غزوه بنی قریظه (4) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزوه بنی قریظه (4) - نسخه متنی

محمداسماعیل نوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
غزو? بني قريظه(4)
کشته شدن مردان بني قريظه
محمداسماعيل نوري
کشته شدن مردان بني قريظه
از آنجا که دشمنان اسلام از هر وسيله اي براي مخدوش جلوه دادن چهره دين مقدس اسلام بهره گيري کرده اند، در اينجا نيز به کشتار جمعي از مردان بني قريظه ايراد گرفته و آن را نوعي اِعمال خشونت جلوه داده اند. از اينرو، برخي از تاريخ نويسان مسلمان (مثل مرحوم دکتر شهيدي در کتاب تاريخ تحليلي اسلام) تحت تأثير اين تبليغات مسموم و مغرضانه قرار گرفته و در صحت روايت مربوط به اين قضيه خدشه کرده اند؛ ولي بايد گفت: اصل اين قضيه قابل خدشه نمي باشد؛ زيرا علاوه بر روايات و سخنان مورخان متعدد، آيه قرآن نيز آن را تأييد کرده و با صراحت مي گويد: «فَريقاً تَقْتُلُونَ وَ تَأسِرُونَ فَريقاً»؛ (20) «گروهي را به قتل مي رسانديد و گروهي را اسير مي کرديد.»
همان طور که در نکته اول و چهارم از نکات مربوط به آيه مذکور بيان شد، مضمون آيه با هيچ جنگي جز غزوه بني قريظه تطبيق نمي کند، پس اصل قضيه کشتار گروهي از بني قريظه ثابت و مسلم است، حال بايد ديد که آيا اين کشتار قابل قبول است يا نه؟ و آيا قضاوت «سعد بن معاذ» عادلانه بود يا نه؟
در پاسخ بايد گفت: اگر کسي عملکرد بني قريظه را با دقت بررسي نمايد، خواهد گفت که مناسب ترين و عادلانه ترين حکم درباره آنها همان است که «سعد بن معاذ» کرد و اگر حکمي خفيف تر از آن مي کرد، به اسلام و مسلمين خيانت کرده بود؛ زيرا در اين صورت، اين قاضي مورد قبول طرفين در قضاوت خود مصالح يک اقليت (بني قريظه) را بر مصالح اکثريت (عموم مسلمانان) ترجيح مي داده، که به هيچ وجه صحيح نبود.

دلايل عدالت حکم سعد بن معاذ
محقق معاصر، آيت الله جعفر سبحاني تحت عنوان «بررسي مدارک سعد بن معاذ» پس از ذکر مقدمه اي در حريت و استقلال قاضي و تسليم عواطف و احساسات نشدن او، چهار دليل براي حکم سعد بيان کرده است که خلاصه آن چنين است:
1. يهوديان بني قريظه با پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله پيمان بسته بودند که اگر ضد اسلام و مسلمانان قيام کنند، دشمنان اسلام را ياري نمايند و فتنه و آشوبي برپا کنند، مسلمانان در کشتن آنها آزاد باشند؛ لذا سعد مي دانست که اگر آنها را طبق اين پيمان مؤاخذه کند، بر خلاف عدالت نخواهد بود.
2. بني قريظه پس از شکستن پيمان، به هنگامي که پيامبر صلي الله عليه و آله و مسلمانان در کنار خندق در حال مبارزه با لشکر احزاب بودند، در سايه سرنيزه هاي کفار، شهر مدينه را دچار ناامني کرده و براي ارعاب زن و فرزندان مسلمانان به خانه هاي آنها حمله مي کردند، که اگر تدبير پيامبر صلي الله عليه و آله نبود و گروهي را براي امنيت شهر از ميدان جنگ به داخل شهر اعزام نمي فرمود، چه بسا نقشه هاي بني قريظه عملي مي شد و در آن صورت مردان مسلمان را اعدام، اموال آنها را ضبط و زنان و فرزندان شان را اسير مي کردند؛ لذا چنين قضاوتي از طرف سعد در حق آنان بر خلاف حق و عدالت نمي باشد.
3. شايد سعد - رئيس قبيله اوس که با بني قريظه هم پيمان و دوست بودند - از قوانين يهود که در تورات (سفر تثنيه، فصل20) آمده، اطلاع داشته است که مي گويد: «هنگامي که به قصد نبرد آهنگ شهري نمودي، نخست آنها را به صلح دعوت نما و اگر آنها از در جنگ وارد شدند، شهر را محاصره کن و همين که بر شهر مسلط گشتي، مردان را از دم تيغ بگذران؛ ولي زنها، کودکان و حيوانات و هر چه در شهر موجود است را براي خود به عنوان غنيمت بردار.»؛ لذا سعد که قاضي انتخابي طرفين بود، متجاوزان را طبق قانون مذهب خودشان مجازات نمود.
4. شايد بزرگ ترين علت صدور اين حکم اين باشد که سعد با چشمان خود مشاهده کرده بود که رسول خدا صلي الله عليه و آله بنا به درخواست قبيله خزرج از کشتن يهود بني قينقاع پيمان شکن صرف نظر کرد و آنها را از مدينه بيرون راند. اين گروه هنوز خاک اسلام را درست تخليه نکرده بودند که رئيس آنها (کعب بن اشرف) راه مکه را در پيش گرفت و بر کشتگان بدر اشک تمساح ريخت و از پاي ننشست تا کفار قريش را به جنگ احد مصمم ساخت که در نتيجه آن هفتاد تن از فرزندان و بهترين ياران اسلام همچون حمزه سيدالشهدا در آن جنگ به شهادت رسيدند.
همچنين وقتي بني نضير مورد عفو قرار گرفتند و از مدينه تبعيد شدند نيز کفار را وادار کردند جنگ احزاب را به وجود آورند که اگر کارداني پيامبر صلي الله عليه و آله و نقشه کندن خندق نبود، هزاران نفر کشته مي شدند و نامي از اسلام باقي نمي ماند؛ لذا سعد اين مراتب را از نظر خود مي گذراند و اين تجربه هاي تلخ گذشته اجازه نمي داد که او تسليم عواطف گردد و مصالح هزاران مسلمان را فداي دوستي و مصالح يک اقليت (بني قريظه) نمايد؛ چراکه مسلماً اگر اين دو گروه پيمان شکن آزاد مي شدند، با تشکيل اتحاديه اي نظامي وسيع تر از لشکر احزاب، نيرو هاي کفار را عليه اسلام مي شوراندند و هسته مرکزي اسلام را به خطر مي افکندند. از اين رو سعد آزادي اين قبيله را صد در صد به ضرر اسلام و مسلمانان تشخيص مي داد و يقين داشت که اگر اين گروه پيمان شکن از تير رس مسلمانان بيرون روند، لحظه اي آرام نخواهند گرفت و مسلمانان را با خطرات بزرگي روبه رو خواهند ساخت (و اين با اعتراف حيي بن اخطب، رييس بني قريظه به هنگام اعدام بيشتر نمايان مي گردد.) (21)

اجابت دعاي سعد بن معاذ
سعد يکي از شهداي جنگ خندق بود؛ ولي خدا به او چند روزي مهلت داده بود که قضاوت عادلانه اي در حق بني قريظه انجام دهد و ذلت و خواري آن گروه خيانت کار را مشاهده کند و سپس به فيض بزرگ شهادت نايل آيد.

طبق نقل مورخين: سعد در جنگ خندق به وسيله ي مردي از قريش به نام «حِبّانِ بن قَيس بن عَرِقَه» تير خورد و تير به رگ «اکحل» (22) او اصابت کرد و خون به شدت فوران نمود. وقتي سعد اين حالت را ديد، سر به سوي آسمان بلند کرد و گفت: «خدايا! اگر هنوز جنگ با قريش پايان نيافته و باز هم قرار است مسلمانان به جنگ قريش بروند، مرا زنده بدار تا در آن جنگها نيز شرکت جويم... و اگر جنگ با قريش پايان يافته، اين زخم را وسيله شهادت من قرار بده؛ ولي مرا زنده بدار تا سرنوشت يهود بني قريظه و سزاي خيانت بزرگي را که به مسلمانان کرده اند، ببينم و ديدگانم از اين بابت روشن شود، آنگاه جانم را بگير!»
دعاي او به اجابت رسيد و خون ايستاد، تا روزي که به حکم او مردان بني قريظه کشته و زنان و کودکان شان اسير گشتند و چون غائله پايان يافت و مسلمانان به خانه هاي خود بازگشتند، ناگهان همان زخم باز شد و آنقدر خونريزي کرد که به شهادتش منجر گرديد.
شهادت سعد مسلمانان را بسيار متأثر کرد و همگان حتي خود پيامبر صلي الله عليه و آله نيز مي گريستند. حضرت در مراسم تشييع و دفن او شرکت کرده، فرمود: «عرش خداي رحمان در مرگ سعد لرزيد و فرشتگان يکديگر را به صعود روح سعد به آسمان بشارت دادند.» (23)

پيامد هاي غزوه بني قريظه
پيروزي بر اين گروه ستمگر و لجوج براي مسلمانان نتايج پرباري داشت، از جمله:
1. پاک شدن جبهه داخلي مدينه و آسوده شدن خاطر مسلمانان از جاسوسان يهود.
2. فرو ريختن پايگاه مشرکان عرب در مدينه و قطع اميد آنان از شورش دروني.
3. تقويت بنيه مالي مسلمانان به وسيله غنايم اين جنگ.
4. هموار شدن راه پيروزيهاي آينده، مخصوصاً فتح خيبر.
5. تثبيت موقعيت حکومت اسلامي در نظر دوست و دشمن و در داخل و خارج مدينه. (24)
در پايان عرضه مي داريم: خدايا! امروزه جنايات رژيم غاصب اسرائيل شبيه جنايات بني قريظه است، آنان را به سرنوست ذلت بار بني قريظه گرفتار فرما و ملت مسلمان فلسطين، لبنان، مصر و کشور هاي ديگر را به پيروزي کامل برسان!

20) احزاب/26.
21) فرازهايي از تاريخ پيامبر اسلام، جعفر سبحاني، صص 353 - 356، با تغييراتي مختصر.
22) اَکْحَل: رگ حياتي و خون رسان انسان است که در هر عضوي شاخه‌اي به نام مخصوص دارد: در دست به نام «عِرق»، در ران به نام «عِرق النساء» و در پشت به نام «ابهر» خوانده مي‌شود. (صفوة الصحيح من سيرة النبي الاعظم، ص 246.)
23) زندگاني حضرت محمد، خاتم النبيين صلي الله عليه وآله، رسولي محلاتي، همان، صص 454 - 455 و صص 461 - 462.
24) تفسير نمونه، ج17، ص 294 و 295.

منبع : ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره145
/ 1