مصاحبه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مصاحبه - نسخه متنی

مهدي حاجي پور؛ مصاحبه شونده: احمد رهنمايي

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
مصاحبه
گفتگو با حجت الاسلام و المسلمين رهنمايي
مهدي حاجي پور
آشنايي با اصول و فنون مشاوره (1)
اشاره
حجة الاسلام والمسلمين آقاي سيد احمد رهنمايي، از استادان حوزه و دانشگاه است كه علاوه بر تحصيل دروس حوزوي داراي دكتراي فلسفه و تربيت و تعليم نيز مي باشد. كتابهاي «غرب شناسي »، «درآمدي بر مباني ارزشها » و «آشنايي با اصول و فنون مشاوره » و ده ها مقاله ديگر، از جمله تأليفات ايشان است.
آنچه مي خوانيد، حاصل گفتگويي است كه با ايشان در موضوع آشنايي با اصول و فنون مشاوره در تبليغ ترتيب داده ايم و در تنظيم بحث، از كتاب «آشنايي با اصول و فنون مشاوره » ايشان بهره برده ايم.

• لطفاً در مورد اهميت و شناخت مشاوره در تبليغ توضيح دهيد.
o امروزه با توجه به پيچيده تر شدن زندگي و حساسيت روز افزون نقشها و وظايف تربيتي، هنگامي نقش يك مبلّغ مذهبي به خوبي و شايستگي ايفا مي شود كه وي با حرفه مشاوره به صورت عمومي و يا دست كم در حد امدادهاي اوليه آشنا باشد تا در رويارويي با مراجعان خويش، به تناسب شرايط و امكانات بتواند از اصول و فنون مشاوره بهره برداري كند. بسيار شده كه يك راهنمايي و مشاوره ساده، به حسب نقشي كه در پيشگيري از عوارض و مشكلات رواني، تربيتي، رفتاري دارد، به مراتب از هر گونه اقدام درماني بهتر و مفيدتر بوده است. آشنايي با اصول و فنون مشاوره، حتي در بهينه سازي شرايط تبليغ و بهره برداري از فرصتها و امكانات تبليغي بسيار مؤثر مي باشد.

• مشاوره اصطلاحي چه فرقي با مشورت معمولي دارد؟
o مشاوره به مفهوم اصطلاحي خود، فرآيندي فراتر از شور و مشورت ساده مي باشد. در مشورت، هيچ گونه تعهد و التزامي نسبت به عناصر و لوازم مشاوره صورت نمي پذيرد. درست است كه در مقام مشورت، سعي داريم از كساني مشورت بجوييم كه آنان را شايسته مشورت دادن مي شناسيم؛ امّا اين امر موجب نمي شود كه هميشه مشورت معمولي و رايج، رتبه و اعتباري در حد رتبه و اعتبار مشاوره اصطلاحي داشته باشد.
البته بايد توجه داشت كه اين نكته، از ارزش و شايستگي ذاتي مشورت نمي كاهد و به اعتبار حقيقي آن لطمه اي وارد نمي سازد، بلكه بيانگر اين است كه شور و مشورت ساده، از جنبه آثار كاربردي خود، به منزلت و رتبه مشاوره فني نمي رسد و نيازها و خواسته هاي مشاوره اي را تأمين نمي كند؛ با اين وجود، مشورت و مشاوره در پاره اي از موارد با يكديگر هم خواني دارند و مي توانند بر يكديگر منطبق گردند كه مشورت از حد يك نظرخواهي از صاحب مشورت فراتر رود و از معيارهاي اساسي مشاوره بهره مند گردد.

هر چند اين گونه شرايط هم مي تواند عنصري از عناصر مشاوره فني و اصطلاحي مورد نظر و از شرايط لازم مشاوره محسوب گردند، امّا در مشاوره مورد نظر معيارها و عناصر ديگري دخيل است كه آن را از هدايت جويي و راهنمايي تا حدودي متمايز مي گرداند.
براي مشورت دادن، كافي است كه فرد مشورت دهنده از آگاهي نسبي پيرامون موضوع مورد مشورت و همچنين از برخي ويژگيهاي شخصيتي، اخلاقي و علمي برخوردار باشد.
در برخي از روايات و احاديث به پاره اي از ويژگيها و صفات خلقي و رفتاري مشورت دهنده اشاره شده است و متقابلاً، پاره اي از صفات و ويژگيهاي شخصيتي و رفتاري اي كه اعتبار مشورت دادن را خدشه دار مي كند، مورد توجه قرار گرفته است. در مورد صفات خلقي و رفتاري، حضرت امير المؤمنين عليه السلام مي فرمايند: «اَفْضَلُ مَنْ شاوَرْتَ ذُو التَّجَارِبِ؛ 1افراد با تجربه برترين كساني هستند كه با آنان مشورت مي كني.»
در روايتي ديگر، حضرت علي عليه السلام مي فرمايند: «خَيرُ مَنْ شاوَرْتَ ذَوُوا النُّهي وَالْعِلْمِ وَاُولُوا التَّجارِبِ وَالْحَزْمِ؛ 2صاحبان عقل و علم و افراد با تجربه و دورانديش، بهترين كساني هستند كه با آنان مشورت مي كني.»
رسول اكرم صلي الله عليه وآله در رابطه با كساني كه مشورت با آنها نهي شده است، مي فرمايند: «ياعَلِي لا تُشاوِرْ جَباناً فَاِنَّهُ يضَيقُ عَلَيكَ الْمَخْرَجَ وَلا تُشاوِرِ الْبَخِيلَ فَاِنَّهُ يقْصُرُ بِكَ عَنْ غَايتِكَ وَلا تُشاوِرْ حَرِيصاً فَاِنَّهُ يزَينُ لَكَ شَرَهاً؛ 3 اي علي! با انسان ترسو مشورت مكن كه او راه خلاصي [از مشكل] را بر تو تنگ مي گرداند. با بخيل مشورت مكن كه او تو را از دستيابي به هدف منصرف مي گرداند. همچنين با شخص حريص مشورت مكن كه او آزمندي را در ديد تو زيبا جلوه مي دهد.»
هر چند اين گونه شرايط هم مي تواند عنصري از عناصر مشاوره فني و اصطلاحي مورد نظر و از شرايط لازم مشاوره محسوب گردند، امّا در مشاوره مورد نظر معيارها و عناصر ديگري دخيل است كه آن را از هدايت جويي و راهنمايي تا حدودي متمايز مي گرداند. اين معيارها و عناصر به طور پراكنده از روايات ديگري قابل استخراج مي باشند كه ما آنها را در جاي خودش مورد بررسي و استفاده قرار خواهيم داد.
مشاوره در واقع يك جريان است؛ جرياني از فعاليتهاي شناختي، تشخيصي و رفتاري كه مشاور، ضمن دعوت به همكاري و همراهي، مسئول سامان بخشيدن به آن جريان مي باشد. بدين ترتيب مي توان تأكيد كرد كه مشاوره يك فرآيند است.
براي دريافت مفهوم روشن تري از مشاوره، اين تعريف را مي توان كرد كه «مشاوره، فرايند پويايي است كه طي آن، مشاور براساس اصول ارتباطات انساني معنادار و با تكيه بر مهارتها و تجربه هاي سودمند، به برقراري ارتباط با مرُاجع پرداخته، به وي فرصت مي دهد كه به راحتي و با آرامش خاطر، مسئله، مشكل و يا رفتار نابهنجار خود را مطرح نمايد.»
فرايند مزبور، امر مصاحبه ياورانه را سامان بخشيده، زمينه را براي تشخيص و رفع مشكل و يا درمان نابهنجاري مُراجع فراهم مي آورد. قابل توجه اينكه پاسخ مقتضي و قانع كننده، رفع مشكل به طور كامل و يا درمان اختلال و نابهنجاري به طور اساسي، منوط و مشروط به عواملي از جمله نظارت مستمر بر روند تشخيص، ارزيابي، پاسخ دهي، مشكل زدايي و سامان دهي ادراك، رفتار و روان مراجع مي باشد. با اين بيان، بايد گفت: «مشاوره، حرفه اي ياورانه است كه مستلزم خدماتي راهبردي، كاربردي، سامان بخش و ياورانه مي باشد.»

• اهداف شما از مشاوره دادن چيست؟
o ما مشاوره مي دهيم تا
1. مشكل و مسئله آن گونه كه هست به مُراجع باز شناسانده شود؛
2. راهكارهاي ارائه پاسخ مناسب مسئله به مُراجع در نظر او روشن گردد؛
3. راه و يا راه هاي پيش گيري از بروز نابهنجاري به مُراجع آموزش داده شود؛
4. مُراجع ياد بگيرد كه چگونه اوضاع و شرايط را كنترل كرده و بر آنها چيره گردد؛
5. نسبت به شيوه هاي درمان نابهنجاري مورد ابتلاي خويش، آگاهي يافته، آن شيوه ها را به خوبي به كار بندد؛
6. ضمن آگاهي از محدوديتها و نارساييهاي روان شناختي و يا رفتاري خود، در رفع آنها با جدّيت بكوشد؛
7. راه اصلاح نابسامانيهاي رفتاري خود را دريابد و خويشتن را اصلاح كند؛
8. از تواناييها، استعدادها و امكانات وجودي خويش مطلع گردد و زمينه بهره برداري كامل از آنها را در خود فراهم آورد؛
9. فرايند تصميم سازي، تصميم گيري و توانايي بر سازگاري را براي خود تسهيل نمايد؛
10. مشاور نيز در حد امكان، با نظارت و كنترل دقيق و فراگير بر روند اصلاح و درمان مُراجع، او را از توصيه هاي ارشادي و توجيهي خود بهره مند گرداند.
دستيابي به اهداف دهگانه اي كه بيان كرديم، هنگامي ميسر خواهد شد كه فرايند مشاوره، از نقطه شروع تا نقطه پايان، يا به تعبيري از مرحله فضاسازي تا مرحله رفع و حل مشكل، به صورت مطلوب و شايسته سامان يافته باشد.

• عناصري كه در ارتباط با مشاوره، نقش كليدي و اهميت حياتي دارند كدامند؟
o 1. ارتباطات حرفه اي، تكيه گاه مشاوره: ارتباطات حرفه اي بين مشاور و مُراجع، كليدواژه مشاوره به شمار مي رود. اين نوع ارتباطات لازم است ياورانه، صميمانه، قاطعانه، عميق، پايدار و موجّه باشد.
2. شركت مشاور در حلّ مشكل مُراجع: به دنبال طرح مسئله توسط مُراجع، زمينه مساعدي جهت ورود مشاور به فضاي زندگي و احوال شخصي مُراجع فراهم مي گردد. اين ورود مستلزم تنظيم مجموعه اي از فعاليتهاي اخلاقي و انساني بين مشاور و مُراجع، به منظور همكاري در رفع مشكل مُراجع مي باشد. اجازه ورود مشاور به فضاي خصوصي مُراجع، با توجه به نوع مشكل، براساس اطمينان و اعتمادي است كه مُراجع نسبت به مشاور پيدا كرده است.
بدين ترتيب، مشاور تنها اجازه ورود مي يابد؛ اما به جز در موارد اندك و استثنايي، نمي تواند در امور شخصي مُراجع دخالت كند. نظير آن گاه كه از شما به عنوان مثال براي ديدار از يك نمايشگاه دعوت به عمل مي آيد، شما وارد فضاي نمايشگاه مي شويد و به تماشاي قسمتهاي مختلف آن مي پردازيد؛ امّا به جز در موارد استثنايي، اجازه نداريد شخصاً به دستكاري، تغيير و يا نقل و انتقال وسايل نمايشگاه اقدام كنيد.
3. عدم تصميم گيري به جاي مُراجع: اصل بر اين است كه مشاور هيچ گاه به جاي مُراجع تصميم نگيرد؛ بلكه تمام تلاش و همت خويش را به كار بندد تا مُراجع را براي تصميم گيري در راستاي بهبود وضعيتش برانگيزد. مُراجع ممكن است در رويارويي با راهكارهاي مشاوره اي، به يكي از اين سه موضع روي آورد:
الف. فعالانه، آگاهانه و مختارانه تصميم مي گيرد كه به راهكارهاي مشاوره اي ملتزم و پاي بند گردد؛
ب. در مقابل راهكارها، عكس العمل منفي و طرد كننده نشان مي دهد؛
ج. از واكنش منفي مي پرهيزد؛ اما اظهار مي دارد كه چون شما (مشاور) درخواست كرده ايد، من انجام مي دهم وگرنه خودم چندان اعتقاد و تمايلي به اين امر ندارم. از اين سه موضع، تنها صورت اوّل مطلوب و كارآمد مي باشد.
امّا اگر تصميم مُراجع آگاهانه و مختارانه بود و از طرف او اقدام مناسبي صورت گرفت، اين امر چهار مورد زير را در پي خواهد داشت:
الف. بيانگر انگيزه مُراجع براي بهبودي، درمان و رفع نابسامانيهايش مي باشد؛
ب. تعهد او را در قبال رهنمودها و توصيه هاي مشاور نشان مي دهد؛
ج. با درگيري مُراجع در امر درمان و سامان دهي رفتاري، تجربه هاي مثبت و كارآمدي از فعاليتهاي سامان دهنده در اختيار مُراجع قرار مي گيرد؛
د. امر هنجارسازي و يا درمان را تسريع مي بخشد.
4. اعطاي بينش به مُراجع: مشاور با ارائه راهكارهاي نويدبخش و اميدوار كننده و احياناً اخطارهاي بجا و مناسب، در صدد اعطاي بينش و راهنمايي به مُراجع برمي آيد. در اين راستا، مشاور مي كوشد تا:
الف. اطلاعات مفيد و لازم را در اختيار مُراجع قرار دهد؛
ب. پيشنهادها و توصيه هاي مؤثر و كاربردي را ارائه كند؛
ج. براي رفع و حل مشكلات مُراجع اقدامات شايسته را به عمل آورد؛
د. به گونه اي گرايشها و انديشه هاي نادرست مُراجع نسبت به موضوع مورد نظر را متحول گرداند؛ چرا كه اگر گرايشها و انديشه هاي غلط اصلاح نشود، زمينه براي اصلاح و درمان فراهم نمي گردد. هنگامي كه مُراجع به اشتباه تصور مي كند كه پوست بدنش آب را به خود نمي گيرد، در وضو و غسل دچار وسواس مي شود. يا مُراجعي كه خيال مي كند فضاهاي تاريك، محل تجمع موجوداتي وحشتناك و ترسناك است، دچار وحشت از تاريكي مي گردد و حتي چه بسا بر اساس خيال غلط خود، تصاوير و اشكال وحشتناكي نيز در نظرش پديدار گردند، در اين موارد بايد نگرشها و تصورات نادرست شناسايي شود و گرايشهاي واقع بينانه جاي آنها را بگيرد، تا رفتارهاي نابهنجار به رفتارهاي بهنجار تبديل گردد.
5. نظارت بر سامان بخشي مُراجع: نظارت مستمر و پيگيري مشاور بر امر اصلاح و درمان مُراجع - خواه مستقيم باشد و خواه غيرمستقيم - بر استحكام مشاوره مي افزايد و انگيزه و تلاش مشاور و مُراجع را تا رسيدن به نتيجه و مقصود نهايي تقويت مي كند. نظارت مزبور، از اصول مسلم سامان دهي رفتار به شمار مي رود؛ به گونه اي كه بدون اعمال نظارت فراگير بر روند مشاوره و درمان، نتيجه مطلوب حاصل نمي گردد.
6. تعهدها بين مشاور و مُراجع: اين تعهد، از سنخ تعهدهاي حرفه اي و احياناً شغلي است كه حسب اخلاق و آداب حرفه و شغل، صاحبان حِرَف و مشاغل به آن ملتزم و پاي بند مي گردند. در باب مشاوره، چنين تعهدي لزوماً نه اظهار كردني است و نه نوشتني. حتي ممكن است به وجود آن اشاره هم نشود؛ بلكه اين تعهد از روح و حقيقت و كارآيي مشاوره اقتباس مي گردد و به واسطه حضور آن، مشاوره استقرار و استمرار مي يابد.
7. ارتباط آري، وابستگي هرگز: ارتباطات، اساسي ترين ركن مشاوره به شمار مي رود؛ اما در مقام ارتباط، نبايد از حدّ اعتدال خارج شد. افراط در اين مورد ممكن است به وابستگي مُراجع بيانجامد؛ همان گونه كه تفريط در اين زمينه ممكن است جدايي مُراجع را [از مشاور] به دنبال داشته باشد. به منظور كنترل چنين وضعيتي، لازم است مشاور ميزان اعتماد به نفس را در مُراجع بالا ببرد و با ابراز محبّت بجا و مناسب، او را برانگيزاند تا تنها به وقت مقتضي و به هنگام ضرورت و با پيشنهاد مشاور مراجعه مجدد صورت پذيرد.

• لطفاً بفرماييد كه فرايند مشاوره، داراي چه اركان و اجزايي مي باشد؟
o 1. فضاسازي: فضاسازي مناسب، اولين و مهم ترين بخش مشاوره محسوب مي گردد. در فضاسازي، لازم است كه مشاور، نخست فضاسازي ظاهري و ساختاري داشته باشد. اگر مشاور به پشتوانه مركز مشاوره اي كه در آن خدمات مشاوره اي ارائه مي دهد، به تنظيم فضاي ظاهري مشاوره و آرايش مكان مثل: رنگ آميزي و نقاشي، نصب تصاوير و تابلوهاي نفيس و استفاده از گلهاي طبيعي بپردازد، جلسات مشاوره مطلوب تر شده، و ثمربخش بودن مشاوره هم سرعت مي يابد.
امروزه از فضاسازي ظاهري و رواني در تبليغات اقتصادي و بازرگاني به وفور بهره برداري مي شود. تصاوير، اشكال و رنگ آميزيهاي متنوع و چشم نواز، كار توزيع و فروش كالاها و توليدات را به مراتب آسان تر كرده است. در روان شناسي رنگها و نقاشيها، براي هر رنگ و نقشي زبان و تأثيري ويژه در نظر گرفته مي شود. به عنوان نمونه، در رستورانهاي زنجيره اي مك دونالد كه اصالتي آمريكايي دارد و در گوشه و كنار جهان غرب و شرق شعبه هاي ويژه اي داير كرده است، از دو رنگ قرمز و نارنجي در رنگ آميزي ساختمان، ديوارها و لباس هم شكل كاركنان، بهره برداري مطلوب و حساب شده اي به عمل آمده است. تمامي اين بهره برداريها، جنبه روان شناختي دارد. تركيب اين دو رنگ و آرايش آنها در كنار يكديگر، به گونه اي است كه جاذبه خاصي در ديدگان مشتريان ايجاد كرده، آنها را به سمت رستوران براي صرف غذا مي كشاند.
ايجاد فضاي روحي و رواني؛ يعني فراهم ساختن اسباب تقويت روان، پرهيز از ايجاد آشفتگي رواني و همچنين فضاسازي معنوي و روحاني، ياد خداوند، دعا، توجه به خزائن و معادن رحمت باري تعالي، آهنگ و نواي قرآني، هر يك مي تواند در فضاسازي معنوي و روحاني جلسه مؤثر باشد.

2. برقراري رابطه: دومين جزء عمليات مشاوره، برقراري رابطه است. ارتباط مشاور با مُراجع، در درجه نخست مبتني بر ارتباطي است كه ابتدا از جانب مُراجع شروع شده است و لازم است كه مشاور در پاسخ به درخواست مُراجع براي برقراري ارتباط مشاوره اي، واكنش مناسب و مطلوبي ارائه دهد. حال اين رابطه يا كلامي است، يا كلامي و رفتاري، و يا ترسيمي و نوشتاري، و يا رفتاري تنها.
3. مصاحبه: فرايند مشاوره بدون ترتيب و تنظيم مصاحبه، مشاوره اي مهمل و بي معنا خواهد بود. در واقع، مصاحبه حلقه مركزي زنجيره فرايند مشاوره را تشكيل مي دهد. مصاحبه مشاوره اي از جنبه ساختاري و محتوايي، چارچوبها و ظرافتهاي خاص خود را دارد.
4. عمليات تشخيصي: عمليات تشخيصي و شناسايي نوع مشكل و اختلال، و طبقه بندي آن بر حسب عوامل پديدآورنده به گروههاي روان شناختي، تربيتي و طبي، كاري نسبتاً دشوار و سخت مي باشد كه با فضاسازي مناسب قابل پيگيري است. هر يك از اين گروه اختلالات، بر حسب ويژگيها و عوامل پديدآورنده آن كدبندي مي شوند. اختلالات رواني، معمولاً نشانه ها و عوامل مخصوص خود را دارند. به عنوان مثال، فردي كه دچار وسواس ناشي از عوامل روان شناختي است، معمولاً تحت تأثير يك يا چند عامل روان شناختي، اعتماد به نفس خود را از دست داده است. اين وضعيت، متناوباً به كارها، برنامه ها و رفتارهاي روزمره فرد مبتلا سرايت كرده و وي را گرفتار وسواس ساخته است.
فردي كه مبتلا به وسواس ناشي از عوامل تربيتي است، تحت تأثير تربيت يك مربي وسواسي - مادر يا هر كس ديگر - رفتار وسواس گونه را فرا گرفته است؛ امّا فردي كه وسواس او ناشي از اختلالات طبي است، معمولاً از يك مشكل و يا بيماري جسماني ويژه اي رنج مي برد كه اين بيماري، او را به رفتارهاي وسواس گونه كشانده است. به منظور دريافت اطلاعات بيشتر در مورد اختلالات رواني ناشي از عوامل طبي، مي توانيد به كتاب «خلاصه روانپزشكي علوم رفتاري - روانپزشكي باليني » كاپلان، ترجمه دكتر پورافكاري، ج 1 مراجعه كنيد.
5. توصيه: بعد از ايجاد ارتباط و اقدام به مصاحبه و تشخيص، طبعاً نوبت به ارائه توصيه هاي مشاوره اي مي رسد. يك توصيه مشاوره اي، به تبع ارتباطات، مصاحبه و عمليات تشخيص، از ويژگيهاي حرفه اي بودن برخوردار مي باشد و شرايط و لوازم خاص خود را دارد. گرچه در مقام توصيه، لازم است مشاور وجهه اخلاقي خاصي را به نمايش گذارد و آداب اخلاقي را رعايت كند.
6. پي گيري: ترديدي نيست كه ثمربخشي مشاوره، مستلزم پي گيريهاي مشفقانه و مجدّانه مشاور مي باشد. اين پي گيريها كه ممكن است به طور مستقيم يا غير مستقيم اعمال گردد، لوازم و شرايط خاص خود را دارد و بايد در چارچوب ويژه اي صورت پذيرد. در اغلب موارد، پي گيريها به پيشنهاد مشاور و با موافقت مُراجع، بر عهده مُراجع گذاشته مي شود و گزارش آن، به منظور اقدامات بعدي به سمع و نظر مشاور مي رسد.
در هر صورت، فضاي مناسب براي مشاوره، اين امكان را به مشاور مي دهد كه به سرعت و به آساني بتواند ضمن ايجاد ارتباطات مشاوره اي، زمينه را براي مصاحبه مساعد سازد و از اين طريق بر كم و كيف توصيه هاي مشاوره اي واقف گردد، تا بدين وسيله مُراجع را به واكنش مناسب وادارد.
ادامه دارد... .

پي نوشت:
1) غرر الحكم و درر الكلم، عبد الواحد تميمي آمدي، قم، دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، چ اوّل، 1366، ح 3279.
2) همان، ح 4099.
3) بحار الانوار، علامه مجلسي، تهران، اسلاميه، ج 70، ص 304.

منبع: ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره99.
/ 1