عوامل افزايش روزى (3) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عوامل افزايش روزى (3) - نسخه متنی

مهدى عزيزان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
عوامل افزايش روزى (3)
ميانه روى‏
يكى از عوامل مؤثّر در تأمين رزق و روزى و افزايش آن، داشتن تدبير، آينده نگرى و برنامه‏ريزى است. تدبير در زندگى، گونه‏ها و چهره‏هاى متفاوتى دارد. مسائلى از قبيل انتخاب شغل، سن و زمان و مكان مناسب براى وارد شدن در عرصه كار و اشتغال از جمله آنهاست. اگر كسى بدون شناخت علاقه، استعداد و توانايى خود، در انتخاب شغل و مكان و زمان آن دچار اشتباه شد، به جاى مذمّت و سرزنش روزگار و بدبينى به اين و آن، بايد خود را سرزنش كند و در تدبير و برنامه ريزى خود تجديد نظر نمايد.

مهدى عزيزان

‏اشاره‏
در شماره‏هاى پيشين، برخى از عوامل افزايش روزى را بيان نموديم. در اين شماره، ديگر عوامل را مرور مى‏نماييم.
5. تدبير
يكى از عوامل مؤثّر در تأمين رزق و روزى و افزايش آن، داشتن تدبير، آينده نگرى و برنامه‏ريزى است. تدبير در زندگى، گونه‏ها و چهره‏هاى متفاوتى دارد. مسائلى از قبيل انتخاب شغل، سن و زمان و مكان مناسب براى وارد شدن در عرصه كار و اشتغال از جمله آنهاست. اگر كسى بدون شناخت علاقه، استعداد و توانايى خود، در انتخاب شغل و مكان و زمان آن دچار اشتباه شد، به جاى مذمّت و سرزنش روزگار و بدبينى به اين و آن، بايد خود را سرزنش كند و در تدبير و برنامه ريزى خود تجديد نظر نمايد.
اين همه مربوط به مرحله قبل از انتخاب شغل است؛ اما بعد از انتخاب شغل و كسب در آمد، مرحله جديدى از تدبير در زندگى آغاز مى‏شود. در اين مرحله، مسائلى از قبيل نحوه هزينه و اولويت بندى در هزينه‏ها و... وجود دارد كه بايد به گونه مناسبى تدبير شود. بنا به فرموده امام على‏عليه‏السلام: «قِوامُ الْعَيْشِ حُسْنُ التَّقْديرِ وَ مِلاكُهُ حُسْنُ التَّدْبيرِ؛(1) برپايى زندگى منوط به اندازه‏گيرى مناسب است و اندازه‏گيرى مناسب به تدبير مناسب وابسته است.»
امام باقرعليه‏السلام در حديث شريفى، تمام كمالات انسانى را در سه نكته خلاصه كرده است كه يكى از آنها تدبير در زندگى مى‏باشد: «الْكَمَالُ كُلُّ الْكَمَالِ التَّفَقُّهُ فِي الدِّينِ وَ الصَّبْرُ عَلَى النَّائِبَةِ وَ تَقْدِيرُ الْمَعِيشَةِ؛(2) تمام كمالات در سه چيز نهفته است: فهم عميق از دين، بردبارى در ناملايمات و برنامه‏ريزى در زندگى.»

6. ميانه روى‏
در شمار عواملى كه در جلب رزق و روزى آدمى مؤثر است، به عوامل كار، تلاش، تدبير و برنامه ريزى اشاره شد. عامل ميانه روى نيز به عنوان عامل مكمّل كار و تلاش، انسان را به حركت در مى‏آورد و از كسالت و تنبلى خارج مى‏كند.
تدبير و برنامه‏ريزى، انسان را به جاده مستقيمى كه به مقصد مورد نظر منتهى مى‏شود، رهنمون مى‏سازد و ميانه روى و اعتدال، حركت او را تنظيم مى‏كند تا دچار كندى و تندى نابجا نشود. بخل و اسراف يا دست بستگى و دست و دل بازى، هر يك به گونه‏اى ميانه روى در زندگى را تهديد مى‏كنند.
قرآن كريم در دستورى كلى و اساسى، همگان را به «مشى معتدل» در همه زمينه‏هاى اجتماعى، سياسى، اقتصادى و... فرمان مى‏دهد(3) و در فرمان ديگرى افراط و تفريط را موجب سرزنش و حسرت مى‏داند: «وَ لا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلى‏ عُنُقِكَ وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً»؛(4) «هرگز دستت را به گردنت زنجير مكن [و ترك انفاق و بخشش مكن‏] و بيش از حد [نيز] دست خود را مگشاى كه مورد سرزنش قرار گيرى و از كار فرومانى.»
افراط و تفريط نه تنها در امور مباح، كارى غير عاقلانه و غير شرعى است، بلكه حتى در امور نيك و پسنديده نيز امرى غيرعقلانى و غير شرعى محسوب مى‏شود. اسراف و تندروى جامه زشتى است كه قامت هر عمل پسنديده اى را ناپسند جلوه مى دهد.
اسراف فقط در امور باطل و ناروا نيست، بلكه حتى در امور حق وروا نيز مصداق دارد. به تعبير امام سجادعليه‏السلام: «إِنَّ الرَّجُلَ لَيُنْفِقُ مَالَهُ فِي حَقٍّ وَ إِنَّهُ لَمُسْرِفٌ؛(5) چه بسا كسى در راه حق مال خود را انفاق كند، حال آنكه اسراف كار شمرده مى‏شود.»
بنابر گواهى امام صادق‏عليه‏السلام: «إِنَّ السَّرَفَ يُورِثُ الْفَقْرَ وَ إِنَّ الْقَصْدَ يُورِثُ الْغِنَى؛(6) اسراف موجب فقر و ندارى، و ميانه روى موجب غنى و بى نيازى مى‏گردد.»
و بنا به ضمانت امام كاظم‏عليه‏السلام: «ضَمِنْتُ لِمَنِ اقْتَصَدَ أَنْ لَا يَفْتَقِرَ؛(7) براى كسى كه ميانه روى كند، ضمانت مى‏كنم كه هرگز فقير نشود.»
بالاتر از فقير نشدن، برخوردارى از نعمتهاى فراوان الهى در اثر ميانه‏روى و اعتدال است. به فرموده پيامبر گرامى اسلام‏صلى‏الله‏عليه‏وآله: «مَنِ اقْتَصَدَ فِي مَعِيشَتِهِ رَزَقَهُ اللَّهُ وَ مَنْ بَذَّرَ حَرَمَهُ اللَّهُ؛(8) كسى كه در زندگى خود ميانه‏روى پيشه كند، خداوند به او [روزى مى‏دهد،] و كسى كه تبذير [و ريخت و پاش‏] كند، خداوند او را [از نعمات خود ]محروم نمايد.»
حاصل آنكه، يكى از عوامل جلب رزق و روزى، ميانه روى و دورى از تندروى و كند روى يا پرهيز از اسراف و بخل است.
بر اساس اصل اوليه، خداوند منّان رحمت عام و فراگير خود را شامل حال همه بندگان و آفريدگان خود مى‏كند و آنها را از پاكيزه‏ترين نعمتهايش برخوردار مى‏سازد؛ اما آنگاه كه از سر ناسپاسى و كفران نعمت، سر به طغيان و سركشى زنند، خداوند نيز نعمتهاى خود را از آنان باز مى‏دارد تا كمى به خود آيند و دست از عناد و لجاجت بردارند.

7. تقوا، توبه، استغفار
گناه و نافرمانى خداوند، علاوه بر تنبيه معنوى كه همان از دست دادن توفيق طاعت و شيرينى عبادت است، تنبيه مادّى خداوند را نيز در پى دارد تا هر چه زودتر انسان تبهكار به خود آيد و به مسير درست باز گردد: «وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً قَرْيَةً كانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتيها رِزْقُها رَغَداً مِنْ كُلِّ مَكانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذاقَهَا اللَّهُ لِباسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ بِما كانُوا يَصْنَعُونَ»؛(9) «خداوند [براى آنان كه كفران نعمت مى‏كنند] مثلى زده است: منطقه آبادى كه امن [و آرام‏] و مطمئن بود و همواره روزيش از هر جا مى‏رسيد؛ اما نعمت خدا را ناسپاسى كردند و خداوند به خاطر اعمالى كه انجام مى‏دادند، لباس گرسنگى و ترس را بر اندامشان پوشانيد.»
بر اساس اصل اوليه، خداوند منّان رحمت عام و فراگير خود را شامل حال همه بندگان و آفريدگان خود مى‏كند و آنها را از پاكيزه‏ترين نعمتهايش برخوردار مى‏سازد؛ اما آنگاه كه از سر ناسپاسى و كفران نعمت، سر به طغيان و سركشى زنند، خداوند نيز نعمتهاى خود را از آنان باز مى‏دارد تا كمى به خود آيند و دست از عناد و لجاجت بردارند. علاوه بر آيه فوق، اين آيه نيز شاهد همين ادعا است:
«كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ وَ لا تَطْغَوْا فيهِ فَيَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبي‏ وَ مَنْ يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبي‏ فَقَدْ هَوى‏»؛(10) «از روزيهاى پاكيزه‏اى كه به شما داده‏ايم بخوريد و در آن طغيان نكنيد كه [در اين صورت ]غضب من بر شما وارد شود و هر كس كه غضبم بر او وارد شود، سقوط مى‏كند.»
در نقطه مقابل، آنان كه گناه نكنند و به جاى تابعيت شيطان، در زمره بندگان رحمان در آيند، بركات زمين و آسمان بر آنان خواهد باريد و آنها را غرقه رحمت الهى خواهد كرد: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ»؛(11) «و اگر اهل شهرها و آباديها ايمان مى‏آوردند و تقوا پيشه مى‏كردند، بركات آسمان و زمين را بر آنها مى‏گشوديم؛ ولى [آنها حق را ]تكذيب كردند، ما هم آنان را به كيفر اعمالشان مجازات كرديم.»
همچنين اهل تقوى، از امدادهاى غيبى و مخزنهاى ويژه رحمت الهى برخوردارند. و از آنجا كه امور غيبى از توان محاسبه انسان خارج است، انسانهاى تقوا پيشه از ارزاق بى‏حساب و غيرقابل محاسبه برخوردار مى‏شوند: «وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً * وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدْراً»؛(12) «و هر كس تقواى الهى پيشه كند، خداوند راه نجاتى براى او فراهم مى‏كند و او را از جايى كه گمان ندارد روزى مى‏دهد. و هر كس بر خدا توكل كند، خداوند امر او را كفايت مى‏كند. خداوند فرمان خود را به انجام مى‏رساند و او براى هر چيزى اندازه‏اى قرار داده است.»
مطابق اين آيه شريفه، انسان پرهيزكار در زندگى خود هيچ‏گاه با «بن بست» و يا «در بسته» مواجه نخواهد شد. خداوندى كه تمام علل و اسباب در دست اوست، در هر مشكل و بن‏بستى، براى او راه خروجى قرار خواهد داد، از جمله: در پيچ و خمهاى زندگى هيچ‏گاه با بن بست اقتصادى علاج ناپذير مواجه نخواهد شد و از جايى كه گمان نمى‏برد، خداوند مشكل او را رفع و روزى او را خواهد رساند.
البته چنانچه انسان از ياد خدا غافل شده و مرتكب گناه گرديد، سپس گناه يا گناهان خود را با طلب مغفرت و بازگشت به خداوند متعال تدارك و جبران كرد، علاوه بر آنكه سيئاتش به حسنات تبديل مى‏شود، و روح و روانى پاك مى‏يابد، روزى او نيز افزايش پيدا مى‏كند. خداوند متعادل در قرآن كريم مى‏فرمايد: «وَ أَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُمَتِّعْكُمْ مَتاعاً حَسَناً إِلى‏ أَجَلٍ مُسَمًّى وَ يُؤْتِ كُلَّ ذى فَضْلٍ فَضْلَه»؛(13) «از پروردگار خويش آمرزش بطلبيد! سپس به سوى او باز گرديد تا شما را تا مدت معينى [از مواهب زندگى اين جهان ]به خوبى بهره مند سازد و به هر صاحب فضيلتى به مقدار فضيلتش ببخشد.»
و بنا به توصيه همه انبياء الهى، از جمله حضرت هودعليه‏السلام توبه و استغفار، موجب رحمت بى‏پايان و پيوسته و افزايش توان و نيروى انسان خواهد شد: «وَ يا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً وَ يَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلى‏ قُوَّتِكُمْ وَ لا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمينَ»؛(14) «و اى قوم من! از پروردگارتان طلب آمرزش كنيد، سپس به سوى او بازگرديد تا [باران ]آسمانى را پى در پى بر شما بفرستد و نيرويى بر نيرويتان بيفزايد و گنهكارانه روى [از حق ]برنتابيد.»
در روايات نيز يكى از عوامل روزى رسان، استغفار و بازگشت به دامان پرمهر الهى شمرده شده است. در روايتى از امام على‏عليه‏السلام، استغفار، موجب افزايش رزق دانسته شده است. حضرت على‏عليه‏السلام مى‏فرمايند: «الاِسْتِغْفَارُ يَزِيدُ فِي الرِّزْقِ؛(15) استغفار، روزى را زياد مى‏كند.»
ايشان در حديث ديگرى به كميل سفارش فرمودند كه اگر در رسيدن روزى تو كندى و آهستگى پيش آمد، آن را با استغفار چاره كن: «إِذَا أَبْطَأَتِ الْأَرْزَاقُ عَلَيْكَ فَاسْتَغْفِرِ اللَّهَ يُوَسِّعْ عَلَيْك؛(16) هنگامى كه رسيدن روزيت كند مى‏شود، از خداوند آمرزش بخواه تا روزيت را وسيع گرداند.»
در حديث ديگرى، على‏عليه‏السلام چگونگى استغفار را به ما آموزش مى‏دهند: مردى از مشكلى كه براى او پيش آمده بود و از تنگناى مالى و فراوانى اهل و عيال خود در نزد حضرت على‏عليه‏السلام شكايت كرد. حضرت به او فرمود بر تو باد استغفار كردن؛ چرا كه خداوند مى‏فرمايد: «اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ اِنّهُ كانَ غِفاراً»؛ «از خدا آمرزش طلبيد كه او بسيار آمرزنده است.»
آن مرد بار ديگر خدمت حضرت رسيد و گفت: يا اميرالمؤمنين! من فراوان استغفار كردم؛ اما راه چاره‏اى براى خود نمى‏بينم. حضرت پاسخ داد: «شايد آن چنان كه شايسته است استغفار نكردى.» گفت: راه آن را به من ياد دهيد. فرمود كه نّيت خود را پاك كن، از پروردگارت اطاعت نما و بگو: «اللَّهُمَّ اِنِّى اَسْتَغْفِرُكَ مِنْ كُلِّ ذَنْبٍ قَوِىَ عَلَيْهِ بَدَنِى بَعَافِيَتِكَ صَلِّ عَلَى خِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ مُحَمَّدٍ النَّبِى وَآلِهِ الطَّيِّبِينَ وَالطَّاهِرِينَ وَفَرِّج عَنِّى؛(17) خداوندا ! نسبت به تمامى گناهانى كه آنها را با جسم سالمى كه تو به من ارزانى داشتى انجام دادم، از تو آمرزش مى‏طلبم. بر بهترين مخلوقت محمدصلى‏الله‏عليه‏وآله و آل پاك و پاكيزه او درود فرست و براى من گشايشى قرار ده!»
آن مرد گفت: من چندين بار به همين صورت آمرزش خواستم، تا اينكه خداوند از من ناراحتى و تنگدستى را زدود و رزقم را فراوان ساخت و گرفتاريم را بر طرف كرد.»

8. ذكر خدا
بر اساس قاعده كلى «فَاذْكُرُوني‏ أَذْكُرْكُمْ وَ اشْكُرُوا لي‏ وَ لا تَكْفُرُونِ»،(18) رابطه بين ذاكر و مذكور، رابطه‏اى متقابل است و انسان ذاكر، مذكور خداوند نيز واقع مى‏شود. بر اين اساس، اگر انسانى با ياد خداوند و به ياد او زندگى كند، خداوند نيز به ياد او است و او را از رزق مادى و معنوى خود برخوردار مى‏كند.
ذكر خداوند به زبانهاى متفاوت و در زمانهاى گوناگونى قابل انجام است؛ اما در اين ميان، بعضى از اذكار و بعضى از زمانها اثر بيش‏ترى دارند. از بين زمانها، هنگام سحر و بين طلوع فجر تا طلوع خورشيد، از مزيت و تأثير بيش‏ترى در ازدياد رزق و روزى انسان برخوردار است. بنا به فرموده پيامبر رحمت، حضرت محمدصلى‏الله‏عليه‏وآله: «ذِكْرُ اللَّهِ ما بَيْنَ طُلُوعِ الْفَجْرِ اِلى‏ طُلُوعِ الشَمْسِ اَبْلَغُ فِى طَلَبِ الرِّزْقِ مِنَ الضَّرْبِ فِى الْاَرْضِ؛(19) ذكر خداوند در كسب روزى از هنگام طلوع فجر تا طلوع خورشيد، از سفر تجارى مؤثرتر است.»
بر همين اساس است كه بنا به فرموده على عليه‏السلام، تعقيب نماز صبح و نماز عصر موجب افزايش رزق است. همچنان كه سى بار تسبيح در روز، هفتاد نوع بلا را كه كم‏ترين آنها فقر و ندارى است، از زندگى انسان دور مى‏كند. «وَ التَّعْقِيبُ بَعْدَ الْغَدَاةِ وَ بَعْدَ الْعَصْرِ يَزِيدُ فِي الرِّزْق‏000 مَنْ سَبَّحَ اللَّهَ كُلَّ يَوْمٍ ثَلَاثِينَ مَرَّةً دَفَعَ اللَّهُ عَنْهُ سَبْعِينَ نَوْعاً مِنَ الْبَلَاءِ أَيْسَرُهَا الْفَقْرُ؛(20) تعقيب نماز صبح و عصر روزى را زياد مى‏كند... هر كس هر روز سى بار خدا را تسبيح كند، خداوند هفتاد نوع بلا را كه سبك‏ترين آنها فقر است، از او دفع مى‏كند.»
براى همين منظور، خواندن سوره (ق) نيز توصيه شده است. «مَنْ قَرَأَ سُورَةُ ق وَسَّعَ اللَّهُ عَلَيْهِ فِى رِزْقِهِ؛(21) كسى كه سوره «ق» را قرائت كند، خداوند روزيش را وسعت مى‏دهد.»
اذان گويى نيز يكى از مصاديق ذكر خدا است. هنگامى كه فردى در نزد امام صادق‏عليه‏السلام از فقر و ندارى خود شكايت كرد، آن حضرت توصيه فرمود: «أَذِّنْ كُلَّمَا سَمِعْتَ الْأَذَانَ كَمَا يُؤَذِّنُ الْمُؤَذِّنُ؛(22) با شنيدن اذان، جملات اذان، را همان طور كه مؤذّن مى‏گويد تكرار كن! [تا فقر از زندگى تو رخت بندد].»

9. توكّل بر خدا
كسى كه به مردم رو كند و از آنان رفع حاجت خود را طلب نمايد، خود را به مخلوقى مانند خود محتاج ساخته و از خوان بى‏كران خالق دور كرده است؛ اما كسى كه به درگاه بى‏نياز خالق عرض نياز كند و تنها از او كمك بخواهد و در خواست خود را از مردم محتاج پنهان كند، خداوند كريم، درخواست او را كريمانه پاسخ خواهد داد: «مَنْ جَاعَ أَوِ احْتَاجَ فَكَتَمَهُ النَّاسَ وَ أَفْشَاهُ إِلَى اللَّهِ كَانَ حَقّاً عَلَى اللَّهِ أَنْ يَرْزُقَهُ رِزْقَ سَنَةٍ مِنَ الْحَلَالِ؛(23) فرد گرسنه و نيازمندى كه گرسنگى و نيازمندى خود را از مردم پنهان كند و نزد خداوند افشا نمايد، بر خداوند است كه رزق سال او را از مال حلال تأمين كند.»
همچنان كه خداوند از زبان بنده برگزيده خود حضرت محمد مصطفى‏صلى‏الله‏عليه‏وآله بيان فرمود كه: «يَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَا مِنْ مَخْلُوقٍ يَعْتَصِمُ بِمَخْلُوقٍ دُونِي إِلَّا قَطَعْتُ بِهِ أَسْبَابَ السَّمَاوَاتِ وَ أَسْبَابَ الْأَرْضِ مِنْ دُونِهِ فَإِنْ سَأَلَنِي لَمْ أُعْطِهِ وَ إِنْ دَعَانِي لَمْ أُجِبْهُ وَ مَا مِنْ مَخْلُوقٍ يَعْتَصِمُ بِي دُونَ خَلْقِي إِلَّا ضَمَّنْتُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ رِزْقَهُ فَإِنْ دَعَانِي أَجَبْتُهُ وَ إِنْ سَأَلَنِي أَعْطَيْتُهُ وَ إِنِ اسْتَغْفَرَنِي غَفَرْتُ لَه؛(24) خداوند عزيز و جليل مى‏فرمايد: هيچ بنده‏اى نيست كه به كسى غير من و به مخلوقى متوسل شود، مگر آنكه اسباب آسمانها و زمين را از او قطع خواهم كرد؛ پس اگر از من درخواست كند، به او عطا نخواهم كرد و اگر مرا بخواند، پاسخش نخواهم داد. و هيچ بنده‏اى نيست كه به من و نه به بندگان من تمسّك جويد، مگر آنكه آسمانها و زمين را ضمانت رزق او قرار خواهم داد؛ پس اگر مرا بخواند، پاسخش مى دهم و اگر از من بخواهد، به او خواهم بخشيد و اگر از من طلب آمرزش كند، او را خواهم آمرزيد.»

10. كسب معرفت‏
هدف از خلقت آدميان، رسيدن بنى آدم به قله‏هاى رفيع معرفت و معنويت است و كسانى كه در اين راه گام نهند، از الطاف ويژه حق تعالى بهره مند شده و از تسهيلات ويژه او برخوردار خواهند شد. طالب واقعى علم، براى آنكه از همّ و غمّ معاش در امان بماند و فكر و ذكر خود را مصروف دانش اندوزى كند، آفريدگار جهان، خود تأمين رزق و روزى او را تضمين نموده است. بنا به فرموده پيامبر گرامى اسلام‏صلى‏الله‏عليه‏وآله: «اِنَّ اللَّهَ تَعَالَى قَدْ تَكَفَّلَ لِطَالِبِ الْعِلْمِ بِرِزْقِهِ خَاصَّةً عَمَّا ضَمِنَهْ لِغَيْرِهِ؛(25) خداوند متعال گذشته از ضمانتى كه براى رزق عموم مردم نموده است، به طور ويژه تأمين رزق طالبان علم را بر عهده گرفته است.»
شهيد ثانى در توضيح معناى اين حديث شريف و با توجه به تجربه‏هاى شخصى خود مى‏نويسد: «غير طالب علم براى به دست آوردن روزى خود، نيازمند سعى و تلاش است؛ اما دانشجو بدون آنكه مكلّف به سعى و تلاش براى تحصيل رزق خود باشد، به صرف طالب و جوينده علم بودن، خداوند روزى او را خواهد رسانيد، البته به شرط نيت صحيح و اراده خالص او. در همين رابطه براى خود من حوادث و نكته‏هاى دقيقى از ابتداى تحصيل تا كنون از لطف خداوند و كمكهاى زيباى او رخ داده است كه در صورت جمع آورى آنها، [حجم عظيمى را تشكيل خواهد داد ]كه تنها خداوند از آن آگاه است. ... خلاصه آنكه شنيدن كى بود مانند ديدن.» (26)
در روايت ديگرى نيز آمده است: «مَنْ تَفَقَّهَ فِى دينِ اللَّهِ كَفَاهُ اللَّهُ مَا أهَمَّهُ وَ رَزَقَهُ مِنْ حَيْثُ لاَ يَحْتَسِبْ؛(27) كسى كه در دين خدا تفقّه [و تفحّص‏] كند، خداوند نيازهاى او را برآورده و رزق او را از جايى كه گمان نمى‏برد، خواهد رسانيد.»
همچنان كه در توضيح شهيد ثانى آمده است، تعهّد خداوند بر رساندن روزى طالبان دانش و معرفت، مشروط بر نيّت خالص آنها در طلب علم و دانش است؛ اما كسانى كه به انگيزه‏هاى غيرخالصى همچون شهرت طلبى، به دست آوردن موقعيت اجتماعى و انباشت پول و ثروت تحصيل علم كنند، با استفاده ابزارى از قداست علم و دانش، به دنبال رسيدن به مقاصد پست دنيوى خود مى‏باشند، نه به دنبال دين شناسى، هستى شناسى و بالاخره خداشناسى. به عبارت ديگر، رزق طالبان علم ضمانت شده است، نه رزق طالبان ثروت و رياست.

11. وضو داشتن‏
وضو داشتن، علاوه بر برخوردارى از نورانيت باطنى و بهداشت ظاهرى، در افزايش رزق انسان و رسيدن او به مقاصد مورد نظر خود نيز مؤثّر است. بنا به نصيحت امام صادق‏عليه‏السلام: «مَنْ ذَهَبَ فِي حَاجَةٍ عَلَى غَيْرِ وُضُوءٍ فَلَمْ تُقْضَ حَاجَتُهُ فَلَا يَلُومَنَّ إِلَّا نَفْسَهُ؛(28) كسى كه براى انجام كارى بدون وضو حركت كند و به مقصود خود نرسد، پس كسى جز خود را سرزنش نكند.»
همچنان كه گرفتن وضو قبل و بعد از غذا خوردن، در افزايش رزق آدمى مؤثّر است. امام صادق‏عليه‏السلام فرمود: «الْوُضُوءُ قَبْلَ الطَّعَامِ وَ بَعْدَهُ يَنْفِي الْفَقْرَ وَ يَزِيدُ فِي الرِّزْقِ؛(29) وضو گرفتن پيش و پس از غذا، فقر را از بين مى‏برد و رزق را افزايش مى‏دهد.»

12. پذيرايى از ديگران‏
جهان چون كوهى است كه هر صدايى را به گوينده آن باز مى‏گويد و چون آينه‏اى كه تصوير بينندگان را به آنان باز مى‏شناساند. بر همين قياس، رحم و مهربانى نسبت به ديگران، موجب فرود آمدن رحمت بر انسان و نامهربانى با آدميان، موجب نامهربانى آنان با انسان مى‏شود.
يكى از عوامل ازدياد رزق و روزى، پذيرايى از ديگران است. اين عامل، چنان شتابان بر رزق انسان مؤثّر است كه به حركت سريع كارد در چربى كوهان شتر تشبيه شده است. پيامبر گرامى اسلام‏صلى‏الله‏عليه‏وآله مى‏فرمايد: «الرِّزْقُ أَسْرَعُ إِلَى مَنْ يُطْعِمُ الطَّعَامَ مِنَ السِّكِّينِ فِي السَّنَامِ؛(30) سرعت رسيدن رزق به كسى كه به ديگران غذا مى‏دهد، از سرعت حركت كارد در كوهان شتر بيش‏تر است.»
هم آن عزيز، «مهماندارى» را هديه اى الهى دانستند كه موجب افزايش رزق اهل خانه مى‏گردد: «إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ خَيْراً أَهْدَى إِلَيْهِمْ هَدِيَّةً؛(31) هنگامى كه خداوند خير و خوبى گروهى را بخواهد، به آنان هديه‏اى مى‏دهد.»
گفتند: آن هديه چيست؟ فرمود: «الضَّيْفُ يَنْزِلُ بِرِزْقِهِ وَ يَرْتَحِلُ بِذُنُوبِ أَهْلِ الْبَيْتِ؛(32) مهمان؛ چرا كه [مهمان‏] رزق خود را [به خانه صاحب خانه‏] مى‏آورد و گناهان اهل خانه را مى‏برد.»

13. انفاق مال‏
بر همين قياس، انفاقهاى واجب و مستحب مال و ثروت، زمينه جلب رزق الهى را فراهم مى‏آورد. دخت گرامى پيامبرصلى‏الله‏عليه‏وآله در رابطه با علت تشريع زكات فرمود: «فَفَرَضَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ... الزَّكَاةَ تَزْييداً فِى الرِّزْقِ؛(33) خداوند بر شما واجب كرد... زكات را براى افزايش رزقتان.»
«صدقه» نيز به عنوان يكى از انفاقهاى مستحب، در افزايش رزق انسان مؤثّر است. در ادبيات دينى ما، صدقه و بذل و بخشش مال به فقرا، نه تنها ثروت انسان را كاهش نمى‏دهد و انسان را دچار فقر نمى‏كند، بلكه ثروت را افزايش مى‏دهد و داروى فقر انسان معرفى شده است. مطابق توصيه امام على‏عليه‏السلام: «اسْتَنْزِلُوا الرِّزْقَ بِالصَّدَقَةِ؛(34) نزول رزق خود را با صدقه دادن بخواهيد.»
ايشان در جاى ديگرى مى‏فرمايند: «دَاوُوا الْفَقْرَ بِالصَّدَقَةِ وَ الْبَذْلِ؛(35) فقر [خود و ديگران‏] را با صدقه و بخشش [مالتان‏] چاره نماييد.»
البته صدقه و بخشش پنهانى، از اخلاص و تأثير گذارى بيش‏ترى برخوردار است. از همين رو امام باقرعليه‏السلام فرمود: «الْبِرُّ وَ الصَّدَقَةُ السِرُّ يَنْفِيَانِ الْفَقْر؛(36) نيكى و صدقه پنهانى، فقر را از ميان برمى‏دارند.»


14. انجام حج و عمره‏
تشرّف به خانه خدا و انجام اعمال حج و عمره، بركاتى دارد كه از جمله آنها وسعت روزى و تأمين هزينه‏هاى زندگى خود و خانواده حاجى و معتمر است: «حُجُّوا وَ اعْتَمِرُوا تَصِحَّ أَبْدَانُكُمْ وَ تَتَّسِعَ أَرْزَاقُكُمْ وَ يَصْلَحُ اَيْمانُكُمْ وَ تُكْفَوْنَ مَئُونَاتِ عِيَالِكُمْ؛(37) حج گزاريد و عمره انجام دهيد كه در اين صورت، بدنهايتان سالم، روزيتان وسيع، ايمانتان اصلاح و هزينه زندگى نان خورهايتان تأمين خواهد شد.»

15. امانتدارى‏
از جمله عوامل مؤثّر بر افزايش رزق و روزى، امانتدارى و پرهيز از خيانت در امانت است. بنا به فرموده پيامبر اسلام‏صلى‏الله‏عليه‏وآله: «الْأَمَانَةُ تَجْلِبُ الرِّزْقَ وَ الْخِيَانَةُ تَجْلِبُ الْفَقْرَ؛(38) [باز گرداندن ]امانت، موجب جلب رزق و خيانت [در امانت ]موجب فقر مى‏شود.»

افزايش روزى يا علامت خطر
بايد به اين نكته توجه كرد كه افزايش رزق و روزى، هميشه علامت تقرّب به خدا يا به كارگيرى راهها و دستورات در اين خصوص نيست و نمى‏توان با وجود آن، خوشحال و خرسند بود؛ بلكه گاهى فراوانى روزى، يك نوع هشدار و علامت خطر است.
بندگانى به دليل بزه‏كارى و بدرفتاريشان، مستحق عقوبت و مجازات هستند؛ اما برخى از اعمال درست و شايسته آنان، مانع مجازاتشان مى‏شود. خداوند عادل و حكيم براى آنكه اعمال شايسته آنها را بدون پاداش نگذارد و جزاى در خورى به آنان دهد، به گونه‏اى رفتار شايسته‏شان را پاسخ مى‏دهد. اين پاداش گاهى در افزايش رزق و روزى آنان جلوه‏گر مى‏شود. امام محمد باقر در اين رابطه فرمودند: «وَ إِذَا كَانَ مِنْ أَمْرِهِ أَنْ يُهِينَ عَبْداً وَ لَهُ عِنْدَهُ حَسَنَةٌ صَحَّحَ بَدَنَهُ فَإِنْ لَمْ يَفْعَلْ بِهِ ذَلِكَ وَسَّعَ عَلَيْهِ فِي رِزْقِهِ فَإِنْ هُوَ لَمْ يَفْعَلْ ذَلِكَ بِهِ هَوَّنَ عَلَيْهِ الْمَوْتَ لِيُكَافِيَهُ بِتِلْكَ الْحَسَنَةِ؛(39) هنگامى كه خداوند بخواهد بنده‏اى را خوار كند، اما عمل حسنه‏اى داشته باشد، در مقابل اين حسنه به او تندرستى دهد. اگر چنين نكند، روزى او را افزايش دهد و اگر چنين نكند، مرگ او را آسان گرداند تا پاداش حسنه او را داده باشد.»

1) غرر الحكم و دررالكلم، عبدالواحد تميمى آمدى، محمدعلى انصارى قمى، چ هشتم، بى نا، تهران، بى تا، ص‏354، ح 8084.
2) الكافى، محمد بن يعقوب كلينى، تحقيق على‏اكبر غفارى، چاپ سوم، دار الكتب الاسلامية، بى‏جا، 1388 ه . ق، ج 1،ص 33.
3) وَاقْصِدْ فى‏ مَشْيِكَ»؛ لقمان/19.
4) اسراء/29.
5) وسائل‏الشيعة، ج 17، ص 65.
6) همان، ص 64.
7) همان.
8) الكافى، ج 2، ص 122.
9) نحل/112.
10) طه/ 81.
11) اعراف/96.
12) طلاق/3.
13) هود/ 3.
14) هود/52.
15) بحار الأنوار، محمدباقر مجلسى، چاپ دوم، مؤسسة الوفاء، بيروت، 1403ه. ق، ج 90، ص 277.
16) همان، ج 74، ص 271.
17) كنز العمال، متقى هندى، تحقيق شيخ بكرى حيانى، شيخ صفوة السقا، مؤسسة الرسالة، بيروت، بى‏تا، ح 3966.
18) بقره/152. «مرا ياد كنيد تا شما را ياد كنم و براى من شكرگذارى كنيد و به من كفر نورزيد.»
19) الامامة والتبصره، ابن بابويه قمى، تحقيق و نشر مدرسه الامام المهدى‏عليه‏السلام، قم، بى تا، ص‏37.
20) معارج اليقين فى اصول الدين، محمد بن محمد سبزوارى، تحقيق علاء آل جعفر، چاپ اول، مؤسسة آل البيت، بى‏جا، 1413 ق، ص 343.
21) اعلام الدين فى صفات المؤمنين، حسن بن ابى حسن الديلمى، تحقيق و نشر مؤسسة آل البيت، ص 377.
22) بحارالأنوار، ج 92، ص 295.
23) معارج اليقين فى اصول الدين، ص 302.
24) اعلام الدين فى صفات المؤمنين، ص 213.
25) منية المريد فى ادب المفيد و المستفيد، شهيد ثانى، تحقيق رضا مختارى، چاپ اول، مكتب الاعلام الاسلامى، قم، 1368، ص‏160.
26) همان.
27) احياء علوم الدين، محمد ابن محمد غزالى، ترجمه مؤيد الدين محمد خوارزمى، نشر علمى و فرهنگى، تهران، 1384، ج‏1، ص‏6.
28) وسائل الشيعه، ج 17، ص‏79.
29) مكارم الاخلاق، طبرسى، چاپ ششم، منشورات الشريف الرضى، بى جا، 1392 ه .ق، ص 140.
30) الكافى، ج‏4، ص‏51.
31) معارج اليقين فى اصول الدين، ص 378.
32) همان.
33) دلائل الامامة، محمد ابن جرير طبرى، ص‏13.
34) نهج البلاغه، حكمت 137.
35) غرر الحكم، ح 5156.
36) بحار الانوار، ج‏74، ص‏81.
37) ميزان الحكمه، (4 جلدى)، محمد محمدى رى شهرى، تحقيق و نشر دار الحديث، چاپ اول، قم، بى تا، ج 1، ص‏534.
38) وسائل الشيعه، ج‏19، ص‏76 و نيز ر. ك: بحارالانوار، ج‏78، ص‏60 و ج 75، ص‏114.
39) الكافى، ج‏2، ص‏444.

منبع : ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره 102
/ 1