بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
عوامل افزايش روزى (3) ميانه روى يكى از عوامل مؤثّر در تأمين رزق و روزى و افزايش آن، داشتن تدبير، آينده نگرى و برنامهريزى است. تدبير در زندگى، گونهها و چهرههاى متفاوتى دارد. مسائلى از قبيل انتخاب شغل، سن و زمان و مكان مناسب براى وارد شدن در عرصه كار و اشتغال از جمله آنهاست. اگر كسى بدون شناخت علاقه، استعداد و توانايى خود، در انتخاب شغل و مكان و زمان آن دچار اشتباه شد، به جاى مذمّت و سرزنش روزگار و بدبينى به اين و آن، بايد خود را سرزنش كند و در تدبير و برنامه ريزى خود تجديد نظر نمايد.
مهدى عزيزان
اشاره در شمارههاى پيشين، برخى از عوامل افزايش روزى را بيان نموديم. در اين شماره، ديگر عوامل را مرور مىنماييم. 5. تدبير يكى از عوامل مؤثّر در تأمين رزق و روزى و افزايش آن، داشتن تدبير، آينده نگرى و برنامهريزى است. تدبير در زندگى، گونهها و چهرههاى متفاوتى دارد. مسائلى از قبيل انتخاب شغل، سن و زمان و مكان مناسب براى وارد شدن در عرصه كار و اشتغال از جمله آنهاست. اگر كسى بدون شناخت علاقه، استعداد و توانايى خود، در انتخاب شغل و مكان و زمان آن دچار اشتباه شد، به جاى مذمّت و سرزنش روزگار و بدبينى به اين و آن، بايد خود را سرزنش كند و در تدبير و برنامه ريزى خود تجديد نظر نمايد. اين همه مربوط به مرحله قبل از انتخاب شغل است؛ اما بعد از انتخاب شغل و كسب در آمد، مرحله جديدى از تدبير در زندگى آغاز مىشود. در اين مرحله، مسائلى از قبيل نحوه هزينه و اولويت بندى در هزينهها و... وجود دارد كه بايد به گونه مناسبى تدبير شود. بنا به فرموده امام علىعليهالسلام: «قِوامُ الْعَيْشِ حُسْنُ التَّقْديرِ وَ مِلاكُهُ حُسْنُ التَّدْبيرِ؛(1) برپايى زندگى منوط به اندازهگيرى مناسب است و اندازهگيرى مناسب به تدبير مناسب وابسته است.» امام باقرعليهالسلام در حديث شريفى، تمام كمالات انسانى را در سه نكته خلاصه كرده است كه يكى از آنها تدبير در زندگى مىباشد: «الْكَمَالُ كُلُّ الْكَمَالِ التَّفَقُّهُ فِي الدِّينِ وَ الصَّبْرُ عَلَى النَّائِبَةِ وَ تَقْدِيرُ الْمَعِيشَةِ؛(2) تمام كمالات در سه چيز نهفته است: فهم عميق از دين، بردبارى در ناملايمات و برنامهريزى در زندگى.»
6. ميانه روى در شمار عواملى كه در جلب رزق و روزى آدمى مؤثر است، به عوامل كار، تلاش، تدبير و برنامه ريزى اشاره شد. عامل ميانه روى نيز به عنوان عامل مكمّل كار و تلاش، انسان را به حركت در مىآورد و از كسالت و تنبلى خارج مىكند. تدبير و برنامهريزى، انسان را به جاده مستقيمى كه به مقصد مورد نظر منتهى مىشود، رهنمون مىسازد و ميانه روى و اعتدال، حركت او را تنظيم مىكند تا دچار كندى و تندى نابجا نشود. بخل و اسراف يا دست بستگى و دست و دل بازى، هر يك به گونهاى ميانه روى در زندگى را تهديد مىكنند. قرآن كريم در دستورى كلى و اساسى، همگان را به «مشى معتدل» در همه زمينههاى اجتماعى، سياسى، اقتصادى و... فرمان مىدهد(3) و در فرمان ديگرى افراط و تفريط را موجب سرزنش و حسرت مىداند: «وَ لا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلى عُنُقِكَ وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً»؛(4) «هرگز دستت را به گردنت زنجير مكن [و ترك انفاق و بخشش مكن] و بيش از حد [نيز] دست خود را مگشاى كه مورد سرزنش قرار گيرى و از كار فرومانى.» افراط و تفريط نه تنها در امور مباح، كارى غير عاقلانه و غير شرعى است، بلكه حتى در امور نيك و پسنديده نيز امرى غيرعقلانى و غير شرعى محسوب مىشود. اسراف و تندروى جامه زشتى است كه قامت هر عمل پسنديده اى را ناپسند جلوه مى دهد. اسراف فقط در امور باطل و ناروا نيست، بلكه حتى در امور حق وروا نيز مصداق دارد. به تعبير امام سجادعليهالسلام: «إِنَّ الرَّجُلَ لَيُنْفِقُ مَالَهُ فِي حَقٍّ وَ إِنَّهُ لَمُسْرِفٌ؛(5) چه بسا كسى در راه حق مال خود را انفاق كند، حال آنكه اسراف كار شمرده مىشود.» بنابر گواهى امام صادقعليهالسلام: «إِنَّ السَّرَفَ يُورِثُ الْفَقْرَ وَ إِنَّ الْقَصْدَ يُورِثُ الْغِنَى؛(6) اسراف موجب فقر و ندارى، و ميانه روى موجب غنى و بى نيازى مىگردد.» و بنا به ضمانت امام كاظمعليهالسلام: «ضَمِنْتُ لِمَنِ اقْتَصَدَ أَنْ لَا يَفْتَقِرَ؛(7) براى كسى كه ميانه روى كند، ضمانت مىكنم كه هرگز فقير نشود.» بالاتر از فقير نشدن، برخوردارى از نعمتهاى فراوان الهى در اثر ميانهروى و اعتدال است. به فرموده پيامبر گرامى اسلامصلىاللهعليهوآله: «مَنِ اقْتَصَدَ فِي مَعِيشَتِهِ رَزَقَهُ اللَّهُ وَ مَنْ بَذَّرَ حَرَمَهُ اللَّهُ؛(8) كسى كه در زندگى خود ميانهروى پيشه كند، خداوند به او [روزى مىدهد،] و كسى كه تبذير [و ريخت و پاش] كند، خداوند او را [از نعمات خود ]محروم نمايد.» حاصل آنكه، يكى از عوامل جلب رزق و روزى، ميانه روى و دورى از تندروى و كند روى يا پرهيز از اسراف و بخل است. بر اساس اصل اوليه، خداوند منّان رحمت عام و فراگير خود را شامل حال همه بندگان و آفريدگان خود مىكند و آنها را از پاكيزهترين نعمتهايش برخوردار مىسازد؛ اما آنگاه كه از سر ناسپاسى و كفران نعمت، سر به طغيان و سركشى زنند، خداوند نيز نعمتهاى خود را از آنان باز مىدارد تا كمى به خود آيند و دست از عناد و لجاجت بردارند.
7. تقوا، توبه، استغفار گناه و نافرمانى خداوند، علاوه بر تنبيه معنوى كه همان از دست دادن توفيق طاعت و شيرينى عبادت است، تنبيه مادّى خداوند را نيز در پى دارد تا هر چه زودتر انسان تبهكار به خود آيد و به مسير درست باز گردد: «وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً قَرْيَةً كانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتيها رِزْقُها رَغَداً مِنْ كُلِّ مَكانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذاقَهَا اللَّهُ لِباسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ بِما كانُوا يَصْنَعُونَ»؛(9) «خداوند [براى آنان كه كفران نعمت مىكنند] مثلى زده است: منطقه آبادى كه امن [و آرام] و مطمئن بود و همواره روزيش از هر جا مىرسيد؛ اما نعمت خدا را ناسپاسى كردند و خداوند به خاطر اعمالى كه انجام مىدادند، لباس گرسنگى و ترس را بر اندامشان پوشانيد.» بر اساس اصل اوليه، خداوند منّان رحمت عام و فراگير خود را شامل حال همه بندگان و آفريدگان خود مىكند و آنها را از پاكيزهترين نعمتهايش برخوردار مىسازد؛ اما آنگاه كه از سر ناسپاسى و كفران نعمت، سر به طغيان و سركشى زنند، خداوند نيز نعمتهاى خود را از آنان باز مىدارد تا كمى به خود آيند و دست از عناد و لجاجت بردارند. علاوه بر آيه فوق، اين آيه نيز شاهد همين ادعا است: «كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ وَ لا تَطْغَوْا فيهِ فَيَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبي وَ مَنْ يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبي فَقَدْ هَوى»؛(10) «از روزيهاى پاكيزهاى كه به شما دادهايم بخوريد و در آن طغيان نكنيد كه [در اين صورت ]غضب من بر شما وارد شود و هر كس كه غضبم بر او وارد شود، سقوط مىكند.» در نقطه مقابل، آنان كه گناه نكنند و به جاى تابعيت شيطان، در زمره بندگان رحمان در آيند، بركات زمين و آسمان بر آنان خواهد باريد و آنها را غرقه رحمت الهى خواهد كرد: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ»؛(11) «و اگر اهل شهرها و آباديها ايمان مىآوردند و تقوا پيشه مىكردند، بركات آسمان و زمين را بر آنها مىگشوديم؛ ولى [آنها حق را ]تكذيب كردند، ما هم آنان را به كيفر اعمالشان مجازات كرديم.» همچنين اهل تقوى، از امدادهاى غيبى و مخزنهاى ويژه رحمت الهى برخوردارند. و از آنجا كه امور غيبى از توان محاسبه انسان خارج است، انسانهاى تقوا پيشه از ارزاق بىحساب و غيرقابل محاسبه برخوردار مىشوند: «وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً * وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْراً»؛(12) «و هر كس تقواى الهى پيشه كند، خداوند راه نجاتى براى او فراهم مىكند و او را از جايى كه گمان ندارد روزى مىدهد. و هر كس بر خدا توكل كند، خداوند امر او را كفايت مىكند. خداوند فرمان خود را به انجام مىرساند و او براى هر چيزى اندازهاى قرار داده است.» مطابق اين آيه شريفه، انسان پرهيزكار در زندگى خود هيچگاه با «بن بست» و يا «در بسته» مواجه نخواهد شد. خداوندى كه تمام علل و اسباب در دست اوست، در هر مشكل و بنبستى، براى او راه خروجى قرار خواهد داد، از جمله: در پيچ و خمهاى زندگى هيچگاه با بن بست اقتصادى علاج ناپذير مواجه نخواهد شد و از جايى كه گمان نمىبرد، خداوند مشكل او را رفع و روزى او را خواهد رساند. البته چنانچه انسان از ياد خدا غافل شده و مرتكب گناه گرديد، سپس گناه يا گناهان خود را با طلب مغفرت و بازگشت به خداوند متعال تدارك و جبران كرد، علاوه بر آنكه سيئاتش به حسنات تبديل مىشود، و روح و روانى پاك مىيابد، روزى او نيز افزايش پيدا مىكند. خداوند متعادل در قرآن كريم مىفرمايد: «وَ أَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُمَتِّعْكُمْ مَتاعاً حَسَناً إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى وَ يُؤْتِ كُلَّ ذى فَضْلٍ فَضْلَه»؛(13) «از پروردگار خويش آمرزش بطلبيد! سپس به سوى او باز گرديد تا شما را تا مدت معينى [از مواهب زندگى اين جهان ]به خوبى بهره مند سازد و به هر صاحب فضيلتى به مقدار فضيلتش ببخشد.» و بنا به توصيه همه انبياء الهى، از جمله حضرت هودعليهالسلام توبه و استغفار، موجب رحمت بىپايان و پيوسته و افزايش توان و نيروى انسان خواهد شد: «وَ يا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً وَ يَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلى قُوَّتِكُمْ وَ لا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمينَ»؛(14) «و اى قوم من! از پروردگارتان طلب آمرزش كنيد، سپس به سوى او بازگرديد تا [باران ]آسمانى را پى در پى بر شما بفرستد و نيرويى بر نيرويتان بيفزايد و گنهكارانه روى [از حق ]برنتابيد.» در روايات نيز يكى از عوامل روزى رسان، استغفار و بازگشت به دامان پرمهر الهى شمرده شده است. در روايتى از امام علىعليهالسلام، استغفار، موجب افزايش رزق دانسته شده است. حضرت علىعليهالسلام مىفرمايند: «الاِسْتِغْفَارُ يَزِيدُ فِي الرِّزْقِ؛(15) استغفار، روزى را زياد مىكند.» ايشان در حديث ديگرى به كميل سفارش فرمودند كه اگر در رسيدن روزى تو كندى و آهستگى پيش آمد، آن را با استغفار چاره كن: «إِذَا أَبْطَأَتِ الْأَرْزَاقُ عَلَيْكَ فَاسْتَغْفِرِ اللَّهَ يُوَسِّعْ عَلَيْك؛(16) هنگامى كه رسيدن روزيت كند مىشود، از خداوند آمرزش بخواه تا روزيت را وسيع گرداند.» در حديث ديگرى، علىعليهالسلام چگونگى استغفار را به ما آموزش مىدهند: مردى از مشكلى كه براى او پيش آمده بود و از تنگناى مالى و فراوانى اهل و عيال خود در نزد حضرت علىعليهالسلام شكايت كرد. حضرت به او فرمود بر تو باد استغفار كردن؛ چرا كه خداوند مىفرمايد: «اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ اِنّهُ كانَ غِفاراً»؛ «از خدا آمرزش طلبيد كه او بسيار آمرزنده است.» آن مرد بار ديگر خدمت حضرت رسيد و گفت: يا اميرالمؤمنين! من فراوان استغفار كردم؛ اما راه چارهاى براى خود نمىبينم. حضرت پاسخ داد: «شايد آن چنان كه شايسته است استغفار نكردى.» گفت: راه آن را به من ياد دهيد. فرمود كه نّيت خود را پاك كن، از پروردگارت اطاعت نما و بگو: «اللَّهُمَّ اِنِّى اَسْتَغْفِرُكَ مِنْ كُلِّ ذَنْبٍ قَوِىَ عَلَيْهِ بَدَنِى بَعَافِيَتِكَ صَلِّ عَلَى خِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ مُحَمَّدٍ النَّبِى وَآلِهِ الطَّيِّبِينَ وَالطَّاهِرِينَ وَفَرِّج عَنِّى؛(17) خداوندا ! نسبت به تمامى گناهانى كه آنها را با جسم سالمى كه تو به من ارزانى داشتى انجام دادم، از تو آمرزش مىطلبم. بر بهترين مخلوقت محمدصلىاللهعليهوآله و آل پاك و پاكيزه او درود فرست و براى من گشايشى قرار ده!» آن مرد گفت: من چندين بار به همين صورت آمرزش خواستم، تا اينكه خداوند از من ناراحتى و تنگدستى را زدود و رزقم را فراوان ساخت و گرفتاريم را بر طرف كرد.»
8. ذكر خدا بر اساس قاعده كلى «فَاذْكُرُوني أَذْكُرْكُمْ وَ اشْكُرُوا لي وَ لا تَكْفُرُونِ»،(18) رابطه بين ذاكر و مذكور، رابطهاى متقابل است و انسان ذاكر، مذكور خداوند نيز واقع مىشود. بر اين اساس، اگر انسانى با ياد خداوند و به ياد او زندگى كند، خداوند نيز به ياد او است و او را از رزق مادى و معنوى خود برخوردار مىكند. ذكر خداوند به زبانهاى متفاوت و در زمانهاى گوناگونى قابل انجام است؛ اما در اين ميان، بعضى از اذكار و بعضى از زمانها اثر بيشترى دارند. از بين زمانها، هنگام سحر و بين طلوع فجر تا طلوع خورشيد، از مزيت و تأثير بيشترى در ازدياد رزق و روزى انسان برخوردار است. بنا به فرموده پيامبر رحمت، حضرت محمدصلىاللهعليهوآله: «ذِكْرُ اللَّهِ ما بَيْنَ طُلُوعِ الْفَجْرِ اِلى طُلُوعِ الشَمْسِ اَبْلَغُ فِى طَلَبِ الرِّزْقِ مِنَ الضَّرْبِ فِى الْاَرْضِ؛(19) ذكر خداوند در كسب روزى از هنگام طلوع فجر تا طلوع خورشيد، از سفر تجارى مؤثرتر است.» بر همين اساس است كه بنا به فرموده على عليهالسلام، تعقيب نماز صبح و نماز عصر موجب افزايش رزق است. همچنان كه سى بار تسبيح در روز، هفتاد نوع بلا را كه كمترين آنها فقر و ندارى است، از زندگى انسان دور مىكند. «وَ التَّعْقِيبُ بَعْدَ الْغَدَاةِ وَ بَعْدَ الْعَصْرِ يَزِيدُ فِي الرِّزْق000 مَنْ سَبَّحَ اللَّهَ كُلَّ يَوْمٍ ثَلَاثِينَ مَرَّةً دَفَعَ اللَّهُ عَنْهُ سَبْعِينَ نَوْعاً مِنَ الْبَلَاءِ أَيْسَرُهَا الْفَقْرُ؛(20) تعقيب نماز صبح و عصر روزى را زياد مىكند... هر كس هر روز سى بار خدا را تسبيح كند، خداوند هفتاد نوع بلا را كه سبكترين آنها فقر است، از او دفع مىكند.» براى همين منظور، خواندن سوره (ق) نيز توصيه شده است. «مَنْ قَرَأَ سُورَةُ ق وَسَّعَ اللَّهُ عَلَيْهِ فِى رِزْقِهِ؛(21) كسى كه سوره «ق» را قرائت كند، خداوند روزيش را وسعت مىدهد.» اذان گويى نيز يكى از مصاديق ذكر خدا است. هنگامى كه فردى در نزد امام صادقعليهالسلام از فقر و ندارى خود شكايت كرد، آن حضرت توصيه فرمود: «أَذِّنْ كُلَّمَا سَمِعْتَ الْأَذَانَ كَمَا يُؤَذِّنُ الْمُؤَذِّنُ؛(22) با شنيدن اذان، جملات اذان، را همان طور كه مؤذّن مىگويد تكرار كن! [تا فقر از زندگى تو رخت بندد].»
9. توكّل بر خدا كسى كه به مردم رو كند و از آنان رفع حاجت خود را طلب نمايد، خود را به مخلوقى مانند خود محتاج ساخته و از خوان بىكران خالق دور كرده است؛ اما كسى كه به درگاه بىنياز خالق عرض نياز كند و تنها از او كمك بخواهد و در خواست خود را از مردم محتاج پنهان كند، خداوند كريم، درخواست او را كريمانه پاسخ خواهد داد: «مَنْ جَاعَ أَوِ احْتَاجَ فَكَتَمَهُ النَّاسَ وَ أَفْشَاهُ إِلَى اللَّهِ كَانَ حَقّاً عَلَى اللَّهِ أَنْ يَرْزُقَهُ رِزْقَ سَنَةٍ مِنَ الْحَلَالِ؛(23) فرد گرسنه و نيازمندى كه گرسنگى و نيازمندى خود را از مردم پنهان كند و نزد خداوند افشا نمايد، بر خداوند است كه رزق سال او را از مال حلال تأمين كند.» همچنان كه خداوند از زبان بنده برگزيده خود حضرت محمد مصطفىصلىاللهعليهوآله بيان فرمود كه: «يَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَا مِنْ مَخْلُوقٍ يَعْتَصِمُ بِمَخْلُوقٍ دُونِي إِلَّا قَطَعْتُ بِهِ أَسْبَابَ السَّمَاوَاتِ وَ أَسْبَابَ الْأَرْضِ مِنْ دُونِهِ فَإِنْ سَأَلَنِي لَمْ أُعْطِهِ وَ إِنْ دَعَانِي لَمْ أُجِبْهُ وَ مَا مِنْ مَخْلُوقٍ يَعْتَصِمُ بِي دُونَ خَلْقِي إِلَّا ضَمَّنْتُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ رِزْقَهُ فَإِنْ دَعَانِي أَجَبْتُهُ وَ إِنْ سَأَلَنِي أَعْطَيْتُهُ وَ إِنِ اسْتَغْفَرَنِي غَفَرْتُ لَه؛(24) خداوند عزيز و جليل مىفرمايد: هيچ بندهاى نيست كه به كسى غير من و به مخلوقى متوسل شود، مگر آنكه اسباب آسمانها و زمين را از او قطع خواهم كرد؛ پس اگر از من درخواست كند، به او عطا نخواهم كرد و اگر مرا بخواند، پاسخش نخواهم داد. و هيچ بندهاى نيست كه به من و نه به بندگان من تمسّك جويد، مگر آنكه آسمانها و زمين را ضمانت رزق او قرار خواهم داد؛ پس اگر مرا بخواند، پاسخش مى دهم و اگر از من بخواهد، به او خواهم بخشيد و اگر از من طلب آمرزش كند، او را خواهم آمرزيد.»
10. كسب معرفت هدف از خلقت آدميان، رسيدن بنى آدم به قلههاى رفيع معرفت و معنويت است و كسانى كه در اين راه گام نهند، از الطاف ويژه حق تعالى بهره مند شده و از تسهيلات ويژه او برخوردار خواهند شد. طالب واقعى علم، براى آنكه از همّ و غمّ معاش در امان بماند و فكر و ذكر خود را مصروف دانش اندوزى كند، آفريدگار جهان، خود تأمين رزق و روزى او را تضمين نموده است. بنا به فرموده پيامبر گرامى اسلامصلىاللهعليهوآله: «اِنَّ اللَّهَ تَعَالَى قَدْ تَكَفَّلَ لِطَالِبِ الْعِلْمِ بِرِزْقِهِ خَاصَّةً عَمَّا ضَمِنَهْ لِغَيْرِهِ؛(25) خداوند متعال گذشته از ضمانتى كه براى رزق عموم مردم نموده است، به طور ويژه تأمين رزق طالبان علم را بر عهده گرفته است.» شهيد ثانى در توضيح معناى اين حديث شريف و با توجه به تجربههاى شخصى خود مىنويسد: «غير طالب علم براى به دست آوردن روزى خود، نيازمند سعى و تلاش است؛ اما دانشجو بدون آنكه مكلّف به سعى و تلاش براى تحصيل رزق خود باشد، به صرف طالب و جوينده علم بودن، خداوند روزى او را خواهد رسانيد، البته به شرط نيت صحيح و اراده خالص او. در همين رابطه براى خود من حوادث و نكتههاى دقيقى از ابتداى تحصيل تا كنون از لطف خداوند و كمكهاى زيباى او رخ داده است كه در صورت جمع آورى آنها، [حجم عظيمى را تشكيل خواهد داد ]كه تنها خداوند از آن آگاه است. ... خلاصه آنكه شنيدن كى بود مانند ديدن.» (26) در روايت ديگرى نيز آمده است: «مَنْ تَفَقَّهَ فِى دينِ اللَّهِ كَفَاهُ اللَّهُ مَا أهَمَّهُ وَ رَزَقَهُ مِنْ حَيْثُ لاَ يَحْتَسِبْ؛(27) كسى كه در دين خدا تفقّه [و تفحّص] كند، خداوند نيازهاى او را برآورده و رزق او را از جايى كه گمان نمىبرد، خواهد رسانيد.» همچنان كه در توضيح شهيد ثانى آمده است، تعهّد خداوند بر رساندن روزى طالبان دانش و معرفت، مشروط بر نيّت خالص آنها در طلب علم و دانش است؛ اما كسانى كه به انگيزههاى غيرخالصى همچون شهرت طلبى، به دست آوردن موقعيت اجتماعى و انباشت پول و ثروت تحصيل علم كنند، با استفاده ابزارى از قداست علم و دانش، به دنبال رسيدن به مقاصد پست دنيوى خود مىباشند، نه به دنبال دين شناسى، هستى شناسى و بالاخره خداشناسى. به عبارت ديگر، رزق طالبان علم ضمانت شده است، نه رزق طالبان ثروت و رياست.
11. وضو داشتن وضو داشتن، علاوه بر برخوردارى از نورانيت باطنى و بهداشت ظاهرى، در افزايش رزق انسان و رسيدن او به مقاصد مورد نظر خود نيز مؤثّر است. بنا به نصيحت امام صادقعليهالسلام: «مَنْ ذَهَبَ فِي حَاجَةٍ عَلَى غَيْرِ وُضُوءٍ فَلَمْ تُقْضَ حَاجَتُهُ فَلَا يَلُومَنَّ إِلَّا نَفْسَهُ؛(28) كسى كه براى انجام كارى بدون وضو حركت كند و به مقصود خود نرسد، پس كسى جز خود را سرزنش نكند.» همچنان كه گرفتن وضو قبل و بعد از غذا خوردن، در افزايش رزق آدمى مؤثّر است. امام صادقعليهالسلام فرمود: «الْوُضُوءُ قَبْلَ الطَّعَامِ وَ بَعْدَهُ يَنْفِي الْفَقْرَ وَ يَزِيدُ فِي الرِّزْقِ؛(29) وضو گرفتن پيش و پس از غذا، فقر را از بين مىبرد و رزق را افزايش مىدهد.»
12. پذيرايى از ديگران جهان چون كوهى است كه هر صدايى را به گوينده آن باز مىگويد و چون آينهاى كه تصوير بينندگان را به آنان باز مىشناساند. بر همين قياس، رحم و مهربانى نسبت به ديگران، موجب فرود آمدن رحمت بر انسان و نامهربانى با آدميان، موجب نامهربانى آنان با انسان مىشود. يكى از عوامل ازدياد رزق و روزى، پذيرايى از ديگران است. اين عامل، چنان شتابان بر رزق انسان مؤثّر است كه به حركت سريع كارد در چربى كوهان شتر تشبيه شده است. پيامبر گرامى اسلامصلىاللهعليهوآله مىفرمايد: «الرِّزْقُ أَسْرَعُ إِلَى مَنْ يُطْعِمُ الطَّعَامَ مِنَ السِّكِّينِ فِي السَّنَامِ؛(30) سرعت رسيدن رزق به كسى كه به ديگران غذا مىدهد، از سرعت حركت كارد در كوهان شتر بيشتر است.» هم آن عزيز، «مهماندارى» را هديه اى الهى دانستند كه موجب افزايش رزق اهل خانه مىگردد: «إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ خَيْراً أَهْدَى إِلَيْهِمْ هَدِيَّةً؛(31) هنگامى كه خداوند خير و خوبى گروهى را بخواهد، به آنان هديهاى مىدهد.» گفتند: آن هديه چيست؟ فرمود: «الضَّيْفُ يَنْزِلُ بِرِزْقِهِ وَ يَرْتَحِلُ بِذُنُوبِ أَهْلِ الْبَيْتِ؛(32) مهمان؛ چرا كه [مهمان] رزق خود را [به خانه صاحب خانه] مىآورد و گناهان اهل خانه را مىبرد.»
13. انفاق مال بر همين قياس، انفاقهاى واجب و مستحب مال و ثروت، زمينه جلب رزق الهى را فراهم مىآورد. دخت گرامى پيامبرصلىاللهعليهوآله در رابطه با علت تشريع زكات فرمود: «فَفَرَضَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ... الزَّكَاةَ تَزْييداً فِى الرِّزْقِ؛(33) خداوند بر شما واجب كرد... زكات را براى افزايش رزقتان.» «صدقه» نيز به عنوان يكى از انفاقهاى مستحب، در افزايش رزق انسان مؤثّر است. در ادبيات دينى ما، صدقه و بذل و بخشش مال به فقرا، نه تنها ثروت انسان را كاهش نمىدهد و انسان را دچار فقر نمىكند، بلكه ثروت را افزايش مىدهد و داروى فقر انسان معرفى شده است. مطابق توصيه امام علىعليهالسلام: «اسْتَنْزِلُوا الرِّزْقَ بِالصَّدَقَةِ؛(34) نزول رزق خود را با صدقه دادن بخواهيد.» ايشان در جاى ديگرى مىفرمايند: «دَاوُوا الْفَقْرَ بِالصَّدَقَةِ وَ الْبَذْلِ؛(35) فقر [خود و ديگران] را با صدقه و بخشش [مالتان] چاره نماييد.» البته صدقه و بخشش پنهانى، از اخلاص و تأثير گذارى بيشترى برخوردار است. از همين رو امام باقرعليهالسلام فرمود: «الْبِرُّ وَ الصَّدَقَةُ السِرُّ يَنْفِيَانِ الْفَقْر؛(36) نيكى و صدقه پنهانى، فقر را از ميان برمىدارند.»
14. انجام حج و عمره تشرّف به خانه خدا و انجام اعمال حج و عمره، بركاتى دارد كه از جمله آنها وسعت روزى و تأمين هزينههاى زندگى خود و خانواده حاجى و معتمر است: «حُجُّوا وَ اعْتَمِرُوا تَصِحَّ أَبْدَانُكُمْ وَ تَتَّسِعَ أَرْزَاقُكُمْ وَ يَصْلَحُ اَيْمانُكُمْ وَ تُكْفَوْنَ مَئُونَاتِ عِيَالِكُمْ؛(37) حج گزاريد و عمره انجام دهيد كه در اين صورت، بدنهايتان سالم، روزيتان وسيع، ايمانتان اصلاح و هزينه زندگى نان خورهايتان تأمين خواهد شد.»
15. امانتدارى از جمله عوامل مؤثّر بر افزايش رزق و روزى، امانتدارى و پرهيز از خيانت در امانت است. بنا به فرموده پيامبر اسلامصلىاللهعليهوآله: «الْأَمَانَةُ تَجْلِبُ الرِّزْقَ وَ الْخِيَانَةُ تَجْلِبُ الْفَقْرَ؛(38) [باز گرداندن ]امانت، موجب جلب رزق و خيانت [در امانت ]موجب فقر مىشود.»
افزايش روزى يا علامت خطر بايد به اين نكته توجه كرد كه افزايش رزق و روزى، هميشه علامت تقرّب به خدا يا به كارگيرى راهها و دستورات در اين خصوص نيست و نمىتوان با وجود آن، خوشحال و خرسند بود؛ بلكه گاهى فراوانى روزى، يك نوع هشدار و علامت خطر است. بندگانى به دليل بزهكارى و بدرفتاريشان، مستحق عقوبت و مجازات هستند؛ اما برخى از اعمال درست و شايسته آنان، مانع مجازاتشان مىشود. خداوند عادل و حكيم براى آنكه اعمال شايسته آنها را بدون پاداش نگذارد و جزاى در خورى به آنان دهد، به گونهاى رفتار شايستهشان را پاسخ مىدهد. اين پاداش گاهى در افزايش رزق و روزى آنان جلوهگر مىشود. امام محمد باقر در اين رابطه فرمودند: «وَ إِذَا كَانَ مِنْ أَمْرِهِ أَنْ يُهِينَ عَبْداً وَ لَهُ عِنْدَهُ حَسَنَةٌ صَحَّحَ بَدَنَهُ فَإِنْ لَمْ يَفْعَلْ بِهِ ذَلِكَ وَسَّعَ عَلَيْهِ فِي رِزْقِهِ فَإِنْ هُوَ لَمْ يَفْعَلْ ذَلِكَ بِهِ هَوَّنَ عَلَيْهِ الْمَوْتَ لِيُكَافِيَهُ بِتِلْكَ الْحَسَنَةِ؛(39) هنگامى كه خداوند بخواهد بندهاى را خوار كند، اما عمل حسنهاى داشته باشد، در مقابل اين حسنه به او تندرستى دهد. اگر چنين نكند، روزى او را افزايش دهد و اگر چنين نكند، مرگ او را آسان گرداند تا پاداش حسنه او را داده باشد.»
1) غرر الحكم و دررالكلم، عبدالواحد تميمى آمدى، محمدعلى انصارى قمى، چ هشتم، بى نا، تهران، بى تا، ص354، ح 8084. 2) الكافى، محمد بن يعقوب كلينى، تحقيق علىاكبر غفارى، چاپ سوم، دار الكتب الاسلامية، بىجا، 1388 ه . ق، ج 1،ص 33. 3) وَاقْصِدْ فى مَشْيِكَ»؛ لقمان/19. 4) اسراء/29. 5) وسائلالشيعة، ج 17، ص 65. 6) همان، ص 64. 7) همان. 8) الكافى، ج 2، ص 122. 9) نحل/112. 10) طه/ 81. 11) اعراف/96. 12) طلاق/3. 13) هود/ 3. 14) هود/52. 15) بحار الأنوار، محمدباقر مجلسى، چاپ دوم، مؤسسة الوفاء، بيروت، 1403ه. ق، ج 90، ص 277. 16) همان، ج 74، ص 271. 17) كنز العمال، متقى هندى، تحقيق شيخ بكرى حيانى، شيخ صفوة السقا، مؤسسة الرسالة، بيروت، بىتا، ح 3966. 18) بقره/152. «مرا ياد كنيد تا شما را ياد كنم و براى من شكرگذارى كنيد و به من كفر نورزيد.» 19) الامامة والتبصره، ابن بابويه قمى، تحقيق و نشر مدرسه الامام المهدىعليهالسلام، قم، بى تا، ص37. 20) معارج اليقين فى اصول الدين، محمد بن محمد سبزوارى، تحقيق علاء آل جعفر، چاپ اول، مؤسسة آل البيت، بىجا، 1413 ق، ص 343. 21) اعلام الدين فى صفات المؤمنين، حسن بن ابى حسن الديلمى، تحقيق و نشر مؤسسة آل البيت، ص 377. 22) بحارالأنوار، ج 92، ص 295. 23) معارج اليقين فى اصول الدين، ص 302. 24) اعلام الدين فى صفات المؤمنين، ص 213. 25) منية المريد فى ادب المفيد و المستفيد، شهيد ثانى، تحقيق رضا مختارى، چاپ اول، مكتب الاعلام الاسلامى، قم، 1368، ص160. 26) همان. 27) احياء علوم الدين، محمد ابن محمد غزالى، ترجمه مؤيد الدين محمد خوارزمى، نشر علمى و فرهنگى، تهران، 1384، ج1، ص6. 28) وسائل الشيعه، ج 17، ص79. 29) مكارم الاخلاق، طبرسى، چاپ ششم، منشورات الشريف الرضى، بى جا، 1392 ه .ق، ص 140. 30) الكافى، ج4، ص51. 31) معارج اليقين فى اصول الدين، ص 378. 32) همان. 33) دلائل الامامة، محمد ابن جرير طبرى، ص13. 34) نهج البلاغه، حكمت 137. 35) غرر الحكم، ح 5156. 36) بحار الانوار، ج74، ص81. 37) ميزان الحكمه، (4 جلدى)، محمد محمدى رى شهرى، تحقيق و نشر دار الحديث، چاپ اول، قم، بى تا، ج 1، ص534. 38) وسائل الشيعه، ج19، ص76 و نيز ر. ك: بحارالانوار، ج78، ص60 و ج 75، ص114. 39) الكافى، ج2، ص444.