بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
بررسي انحرافات مسيحيت نقد كتاب مقدس (3) در نقد محتوايى كتاب مقدس، نگرش اين كتاب را نسبت به خداوند و برخى از انبياء الهى مورد بررسى قرار داديم. در اين شماره به نقد معرفى چهره مسيح در اناجيل مىپردازيم.
گروه تدوين جزوات آموزشى اديان
اشاره در نقد محتوايى كتاب مقدس، نگرش اين كتاب را نسبت به خداوند و برخى از انبياء الهى مورد بررسى قرار داديم. در اين شماره به نقد معرفى چهره مسيح در اناجيل مىپردازيم.
مسيح در اناجيل چهرهاى كه اناجيل از مسيح ارائه دادهاند، با چهره مسيح در قرآن و حتى با چهره مسيحى كه در فيلمهاى هاليوودى به نمايش در مىآيد، تفاوتهاى شگرفى دارد. در اين جستار به بررسى چند نمونه از عملكرد و شخصيت حضرت عيسىعليهالسلام در اناجيل مىپردازيم: سازنده شراب ناب نسبت دادن چنين كار ناپسندى به نبى خدا، آن هم به فرمان مادرش، جاى بسى شگفتى است. اين در حالى است كه شراب در شريعت موسى حرام بوده و مسيح بارها پايبندى خود را به اين شريعت اعلام داشته است. با اين حال، عهد جديد روايت مىكند كه عيسىعليهالسلام نه تنها مردم را از مصرف شراب بازنداشته، بلكه خود اقدام به ساختن آن نموده است. برخى از متديّنان مسيحى هم هنگام يادآورى اين معجزه، در جهت توجيه آن تلاش مىنمودند و مىگفتند كه آن شراب، مست كننده نبوده است. در حالى كه انجيل خلاف آن را گزارش مىكند. معجزه ساخت شراب، تنها در باب دوم انجيل يوحنّا به عنوان نخستين معجزه مسيح آمده است كه در پى روايت مىشود: «دو روز بعد، مادر عيسى در يك جشن عروسى در دهكده «قانا» در جليل مهمان بود. عيسى و شاگردان او نيز به عروسى دعوت شده بودند. هنگام جشن، شراب تمام شد. مادر عيسى با نگرانى نزد او آمد و گفت: «شرابشان تمام شده است». عيسى فرمود: «اى زن! مرا با تو چه كار است؟ ساعت من هنوز نرسيده است.» با اين حال مادر عيسى به خدمتكاران گفت: «هر دستورى به شما مىدهد اطاعت كنيد.» در آنجا شش خمره سنگى بود كه فقط در مراسم مذهبى از آن استفاده مىشد و گنجايش هر كدام حدود 100 ليتر بود. عيسى به خدمتكاران فرمود: «اين خمرهها را پر از آب كنيد.» وقتى پر كردند، فرمود: «حالا كمى از آن را برداريد و نزد گرداننده مجلس ببريد!» وقتى گرداننده مجلس آن آب را كه شراب شده بود چشيد، داماد را صدا زد و گفت: «چه شراب خوبى! مثل اينكه با ديگران خيلى فرق داريد؛ چون معمولا در جشنها اول با شراب خوب از مهمانها پذيرايى مىكنند و بعد كه همه سرشان گرم شد، شراب ارزانتر را مىآورند؛ ولى شما شراب خوب را براى آخر نگه داشته ايد.» او نمىدانست كه شراب از كجا آمده است؛ ولى خدمتكاران مىدانستند. اين معجزه عيسى در دهكده قاناى جليل، اولين نشانه قدرت دگرگون كننده او بود و شاگردان ايمان آوردند كه او واقعاً همان مسيح است.» (1) اگر مسيح چنين اقدامى نموده و شراب ناب را پيشكش اهل آن مجلس كرده است، جاى پرسشى جدّى است كه آيا او براى روشن كردن و رشد دادن عقلها آمده يا براى تخدير و سست كردن آنها؟
پيامبران مىبايست اوّلاً: شايستگى گرفتن وحى را داشته باشند، ثانياً: مردم بتوانند به صحت گفتار آنان اطمينان كنند، ثالثاً: بشر را به سر منزل مقصود برسانند و هدايت كنند. و لازمه اين امر، داشتن عصمت است، و آن حالتى نفسانى است كه دارنده آن، از دست يازيدن به هر گونه زشتى و پستى دورى مىكند.
رفتار ناپسند با مادر اناجيل، از مسيح چهرهاى بدرفتار نسبت به مادرش مىسازند. او به گونهاى غير شايسته با مريم عذرا برخورد مىكرد. در جريان معجزه ساخت شراب، هنگامى كه مادرش از او خواست كه به صاحب مجلس كمك كند، با آهنگى سرزنش آميز به او مىگويد: «از من چه مىخواهى؟» وى، حتى مادرش را جزو مؤمنان به حساب نمىآورد و از جايگاه او در برابر شاگردانش مىكاهد. در انجيل متى آمده است: «در همان حال كه عيسى در آن خانه اين سخنان را براى مردم بيان مىكرد، مادر و برادرانش بيرون [از خانه] منتظر او ايستاده بودند. پس، يك نفر براى عيسى پيغام آورد و گفت: «مادر و برادرانت بيرون منتظر تو مىباشند.» عيسى گفت: «مادر من كيست؟ برادرانم كيستند؟» سپس به شاگردانش اشاره كرد و گفت: «اينها هستند مادر و برادران من. هر كه از پدر آسمانى من اطاعت كند، برادر، خواهر و مادر من است.» (2) چگونه مىتوان اين رفتار ناشايست را توجيه كرد و آن را به پيامبر بزرگ خداوند، عيسى مسيحعليهالسلام نسبت داد. در حالى كه او خود، ديگران را به احترام به پدر و مادر فرا مىخواند و مىگويد: «يكى از احكام خدا اين است كه پدر و مادر خود را احترام كنيد و هر كه پدر و مادرخود را ناسزا گويد، كشته شود.» (3)
بوسه زن بدكاره لوقا مىگويد: «روزى يكى از فريسيان عيسى را براى صرف غذا به خانه خود دعوت كرد. عيسى نيز دعوت او را پذيرفت و به خانه او رفت. وقتى سر سفره نشسته بودند، زنى بدكاره كه شنيده بود عيسى در آن خانه است، شيشهاى نفيس و پر از عطر گرانبها برداشت و وارد شد و پشت سر عيسى، نزد پاهايش نشست و شروع به گريستن كرد. قطرههاى اشك او روى پاهاى عيسى مىچكيد و او با موهاى سر خود آنها را پاك مىكرد. پس پاهاى عيسى را بوسيد و روى آنها عطر ريخت. صاحب خانه، يعنى آن فريسى، وقتى اين وضع را مشاهده نمود و آن زن را شناخت، با خود گفت: اگر اين مرد فرستاده خدا بود، يقيناً متوجه مىشد كه اين زن گناهكار و ناپاك است!» (4) كار عيسى، مورد پذيرش آن مرد فريسى نيز قرار نگرفت و او در باطن، اعلام نارضايتى كرد. در روايت يوحنّا از اين رويداد، اعتراض يهودا نيز ذكر شده است كه در پى مىآيد: «آن گاه مريم يك شيشه عطر سنبل خالص گران قيمت گرفت و آن را روى پاهاى عيسى ريخت و با موهاى سر خود، آنها را خشك كرد. خانه از بوى عطر پر شد؛ ولى يهوداى اسخريوطى كه يكى از شاگردان عيسى بود و بعد به او خيانت كرد، گفت: «اين عطر گرانبها بود. بهتر بود آن را مىفروختيم و پولش را به فقرا مىداديم. ... عيسى جواب داد: «كارى با او نداشته باشيد! مريم بدن مرا براى دفن آماده كرد. به فقرا هميشه مىتوانيد كمك كنيد، ولى من هميشه با شما نيستم.» (5)
ترس از مرگ و سرزنش خداوند عهد جديد مىگويد: زمانى كه مسيح بر دار بود، هنگامه واپسين نزديك مىگشت. ترس از مرگ، تمام وجود او را فرا گرفته بود؛ از همين رو، به خدا توسّل جسته، از او يارى خواست؛ اما هنگامى كه پاسخى دريافت نداشت، با سرزنش خدا را خطاب كرد و گفت كه چرا مرا تنها گذاشتهاى؟ متى، آن لحظات را اين گونه به تصوير مىكشد: «پطرس و دو پسر زبدى؛ يعنى يعقوب و يوحنّا را نيز با خود برد. در حالى كه غم و اندوه، تمام وجود او را فرا گرفته بود، رو به ايشان كرد و فرمود: «من از شدّت حزن و غم، در آستانه مرگ مىباشم. شما اينجا بمانيد و با من بيدار باشيد. سپس كمى دورتر رفت و بر زمين افتاد و چنين دعا كرد: پدر! اگر ممكن است، اين جام رنج و عذاب را از مقابل من بردار؛ اما نه به خواهش من، بلكه به خواست تو. (6)» مسيح در آن شب، سه بار و با همين كلمات دعا كرد و از خداوند خواست كه آن رنج را از او بردارد. پس از آنكه دستگير شد و بر صليب آويخته گشت و دانست كه او را خواهند كشت، با بانگى بلند خداوند را به جهت يارى نكردنش سرزنش نمود. متى چنين ادامه مىدهد: «نزديك به ساعت سه، عيسى فرياد زده، گفت: «خداى من! خداى من! چرا مرا تنها گذاشتهاى؟»(7) در تفسير اين سخنان، سكوت بهترين مجال است؛ ولى مگر مرگ براى انسان مؤمن تنها يك انتقال نيست؟ آيا اين امام علىعليهالسلام نيست كه مىفرمايد: «بيش از آنكه كودك به پستان مادرش انس دارد، فرزند ابوطالب با مرگ مأنوس است.» و چه زيبا است كلام الهى كه مىفرمايد: «قُلْ يا أَيُّهَا الَّذِينَ هادُوا إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّكُمْ أَوْلِياءُ لِلَّهِ مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ»؛(8) «بگو اى يهوديان! اگر گمان داريد كه فقط شما دوستان خدا هستيد نه ديگر مردم، پس آرزوى مرگ كنيد، اگر راست مىگوييد.» زيرا مؤمن از مرگ لذت مىبرد. به ويژه كه مرگ؛ شهادت در راه خدا باشد؛ اما چگونه است كه عيسى، پيام آور بزرگ خداوند، اين گونه از مرگ واهمه داشته و دچار اضطراب و نگرانى مىگردد؟(9) در واقع بايد گفت كه اناجيل چهرهاى كاملاً متضاد و ناسازگار از مسيحارائه مىدهند و اين قرآن است كه به درستى، حقيقت را در مورد او آشكار مىنمايد. قرآن كريم، هر گونه بدى و زشتى را از ساحت پيامبر خداوند، مسيحعليهالسلام دور نموده و او را نبى، مبارك، نيكوكار به مادر و بنده يگانه پرست و فروتن خداوند خوانده و نسبت هر گونه ادعاى نادرست، همچون الوهيت، اتحاد و حلول را به او رد نموده است. همچنين عيسى مسيحعليهالسلام در قرآن به مثابه پيامبرى بزرگ و محترم كه به آسمان برده شده و در پوشش عزّت خداوندى آرام گرفته است، مطرح مىشود. قرآن او را روح و كلمه و تربيت شده خداوند و گنجينه اسرار و حكمتهاى الهى مىداند. عهد جديد، چهرهاى به كلى مخدوش و ناروا از مسيح ارائه مىدهد. عيسى در عهد جديد، سازنده و نوشنده شراب ناب و بد رفتار نسبت به مادر شناسانده مىشود. او كسى است كه زنى بدكاره، پاهاى او را مىبوسد و عطر آگين مىنمايد و سرانجام، چون بردار مىرود ملعون مىباشد. بر او برچسب الوهيت و فرزندى خدا نيز زده مىشود و همين طور اوصاف ديگرى كه هر خرد پاكيزهاى از پذيرش آن سرباز خواهد زد. اين در حالى است كه پيامبران مىبايست اوّلاً: شايستگى گرفتن وحى را داشته باشند، ثانياً: مردم بتوانند به صحت گفتار آنان اطمينان كنند، ثالثاً: بشر را به سر منزل مقصود برسانند و هدايت كنند. و لازمه اين امر، داشتن عصمت است، و آن حالتى نفسانى است كه دارنده آن، از دست يازيدن به هر گونه زشتى و پستى دورى مىكند.
1) يوحنّا، 2: 1 - 11. 2) متى، 12: 46 - 50. 3) متى، 15: 4. 4) لوقا، 7: 36 - 39. 5) يوحنّا، 12: 8. 6) متى، 26: 37 - 39. 7) متى، 27: 46. 8) جمعه/6. 9) آنچه كه گفته شد، گزارشى كوتاه از شخصيت مسيح در اناجيل بود. خواننده مىتواند با مراجعه به عهد جديد، به موارد بيشترى دست يابد.