بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
انگيزه ها و عوامل بد حجابي مبلغان و پديده كم حجابي (4) يوسف غلامي در گفتارهاى پيشين پيرامون پديده كمحجابى بانوان نكاتى ياد شد. در آنچه گفته شد اين نكته مورد تاكيد قرار گرفت كه چنين نيست كه دختران و زنان پيوسته كمپوشيدگى را به منظور فسادآفرينى برگزيده باشند. درك اين واقعيتسبب مىشود كه مربى در هدايت افراد سنجيدهتر گام بردارد و به عوامل و انگيزههاى روانى رفتار اشخاص بيشتر توجه كند و از فرو افتادن در چارهجويىهاى انحرافى و بىنتيجه در امان ماند و بىسبب افراد را به لجاجت در رفتار خود وا ندارد. تشخيص صحيح انگيزه افراد مهمترين قدم در راه بر طرف كردن نابهنجارى ايشان است. مربى بدين وسيله مىداند كه هدايت فرد را از كجا آغاز كند و به كجا پايان ببرد، با دلجويى از او وى را با خود همراه سازد و خيرانديشىاش را به او ثابت كند. در ميان عوامل و انگيزههاى روانى كمحجابى بانوان چند عامل از اهميتبيشترى برخوردار است، كه در اين نگاشته به آن خواهيم پرداخت:
1 - در جست و جوى شخصيت اجتماعى در نهان آدمى يك مركز سنجش و جست و جو وجود دارد كه «خويشتن» فرد يعنى تفكرات، رفتارها و آرزوهاى او را ارزيابى و قيمتسنجى مىكند. آن مركز در درون هر فردى كه شخصيت او دچار اختلال و فطرت وى دستخوش تغيير نشده باشد، به انجام وظيفه مىپردازد. از ابعاد دقت آن مركز ارزيابى، يكى آن است كه ميان شخصيتحقيقى فرد و آنچه به وسيله آنها موقعيت و نفوذ اجتماعى يافته است، تمايز و تفاوت مىنهد. ارزش فرد را كه به فضايل درونى و صفات انسانى اوستبا نمودار بيرونى او كه خانه و پوشاك و شغل و ماشين و... است، از يكديگر جدا مىسازد و هر دو را متمايز از يكديگر به شخص تفهيم مىكند. آنگاه كه فرد در انديشه فرو مىرود تا ارزش خويشتن را كه به تفكرات، رفتارهاى انسانى و آرزوهاى بهادار استبسنجد و چيزى در درون نمىيابد، به بخش ديگر وجود خود، يعنى امكانات رفاهى زندگى، شغل، امتيازات جسمى و ظاهرى و... رو مىكند تا به كمك آنها منزلت نايافتهاش را به شكل مجسمهاى توخالى، تصويرسازى و ترسيم كند و از هيچ، چيزى بسازد و از رنج پوچى برهد. هر چه آدمى از باطن تهىتر مىشود توجه او به ظاهر، بيشتر مىگردد. نماى ظاهر (شامل وضع لباس، خانه، ماشين و...) بهترين ابزار براى پوشش «ضعفهاى ناپيداى شخصيتى» است. در اصلاح اين رفتار، بهترين تذكر، بيان اين فرموده حضرت صادق عليه السلام است. يكى از ياران امام صادق عليه السلام مىگويد: نزد آن حضرت از برخى گفتارهاى مردم گله كردم. حضرت فرمود: «بدان كه تو شيعه راستين ما نيستى مگر آنگاه كه اگر در دستت مرواريدى باشد و همگان بگويند پارهسنگى در دست اوست، اندوهگين نشوى. و اگر گردويى در دستتباشد و همه بگويند قطعهاى مرواريد در دست اوست، اندوهگين نگردى.» (1) وظيفه مربى و مبلغ آن است كه مخاطبان خود را با ارزشهاى حقيقى و پوشالى آشنا كند. منزلت فضايل اخلاقى و صفات انسانى و نيز بىمقدارى امور ناپايدار دنيوى را براى وى آشكار سازد. مبلغى كه نتواند در افكار و اعتقادات مخاطبانش نفوذ كند فرد موفقى نيست. وى بايد بتواند با نفوذ در ناخودآگاه افراد به زودى پى ببرد كه علت و انگيزه رفتارهاى ايشان چيست؟ فرد از چه هراس دارد و به دنبال چيست؟ مسائل معنوى و اخلاقى براى وى تا چه ميزان بها دارد و چرا مىكوشد كه با حفظ ظاهر، آنچه ندارد بپوشاند. نيز بايد وى را بيدار ساخت تا معيارهاى صحيح داشتن شخصيت را بشناسد و از طرفى مطمئن شود كه هستند افراد بسيارى كه توجه به ظواهر، آنها را از توجه به باطن غافل نمىكند و به خوبى مىتوانند دريابند كه بسا جلوههاى ظاهر كه حكايت از پوچى باطن مىكند. هرگاه كسى از ارزش حقيقى ديگرى پرسش مىكند، وى نمىتواند بهاى پوشاك و فرش و ماشين و خانهاش را قيمتخود بداند. اينها همه امكانات پيرامون اوست نه ترجمه ارزش او.
همه ما به منظور ارضاى حس شايستگى مىكوشيم تا لياقتخود را با فعاليتهايمان به اثبات برسانيم. اما گاه اين حس دچار انحراف مىگردد و شخص نمىداند كه به چه وسيله لياقتخود را به ديگران ثابت كند. دختران و زنان كم پوشش، هر چند كم دانش و سست ايمان باشند، خود را به داشتن دو امتياز، شايسته والاترين احترامات مىشناسند: - جنبههاى معنوى كه هدف آفرينش زن بوده است. - برخوردارى از ظرافتهاى زنانه كه نزد مرد بسى داراى اهميت است. 2 - اثبات لياقت همه ما به منظور ارضاى حس شايستگى مىكوشيم تا لياقتخود را با فعاليتهايمان به اثبات برسانيم. اما گاه اين حس دچار انحراف مىگردد و شخص نمىداند كه به چه وسيله لياقتخود را به ديگران ثابت كند. دختران و زنان كم پوشش، هر چند كم دانش و سست ايمان باشند، خود را به داشتن دو امتياز، شايسته والاترين احترامات مىشناسند: - جنبههاى معنوى كه هدف آفرينش زن بوده است. - برخوردارى از ظرافتهاى زنانه كه نزد مرد بسى داراى اهميت است. اگر دختر يا زنى با كمحجابى خود مىكوشد تا نظر ديگران را به امتيازات ظاهرى خود جلب كند، تلاشش سراسر به منظور به رخ كشيدن ظرافتهاى زنانه نيست. اين هدف، دام هدف والاتر است. او مىخواهد بدينوسيله تماشاگر خود را بدين حقيقت معترف سازد كه زن شايسته احترام و بزرگداشت است و نزد او چيزى است كه بايد شناخته و مورد توجه قرار گيرد. زن در وجود خود نيروى متراكم آزاد نشدهاى سراغ دارد كه نمىداند بايد از چه راهى آن را آزاد كند و ديگران را از وجود آن با خبر سازد. بنابراين از بخشى از نيروهاى آماده و آشكار خود استفاده مىكند تا شايد بتواند راهى براى نفوذ در دلها بيابد و قدرت و استعداد خود را به اثبات رساند. در اين مرحله ضرورىترين طرح، جلب اعتماد بانوان است. هرگاه آنان مطمئن شوند كه جامعه ارزشهاى معنوى ايشان را مىشناسد و به آن ارج مىنهد شتابزده براى اثبات آن ارزشها، به جلوه نمايى رو نمىكنند. وقتى ارزش حقيقى و راستين زن به خود وى و جامعهاش شناسانده نشود، از آنجا كه جلوه ظاهر اندام او براى مرد بسيار فريبنده و جاذبه آفرين است، پيش از آنكه آن جلوه ظاهر، پرده از قدرت معنوى او بردارد، مرد را گرفتار خود مىكند و زن نيز از هدف اصلىاش دور مىماند و به تدريج گويا فراموش مىكند كه از آن همه جلوهنمايىها، هدفى ديگر داشته است كه خود و تماشاگرانش از آن دور شدهاند. افزون بر اين، بايد زن را بدين فرموده حضرت سيد الشهداء عليه السلام آگاه ساخت كه: «من حاول امرا بمعصية الله تعالى كان افوت لما يرجوا و اسرع لمجيىء ما يحذر؛ (2) آن كه بخواهد از راه نافرمانى خدا به هدفى دستيابد، هر دم آنچه بدان اميد داشته بيشتر از دست مىدهد و در آنچه هراس داشته استسريعتر وارد مىگردد.» زمانى كه زن به وسيله جلوهنمايى خود در پى اثبات توانايى خويش برآيد از اين امر غافل است كه اين شيوه رفتهرفته روزنههاى انحرافات تازهترى را بر وى مىگشايد و زمينه سودجويى هوسرانان را بهتر و بيشتر فراهم مىسازد و آنگاه جامعه چنان از معنويات دور مىگردد كه نه فقط ارزش معنوى زن را كه حقايق ارجمندتر از آن را هم نه مىشناسد و نه پاس مىدارد. اشتياق به پسنديدگى و تحسين برانگيزى تمايل به برانگيختن احساسات ديگران و اشتياق به پسنديدگى و پذيرفتگى، نيرومندترين محرك زندگى زن است. او از ارائه زيبايى و دلربايى و حتى افتخارات تحصيلى و امتيازات اجتماعى بيشتر بدين مىانديشد كه وجودش مورد تحسين و تمجيد و مايه شگفتى قرار گيرد. پذيرفته شدن نزد مردم و مورد پسند آنان قرار گرفتن، زن را آرامش و امنيت مىبخشد و به زندگى دلگرم مىكند و اندوه آرزوهاى برباد رفته و ناكامىها را از او دور مىسازد. شايد به همين سبب است كه گروه بيشمارى از زنان و دختران كم پوشش، آنهايند كه در زندگى با شكست روبهرو شدهاند يا نتوانستهاند محبت فردى را به خود جلب كنند يا امتيازات خود را نزد آشنايان به اثبات رسانند. نخستين وظيفه مربى آن است كه احساس (پسنديدگى و تحسين برانگيزى) را هديه خدا و جزو سرشت زن بشناسد نه پديدهاى به منظور ايجاد انحراف. بنابراين، زنان پاكدامن و تربيتيافته نيز از آن گ زيرى ندارند؛ جز آن كه با نداشتن اعتقادات صحيح دينى، ضوابط آن در نظر گرفته نمىشود و آنچه هديه خداست عامل لغزش و انحراف مىشود. در پى هدفمند كردن اين تمايل ذاتى و به منظور بهرهبردارى هر چه بهتر از آن و در امان ماندن اجتماع از آثار زيانبار انحراف آن، اين اصول را بايد از نظر دور نداشت: 1 - چنان كه خداى متعال ميل به دلربايى را در زن شدت بخشيده است، دوست داشتن پاكى و شرم را نيز تا حد بالا به وى ارزانى نموده تا وى اين تمايل سركش را در يك نقطه متمركز سازد و آنچه مىتواند در جلب توجه و حمايت همسر بكوشد و وى را بدين وسيله از گناه حفظ كند و نيروى او را در تامين نيازمندىهاى زندگى و چرخ اقتصاد به حركت درآورد. مربى وظيفه دارد ميدان فعاليتهاى مباح زنان را كه زن مىتواند بدين وسيله استعدادهاى خود را شكوفا سازد و از تحسين و تمجيد ديگران بهرهمند شود، به وى نشان دهد. 2 - تربيت دينى دختران و زنان سبب مىشود كه مرز تمايل آنان به جلوهگرى و تحسين برانگيزى به حوزههاى ناجايز گسترش نيابد. در غير اين صورت او پيوسته براى نيل بدان خواسته، مىكوشد تا محيط بهرهورى خود را گسترش دهد و دايره مشتاقانش را توسعه بخشد و هر عامل بازدارنده مانند حجاب را براى خود و آرزوهايش عنصر ناكامى بشناسد. والدين و مربيان وظيفه دارند ضمن آشنا ساختن اين فرد با ضوابط اسلامى، به او تفهيم كنند كه رها كردن اين تمايل نه تنها به وى آرامش نمىدهد و حس پسند آمدن او را ارضاء نمىكند، به زودى او را در جلب نظر بيگانگان، بىقرار مىگرداند. 3 - برگزينى راه صحيح ارشاد دختران و زنانى كه از زيبايى برخوردار نيستند يا اندام موزونى ندارند و بسا به نقص بدنى گرفتارند، اندكى دشوارتر است. اين افراد به دلجويى و توجه بيشترى نيازمندند. نيز بايد ايشان را به نيروهاى درونى و استعدادهاى پنهانشان زودتر آگاه ساخت تا مبادا براى اثبات شخصيت و ارضاى حس پذيرفتگى به روشهاى انحرافى مانند كمحجابى رو كنند.
1) بحارالانوار، ج 2، ص 66. 2) كافى، ج 2، ص 373، ح 3.