حالي محشور مي كند كه سياهي چهرة آنها بر سفيدي آن غلبه دارد. به آنها گفته مي شود كه اينها همان كساني هستند كه [مردم را] از رحمت خدا مأيوس كردند.»
مأيوس شدن از رحمت خداوند از گناهان بزرگي است كه در قرآن به صراحت از آن نهي شده است. «لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّه»؛(19) «از رحمت خداوند نااميد نشويد.»
همچنين نااميد كردن مردم از رحمت الهي، گناه و خلاف است. مبلّغان و واعظان، بيش ترين تلاششان بايد اين باشد كه مردم را به رحمت خداوند اميدوار كنند؛ البته در كنار اينكه از عذاب الهي مي ترسانند.
حضرت علي عليه السلام فرمود: «الْفَقِيهُ كُلُّ الْفَقِيهِ مَنْ لَمْ يُقَنِّطِ النَّاسَ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ وَ لَمْ يُؤْيِسْهُمْ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ وَ لَمْ يُؤْمِنْهُمْ مِنْ مَكْرِ اللَّه؛ فقيه و دانشمند كامل كسي است كه مردم را از رحمت الهي مأيوس، و از عذاب و مكر الهي ايمن نكند.»

6. فخر فروشي
ملاك برتري نزد خداوند فقط به تقوا و عمل صالح است. نَسَبْ و قيافه و اموال، باعث برتري انسان نمي شود؛ از اينرو افتخار به اين موارد، افتخار غير واقعي است كه باطن آن در روز قيامت به صورت سياه شدن چهرة انسان ظاهر مي شود. حضرت علي عليه السلام در اين باره مي فرمايد: «مَنْ صَنَعَ شَيْئاً لِلْمُفَاخَرَةِ حَشَرَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَة ِ مُسْوَدّاً وَجْهُهُ؛(20) هر كس كاري را براي فخرفروشي انجام دهد، خداوند او را در روز قيامت با صورت سياه محشور مي كند.»
حتي در همين دنيا نيز برخي از افراد كه مرتكب گناهان فاحش شده اند به سياهي چهره مبتلا گرديدند؛ از جمله سعيد بن مسيّب نقل كرده است كه وقتي آقايم امام حسين عليه السلام به شهادت رسيد، من در مكه، محضر علي بن حسين عليه السلام رسيدم. عرض كردم: «اي مولاي من! هنگام حج فرا رسيده، چه دستور مي دهيد؟ « فرمود: «نيّت حج كن.» هنگام طواف خانه خدا مردي را ديدم كه دستهايش قطع شده است و «وَ وَجْهُهُ كَقِطَعِ اللَّيْلِ الْمُظْلِم؛ و صورتش مانند شب تار سياه است» و در حالي كه پرده كعبه را گرفته بود، مي گفت: «اي خداي صاحب اين خانه! مرا ببخش و گمان نمي كنم مرا ببخشي... .» سعيد مي گويد كه گفتم: «چه گناهي مرتكب شده اي؟» گفت: «بند شلوار امام حسين عليه السلامرا با قطع كردن دست او به غارت بردم...؛ از اينرو اين گونه شدم... .» (21)

(1) آل عمران/106.
(2) من لا يحضره الفقيه، صدوق، دار الاضواء، بيروت، دوّم، 1413 ق، ج1، ص41.
(3) زمر/60.
(4) تفسير الصافي، مؤسسة الاعلمي للمطبوعات، بيروت، چاپ دوّم، 1402 ق/ 1982م، ج4، ص327.
(5) آل عمران/106.
(6) تفسير الصافي، ج1، ص36.
(7) همان، ص369.
(8) بحار الانوار، محمد باقر مجلسي، دار احياء التراث العربي، بيروت، ج23، ص116.
(9) تفسير الصافي، ج1، ص369 و 370.
(10) بحار الانوار، ج23.
(11) يونس/27.
(12) تفسير الصافي، ج2، ص400.
(13) وسائل الشيعه، حرّ عاملي، دار احياء التراث العربي، بيروت، 1387ق، ج17، ص237، باب 9 اشربه محرّمة، روايت 2.
(14) همان، روايت 3.
(15) وسائل الشيعه، ج18، ص227، باب 2، روايت2.
(16) كافي، محمد بن يعقوب كليني، تهران، دارالكتب الاسلاميّه، 1365 ش، ج2، ص223، روايت8.
(17) اصول كافي، ج2، ص367، ح2؛ وسائل الشيعه، ج16، ص387، باب 39 و بحار الانوار، ج72، ص174.
(18) بحار الانوار، ج2، ص55.
(19) زمر/53.
(20) بحار الانوار، ج73، ص292، ح20؛ منتخب ميزان الحكمة، محمدي ري شهري، ص402 و ثواب الاعمال، شيخ صدوق، ص255.
(21) بحار الانوار، ج45، ص316 - 319 با تلخيص.

منبع : ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره 121
/ 1