آداب اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آداب اسلامی - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
آداب اسلامي
عوامل افزايش روزي
مقدمه
جلب روزي و افزايش يا كاهش آن، معلول علل و عوامل مختلفي است. به عنوان مثال، تدبير و تلاش فرد، پيگيري، صبر و استقامت او و عواملي از اين قبيل در كسب روزي و افزايش و ازدياد آن مؤثر است و بر عكس، بي تدبيري، سستي و تنبلي، بي حوصلگي و از ميدان به در رفتن در اثر سختي و مشكلات كار، از عوامل فقر و كاهش رزق و روزي است.
عوامل مذكور را مي توان به عنوان "عوامل فردي" نام گذاري كرد؛ چرا كه همه آنها به خصوصيات فردي افراد بستگي دارد؛ اما سؤال اينجاست كه آيا همه عوامل مؤثّر در افزايش يا كاهش رزق و روزي، در عوامل فردي خلاصه مي شود؟ و يا خارج از اراده و ويژگيهاي فرد فرد انسانها، عوامل ديگري در رزق آنها مؤثّر نيست؟ و يا علاوه بر دخالت عوامل فردي، عوامل ديگري خارج از اراده انسان وجود دارد كه در كم يا زياد شدن روزي او دخالت دارند؟
پاسخ اين سؤالات مثبت است؛ يعني علاوه بر عوامل فردي، عوامل ديگري وجود دارند كه در روزي افراد تأثيرگذارند. به عنوان مثال، چنانچه روش توزيع ثروت در اجتماع ناعادلانه و نامناسب باشد، هر چقدر افراد اين جامعه اهل تدبير و تلاش و استقامت باشند، به نتيجه كار خود نخواهند رسيد و دست رنج مناسب خود را دريافت نخواهند كرد.
اين گونه عوامل كه مربوط به سيستم اقتصادي جامعه و جهت گيري و اهداف اقتصادي حاكمان آن است، در قالب "عوامل اجتماعي" قابل بحث و بررسي است. در اين شماره، تنها به كار و تلاش كه يكي از عوامل فردي افزايش روزي است، مي پردازيم و عوامل ديگر را در شماره بعد بررسي مي كنيم.

كار و تلاش
بعضي از روزيهاي مادي و معنوي، بدون هيچ گونه كوشش و تلاشي از سوي انسان به او ارزاني مي شود و به منزله سرمايه كسب روزي آدميان به شمار مي رود. عقل و هوش و استعداد، توانايي و سلامت جسماني، تابش خورشيد و بارش باران، حاصلخيزي خاك، هواي سالم براي تنفس و... از اين جمله اند.
لطف و حكمت خداوند بر آن قرار گرفته است كه پيش از هرگونه سعي و تلاشي از جانب آدميان، سرمايه هاي اوليه اي از قبيل موارد فوق در اختيار انسان قرار گيرد تا با استفاده صحيح از اين ارزاق خدادادي، به دنبال روزي خود روان شوند. در واقع، مي توان گفت كه اين ارزاق به دنبال انسانها هستند نه انسانها به دنبال آنها و آنها طالب انسانها هستند نه انسانها طالب آنها.
بدون ترديد يكي از مصاديق "رزق طالب" كه در پاره اي از روايات به آنها اشاره شده است، همين نوع از ارزاق است. امام صادق عليه السلام فرمودند: "الرِّزْقُ مَقْسُومٌ عَلَي ضَرْبَيْنِ أَحَدُهُمَا وَاصِلٌ إِلَي صَاحِبِهِ وَإِنْ لَمْ يَطْلُبْهُ وَالْآخَرُ مُعَلَّقٌ بِطَلَبِهِ فَالَّذِي قُسِمَ لِلْعَبْدِ عَلَي كُلِّ حَالٍ آتِيهِ وَإِنْ لَمْ يَسْعَ لَهُ وَالَّذِي قُسِمَ لَهُ بِالسَّعْيِ فَيَنْبَغِي أَنْ يَلْتَمِسَهُ مِنْ وُجُوهِهِ وَهُوَ مَا أَحَلَّهُ اللّهُ لَهُ دُونَ غَيْرِهِ؛(1) رزق بر دو نوع است: يك نوع از آن به صاحبش مي رسد، گرچه آن را طلب نكند؛ اما نوع ديگر به طلب انسان وابسته است. نوع اوّل كه براي انسان تقدير شده، در هر حال به او خواهد رسيد، گرچه براي به دست آوردنش تلاش نكند؛ اما نوع دوم كه با سعي انسان براي او مقدر شده، سزاوار است كه انسان از راههاي خودش طلب كند و آن رزقي است كه خداوند براي آن شخص حلال كرده است نه غير او."
البته، گرچه كار و تلاش انسان در كسب اين ارزاق طلب نشده مؤثّر نيست؛ اما در حفظ، نگهداري و استفاده بهينه از آنها قطعاً مؤثّر است. انسان مي تواند با تلاش و تدبير خود، از امكانات خدادادي به خوبي استفاده كرده، بازده آنها را افزايش دهد و يا برعكس، با بي تدبيري و تنبلي خود، آنها را هدر داده، باعث تضييع آنها شود.

1. كار و عبادت
در فرهنگ اسلامي، كار و تلاش براي امرار معاش و گذران زندگي، نه تنها امري مذموم و دنياپرستانه تلقي نشده، بلكه امري مقدس، خداپسندانه و عبادتي بزرگ شمرده شده است. پيشوايان ديني ما، آنجا كه با برداشتهايي ناصواب از ضمانت رزق انسانها از جانب خداوند مواجه مي شدند، به شدّت با اين افكار برخورد كرده، به سرزنش آنها مي پرداختند. امام صادق عليه السلام هنگامي كه از حال يكي از اصحاب خود جويا شدند و پاسخ شنيدند كه در خانه خود مشغول عبادت است و زندگي او را عده اي از مسلمانان تأمين مي كنند، فرمودند: "وَاللّهِ لَلَّذِي يَقُوتُهُ أَشَدُّ عِبَادَةً مِنْهُ؛(2) به خدا سوگند كسي كه زندگي او را تأمين مي كند، عابدتر از اوست."
رزق بر دو نوع است: يك نوع از آن به صاحبش مي رسد، گرچه آن را طلب نكند؛ اما نوع ديگر به طلب انسان وابسته است. نوع اوّل كه براي انسان تقدير شده، در هر حال به او خواهد رسيد، گرچه براي به دست آوردنش تلاش نكند؛ اما نوع دوم كه با سعي انسان براي او مقدر شده، سزاوار است كه انسان از راههاي خودش طلب كند و آن رزقي است كه خداوند براي آن شخص حلال كرده است نه غير او."
كساني كه به بهانه عبادت و يا به دليل تنبلي و كسالت زحمت خود را بر دوش ساير مردم مي اندازند، مورد لعن و نفرين عابدترين انسان يعني پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه وآله قرار گرفته اند. (3)
امام صادق عليه السلام به صراحت اعلام فرمود: "إِنِّيِ لَأُبْغِضُ الرَّجُلَ فَاغِراً فَاهُ إِلَي رَبِّهِ فَيَقُولُ ارْزُقْنِي وَيَتْرُكُ الطَّلَبَ؛(4) من از كسي كه كسب روزي را رها كرده و لب به دعا مي گشايد و مي گويد خداوندا روزي مرا برسان، ناخشنود و ناراحتم."
پيشوايان معصوم ما، نه تنها ناراحتي خود را از دعا كردن افراد به جاي كار كردن آنها اعلام مي كردند، بلكه از دعا نمودن براي رزق و روزي اين افراد خودداري مي نمودند و آنان را به كار و تلاش فرا مي خواندند. به عنوان نمونه، هنگامي كه فردي از امام صادق عليه السلام درخواست مي كند كه در حقّ او دعا كنند تا خداوند روزي او را به راحتي برساند، امام درخواست او را رد كرده، پاسخ مي دهند: "لاَ أَدْعُو لَكَ. اُطْلُبْ كَمَا أَمْرَكَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ؛(5) براي تو دعا نمي كنم. آن چنان كه خداوند متعال به تو دستور داده است، جويا[ي رزق خود] باش."
بر اين اساس، "دعا" جايگزين "كار" نيست؛ بلكه مكمل آن است.
در فرهنگ اسلامي كسي كه براي تأمين هزينه خانواده خود به زحمت مي افتد، همچون مجاهد في سبيل اللّه به عبادت مشغول است؛ چرا كه امام صادق عليه السلام فرمود: "أَلْكَادُّ عَلَي عِيَالِهِ كَالْمُجَاهِدِ فِي سَبِيلِ اللّهِ." (6)
از نظر پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه وآله عبادت هفتاد بخش است كه برترين آنها به دست آوردن رزق حلال مي باشد: "أَلْعِبَادَةُ سَبْعُونَ جُزْءاً أَفْضَلُهَا طَلَبُ الْحَلاَلِ." (7)
بنا به فرموده امام باقرعليه السلام: "مَنْ طَلَبَ الدُّنْيَا اسْتِعْفَافاً عَنِ النَّاسِ وَسَعْياً عَلَي أَهْلِهِ وَتَعَطُّفاً عَلَي جَارِهِ لَقِيَ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَوَجْهُهُ مِثْلُ الْقَمَرِ لَيْلَةَ الْبَدْرِ؛(8) كسي كه براي بي نيازي از مردم، تأمين زندگي خانواده و رسيدگي به همسايه خود به دنبال مال دنيا برود، در حالي خداوند را در قيامت ملاقات خواهد كرد كه چهره او مانند ماه شب چهارده، نوراني خواهد بود."
در مقابل، از نظر امام صادق عليه السلام كساني كه در اثر سستي و تنبلي از تأمين زندگي خود سر باز مي زنند، مورد سرزنش قرار گرفته و ناتوان تر از مورچه خوانده شده اند؛ چرا كه مورچه براي گذران زندگي خود، دانه ها را به لانه خود مي كشد: "أَيَعْجِزُ أَحَدُكُمْ أَنْ يَكُونَ مِثْلَ النَّمْلَةِ فَإِنَّ النَّمْلَةَ تَجُرُّ إِلَي جُحْرِهَا؛(9) آيا كسي از شما ناتوان است مانند مورچه باشد. همانا مورچه [دانه ها را] به لانه اش مي كشد."
امام علي عليه السلام بارها فرمود كسي كه "آب و خاك" در اختيار داشته باشد و در عين حال در فقر به سر برد، نشان آن است كه خداوند او را از رحمت خود دور كرده است: "مَنْ وَجَدَ مَاءً وَتُرَاباً ثُمَّ افْتَقَرَ فَأَبْعَدَهُ اللّهُ؛(10) كسي كه آب و خاك بيابد و پس از آن فقير باشد، خداوند او را [از رحمتش ] دور كرده است."
در روايات نقل شده از پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه وآله و پيشوايان معصوم عليهم السلام تأكيد بر عبادي بودن كار و اهميت و ضرورت آن، به اندازه اي است كه در مجامع روايي ما، بابي تحت عنوان "إِسْتِحْبَابُ طَلَبِ الرِّزْقِ وَوُجُوبُهُ مَعَ الضَّرُورَةِ"(11) به ذكر اين روايات اختصاص يافته است كه نقل همه آنها در اين مختصر نمي گنجد.

2. كار و عقل
يكي ديگر از فوايد كار، "تقويت عقل آدمي" است. البته منظور از اين عقل، عقل فلسفي، استدلالي و نظري نيست؛ بلكه منظور "عقل معاش" يا عقل عملي انسان است.
عقل معاش، همان عقل اقتصادي - اجتماعي است كه به فرد توانايي فعاليتهاي اقتصادي و اجتماعي مي دهد. بدين معنا كه كسي كه در متن اجتماع و در گير و دار تلاش اقتصادي حضور داشته باشد، مردم را بهتر مي شناسد، كم تر فريب مي خورد، بيشتر سود مي برد و در برخورد با افراد گوناگون و حوادث رنگارنگ روزگار، تصميمات پخته تري مي گيرد. راه كسب يا تقويت اين عقل، شركت در كلاسهاي درس حوزه و دانشگاه و برخورداري از تحصيلات عاليه نيست؛ بلكه روش آن، درگير شدن با مسائل پيچيده اقتصادي، اجتماعي و سياسي است كه در خلال آن، فرد براي پيشگيري از هرگونه ضرر و فريبي در حق خود، مجبور است تمام توان خويش را به كار گيرد و از حقوق و منافع خود دفاع كند. اين گونه است كه كم كم مهارت تدبير همراه با "تجارت و تلاش" به دست مي آيد و به موازات بالا رفتن درصد موفقيت او، درصد آسيب پذيري اش كاهش مي يابد.
در روايات ما، علاوه بر آنكه به صراحت، تجارت باعث افزوني عقل آدمي شمرده شده است،(12) در نقطه مقابل آن، ترك تجارت موجب از بين رفتن عقل آدمي دانسته شده است. (13)
اهميت اين ويژگي در حدّي است كه حتي در صورت عدم نياز به سود و درآمد، صرف كار كردن براي بالا رفتن تجربه و مهارت زندگي امري لازم و ضروري است. شاهد اين مدعا، مشورتي است كه يكي از اصحاب امام صادق عليه السلام به نام معاذ بن كثير با آن حضرت انجام مي دهد. وي به حضرت عرض مي كند كه اكنون من به راحتي زندگي مي كنم و از ثروت كافي برخوردارم. آيا مصلحت مي دانيد تجارت را رها كنم؟ امام صادق عليه السلام در پاسخ مي فرمايند: "إَنَّكَ إِنْ فَعَلْتَ قَلَّ عَقْلُكَ؛(14) اگر چنين كني، عقلت به كاستي خواهد رفت."
بنابراين، كسب درآمد و سود اقتصادي، تنها يكي از اهداف تجارت است و مهم تر از آن، كسب مهارت معيشت و تعامل با مردمان است كه خود سرمايه اي گران بها است.
اين سرمايه، حتي در مسائل غيراقتصادي، مانند: مسائل اجتماعي، سياسي، خانوادگي و... كارآمد است و انسان را از موفقيتهاي بيشتري برخوردار مي كند.

3. كار و موقعيت اجتماعي
از جمله امتيازات ارزشمند كار و فعاليت اقتصادي، برخورداري از موقعيت و منزلت اجتماعي در بين مردم است. اين امتياز حتي در جايي كه نياز اقتصادي به كار كردن وجود نداشته باشد، به تنهايي ارزش است و براي برخورداري از اين ارزش بايد كار كرد. شاهد اين ادعا رواياتي است كه در خلال آنها، پيشوايان معصوم كساني را كه به دليل بي نيازي اقتصادي از كار و تلاش دست كشيده اند، سرزنش نموده، آنان را به كار و تجارت تشويق كرده اند.
وقتي كه فردي از تصميم خود بر رها كردن بازار و استفاده از ثروت موجود خويش امام را آگاه مي كند، امام عليه السلام او را از اين كار برحذر مي دارند: "إِذاً يَسْقُطُ رَأْيُكَ وَلاَ يُسْتَعَانُ بِكَ عَلَي شَيْ ءٍ؛(15) اگر چنين كني، نظر و رأي تو در بين مردم بي ارزش و ساقط مي شود و بر هيچ كاري از تو طلب حمايت نمي شود."

4. ويژگيهاي كار مطلوب
گذشته از اهميت و ارزش كار، در مورد زمان و نحوه انجام كار، نكات مفيد و مهمي در روايات مورد توجه قرار گرفته است. اين نكات به اختصار عبارت اند از:

الف. كار روزانه
از نظر قرآن، روز براي "كار و تلاش" و شب براي "استراحت و آرامش" قرار داده شده است: "وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الَّيْلَ لِبَاسًا وَ النَّوْمَ سُبَاتًا وَ جَعَلَ النَّهَارَ نُشُورًا "؛(16) "او كسي است كه شب را براي شما لباس قرار داد و خواب را مايه استراحت و روز را وسيله حركت و حيات."
براساس اين آيه شريفه و آيات مشابه، ويژگي تكويني روز و امتيازي كه دستگاه خلقت براي روز قرار داده است، زمينه بيشتر آن براي تلاش و تكاپو و انجام فعاليتهاي اجتماعي و اقتصادي است و ويژگي تكويني شب، آمادگي بيشتر آن براي استراحت، آرامش و انجام عبادت است.
البته نكته مذكور بيانگر اصل اوليه است و در صورت ضرورت و اضطرار، كار شبانه توجيه پذير است. بنا به توصيه امام باقرعليه السلام: "إِذَا طَلَبْتُمُ الْحَوَائِجَ فَاطْلُبُوهَا بِالنَّهَارِ فَإِنَّ اللّهَ جَعَلَ الْحَيَاءَ فِي الْعَيْنَيْنِ وَإِذَا تَزَوَّجْتُمْ فَتَزَوَّجُوا بِاللَّيْلِ فَإِنَّ اللّهَ جَعَلَ اللَّيْلَ سَكَناً؛(17) براي برآوردن نيازهاي [اقتصادي و اجتماعي ] خود در روز اقدام كنيد؛ چرا كه خداوند حيا را در چشمها قرار داده. و براي ازدواج، در شب اقدام به ازدواج نماييد؛ چرا كه خداوند آرامش را در شب قرار داده است."

ب. كار از صبح زود
در روايات مأثور از امامان معصوم عليهم السلام، خواب بين الطلوعين مورد سرزنش قرار گرفته و استفاده از اين وقت براي هرگونه عبادتي از جمله عبادت تأمين معاش مورد تأكيد واقع شده است.
امام صادق عليه السلام در حديث دلنشيني پس از ابلاغ سلام خود به همه شيعيان و دوستداران اهل بيت عليهم السلام و توصيه آنان به رعايت تقواي الهي، سفارش فرمودند: "إِنِّي وَاللّهِ مَا آمُرُكُمْ إِلاَّ بِمَا نَأْمُرُ بِهِ أَنْفُسَنَا فَعَلَيْكُمْ بِالْجِدِّ وَالْاِجْتِهَادِ وَإِذَا صَلَّيْتُمُ الصُّبْحَ فَانْصَرَفْتُمْ فَبَكِّرُوا فِي طَلَبِ الرِّزْقِ وَاطْلُبُوا الْحَلاَلَ فَإِنَّ اللّهَ سَيَرْزُقُكُمْ وَيُعِينُكُمْ عَلَيْهِ؛(18)به خدا سوگند من به شما امر نمي كنم، جز آنچه كه خود را نيز بدان امر مي كنيم. پس بر شما باد كه جدّيت و كوشش كنيد و پس از نماز صبح براي طلب رزق خود حركت كرده، رزق حلال به دست آوريد. خداوند به شما روزي خواهد داد و شما را بر آن كمك خواهد كرد."
در نگاه امامان معصوم عليهم السلام نه تنها اصل كار كردن موجب عزّت و سربلندي مؤمنان است، بلكه به ويژه كار از اولين ساعات بامداد، حافظ عزت و سربلندي آنان مي باشد.
امام صادق عليه السلام هنگامي كه مشاهده كردند يكي از اصحاب با تأخير به سمت محل كار خود حركت مي كند، به او توصيه فرمودند: "أُغْدُ إِلَي عِزِّكَ؛(19) صبح زود به سوي عزتت بشتاب."
همچنين آن حضرت به يكي از اصحاب خود فرمودند: "يَا عَبْدَ اللّهِ احْفَظْ عِزَّكَ؛(20) اي بنده خدا! عزت خود را حفظ كن!" آن مرد عرض كرد: فداي شما شوم! عزت من در چيست؟ آنگاه حضرت فرمود: "غُدُوُّكَ إِلَي سُوقِكَ وَإكْرَامُكَ نَفْسَكَ؛(21) صبح زود به بازار [محل كار] رفتن و شخصيت خود را محترم شمردن."
در روايت ديگري، امام باقرعليه السلام چنين توصيه نمودند: "إِذَا كَانَتْ لَكَ حَاجَةٌ فَاغْدُ فِيهَا فَإِنَّ الْأَرْزَاقَ تُقَسِّمُ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَإِنَّ اللّهَ تَعَالَي بَارَكَ لِهَذِهِ الْاُمَّةِ فِي بُكُورِهَا وَتَصَدَّقْ بِشَيْ ءٍ عِنْدَ الْبُكُورِ فَإِنَّ الْبَلاَءَ لاَ يَتَخَطَّي الصَّدَقَةَ؛(22) اگر نياز [و كاري ]داريد، براي انجام آن صبح زود اقدام كنيد، چرا كه روزيها قبل از طلوع خورشيد تقسيم مي شود و خداوند بلند مرتبه براي امت مسلمان، بركت را در صبح زود قرار داده است. در اين وقت صدقه دهيد، كه بلا از صدقه عبور نمي كند."

ج. تخصص گرايي
تخصص گرايي، مهارت ورزي در رشته اي خاص و پرهيز از تغيير مكرر شغل از عوامل مهم جلب روزي است.
چه بسيارند انسانهايي كه استعداد و علاقه خود را نمي شناسند و در تعيين شغل ثابتي براي خود دچار تزلزل هستند. اينان گرچه ممكن است از سرمايه عمر و مال بهره بگيرند و زحمات فراواني را تحمل كنند، اما به دليل عدم مهارت و تخصص در رشته اي خاص و استاد نشدن در آن رشته، هميشه نيروي كار درجه دوم و سوم محسوب مي شوند و قادر به استفاده كامل از سرمايه به كار گرفته و بهره برداري مناسب از آن نيستند.
حضرت يوسف عليه السلام، هنگامي كه از پادشاه مصر مي خواهد او را به منصب وزارت دارايي منصوب كند، دو ويژگي "حفيظٌ عليم" يا "تعهد و تخصص" را دلايل شايستگي خود براي احراز اين پست معرفي مي كند:
"قَالَ اجْعَلْنِي عَلَي خَزَآئِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ "؛(23) "[يوسف ] گفت: مرا سرپرست خزائن سرزمين [مصر] قرار ده كه نگهدارنده و آگاهم."
قرآن كريم در دستور العملي كلي، مسلمانان را از "رشته كردن پنبه هاي ريسيده" و هدر دادن زحمات گذشته برحذر مي دارد. يكي از مصاديق بر باد دادن زحمات و اندوخته هاي پيشين، تغيير شغلهاي بي منطق و غيرضروري و انتخاب شغلهاي بي حساب و بدون تدبير است.
"وَلَا تَكُونُواْ كَالَّتِي نَقَضَتْ غَزْلَهَا مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنكَثًا"؛(24) "همانند آن زن [سبك مغز ]نباشيد كه پشمهاي تابيده خود را پس از استحكام وا مي تابد."
امام صادق عليه السلام نيز به صراحت، رضايتمندي خود را از "حرفه مندي" افراد در كسب روزي خود اعلام مي دارند: "إِنِّي لَأُحِبُّ أَنْ أَرَي الرَّجُلَ مُتَحَرِّفاً فِي طَلَبِ الرِّزْقِ؛(25) من دوست دارم مرد در طلب رزق، حرفه مند و ماهر باشد."
علي عليه السلام نيز ضمن توصيه به كار و تجارت و بي نياز شدن از كمك مادي مردم، بر دو ويژگي "تعهد و تخصص" يا "حرفه مندي و امين بودن" تأكيد مي ورزد: "تَعَرَّضُوا لِلتِّجَارَاتِ فَإِنَّ لَكُمْ فِيهَا غِنيً عَمَّا فِي أَيْدِي النَّاسِ وَإِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ يُحِبُّ الْمُتَحَرِّفَ الْأَمِينَ الْمَغْبُونُ غَيْرُ مَحْمُودٍ وَلَامَأْجُورٍ؛(26) تجارت كنيد كه تجارت كردن موجب بي نيازي از آن چيزي است كه در دست مردم است. خداوند حرفه مند امين را دوست دارد. فرد مغبون [كه در معاملات اقتصادي فريب مي خورد] نه مورد ستايش است و نه در خور پاداش."
همراه شدن ويژگي حرفه مندي (تخصص) در كنار امانتداري (تعهد) حاوي اين نكته است كه در معاملات اقتصادي و بازار تجارت، صرفاً امين و متعهد بودن و اهل دزدي و خيانت نبودن كافي نيست. علاوه بر آن، براي موفقيت در فعاليتهاي اقتصادي بايد متخصص و ماهر بود. در غير اين صورت، هر لحظه امكان شكست اقتصادي و مغبون شدن وجود دارد.
بازار تجارت، محيطي پيچيده و تو در تو است كه هر كس از توان لازم برخوردار نباشد، فريب خواهد خورد و صرف سلامت روحي تاجر، موجب موفقيت اقتصادي او نخواهد شد.
فرد مغبون نه ستايش دنيوي مردم را در پي دارد و نه از اجر اخروي برخوردار است. در پي آمدن كلمه "مغبون"، بلافاصله بعد از ويژگي "متحرف امين" مفيد همين نكته است.
د. مشاركت با روزي داران
همچنان كه با "مشورت" مي توان از عقل و تجربه ديگران بهره گرفت، با "مشاركت" اقتصادي نيز مي توان از سرمايه اندوخته ديگران سود جست و حركت اقتصادي خود را سرعت بخشيد؛ از اينرو، در روايات ما مشاركت اقتصادي يكي از عوامل زمينه ساز جلب رزق و روزي معرفي شده است.
بنا به توصيه علي عليه السلام: "شَارِكُوا الَّذِي قَدْ أَقْبَلَ عَلَيْهِ الرِّزْقُ فَإِنَّهُ أَخْلَقُ لِلْغِنَي وَأَجْدَرُ بِإِقْبَالِ الْحَظِّ عَلَيْهِ؛(27) با كسي كه روزي به او روي آورده است شريك شويد كه براي غني شدن مؤثّرتر و براي روي آوردن سود و منفعت، سزاوارتر است."
ه . اشتغال به كارهاي بزرگ
عزت و كرامت مؤمن، مقتضي آن است كه در همه امور زندگي از پرداختن به امور جزئي و كم اهميت بپرهيزد و وقت و همت خود را صرف كارهاي بزرگ و اساسي كند و پيگيري امور جزئي را به ديگران بسپارد.
مصداق اين نكته حكيمانه و عزت مندانه در امور اقتصادي و معيشتي، آن است كه مؤمنان با كرامت، از خريد و فروش اشياي خرد، دوره گردي و دست فروشي بپرهيزند و سرمايه عمر و ثروت خود را در بخش تجارت كتاب ارزشمند فعاليتهاي اقتصادي بزرگ و اساسي به كار گيرند.
"وسائل الشيعة" بابي تحت عنوان "بَابُ اسْتِحْبَابِ مُبَاشَرَةِ كِبَارِ الْاُمُورِ كَشِرَاءِ الْعَقَارِ وَالرَّقِيقِ وَالْإِبِلِ وَالْإِسْتِنَابَةِ فِيمَا سِوَاهَا وَاخْتِيَارِ مَعَالِي الْأُمُورِ وَتَرْكِ حَقِيرِهَا" گشوده شده است كه رواياتي چند را در اين زمينه در خود جاي داده است.
از جمله آنكه امام صادق عليه السلام در توصيه اي به يكي از ياران خود فرمود:
"لاَ تَكُونَنَّ دَوَّاراً فِي الْأَسْوَاقِ وَلاتَلِ دَقَائِقَ الْأَشْيَاءِ بِنَفْسِكَ فَإِنَّهُ لاَ يَنْبَغِي لِلْمَرْءِ الْمُسْلِمِ ذِي الْحَسَبِ وَالدِّينِ أَنْ يَلِيَ شِرَاءَ دَقَائِقِ الاَْشْيَاءِ بِنَفْسِهِ مَا خَلاَ ثَلاَثَةَ أَشْيَاءَ... الْعَقَارَ وَالرَّقِيقَ وَالْإِبِلَ؛(28) هرگز در بازارها پرسه مزن و [تهيه ]اشياي كوچك را خودت پيگيري نكن؛ چرا كه براي مسلمانان ديندار و با شخصيت، شايسته نيست خودش اقدام به خريد اشياي جزئي كند مگر نسبت به سه چيز:... خريد ملك (زمين و خانه)، اشياي ظريف و شتر."
امام صادق عليه السلام در توصيه ديگري خطاب به كميت اسدي فرمودند: "إِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ يُحِبُّ مَعَالِي الْأُمُورِ وَيَكْرَهُ سَفْسَافَهَا؛(29) خداوند از هر چيزي نوع والا و عالي آن را دوست دارد و از نوع پست و كم اهميت آن ناخرسند است."
اين حديث شريف كه بيانگر قاعده اي كلي است، بايد براي هميشه و در همه امور فردي، اجتماعي، سياسي، فرهنگي، اقتصادي و... نصب العين مؤمنان قرار گيرد، تا همّت بلند دارند و در هر كار و موضوعي به دنبال فتح قله ها باشند و نه پرسه زدن در دامنه ها.

1) الفصول المهمة في اصول الأئمة، شيخ حرّ عاملي، تحقيق محمد بن محمد حسين قائيني، قم، مؤسسه معارف اسلامي امام رضاعليه السلام، چاپ اوّل، 1418 ق، ج 1، ص 273، ح 8.
2) وسائل الشيعة، 30 جلدي، شيخ حرّ عاملي، قم، مؤسسة آل البيت لاحياء التراث، چاپ دوم، 1414 ق، ج 17، ص 25.
3) همان، ص 32: قَالَ رَسُولُ اللّهِ: مَلْعُونٌ مَنْ أَلْقَي كَلَّهُ عَلَي النَّاسِ.
4) همان، ص 28.
5) همان، ص 20.
6) همان، ص 67.
7) همان، ص 21.
8) همان، ص 21.
9) همان، ص 22.
10) همان، ص 41.
11) به عنوان نمونه ر. ك: وسائل الشيعة، ج 17، ص 19 به بعد.
12) وسائل الشيعة، ج 17، ص 12: "أَلتِّجَارَةُ تَزِيدُ فِي الْعَقْلِ."
13) من لا يحضره الفقيه (4 جلدي)، شيخ صدوق، تحقيق علي اكبر غفاري، قم، جامعه مدرسين، بي تا، ج 3، ص 192: "تَرْكُ التِّجَارَةِ مَذْهَبَةٌ لِلْعَقْلِ."
14) وسائل الشيعة، ج 17، ص 14.
15) الكافي (8 جلدي)، محمد بن يعقوب كليني، تحقيق علي اكبر غفاري، بي جا، دار الكتب الاسلامية، 1388 ق، ج 1، ص 371.
16) فرقان/ 47.
17) وسائل الشيعة، ج 17، ص 80.
18) همان، ص 22.
19) همان، ج 12، ص 3.
20) همان، ص 5.
21) همان، ص 5.
22) الامالي، شيخ مفيد، تحقيق حسين استاد ولي و علي اكبر غفاري، قم، جامعه مدرسين، بي تا، ص 54 و نيز ر. ك: وسائل الشيعة، ج 17، ص 78.
23) يوسف/ 55.
24) نحل/ 92.
25) وسائل الشيعة، ج 17، ص 78.
26) همان، ص 11.
27) نهج البلاغه، فيض الاسلام، با ترجمه ناصر مكارم شيرازي، حكمت 222.
28) وسائل الشيعة، ج 17، ص 73.
29) همان.

منبع : ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره100
/ 1