بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
تجربه عامل موثر در تبليغ موفق نقش تجربه در تبليغ کارآمد در طول تاريخ بشر انتقال تجارب از انساني به انسان ديگر و از نسلي به نسل بعد نقش بيبديلي در رشد دانش بشر داشته و بخش زيادي از علوم انساني را تشکيل ميدهد. اين تجارب با گذر زمان و تکرار آن تبديل به قواعد کلي و گزارههاي علمي گرديده، و به دانشطلبان آموزش داده شده است.
محمدحسن نبوي
در طول تاريخ بشر انتقال تجارب از انساني به انسان ديگر و از نسلي به نسل بعد نقش بيبديلي در رشد دانش بشر داشته و بخش زيادي از علوم انساني را تشکيل ميدهد. اين تجارب با گذر زمان و تکرار آن تبديل به قواعد کلي و گزارههاي علمي گرديده، و به دانشطلبان آموزش داده شده است. علم ارتباطات به عنوان علمي نوين سالياني است در ميان علوم مطرح گرديده و از زواياي مختلف به موضوع چگونگي ارتباط با انسانها، با بهرهگيري از ابزارهاي مختلف ارتباطاتي جهت تأثيرگذاري بر آحاد بشر ميپردازد که تبليغات در ابعاد مختلف تجاري، سياسي و... از اين مقوله است. دانش ارتباطات به دليل اهميت فراوان آن در جهان امروز با سرعت در حال گسترش است. دانشمندان اين عرصه با پشتوانههاي مالي فراوان سياستمداران و سرمايهداران و به دليل منافع کلان سرمايهگذاري در تبليغات تجاري و سياسي همواره ميکوشند که شيوههاي مختلف تبليغي را بکار گرفته آثار گوناگون آن را با دقت بررسي و به گزارههاي علمي دانش ارتباطات بيافزايند. اين حرکت سريع، بيش از هر چيز در گرو بررسي فعاليتهاي مختلف تبليغي و گردآوري تجارب موفق و تجارب خطاي تبليغي است. تبليغ دين که به تأثيرگذاري بر انسانها براي هدايت آنان ميپردازد، يکي از مباحث بسيار مهمي است که ميتواند در دانش ارتباطات از جايگاه ويژهاي برخوردار باشد؛ اما از پژوهش و تحقيق کارشناسانه در اين زمينه چندان خبري نيست، گرچه برخي از اديان به اين موضوع توجه نمودهاند؛ ليکن نسبت به تحقيقاتي که در مبحث تبليغات تجاري و سياسي انجام شده از پشتوانه بايستهاي برخوردار نيست. در دنياي تبليغات دينيِ شيعه، کتابهايي تدوين گرديده که قابل تقدير است؛ ليکن همچنان جاي فعاليت و تحقيق در حد بايسته به شدت خالي و به کاري گسترده و عميق نياز است. براي تحقق اين مهم گردآوري تجارب مبلغان ديني ميتواند نقش بسيار تعيين کنندهاي داشته، در گسترش علم تبليغات ديني تأثير بسزايي داشته باشد؛ اما با کمال تأسف بايد گفت: در طول تاريخ، مبلّغان بسيار ورزيده، توانمند و کارآمد داشتهايم؛ اما براي تحقيق علمي در اين باب نياز بود رفتارهاي آنها بخوبي توصيف شده و تجارب آنان گردآوري و بالاخره به گزارههاي علمي تبديل ميگرديد، که چنين امري صورت نگرفته است.
اهميت گردآوري تجارب با توجه به تأثير شگرف تجارب بشر در سير ارتقائي علوم از سويي و لزوم بهرهگيري هر شخص از تجارب موفق خويش و پرهيز از ارتکاب تجارب خطااز سوي ديگر، لازم است مبلّغان محترم ضمن حفظ تجارب تبليغي براي خود، سعي در انتقال آن به ديگران داشته، به مبلّغان در انجام امور تبليغي موفق کمک کرده، در پاداش و اجر اخروي تبليغيِ مؤثر شريک گرديده و براي خود باقيات الصالحاتي بر جاي نهند.
تجارب تلخ و شيرين برخي تصور ميکنند که تجربه همواره در موارد مثبت و تجربههاي موفق بکار ميرود؛ در حاليکه تجربه در موارد مثبت و منفي استعمال ميشود. اگر به فردي انسان مجرَّب يا باتجربه گفته ميشود، به معناي آن است که اين فرد موارد را در زمينهاي از تلخ و شيرين تجربه کرده و سرد و گرم روزگار را چشيده است. کساني که تصور ميکنند انسانهاي فرهيخته هيچگاه اشتباه نميکنند به خطاي مسلّمي مبتلا شدهاند. انسانهاي دانا و خردمند، اولاً: توان فهم و درک اشتباهات خود را دارند؛ ثانياً: شجاعت پذيرش خطا و تجربه غلط و نابجاي خويش را دارند؛ ثالثاً: مهمترين ويژگي خردمند آن است که از تکرار خطا پرهيز ميکند.
انسان عاقل و خردمند نه تنها از تجارب خود بخوبي بهره ميبرد، بلکه سعي ميکند از مشورت انسانهاي با تجربه نيز سود برد. از اميرالمؤمنين عليه السلام نقل شده است که: «خَيْرُ مَنْ شَاوَرْتَ ذَوُو النُّهَى وَ الْعِلْمِ وَ أُولُو التَّجَارِبِ وَ الْحَزْمِ؛بهترين کسي که ميتواني با او مشورت کني انسانهاي پارسا، عالم، باتجربه و ژرف نگر ميباشند.»
بعضي هم بر اين باورند که: نميتوان تجربه موفقي از انسانهاي نادان دريافت کرد و همچنين انسانهاي فرهيخته هرچه انجام ميدهند شايسته و موفق است و هرگز تجربه ناموفق ندارند؛ در حاليکه بايد پذيرفت هم انسانهاي دانا، خطا داشته و تجارب ناموفق دارند و هم افراد ضعيف، تجارب موفق دارند، با اين تفاوت که تجارب ناموفق دانايان کم است و تجارب موفق نادانان نيز کم است؛ اما در هر صورت بايد اين تجارب را از هر کس استفاده کرد. حضرت علي بن موسي الرضا عليه السلام از پدران بزرگوارشان و آنان از پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله نقل ميکنند که آن حضرت فرمودند: «غَرِيبَانِ كَلِمَةُ حِكْمَةٍ مِنْ سَفِيهٍ فَاقْبَلُوهَا وَ كَلِمَةُ سَفَهٍ مِنْ حَكِيمٍ فَاغْفِرُوهَا فَإِنَّهُ لَا حَكِيمَ إِلَّا ذُو عَثْرَةٍ وَ لَا سَفِيهَ إِلَّا ذُو تَجْرِبَةِ؛ (1) دو کلمه غريباند: يکي سخن حکيمانهاي از نادان که آن را بايد پذيرفت و سخن بيخردانهاي که حکيمي بيان ميکند، پس او را ببخشيد؛ زيرا هيچ حکيمي نيست که لغزش نداشته باشد و هيچ ناداني هم نيست که تجربه [موفق] نداشته باشد.
پندگيري از تجارب اگر تجربه اندوزي با درس آموزي و پندگيري همراه شود، از اهميت بسيار بالايي برخوردار ميگردد. درسآموزي و پندگيري به اين معنا است که اگر فعاليتي انجام داد و آثار مثبتي در پي داشت، سعي بر تکرار آن داشته باشد و اگر حرکتي انجام شد که آثار و تبعات منفي در پي داشت، حتماً از انجام آن پرهيز کند. حفظ و اندوختن تجربه و پندگيري از تجارب خود و ديگران، در روايات ديني ما مورد تأکيد قرار گرفته است؛ اميرالمؤمنين علي عليه السلام ميفرمايد: «اَلْعَاقِلُ مَنْ وَعَظَتْهُ التَّجَارِبُ؛ (2) عاقل کسي است که تجربهها به او پند دهند.» انسان عاقل و خردمند نه تنها از تجارب خود بخوبي بهره ميبرد، بلکه سعي ميکند از مشورت انسانهاي با تجربه نيز سود برد. از اميرالمؤمنين عليه السلام نقل شده است که: «خَيْرُ مَنْ شَاوَرْتَ ذَوُو النُّهَى وَ الْعِلْمِ وَ أُولُو التَّجَارِبِ وَ الْحَزْمِ؛ (3) بهترين کسي که ميتواني با او مشورت کني انسانهاي پارسا، عالم، باتجربه و ژرف نگر ميباشند.»
حفظ تجارب از مسائل بسيار مهم و اساسي، حفظ تجارب است؛ اگر تجارب تبليغي مبلّغانِ شيعه فقط در يک دهه حفظ و گردآوري ميشد، مبلّغان جوان و حتي مبلّغان کارآزموده ميتوانستند از مطالب گردآوري شده بهره برده، در تبليغات خود بسيار مؤثرتر عمل کرده، در حرکت ارزشمند و خدا پسندانه هدايت انسانها اثر بخشتر عمل کنند. اميرالمؤمنين علي عليه السلام به فرزند برومند خويش امام حسن مجتبي عليه السلام ميفرمايند: «وَ الْعَقْلُ حِفْظُ التَّجَارِبِ وَ خَيْرُ مَا جَرَّبْتَ مَا وَعَظَكَ؛ (4) عقل به حفظ کردن تجارب است و بهترين تجربهها آن است که شما را درس آموزد.» بدان اميد که همگي سعي کنيم ضمن درس گرفتن از تجارب، آنها را براي خود و ديگران حفظ کنيم.
محورهاي تجربه در تبليغات ديني در هم? فرايند فعاليتهاي تبليغي، مبلّغان داراي تجارب ارزشمندي هستند که اکنون به مواردي در چند محور اشاره ميشود:
فضاي تبليغ مقصود از فضاهاي تبليغي، کليه اماکني است که بتوان به نحوي در آنها به پيامرساني ديني پرداخت. مانند: مساجد، حسينيهها، دارالقرآنها، ادارات، سازمانها، مدارس، دانشگاهها، پارکها، مجموعههاي ورزشي و مجموعههاي تفريحي. سؤالاتي که ميتواند در اين محور براي گردآوري تجربه مورد نظر قرار گيرد، عبارتند از: براي انتخاب محل تبليغ چه ملاکهايي را در نظر داشتيد؟ در محل تبليغ چه فضاهاي جديدي براي تبليغ ايجاد نموديد؟ براي همراهسازي مسئولين و ايجاد زمينه براي ورود به فضاهاي مختلف تبليغ دين از چه روشهايي استفاده کرديد؟ براي جذّاب سازيِ فضاهاي مختلف تبليغي چه فعاليتهايي انجام داديد؟ براي تأسيس، توسعه و تعمير فضاهاي تبليغي و جذب کمکهاي مردمي از چه راههايي استفاده نموديد؟
جذب مخاطبان روشهاي مختلف جذب مخاطبان، ميتواند عرصه بروز خلاقيتها و تجارب ارزشمند باشد. مخاطبان را ميتوان در گروههاي زير مورد توجه قرار داد: جوانان کودکان بزرگسالان بانوان کسبه کارگران کشاورزان تحصيل کردگان دانشجويان فرهيختگان دگرانديشان آسيب ديدگان مجرمان و....
انتخاب موضوع سخن چگونگي انتخاب موضوع سخنراني از مسائل بسيار مهم عرصه تبليغ است که دقت در آن گاهي رمز موفقيت در تبليغ ميباشد. در اين خصوص توجه به محورهاي زير اهميت دارد: 1. چگونگي انتخاب موضوع براي اقشار مختلف اجتماعي؛ 2. شيوه انتخاب موضوع در مناسبتها؛ 3. نحوه انتخاب موضوع براي سخنرانيهاي عمومي.
القاء پيام براي رساندن پيام در تبليغات ديني به مخاطبان مختلف، شيوههاي بسيار متفاوتي وجود دارد و به تناسب مخاطبان گوناگون بايد به اتخاذ شيوههاي مناسب پرداخت تا نتيجه بخش باشد. تجارب مبلّغانِ گرانقدر در اين زمينه، ميتواند براي همه مبلّغان درس آموز باشد. به طور مثال: اگر مبلغ بخواهد در القاء پيامهاي ديني موفق باشد، نياز به جلب توجه مخاطب دارد. در زمانهايي که مخاطبان مشغول سخن گفتن هستند، راه چاره چيست؟ در اين مورد مبلّغان تجارب بسيار متنوعي دارند که ثبت و نقل آن ميتواند در حد زيادي کار ساز باشد. در پايان از همه مبلّغان گرامي تقاضا ميکنيم هر تجربهاي که در عرصه تبليغ دارند براي ما ارسال نمايند تا با نشر آن، مبلّغان عزيز را در هدايت انسانها و رشد فرهنگ ديني جامعه موفق سازند.
1) بحارالأنوار، علامه مجلسي، مؤسس? الوفاء، لبنان، 1404 هـ . ق، ج2، ص 44. 2) بحارالأنوار، ج1، ص 160. 3) مستدركالوسائل، محدث نوري، مؤسسه آل البيت، قم، چ اول، 1408 هـ . ق، ج8، ص343. 4) بحارالأنوار، ج1، ص 160.