آداب اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آداب اسلامی - نسخه متنی

محمدمهدی فجری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
آداب اسلامي
عوامل ابتلا به لقمه حرام (در غير معاملات)
محمدمهدي فجري
مقدمه
يكي از سوگندهاي موجود در قرآن كريم، سوگندي است كه شيطان براي گمراهي انسانها خورده است. قرآن كريم، سوگند شيطان را اين گونه بيان مي كند: (قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعينَ)؛ (1) «گفت: به عزّتت سوگند، همه آنان را گمراه خواهم كرد.» تأكيدهاي پي در پي در اين آيه (قسم از يك سو، لام و نون تأكيد ثقيله از سوي ديگر و كلمه اجمعين از سوي سوم) نشان مي دهد كه او نهايت پافشاري را در تصميم خويش داشته و دارد و تا آخرين نفس بر سر گفتار خود ايستاده است. البته اين سوگند در يك گروه كارساز نيست. كه قرآن كريم با جمله (إِلاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصينَ)؛ (2) «مگر بندگان خالص تو، از ميان آنها!» از آنها ياد مي كند آنان تمام تلاش خود را براي دوري از دام شيطان به كار مي گيرند و از خداوند در اين راه استمداد مي جويند. يكي از اين راههاي نفوذ شيطان، تلاش براي وارد كردن مال حرام در زندگي انسانها است.
درآمد حرام در هر شغلي امكان پذير است و هر كسي امكان غوطه ور شدن در اين گرداب را دارد. در مقاله گذشته (3) به بررسي برخي از راههاي ابتلاي انسان به لقمه حرام در معاملات پرداختيم. در اين نوشتار نيز به مواردي از راههاي ابتلا به لقمه حرام در غير معاملات اشاره مي كنيم:

1. كم كاري
كم كاري و اتلاف وقت و فرصت سوزي، يكي از آفات مشاغل در كشورمان است. اين آفت علاوه بر زياني كه متوجه اقتصاد كشور و افراد ذي نفع مي كند، فرصتهاي بسياري را هدر مي دهد و گاه درآمد حاصل از كار را نيز با مشكل مواجه مي سازد؛ چرا كه در برخي كارها، فرد يا افراد خاص و يا بيت المال مسلمانان صاحب نفع است و هر نوع كم كاري به ضرر آنان منتهي مي شود.
نمونه اي از كم كاري در كارهاي مختلف عبارت است از:
كارمند يك اداره كه كارهاي روزانه را با آرامي انجام دهد تا برخي از كارها در ساعت اضافه كار انجام پذيرد.
كارمند يك شركت يا اداره كه حقوق مي گيرد تا كار ارباب رجوع را انجام دهد؛ اما به هر دليلي كه از ديد مسئولان آن اداره غيرموجه است كار مراجعان را به روزي ديگر مي اندازد.
بنّا يا كارگري كه كار يك روزه خود را چند روزه انجام مي دهد تا درآمد بيش‏تري كسب كند. اين مثال در همه كارهاي ساعتي يا روزانه صدق مي كند.
كم كاري يا كم دقتي برخي كارگران كارخانه ها كه عاملي براي متضرر شدن دولت يا صاحب كارخانه شود.
طلبه يا روحاني كه در قبال گرفتن شهريه موظف است به تحصيل يا تدريس و تبليغ بپردازد؛ اما از وقت خويش در راه انجام اين وظيفه استفاده نمي كند.
معلمي كه به خاطر كارهاي ديگر با كسالت و خستگي بر سر كلاس درس حاضر مي شود و از بازگو كردن بسياري از نكته هاي درس باز مي ماند؛ به تعبير ديگر برخي فرهنگيان بهترين وقتشان را در جاهايي همچون تدريس خصوصي يا مدارس غيرانتفاعي و... صرف مي كنند؛ در حالي كه وظيفه اصلي آنها تدريس در مدارس دولتي است.
البته برخي از كم كاريها، با بهانه هايي توجيه مي شود كه قابل پذيرش نيست؛ مثلا برخي مي گويند اين شركت يا اداره و... حقوق را به اندازه نمي دهند يا به موقع نمي پردازند؛ در حالي كه بايد به اين نكته توجه داشت كه هر كس با اراده و اختيار و با علم به ميزان درآمد، وارد آن كار مي شود و تأخير در پرداخت حقوق نمي تواند دليل موجهي براي كم كاري باشد.

2. كم فروشي
يكي از گروههايي كه مورد تهديد خداوند متعال قرار گرفته اند، كم فروشان مي باشند. قرآن مجيد در سوره مطففين به كم فروشان مي فرمايد: (وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفينَ)؛ (4) «واي بر كم فروشان!»
اين آيه توبيخي است از ناحيه خداوند نسبت به كم فروشان كه حق مردم را به طرز ناجوانمردانه اي پايمال مي كنند. «ويل» در اينجا به معناي شر يا غم و اندوه يا هلاكت يا عذاب دردناك و يا وادي سخت و سوزاني در دوزخ است، و معمولا اين واژه، هنگام نفرين و بيان زشتي چيزي به كار مي رود. (5)
نكته قابل توجه آنكه گرچه آيه فوق تنها از كم فروشي درباره كيل و وزن سخن مي گويد؛ بدون شك، مفهوم آيه وسيع است و هر گونه كم فروشي را شامل مي شود؛ چنان كه مي تواند با استفاده از الغاي خصوصيت، كم گذاردن در خدمات را نيز فرا گيرد؛ حتي بعضي براي آيه، توسعه بيش‏تري قائل شده و هر گونه تجاوز از حدود الهي و كم گذاشتن در روابط اجتماعي و اخلاقي را مشمول آن دانسته اند؛ (6) از اينرو از عبد الله بن مسعود، صحابي معروف نقل شده است كه گفت: «نماز نيز قابل پيمانه است! كسي كه كيل آن را به طور كامل ادا كند خداوند پاداش او را كامل مي دهد، و هر كس از آن كم بگذارد درباره او همان جاري مي شود كه خداوند درباره مطففين (كم فروشان) فرموده است.» (7)
بنابراين كم فروشي در همه مشاغل قابل بررسي است.

3. رشوه
يكي از بارزترين مصاديق مال حرام، رشوه است. رشوه معمولا شامل هر چيزي است كه براي باطل كردن حق ديگران داده مي شود. جايگاه رشوه در اسلام به حدي است كه رسول خدا صلي الله عليه و آله رشوه دهنده و رشوه گيرنده و واسطه بين دهنده و گيرنده را لعن و نفرين مي كند: «لَعَنَ اللَّهُ الرَّاشِيَ وَ الْمُرْتَشِيَ وَ الْمَاشِيَ بَيْنَهُمَا؛ (8) خدا لعنت كند رشوه دهنده و رشوه گيرنده و واسطه بين آنها را.»
ثروتي كه زكات، خمس، حق سائل، حق محروم و ديگر حقوق شرعي آن پرداخت نشده، حلال مخلوط به حرام است و تصرف در آن جايز نيست، و خوراندن حرام يا حلال مخلوط به حرام به زن و بچه و ديگران، خود معصيتي غير از معصيت به دست آوردن حرام است.
گرچه از بارزترين مصاديق رشوه، دادن پول يا چيز ديگر به قاضي است؛ اما منحصر به آن نمي شود. به طور كلي هر چيز و با هر نامي كه باعث جلب اعتماد ديگران شود و به واسطه آن، حق و حقوق ديگران پايمال شود رشوه به حساب مي آيد؛ براي نمونه:
هديه اي كه به كارمند اداره داده مي شود تا بررسي پرونده را بر پرونده هاي ديگر كه در نوبت هستند مقدم كند.
هديه اي كه به بازرس شهرداري براي تأييد پايان كار و... داده مي شود.
هديه اي كه به كارمند بانك داده مي شود تا احداث خانه و ... را در ازاي وام بانكي تأييد كند.
هديه اي كه به افسر پليس و كارمند بيمه داده مي شود تا طرف مقابل را به عنوان مقصر معرفي كند.
هديه به پليس براي عدم جريمه يا تخفيف در آن.
هديه اي كه به قاضي داده مي شود تا زمان دادگاه به تعويق افتد.
هديه اي براي استخدام خارج از ضوابط اداري يا طراحي براي برنده شدن در مناقصه و... .
در نهج البلاغه در داستان هديه آوردن «اشعث بن قيس» مي خوانيم: اشعث براي پيروزي بر طرف دعواي خود در محكمه عدل علي عليه السلام به رشوه متوسل شد و شبانه، ظرفي پر از حلواي لذيذ به در خانه علي عليه السلام آورد و نام آن را هديه گذاشت. امير مؤمنان عليه السلام برآشفت و فرمود: «هَبِلَتْكَ الْهَبُولُ أَ عَنْ دِينِ اللَّهِ أَتَيْتَنِي لِتَخْدَعَنِي أَمُخْتَبِطٌ أَمْ ذُو جِنَّةٍ أَمْ تَهْجُرُ وَ اللَّهِ لَوْ أُعْطِيتُ الْأَقَالِيمَ السَّبْعَةَ بِمَا تَحْتَ أَفْلَاكِهَا عَلَى أَنْ أَعْصِيَ اللَّهَ فِي نَمْلَةٍ أَسْلُبُهَا جُلْبَ شَعِيرَةٍ مَا فَعَلْتُهُ وَ إِنَّ دُنْيَاكُمْ عِنْدِي لَأَهْوَنُ مِنْ وَرَقَةٍ فِي فَمِ جَرَادَةٍ تَقْضَمُهَا مَا لِعَلِيٍّ وَ نَعِيمٍ يَفْنَى وَ لَذَّةٍ لَا تَبْقَى‏؛ (9) زنان بچه مرده بر تو بگريند. آيا از راه دين وارد شدي که مرا بفريبي؟ يا عقلت آشفته شده يا جن‏زده شدي؟ يا هذيان مي‏گويي؟ به خدا سوگند! اگر هفت اقليم را با آنچه در زير آسمانهاي آنهاست به من دهند تا خدا را نافرماني کنم كه پوست جوي را از مورچه اي [به ظلم] بگيرم، چنين نخواهم كرد. همانا دنياي شما از برگ جويده اي در دهان ملخ براي من پست تر است. علي را با نعمتهاي فاني و لذتهاي ناپايدار چه كار؟»
بنابراين اسلام، رشوه را در هر شكل و قيافه اي محكوم كرده است. اسلام حتي براي اينكه قاضي، گرفتار رشوه‏هاي مخفي و ناپيدا نشود، دستور مي دهد قاضي نبايد شخصا به بازار برود مبادا تخفيف قيمتها به طور ناخودآگاه روي قاضي اثر بگذارد و در قضاوت، از تخفيف دهنده جانبداري كند. چه خوب است مسلمانان از كتاب آسماني خود الهام بگيرند و همه چيز خود را در پاي بت رشوه خواري قرباني نكنند. (10)

4. توجه نكردن به بيت المال
زندگي در اجتماع و داد و ستد با مردم، انسان را ناگزير از تصرف در بيت المال مي كند. مكانهاي عمومي، پاركها، وسايل نقليه عمومي، مساجد، مدارس و ... همه با بيت المال ساخته شده اند و انسان در زندگي روزمره خويش از آنها استفاده مي كند؛ اما هر گونه استفاده غير‏مجاز از بيت المال سبب داخل شدن مال حرام در زندگي انسان مي شود؛ چرا كه هر گونه ضرر و زيان به بيت المال سبب مي شود ارزش آن شيء كم شود و انسان در قبال آن ضرر و زيان، بدهكار شود و نپرداختن آن بدهي باقي ماندن مال بيت المال در اموال محسوب مي شود و حرام است.
چند نمونه
صحنه سازي براي دريافت حق بيمه، دستكاري كنتور براي كم نشان دادن مصرف واقعي و صدها مورد مشابه، از مصاديق اضرار به بيت المال و جذب مال حرام است؛ چرا كه در اين موارد به ميزان مصرف از بيت المال، استفاده كننده، مديون بيت المال است و عدم واريز اين وجوه به حساب بيت المال به معناي مخلوط شدن اين پول كه مربوط به همه ملت است با در آمد اوست و در اين صورت، حق تصرف در اصل پولش را نخواهد داشت. (11)
همچنين استفاده از دفترچه بيمه ديگران، استفاده شخصي از وسايل نقليه دولتي و عمومي، استفاده شخصي از وسايل اداري مثل تلفن، فتوكپي و ... بدون اجازه مسئولان (12) نمونه هاي ديگري از استفاده از بيت المال است كه در قبال آن وجهي به حساب بيت المال واريز نمي شود.
نامه اميرمؤمنان عليه السلام به كارگزاران خويش، تابلويي ماندگار براي همه مسلمانان است كه در استفاده از بيت المال دقت لازم را به خرج دهند: «أَدِقُّوا أَقْلَامَكُمْ وَ قَارِبُوا بَيْنَ سُطُورِكُمْ وَ احْذِفُوا عَنِّي فُضُولَكُمْ وَ اقْصِدُوا قَصْدَ الْمَعَانِي وَ إِيَّاكُمْ وَ الْإِكْثَارَ فَإِنَّ أَمْوَالَ الْمُسْلِمِينَ لَا تَحْتَمِلُ الْإِضْرَارَ؛ (13) نوك قلمهاي خويش را تيز كنيد، ميان سطرهاي نوشته زياد فاصله نيندازيد، حرفهاي زيادي را حذف كنيد [و روي كاغذ نياوريد]، به بيان اصل معنا بپردازيد، از زياده روي در مصرف پرهيز كنيد؛ زيرا بيت المال تحمل اين گونه ضررها را ندارد.»
آنچه قابل ملاحظه است آنكه اين اخطار امام عليه السلام درباره استفاده از بيت المال، در راستاي اجراي برنامه‏هاي حكومت و دولت است و به يقين، استفاده‏هاي ديگر از بيت المال – كه در بالا به آن اشاره شد – دقتي ديگر مي طلبد.

5. بي توجهي به مال يتيم
يكي از راههاي مبتلا شدن به مال حرام، استفاده از مال يتيم است. اهميت اين موضوع تا بدانجاست كه اسلام تأكيد مي نمايد كه نبايد اموال آنها را با اموال خويش مخلوط ساخت؛ به گونه اي كه نتيجه آن، تملك همه آنها باشد و نيز نبايد اموال خوب آنان را با اموال بد خود مخلوط كرد؛ زيرا نتيجه اش پايمال شدن حق يتيمان است. قرآن كريم مي فرمايد: (وَ لا تَتَبَدَّلُوا الْخَبيثَ بِالطَّيِّبِ وَ لا تَأْكُلُوا أَمْوالَهُمْ إِلى‏ أَمْوالِكُمْ إِنَّهُ كانَ حُوباً كَبيراً)؛ (14) «و اموال بد [خود] را، با اموال خود [آنها] عوض نكنيد و اموال آنان را همراه اموال خودتان [با مخلوط كردن يا تبديل كردن] نخوريد؛ زيرا اين گناه بزرگي است.» و نيز در جاي ديگر مي فرمايد: (إِنَّ الَّذينَ يَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامى‏ ظُلْماً إِنَّما يَأْكُلُونَ في‏ بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَيَصْلَوْنَ سَعيراً)؛ (15) «كساني كه اموال يتيمان را به ظلم و ستم مي خورند، [در حقيقت] تنها آتش مي خورند و به زودي در شعله هاي آتش [دوزخ] مي سوزند.»
متأسفانه در بعضي خانواده ها پس از فوت پدر، خواهران و برادران بزرگ تر بدون توجه به برادر و خواهر نابالغ خود، ارث را بين خود تقسيم مي كنند و ارثي براي آنان باقي نمي گذارند و يا بدون در نظر گرفتن حكم اسلام، مبلغ ناچيزي را براي آنها كنار مي گذارند؛ در حالي كه اسلام براي جنين در رحم مادر كه پدرش فوت شده نيز همانند ديگران ارث مقرر فرموده است. (16)
اينجاست كه رسول خدا صلي الله عليه و آله مي فرمايد: «يُبْعَثُ نَاسٌ عَنْ قُبُورِهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ تَأَجَّجُ أَفْوَاهُهُمْ نَاراً فَقِيلَ لَهُ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَنْ هَؤُلَاءِ قَالَ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامى‏ ظُلْماً إِنَّما يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَيَصْلَوْنَ سَعِيراً؛ (17) در قيامت، عده اي از گورهايشان بيرون مي آيند؛ در حالي كه از دهان آنها آتش زبانه مي كشد. عرض شد يا رسول الله صلي الله عليه و آله! آنها چه كساني هستند؟ فرمود: كساني كه اموال يتيمان را به ناحق مي خورند، آنان در شكمهايشان آتش مي ريزند و به زودي در جهنم افكنده مي شوند.»
و نيز فرمود: «شَرُّ الْمَأْكَلِ أَكْلُ مَالِ الْيَتِيم‏؛ (18) بدترين خوردنيها، خوردن [ظالمانه] مال يتيم است.» (19)

6. خمس و زكات
خمس و زكات نيز از جمله واجبات و ترك آن باعث حرمت تصرف در اموال است. (20) بنابر صريح آيات و روايات، فقيران در اموال ثروتمندان شريك اند (21) و نپرداختن زكات [براي كساني كه زكات بر آنان واجب است] به معناي تصرف در حق فقيران است. به همين سبب امام صادق عليه السلام تصريح مي فرمايد: «كسي كه در پرداخت زكات كوتاهي مي كند، هنگام مرگ، مسلمان از دنيا نمي رود.» (22)

ثروتي كه زكات، خمس، حق سائل، حق محروم و ديگر حقوق شرعي آن پرداخت نشده، حلال مخلوط به حرام است و تصرف در آن جايز نيست، و خوراندن حرام يا حلال مخلوط به حرام به زن و بچه و ديگران، خود معصيتي غير از معصيت به دست آوردن حرام است.
امير مؤمنان عليه السلام فرمود: «شَرُّ الْأمْوَالِ مَا لَمْ يُخْرَجْ مِنْهُ حَقُّ اللهِ سُبْحَانَهُ؛ (23) بدترين اموال، آن مالي است كه حق خدا (خمس ـ زكات) از آن خارج نشده است.»

7. عدم تخصص
همان‏طور که در نوشتار عوامل ابتلا به مال حرام در معاملات گفته شد، نداشتن تخصص، يکي از بارزترين عوامل کسب مال حرام است. متأسفانه اين مسئله که ناشي از نداشتن توانايي بر ابراز ناآگاهي است، باعث مخلوط کردن مال حلال و حرام مي شود؛ براي نمونه بسيار اتفاق افتاده است كه دكتري علت يك بيماري را متوجه نشده است؛ اما به علت اينكه حق ويزيت را به بيمار بر نگرداند يا بيمار را به متخصص ديگري ارجاع ندهد و يا به سبب ابراز ناآگاهي از اين بيماري، براي اينكه بيماران ديگر خود را از دست ندهد، نسخه اي مي نويسد و علاوه بر حق ويزيت، هزينه خريد دارو را نيز بر دوش بيمار مي گذارد. يا نويسنده اي كه درآمد خود را در نوشتن موضوعي مي بيند كه تخصصي در آن ندارد و عده اي با خواندن اين نوشته در انتخاب راه درست به ترديد مي افتند و يا منحرف مي شوند. (24) و بسياري ديگر از درآمدهايي كه از راه عدم تخصص به دست مي آيد از عوامل درآمد حرام است.
خلاصه آنكه لازم است همه مؤمنان در درآمدهاي خود علاوه بر آگاهي، دقت بيش‏تري داشته باشند و از هر كار مشكوكي كه انسان را در اين ورطه قرار دهد بپرهيزند و روحانيان و مبلغان نيز عوامل ابتلا به مال حرام را كه در اين نوشتار به چند نمونه آن اشاره شده شناسايي و به مؤمنان معرفي كنند.
اين سخن را با شعري از مرحوم الهي قمشه اي به پايان مي‏بريم كه:
به روزي در پي كسب حلال اند
به حشر، آسوده زاندوه و وبال اند
دهد رزق حلال آسايش دل
شود بر طاعت دلدار مايل
ستمكاري كه جوياي حرام است
ز خون مردمش عيش مدام است
ببيند روي آسايش شب و روز
بسوزد عاقبت آن آتش افروز
حرام از دل بَرَد مهر و وفا را
كند ناپاك، قلب با صفا را
خرد را داور بيداد سازد
روان شاد را ناشاد سازد
حرام آرد به دل صد فكر باطل
كند جان را ز ياد دوست غافل
هر آن كو بيشه ناپاك دارد
به محشر، جان خود غمناك دارد
نيفتد طائر دولت به دامش
بريزد زَهر حسرت در مذاقش
حرام اندوه و غمناكي فزايد
به جان پاك، ناپاكي فزايد
حرام است آنچه يابي يا حلال است
به تقدير است و بيش و كم محال است
همان بِه جز طريق دين نبويي
حلال از سفره تقدير، جويي

1) ص / 82.
2) ص / 83.
3) مبلغان، مجله شماره 133.
4) مطففين / 1.
5) تفسير نمونه، ناصر مكارم شيرازي، دار الكتب الاسلامية، تهران،‌ چاپ اول، 1374 ش، ج 26، ص245.
6) برگرفته از تفسير نمونه، ج 26، ص 247.
7) مجمع البيان في تفسير القرآن، فضل بن حسن طبرسي، انتشارات ناصر خسرو، تهران،‌ 1372 ش، ج10، ص 687.
8) جامع الاخبار، تاج الدين شعيري، انتشارات رضي، قم،‌ 1363 ش، ص 156.
9) نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتي، مؤسسة تحقيقاتي امير المؤمنين عليه السلام،‌ بوستان كتاب،‌ قم،‌ خطبه 224.
10) تفسير نمونه، ج 2، ص 8.
11) شبيه چنين موردي در مسئله خمس ديده مي‌شود؛ چنان‌كه همه علما بر اين امر اتفاق دارند كه تا خمس مال داده نشود،‌ نمي‌توان در آن مال تصرف كرد. اگر چه قصد دادن خمس را داشته باشد (مگر اينكه حاكم شرع اجازه تصرف داده باشد). توضيح المسايل مراجع، سيد محمد حسن بني‌هاشمي، جامعه مدرسين حوزه علميه قم، قم، چاپ دوم، 1377 ش، ج 2، ص 35، مسئله 1790.
12) اجازه مسئولان يك اداره نيز به شرطي قابل قبول است كه خود به احكام شرع،‌ آگاه و مقيد باشند.
13) الخصال، شيخ صدوق، انتشارات جامعه مدرسين، قم،‌ چاپ دوم، 1403 ق، ج 1، ص 310.
14) نساء / 2.
15) همان / 10.
16) توضيح المسائل مراجع، ج 2، ص 615، مسئله 2785.
17) بحار الأنوار، علامه مجلسي،‌ مؤسسة الوفاء، بيروت، 1404 ق، ج 72، ص 10.
18) من لا يحضره الفقيه، شيخ صدوق، انتشارات جامعه مدرسين، قم،‌ 1413 ق، ج 4، ص 377.
19) مجله مبلغان،‌ ش 122.
20) ذكر اين نكته ضروري است كه وجوب خمس و زكات،‌ شرايط خاصي دارد كه لازم است با مراجعه افراد به رساله مرجع خود از وجوب و عدم وجوب خمس يا زكات در مال خود آگاهي يابند.
21) من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 7؛ و التفسير المنسوب الي الامام العسكري، مدرسه امام مهدي عليه السلام، قم،‌ چاپ اول، 1409 ق، ص 364.
22) روضة الواعظين، محمد بن حسن فتال نيشابوري، انتشارات رضي، قم، ج 2، ص 356.
23) غرر الحكم و درر الكلم، عبد الواحد بن محمد تميمي آمدي، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، قم،‌ 1366 ش، ص 369.
24) البته سخن درباره نويسندگان متعهد به مباني اسلامي است؛ و گرنه نويسندگان غيرمتعهد كه به طور عمدي عقايد مردم را متزلزل مي‌كنند از محل بحث خارج‌اند.

منبع : ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره134
/ 1