نکاتی در مورد معاد نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نکاتی در مورد معاد - نسخه متنی

جواد حسيني

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
نکاتي در مورد معاد
ظهور و انعكاس اعمال در قيامت
سيد جواد حسيني
(*)اعمال و رفتار هر انساني ظاهر و باطني دارد؛ ظاهرش همان است كه در عالم دنيا واقع مي شود، خواه به صورت اعمال زشت باشد، يا به صورت اعمال نيك و عبادات، باطن و حقيقت آن در عالم آخرت آشكار مي شود؛ چرا كه آن روز، روز آشكار شدن حقايق و كنار رفتن پرده ها است. قرآن كريم مي فرمايد: «يَوْمَ تُبْلَي السَّرائِر»؛(1) «روزي كه رازها فاش شود.» در آن روز قبول شدگان و يا مردودان، از چهره شناخته مي شوند. لازم نيست پرونده آنها را مشاهده كني: «يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيمَاهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِي وَالأقْدَامِ»؛(2) «تبهكاران از سيمايشان شناخته مي شوند؛ پس موي پيشاني و پاها[ي آنها] گرفته مي شود [تا به دوزخ انداخته شوند]». (3)
جزا و پاداش نيز بر اساس همين ظهور و انعكاسها مي با شد؛ چنانكه قرآن كريم مي فرمايد: «جَزاءً وِفاقاً»؛(4) «پاداشي است موافق كردار». آنچه در اين شماره(5) مي خوانيد، چهره ها و صورتهايي است كه در آن روز بر اثر اعمال نيك نوراني و زيبا هستند.
چهره هاي نوراني و سفيد
گروهي از انسانها بر اثر اعمال نيك در روز قيامت چهره هاي نوراني و سفيدي دارند كه در واقع انعكاس و ظهوري از اعمال نيك دنيايي آنهاست. قرآن گاه به صورت كلّي، بدون اينكه خصوصيات اين افراد را نام ببرد، اين حقيقت را بيان نموده، مي فرمايد: «يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ»؛(6) «روزي كه چهره هايي سفيد و چهره هايي سياه شود» و در آيه بعد مي فرمايد: «وَأَمَّا الَّذِينَ ابْيَضَّتْ وُجُوهُهُمْ فَفِي رَحْمَةِ اللَّهِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ»؛(7) «و امّا روسفيدان در رحمت خدا قرار مي گيرند و در آن جاودانند» و همچنين نورانيّت چهره هاي برخي افراد را اين گونه گزارش مي دهد:
«وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ * ضَاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ»؛(8)«و برخي چهره ها در آن روز روشن و نوراني است، خندان و شادمان است.»
و گاهي به صورت محدودتر مي فرمايد: مؤمنين در آن روز نوراني هستند: «... نُورُهُمْ يَسْعَى بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا»؛(9) «[روزي كه] نور مؤمنان پيشاپيش و سمت راستشان مي شتابد، مي گويند: پروردگارا! نورمان را براي ما كامل گردان.»
حال بايد ديد اينان چه كساني هستند و چه اعمالي انجام داده اند كه با چنين چهره هايي محشور شده اند! توجّه داريد كه نوراني بودن چهره فقط يك نماد ظاهري نيست؛ بلكه نشانه رستگاري ابدي است؛ چنانكه اشاره شد، قرآن مي فرمايد: «و امّا روسفيدان در رحمت (و بهشت) خدا جاودانه هستند.» (10)
پيامبر اكرم و امامان معصوم عليهم السلام به عنوان مفسران و تبيين كنندگان قرآن، موارد عديده اي از اعمال فردي، عبادي، رفتارهاي اجتماعي و تربيتي و مسائل اعتقادي را نام برده اند كه باعث نوراني شدن و سفيدي چهره انسانها در قيامت مي شود كه به اهمّ آنها اشاره مي شود:
1. طاعت خدا در تاريكي شب
طاعت و بندگي خدا، عبادت و پرستش الهي و تهجّد خصوصاً در نيمه هاي شب، عامل نورانيّت قلب انسان مي شود و اين نور در قيامت انعكاس و ظهور مي يابد. در روايت آمده است كه حضرت موسي عليه السلام به خدا عرض كرد: «اِلَهِي! فَمَا جَزَاءُ مَنْ مَشَى فِي ظُلْمَةِ اللَّيْلِ إِلَى طَاعَتِكَ؟ قَالَ: أُوجِبُ لَهُ النُّورَ الدَّائِمَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ يُكْتَبُ لَهُ مِنَ الْحَسَنَاتِ بِعَدَدِ كُلِّ شَيْ ءٍ مَرَّ عَلَيْهِ سَوَادُ اللَّيْلِ وَ ضَوْءُ الْقَمَرِ وَ نَوْرُ الْكَوَاكِب؛(11) خدايا! پاداش كسي كه در تاريكي شب به دنبال اطاعت [و عبادت] تو رود، چيست؟ خداوند فرمود: براي او در روز قيامت، نور دائم قرار مي دهم و به تعداد هر چه که سياهي شب و نور ماه و ستارگان بر آن گذشته، حسنات نوشته مي شود.»
خصوصاً اگر اين طاعت و عبادت در قالب تهجّد و نماز شب باشد، نورانيتي بسيار در پي دارد تا آنجا كه در همين دنيا نيز بر چهره ظاهر مي شود. به اين روايت توجّه كنيد:
«از علي بن الحسين عليه السلام سؤال شد: چرا چهره كساني كه تهجّد و شب بيداري (با حال عبادت) دارند، نيكو و نوراني است؟ حضرت فرمود: «لِأَنَّهُمْ خَلَوْا بِاللَّهِ فَكَسَاهُمُ اللَّهُ مِنْ نُورِهِ؛ زيرا آنها با خدا خلوت كرده اند و خدا نيز با نور خود آنها را پوشانده است.» (12)
اگر اين طاعات، عبادات و تهجّدها در مساجد باشد، نورانيّت آن دو چندان مي شود. محمد منكدر مي گويد: «در شبي بسيار تاريك به سوي مسجد مي رفتم؛ ديدم ابا جعفر محمد بن علي (باقر العلوم) عليه السلام به سوي مسجد مي رود. من بر سرعت خود افزودم تا به آن حضرت رسيدم و بر آن حضرت سلام كردم. حضرت جواب سلامم را داد و فرمود: «يَا مُحَمَّدَ بْنَ الْمُنْكَدِرِ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه وآله بَشِّرِ الْمَشَّاءِينَ إِلَى الْمَسَاجِدِ فِي ظُلَمِ اللَّيْلِ بِنُورٍ سَاطِعٍ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛(13) اي محمد بن منکدر! پيامبر خدا صلي الله عليه وآله فرمودند: بشارت ده به كساني كه در تاريكي شب به مساجد مي روند كه آنها در قيامت نوري درخشنده دارند.»
راز اينكه نورانيّت انسان بر اثر عبادت در مساجد دو چندان مي شود اين است كه مساجد به عنوان محل عبادت و خانه خدا، خود نوراني و درخشنده اند. شاهد اين سخن، حديث قدسي مي باشد كه از پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله رسيده است كه فرمود: «قَالَ اللهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَي: أَلَا إِنَّ بُيُوتِي فِي الْأَرْضِ الْمَسَاجِدُ تُضِي ءُ لِأَهْلِ السَّمَاءِ كَمَا تُضِي ءُ النُّجُومُ لِأَهْلِ الْأَرْضِ...؛ (14) خداوند بلند مرتبه مي فرمايند: بدانيد! كه مساجد خانه هاي من در زمين است، كه براي آسمانيان نورافشاني مي كند؛ همان گونه که ستارگان براي اهل زمين نور افشاني مي کنند.»
2. وضو
وضو گرفتن و با وضو خوابيدن نورانيّت مي آورد؛ چرا كه وضو خود نور است. چنانكه در حديث آمده است: «الْوُضُوءُ نُورٌ؛(15) وضو نور است.» و در روايت ديگر آمده است كه تجديد وضو نيز نورانيّت مي آورد: «الْوُضُوءُ عَلَى الْوُضُوءِ نُورٌ عَلَى نُورٍ؛ وضو گرفتن بعد از وضو داشتن، نوري است بر نور»(16) و اين نورانيّت نيز به مسلمانان اختصاص دارد؛ چرا كه وضو گرفتن مخصوص امّت اسلامي است، چنانكه پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله با افتخار تمام فرمود: «يَحْشُرُ اللَّهُ أُمَّتِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ بَيْنَ الْأُمَمِ غُرّاً مُحَجَّلِينَ مِنْ آثَارِ الْوُضُوءِ؛(17) خداوند امّت مرا روز قيامت در بين امّتها بخاطر آثار وضو نوراني محشور مي كند.»
به اين جهت است كه در دعاي وضو لحظه صورت شستن مستحب است گفته شود: «اللَّهُمَّ بَيِّضْ وَجْهِي يَوْمَ تَسْوَدُّ فِيهِ الْوُجُوه...؛ (18) خداياصورتم را سفيد گردان در روزي كه چهره ها در آن روز سياه مي شوند.»
راز نورانيّت وضو و نوربخشيدن به كسي كه وضو مي گيرد اين است كه در واقع وضو مجموعه اي از اعمال است كه هر كدام نور آفرين و دور كننده تاريكي و ظلمت آفرين؛ يعني شيطان است. شخصي يهودي از پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله درباره راز و فلسفه وضو پرسيد و اين كه چرا شما مسلمانها وضو مي گيريد. حضرت فرمود: «[وضو حكمتهاي فراواني دارد؛ چرا كه] هنگامي انسان مؤمن براي وضو دست خود را در آب قرار مي دهد، شيطان از او دور مي شود و وقتي دهان خود را مي شويد، خدا قلب و زبان او را با حكمت، نوراني مي گرداند و وقتي بيني خود را مي شويد، خدا او را از آتش ايمن مي گرداند و استشمام بوي بهشت را به او روزي مي كند و وقتي صورت خود را مي شويد، خدا صورت او را در روزي كه برخي صورتها سفيد و برخي سياه مي گردد، سفيد و نوراني مي گرداند و وقتي دستهاي خود را تا آرنج مي شويد، خدا بر او غل و زنجير آتش را حرام مي گرداند و وقتي سر خود را مسح مي كند، خدا گناهان او را مسح و پاك مي كند و وقتي كه پاهاي خود را مسح مي نمايد، خدا او را در صراط كه پاي عده اي مي لغزد، ثابت قدم قرار مي دهد.» (19)

3. نماز
نماز، چه واجب و چه مستحب، خود نور است و نمازگزار را نوراني مي كند؛ چنان كه پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله فرمود: «الصَّلَاةُ نُورُ الْمُؤْمِنِ وَ الصَّلَاةُ نُورٌ مِنَ اللَّهِ؛(20) نماز نور مؤمن است و نماز نوري است از جانب خدا.» مخصوصاً نمازهايي چون عشا، صبح، نافله ي شب كه در تاريكي اقامه مي شوند، در قيامت و مراحل مختلف آن و حتي در همين دنيا ايجاد نورانيّت مي كند.
پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله فرمود: «وَ أَمَّا صَلَاةُ الْعِشَاءِ الْآخِرَةِ فَإِنَّ لِلْقَبْرِ ظُلْمَةً وَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ ظُلْمَةً فَأَمَرَنِي اللَّهُ وَ أُمَّتِي بِهَذِهِ الصَّلَاةِ فِي ذَلِكَ الْوَقْتِ لِتُنَوَّرَ لَهُمُ الْقُبُورُ وَ لِيُعْطَوُا النُّورَ عَلَى الصِّرَاط(21)؛ امّا [راز وجوب] نماز عشاء اين است كه قبر تاريكي دارد و روز قيامت [نيز] تاريكي دارد. خداوند مرا و امتم را به اين نماز (عشا) در اين وقت امر نمود تا قبر براي آنان نوراني شود و در [حال عبور از] صراط [نيز] به آنها نور عطا شود.»
درباره ي نوردهي نماز شب، حضرت صادق عليه السلام چنين فرمود: « ِ وَ طَلَبْتُ نُورَ الْوَجْهِ فَوَجَدْتُهُ فِي صَلَاةِ اللَّيْل(22)؛ من نور صورت را جستجو كردم، پس آن را در نماز شب يافتم.»
ولي اگر كسي اهل نماز نباشد و يا نماز را درست اقامه نكند، در اين دنيا نورانيّت از او گرفته مي شود و در عالم برزخ قبرش تاريك خواهد بود. حضرت فاطمه زهرا عليها السلام از پدربزرگوارش نقل نموده است كه هر كس نماز را سبك بشمارد، به پانزده بلا گرفتار مي شود، از جمله: «...وَ يَمْحُو اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ سِيمَاءَ الصَّالِحِينَ مِنْ وَجْهِهِ... تَكُونَ الظُّلْمَةُ فِي قَبْرِهِ...؛ (23) خداوند عزيز و جليل [نورانيّت] صورت صالحان را از چهره ي او محو مي كند و دچار تاريكي در قبر خواهد شد.»

4. روزه
روزه گرفتن عامل ديگري براي نوراني شدن انسان در قيامت است؛ چنان كه در همين دنيا چهره شيطان را سياه مي كند: « اَلصَّوْمُ لِلَّهِ يُسَوِّدُ وَجْهَهُ(24)؛ روزه براي خدا چهره ي شيطان را سياه مي كند.»
روزه در روز قيامت چهره ي روزه دار را همچون ماه نوراني مي كند، مخصوصاً روزه گرفتن در ماه مبارك رجب(25).»
پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله فرمود: «مَنْ صَامَ مِنْ رَجَبٍ خَمْسَةَ أَيَّامٍ كَانَ حَقّاً عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ يُرْضِيَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ بُعِثَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ وَجْهُهُ كَالْقَمَرِ لَيْلَةَ الْبَدْرِ وَ سَاقَهُ إِلَى أَنْ قَالَ: وَ مَنْ صَامَ مِنْ رَجَبٍ سِتَّةَ أَيَّامٍ خَرَجَ مِنْ قَبْرِهِ وَ لِوَجْهِهِ نُورٌ يَتَلَأْلَأُ أَشَدُّ بَيَاضاً مِنْ نُورِ الشَّمْسِ وَ أُعْطِيَ سِوَى ذَلِكَ نُوراً يَسْتَضِي ءُ بِهِ أَهْلُ الْجَمْعِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ بُعِثَ مِنَ الْآمِنِينَ حَتَّى يَمُرَّ عَلَى الصِّرَاطِ بِغَيْرِ حِسَابٍ؛(26) كسي كه پنج روز از ماه رجب را روزه بگيرد، بر خداي عزيز و جليل حق است كه او را روز قيامت خشنود گرداند و در روز قيامت مبعوث شود در حالي كه صورتش همچون ماه شب چهارده [مي درخشد]، تا آنجا که فرمود: و كسي كه شش روز از ماه رجب را روزه بگيرد، از قبرش خارج مي شود در حالي كه صورتش نوري دارد که مي درخشد و سفيديش برتر از نور خورشيد است و غير از اين، نوري به او عطا مي شود كه مردم بوسيله او طلب نور مي کنند و در گروه امنيّت يافتگان مبعوث مي شود تا آنجا كه بدون حساب از پل صراط مرور مي كند.»

گروهي از قبرهايشان خارج مي شوند [و به محشر مي آيند]، در حالي كه صورتهاي آنها از ماه سفيدتر است، لباسهايي بر تن دارند که از شير سفيدتر است. و كفشهايي از نور پوشيده اند كه بند آن از طلا است. پس براي آنها مركبهايي از نور آورده مي شود و بر آن مركبها، پارچه هايي از نور گسترده اند. افسار مركبها، زنجيري از طلا است و ركاب آن مركب، از زبرجَد ... سپس اميرالمؤمنين عليه السلام عرض كرد: اي رسول خدا! اينها چه كساني هستند؟ حضرت فرمود: اينها شيعيان تو هستند و تو امام آنها هستي.

5. خواندن قرآن
قرآن از طرف خدايي نازل شده است كه «نُورُ السَّمَوَاتِ وَ الْاَرْضِ» است؛ لذا نوراني و نورزاست.
در قرآن مي خوانيم: «قَدْ جاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ كِتابٌ مُبِينٌ»؛(27) « از طرف خداوند نور و كتاب روشن كننده آمده است.» از اينرو كسي كه قرآن بخواند، قلبش نوراني مي شود و اين نور در چهره ي او نيز ظاهر مي گردد. كلّ قرآن چنين خصوصيتي دارد، علي الخصوص سوره هايي كه مباحث قيامت در آن مطرح است؛ مانند سوره قيامت كه پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله درباره ي خواندن آن فرمود: «مَنْ قَرَأَ سُورَةَ الْقِيَامَةِ شَهِدْتُ أَنَا وَ جَبْرَئِيلُ لَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَنَّهُ كَانَ مُؤْمِناً بِيَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ جَاءَ وَ وَجْهُهُ مُسْفِرٌ عَلَى وُجُوهِ الْخَلَائِقِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛ هر كس سوره قيامت را بخواند، من و جبرئيل در روز قيامت به نفع او گواهي مي دهيم كه او به روز قيامت ايمان داشته است و [به محشر] مي آيد در حالي كه صورتش بر چهره ي مردم در آن روز مي درخشد.» (28)

6. تعليم قرآن
قرآن خود نور است و از طرف خدايي كه نور هستي است، نازل شده؛ لذا هر جا قرائت شود و به هر كس تعليم داده شود، نورانيّت ايجاد مي كند، خصوصاً اگر اين تعليم متوجه فرزندان خود شخص باشد، هم خانه و هم فرزندان و هم پدر و مادر را نوراني مي كند.
رسول گرامي اسلام صلي الله عليه وآله فرمود: «مَنْ قَبَّلَ وَلَدَهُ كَتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ حَسَنَةً وَ مَنْ فَرَّحَهُ فَرَّحَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ مَنْ عَلَّمَهُ الْقُرْآنَ دُعِيَ بِالْأَبَوَيْنِ فَيُكْسَيَانِ حُلَّتَيْنِ يُضِي ءُ مِنْ نُورِهِمَا وُجُوهُ أَهْلِ الْجَنَّةِ(29) هر كس فرزند خود را ببوسد، خداوند عزيز و جليل براي او حسنه اي مي نويسد و كسي كه او را خوشحال كند، خدا او را در قيامت خوشحال مي كند و هر كس به فرزندش قرآن ياد دهد، روز قيامت والدين او فرا خوانده مي شوند و آنگاه به آنها دو حلّه ي نوراني پوشانده مي شود كه از نور آن دو، چهره هاي بهشتيان نوراني مي شود.»

7. شيعه حضرت علي عليه السلام بودن
كسي كه واقعاً شيعه باشد، در واقع به همة دستورات نوراني اسلام و قرآن عمل كرده است، لذا تمام وجود او نوراني مي شود. روايات بسياري اين مسئله را متذكر شده اند.
امام باقر عليه السلام فرمود: «روزي پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله در ميان جمعي از ياران كه حضرت علي عليه السلام نيز حضور داشت، نشسته بودند و فرمودند: «يَخْرُجُ قَوْمٌ مِنْ قُبُورِهِمْ وُجُوهُهُمْ أَشَدُّ بَيَاضاً مِنَ الْقَمَرِ عَلَيْهِمْ ثِيَابٌ أَشَدُّ بَيَاضاً مِنَ اللَّبَنِ عَلَيْهِمْ نِعَالٌ مِنْ نُورٍ شُرُكُهَا مِنْ ذَهَبٍ فَيُؤْتَوْنَ بِنَجَائِبَ مِنْ نُورٍ عَلَيْهَا رَحَائِلُ مِنْ نُورٍ أَزِمَّتُهَا سَلَاسِلُ ذَهَبٍ وَ رُكُبُهَا مِنْ زَبَرْجَد... فَقَالَ عَلِيٌّ عليه السلام: مَنْ هُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ؟! فَقَالَ: أُولَئِكَ شِيعَتُكَ وَ أَنْتَ إِمَامُهُمْ(30)؛ گروهي از قبرهايشان خارج مي شوند [و به محشر مي آيند]، در حالي كه صورتهاي آنها از ماه سفيدتر است، لباسهايي بر تن دارند که از شير سفيدتر است. و كفشهايي از نور پوشيده اند كه بند آن از طلا است. پس براي آنها مركبهايي از نور آورده مي شود و بر آن مركبها، پارچه هايي از نور گسترده اند. افسار مركبها، زنجيري از طلا است و ركاب آن مركب، از زبرجَد ... سپس اميرالمؤمنين عليه السلام عرض كرد: اي رسول خدا! اينها چه كساني هستند؟ حضرت فرمود: اينها شيعيان تو هستند و تو امام آنها هستي.»
همچنين از ابن عباس نقل شده است كه: ناگهان در بهشت، اهل بهشت نور ماه و خورشيد را مشاهده مي كنند، پس مي گويند: آيا پرورگار ما به ما وعده نداده بود كه در بهشت ماه و خورشيد را نمي بينيم؟ «فَيُنَادِي مُنَادٍ قَدْ صَدَقَكُمْ رَبُّكُمْ وَعْدَهُ لَا تَرَوْنَ فِيهَا شَمْساً وَ لَا قَمَراً وَ لَكِنْ هَذَا رَجُلٌ مِنْ شِيعَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عليهما السلام يَتَحَوَّلُ مِنْ غُرْفَةٍ إِلَى غُرْفَةٍ فَهَذَا الَّذِي أَشْرَقَ عَلَيْكُمْ مِنْ نُورِ وَجْهِهِ(31) پس منادي ندا مي دهد كه پروردگار شما در وعده خود كه در بهشت، ماه و خورشيد ديده نمي شود، صادق است؛ ولكن اين مردي از شيعيان علي بن ابي طالب عليهما السلام بود كه از غرفه اي به غرفه ديگر منتقل شد و اين نور که بر شما تابيد از نور صورت اوست.»
در دعاي مباركه ندبه مي خوانيم: «وَ شِيعَتُكَ عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ مُبْيَضَّةً وُجُوهُهُمْ حَوْلِي فِي الْجَنَّةِ وَ هُمْ جِيرَانِي ؛(32) و شيعيان تو بر منبرهايي از نور هستند؛ در حالي كه چهره هاي شان سفيد (و نوراني) است، در بهشت گرد من هستند و آنها همسايه هاي من مي باشند.»
طاعت و بندگي خدا، عبادت و پرستش الهي و تهجّد خصوصاً در نيمه هاي شب، عامل نورانيّت قلب انسان مي شود و اين نور در قيامت انعكاس و ظهور مي يابد

8. دوستي براي خدا
اگر دوستي انسانها بر اساس حب الهي و ارزشهاي ديني باشد؛ نه بر اساس منافع دنيوي و بهره وري مادّي، اين گونه دوستي چون رنگ خدايي دارد، توليد نور مي كند و حقيقت آن در روز قيامت آشكار مي شود.
ابي بصير مي گويد: از امام صادق عليه السلام شنيدم كه مي فرمود: «إِنَّ الْمُتَحَابِّينَ فِي اللَّهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ قَدْ أَضَاءَ نُورُ وُجُوهِهِمْ وَ نُورُ أَجْسَادِهِمْ وَ نُورُ مَنَابِرِهِمْ كُلَّ شَيْ ءٍ حَتَّى يُعْرَفُوا بِهِ فَيُقَالُ هَؤُلَاءِ الْمُتَحَابُّونَ فِي اللَّهِ؛ براستي كساني كه در راه خدا (و براي خدا) همديگر را دوست مي دارند، روز قيامت بر منبرهايي از نور هستند كه نور چهره و بدن آنها و نور منبرهاي آنان هر چيز را روشن كرده است، به گونه اي كه به آن نور شناخته مي شوند، پس گفته مي شود: اينها كساني هستند كه در راه خدا محبّت و دوستي داشته اند.»
و امام باقر عليه السلام نقل فرموده است كه رسول خدا صلي الله عليه وآله فرمود: «كساني كه به خاطر خدا همديگر را دوست مي دارند، روز قيامت بر زميني كه از زبرجد سبز و درخشنده است، در كنار عرش الهي ايستاده اند: «وُجُوهُهُمْ أَشَدُّ بَيَاضاً وَ أَضْوَأُ مِنَ الشَّمْسِ الطَّالِعَةِ يَغْبِطُهُمْ بِمَنْزِلَتِهِمْ كُلُّ مَلَكٍ مُقَرَّبٍ وَ كُلُّ نَبِيٍّ مُرْسَلٍ يَقُولُ النَّاسُ مَنْ هَؤُلَاءِ؟ فَيُقَالُ: هَؤُلَاءِ الْمُتَحَابُّونَ فِي اللَّه(33)؛ و صورتهاي بسيار سفيد (و نوراني) دارند كه از نور خورشيد درخشنده ترند. [وقتي] ملائكه و انبيا [صورت نوراني آنان را مشاهده مي كنند] به حال آنان غبطه [و حسرت] مي خورند و مردم مي پرسند: آنان چه كساني هستند؟ گفته مي شود: اينها كساني هستند كه [در دنيا] براي خدا با هم دوستي داشتند.»

9. صلوات
قرآن دستور مي دهد كه: «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْليماً »؛(33) «به درستي که خدا و ملائکه اش بر پيامبر دورد مي فرستند، اي مؤمنان! بر او درود بفرستيد و سلام گوييد، و کاملاً تسليم [فرمان او] باشيد.» اين صلوات و سلامها آثار گرانسنگي دارد،(35) از جمله: نوراني شدن افراد صَلَوات فرستنده در قيامت. پيامبر نور و نوراني فرمود: «أَكْثِرُوا الصَّلَاةَ عَلَيَّ فَإِنَّ الصَّلَاةَ عَلَيَّ نُورٌ فِي الْقَبْرِ وَ نُورٌ عَلَى الصِّرَاطِ وَ نُورٌ فِي الْجَنَّةِ(36)؛ بر من بسيار درود بفرستيد؛ زيرا صلوات و درود بر من [تبديل به] نوري در قبر و نوري بر [پل] صراط و نوري در بهشت مي شود.»

10. مهلت دادن به بدهکاران
آسان گيري و مهلت دادن به بدهكاران، عمل نيك ديگري است كه عامل نورانيت انسان در روز سخت قيامت مي شود.
راز اينکه نورانيّت انسان بر اثر عبادت در مساجد دو چندان مي شود اين است که مساجد به عنوان محل عبادت و خانه ي خدا، خود نوراني و درخشنده اند
امام باقر عليه السلام در اين باره مي فرمايد: «يُبْعَثُ قَوْمٌ تَحْتَ ظِلِّ الْعَرْشِ وُجُوهُهُمْ مِنْ نُورٍ وَ رِيَاشُهُمْ مِنْ نُورٍ جُلُوسٌ عَلَى كَرَاسِيَّ مِنْ نُورٍ قَالَ فَتَشَرَّفُ لَهُمُ الْخَلَائِقُ فَيَقُولُونَ: هَؤُلَاء شُهَدَاءُ! فَيُنَادِي مُنَادٍ مِنْ تَحْتِ الْعَرْشِ أَنْ لَيْسَ هَؤُلَاءِ شُهَدَاء وَلَكِنَّ هَؤُلَاءِ قَوْمٌ كَانُوا يَيْسِرُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ يُنْظِرُونَ الْمُعْسِرَ حَتَّى يُيَسَّرَ؛(37) [روز قيامت] قومي زير سايه ي عرش مبعوث مي شوند كه صورتها و لباس آنان از نور است و بر صندليهايي از نور نشسته اند. امام فرمود: مردم آنها را شريف مي دارند، پس مي گويند: آيا اينها پيامبران الهي هستند؟ پس منادي از پايين عرش ندا دهد كه: نه، اينها پيامبر نبوده اند. پس مردم گويند: آيا اينان شهدا هستند؟ باز منادي از زير عرش ندا دهد كه: نه، اينها از شهدا نبوده اند؛ بلكه اينها مردمي بودند كه بر مؤمنين آسان مي گرفتند و به كسي كه نمي توانست بدهي خود را پرداخت كند، مهلت مي دادند تا او توانگر شود.»

11. سخنان خوب
بيش از 35 گناه، از گناهان زباني شمرده شده است. در قبال آن بسياري از خوبيهاست كه با همين زبان و گفتار انجام مي گيرد؛ سخن براي هدايت مردم، نجات آنان، تعليم و تدريس و ... اين گونه سخنان نورانيّت مي آورد.
از حضرت علي عليه السلام سؤال شد: چه چيزي از مخلوقات در اين جهان بهتر است؟ فرمود: كلام و سخن گفتن. پس سوال شد: چه چيزي از مخلوقات، زشت تر است؟ فرمود: كلام و سخن گفتن. سپس فرمود: «بِالْكَلَامِ ابْيَضَّتِ الْوُجُوهُ وَ بِالْكَلَامِ اسْوَدَّتِ الْوُجُوهُ؛(38) به واسطه کلام، صورتها سفيد و نوراني و به وسيله همان، صورتها سياه مي گردد.»

(1) طارق/9.
(2) الرحمن/41.
(*) بنا داريم سلسله بحثهايي تحت همين عنوان ارائه شود تا براي مبلّغان عزيز در مجالس موعظه، ختم و امثال آن مفيد باشد.
(3) عمّ/26.
(4) قابل ذكر است در طرح بحث از زحمات آقاي رضا محققيان در كتاب «قيافه انسانها در قيامت» بهره هايي برده ام.
(5) آل عمران/106.
(6) همان/107.
(7) عبس/38 و 39.
(8) تحريم/8.
(9) آل عمران/107.
(10) بحارالانوار، محمد باقر مجلسي، دار احياء التراث، ج66، ص411.
(11) علل الشرائع، صدوق، دار البلاغه، بيروت، بي تا، ص 366، باب 87، روايت 1.
(12) مستدرك الوسائل، ميرزا حسين نوري، آل البيت، قم، 1408 ق، ج3، ص364.
(13) مستدرك الوسائل، همان، ج3، ص359.
(14) وسائل الشيعه، حرّ عاملي، بيروت، دار احياء التراث، ج1، ص377.
(15) همان.
(16) مستدرك الوسائل، همان، ج1، ص357.
(17) من لا يحضره الفقيه، صدوق، بيروت، دارالاضواء، چاپ دوم، 1413 ق، ج1، ص41.
(18) وسال الشيعه، ج1، ص395.
(19) مستدرك الوسائل، ج3، ص 92.
(20) بحارالانوار، همان، ج9، ص296.
(21) مستدرك الوسائل، همان، ج12، ص 173.
(22) مستدرك الوسائل، همان، ج3، ص23.
(23) بحارالانوار، ج60، ص 264.
(24) اصب يعني فرو ريختن رحمن الهي.
(25) بحارالانوار، ج7، ص300.
(26) مائده/15.
(27) مستدرك الوسائل، ج4، ص 355.
(28) وسائل الشيعه، ج21، ص 475.
(29) بحار الانوار، ج7، ص185.
(30) همان، بحارالانوار، ج8، ص 149.
(31) مفاتيح الجنان، شيخ عباس قمي، انتشارات نبوي، ص932، دعاي ندبه.
(32) وسائل الشيعه، همان، ج16، ص167.
(33) احزاب/56.
(34) مانند زنده ماندن ياد پيامبر و آل او در جامعه، تأكيد ارتباط دائمي و آن به آن بين پيروان و پيشوايان، ثواب فراوان و غير قابل تصور داشتن و....
(35) مستدرك الوسائل، ج5، ص 335.
(36) بحارالانوار، همان، ج7، ص304.
(37) بحار الانوار، ج 75، ص55.

منبع : ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره 115
/ 1