مصاحبه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مصاحبه - نسخه متنی

مصاحبه شونده: عبدالحمید بنایی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
مصاحبه
گفتگو با حجت الاسلام والمسلمين عبدالحميد بنايي
منبر، كهن‏ترين ابزار تبليغات ديني‏
• مبلّغان: با توجّه به رشد علم و تكنولوژي و پيدايش ابزارهاي نوين در ارتباطات و انتقال پيام، بعضي اعتقاد دارند كه بايد به طور كلي از ابزارهاي قوي تبليغ مثل منبر و خطابه دست كشيد. نظر حضرت عالي در اين مورد چيست؟
o با توجّه به مقضيات اين زمان، ممكن است بگوئيم: بيشتر سخنراني ها و منابر با سبك هاي قديمي خيلي مفيد نيست. آن سبك ها در زمان خود مفيد بوده است و مردم اصول و فروع دين خود را از اين راه فرا مي گرفته اند. در گذشته بلندگوي علما و مراجع بزرگ همين مبلّغان بوده اند كه با خطابه، وعظ و سخنراني خاطرات پر از شور و معنويت ديني و مبارزات ائمه معصومين عليهم السلام به خصوص حضرت امام حسين عليه السلام را براي مردم بيان كرده اند.
حركت مردم در انقلاب اسلامي و صبر و استقامت و تلاش و از خودگذشتگي آن ها مرهون همين تبليغات ديني است. آن قدر بر روي منابر از كربلا و صبر و صفاي ياران امام حسين عليه السلام و حضرت زينب عليها السلام و از جانفشاني هاي آن ها گفته شد تا اين صفات انسان ساز در وجود مردم نهادينه گرديد و با دعوت و حركت امام خميني - كه از منبر و مسجد شروع شد - مردم ايران آن همه افتخار آفريدند. ما تاكنون هرچه داشته ايم، از همين روضه خواني ها و خطابه و منبر داشته ايم.
امروز ابزارها و شيوه هاي نوي پيدا شده است و بايد از آن ها استفاده كرد ولي اين بدان معنا نيست كه سخنراني و خطابه تعطيل شود. امروزه نيز با وجود همه ابزارهاي جديد، سخنراني و خطابه در جايگاه خود مؤثر است.
• مبلّغان: حضرت عالي رموز موفقيت يك سخنور ديني را در چه اموري مي بينيد؟

مبلّغ بايد درد تبليغ دين داشته باشد و با سوز و حرارت به سوي تبليغ برود. اگر اين سوز و گداز و حرارت نباشد، ممكن است ظاهر منبر زيبا و منطبق با فنون سخنوري باشد امّا مفيد نخواهد بود. سخني مؤثر است كه از دل بر آمده باشد.
o يك مبلّغ ديني براي موفقيت در تبليغ خود بايد شرايط ويژه اي داشته باشد و امور خاصّي را رعايت كند كه به مهمترين آن ها اشاره مي شود:
1 - مبلّغ بايد درد تبليغ دين داشته باشد و با سوز و حرارت به سوي تبليغ برود. اگر اين سوز و گداز و حرارت نباشد، ممكن است ظاهر منبر زيبا و منطبق با فنون سخنوري باشد امّا مفيد نخواهد بود. سخني مؤثر است كه از دل بر آمده باشد. مرحوم شهيد دستغيب چون خالص بودند و از سوز دل سخن مي گفتند، با اين كه بيانشان بسيار آرام بود امّا بسيار تأثير مي گذاشتند. منبري نبايد به منبر به ديده شغل و حرفه بنگرد؛ بلكه بايد آن قدر از معنويت پر باشد كه از او بجوشد و به ديگران نيز برسد.
2 - اخلاص يكي از شرايط اصلي منبر و سخنوري است. بدون اخلاص در گفتار، كسي راه به جايي نخواهد برد.
3 - منبري بايد معلومات لازم را داشته باشد او بايد از علم اخلاق، تاريخ، سياست، اصول عقايد و فلسفه و... آگاه باشد و با معلومات متنوع وارد ميدان سخنوري و تبليغ شود.
4 - منبري بايد مخاطب خود را بشناسد و براساس استعداد و موقعيت او مطالب خود را عرضه كند.
5 - سخنور بايد براساس نياز مخاطب سخن بگويد. اگر جايي دعوت شده است كه از قبل مخاطب خود را مي شناسد، مي تواند براي آن ها مطالبي را از قبل آماده كند ولي اگر مخاطبين را از قبل نمي شناسد، نمي شود با مطالب تنظيم شده قبلي سخنراني كرد؛ بلكه پس از اين كه در مقابل مخاطرب قرار گرفت، بايد ببيند چه مطلبي به درد او مي خورد و همان مطلب را بيان كند. البته در چنين شرايطي داشتن اندوخته هاي علمي قوي و متنوع از ضروريات است.
يكي از اشكالات وارد بر بعضي از سخنراني ها اين است كه مطالبي از قبل بدون در نظر گرفتن مخاطبان آماده شده و سخنور مي خواهد آن مطالب را به زور به خورد آن ها بدهد. بايد با ادبيات مخاطب و با ذهنيت هاي او سخن گفت و الا جز اتلاف وقت چيزي عايد نخواهد شد.
6 - عادي سخن گفتن يكي از اسرار موفقيت است. ياد گرفتن سبك ها و لهجه هاي افراد مختلف عيبي ندارد امّا هركس بايد سبك خودش را داشته باشد و سبك هركس اين است كه به صورت عادي و طبيعي سخن بگويد. من يكي از اسرار موفقيت خودم را در طبيعي سخن گفتن مي دانم.
• مبلّغان: با توجّه به مقتضيات زمان حاضر، بحث از چه موضوعاتي را لازم تر مي دانيد؟
o در زمان فعلي بحث از مسائل اعتقادي و اخلاقي در اولويت قرار دارد. البته نحوه بحث در جايگاه هاي مختلف متفاوت است. طبيعي است كه انتخاب موضوع بايد براساس مخاطبان صورت گيرد و موضوعات قابل بحث در ميان دانشجويان، دانش آموزان، معلمان، پزشكان، مردم عادي و.... متفاوت است.
در اين جا بايد به يك نكته مهم اشاره كرد و آن اين كه براي بعضي رسم شده است كه از اوّل تا پايان منبر از سياست مي گويند و تحليل سياسي مي كنند. گاهي بيان مسائل سياسي به صورت مستقل چندان مفيد نيست ولي اگر در خلال بخش هاي اعتقادي و اخلاقي، بعضي از مسائل سياسي نيز تبيين گردد، بهتر مورد پذيرش واقع مي شود.
• مبلّغان: سخن از سياست به ميان آمد. با توجّه به وجود خطوط مختلف سياسي و جناح بندي ها به نظر حضرت عالي تا چه اندازه يك سخنور ديني بايد وارد اين مباحث شود و نحوه موضعگيري او چگونه بايد باشد؟
o ما سياست ديني داريم و سياست ديني ما قابل انفكاك از دين نيست. مبلّغ ديني ناگزير از ورود به بحث هاي سياسي است و بايد با توجّه به مقتضيات زمان راه حق را به مردم بنماياند امّا نكته قابل دقّت در چگونگي ورود به بحث هاي سياسي است. بايد با رعايت ظرافت هاي مسائل سياسي و با رعايت اصول ديني وارد مباحث سياسي شد و در آن ها موضعگيري كرد. در يك موضعگيري كلي در خصوص جناح هاي مختلف سياسي مي توان اين چنين مردم را راهنمايي كرد كه راه ما همان راهي است كه امام زمان (عج) نشان داده است كه در زمان غيبت بايد به دنبال راويان احاديث اهلبيت عليهم السلام رفت (عليكم برواة احاديثنا) . در زمان فعلي بايد ديد علما و مراجع ديني ما به كجا مي روند. ما وظيفه داريم از نظر ديني دنباله رو آن ها باشيم. چرا كه امام زمان فرموده است. «فانّهم حجّتي عليكم و انّا حجّة اللّه عليهم 1 ». راه ما اين است و ما نمي توانيم از سياست بازي هاي دنيا تبعيت كنيم.
• مبلّغان: گاهي از ميان مستمعين كسي بلند مي شود و در وسط سخنراني سؤالاتي بي ربط از گوينده مي پرسد و قصد به هم زدن جلسه را دارد، در اين موارد چه بايد كرد؟ در صورتي كه تجربه خاصّي در اين خصوص داريد، بفرماييد.
o چنين صحنه هايي براي ما اتفاق افتاده است. در اوايل انقلاب گاهي تعدادي از منافقين به مسجد مي آمدند و به صورت پراكنده در اطراف مسجد مي نشستند و سؤالات متعددي مي كردند تا به شكلي گوينده را از ميدان به در برند تجربه ما اين است كه گوينده نبايد در صورت مواجه شدن با چنين صحنه هايي خود را گم كند. اين چيزها قابل پيش بيني نيست و ممكن است جايي مجلس را خراب كنند ولي به هيچ وجه نبايد هول و هراس به خود راه دهيم؛ بلكه با كمال آرامش جوابي را كه مي دانيم، بدهيم و بگوييم اگر منطق و حرف حسابي داريد، اجازه بدهيد بعد از منبر بنشينيم و با همديگر بحث كنيم، مردم نيز بنشينند و بحث طرفين ما را بشنوند و قضاوت كنند.
• مبلّغان: گاهي اتفاق مي افتد كه ناخواسته سخنور مطلبي را آن هم در جمع عده زيادي از مردم اشتباه مي گويد و پس از آمدن به منزل متوجّه اشتباه خود مي شود. در چنين مواردي چه بايد كرد؟
o بايد صراحتاً به مردم بگويد كه من اشتباه كرده ام. بنده خودم چند مرتبه اشتباه كردم و فرداي آن روز گفتم: مطلبي را كه ديروز گفته بودم، اشتباه بود و صحيح آن چنين است. دين شوخي بردار نيست و انسان با اشتباه گفتن مشغول ذمّه مي شود. حتماً بايد اشتباه را جبران كرد. من حتّي اگر در وسط منبر در حال خواندن آيه يا روايتي، ادامه آيه و روايت يادم نيايد اصلاً خودم را گم نكرده و دستپاچه نمي شوم تا بگويم مضمون آيه يا روايت چنين است يا خداي ناكرده آيات را با هم تركيب كنم و چيز ديگري ببافم بلكه راحت مي گويم يادم رفته است. از آن جا كه گاهي بعضي از اهل منبر پاي منبرم مي آيند، اين كار را سيره خود كرده ام تا آن ها نيز ببينند كه اين كار خجالت ندارد و بهتر از بيان مطالب غير واقعي است.
• مبلّغان: مطالعه چه كتاب هايي را براي استفاده در منبر توصيه مي كنيد؟
o مبلّغ بايد دين را آن هم به صورت صحيح به مردم ياد بدهد. براي بيان صحيح مطالب ديني بايد به منابع اصيل و معتبر ديني مراجعه كرد. اصيل ترين منابع ديني ما قرآن كريم و روايت ائمه اطهارعليهم السلام است. البته در فراگيري روايات بايد از همان ابتدا دقّت كرد تا فقط روايات صحيح السند وارد ذهن و دايره مطالعه ما بشوند. مطلب خوب و درست ياد بگيريم و به مردم ياد بدهيم كه هرچند كم باشد امّا از زيادِ غلط و ويرانگر بهتر است. از ميان سخنان درست بايد مطالبي را به مخاطب آموخت كه در حد درك و شناخت او باشد. بعضي از روايات را براي عده خاصّي مي توان بيان كرد و بايد از بيان آن ها براي عامّه مردم پرهيز نمود.
• مبلّغان: گاهي منبري احساس مي كند كه مستمعين خسته شده اند امّا او هنوز وسط بحث است و مي خواهد بحث را ادامه دهد. در اين موارد چگونه مي توان رفع خستگي كرد؟
o بسته به وزنه سخنران و مجلس و به تناسب، مي توان از بعضي مثل ها و قطعه هاي تاريخي و شوخي ها استفاده كرد. مثلا اين ماجرا را تعريف كند كه مي گويند: يك نفر منبري چند جا منبر مي رفت. يكي از مستمعين هم به دنبال او راه مي افتاد و در همه مجالس شركت مي كرد. منبري ناراحت بود كه نمي تواند به خاطر يك نفر مطلب را عوض كند. سرانجام به مستمع گفت: چه پشت سر من بيايي يا نيايي من همان مطالب را كه در مجلس اوّل گفتم، باز هم خواهم گفت: مستمع گفت: حاج آقا من با مطالب شما كار ندارم. من ناراحتي بي خوابي دارم و تُن صداي شما برايم خواب آور است. دنبال شما مي آيم تا قدري بتوانم بخوابم.
البته من با مطرح كردن حرف هاي شنيع و مثال هاي قبيح در آن جايگاه مقدس مخالفم.
در صورتي كه منبري صداي خوبي داشته باشد، در موارد خستگي مجلس مي تواند در ميان بحث به تناسب از چند شعر استفاده كند و آن ها را با صداي خوب خود بخواند و حالي تازه به مجلس ببخشد.
• مبلّغان: اگر صلاح مي دانيد، خاطراتي از تبليغ خودتان را براي خوانندگان مجلّه مبلّغان بيان بفرماييد.
o در اواخر حكومت طاغوت در بازار تبريز سخنراني مي كردم و بازار هم بسته بود. من روي سكويي ايستاده بودم و سرتاسر آن بازار پر از جمعيت بود. يك دفعه از آن سوي بازار كه به بازار ديگري متصل است، صدايي بلند شد و چند نفر دويدند و با دويدن آن ها صدا زيادتر شد. مردم وحشت كردند و رنگشان پريده بود. همه فرار مي كردند و هرچه به آن ها مي گفتم كجا مي رويد، كجا فرار مي كنيد، ما بايد تا آخرين قطره خون بايستيم، كسي توجّه نمي كرد. تازه مسأله مهمّي هم نبود. كساني كه فرار مي كردند به در مغازه ها مي خوردند و درها صدا مي كرد. مردم فكر مي كردند صداي توپ و... است.

خاطره ديگر:
در زماني كه حضرت امام رحمه الله را دستگير كرده بودند، در مسجد شهداي (شاه عبدالعظيم سابق) تبريز، حالات امام رحمه الله و گرفتاري ها و مظلوميت او را با مصائب امام موسي بن جعفرعليه السلام تطبيق مي كردم. انقلابيون همه به مسجد ريخته بودند و گريه مي كردند. امّا اواخر مجلس طوري شد كه از شدّت گريه مردم و انقلابِ حال خودم، مجلس از دستم خارج شد. چنين صحنه اي را در عمرم نديده بودم و نديده ام. مردم خودشان را مي زدند. به شكلي داد مي زدند كه صدايشان اصلاً طبيعي نبود. مسجد به هم ريخت و نمي توانستم آن را كنترل كنم.
يكي از منبري هاي خوب و مقدس بعد از من منبر مي رفت. بلند شدم و او را صدا زدم و خواهش كردم تا شايد ايشان بتواند مجلس را كنترل كند. ايشان هم با زحمت مجلس را كنترل و آرام كرد.
• مبلغان: از اين كه وقت گران بهاي خود را در اختيار ما گذاشتيد، از شما تشكر مي كنيم.
o اميدوارم موفق و مؤيد باشيد.

پي نوشت:
1) كمال الدين و تمام النعمه، شيخ صدوق، ج 2، ص 484، باب توقيعات، ح 4.

منبع: ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره14
/ 1